مداخله ی زودهنگام جهت کاهش افسردگی پس از زایمان و افزایش عزت نفس و رضایت زناشویی مادران باردار
محورهای موضوعی : اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینیاحمد احمدی 1 , سایه سادات موسوی صاحب‌الزمانی 2 , علی فتحی آشتیانی 3 , سمیرا مطیعی 4
1 - مرکز تحقیقات علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی بقیه اله تهران. ایران
2 - دپارتمان پرستاری مامایی، دانشگاه علوم پزشکی زنجان، زنجان، ایران
3 - مرکز تحقیقات علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی بقیه اله تهران، تهران، ایران
4 - دپارتمان روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه، ارومیه، ایران.
کلید واژه: افسردگی پس از زایمان, درمان شناختی-رفتاری,
چکیده مقاله :
مشکلات خلقی، از شایعترین اختلالات روان شناختی است که در دوران بارداری و پس از آن بروز میکند. بیماران مبتلا به اختلال افسردگی پس از زایمان، در کسب حمایت عاطفی از سوی همسر و فرزندان، چالشهای متعددی را تجربه میکنند که این شرایط، خود به عنوان عامل خطری برای وخیمتر شدن سلامت روان شناختی آنها در نظر گرفته میشود. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی پس از زایمان و افزایش عزت نفس و رضایت زناشویی مادران باردار بود. بدین منظور، طی یک پژوهش نیمه تجربی با گروه کنترل، 135 نفر از مادران باردار افسرده ی بخش زنان و زایمان بیمارستان بقیه اله و نجمیه تهران به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و انتظار کاربندی شدند. گروه مداخله، طی 8 جلسه 40 تا 60 دقیقه ای برنامه ی آموزش روان شناختی را دریافت کرد. گروهها قبل و بعد از مداخله، از نظر افسردگی، عزت نفس و رضایت زناشویی مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل کوواریانس چند متغیری، نشان داد که افسردگی گروه مداخله، کاهش یافته است. بنظر می رسد با عنایت به تاثیر مداخلات روان شناختی در کاهش افسردگی پس از زایمان، بهتر است این نوع مداخله در برنامه ی درمانی بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان وارد شود.
Mood disorders are the most common psychological disorders that occur during pregnancy and after. Patients with post-natal depression, experience many challenges in terms of the emotional support from their spouses and children. This condition can be considered as a threat factor for deteriorating psychological health. The aim of this study was to examine the effect of cognitive behavioral therapy in postpartum depression and increase self-esteem and marital satisfaction of pregnant mothers. For this purpose, in a quasi-experimental study with a control group, 135 depressed pregnant women, of the hospital's maternity ward of Baghiato-Allah and Najmieh Tehran were assigned into two groups of intervention and control, randomly. The Intervention group received 8 sessions of 40 to 60-minute of psychological training program. The groups were tested in terms of depression, self-esteem and marital satisfaction both before and after the intervention. Multivariate analysis of covariance revealed that depression in the intervention group has decreased. It appears that with regard to the impact of psychological interventions in reducing postpartum depression, it is better to enter this kind of intervention in the treatment of patients with postpartum depression.