این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان CBT و درمان ACT بر علائم پرخاشگری و مانیا در بیماران اختلال دو انجام پذیرفت. در این پژوهش شبه آزمایشی، از بین مراجعهکنندگان به بیمارستانهای اعصاب و روان شیراز که بر اساس ملاکهای DSM5، تشخیص اختلال دوقطبی دریافت میکردند،36 نفر به چکیده کامل
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان CBT و درمان ACT بر علائم پرخاشگری و مانیا در بیماران اختلال دو انجام پذیرفت. در این پژوهش شبه آزمایشی، از بین مراجعهکنندگان به بیمارستانهای اعصاب و روان شیراز که بر اساس ملاکهای DSM5، تشخیص اختلال دوقطبی دریافت میکردند،36 نفر بهطور تصادفی انتخاب و به سه گروه 12 نفری تقسیم شدند. گروه اول تحت 10 جلسه درمان CBT، گروه دوم تحت 12 جلسه درمان ACT و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس بهصورت پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل انجام گرفت و دادهها از طریق پرسشنامههای پرخاشگری (Buss & Perry, 1992) و مانیای (Young,1987) جمعآوری گردید. برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافتهها نشان دادند درمان CBT و درمان ACT در گروههای آزمایش باعث کاهش در مؤلفههای پرخاشگری بدنی و خشم شده، اما در مؤلفههای پرخاشگری کلامی و خصومت بین گروهها تفاوت معنیدار مشاهده نشد. در متغیر شیدایی، بین گروههای آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد (05/0 p < ). بهجز در مؤلفه خشم، بین اثرگذاری دو درمان، تفاوتی وجود نداشت.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سوءهاضمه عملکردی شهر اراک در سال 1397 صورت گرفت. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنا چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سوءهاضمه عملکردی شهر اراک در سال 1397 صورت گرفت. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به بیماری سوءهاضمه عملکردی شهر اراک بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) جایگزین شدند که در نهایت 11 نفر در هر گروه جای گرفت. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله شناختی رفتاری گروهی را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در پژوهش، پرسشنامه کیفیت زندگی نیپن (1998) بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (کوواریانس) در سطح معناداری 05/0 انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله درمانی در گروه آزمایش باعث افزایش میزان کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سوءهاضمه عملکردی شد. همچنین با مقایسه میانگینهای گروههای آزمایش و کنترل میتوان نتیجه گرفت که مداخله درمانی در گروه آزمایش باعث افزایش میزان مولفه های کیفیت زندگی شامل تنش و نگرانی، تداخل با فعالیت های روزانه، اختلال در خوردن و آشامیدن، آگاهی نسبت به بیماری و احساس کنترل برآن و تداخل با کار و تحصیل در بیماران مبتلا به سوءهاضمه عملکردی شد (001/0>P). نتیجه گیری: مداخله گروه درمانی شناختی رفتاری روشی موثر به منظور افزایش کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سوءهاضمه عملکردی است.
پرونده مقاله
در سالهای اخیر شاهد افزایش تحقیقات در زمینه اثر بخشی درمانهای مختلف روانشناختی در کمک به افراد مبتلا به بیماریهای جسمانی مختلف می باشیم . هدف کلی این پژوهش تعیین اثربخشی درمان رفتاری-شناختی گروهی بر اضطراب ، استرس و افسردگی در کودکان دیابتی بیمارستان 17 شهریور رشت می با چکیده کامل
در سالهای اخیر شاهد افزایش تحقیقات در زمینه اثر بخشی درمانهای مختلف روانشناختی در کمک به افراد مبتلا به بیماریهای جسمانی مختلف می باشیم . هدف کلی این پژوهش تعیین اثربخشی درمان رفتاری-شناختی گروهی بر اضطراب ، استرس و افسردگی در کودکان دیابتی بیمارستان 17 شهریور رشت می باشد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد .جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به دیابت نوع یک که از اسفند سال 1392 تا ابتدای تیر ماه 1393 برای درمان به بیمارستان 17 شهریور شهر رشت مراجعه نمودند می باشد و نمونه آماری شامل 30 نفر از آنان است که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل(15 نفر) قرار گرفتند و برنامه درمان شناختی-رفتاری گروهی برای گروه آزمایش در 12 جلسه 5/1 ساعته صورت گرفت و پس از اتمام درمان ،پس آزمون برروی هر دو گروه اجرا شد. متغیرهای افسردگی، استرس و اضطراب دو گروه بیمار در درو مرحله ی پیش از اجرا و پس از اجرا مورد بررسی قرار گرفته شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه اختصاصی افسردگی، اضطراب و استرس داس ۴۲ لاویبوند و پرسش نامه دموگرافیک بود . در این پژوهش از آزمون های، کلموگروف اسمیرنوف، تی تست پیش آزمون و پس آزمون( جفت شده) و تی تست دو متغیره مستقل استفاده شده که داده ها بوسیله نرم افزار SPSS تحلیل گردید. میانگین نمرات افسردگی و استرس و اضطراب در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایش و شاهد نشان می دهد که اجرای درمان رفتاری-شناختی باعث کاهش میزان اضطراب و کاهش میزان استرس می شود و بر میزان افسردگی بیماران اثر معناداری نداشته است. نتایج این پژوهش موید تأثیر ارایه درمان شناختی-رفتاری گروهی بر اضطراب ، استرس می باشد. از این رو توصیه می شود این الگو به عنوان یکی از الگوهای درمانی در جهت کاهش اضطراب و استرس به کودکان دیابتی ارایه گردد.
