امروزه، توسعه گردشگری به احداث خدماتی در نواحی روستایی انجامیده و ناپایداری های زیست محیطی-کالبدی را در برخی روستاها ایجاد نموده است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تحلیل پیامدهای توسعه خدمات گردشگری بر ناپایداری های زیست محیطی-کالبدی در بخش طرقبه می باشد.گردآوری اطلاعات به چکیده کامل
امروزه، توسعه گردشگری به احداث خدماتی در نواحی روستایی انجامیده و ناپایداری های زیست محیطی-کالبدی را در برخی روستاها ایجاد نموده است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تحلیل پیامدهای توسعه خدمات گردشگری بر ناپایداری های زیست محیطی-کالبدی در بخش طرقبه می باشد.گردآوری اطلاعات به روش اسنادی-کتابخانه ای و پیمایشی می باشد. اطلاعات مربوط به متغیر مستقل (توسعه خدمات گردشگری) توسط روش ویکور و داده های متغیر وابسته (اثرات زیست محیطی-کالبدی) به کمک ابزار پرسشنامه جمع آوری شد و توسط این داده ها، آزمون رگرسیون در نرم افزار SPSS محاسبه گردید تا تاثیر توسعه خدمات گردشگری بر ناپایداری زیست محیطی-کالبدی بخش طرقبه مشخص شود. در همین راستا، ارزیابی تغییرات کاربری اراضی روستاهای نمونه توسط تصاویر ماهواره لندست و نرم افزار ENVI و GIS صورت گرفت. نتایج آزمون رگرسیون نشانگر رابطه همبستگی قوی، مستقیم و مثبتی با ضریب همبستگی 86/0 میان دو متغیر خدمات گردشگری و ناپایداری زیست محیطی و رابطه خطی معنادار با سطح معناداری0.002بین این دو متغیر می باشد و در فرضیه دوم، ضریب همبستگی به میزان92/0، بیانگر رابطه قوی، مثبت و مستقیم میان خدمات گردشگری و ناپایداری کالبدی می باشد و رابطه میان این دو متغیر نیز با سطح معناداری 0.04، معنادار است. ارزیابی تصاویر ماهواره ای در دوره 1987-2016 نشانگر کاهش مساحت اراضی کشاورزی و مراتع است که به ترتیب از 3ا/3031 و 52/5765 هکتار در سال 1987 به 2/2346 و 98/550 هکتار در سال 2016 رسیده است. در این بررسی مشخص شد توسعه خدمات گردشگری بر ناپایداری زیست محیطی-کالبدی روستاهای نمونه تأثیر بسیار زیادی داشته است. بر اساس ضریب تعیین تعدیل شده، 83 درصد از ناپایداری زیست محیطی و 89 درصد از ناپایداری کالبدی در روستاهای نمونه تابع توسعه خدمات گردشگری می باشد.
