اشتراک عینی در پاره ای از اشعار کیتس و سهراب سپهری
محورهای موضوعی : شعر
1 - استادیار دانشگاه رازى واحد کرمانشاه.
2 - کارشناس ارشد دانشگاه آزاد واحد اراک.
کلید واژه:
چکیده مقاله :
اشتراک عینی، شیوة بیان غیرمستقیم احساسات و عواطف است. به بیانی دیگر، شاعربا استفاده از آرایه های ادبی )استعاره، تمثیل، تشبیه و تناق ضنما، ...( و به کارگیری اشیا، موقعیت هاى مشخص، زنجیرة حوادث و یا عکس العمل هایى، احساسات خود را به بیانیقرار م یدهد. در نتیجه، آن واکنش شعر به تصویر می کشد و خواننده را دربرابر صحنةعاطفی را که شاعر قصد برانگیختن آن را در خواننده دارد، برم یانگیزد، بی آنکه آناحساس را آشکارا بیان کند. این گونه می نماید که تاکنون تحقیق برجسته و قاب لتوجهی از اشتراک عینی از این دو شاعر دیده نشده است. این دفتر بر آن است تا فن اشتراکعینی را در اشعار جان کیتس انگلیسى و سهراب سپهری بیابد. از اشعار جان کیتس که بررسی م یشوند، می توان از این موارد نام برد: اولین نگاه به هومر اثر چپمن، اندیمیون،قصیده ای برای بلبل، دربارة مرگ، قصیده ای درباب پاییز، نغمة تضادها، گلدان یونانی؛ و ازاشعار سپهری می توان مسافر، همیشه، و چه تنها، با مرغ پنهان، صدای پای آب، واحه ایدر لحظه، ساده رنگ، تنهای منظره و پیامی در راه را نام برد.
Objective commonality is the indirect method of expressing the feelings and emotions. In other words, the poet pictures his feelings reactions and events chain by using figures of speech (such as metaphor, simile, and allegory) and objects in specific situations and puts the reader in the poetry scene. The present article attempts to study the technique of objective commonality of John Keats and Sepehri’s poetries. On first looking into chapman’s Homer, Endymion, Ode to a nightingale, on death, Ode to Autumn, Ode on a Grecian Urn are some of Keats’ poetries and the passenger, forever, and how much lonely, a message on way, oasis in moment are some of Sepehri’s.