پرونده مقاله
هدف: اختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلالات اضطرابی شایع است که از منظر تشخیص و درمان از چالش برانگیزترین و مقاوم ترین اختلال های اضطرابی محسوب می شود. از جمله درمان های رایج برای این اختلال می توان به درمان شناختی-رفتاری اشاره نمود. هدف از این مطالعه، مقایسه اثربخشی درما چکیده کامل
هدف: اختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلالات اضطرابی شایع است که از منظر تشخیص و درمان از چالش برانگیزترین و مقاوم ترین اختلال های اضطرابی محسوب می شود. از جمله درمان های رایج برای این اختلال می توان به درمان شناختی-رفتاری اشاره نمود. هدف از این مطالعه، مقایسه اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی-رفتاری بر کاهش علائم زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.روش: در این پژوهش از طرح مطالعه تجربی تک موردی استفاده شد. جامعه پژوهش را زنان با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مرکز مشاوره صدرا تشکیل دادند که دارای پرونده فعال در تابستان و پاییز 1400 بودند. از این افراد، 3 بیمار درمان برنامه زمانی پارادوکسی و 3 بیمار برنامه درمان شناختی-رفتاری دریافت کردند. نمونه این پژوهش به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها، مقیاس اختلال اضطراب فراگیر اسپیتزر و همکاران (GAD-7) (2006) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، نسخه 26 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی-رفتاری در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر اثربخش بودهاند. در مقایسه دو روش درمان مورداستفاده، با توجه به نتایج بهدستآمده و مقایسه درصد آزمودنیهای درمان PTC، میزان بهبودی برای سه آزمودنی در این روش 71%، 79% و 71% است و درصد بهبودی آزمودنی های درمان CBT، برای سه آزمودنی موردمطالعه برابر با 44%، 52% و 48% است، همچنین درصد بهبودی کل درروش درمانی برنامه زمانی پارادوکسی در سه بیمار به طور متوسط 74 درصد و درصد بهبودی کل درروش درمانی شناختی-رفتاری در سه بیمار موردمطالعه 48 درصد است. بر اساس یافته های این پژوهش درمان برنامه زمانی پارادوکسی، روش مناسب و زودبازدهی برای کاهش علائم اضطراب فراگیر است و می تواند به عنوان درمان پیشنهادی، استفاده شود.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی شفقت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان شناختی-رفتاری مثبتنگر بر تعارض والد -فرزند در زنان سرپرست خانوار بود. روش مطالعه نیمهآزمایشی با اجرای پیشآزمون- پسآزمون - پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعة آماری شامل زنان سرپرست خانوار شهرکرد د چکیده کامل
هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی شفقت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان شناختی-رفتاری مثبتنگر بر تعارض والد -فرزند در زنان سرپرست خانوار بود. روش مطالعه نیمهآزمایشی با اجرای پیشآزمون- پسآزمون - پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعة آماری شامل زنان سرپرست خانوار شهرکرد در سال 1401 بود. تعداد 60 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب وبه طور تصادفی در سه گروه گمارده شدند. سپس گروههای آزمایش تحت 8 جلسه شفقت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی -رفتاری مثبت نگر 120دقیقه ای قرارگرفتند. جهت تعیین اثربخشی مداخلات از پرسشنامه رفتار تعارض رابین و فاستر(20CBQ) استفاده و درنهایت، داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد هر دو مداخله درکاهش نمره تعارض والد-فرزند زنان سرپرست خانوار اثربخش بودند. همچنین درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر درکاهش تعارض والد-فرزند اثربخش تر بود. با توجه به نتایج، میتوان از این دو مداخله در کنار سایر مداخلات روانشناختی در بهبود تعارضات والد- فرزند زنان سرپرست خانوار بهره جست.
پرونده مقاله
مشکلات خلقی، از شایع‌ترین اختلالات روان شناختی است که در دوران بارداری و پس از آن بروز می‌کند. بیماران مبتلا به اختلال افسردگی پس از زایمان، در کسب حمایت عاطفی از سوی همسر و فرزندان، چالش‌های متعددی را تجربه می‌کنند که این شرایط، خود به عنوان عامل خط چکیده کامل
مشکلات خلقی، از شایع‌ترین اختلالات روان شناختی است که در دوران بارداری و پس از آن بروز می‌کند. بیماران مبتلا به اختلال افسردگی پس از زایمان، در کسب حمایت عاطفی از سوی همسر و فرزندان، چالش‌های متعددی را تجربه می‌کنند که این شرایط، خود به عنوان عامل خطری برای وخیم‌تر شدن سلامت روان شناختی آنها در نظر گرفته می‌شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی پس از زایمان و افزایش عزت نفس و رضایت زناشویی مادران باردار بود. بدین منظور، طی یک پژوهش نیمه تجربی با گروه کنترل، 135 نفر از مادران باردار افسرده ی بخش زنان و زایمان بیمارستان بقیه اله و نجمیه تهران به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و انتظار کاربندی شدند. گروه مداخله، طی 8 جلسه 40 تا 60 دقیقه ای برنامه ی آموزش روان شناختی را دریافت کرد. گروهها قبل و بعد از مداخله، از نظر افسردگی، عزت نفس و رضایت زناشویی مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل کوواریانس چند متغیری، نشان داد که افسردگی گروه مداخله، کاهش یافته است. بنظر می رسد با عنایت به تاثیر مداخلات روان شناختی در کاهش افسردگی پس از زایمان، بهتر است این نوع مداخله در برنامه ی درمانی بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان وارد شود.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد