این پژوهش باهدف بررسی رابطه بین ناامنی شغلی با رفتار رهبری تحولآفرین با میانجیگری خستگی عاطفی و تعدیل کنندگی ذهنآگاهی انجام شد. جامعه آماری پژوهش کارکنان و مدیران دانشگاه پیام نور بود. با توجه به حجم جامعه، با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونهگیری تصادفی ساده 104 چکیده کامل
این پژوهش باهدف بررسی رابطه بین ناامنی شغلی با رفتار رهبری تحولآفرین با میانجیگری خستگی عاطفی و تعدیل کنندگی ذهنآگاهی انجام شد. جامعه آماری پژوهش کارکنان و مدیران دانشگاه پیام نور بود. با توجه به حجم جامعه، با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونهگیری تصادفی ساده 104 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ناامنی شغلی نیسی (1379)، پرسشنامه خستگی عاطفی مزلچ (1986)، مقیاس ذهن آگاهی براون و رایان (2003) و پرسشنامه رهبری تحول آفرین باس و آولیو (2000) استفادهشده. روایی پرسشنامه توسط متخصصان مورد تأیید و سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. میزان آلفای کرونباخ امنیت شغلی، خستگی عاطفی، رهبری تحولگرا و ذهن آگاهی به ترتیب 922/0، 828/0، 972/0 و 928/0 گزارش شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها نیز از بخش توصیفی (فراوانی و درصد) و استنباطی (کولموگروف - اسمیرنوف و روش معادلات ساختاری با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی) از طریق نرمافزار Amos استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین ناامنی شغلی رهبران و خستگی عاطفی رابطه معناداری وجود دارد، همچنین نشان داد خستگی عاطفی رابطه ناامنی شغلی و رهبری تحولگرا را میانجیگری مینماید؛ علاوه بر این نتایج نشان داد ذهنآگاهی رابطه ناامنی شغلی و خستگی عاطفی را تعدیل گری مینماید.
پرونده مقاله