کاربرد کودهای زیستی به منظور کاهش مصرف کودهای شیمیایی، از مهم ترین راه بردها در کشاورزی پایدار به شمار می رود. با هدف بررسی تأثیر کودهای زیستی میکوریزا و ازتوباکتر بر خصوصیات کمّی و کیفی ارقام کلزا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار چکیده کامل
کاربرد کودهای زیستی به منظور کاهش مصرف کودهای شیمیایی، از مهم ترین راه بردها در کشاورزی پایدار به شمار می رود. با هدف بررسی تأثیر کودهای زیستی میکوریزا و ازتوباکتر بر خصوصیات کمّی و کیفی ارقام کلزا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در دو منطقه معتدل خرم آباد و معتدل سرد الشتر لرستان اجرا گردید. عامل کود زیستی شامل کاربرد میکوریزا، کاربرد ازتوباکتر، کاربرد توأم میکوریزا و ازتوباکتر و عدم کاربرد کود زیستی (شاهد) و عامل رقم شامل ارقام گابریلا، نپتون، اکاپی و اکس پاور بودند. نتایج نشان داد که میانگین عملکرد دانه در منطقه خرم آباد به میزان 7/4265 کیلوگرم در هکتار و در منطقه الشتر به میزان 0/4168 کیلوگرم در هکتار به دست آمدند. بیشترین عملکرد دانه و روغن به رقم گابریلا (به ترتیب 7/4599 و 0/1923 کیلوگرم در هکتار) و کمترین آن به رقم اکاپی (به ترتیب 6/3849 و 0/1591 کیلوگرم در هکتار) در منطقه آزمایش تعلق داشتند. در میان سطوح کود زیستی، بیشترین عملکرد دانه و روغن به کاربرد توأم میکوریزا و ازتوباکتر (به ترتیب 4/4408 و 0/1831 کیلوگرم در هکتار) و کمترین آن به عدم کاربرد کود زیستی (به ترتیب 0/3973 و 1/1650 کیلوگرم در هکتار) مربوط بودند. در مجموع، با توجه به اثر متقابل سه گانه عامل ها، رقم گابریلا همراه با کاربرد توأم میکوریزا و ازتوباکتر برای منطقه معتدل سرد الشتر و رقم اکس پاور همراه با کاربرد ازتوباکتر برای منطقه معتدل خرم آباد و مناطق مشابه قابل توصیه هستند.
پرونده مقاله
نشاکاری در زمان مناسب یکی از عوامل اصلی موفقیت در تولید برنج در کشت دوم می باشد. به منظور تعیین مناسب ترین زمان نشاکاری برای کشت دوم برنج رقم طارم محلی در مازندران، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه کشاورزی واقع در شهرستان آمل در سال زراع چکیده کامل
نشاکاری در زمان مناسب یکی از عوامل اصلی موفقیت در تولید برنج در کشت دوم می باشد. به منظور تعیین مناسب ترین زمان نشاکاری برای کشت دوم برنج رقم طارم محلی در مازندران، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه کشاورزی واقع در شهرستان آمل در سال زراعی 1393 اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل 24 تاریخ کاشت از 7 تیر تا 14 شهریور به فواصل سه روز بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین تاریخ های مختلف نشاکاری در تمامی صفات زراعی و عملکرد دانه تفاوت معنی داری در سطح احتمال یک درصد وجود داشت. با تأخیر در تاریخ نشا، تعداد دانه پوک در خوشه افزایش و سایر صفات زراعی و عملکرد دانه کاهش یافتند. بیشترین عملکرد دانه با میانگین 3975/2 کیلوگرم در هکتار در تاریخ نشای 10 تیر حاصل شد که می تواند ناشی از افزایش اجزای عملکردی نظیر تعداد کل دانه (80/3 عدد)، تعداد دانه پر در خوشه (72 عدد) و تعداد خوشه در بوته (18/3 عدد خوشه) در این تاریخ نشا باشد. کمترین عملکرد دانه نیز با میانگین 38/5 کیلوگرم در هکتار در تاریخ کاشت 14 شهریور بهدست آمد. نشاکاری زودهنگام سبب کاهش تعداد روز تا مراحل مختلف فنولوژیکی (روز تا پنجهدهی، روز تا 50 درصد گلدهی و روز تا رسیدگی) گردید. در عین حال، تأخیر در نشاکاری سبب افزایش تعداد روز تا وقوع مراحل نموی و کاهش عملکرد دانه نیز گردید. تاریخهای نشاکاری 7 تا 19 تیر به علت وجود درجه حرارت و تشعشعات مناسب و همچنین عدم وقوع بارندگی شدید، سبب افزایش عملکرد دانه برنج شد. با توجه به نتایج این تحقیق، به نظر می رسد دوره زمانی 7 تا 19 تیر، مناسب ترین زمان نشاکاری برای کشت دوم برنج رقم طارم محلی در شرایط آب و هوایی آمل باشد.
پرونده مقاله
امروزه، استفاده از کودهای زیستی و نانو کودها می تواند به عنوان جایگزینی مناسب و مطلوب برای کودهای شیمیایی در تولید محصولات زراعی باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر کاربرد نانو ذرات فسفر، میکوریزا و سوپرجاذبها بر خصوصیات کمی و کیفی گندم نان رقم احسان انجام شده است. این چکیده کامل
امروزه، استفاده از کودهای زیستی و نانو کودها می تواند به عنوان جایگزینی مناسب و مطلوب برای کودهای شیمیایی در تولید محصولات زراعی باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر کاربرد نانو ذرات فسفر، میکوریزا و سوپرجاذبها بر خصوصیات کمی و کیفی گندم نان رقم احسان انجام شده است. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات زراعی بایع کلا وابسته به مرکز تحقیقات کشاورزی استان مازندران انجام شد. عوامل مورد آزمایش شامل نانو ذرات فسفر در دو سطح، کاربرد میکوریزا در چهار سطح (مصرف میکوریزا از گونه Glomus mosseae، Glomus intraradices و مخلوط دو قارچ)، کاربرد سوپرجاذب در چهار سطح (مصرف سوپرجاذب از نوع زئولیت، استاکوزورب و ترکیب دو نوع سوپرجاذب) بود. نتایج حاصل از تجزیه مرکب دو ساله داده ها نشان داد با مصرف میکوریزا و سوپرجاذب صفاتی مانند محتوای کلروفیل در مرحله ساقه دهی، وزن تر سنبله، وزن خشک سنبله، درصد فسفر دانه و درصد پتاس دانه در سطح یک درصد معنی دار شد. با مصرف قارچ میکوریزا صفات تعداد دانه در سنبله و عملکرد دانه در سطح یک درصد معنی دار شد، که بیشترین عملکرد دانه در بین سطوح مختلف میکوریزا مربوط به تیمار G.intraradices با 25/6777 کیلوگرم در هکتار و کمترین مقدار آن با 49/6061 کیلوگرم در هکتار متعلق به تیمار شاهد بود. نتایج تحقیق نشان داد که مصرف سوپرجاذب ها و میکرویزا بر خصوصیات کمی و کیفی رقم گندم احسان تأثیر بسزایی داشته است.
پرونده مقاله
بهرهبرداری مستمر و عدم اجرای تناوب زراعی باعث کاهش ماده آلی خاک میشود. کاشت مداوم برنج بهدلیل عملیات غرقابی و گلخرابی اثر منفی بر خصوصیات مختلف خاک دارد. لذا، پیشکاشت گیاهان از خانواده لگوم و براسیکا در تناوب با برنج منجر به افزایش فعالیتهای ریزجانداران شده و فرآی چکیده کامل
بهرهبرداری مستمر و عدم اجرای تناوب زراعی باعث کاهش ماده آلی خاک میشود. کاشت مداوم برنج بهدلیل عملیات غرقابی و گلخرابی اثر منفی بر خصوصیات مختلف خاک دارد. لذا، پیشکاشت گیاهان از خانواده لگوم و براسیکا در تناوب با برنج منجر به افزایش فعالیتهای ریزجانداران شده و فرآیند معدنی شدن نیتروژن میشود. بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی اثر بقایای گیاهان پیشکاشت از خانواده براسیکا و لگوم بر عملکرد کمی و کیفی برنج در تناوب زراعی دو ساله بود. آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در شهرستان ساری طی سالهای 1395 و 1396 اجرا شد. شش سطح تناوب گیاهان پیشکاشت شامل آیش (شاهد)، باقلا، شبدر برسیم، پرکو، بوکو و ترکیب شبدر برسیم + رامتیل + فاسیلیا بهعنوان عامل اصلی و چهار سطح کود نیتروژن شامل عدم مصرف (شاهد)، 50 درصد کمتر از توصیه کودی، توصیه کودی و 50 درصد بیشتر از توصیه کودی بهترتیب 0، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار از منبع اوره بهعنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. گیاهان پیشکاشت انتخاب شده شامل دو گیاه زراعی از خانواده براسیکاسه (پرکو و بوکو) و دو گیاه زراعی رامتیل و فاسلیا که در مناطق معتدل اروپا کشت میشوند به همراه دو گیاه از خانواده لگومینوزه بومی منطقه (شبدر برسیم و باقلا) بودند. بر اساس نتایج بیشترین عملکرد شلتوک (5147 کیلوگرم در هکتار) برای پیشکاشت پرکو با مصرف نیتروژن برابر توصیه کودی حاصل شد و پیشکاشت بوکو و ترکیبی با مصرف نیتروژن برابر توصیه کودی در رتبههای بعدی قرار گرفتند. در مجموع، با پیشکاشت پرکو، بوکو، ترکیبی و شبدر برسیم بالاترین مقدار عملکرد مربوط به مصرف نیتروژن برابر کودی بهدست آمد. ولی، در پیشکاشت باقلا و آیش بالاترین عملکرد شلتوک با مصرف نیتروژن بالاتر از توصیه کودی حاصل شد. بیشترین عملکرد پروتئین دانه به پیشکاشت پرکو و بوکو تعلق گرفت.
پرونده مقاله
علوم به زراعی گیاهی
,
شماره1,سال
13
,
تابستان
1402
همنظور بررسی اثر اصلاحکنندههای خاک بر اجزای عملکرد، عملکرد و درصد روغن دانه کلزا (Brassica napus L.)، آزمایشی بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه کشاورز واقع در شهرستان آمل در سال 1400 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کاربرد اصلاحکنندههای خاک در هشت چکیده کامل
همنظور بررسی اثر اصلاحکنندههای خاک بر اجزای عملکرد، عملکرد و درصد روغن دانه کلزا (Brassica napus L.)، آزمایشی بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه کشاورز واقع در شهرستان آمل در سال 1400 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کاربرد اصلاحکنندههای خاک در هشت سطح شاهد یا عدم مصرف اصلاحکننده، مصرف بیوچار، مصرف نانوذرات سیلیکون، مصرف نانوذرات روی، مصرف بیوچار + نانوذرات سیلیکون، مصرف بیوچار + نانوذرات روی، مصرف نانوذرات سیلیکون + نانوذرات روی و مصرف بیوچار + نانوذرات سیلیکون + نانوذرات روی بودند. نتایج نشان داد که کاربرد تمامی اصلاحکنندههای خاک موجب بهبود اجزای عملکرد، عملکرد و محتوای روغن دانه کلزا در مقایسه با تیمار شاهد یا عدم مصرف اصلاحکنندهها شدند. به طور کلی، کاربرد ترکیبی اصلاحکنندهها اثرات بهتری بر صفات مورد مطالعه نسبت به کاربرد جداگانه هر یک از اصلاح-کنندهها داشت و همچنین در بین تیمارهای انفرادی، مصرف نانوذرات اکسید روی بیشترین تأثیر را در بهبود اجزای عملکرد و عملکرد دانه نشان داد. حداکثر ارتفاع بوته (144/33 سانتیمتر)، تعداد خورجین در بوته (240 عدد) و عملکرد دانه (3263/7 کیلوگرم در هکتار) زمانی حاصل شد که هر سه اصلاحکننده به طور همزمان مورد استفاده قرار گرفتند. بین تیمارهای انفرادی و ترکیبی اصلاحکنندهها از نظر محتوای روغن دانه اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. با توجه به نتایج مطالعه حاضر، کاربرد همزمان اصلاحکنندههای خاک میتواند نقش مؤثری در بهبود خصوصیات کمی و کیفی دانه کلزا داشته باشد.
