اعتماد اجتماعی یکی از بنیادیترین عناصر استحکام و همبستگی جوامع است. این مسئله در بین دانشآموزان که نسلهای آتی هر جامعهای هستند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. یکی از عواملی که با توجه به نظام فرهنگی-ارزشی حاکم بر جامعه ایرانی نقشی پررنگ در اعتماد اجتماعی دانشآموزان چکیده کامل
اعتماد اجتماعی یکی از بنیادیترین عناصر استحکام و همبستگی جوامع است. این مسئله در بین دانشآموزان که نسلهای آتی هر جامعهای هستند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. یکی از عواملی که با توجه به نظام فرهنگی-ارزشی حاکم بر جامعه ایرانی نقشی پررنگ در اعتماد اجتماعی دانشآموزان دارد، دینداری است. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر دینداری بر اعتماد اجتماعی دانشآموزان پرداخت. روش تحقیق از نوع پیمایش بود. جامعه آماری، دانشآموزان مقطع متوسطه دوم شهر مهریز بودند که تعداد 250 نفر از آنها با استفاده از شیوه نمونهگیری طبقهای متناسب حجم انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادههای پژوهش پرسشنامه بود. یافتههای پژوهش نشان داد که سطح اعتماد اجتماعی دانشآموزان بالاتر از حد متوسط است. اعتماد اجتماعی در بین دانشآموزان پسر بهطور معناداری بالاتر از دانشآموز دختر است. برآورد رگرسیون خطی بیانگر این است که اثر متغیر دینداری بر اعتماد اجتماعی دانشآموزان برابر با مقدار (40/0 = Beta) و به لحاظ آماری معنادار است. با این حال، تفاوت معناداری بین دانشآموزان پسر و دختر به لحاظ میزان اثر متغیر دینداری بر اعتماد اجتماعی وجود ندارد. به عبارتدیگر، متغیر جنس اثر متغیر دینداری بر اعتماد اجتماعی را تعدیل نمیکند.
پرونده مقاله
در عصر حاضر غفلت از محیط زیست و بیتوجهی به آن، به شدت، در حال گسترش است. تلاش برای توسعه و شهرنشینی و تامین رفاه و آسایش بشر مضرات و مزایایی برای انسان و طبیعت به همراه داشته و یکی از این مضرات که جامعه و شهروندان عامل آن هستند، آلودگی هوا می باشد. در این پژوهش از رویک چکیده کامل
در عصر حاضر غفلت از محیط زیست و بیتوجهی به آن، به شدت، در حال گسترش است. تلاش برای توسعه و شهرنشینی و تامین رفاه و آسایش بشر مضرات و مزایایی برای انسان و طبیعت به همراه داشته و یکی از این مضرات که جامعه و شهروندان عامل آن هستند، آلودگی هوا می باشد. در این پژوهش از رویکردهای نظری سبک زندگی و سرمایه فرهنگی بوردیو ، شبکه اجتماعی کاستلز و زیست جهان هابرماس و دیگران بهره برده شده است. از آنجا که شهروندان با نگرش و رفتارهای خود می توانند در کاهش و افزایش آلودگی هوا موثر واقع گردند، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نگرش شهروندان میبدی نسبت به آلودگی هوا و عوامل اجتماعی موثر بر آن می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی، تحلیلی و پیمایشی بوده و جامعه ی آماری شهروندان 16 سال و بالاتر شهر میبد بوده است بر طبق سرشماری 1395 حدود 97000 نفر بوده که از آن حجم نمونه 420 نفر به شیوه نمونهگیری کوکران و به صورت نمونهگیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. یافتههای نشان می دهد که بین متغیرهای سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، وضعیت سکونت، میزان درآمد و نگرش شهروندان به آلودگی هوا رابطه ی معناداری وجود دارد اما بین جنسیت و نگرش شهروندان به آلودگی هوا رابطه ای وجود ندارد. هم چنین بین سبک زندگی، سرمایه ی فرهنگی، شبکه اجتماعی رابطه ی مثبت و مستقیم و بین سودمحوری رابطه ی منفی معنادار با متغیر وابسته وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که متغیرهای باقی مانده در مدل رگرسیون 19 درصد از واریانس متغیر وابسته را تعیین و تبیین می کنند و متغیر های سبک زندگی، گرایش به سود محوری و سن به ترتیب بیشترین نقش را در مدل رگرسیون پژوهش ایفا می کنند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که شهروندان میبدی بر اولویت حفظ محیط زیست حتی با وجود درآمد و سود حاصل از کار در کارخانجات تاکید داشته و همچنین مقوله سبک زندگی داری سهم و وزن سهم بیشتری در تبیین متغیر وابسته داشته است که تقویت و تغییر در آن و سرمایه ی فرهنگی باعث تغییر در نگرش شهروندان به آلودگی هوا و حفظ محیط زیست میگردد.
پرونده مقاله
تب مصرف شهرها را فرا گرفته است و افراد سعی میکنند با مصرف کالاها، برای خود منزلت و جایگاه اجتماعی کسب کنند. امروزه زنان با استفاده از لباس و قیافه، پیامهایی دربارۀ هویت خود به دیگران ارسال میکنند، مراکز خرید از جمله مزونها یکی از فضاهای عمده برای مصرف نشانهها و سبک چکیده کامل
تب مصرف شهرها را فرا گرفته است و افراد سعی میکنند با مصرف کالاها، برای خود منزلت و جایگاه اجتماعی کسب کنند. امروزه زنان با استفاده از لباس و قیافه، پیامهایی دربارۀ هویت خود به دیگران ارسال میکنند، مراکز خرید از جمله مزونها یکی از فضاهای عمده برای مصرف نشانهها و سبکهاست. هدف این پژوهش درک و تفسیر الگوهای رفتار مصرفی زنان در مزونهای شهر یزد است. روش تحقیق کیفی بوده و با راهبرد تحلیل تماتیک اجرا شده است. روش گردآوری دادهها، مصاحبۀ نیمهساختار یافته بوده است. حجم نمونه 30 نفر از زنان ساکن در یزد بوده که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شده است. پس از واکای مصاحبهها و تجزیه و تحلیل آنها یافتههای تحقیق در قالب چهار سنخ پدیدار شدند که عبارتند از1- رفتار مصرفی باورمند 2- استحاله در دیگران مهم3- رفتار مصرف نمایشی 4- هژمونی مارکباوری. نتایج پژوهش نشان داد که ارزشهای مصرفی این گروه به صورت محسوسی از پیچیدگی برخوردار است. از مهمترین ویژگی در رفتار مصرفی مشارکتکنندگان، الگوی رفتار مصرفی باورمند است که تحت تأثیر قناعتجویی و روحیۀ سختکوشی است. اما ظهور فرهنگ مصرفگرایی، چشم و همچشمی و تغییرات در سبک زندگی باعث شده تا سنخهای مصرفی متظاهراته، مدباورانه و نمایشی گسترش یابد. بر این اساس میتوان پیشبینی کرد جهتگیری فرهنگ مصرف در میان زنان یزدی به سمت دوگانگی مصرف باورمند و متظاهرانه بوده و نشانگرهای منفی رفتارهای مصرفی در ظهور شهرهای مصرفی، وجه غالب این رفتار در آینده خواهد بود.
پرونده مقاله