مقاله به جایگاه اخلاق در هرمنوتیکِ گادامر می پردازد. پرسش اصلی این است که آیا هرمنوتیکگادامر می تواند نقشی در راهیابی انسان به چگونه زیستن اش داشته باشد یا نه؟ با توجه به تفسیرهایدگر از حقیقت نزد افلاطون، چنین به نظر می رسد که اخلاق جایگاه پیشین خود در تفکر را ازدست می چکیده کامل
مقاله به جایگاه اخلاق در هرمنوتیکِ گادامر می پردازد. پرسش اصلی این است که آیا هرمنوتیکگادامر می تواند نقشی در راهیابی انسان به چگونه زیستن اش داشته باشد یا نه؟ با توجه به تفسیرهایدگر از حقیقت نزد افلاطون، چنین به نظر می رسد که اخلاق جایگاه پیشین خود در تفکر را ازدست می دهد. کوشش گادامر بر این است که با ارائه ى تفسیری از حقیقت و خیر در اندیشه ىافلاطون، پیوند منطقی میان تفکر فلسفی و اخلاق را معلوم سازد . از این روی، مقاله نخست بهوارسی نگرش هایدگر به مفهوم حقیقت نزد افلاطون که به فراموشیِ وجود و در نتیجه نیهیلیسماخلاقی منتهی می شود، می پردازد و سپس نشان می دهد که چگونه گادامر در پی رفع این بحراناست. تلاش گادامر حول دو محور است: اول بازیابی دغدغه ى افلاطون در روی آوردن به ایده هایمتعالی (به ویژه ایده ى خیر) و نسبت درونی وجود با آنها و در نتیجه نسبی کردن اختلاف میانوجود و موجودات. دوم نقش محوری دیالوگ اصیل در شک لدهی به تصمیم اخلاقی و به اجرا آوردناین تصمیم به دلیل مقاومت در بررسی دقیق و نقادانه. نتیجه ی این تلاش آن است که ملاحظاتاخلاقی نه تنها از هست یشناسی قابل تفکیک نیست بلکه در کانون آن قرار م یگیرد.
پرونده مقاله
چکیده
نویسندگان این جستار، بر این باورند که اسلوب "امر و نهی" و سخن گفتن از بالا که مهمترین سبک رایج در سرودههای زهد به شمار میآید، تا اندازه زیادی متاثر از خود محیط عربزبان و متون دینی آن به ویژه کتاب آسمانی قرآن بوده که پیش از ظهور در شعر زهد، در گفتار واعظان و چکیده کامل
چکیده
نویسندگان این جستار، بر این باورند که اسلوب "امر و نهی" و سخن گفتن از بالا که مهمترین سبک رایج در سرودههای زهد به شمار میآید، تا اندازه زیادی متاثر از خود محیط عربزبان و متون دینی آن به ویژه کتاب آسمانی قرآن بوده که پیش از ظهور در شعر زهد، در گفتار واعظان و خطیبان سده نخستین اسلامی، نمود یافته است. این تاثیر را هم در روساخت سرودههای زهدی میبینیم و هم در ژرفساخت آن.
به نظر میرسد نوع گفتمان حاکم در جامعه عباسی که مورد مطالعه ما در این جستار است، بیشترین تاثیر را در شکلگیری چنین شیوه گفتمانی (امر و نهی از بالا و کوچکپنداشتن مخاطب) در متون زهدی آن عصر داشته است. به دیگر سخن سبک گفتمان چنین متونی، شخصیت، نگرش و ذهنیت و خرد مردمان آن عصر را آینگی میکند. خودشیفتگی و خودکامگی گوینده و هیچانگاری مخاطب، چکیده "امر و نهی" های موجود در متون زهدی است.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر بررسی تاثیر قصه گویی دیالوگی بر مهارتهای ارتباطی و عزت نفس کودکان دارای افت عملکرد تحصیلی شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 بود. روش: جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی دانش آموزان دارای عملکرد تحصیلی ضعیف در شهر تهران بود که 30 دانش آموز بصورت نمونه گیری تص چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر بررسی تاثیر قصه گویی دیالوگی بر مهارتهای ارتباطی و عزت نفس کودکان دارای افت عملکرد تحصیلی شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 بود. روش: جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی دانش آموزان دارای عملکرد تحصیلی ضعیف در شهر تهران بود که 30 دانش آموز بصورت نمونه گیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایشی(15نفر) و کنترل(15نفر) گمارده شدند. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. مداخلات قصه درمانی به روش دیالوگی به مدت 12 جلسه 50 دقیقهای طی 2 جلسه در هفته روی کودکان گروه آزمایش انجام گرفت. ابزار مورد استفاده درجه بندی مهارتهای اجتماعی مخصوص کودکان دبستانی و آزمون عزت نفس کوپر اسمیت بود. دادهها با روش آماری تحلیل کواریانس (Mancova) تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: تحلیل دادهای پژوهش نشان داد که قصه درمانی منجر به افزایش معنادار عملکرد در سازههای عزت نفس و مهارتهای ارتباطی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون گردیده است. این روش درمان به ترتیب 45 و 59 درصد واریانس تغییرات را تبیین مینماید(05/0>(P. نتیجه گیری˸ مداخله قصه درمانی به روش دیالوگی توانست عملکرد گروه ازمایشی را در سازههای عزت نفس و مهارتهای ارتباطی ارتقا دهد
