هدف پژوهش، شناسایی جایگاه رسانه ها و شبکه های اجتماعی در مدل مفهومی مدیریت بدن زنان و کسب هویت مدرن است. پژوهش با رویکرد کیفی، روش گراندد تئوری و استفاده از مدل پارادایمی انجام شده و تحلیل داده ها به روش مقایسه ای مداوم اشتراس و کوربین صورت پذیرفته است. تکنیک گردآوری دا چکیده کامل
هدف پژوهش، شناسایی جایگاه رسانه ها و شبکه های اجتماعی در مدل مفهومی مدیریت بدن زنان و کسب هویت مدرن است. پژوهش با رویکرد کیفی، روش گراندد تئوری و استفاده از مدل پارادایمی انجام شده و تحلیل داده ها به روش مقایسه ای مداوم اشتراس و کوربین صورت پذیرفته است. تکنیک گردآوری داده ها، مصاحبه ی عمیق ساخت نیافته، مصاحبه ها به صورت فردی برگزار گردید و مدت جلسات هر مصاحبه نیز بین 1-2 ساعت بود، تعداد مصاحبه ها 15، تعداد مفاهیم شکل گرفته 67 و تعدا مقوله های ایجاد شده 21 مورد است. برای انتخاب افراد مصاحبه شونده از روش نمونه گیری هدفمند که این نمونه گیری نیازمند استفاده از نوع نمونه گیری متوالی به نام گلوله برفی می باشد. در این پژوهش از اعتبار زاویه بندی استفاده شده است. نتایج نشان داد کسب هویت مدرن در زمینه طرد وضعیت زن بزرگسال، دغدغه روحی و ذهنی و همنوایی با خواسته های اجتماعی پدید می آید. عوامل مؤثر بر کسب هویت مدرن بدریختی بدن، میل رسیدن به دوران زیبایی و رؤیا پردازی برای بدن ایده آل شناسایی شدند. پیشرفت تکنولوژی، تبلیغ و ترغیب افراد و پذیرش عمومی به عنوان شرایط مداخله گر و کسب هویت مدرن منجر به الگوپذیری از رسانه ها، گروه های مرجع و جستجوگری در کشف جراحان و آرایشگران می باشد. پیامدهای چنین کنش ها و واکنش هایی وابستگی و عادت کردن به آرایش، نمایش تحرک عمودی طبقات اجتماعی، نمایش خوش سلیقگی و خلاقیت به دیگران و رواج فرهنگ مصرف گرایی است.
پرونده مقاله
این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین تعلق به شهرو رفاه ذهنی شهروندان بالای 18 سال شهر تهران انجام شده است. چارچوب نظری تحقیق مستخرج از رویکرد هاجرتی و فیتزپتریک است. روش تحقیق پیمایش کمی و از نوع توصیفی/تحلیلی است. جامعة آماری پژوهش حاضر، کلیة شهروندان بالای 18 سال شهر تهر چکیده کامل
این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین تعلق به شهرو رفاه ذهنی شهروندان بالای 18 سال شهر تهران انجام شده است. چارچوب نظری تحقیق مستخرج از رویکرد هاجرتی و فیتزپتریک است. روش تحقیق پیمایش کمی و از نوع توصیفی/تحلیلی است. جامعة آماری پژوهش حاضر، کلیة شهروندان بالای 18 سال شهر تهران بودند که بر اساس آخرین سرشماری 6750000 هزارند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 385 نفر تعیین شد که به دلایلی (پارگی، نقض، پاسخ های یکدست و غیره) این تعداد به 400 مورد افزایش داده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که پایایی کل آن 89/0 محاسبه شد. شیوة نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بود. ابتدا وضعیت نرما ل بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت و پس از مشخص شدن نرمال بودن داده های تحقیق، رابطه بین متغیرها، با ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزارspss 22 سنجیده شد. یافته ها نشان می دهد بین تعلق مکانی (49/0)، تعلق احساسی (24/0)، تعلق شناختی (46/0) و تعلق عملی (46/0) با رفاه ذهنی شهروندان رابطة معنادار و مثبتی وجود دارد. یافته های رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد که متغیر تعلق اجتماعی 31/0 از تغییرات متغیر رفاه ذهنی را تبیین میکند. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که تعلقات باعث می شوند افراد ترجیحات منطقی اتخاذ کنند، سرمایه گذاری اجتماعی کنند، حساس باشند و از این طریق به تعدیل انگیزه های منفی خود بپردازند و در نتیجه احساس رضایت و خوشبختی داشته باشند.
پرونده مقاله