ارزیابی نظری رابطه مسؤولیت حمایت و حاکمیت دولتها از منظر سازهانگاری
محورهای موضوعی : فصلنامه علمی تحقیقات سیاسی و بین المللیمحمد حسین جمشیدی 1 , احمد سلطانی نژاد 2 , نیکبود معصوم زاده 3
1 - عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس
2 - عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس
3 - دانشجوی دکتری روابط بین الملل – دانشگاه تربیت مدرس
کلید واژه: ساختار, کنشگران, واژههای کلیدی: حاکمیت, مسؤولیت حمایت, نظریه سازهانگاری,
چکیده مقاله :
چکیده با پیدایش ناهنجاریهای رفتاری برخی دولتها در عرصه بینالمللی، نظیر نسلکشی، نهادهای بینالمللی تلاش کردند برای جلوگیری از تشدید و ادامه اینگونه رفتارها، به اقدامات پیشگیرانهای دست بزنند. در این رابطه دکترین مسؤولیت حمایت که در نوع خود میتوانست به عنوان بدیلی در مقابله با این خطر جهانی استفاده شود، مطرح گردید. لازمه این طرح، این بود که دارای چنان قابلیتی باشد تا بتواند حاکمیت دولتها را مورد مواخذه جدی قرار دهد تا از این طریق بتواند رفتارهای ناهنجارگونه آنها را کنترل کند. از آنجاکه طرح مذکور دارای ابهاماتی است، این مقاله به بررسی علمی این موضوع میپردازد. سؤال اساسی این است که خاستگاه نظری دکترین مذکور بر چه اساسی بوده و با استدلال کدام یک از نظریههای روابط بینالملل میتوان اثرهای مثبت و منفی آن را در تعاملات بینالمللی توجیه و یا رد کرد. این مقاله بر پایه نگاه سازهانگاری و با استفاده از روش قیاسی به چگونگی نقش حاکمیت دولتها به عنوان ساختار کنشگر بینالمللی اشاره کرده، و در ادامه به تحلیل و ارزیابی دکترین مزبور میپردازد تا چگونگی نقش آن در مداخله جامعه جهانی بر حاکمیت دولتها و نیز کارآمد بودنش در رفع ناهنجاریهای بینالمللی بررسی شود.
Abstract With the rise of problems by some states in international arena like genocide, war crimes, ethnic cleansing and crimes against humanity, international institutions tried to stop the escalation and continuation of these behaviors and took preventive measures in this direction. In this regard “the doctrine of responsibility to protect” could be a good worldwide measure to counter the breach of the rights of humanities by the governments which do not abide by international norms. In order to do so the preventive measures should be strong enough to contain the power of the sovereignty of the states, so that the anomalies of some states behavior are controlled. But since this doctrine itself has some ambiguities, the present paper wants to discuss these aspects pertaining to this issue. The main question of the article is “what is the theoretical source of the doctrine”; which international relations theories can explain or provide better understanding of the positive or negative impacts of this doctrine in international interactions? The present article makes use of Alexander Wendt constructive theory and deductive method to examine the relation of sovereignty of the states and doctrine of responsibility to protect and how the intervention of world community in sovereign power of the states who do not abide by international norms, is effective in controlling international anomalies.