پرونده مقاله
پیشینه و هدف زمین لغزش یکی از گستردهترین و مخرب ترین پدیده ها در میان بلایایی طبیعی است. با توجه به توپوگرافی کوهستانی مرتفع، فعالیت تکتونیکی، لرزه خیزی زیاد، شرایط متنوع زمین شناسی و اقلیمی، اساساً ایران برای ایجاد طیف وسیعی از زمین لغزش شرایط طبیعی را دارد و ای چکیده کامل
پیشینه و هدف زمین لغزش یکی از گستردهترین و مخرب ترین پدیده ها در میان بلایایی طبیعی است. با توجه به توپوگرافی کوهستانی مرتفع، فعالیت تکتونیکی، لرزه خیزی زیاد، شرایط متنوع زمین شناسی و اقلیمی، اساساً ایران برای ایجاد طیف وسیعی از زمین لغزش شرایط طبیعی را دارد و این زمین لغزش ها سالانه خسارات جانی مالی فراوانی به کشور وارد می کنند. با توجه به اینکه پیشبینی زمان زمین لغزش بسیار دشوار است، از این رو شناسایی مناطق حساس به زمین لغزش و منطقه بندی این مناطق بر اساس خطر احتمالی بسیار مهم است. بنابراین باید مناطق مستعد زمین لغزش شناسایی شوند تا خسارات ناشی از زمین لغزش کاهش یابد. هدف اصلی از تجزیه و تحلیل حساسیت زمین لغزش شناسایی مناطق پر خطر و در نتیجه کاهش خسارات ناشی از زمینلغزش از طریق اقدامات مناسب است. ازآنجاکه پیش بینی دقیق وقوع زمین لغزش توسط علوم انسانی امکانپذیر نیست، بنابراین می توانیم با شناسایی مناطق مستعد لغزش و اولویت بندی آن ها از آسیب این پدیده جلوگیری کنیم. کوه های بینالود در استان خراسان رضوی، به دلیل شرایط زمین شناسی، ژئومورفولوژی، توپوگرافی، آب و هوا و پوشش گیاهی، دارای انواع حرکات تودهای است. از طریق ارزیابی حساسیت زمین لغزش و شناسایی مناطق پرخطر ازنظر زمین لغزش، می توانیم از خسارات احتمالی مالی و جانی ناشی از زمین لغزش در این منطقه را کاهش بدهیم. لذا برای حفظ سرمایه های ملی ضروری است تا در برخورد با بلایای طبیعی مدیریتی جامع اعمال گردد که منظور از آن اتخاذ تدابیر و فعالیت هایی است که موجب پیشگیری، کنترل وترمیم خسارت های ایجاد شده می گردد. نتایج این مطالعات می تواند بهعنوان اطلاعات بنیادی توسط مدیران و برنامه ریزان محیط زیست مورد استفاده قرار گیرد. به منظور تهیه نقشه های منطقه بندی خطر لغزش می توان از روش های مختلفی مانند منطق فازی، روش های آماری و فرایند تحلیلی سلسله مراتبی (AHP) استفاده کرد. از اوایل دهه 1970، بسیاری از دانشمندان تلاش کردهاند تا خطرات زمین لغزش را ارزیابی کنند و نقشه حساسیت خطر زمین لغزش را با استفاده از روش های مختلف مبتنی بر GIS تهیه کنند. هدف از این مطالعه ارزیابی و مقایسه نقشه حساسیت به زمین لغزش (LSM) در رشتهکوه های بینالود، با استفاده از روش های فازی و تحلیل سلسله مراتبی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، است.مواد و روش هادر این مطالعه به منظور ارزیابی حساسیت وقوع زمین لغزش در دامنه های کوه های بینالود از دو روش منطق فازی و تحلیل سلسله مراتبی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده گردید. به این منظور، مهمترین عوامل مؤثر بر زمینلغزش های منطقه شامل شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، زمینشناسی، شبکه زهکشی (فاصله از رودخانه، تراکم آبراهه)، جاده (فاصله از جاده، تراکم جاده)، گسل (فاصله از گسل، تراکم گسل)، واحدهای مورفولوژیکی، شاخص های توپوگرافی (شاخص توان رودخانه (SPI)، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI) و شاخص طول شیب (LS))، شاخص های ژئومورفولوژیک (شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI)، شاخص ناهمواری توپوگرافی (TRI) و شاخص انحنای سطح (Curvature Index)، کاربری اراضی، خطوط هم دما و خطوط هم بارش به عنوان عوامل مؤثر در رخداد زمینلغزش در منطقه موردمطالعه، شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سپس نقشه پراکنش زمین لغزشهای منطقه تهیه شد. در ادامه وزن هریک از پارامترها و زیر پارامترها در پهنه بندی وقوع زمین لغزش به کمک روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) تعیین گردید. سپس با استفاده ابزارهای مناسب در محیط GIS این وزن ها در نقشه هر پارامتر ضرب و درنهایت نقشه های حاصله رویهم گذاری شده و نقشه نهایی پهنه بندی خطر زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه تهیه شد. در روش فازی، بعد از فازی سازی لایه های مورد نظر در محیط ArcGIS، پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از عملگر گاما 0.8، در محیط GIS، صورت پذیرفت. و در نهایت صحت نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از منحنی ROC و نسبت عددی NRi، مورد ارزیابی قرار گرفت.نتایج و بحث نتایج وزن دهی به پارامترهای مؤثر بر زمین لغزش با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) مبین این است به ترتیب عوامل زمینشناسی، شیب و گسل بیشترین تأثیر را در وقوع خطر زمینلغزش در منطقه مورد مطالعه دارند. نتایج تحلیل نقشه حساسیت خطر زمین لغزش با استفاده از AHP نشان داد به % 47.8 سطح منطقه در محدوده زیاد و خیلی زیاد واقعشده، همچنین % 13.4 در محدوده متوسط و % 38.8 در محدوده کم و خیلی کم قرارگرفته است. نتایج تحلیل نقشه حساسیت زمینلغزش با استفاده از منطق فازی بیانگر این است % 27.7 در محدوده زیاد و خیلی زیاد قرارگرفته است. همچنین % 15.5 در محدوده متوسط و % 56.8 در محدوده کم و خیلی کم واقعشده است. همچنین ارزیابی نقشه حساسیت زمینلغزش به کمک منحنی ROC، نشان داد که مساحت زیر نمودار (AUC)، در روش AHP و فازی به ترتیب برابر با % 81.7 و % 75.2 است که گویایی دقت و صحت ارزیابی خیلی خوب هر دو مدل هست. همینطور نسبت عددی NRi در روش AHP در طبقات حساسیت زمینلغزش، بیشتر از روش فازی است، زیرا روش AHP در مقایسه با روش فازی، درصد بالایی از زمینلغزشها را در مساحت کوچکتری بهعنوان پهنه با حساسیت زیاد و خیلی زیاد پوشش داده است.نتیجه گیری در این مطالعه بهمنظور ارزیابی و تهیه نقشه حساسیت زمینلغزش از دو روش فازی و تحلیل سلسله مراتبی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده و عملکرد آنها باهم مقایسه شد. نقشه حساسیت زمینلغزش به پنج کلاس طبق بندی و عملکرد نتایج هر دو روش با استفاده از منحنی ROC و نسبت عددی NRi موردبررسی قرار گرفت. نتایج ارزیابی عملکرد دو روش فازی و تحلیل سلسله مراتبی با استفاده از منحنی ROC و نسبت عددی Nri نشان داد که روش تحلیل سلسله مراتبی نسبت به روش فازی درستی و دقت بیشتری در پیشبینی حساسیت زمینلغزش در منطقه موردمطالعه دارد. نقشههای حساسیت به زمینلغزش مانند نقشه تولیدشده در این مطالعه می تواند اطلاعات ارزشمندی برای برنامه ریزان و مهندسان برای سازمان دهی مجدد یا برنامه ریزی برنامه های جدید فراهم کند.