پرونده مقاله
بهمنظور بررسی خاکورزی و همچنین مدیریت کود شیمایی در بهبود عملکرد کمی و کیفی ذرت، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار طی سالهای زراعی 1394-1395 و 1395-1396 در منطقه دره شهر از توابع استان ایلام انجام پذیرفت. تیمارهای آزمایش شام چکیده کامل
بهمنظور بررسی خاکورزی و همچنین مدیریت کود شیمایی در بهبود عملکرد کمی و کیفی ذرت، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار طی سالهای زراعی 1394-1395 و 1395-1396 در منطقه دره شهر از توابع استان ایلام انجام پذیرفت. تیمارهای آزمایش شامل سه سطح خاکورزی (بدون خاکورزی شامل کاشت مستقیم بذر، خاکورزی حفاظتی شامل استفاده از خاک ورز مرکب به همراه فاروئر و خاکورزی مرسوم شامل گاوآهن برگردان دار+ دو بار دیسک+ ماله و فاروئر) و کود شیمیایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم (NPK) در سه سطح عدم مصرف کودهای شیمیایی (NPK)0 و 50 درصد میزان توصیهشده (NPK)50 و 100 درصد میزان توصیهشده (NPK)100 بود. نتایج مقایسات میانگین نشان داد بیشترین بهرهوری نیتروژن به ازای عملکرد دانه در تیمار خاکورزی حفاظتی و بدون مصرف کود شیمیایی به میزان 15/30 کیلوگرم بر کیلوگرم حاصل گردیده است که بیشتر از تیمار بدون خاکورزی و مصرف (NPK)100 به میزان 6/17 کیلوگرم بر کیلوگرم بوده است. همچنین در صفت عملکرد دانه بیشترین عملکرد در تیمار خاکورزی حفاظتی به همراه مصرف (NPK)100 به میزان 8401 کیلوگرم در هکتار به دست آمد اما کمترین میزان عملکرد دانه در تیمار بدون خاکورزی و عدم مصرف کود شیمیایی (NPK)0 به میزان 5239 کیلوگرم در هکتار حاصل گردید. خاکورزی حفاظتی نسبت به سیستم بدون خاکورزی اثرات مثبتی برافزایش عملکرد، اجزای عملکرد و بهرهوری عناصر غذایی داشته است که این افزایش در مقادیر بهدستآمده حتی از بهکارگیری خاکورزی متداول نیز در بعضی صفات بیشتر بوده است.
پرونده مقاله
سرب (Pb) نه تنها رشد و عملکرد گیاه را تغییر می دهد بلکه ممکن است خطرات بالقوه سمی برای سلامتی انسان داشته باشد. در تحقیق حاضر، تاثیر غلظت¬های مختلف سرب (150 و 300 میکرومولار) بر رشد و فرآیندهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه برنج تحت شرایط هیدروپونیک مورد بررسی قرار گرفت چکیده کامل
سرب (Pb) نه تنها رشد و عملکرد گیاه را تغییر می دهد بلکه ممکن است خطرات بالقوه سمی برای سلامتی انسان داشته باشد. در تحقیق حاضر، تاثیر غلظت¬های مختلف سرب (150 و 300 میکرومولار) بر رشد و فرآیندهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه برنج تحت شرایط هیدروپونیک مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که تیمارهای سرب با تاثیر منفی بر متابولیسم کلروفیل، باعث کاهش رنگیزه¬های فتوسنتزی و در نتیجه، کاهش رشد و بیومس گیاه برنج شد. تنش سرب با افزایش تجمع پراکسید هیدروژن و متیل گلی اکسال، باعث القای تنش اکسیداتیو و آسیب به غشاهای زیستی شد. افزایش غلظت سرب باعث افزایش تجمع سرب در گیاه برنج شد که با افزایش تجمع پرولین و فیتوکلاتین¬ها همراه بود. فعالیت آنزیم¬های آنتی اکسیدان و چرخه گلی اکسالاز در برگ گیاه برنج تحت سمیت سرب افزایش یافت. تیمارهای سرب باعث تغییر سطح ترکیبات آنتی اکسیدان غیرآنزیمی (گلوتاتیون و آسکوربیک اسید) در برگ گیاه برنج شد بطوریکه باعث کاهش نسبت¬های آسکوربیک اسید احیاشده به اکسید شده و گلوتاتیون احیاشده به اکسیده شده نسبت به گیاهان شاهد شد. بنابراین، غلظت¬های 150 و 300 میکرومولار سرب در خاک می¬تواند تاثیرات منفی بر فرآیندهای فیزیولوژیکی و متابولیک¬های مهم گیاه برنج القا کند که باعث کاهش رشد و بیومس گیاه شود.
پرونده مقاله
اکوفیزیولوژی و فیتوشیمی گیاهان دارویی و معطر
,
شماره5,سال
7
,
زمستان
1394
به منظور بررسی تغییرات مورفولوژیکی گیاهچه برنج (رقم های ندا و فجر) تحت تنش شوری، پژوهشی در سال 1394 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد آیت اله آملی انجام گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو ژنوتیپ (ارقام ندا و فجر) در چهار سطح شوری (صفر، 40، 80 چکیده کامل
به منظور بررسی تغییرات مورفولوژیکی گیاهچه برنج (رقم های ندا و فجر) تحت تنش شوری، پژوهشی در سال 1394 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد آیت اله آملی انجام گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو ژنوتیپ (ارقام ندا و فجر) در چهار سطح شوری (صفر، 40، 80 و 120 میلی مولار کلرید سدیم) و در سه تکرار انجام شد. نتایج میانگین مربعات نشان داد که بین ارقام مورد مطالعه از نظر طول برگ، ارتفاع گیاهچه، طول ریشه، وزن خشک کل و شاخص کلروفیل برگ اختلاف معنی داری وجود ندارد. اما بین سطوح مختلف تیمار شوری از نظر صفات مذکور اختلاف معنی داری در سطح یک درصد مشاهده گردید. بر اساس نتایج، همه ی ویژگی های رشدی شامل ارتفاع گیاه، طول برگ، طول ریشه، وزن خشک کل گیاهچه و شاخص کلروفیل متر تحت تنش شوری به طور معنی داری کاهش یافت. بهطور کلی نتایج این آزمایش نشان می دهد که تفاوت در قدرت تحمل تنش شوری و تغییرات مورفولوژیک در گیاهان تحت تنش، حتی در بین ارقام مختلف در داخل یک گونه نیز مشاهده می شود.
پرونده مقاله
اکوفیزیولوژی و فیتوشیمی گیاهان دارویی و معطر
,
شماره5,سال
7
,
زمستان
1394
این آزمایش به منظور بررسی اثر سولفات روی تحت شرایط تنش خشکی بر عملکرد بابونه آلمانی با استفاده از طرح آزمایشی فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در۳ تکرار در سال زراعی 93-94 در مزرعه تحقیقاتی در شهر چالوس اجرا شد. تیمارها شامل سه سطح روی (صفر، 3۰ ، 6۰ کیلوگرم سولفات ر چکیده کامل
این آزمایش به منظور بررسی اثر سولفات روی تحت شرایط تنش خشکی بر عملکرد بابونه آلمانی با استفاده از طرح آزمایشی فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در۳ تکرار در سال زراعی 93-94 در مزرعه تحقیقاتی در شهر چالوس اجرا شد. تیمارها شامل سه سطح روی (صفر، 3۰ ، 6۰ کیلوگرم سولفات روی در هکتار) و سه سطح خشکی(90%، 70% و 50% ظرفیت زراعی) بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که استفاده متقابل از روی و تنش، بر روی همه صفات مورد نظر تاثیر داشتند. مقایسه میانگین تاثیر متقابل سولفات روی و تنش، بر روی صفات مورد نظر نشان داد که بیشترین تعداد شاخه فرعی(61/10)، وزن خشک گیاه(420/3) و وزن تر گیاه(690/33) با تیمار 30 کیلوگرم سولفات روی بدست آمد. بیشترین میزان وزن تر گل(58/38) و وزن خشک گل(09/145)، با تیمار 60 کیلوگرم سولفات روی بدست آمد. همچنین بیشترین میزان عصاره(27/6)و ارتفاع گیاه(91/47) با تیمار 60 کیلوگرم سولفات روی و 50% ظرفیت زراعی و قطر گل(89/6) با تیمار 30 کیلوگرم سولفات روی و 50% ظرفیت زراعی بدست آمد. همچنین بیشترین تعداد گل(70/27) با تیمار شاهد بدست آمد. بر اساس نتایج این تحقیق، مصرف سولفات روی تاثیر معنی داری بر روی تعداد شاخه فرعی، عصاره و وزن خشک گیاه بابونه نداشت.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد