مصرف بهینه کود در افزایش عملکرد برنج و سایر محصولات زراعی نقش کلیدی دارد. استفاده از نانوکودها می تواند گامی مؤثر در مصرف بهینه کود در سیستم های زراعی و دست یابی به کشاورزی پایدار باشد. اثر محلولپاشی نانوکودها و مقایسه آنها با کودهای شیمیایی رایج N.P.K بر صفات مورفولوژ چکیده کامل
مصرف بهینه کود در افزایش عملکرد برنج و سایر محصولات زراعی نقش کلیدی دارد. استفاده از نانوکودها می تواند گامی مؤثر در مصرف بهینه کود در سیستم های زراعی و دست یابی به کشاورزی پایدار باشد. اثر محلولپاشی نانوکودها و مقایسه آنها با کودهای شیمیایی رایج N.P.K بر صفات مورفولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد برنج در دو سال زراعی 1395 و 1396 در شهرستان ساری، استان مازندران بررسی شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. عامل اصلی شامل دو رقم برنج (طارم محلی و شیرودی) و عامل فرعی تیمار کودی در 10 سطح شامل شاهد (بدون مصرف کود)، کودهای رایج نیتروژن (N)، فسفر (P)، پتاسیم (K) و کود کامل (NPK) و نانو کودهای: نیتروژن (Nano-N حاوی 17 درصد کلات نیتروژن)، فسفر (Nano-P حاوی 17 درصد کلات فسفر)، پتاسیم (Nano-K حاوی 27 درصد کلات پتاسیم) و کود کامل (Nano-NPK) و همچنین کاربرد همزمان NPK و Nano-NPK (NPK+Nano-NPK) بودند. نتایج نشان داد در هر دو رقم مورد بررسی، استفاده از کودهای رایج و نانوکودها از جمله کاربرد NPK و Nano-NPK صفات رویشی و عملکرد و اجزای عملکرد برنج را افزایش دادند. در اکثر سطوح کودی (کودهای نیتروژن، پتاسیم و کود کامل) در رقم طارم محلی و فسفر، پتاسیم و کود کامل در رقم شیرودی) استفاده از نانوکود در مقایسه با مصرف کود رایج اثر بهتری داشته و عملکرد شلتوک را افزایش دادند، هرچند این افزایش فقط در کاربرد Nano-NPK نسبت به NPK معنی دار بوده و در رقم طارم محلی و شیرودی به ترتیب برابر 54/22 و 12/10 درصد بود. از آنجایی که کاربرد کودهای شیمیایی برای به دست آوردن عملکرد مناسب در گیاهان انکارناپذیر است، از این رو استفاده از نانوکودها به ویژه تیمار Nano-NPK می تواند راهکار مناسبی برای بهینه کردن مصرف کود در مزارع برنج باشد.
پرونده مقاله
بهرهگیری از رابطه همزیستی گیاهان با قارچهای آربوسکولار میکوریز و باکتریهای محرک رشد، یکی از راهکارهای کاهش تنش خشکی در گیاهان است. پاسخ گیاه بادرنجبویه به تلقیح با قارچ Glomus mosseae، باکتری محرک رشد Azospirillum brasilense، و ترکیب قارچ + باکتری تحت شرایط تنش خشکی چکیده کامل
بهرهگیری از رابطه همزیستی گیاهان با قارچهای آربوسکولار میکوریز و باکتریهای محرک رشد، یکی از راهکارهای کاهش تنش خشکی در گیاهان است. پاسخ گیاه بادرنجبویه به تلقیح با قارچ Glomus mosseae، باکتری محرک رشد Azospirillum brasilense، و ترکیب قارچ + باکتری تحت شرایط تنش خشکی مورد ارزیابی قرار گرفت. این پژوهش در سال 1399 در گلخانه دانشگاه آزاد اسلامی-واحد آیت الله آملی به-صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار انجام شد. نتایج تحقیق حاضر نشان دادند که تنش خشکی با کاهش محتوای آب نسبی (8/17 درصد)، باعث کاهش نسبت تعرق (2/62 درصد)، هدایت روزنهای (8/36 درصد)، غلظت دیاکسید کربن زیر روزنهای (5/22 درصد) و میزان فتوسنتز گیاه (5/48) نسبت به تیمار شاهد شد. تنش خشکی همچنین با افزایش تجمع پراکسید هیدروژن (1/2 برابر) و متیل گلی اکسال (2 برابر)، باعث القای تنش اکسیداتیو و در نتیجه، آسیب به غشاءهای زیستی و دستگاه فتوسنتزی گیاه بادرنجبویه نسبت به تیمار شاهد شد. با این حال، تلقیح با قارچ و باکتری، به ویژه تلقیح توأم قارچ و باکتری، با افزایش محتوای پرولین و محتوای آب نسبی برگ، باعث بهبود نسبت تعرق، هدایت روزنهای، غلظت دی-اکسید کربن زیر روزنهای و فتوسنتز تحت تنش خشکی شدند. تلقیح گیاه با قارچ و باکتری سبب افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی و سیستم گلی اکسالاز، و درنتیجه، تقلیل تنش اکسیداتیو در شرایط تنش خشکی شدند که با محافظت از غشاهای زیستی و رنگیزه های فتوسنتزی، باعث بهبود رشد گیاه بادرنجبویه تحت تنش خشکی شدند. بنابراین، نتایج ثابت کردند که کاربرد قارچ G. mosseae و باکتری محرک رشد A. brasilense سبب تعدیل اثرات منفی تنش خشکی بر گیاه بادرنجبویه گردید.
پرونده مقاله
سرب (Pb) نه تنها رشد و عملکرد گیاه را تغییر می دهد بلکه ممکن است خطرات بالقوه سمی برای سلامتی انسان داشته باشد. در تحقیق حاضر، تاثیر غلظت های مختلف سرب (150 و 300 میکرومولار) بر رشد و فرآیندهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه برنج تحت شرایط هیدروپونیک مورد بررسی قرار گرفت چکیده کامل
سرب (Pb) نه تنها رشد و عملکرد گیاه را تغییر می دهد بلکه ممکن است خطرات بالقوه سمی برای سلامتی انسان داشته باشد. در تحقیق حاضر، تاثیر غلظت های مختلف سرب (150 و 300 میکرومولار) بر رشد و فرآیندهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه برنج تحت شرایط هیدروپونیک مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که تیمارهای سرب با تاثیر منفی بر متابولیسم کلروفیل، باعث کاهش رنگیزههای فتوسنتزی و در نتیجه، کاهش رشد و بیومس گیاه برنج شد. تنش سرب با افزایش تجمع پراکسید هیدروژن و متیل گلی اکسال، باعث القای تنش اکسیداتیو و آسیب به غشاهای زیستی شد. افزایش غلظت سرب باعث افزایش تجمع سرب در گیاه برنج شد که با افزایش تجمع پرولین و فیتوکلاتین ها همراه بود. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان و چرخه گلی اکسالاز در برگ گیاه برنج تحت سمیت سرب افزایش یافت. تیمارهای سرب باعث تغییر سطح ترکیبات آنتی اکسیدان غیرآنزیمی (گلوتاتیون و آسکوربیک اسید) در برگ گیاه برنج شد بطوریکه باعث کاهش نسبت های آسکوربیک اسید احیاشده به اکسید شده و گلوتاتیون احیاشده به اکسیده شده نسبت به گیاهان شاهد شد. بنابراین، غلظت های 150 و 300 میکرومولار سرب در خاک می تواند تاثیرات منفی بر فرآیندهای فیزیولوژیکی و متابولیک های مهم گیاه برنج القا کند که باعث کاهش رشد و بیومس گیاه شود.
پرونده مقاله
علوم به زراعی گیاهی
,
شماره1,سال
13
,
تابستان
1402
همنظور بررسی اثر اصلاحکنندههای خاک بر اجزای عملکرد، عملکرد و درصد روغن دانه کلزا (Brassica napus L.)، آزمایشی بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه کشاورز واقع در شهرستان آمل در سال 1400 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کاربرد اصلاحکنندههای خاک در هشت چکیده کامل
همنظور بررسی اثر اصلاحکنندههای خاک بر اجزای عملکرد، عملکرد و درصد روغن دانه کلزا (Brassica napus L.)، آزمایشی بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه کشاورز واقع در شهرستان آمل در سال 1400 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کاربرد اصلاحکنندههای خاک در هشت سطح شاهد یا عدم مصرف اصلاحکننده، مصرف بیوچار، مصرف نانوذرات سیلیکون، مصرف نانوذرات روی، مصرف بیوچار + نانوذرات سیلیکون، مصرف بیوچار + نانوذرات روی، مصرف نانوذرات سیلیکون + نانوذرات روی و مصرف بیوچار + نانوذرات سیلیکون + نانوذرات روی بودند. نتایج نشان داد که کاربرد تمامی اصلاحکنندههای خاک موجب بهبود اجزای عملکرد، عملکرد و محتوای روغن دانه کلزا در مقایسه با تیمار شاهد یا عدم مصرف اصلاحکنندهها شدند. به طور کلی، کاربرد ترکیبی اصلاحکنندهها اثرات بهتری بر صفات مورد مطالعه نسبت به کاربرد جداگانه هر یک از اصلاح-کنندهها داشت و همچنین در بین تیمارهای انفرادی، مصرف نانوذرات اکسید روی بیشترین تأثیر را در بهبود اجزای عملکرد و عملکرد دانه نشان داد. حداکثر ارتفاع بوته (144/33 سانتیمتر)، تعداد خورجین در بوته (240 عدد) و عملکرد دانه (3263/7 کیلوگرم در هکتار) زمانی حاصل شد که هر سه اصلاحکننده به طور همزمان مورد استفاده قرار گرفتند. بین تیمارهای انفرادی و ترکیبی اصلاحکنندهها از نظر محتوای روغن دانه اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. با توجه به نتایج مطالعه حاضر، کاربرد همزمان اصلاحکنندههای خاک میتواند نقش مؤثری در بهبود خصوصیات کمی و کیفی دانه کلزا داشته باشد.
پرونده مقاله
علوم به زراعی گیاهی
,
شماره1,سال
13
,
تابستان
1402
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات کودهای آلی و شیمیایی همراه با کاربرد سیلیکون بر خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی و عملکرد سرخارگل (Echinacea purpurea L.)، در مزرعه ای واقع در استان مازندران، شهرستان آمل طی سال 1401 اجرا گردید. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات کودهای آلی و شیمیایی همراه با کاربرد سیلیکون بر خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی و عملکرد سرخارگل (Echinacea purpurea L.)، در مزرعه ای واقع در استان مازندران، شهرستان آمل طی سال 1401 اجرا گردید. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل مصرف کودهای آلی و شیمیایی در چهار سطح (شاهد، کود دامی، ورمیکمپوست و کود شیمیایی) به عنوان عامل اصلی و کاربرد سیلیسیم در سه سطح (شاهد، سیلیکات پتاسیم و نانوسیلیس) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که یشترین صفات رشدی نظیر ارتفاع بوته، تعداد گل در بوته و سطح برگ با کاربرد کود شیمیایی حاصل شد. حداکثر وزن خشک اندام گیاهی با مصرف کود شیمیایی حاصل شد اگرچه اختلاف معنیداری با کاربرد ورمیکمپوست نداشت. بیشترین وزن خشک گل (429/3 گرم در متر مربع) با کاربرد کود شیمیایی حاصل شد که با مصرف ورمیکمپوست (417/3 گرم در متر مربع) اختلاف معنیداری نداشت. کاربرد هر دو منبع سیلیکون منجر به بهبود تعداد گل در بوته، سطح برگ و غلظت کلروفیلها در مقایسه با تیمار شاهد گردید اگرچه کاربرد نانوسیلیکون اثرات بهبوددهندگی بالاتری در مقایسه با سیلیکات پتاسیم داشت. مصرف نانوسیلیکون بهترتیب موجب افزایش 9/6 و 7/4 درصدی وزن خشک گل در مقایسه با عدم کاربرد سیلیکون و کاربرد سیلیکات پتاسیم گردید. بنابراین، با توجه به نتایج مطالعه حاضر، کاربرد ورمی-کمپوست به عنوان جایگزین مناسب برای کودهای شیمیایی و استفاده از نانوسیلیکون جهت بهبود خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی و عملکرد سرخارگل معرفی میگردد.
پرونده مقاله
بهمنظور بررسی خاکورزی و همچنین مدیریت کود شیمایی در بهبود عملکرد کمی و کیفی ذرت، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار طی سالهای زراعی 1394-1395 و 1395-1396 در منطقه دره شهر از توابع استان ایلام انجام پذیرفت. تیمارهای آزمایش شام چکیده کامل
بهمنظور بررسی خاکورزی و همچنین مدیریت کود شیمایی در بهبود عملکرد کمی و کیفی ذرت، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار طی سالهای زراعی 1394-1395 و 1395-1396 در منطقه دره شهر از توابع استان ایلام انجام پذیرفت. تیمارهای آزمایش شامل سه سطح خاکورزی (بدون خاکورزی شامل کاشت مستقیم بذر، خاکورزی حفاظتی شامل استفاده از خاک ورز مرکب به همراه فاروئر و خاکورزی مرسوم شامل گاوآهن برگردان دار+ دو بار دیسک+ ماله و فاروئر) و کود شیمیایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم (NPK) در سه سطح عدم مصرف کودهای شیمیایی (NPK)0 و 50 درصد میزان توصیهشده (NPK)50 و 100 درصد میزان توصیهشده (NPK)100 بود. نتایج مقایسات میانگین نشان داد بیشترین بهرهوری نیتروژن به ازای عملکرد دانه در تیمار خاکورزی حفاظتی و بدون مصرف کود شیمیایی به میزان 15/30 کیلوگرم بر کیلوگرم حاصل گردیده است که بیشتر از تیمار بدون خاکورزی و مصرف (NPK)100 به میزان 6/17 کیلوگرم بر کیلوگرم بوده است. همچنین در صفت عملکرد دانه بیشترین عملکرد در تیمار خاکورزی حفاظتی به همراه مصرف (NPK)100 به میزان 8401 کیلوگرم در هکتار به دست آمد اما کمترین میزان عملکرد دانه در تیمار بدون خاکورزی و عدم مصرف کود شیمیایی (NPK)0 به میزان 5239 کیلوگرم در هکتار حاصل گردید. خاکورزی حفاظتی نسبت به سیستم بدون خاکورزی اثرات مثبتی برافزایش عملکرد، اجزای عملکرد و بهرهوری عناصر غذایی داشته است که این افزایش در مقادیر بهدستآمده حتی از بهکارگیری خاکورزی متداول نیز در بعضی صفات بیشتر بوده است.
پرونده مقاله
مدیریت مناسب کود نیتروژن یکی از چالشهای عمده اراضی شالیزاری محسوب میگردد که در صورت مدیریت صحیح در مصرف، هیچ عنصر غذائی دیگر نمیتواند در رقابت با آن سودمندی بالاتری داشته باشد. از اینرو، این مطالعه در اراضی شالیزاری در سه منطقه واقع در استان مازندران (منطقه بندپی و چکیده کامل
مدیریت مناسب کود نیتروژن یکی از چالشهای عمده اراضی شالیزاری محسوب میگردد که در صورت مدیریت صحیح در مصرف، هیچ عنصر غذائی دیگر نمیتواند در رقابت با آن سودمندی بالاتری داشته باشد. از اینرو، این مطالعه در اراضی شالیزاری در سه منطقه واقع در استان مازندران (منطقه بندپی و دشت بابل) و استان گیلان (منطقه لاهیجان) طی سالهای 1396 و 1397 اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. کود نیتروژن شامل مقادیر 50، 90 و 130 کیلوگرم در هکتار به عنوان عامل اول و تقسیط نیتروژن در سطح با مصرف در دو مرحله پایه و ظهور خوشه به عنوان عامل دوم بودند. نتایج نشان داد عملکرد شلتوک در منطقه بندپی و دشت بابل معادل 7/03 و 5/86 درصد بیشتر از منطقه لاهیجان بود. حداکثر عملکرد