پرونده مقاله
حوضه آبریز بینالود در جنوب-شرقی مشهد واقع است، که از نظر زمین شناسی، بخشی از زون بینالود محسوب می گردد. حوضه آبریز بینالود دارای سه زیر حوضه بوده، که از این میان، زیر حوضه بازه حور مورد مطالعه قرار گرفته است. منطقه بازه حور از نظر اقلیم شناسی، جزء مناطق خشک و نیمه خشک م چکیده کامل
حوضه آبریز بینالود در جنوب-شرقی مشهد واقع است، که از نظر زمین شناسی، بخشی از زون بینالود محسوب می گردد. حوضه آبریز بینالود دارای سه زیر حوضه بوده، که از این میان، زیر حوضه بازه حور مورد مطالعه قرار گرفته است. منطقه بازه حور از نظر اقلیم شناسی، جزء مناطق خشک و نیمه خشک محسوب گردیده، و به دلیل تنوع واحد های زمین شناسی، ترکیب شیمیایی و کیفیت، آب تغییر نموده، بنابراین آب منطقه از نوع کلروره و سولفاته است. علاوه براین از نظر کشاورزی وشرب انسانی نیز قابل قبول است. همچنین مطالعات رسوب شناسی در طول رودخانه نشان می دهد که سه عامل اصلی، تغییرات ناگهانی شیب بستر، ورود سرشاخه های فرعی و رخداد سیلاب های فصلی، باعث تنوع بافتی رسوبات و تغییر پارامترهایی، همچون جورشدگی، کشیدگی و کج گردیده است. مطالعات رسوبشناسی و پترولوژیکی نشان می دهد که اغلب رسوبات دارای جورشدگی بسیار ضعیف، کج شدگی مثبت و کشیدگی متوسط بوده، و منشأ بیشتر رسوبات بازه حور سنگ های آذرین بازیک و فوق بازیک است. همچنین بر اساس مطالعات صحرایی، سه مجموعه رخساره گراولی گراولیGmm) Gmg,Gh,,(Gt، ماسه ای Sh),(Sl و گلی Fm) Fr,Fl(، و چهار عنصر ساختاری SG، HO، LS وFF شناسایی شدهاست. بنا بر مجموعه رخساره های رسوبی و عناصر رسوبی رودخانه بازه حور، سه مدل رسوبی، رودخانه های بریده بریده گراولی با جریان های ثقلی، مآندر با بار ماسه ای و مآندر با بار معلق پیشنهاد می گردد.
پرونده مقاله
دشت مشهد در یک موقعیت ساختاری ویژه و تحت تاثیر عملکرد مجموعه ای از گسل های فعال حاشیه شمالی رشته کوه بینالود، حاشیه جنوبی رشته کوه کپه داغ و پهنه بخاردن قوچان در غرب قرار گرفته است. فعالیت این گسل ها مورفولوژی پله کانی سنگ کف دشت را شکل داده اند. همچنین عملکرد گسلهای فع چکیده کامل
دشت مشهد در یک موقعیت ساختاری ویژه و تحت تاثیر عملکرد مجموعه ای از گسل های فعال حاشیه شمالی رشته کوه بینالود، حاشیه جنوبی رشته کوه کپه داغ و پهنه بخاردن قوچان در غرب قرار گرفته است. فعالیت این گسل ها مورفولوژی پله کانی سنگ کف دشت را شکل داده اند. همچنین عملکرد گسلهای فعال در دوره کواترنری ضخامت و گسترش رسوبات آبرفتی دارای پتانسیل بالای آبدهی را تحت تاثیر قرار داده است. گسل چاهشک به عنوان یکی از شاخه های فرعی پهنه گسل شاندیز در بخش مرکزی دشت مشهد، نقش مهمی در کنترل رفتار هیدرولیکی منابع آب زیرزمینی این دشت ایفا می کند. این گسل بر اساس تلفیق پروفیل های ژئوالکتریک و نتایج حفاریهای دستگاهی برای نخستین بار در این پژوهش شناسایی شده است. چاه های حفاری شده در شمال گسل چاهشک با آبدهی خوب غالبا در عمق بیش از 250 متر به سنگ کف رسی و کنگلومرای نئوژن برخورد نموده اند. اما چاه های حفاری شده در جنوب گسل با آبدهی بسیار کم و یا فاقد آبدهی عموما در عمق 100 تا 140 متری به سنگ کف متامورفیک برخورد کرده اند. بالا آمدگی سنگ کف در جنوب گسل چاهشک سبب ایجاد مورفولوژی پله کانی در پی سنگ متاموفیک بخش جنوبی دشت مشهد گردیده است. این بالا آمدگی متامورفیک بصورت یک ساختمان گل مانند مثبت، تحت تاثیر سیستم گسلش امتداد لغز راست گرد، با مکانیسم ترنس تنشن ایجاد شده است.