پرونده مقاله
با توجه به اینکه دوره مدرن و پیش از آن بهدنبال یافت حقیقت و روش ثابت در بحث آموزش است، موجب اقتدار و ثبات اندیشه میشود. با مطالعات انجام شده مخالفت اندیشمندان پستمدرن با فراروایتها و اقتدارگرایی در مکتوبات مشهود است. در مقابل آن روشهای دیالکتیکی و گفتمانی، ارزش گذ چکیده کامل
با توجه به اینکه دوره مدرن و پیش از آن بهدنبال یافت حقیقت و روش ثابت در بحث آموزش است، موجب اقتدار و ثبات اندیشه میشود. با مطالعات انجام شده مخالفت اندیشمندان پستمدرن با فراروایتها و اقتدارگرایی در مکتوبات مشهود است. در مقابل آن روشهای دیالکتیکی و گفتمانی، ارزش گذاری به نظر فراگیر و ضداقتدارگرایانه مورد تایید اندیشمندان پستمدرن قرار گرفت. هدف تحقیق کشف، فهم و توصیف روشی ضداقتدارگرایی برای ارتقاء کیفیت آموزش معماری با بهرهگیری از روشهای آموزشی پستمدرن در معماری است. چه راهکارهایی را میتوان از اندیشههای تعلیم و تربیت پستمدرن در برنامه ریزی درسی معماری استفاده کرد؟ پرسش تحقیق میباشد.روش تحقیق توصیفی_تحلیلی است ابتدا توصیف روش آموزش و برنامهدرسی پستمدرن مطرح شد،سپس به تحلیل و تبیین روشهایی برای ارتقاء کیفیت آموزش معماری پرداخته شد، گردآوری اطلاعات با تکیه بر اسناد، مکتوبات و مطالعات کتابخانهای است.چارچوب نظری بر اساس نظریه آموزش ضداقتدارگرایی و روشهای آموزش و برنامه ریزی پستمدرن تدوین گردید و سپس آموزش معماری، بطورخاص، در دوره پستمدرن بررسی میشود در نهایت راهکارهایی جهت ارتقاء این امر بیان شد.با توجه به مطالعات،مخالفت با فراروایتها و ساختارهای آموزشی نمایان میشود، مطالعات مقاله درجهت تعریف ساختار کلی در آموزش نیست بلکه با تعریف ساختارهای متعدد در آموزش معماری برای افزایش انعطافپذیری و افزایش کیفیت آموزش معماری، خردهساختارهای آموزشی جهت بهبود آموزش معماری مطرح میشود. پیشنهاد میشود،برای گسترش دیالوگ دانشجو و استاد و شناخت محیط و مصرفکنندهها با استفاده از مرکزیتزدایی قوانین و تغییرسرفصلهای آموزشی در استانها و اقلیمهای متفاوت وبراساس شیوههای ساختمانسازی، برنامه ریزی در جهت آموزش بهتر معماری انجام میشود. خودآفرینی از اهداف اصلی طراحی معماری و روش آموزش پست مدرن را میتوان با تمرکز کمتر بر قدرت استاد و تمرکز بیشتر بر روی توانایی فردی دانشجویان در آتلیههای آنرا اتقاء داد.آموزش مشارکتی و گروهی، براساس نظریه مسئولیت مشترک، انتقال دانش توسط اساتید و خود انشجویان انجام شود.
پرونده مقاله
گفت وگو یکی از اساسی ترین عناصر شکل دهی داستان، نمایشنامه، شعر و قصه است که به کمک آن میتوان به شخصیّت اصلی و واقعی قهرمانان آثار پی برد. گفت وگو عبور از مرحلۀ خودبینی، یکجانبهنگری و جزماندیشی و نمایندۀ درک حضور دیگری، مدارا و تحمل، تساهل و درنهایت نیل به آزادی و د چکیده کامل
گفت وگو یکی از اساسی ترین عناصر شکل دهی داستان، نمایشنامه، شعر و قصه است که به کمک آن میتوان به شخصیّت اصلی و واقعی قهرمانان آثار پی برد. گفت وگو عبور از مرحلۀ خودبینی، یکجانبهنگری و جزماندیشی و نمایندۀ درک حضور دیگری، مدارا و تحمل، تساهل و درنهایت نیل به آزادی و دموکراسی در متن است. پایۀ گفت وگو، مشارکت، همزبانی و فهم زبان یکدیگر است. منظومۀ هژبرسلطان، سرگذشت اسدالله خان باوند معروف به هژبرسلطان، کوچک ترین فرزند اسماعیل خان باوند سوادکوهی، معروف به امیر مؤید است. این اثر منظومه ای حماسی- روایی است که به تراژدی میانجامد. این منظومۀ مازندرانی، ساختاری ترجیع بندگونه دارد. براساس قواعد عروضی ادبیات عامه (تکیه، اشباع، ساز یا آلت موسیقی و خوانندۀ عامی) در بحر هزج مسدس محذوف یا مقصور سروده شده است. این پژوهش تلاش میکند تا با روش توصیفی – تحلیلی شیوههای گفت وگو را در منظومۀ هژبرسلطان و دیگر منظومههای رایج در سوادکوه تجزیه و تحلیل کند. براین اساس میتوان گفت، گفت وگوهایی تؤام با رجز خوانی، تنبیه و تحذیر، غرور و فخرفروشی نسبت به دیگران، تحقیر، امری و...در این منظومه جهت داده شده است. این منظومه، از نظر شیوههای گفت وگو در میان منظومههای رایج در سوادکوه و مازندران منحصر به فرد است.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد