هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر روش بارش مغزی بر راهبردهای مقابلهای و خلاقیت دانشآموزان دختر پایه دوم دوره دوم متوسطه منطقه یک شهر تهران بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه دانشآموزان دختر پایه دوم دوره دوم متوسطه منطقه یک شهر تهران که در سال تحصیلی 94-1393 مشغو چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر روش بارش مغزی بر راهبردهای مقابلهای و خلاقیت دانشآموزان دختر پایه دوم دوره دوم متوسطه منطقه یک شهر تهران بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه دانشآموزان دختر پایه دوم دوره دوم متوسطه منطقه یک شهر تهران که در سال تحصیلی 94-1393 مشغول تحصیل بودند. نمونه آماری شامل دو کلاس 30نفره از دانشآموزان که با استفاده از روش تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. نوع پژوهش، کاربردی و برای رسیدن به هدف از روش پژوهش شبه تجربی استفاده شد. طرح پژوهش شامل پیش آزمون وپس آزمون با گروههای کنترل وآزمایش بود.از هر دو گروه کنترل وآزمایش پیش آزمون یکسان بر اساس پرسشنامههای راهبردهای مقابلهای اندلر و پارکر(2006) و خلاقیت عابدی(1372) به عمل آمد. سپس گروه آزمایش در 10جلسه 80 دقیقهای تحت آموزش به روش بارش مغزی قرار گرفت و بعد از هر دو گروه کنترل و آزمایش آزمون راهبردهای مقابلهای و خلاقیت اخذ شد. دادههای حاصل از اجرای پیش و پس آزمون با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد که روش بارش مغزی بر راهبرد مقابلهای مساله مدار اثر مثبت و بر راهبرد مقابلهای اجتنابی اثر منفی و بر راهبرد مقابلهای هیجان مداربی اثر است.همچنین روش بارش مغزی بر هر چهار مولفه خلاقیت(سیالی و بسط و ابتکار و انعطاف پذیری)اثر مثبت و معنا داری دارد.
پرونده مقاله
مقدمه و هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش به روش ایدهجویی، بارش مغزی و سنتی در تغییر سطح خودپنداره خلاق و باز بودن نسبت تجربهها در دانشآموزان دختر سال دوم متوسطه شهر خرمآباد بود. روش: در یک طرح نیمهآزمایشی 60 دانشآموز به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای ا چکیده کامل
مقدمه و هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش به روش ایدهجویی، بارش مغزی و سنتی در تغییر سطح خودپنداره خلاق و باز بودن نسبت تجربهها در دانشآموزان دختر سال دوم متوسطه شهر خرمآباد بود. روش: در یک طرح نیمهآزمایشی 60 دانشآموز به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. گروههای آزمایش به طور مجزا 15 جلسه با روشهای ایدهجویی و بارش مغزی و گروه کنترل با روش سنتی آموزش دیدند. همه گروهها به پرسشنامههای خودپنداره خلاق کافمان و بائر(2004) و بازبودن نسبت به تجربهها کوستا و مک کرا(1992) در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 2 ماهه، پاسخ دادند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد در مرحله پسآزمون روشهای ایدهجویی و بارش مغزی باعث افزایش سطح خودپنداره خلاق و باز بودن نسبت تجربهها شده است. در مرحله پیگیری اثر روشهای ایدهجویی و بارش مغزی در افزایش سطح خودپنداره خلاق و باز بودن نسبت تجربهها تفاوت معنیداری نداشتند. نتیجهگیری: روشهای ایدهجویی و بارش مغزی در افزایش سطح خودپنداره خلاق و باز بودن نسبت تجربهها مؤثر هستند و بهتر آن است که معلمان مقاطع متوسطه برای افزایش میزان خلاقیت و متغیرهای زیربنایی آن تا جایی که امکان دارد از روشهایی همانند ایدهجویی و بارش مغزی استفاده کنند.
پرونده مقاله
هدف: این پژوهش باهدف بررسی تأثیر روش تدریس بارش مغزی بر خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر پایه هفتم در درس کار و فناوری مدارس متوسطه اول ناحیه سه شهرستان کرج در سال تحصیلی 1394- 1395 انجامشده است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی در قالب طرح پیشآزمون – پسآزمون چکیده کامل
هدف: این پژوهش باهدف بررسی تأثیر روش تدریس بارش مغزی بر خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر پایه هفتم در درس کار و فناوری مدارس متوسطه اول ناحیه سه شهرستان کرج در سال تحصیلی 1394- 1395 انجامشده است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی در قالب طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر پایه هفتم متوسطه اول ناحیه سه کرج است. نمونه پژوهش 64 نفر از دانشآموزان پسر پایه هفتم متوسطه اول بود که با روش نمونهگیری دسترس هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه کنترل و آزمایش به ترتیب 32 و 32 نفر جایگزین شدند و گروه پیشآزمون و پسآزمون پیگیری بعد از دوماه استفادهشده است. برای سنجش خلاقیت، در قبل و بعد از اجرای روش بارش مغزی از آزمون خلاقیت عابدی (1372) و برای سنجش پیشرفت تحصیلی از انگیزه پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) استفاده شد. آموزش بارش مغزی برای گروه آزمایش بهطور جداگانه، 5 جلسه 45 دقیقهای دریافت کردند و پس از طی دوره آموزشی از دو گروه پسآزمون گرفته شد در این مدت برای گروه کنترل هیچ آموزشی اعمال نشد. برای تجزیهوتحلیل دادهها نیز از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که روش تدریس بارش مغزی در افزایش خلاقیت و پیشرفت تحصیلی گروه آزمایش مؤثر بوده است و تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل در مؤلفههای خلاقیت (سیالی، ابتکار، بسط و انعطافپذیری) دیده میشود. نتیجهگیری: پیشنهاد میشود از روش بارش مغزی برای افزایش خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در درس کار و فناوری استفاده شود.
پرونده مقاله
زمینه: پژوهشهای حوزه خلاقیت در سالهای اخیر بسیار فزونی یافته است. به خصوص که گرایش به خلاقیت سازمانی با رویکردهای تربیتی با رشد چشمگیری همراه بوده است. هدف: پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طراحی آموزشی دو روش ابداعانه حل مسئله و بارش مغزی بر میزان خلاقیت دانشجویان دورههای چکیده کامل
زمینه: پژوهشهای حوزه خلاقیت در سالهای اخیر بسیار فزونی یافته است. به خصوص که گرایش به خلاقیت سازمانی با رویکردهای تربیتی با رشد چشمگیری همراه بوده است. هدف: پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طراحی آموزشی دو روش ابداعانه حل مسئله و بارش مغزی بر میزان خلاقیت دانشجویان دورههای آموزش الکترونیکی دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی در نیمسال اول تحصیلی 89-1388 بوده است. روش: روش تحقیق در پژوهش مذکور، تجربه ایی با در نظر داشتن گروه آزمایش و کنترل بود. گروه آزمایش و کنترل شامل دانشجویان آموزش یادگیری الکترونیکی در نیمسال اول سال تحصیلی (89-1388) دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل از دو گروه آزمودنی تشکیل شد. هر دو گروه دو بار مورد اندازه گیری قرار گرفتند، اولین اندازه گیری با اجرای یک پیش آزمون و دومین به وسیله پس آزمون صورت گرفت. به منظور تشکیل گروهها محقق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، نیمی از آزمودنیها را در گروه اول (30 نفر) و نیمی دیگر را در گروه دوم (30 نفر) جایگزین نمود، دو گروهی که به این ترتیب تشکیل شد مشابه هم بود و اندازه گیری متغیر وابسته (خلاقیت) برای هر دوی آنها در یک زمان و تحت یک موقعیت صورت گرفت. حجم نمونه برای دانشجویان آموزش الکترونیکی طبق فرمول 60 نفر محاسبه شد، ابزار اندازه گیری پرسشنامه خلاقیت عابدی (1372) و همچنین مقایسه نمرات دانشجویان تحت آموزش با روش ابداعانه حل مسئله و بارش مغزی بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها و به منظور کنترل تأثیر نمرات پیش آزمون بر نمرات پس آزمون دو گروه، مقایسه دو گروه از روش آماری کوواریانس و به منظور بررسی میزان اثربخشی دو متغیر مستقل بر میزان خلاقیت از آزمون آماری تی (t ) استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان میدهد رویکردهای جدید خلاقیت مثل روش ابداعانه حل مسئله نسبت به رویکردهایی چون بارش مغزی به خصوص در زمینه آموزش مجازی مؤثر واقع میشوند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش مزبور به ترتیب فرضیهها عبارتست از: 1- وجود تأثیر معنادار دوره مهارتهای تفکر خلاق با روش بارش مغزی، بر افزایش میزان خلاقیت دانشجویان تأیید میشود.2- وجود تأثیر معنادار دوره مهارتهای تفکر خلاق با روش ابداعانه حل مسئله، بر افزایش میزان خلاقیت دانشجویان تأیید میشود.3- وجود تأثیر معنادار و مثبت دوره مهارتهای تفکر خلاق با روش ابداعانه حل مسئله، بر افزایش میزان خلاقیت دانشجویان در مقایسه با روش بارش مغزی تأیید میشود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی یادگیری مشارکتی و بارش مغزی بر سازگاری اجتماعی و خودکار آمدی دانش آموزان انجام شد. روش پـژوهش، شبه آزمایشی بـا طـرح پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر سال سوم دوره دوم متوسطه رشته علوم انسا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی یادگیری مشارکتی و بارش مغزی بر سازگاری اجتماعی و خودکار آمدی دانش آموزان انجام شد. روش پـژوهش، شبه آزمایشی بـا طـرح پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر سال سوم دوره دوم متوسطه رشته علوم انسانی شهرستان خوی در سال تحصیلی 1401-1400 میباشد که تعداد آنها 510 نفر بوده، که از میان جامعه آماری 70 نفر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند که 35 نفر به شیوه یادگیری مشارکتی و 35 نفر به شیوه یادگیری بارش مغزی مورد آموزش قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها، از پرسشنامه رفتار سازشی (لامبرت و همکاران، 1974) و پرسشنامه خود کارآمدی عمومی شرر استفاده گردید. برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج بهدستآمده نشان داد اثربخشی یادگیری مشارکتی و بارش مغزی برافزایش سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی دانش آموزان بهصورت معنیدار متفاوت است. بهعبارت دیگر تأثیر یادگیری مشارکتی برافزایش سازگاری اجتماعی بیشتر از روش بارش مغزی است همچنین تأثیر یادگیری بارش مغزی برافزایش خودکارآمدی بیشتر از روش یادگیری مشارکتی میباشد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش تدریس بارش مغزی بر کاهش اختلال یادگیری خواندن در دانشآموزان دوره ابتدائی شهر همدان انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر زمان یک پژوهش مقطعی، از لحاظ نوع دادهها کمی و از نظر روش تحقیق، نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمو چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش تدریس بارش مغزی بر کاهش اختلال یادگیری خواندن در دانشآموزان دوره ابتدائی شهر همدان انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر زمان یک پژوهش مقطعی، از لحاظ نوع دادهها کمی و از نظر روش تحقیق، نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانشآموزان دارای اختلال یادگیری از نوع خواندن، مقطع ابتدایی که در سال تحصیلی ۱۴01- 1400 به مرکز اختلال یادگیری شهر همدان مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. از جامعه آماری مذکور، تعداد ۳۰ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، آنگاه گروه آزمایش به مدت 8 جلسه آموزشی (دو جلسه در یک هفته) به مدت 45 دقیقه تحت جلسات آموزش بارش مغزی قرار گرفتند اما مداخله برای گروه کنترل اجرا نگردید. سپس از هر دو گروه به وسیله پرسشنامه مذکور پسآزمون به عمل آمد. ابزار پژوهش شامل برنامه بارش مغزی بر اساس پروتکل بارش مغزی لفرانکویس (1991) و آزمون اختلال خواندن شیرازی و نیلی پور (1383) می باشد، جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد اثرات تدریس به روش بارش مغزی بر درک مطلب معنادار می باشد و اثرات تدریس به روش بارش مغزی بر سرعت خواندن و صحت خواندن تأثیر ندارد. روش تدریس بارش مغزی نتوانسته در مؤلفه سرعت خواندن و صحت مطالب بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری ایجاد کند.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش بارش مغزی و تریز بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه شهر گرمی در سال تحصیلی 1402-1401 به تع چکیده کامل
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش بارش مغزی و تریز بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه شهر گرمی در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 750 نفر بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و پس از کسب معیارهای ورود به مطالعه در دو گروه 15 نفره جای داده شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، مقیاس درگیری تحصیلی ریو و سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری بود. برنامه آموزش بارش مغزی لفرانکویس طی 6 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اول و آموزش تریز سرگی و همکاران طی 6 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش دوم اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس تک متغیره در برنامه SPSS انجام شد. نتایج نشان داد بین نمرات پس آزمون درگیری تحصیلی گروه ها تفاوت معنیدار وجود نداشت (05/0<P) اما بین نمرات پس آزمون سرزندگی تحصیلی گروه ها تفاوت معنیدار وجود داشت (658/6 F=، 016/0=P) و نمرات سرزندگی تحصیلی گروه آموزش تریز در مقایسه با گروه آموزش بارش مغزی، افزایش بیشتری یافته است در نتیجه آموزش تریز در مقایسه با آموزش بارش مغزی در بهبود سرزندگی تحصیلی اثربخشی بیشتری داشته است. به طور کلی، مطابق با یافتههای پژوهش، روش تریز در افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بر روش بارش برتری دارد و چنانچه معلمان درصدد بهبود سرزندگی تحصیلی دانش آموزان باشند، می توانند با اجرای روش تدریس تریز سریع تر و بهتر به این هدف دست یابند.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی تکنیکهای خلاقیت بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر سال اول متوسطه در درس مطالعات اجتماعی اجرا شد. 86 آزمودنی در این پژوهش شرکت داشتند که دریک گروه گواه، و دو گروه آزمایشی قرار گرفتند. یکی از گروههای آزمایش از تکنیک بارش مغزی و گروه دیگر چکیده کامل