پرونده مقاله
استفاده از شاخص های ژئومورفومتری برای تعیین و تشخیص تکتونیک های فعال دارای اهمیت زیادی است. زاویه اتصال آبراهه ها از جمله پارامترهای مربوط به شبکه زهکشی محسوب می شود و ارزیابی کمی آن می تواند در شناسایی تکتونیک های فعال به محققین علوم زمین کمک نماید. واحد زمین شناسی کپه چکیده کامل
استفاده از شاخص های ژئومورفومتری برای تعیین و تشخیص تکتونیک های فعال دارای اهمیت زیادی است. زاویه اتصال آبراهه ها از جمله پارامترهای مربوط به شبکه زهکشی محسوب می شود و ارزیابی کمی آن می تواند در شناسایی تکتونیک های فعال به محققین علوم زمین کمک نماید. واحد زمین شناسی کپه داغ -هزار مسجد و آلاداغ – بینالود از فعالترین واحد های زمین شناسی ایران محسوب می شود. در این تحقیق چهار حوضه باغرود و بوژان در زون آلاداغ بینالود و حوضه های زاوین وسررود در زون ساختمانی کپه داغ -هزار مسجد جهت ارزیابی نقش تکتونیک در زاویه آبراهه ها انتخاب شد. به این منظور از شاخص زاویه برخورد(CA)، شاخص انشعابات(R)، شاخص درصد عدم تقارن حوضه (PAF) و شاخص تضاریس جبهه کوهستان (Smf) استفاده شد. نتایج نشان می دهد حوضه باغرود و بوژان به ترتیب با مقادیر 87/1 و 57/1بیشترین میزان R و حوضه های زاوین و سررود با مقادیر 33/1و 06/1 کمترین میزان R را به خود اختصاص دادندهمچنین پس از محاسبه زاویه متوسط آبراهه ها مشخص شد حوضه آبخیز زاوین 73/67 درجه ، دارای بیشترین زاویه و حوضه باغرود 09/56 درجه دارای کمترین میزان زاویه آبراهه می باشد. که این عامل نشاندهنده تغییرات مسیر جریان آبراهه ها مانند اسارت رود و در نتیجه حرکات تکتونیکی در دامنه طاقدیس خور می باشد. همچنین مقادیر(R)(Smf)و(PAF) نیز نشان می دهد حوضه های واقع در رشته کوه کپه داغ دارای حرکات تکتونیکی بیشتری نسبت به حوضه های انتخاب شده از رشته کوه بینالود می باشند.
پرونده مقاله
بدو ورود بیماری همهگیر کرونا به کشور و تأثیرگذاری آن در بخشهای مختلف از جمله فعالیتهای گردشگری، رعایت مسئولیتپذیری اجتماعی فعالین این حوزه نسبت به گردشگران از اهمیت بالایی برخوردار بوده و رعایت اصول بهداشتی به عنوان یکی از مهمترین انگیزههای استفاده از واحدهای پذیر چکیده کامل
بدو ورود بیماری همهگیر کرونا به کشور و تأثیرگذاری آن در بخشهای مختلف از جمله فعالیتهای گردشگری، رعایت مسئولیتپذیری اجتماعی فعالین این حوزه نسبت به گردشگران از اهمیت بالایی برخوردار بوده و رعایت اصول بهداشتی به عنوان یکی از مهمترین انگیزههای استفاده از واحدهای پذیرایی میباشد. اهمیت مسئولیت اجتماعی در برابر بیماری کرونا امروزه بیشتر درک شده و جایگاه مهمی در صنعت گردشگری یافته، چرا که گردشگری، به عنوان راهحلی در جبران ضررهای ناشی از شیوع بیماری کرونا به اقتصاد به ویژه در نواحی کوچک مقیاس بوده و رعایت مسئولیتپذیری اجتماعی امری مهم در پایداری این صعنت در جوامع آسیب دیده است. هدف انجام این پژوهش بررسی سطح و میزان رعایت مسئولیتپذیری اجتماعی نهادهای دولتی و محلی و مدیران واحدها و مجتمعهای پذیرایی در مواجهه با بیماری کرونا میباشد. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده که 280 پرسشنامه بین فعالان بخش گردشگری و کارشناسان توزیع و تکمیل شد و پایایی دادهها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ در SPSS تأیید و پس از آن متناسب با موضوع مقاله از آزمونهای همبستگی و آزمون T تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بیشترین میزان رعایت مسئولیتپذیری اجتماعی واحدهای پذیرایی در برابر بیماری کرونا به رستورانها با میزان 25/4 و کمترین آن به لمکده و استراحتگاه با مقدار 55/2 و 77/2 اختصاص یافته است. همچنین بررسیها نشان داد که به طور کلی فعالان حوزه گردشگری، کارشنان و مسئولین نسبت به گردشگران ورودی به مجموعههای پذیرایی احساس مسئولیت داشتهاند و پروتکلهای بهداشتی در برابر بیماری کرونا را رعایت کردهاند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی خواص ضدمیکروبی عصارة آزاد و ریزپوشانی شده گیاه پونهسای بینالودی (Nepeta binaludensis) در مدل غذایی (دوغ) انجام پذیرفت. بدین منظور، ابتدا عصارة گیاه با کمک فرآیند میدان پالس الکتریک (ولتاژ 6000 ولت و تعداد پالس 60) استخراج شد. سپس، تاثیر عصارة آز چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی خواص ضدمیکروبی عصارة آزاد و ریزپوشانی شده گیاه پونهسای بینالودی (Nepeta binaludensis) در مدل غذایی (دوغ) انجام پذیرفت. بدین منظور، ابتدا عصارة گیاه با کمک فرآیند میدان پالس الکتریک (ولتاژ 6000 ولت و تعداد پالس 60) استخراج شد. سپس، تاثیر عصارة آزاد (2/0 و6/0درصد) و ریزپوشانی شده با 4 نوع ترکیب مختلف دیواره (دیوارة حاوی ترکیب مالتودکسترین 7 (97/26 درصد) با صمغ عربی (36/29 درصد) و مالتودکسترین 20 (69/43 درصد) ، دیواره حاوی ترکیب 1 درصد آلژیناتسدیم و 1 درصد کیتوزان، دیوارة حاوی ترکیب ا درصد آلژیناتسدیم و ا درصد اینولین و دیوارة حاوی 2 درصد آلژیناتسدیم) با دو غلظت (1و 3 درصد) در مقایسه با نگهدارندة سنتزی سورباتپتاسیم (با غلظت 1/0 درصد) بر ویژگیهای حسی و تغییرات میزان ترکیبات فنلی و میکروبی (تعداد کل کپک و مخمر) محصول غذایی دوغ طی 28 روز نگهداری در دمای یخچال مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد عصارة آزاد و ریزپوشانی شده قادر به کنترل رشد کپک و مخمر با حفظ خصوصیات حسی و فنلی در دوغ بودند و کمترین میزان رشد کپک و مخمر بعد از 28 روز نگهداری در دمای یخچال به ترتیب در نمونههای حاوی ترکیب دیوارة ادرصد آلژیناتسدیم وا درصد اینولین (غلظت 1 و 3 درصد) و دیواره حاوی ترکیب 2 درصد آلژیناتسدیم (غلظت 3 درصد) مشاهده شد که تفاوت آماری معنیداری با نمونة حاوی 1/0 درصد سورباتپتاسیم نداشتند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی خواص ضداکسایشی و ضدمیکروبی عصارة آزاد و ریزپوشانی شده گیاه پونه سای بینالودی (Nepeta binaludensis) در شرایط آزمایشگاهی و مدل غذایی (دوغ) انجام پذیرفت. بدین منظور، عصارة پونه سای بینالودی با کمک فرآیند میدان پالس الکتریک (ولتاژ 6000 ولت و تعداد پا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی خواص ضداکسایشی و ضدمیکروبی عصارة آزاد و ریزپوشانی شده گیاه پونه سای بینالودی (Nepeta binaludensis) در شرایط آزمایشگاهی و مدل غذایی (دوغ) انجام پذیرفت. بدین منظور، عصارة پونه سای بینالودی با کمک فرآیند میدان پالس الکتریک (ولتاژ 6000 ولت و تعداد پالس 60) استخراج شد و خواص ضداکسایشی آن در مقادیر مختلف (5/0، 2، 4 و 6 درصد) در مقایسه با آنتی اکسیدان سنتزی هیدروکسی بوتیل تولوئن (01/0 درصد) بر پایداری اکسایشی روغن تخلیص شده سویا مورد پایش قرار گرفت. همچنین خواص ضدمیکروبی عصارة آزاد (2/0 و6/0درصد) و ریزپوشانی شده (1و 3 درصد) در مقایسه با نگهدارندة سنتزی سوربات پتاسیم (با غلظت 1/0 درصد) در شرایط آزمایشگاهی و مدل غذایی (دوغ) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد تمامی غلظت های عصارة نپتابینالودنسیس، حائز فعالیت آنتی اکسیدانی بودند و قدرت آنتیاکسیدانی عصارة با غلظت 6 درصد (99/11ساعت)، بیشتر از قدرت آنتی اکسیدان سنتزی هیدروکسی بوتیل تولوئن (03/8 ساعت) بود. نتایج نشان داد عصارة گیاه پونه سای بینالودی در غلظت 4 درصد، دارای خاصیت ضدقارچی و ضدمیکروبی بیشتری از سوربات پتاسیم (در غلظت 1/0 درصد) می باشد. همچنین، عصارة آزاد و ریزپوشانی شده قادر به کنترل رشد کپک و مخمر با حفظ خصوصیات حسی و فنلی در دوغ بودند و کمترین میزان رشد کپک و مخمر بعد از 21 روز نگهداری در شرایط یخچال در نمونة حاوی 3 درصد عصارة ریزپوشانی شده مشاهده گردید که معادل اثرنگهدارندة شیمیایی سوربات پتاسیم بود.
پرونده مقاله
مقدمه: موضوع کاربری زمین طی چند سال گذشته به دلیل درک تأثیر تغییر کاربری زمین بر عملکرد سامانه زمین بسیار مورد توجه قرار گرفته تاجایی که امروزه مسأله تغییر کاربریاراضی از مهمترین چالشها در نظام مدیریت منابع طبیعی و انسانی محسوب میشود. هدف پژوهش: بر این اساس پژوهش حا چکیده کامل
مقدمه: موضوع کاربری زمین طی چند سال گذشته به دلیل درک تأثیر تغییر کاربری زمین بر عملکرد سامانه زمین بسیار مورد توجه قرار گرفته تاجایی که امروزه مسأله تغییر کاربریاراضی از مهمترین چالشها در نظام مدیریت منابع طبیعی و انسانی محسوب میشود. هدف پژوهش: بر این اساس پژوهش حاضر در تلاش است به کمک ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک، راهبردهای اجرایی مطلوب به منظور کاهش تغییر کاربری اراضی کشاورزی را شناسایی و ارائه نماید. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و از دو ابزار SWOT-QSPM استفاده گردیده است. از مجموع 14روستای شهرستان بینالود که طی سالهای اخیر دارای تغییرکاربری غیرمجاز کشاورزی بوده اند، 8 روستای بالای 100 مورد تغییر کاربریاراضی، به عنوان نمونه انتخاب گردید. واحد تحلیل خبرگان روستایی آشنا به محیط داخلی و خارجی در ارتباط با موضوع تحقیق و روش نمونهگیری گلوله برفی بوده است. قلمروجغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه در این پژوهش روستاهایی که دارای بیش ترین مقدار تغییر کاربری اراضی در شهرستان بینالود، واقع در استان خراسان رضوی بودند.یافته ها و بحث: براساس مطالعات اکتشافی، 18 نقطه قوت و فرصت به عنوان مزیت و 29 نقطه ضعف و تهدید به عنوان محدودیت و تنگنا پیش روی تغییر کاربریاراضی کشاورزی شهرستان بینالود شناسایی گردید و نظرات سه گروه خبره و مطلع محلی در قالب پرسشنامه در مورد عوامل داخلی و خارجی شناسایی شده، در طیف لیکرت سوال گردید. نتایج تحقیق نشان داد که در ماتریس SWOT با توجه به امتیاز 242/2=IFE و 769/2=EFE، به منظور کاهش تغییر کاربریاراضی کشاورزی، راهبردهای محافظه کارانه (حداکثر-حداقل) بهینه شناخته شد. در ادامه 6 راهبرد شناساییشده به کمک ماتریس برنامهریزی استراتژیک کمی(QSPM)، اولویتبندی گردید. نتایج: در این زمینه مهمترین راهبرد ساماندهی به ساخت و سازهای بی رویه و غیراصولی با اجرای برنامههای نظارتی دولتی با امتیاز 1.211 شناسایی گردید. لذا ضروری است تغییرات کاربری زمین، توسط مدیریت صحیح زمین کنترل گردد.
پرونده مقاله
حوضهی آبریز بینالود در مرکز استان خراسان رضوی واقع گردیده است. این منطقه در حد فاصل زونهای زمینشناسی بینالود در شمال و ایران مرکزی در جنوب واقع شده و تحت تأثیر عوامل تکتونیکی و فرسایشی قرار گرفته است. بهطور عمومی گسلهای مؤثّر بر منطقه، از نوع اصلی و فرعی با روند شمال غر چکیده کامل
حوضهی آبریز بینالود در مرکز استان خراسان رضوی واقع گردیده است. این منطقه در حد فاصل زونهای زمینشناسی بینالود در شمال و ایران مرکزی در جنوب واقع شده و تحت تأثیر عوامل تکتونیکی و فرسایشی قرار گرفته است. بهطور عمومی گسلهای مؤثّر بر منطقه، از نوع اصلی و فرعی با روند شمال غرب -جنوب شرق میباشند. منطقهی مورد مطالعه از نظر زمین ریختشناسی به دلیل نوع واحدهای سنگی حاکم و رخدادهای تکتونیکی، به طور عمده به شکل دشت میباشد. وجود واحدهای سنگی افیولیتی، باعث گردیده است که رودخانههای اصلی بهصورت سابسکوئنت تشکیل گردند. همچنین، بهدلیل وجود خصوصیات سنگشناسی، طرح زهکشی، عمدتاً از نوع دندریتی است. حوضهی آبریز بینالود شامل دو حوضهی اصلی بازه حور و کال سیاه بوده که هر کدام دارای پدیدههای زمین ریختشناسی مختلفی میباشند. پدیدههای مختلف زمین ریختشناسی شناسایی شده در حوضهی بازه حور و زیر حوضهی آن (قرهچه)، شامل زمینلغزش، بدلند، فرسایش شیاری، واریزه و خندق میباشند. بیشترین رسوب را خندقها و فرسایش شیاری تولید میکنند، در صورتیکه در حوضهی کال سیاه حرکتهای تودهای و لغزشی نیز تشکیل شدهاند. بیشتر رسوبات توسط حرکتهای تودهای و لغزشی تولید میشو ند. در این منطقه، مطالعات زمین ریختشناسی میتواند به شناسایی مناطق رسوب زا و نحوهی حمل آن کمک نماید.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد