بررسی سیمای معشوق در شعر طاهربگ جاف
محورهای موضوعی : زبان و ادبیات فارسی
مسعود باوان پوری
1
*
,
طیبه فدوی
2
,
نرگس لرستانی
3
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی، دانشگاه شهید مدنی، آذربایجان
2 - استادیار گروه ادبیات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کردستان
3 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عرب دانشگاه آزاد اسلامی، گرمسار، ایران
کلید واژه: ادبیات غنایی, غزل, ادبیات کردی, طاهربگ جاف,
چکیده مقاله :
ادبیات غنایی، یکی از گونههای ادبی است که بیانگر احساسات و عواطف شخصی شاعر است و معادل قدیم آن کلمه غزل است. موضوع اصلی غزل، بیان احساسات و عواطف و ذکر جمال و کمال محبوب و معشوق و شکایت از بخت و روزگار است و به دو نوع جسمانی( عاشقانه) و روحانی( عرفانی) تقسیم میشود. ادبیات و زبانهای مختلف سرشار از بیان این احساسات و عواطف در قالب شعر میباشد. ادبیات غنی کردی نیز به عنوان یکی از زبانهای زنده و پویای دنیا شاهد بیان این احساسات است. یکی از این شاعران، طاهربگ جاف، شاعر اهل سلیمانیه عراق، است که در شعر خویش توجه خاصی به محبوب و معشوق زمینی داشته و به توصیف زیبایی وی پرداخته است. طاهربگ در قسمت دیگری از اشعارش به بیان سختی عشق، شکایت از محبوب، هجران محبوب و نیز درخواست مهر از وی اشاراتی نموده است. مقاله حاضر برآن است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهرهگیری از قسمت کردیِ دیوان اشعار طاهربگ جاف به بررسی و تبیین سیمای معشوق در شعر وی بپردازد.