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی تکنیکهای خلاقیت بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر سال اول متوسطه در درس مطالعات اجتماعی اجرا شد. 86 آزمودنی در این پژوهش شرکت داشتند که دریک گروه گواه، و دو گروه آزمایشی قرار گرفتند. یکی از گروههای آزمایش از تکنیک بارش مغزی و گروه دیگر از تکنیک مطالعه آفریننده برای یادگیری درس مطالعات اجتماعی استفاده میکردند. از هر سه گروه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد و نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که استفاده از تکنیکهای خلاقیت در پیشرفت تحصیلی درس مطالعات اجتماعی مؤثر است. بین دو تکنیک بارش مغزی و مطالعه آفریننده از لحاظ اثر بخشی بر پیشرفت تحصیلی تفاوت معنیدار دیده نشد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف معرفی و ارزیابی اثر روش پریز با روشهای آموزش خلاقیت تریز و بارش مغزی بر تفکر خلاق دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سراب انجام گرفت. برای این منظور نمونهای به اندازه 120 نفر از دانشجویان دختر و پسر گروههای علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پزشکی دان چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف معرفی و ارزیابی اثر روش پریز با روشهای آموزش خلاقیت تریز و بارش مغزی بر تفکر خلاق دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سراب انجام گرفت. برای این منظور نمونهای به اندازه 120 نفر از دانشجویان دختر و پسر گروههای علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سراب به دو روش نمونهگیری تصادفی و داوطلبانه انتخاب شدند و در چهار گروه شامل گروه آزمایش1، 2 و 3، گروه کنترل مورد بررسی قرار گرفتند، هر گروه مرکب از 30 نفر دانشجو 10 نفر از گروه علوم انسانی(5نفر دختر و 5 نفر پسر)، 10 نفر فنی و مهندسی(5نفر دختر و 5 نفر پسر) و 10 نفر علوم پزشکی (5نفر دختر و 5 نفر پسر) بود . در این تحقیق از طرح نیمه آزمایشی پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد که متشکل از سه متغیر مستقلِ آموزش پریز، تریز و بارش مغزی، و یک متغیر وابسته تفکر خلاق بود . ابزار مورد استفاده برای جمعآوری دادهها شامل یک پرسشنامه آزمون خلاقیت تورنس(فرم تصویری ب) بود. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس عاملی تک متغیره مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان داد آموزش پریز در مقایسه با روش‎های آموزش خلاقیت تریز و بارش مغزی، باعث افزایش تفکر خلاق بیشتری در دانشجویان می گردد. همچنین میانگین تفکر خلاق گروه فنی و مهندسی بالاتر از میانگین گروههای علوم پزشکی و علوم انسانی بود. میانگین تفکر خلاق پسران از میانگین تفکر خلاق دختران بالاتر بود، اما معنیدار نبود. به عبارت دیگر در حالیکه آموزش پریز باعث افزایش میزان تفکر خلاق میشود، گروه آموزشی و جنسیت موجب تعدیل آن میشود
پرونده مقاله
چکیده:پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی روشهای تدریس مشارکتی و بارش مغزی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان خوی انجامشده است.روش پـژوهش، شبه آزمایشی بـا طـرح پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری همه دانش آموزان پسر سال پنجم ا چکیده کامل
چکیده:پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی روشهای تدریس مشارکتی و بارش مغزی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان خوی انجامشده است.روش پـژوهش، شبه آزمایشی بـا طـرح پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری همه دانش آموزان پسر سال پنجم ابتدایی شهرستان خوی در سال تحصیلی 1399- 1398 بودنـد. نمونه آماری تعداد 60 نفر از دانش آموزان که به شیوه تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند که 30 نفر آنها به شیوه یادگیری مشارکتی و 30 نفر به شیوه یادگیری بارش مغزی مورد آموزش قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها در این پژوهش از پرسشنامه رفتار سازشی (لامبرت و همکاران، 1974) استفاده شد. ابتدا پیشآزمون سازگاری اجتماعی از هر دو گروه گرفته شد و پس از اجرای دوره از هر دو گروه پسآزمون به عمل درآمد. دادههای حاصل از اجرای پیشآزمون و پسآزمون، با استفاده آزمون تحلیل واریانس چند متغیری مانوا برای نمرات اختلافی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل دادههای این پژوهش نشان داد در سازگاری اجتماعی بین دانش آموزان با روش یادگیری مشارکتی و بارش مغزی تفاوت معنیداری وجود دارد. بهعبارتدیگر تأثیر یادگیری مشارکتی درافزایش سازگاری اجتماعی بیشتر از روش بارش مغزی است (005/0P<).درمجموع، نتایج بهدستآمده از این پژوهش، سودمندی و تأثیر یادگیری مشارکتی در افزایش سازگاری اجتماعی دانش آموزان را تأیید میکند.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد