مقالۀ حاضر برای نخستین بار در ایران، به معرّفی حماسههای دینی سهگانۀ ادب ترکی پرداخته است و از این میان، تکیۀ گفتار به معرّفی ترجمۀ فارسی حماسۀ منثور بطّالنامه و برخی از مهمترین ویژگیهای آن معطوف شده است. بر این اساس، ابتدا به اصالت و آبشخور عربی این حماسه و حضور پُ چکیده کامل
مقالۀ حاضر برای نخستین بار در ایران، به معرّفی حماسههای دینی سهگانۀ ادب ترکی پرداخته است و از این میان، تکیۀ گفتار به معرّفی ترجمۀ فارسی حماسۀ منثور بطّالنامه و برخی از مهمترین ویژگیهای آن معطوف شده است. بر این اساس، ابتدا به اصالت و آبشخور عربی این حماسه و حضور پُررنگ پهلوان تازیتبار آن در ادب ترکی اشاره شده است و پس از توصیف صلتیخنامه و دانشمندنامه، هویّت تاریخی و شخصیّت محوری حماسۀ بطّالنامه، یعنی جعفربنحسین ملقّب به سیّد بطّال غازی معرّفی شده است و در پایان، به ارتباط او با صوفیّه، عیاران و حضورش در حماسۀ فارسی مسیّبنامه اشاره شده است.
پرونده مقاله
چکیدهیتیمنامه، حماسۀ منثوری است که برای مدّتها و بنا به غفلتی، تحت عنوان نامدلّل داستان حسین کُرد شبستری زبانزد اهل عصر بوده، امّا به رغم شهرت فراگیر آن در ایران، نهتنها پیکرۀ متنی اصیل و شگفت این روایت داستانی ناشناخته باقی مانده و منتشر نشده، بلکه در اندک تحقیقات م چکیده کامل
چکیدهیتیمنامه، حماسۀ منثوری است که برای مدّتها و بنا به غفلتی، تحت عنوان نامدلّل داستان حسین کُرد شبستری زبانزد اهل عصر بوده، امّا به رغم شهرت فراگیر آن در ایران، نهتنها پیکرۀ متنی اصیل و شگفت این روایت داستانی ناشناخته باقی مانده و منتشر نشده، بلکه در اندک تحقیقات مرتبط با یتیمنامه نیز هیچ بحثی در شناسایی هویّت داستانپرداز آن ارائه نشده است. بر کنار از این موضوع مهم، در زمینۀ نسبت زمان تألیف یتیمنامه به دورۀ صفویّه یا قاجار، دو دیدگاه به صورت تبییننشده و کلّی بیان شده که روشمند و مطلوب نبوده است. پژوهش حاضر، با توجّه به این فقر شناخت، در دو بخش به روش استقرایی و بر اساس جمعبندی اشارات و برآیندهای موجود در دستنویسهای یتیمنامه، ابتدا دربارۀ هویّت فرضی داستانپرداز این حماسه به روشنگری پرداخته و سپس دلایلی را در انتساب قطعی زمان تألیف یتیمنامه به دورۀ صفویّه ذکر کرده است.
پرونده مقاله
از زمینههایی که در اشعار دورة اولیة شاعران ادب فارسی نمودی آشکار و انکارناشدنی دارد، وجود عناصر اشرافی در جوف تصویر و خیالپردازی سخنسرایان است. یکی از شاعرانی که به جهت اتّصال به دربار و زندگی اشرافی خود، بیگمان در بازتاب این عناصر در شعرش برکنار نمانده، ابوالنجماح چکیده کامل
از زمینههایی که در اشعار دورة اولیة شاعران ادب فارسی نمودی آشکار و انکارناشدنی دارد، وجود عناصر اشرافی در جوف تصویر و خیالپردازی سخنسرایان است. یکی از شاعرانی که به جهت اتّصال به دربار و زندگی اشرافی خود، بیگمان در بازتاب این عناصر در شعرش برکنار نمانده، ابوالنجماحمدبنقوصبناحمد منوچهری دامغانی (432 هـ.ق) است. تاکنون توجه بیشتر پژوهندگان معطوف به جلوههای تصویری و وجوه مشترک شعر این شاعر با تازیگویان بوده است، حال آنکه وجود عناصر کمنظیر اشرافی از پایههای صور خیال شعر اوست. تا امروز تنها تلاشهایی اندک به پژوهشهای درونمتنی در سطح واژگان شعر وی دیده میشود. اخیراً شرحی بر دیوان منوچهری نوشته شده است و در آن برخی عناصر اشرافی را به دلیل عدم توجه به گوناگونی این عناصر و صورت حقیقی آنها در بطن شعر، به نادرستی تفسیر و بیان کردهاند. این پژوهش در پی ذکر اهمیت توجه، به ارتباط عناصر اشرافی با تصویر شعر منوچهری و نمایاندن تأویلی درست از آنهاست. آنچه در این مقاله ذکر میشود، پاسخی به این سؤال است که، آیا زندگی شاعر و شرایط محیطی وی در عناصر تصویرساز شعرش تأثیر داشته است؟
پرونده مقاله