تاثیر تحولات فناورانه و بحرانهای منطقهای بر سازماندهی چتر دفاع موشکی آمریکا
محورهای موضوعی : فصلنامه علمی تحقیقات سیاسی و بین المللی
1 - دانشیار دانشگاه تهران
کلید واژه: سپر دفاع موشکی, جنگ ستارگان, تحولات فناورانه, ساختار نظام بینالملل, بحرانهای منطقهای, امنیت استراتژیک,
چکیده مقاله :
سازماندهی چتر دفاع موشکی آمریکا تابعی از قابلیتهای فناورانه و همچنین توانمندی نیروی انسانی آن کشور است. اگر نظام بین الملل در شرایط آشوب زدگی قرار داشته باشد، بحرانهای امنیتی می تواند عامل مکمل ابزارهای فناورانه باشد. در این مقاله تلاش می شود تا رفتار راهبردی آمریکا براساس مؤلفه هایی مانند فناوری در حوزه دفاع استراتژیک بررسی شود. موضوع سپر دفاع موشکی اولین بار در اوایل دهه 1980 مطرح شد. رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا بر این اعتقاد بود که باید در برخورد با اتحاد شوروی به بازدارندگی مطلق دست یافت. این امر به مفهوم بهره گیری از ابزار و فناوری هایی بود که زمینه مقابله با تهدیدات استراتژیک اتحاد شوروی علیه اروپا، آمریکا و جهان غرب را فراهم می آورد. براساس چنین رویکردی زمینه برای تبیین ابتکار دفاع استراتژیک فراهم شد. جورج شولتز وزیر امور خارجه آمریکا (88-1983) را می توان در زمره اصلی ترین کارگزاران چنین رهیافتی دانست. برنامه ریزی دفاعی آمریکا در دهه 1990 زمانی که گروههای محافظه کار به تدریج موقعیت خود را در ساختار قدرت آمریکا تثبیت نمودند؛ زمینه برای بازسازی و اعاده طرحهای دفاعی دوران جنگ سرد به وجود آمد. این افراد اعتقاد داشتند که قدرت نظامی در زمره ابزار غیرقابل چشم پوشی در سیاست بین المللی محسوب می شود. رویکرد قدرت محور بار دیگر بر ادراک و نگرش راهبردی آمریکا تاثیر به جا گذاشت. پرسش اصلی مقاله این است که چرا اهداف راهبردی آمریکا در زمینه چتر دفاع موشکی تداوم یافته است؟ فرضیه پژوهش بر این امر تاکید دارد که برنامه ریزان (استراتژیست های) محافظه کار، برنامه های دفاعی خود را در جهت مقابله با تهدیدات بین المللی تنظیم نمودند، از سوی دیگر، نسبت به ایران دیدگاه بدبینانه ای ابراز داشته و آن را عامل بی ثباتی در حوزه سیاست بین المللی می دانستند. به این ترتیب، برنامه ریزی دفاعی آمریکا ماهیت دو شاخه ای پیدا نمود. از یک سو، در نقطه مقابل اهداف امنیتی و استراتژیک ایران قرار داشت و از سوی دیگر در برابر نشانه های قدرت یابی مجدد روسیه نقش بازدارنده را ایفا می کرد. در این شرایط بار دیگر موضوع سپر دفاع موشکی در دستور کار برنامه ریزان راهبردی آمریکا قرار گرفت. طرح جدید با عنوان دفاع موشکی ملی مورد توجه قرار گرفت. این امر نشان می دهد که اهداف راهبردی آمریکا ثابت باقی مانده اما مخاطبان آن تغییر یافته اند.
America's national missile denfence is subject to technological capacities and manpower potentials of this country. The security crises can be accounted as a complement to the technological means if the international system is in a chaotic status. The investigation of America's strategic behavior based on technological components in strategic denfence domain is the major focus of this study. The concept of National Missile Defence was proposed for the first time in early s. President Ronald Regan believed in absolute restraining policy towards the USSR which provided the instruments and technology needed for confronting its strategic threats against Europe, USA, and the Western World. This approach paved the way for the development of Strategic Defence Initiative (SDI). George Schultz, America's foreign minister during , was one of the prominent pioneering features regarding this strategy. America's defence program was generated in the s when the conservative parties, gradually, consolidated their position within the American power structure and the chance for reconstruction and restitution of cold-war defence plans was created. These people believed that the military power is among those instruments that can not be disregarded in international politics. This power-centered approach affected the America's strategic perception and attitude one more time. This study emphasizes the role of conservative strategists, on the one hand, who have adjusted their denfence programs in line with international threats, and on the other hand, have expressed their pessimistic views towards Iran and regarded this country as a factor of instability in the domain of international politics. In this way, US denfence program became two-edged that stood against strategic and security targets of Iran and also played an inhibiting role against Russia's further power-seeking efforts. In this situation, the theme of missile defence was reconsidered in the America's strategic planner's agenda. The new title was National Missile Defence which represents that US strategic goals remained fixed but its addressees changed.