سنجش میزان رضایت از کیفیت زندگی در منطقه ی چهار شهر کرمان
محورهای موضوعی : مطالعات جامعه شناختی شهری
کلید واژه: کیفیت زندگی, سنجش, برنامهریزی شهری, منطقه ی چهار شهر کرمان,
چکیده مقاله :
در چند دههی اخیر با توجه رشد شتابان شهری و تجمع هرچه بیشتر منابع و امکانات در شهرها، شناخت، اندازهگیری و بهبود کیفیت زندگی به عنوان یک مسألهی مهم از اهداف عمدهی افراد، محققان، برنامهریزان و دولتها بوده است. مسأله وقتی حل میشود که وضع موجود به وضع مطلوب تبدیل شده باشد. اگر ادراکات شهروندان منطقهی 4 شهر کرمان را به عنوان وضع موجود در یک فضای جغرافیایی، و سطح انتظارات آنان را از کیفیت زندگی به عنوان یک وضع مطلوب در نظر گرفته شود، تنها میزان شکاف بین مسأله شناخته شده است؛ پس برای رسیدن به وضع مطلوب باید گامهای اساسیتری برداشت؛ از این رو این تحقیق درصدد است تا به سنجش میزان رضایت از کیفیت زندگی در منطقهی 4 شهر کرمان بپردازد. علت انتخاب این منطقه سطح برخورداری آن نسبت به سایر مناطق دیگر بوده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مقطعی و از نظر هدف در زمرهی تحقیقات کاربردی جای میگیرد. با توجه به موضوع تحقیق و منطقهی مورد مطالعه روش گردآوری دادهها زمینهیابی(تحقیق پیمایشی) انتخاب شده است و روش نمونهگیری طبقهای تصادفی و جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه استاندارد سروکوال انجام گرفته است. جامعهی آماری تعداد افرادی است که در منظقهی چهار کرمان ساکن هستند و حجم نمونهی اقتباس شده از فرمول کوکران 384 پرسشنامه است. نتایج تحقیق که در قالب آزمونهای ناپارامتری، ویلکاکسون، کروسکال والیس، یومن ویتنی و همبستگی اسپیرمن انجام گرفت نشان میدهددر تمامی ابعاد پنجگانه کیفیت زندگی(حوزه مسکن، امنیت، روابط اجتماعی و حس تعلق، امکانات و تسهیلات شهری و حمل و نقل) شکاف منفی از کیفیت وجود دارد. بیشترین میانگین شکاف کیفیت در حوزهی حملو نقل و کمترین میانگین شکاف مربوط به بعد روابط اجتماعی و حس تعلق مکانی است. نتایج تحقیق در فرضیهی دوم نشان داد که بین سن مراجعان و نمرهی شکاف کیفیت همبستگی مثبتی وجود داشت یعنی با افزایش سن پاسخگویان میزان رضایت آنان افزایش مییابد. آزمون کروسکال والیس نیز نشان داد که بیشترین میزان رضایت از کیفیت زندگی در بین افراد زیر دیپلم بوده است یعنی افراد با تحصیلات کمتر از رضایت بیشتری برخوردار بودهاند(0.008 وsig= 0.034 ).
. Given the rapid growth of urban areas and the accumulation of resources in cities in recent decades gaining knowledge of, measuring, and the improvement of quality of life has assumed prominence among researchers, urban planners and governments officials. This issue will be solved only if the existing situation changes into the desired one. By considering the perceptions of residents as the existing situation and their expectations of quality of life as a desired situation; then the gap will be identified, hence in order to achieve the desired situation, more fundamental steps should be taken. Therefore, the aim of the present research is to assess people’s satisfaction with life quality in district 4 of the city of Kerman. This site was chosen because of its distinction compared to the other regions. The research methodology is survey and data gathering tool was questionnaire. The research population consisted of all those residing in district4 of Kerman, of which, based on Cochran's formula 384 individuals were chosen as the sample through stratified random method. The results of Non-parametric, Wilcoxon, Cross-call Valise, and U-man Whitney tests and Spearman Correlation showed that there are negative gaps in all five dimensions of the life quality (including: dwelling facilities, security, social communications and sense of belonging, urban facilities and transportation). The highest average for the quality gap is related to the dimension of transportation and the lowest average is related to the social communication and belonging sense. The results of the second hypothesis showed that there is a positive correlation between the respondents’ age and the quality gap. It means that the respondents’ satisfaction increases with increasing of their ages. The Crosscall- Vallis test showed a negative relationship between education and satisfaction with life (sig=0.034, 0.008).