شلتوک (6995 کیلوگرم در هکتار) با مصرف 130 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به دست آمد که در مقایسه با مصرف 50 و 90 کیلوگرم نیتروژن در هکتار (5602 و 6314 کیلوگرم در هکتار) به ترتیب برابر 24/87 و 10/79 درصد افزایش نشان داد که علت اصلی آن نیز افزایش تعداد و درصد خوشهچه پر در خوشه بود. بیشترین عملکرد شلتوک (6455 و 6619 کیلوگرم در هکتار) در سطوح دوم و سوم تقسیط نیتروژن حاصل شد. حداکثر جذب نیتروژن دانه، و شاخص برداشت نیتروژن (43/96 درصد) با مصرف 130 کیلوگرم نیتروژن در هکتار حاصل شد. بیشترین کارایی جذب نیتروژن (7/7 کیلوگرم بر کیلوگرم) با مصرف 50 کیلوگرم نیتروژن در هکتار حاصل شد که در مقایسه با مصرف 90 و 130 کیلوگرم نیتروژن در هکتار معادل 8/15 و 26/02 درصد افزایش یافت. کارایی استفاده از نیتروژن در سطوح دوم و سوم تقسیط معادل 11/46 و 11/34 درصد بیشتر از سطح اول تقسیط نیتروژن بود. کارایی جذب نیتروژن در سطوح دوم و سوم تقسیط معادل 17/72 و 32/29 درصد بالاتر از سطح اول تقسیط بود. بنابراین، مصرف مقادیر بالاتر نیتروژن منجر به افزایش عملکرد کمی شده؛ ولی باعث تلفات بیشتر نیتروژن و همچنین کاهش کارایی استفاده و جذب نیتروژن گردید.
پرونده مقاله
سرب (Pb) نه تنها رشد و عملکرد گیاه را تغییر می دهد بلکه ممکن است خطرات بالقوه سمی برای سلامتی انسان داشته باشد. در تحقیق حاضر، تاثیر غلظت¬های مختلف سرب (150 و 300 میکرومولار) بر رشد و فرآیندهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه برنج تحت شرایط هیدروپونیک مورد بررسی قرار گرفت چکیده کامل
سرب (Pb) نه تنها رشد و عملکرد گیاه را تغییر می دهد بلکه ممکن است خطرات بالقوه سمی برای سلامتی انسان داشته باشد. در تحقیق حاضر، تاثیر غلظت¬های مختلف سرب (150 و 300 میکرومولار) بر رشد و فرآیندهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه برنج تحت شرایط هیدروپونیک مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که تیمارهای سرب با تاثیر منفی بر متابولیسم کلروفیل، باعث کاهش رنگیزه¬های فتوسنتزی و در نتیجه، کاهش رشد و بیومس گیاه برنج شد. تنش سرب با افزایش تجمع پراکسید هیدروژن و متیل گلی اکسال، باعث القای تنش اکسیداتیو و آسیب به غشاهای زیستی شد. افزایش غلظت سرب باعث افزایش تجمع سرب در گیاه برنج شد که با افزایش تجمع پرولین و فیتوکلاتین¬ها همراه بود. فعالیت آنزیم¬های آنتی اکسیدان و چرخه گلی اکسالاز در برگ گیاه برنج تحت سمیت سرب افزایش یافت. تیمارهای سرب باعث تغییر سطح ترکیبات آنتی اکسیدان غیرآنزیمی (گلوتاتیون و آسکوربیک اسید) در برگ گیاه برنج شد بطوریکه باعث کاهش نسبت¬های آسکوربیک اسید احیاشده به اکسید شده و گلوتاتیون احیاشده به اکسیده شده نسبت به گیاهان شاهد شد. بنابراین، غلظت¬های 150 و 300 میکرومولار سرب در خاک می¬تواند تاثیرات منفی بر فرآیندهای فیزیولوژیکی و متابولیک¬های مهم گیاه برنج القا کند که باعث کاهش رشد و بیومس گیاه شود.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد