فهرست مقالات حسینعلی پاشاپاسندی


  • مقاله

    1 - جایگاه نظریه مسؤولیت استردادی در فقه امامیه
    پژوهش های فقه و حقوق اسلامی , شماره 5 , سال 14 , زمستان 1396
    در فقه امامیه هدف از قواعد مسؤولیت مدنی، جبران زیان است و به همین دلیل معیار ارزیابی مسؤولیت خاطی (ضامن)، برپایه زیانِ واردشده به زیان دیده استوار گردیده است. این درحالی است که مسؤولیت متفاوتی از مسؤولیت مدنی وجود دارد که هدف از وضع آن جلوگیری از تحصیل بلاسبب مال بوده ( چکیده کامل
    در فقه امامیه هدف از قواعد مسؤولیت مدنی، جبران زیان است و به همین دلیل معیار ارزیابی مسؤولیت خاطی (ضامن)، برپایه زیانِ واردشده به زیان دیده استوار گردیده است. این درحالی است که مسؤولیت متفاوتی از مسؤولیت مدنی وجود دارد که هدف از وضع آن جلوگیری از تحصیل بلاسبب مال بوده (نه جبران زیان ) و میزان انتفاع شخص مسؤول(ضامن) معیار محاسبه مسؤولیت است. وجود مصادیق متعدد با این خصیصه، سبب طرح نظریه نوینی تحت عنوان مسؤولیت استردادی در مقابل مسؤولیت مدنی در نظام حقوقی کامن لا شده است. حال سؤال این است که مبانی نظریه مذکور با هدف و معیار گفته شده، قابلیت طرح و دفاع در فقه امامیه را دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، کدام قواعد و اصول فقهی می تواند متضمن نظریه مذکور باشند؟ نگارنده معتقد است مبانی و مصادیق نظریه مذکور در قالب قواعدی چون قاعده ما یضمن ...، ضمان ید و حرمت اکل مال غیر و نیز در پرتو عناوینی مثل غصب، ضمان درک و ضمان معاوضی در فقه امامیه مورد بحث قرار گرفته است هرچند تحت عنوان کلی استرداد یا مسؤولیت استردادی مورد مطالعه نبوده است. زیرا هدف نخستین از وضع این قواعد، جلوگیری از تحصیل و انتفاع بلاسبب مال بوده و نتیجه اعمال آن نیز ابتدائاً استرداد مال یا بدل آن است که این هدف با شاخصه های مسؤولیت استردادی (که مبتنی بر انتفاع است) انطباق بیشتر دارد نه با شاخصه های مسؤولیت مدنی که مبتنی بر ضرر است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - واکاوی نمودهای شخصیت خودشکوفا در بوستان و گلستان سعدی با رویکرد تطبیقی به نظریه راجرز
    پژوهشنامه ادبیات تعلیمی , شماره 2 , سال 14 , تابستان 1401
    نیمة دوم قرن بیستم، مکتب انسان‌گرایی پدیدار شد. هدف در این مکتب، تلاش برای بالابردن سطح خودآگاهی انسان و کشف توانمندی‌های بشر امروزی است. یکی از طرفداران و نظریه‌پردازان این مکتب کارل راجرز (1902‑1987م.) بود. او ویژگی‌هایی را برای افراد در مسیر رشد و شکوفایی برگزید. از چکیده کامل
    نیمة دوم قرن بیستم، مکتب انسان‌گرایی پدیدار شد. هدف در این مکتب، تلاش برای بالابردن سطح خودآگاهی انسان و کشف توانمندی‌های بشر امروزی است. یکی از طرفداران و نظریه‌پردازان این مکتب کارل راجرز (1902‑1987م.) بود. او ویژگی‌هایی را برای افراد در مسیر رشد و شکوفایی برگزید. از میان حکیمان و بزرگان ادب فارسی، سعدی در دوران زندگی با مسائل گوناگون اجتماعی روبه‌رو بوده است. وی در قالب حکایت و شخصیت‌های داستانی، راهکارهایی برای رسیدن انسان به رستگاری معرفی می‌کند. در این پژوهش، شخصیت‌های دو اثر مهم و ارزشمند بوستان و گلستان سعدی برپایة الگوی انسان خودشکوفای راجرز بررسی می‌شود و مطابق با دیدگاه وی تطبیق می‌یابد. نگارندگان در این پژوهش، خودشکوفایی و انسان خودشکوفا را بحث و بررسی می‌کنند. نتیجة بررسی‌ها نشان می‌دهد در این دو اثر تعلیمیِ ارزشمند که رهاورد سیر آفاقی و انفسی سعدی است، شخصیت‌هایی از اقشار گوناگون، ازجمله عالم، عارف، زاهد، ملک‌زاده و همسر مرد درویش نقش تأثیرگذاری داشته‌اند. آنان با پذیرش روبه‌رو‌شدن با دشواری‌های زندگی، خلّاقیت و ارادة آزاد در تصمیم‌گیری‌ها، مطابق نظریة راجرز، توانسته‌اند به خودآگاهی و کمال انسانی راه یابند. پرونده مقاله

  • مقاله

    3 - تحلیل ساختاری کمال دیوان و امشاسپندان با نگاهی به آیین مزدیسنا و اسطوره‌های پیشاآریایی
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , شماره 5 , سال 15 , زمستان 1398
    نویسنده در این مقاله سعی دارد با روش توصیفی ـ تحلیلی واژة کمال دیوان و امشاسپندان را در زبان اوستایی ریشه‌یابی کند و با ژرف کاوی در ساختار واژگانی از یک‌سو و کنکاش در مفاهیم تطبیقی آن از سوی دیگر تلاش می‌شود تا صورتی دیگرگونه از طرح مسأله به دست داده شود. از این منظر، ج چکیده کامل
    نویسنده در این مقاله سعی دارد با روش توصیفی ـ تحلیلی واژة کمال دیوان و امشاسپندان را در زبان اوستایی ریشه‌یابی کند و با ژرف کاوی در ساختار واژگانی از یک‌سو و کنکاش در مفاهیم تطبیقی آن از سوی دیگر تلاش می‌شود تا صورتی دیگرگونه از طرح مسأله به دست داده شود. از این منظر، جوهرة ثنویّت مزداپرستی، در تمام جزئیات و شئونات این آیین جاری ست و عملکرد به اصطلاح درخت گون دارد، هر چه از ریشه به سمت جزئیات پیش می رویم، تکثّر در کمیّت مشهودتر می گردد و این در حالی است که ویژگی های بنیادین ریشه در فرعی ترین سرشاخه ها، قابل پی گیری است. بی تردید آنچه ریشه های این ثنویّت را تشکیل می دهد، نخستین تقابل اهوره با اهریمن است و این همانا آفرینش امشاسپندان به دست اهوره و آفرینش کمال دیوان به تلافی، از سوی اهریمن است. واکاوی دقیق هر یک از اعضای این دو گروه خود روشنگر جزئیات تشکیل دهندة این ثنویّت و آشکارکنندة زوایای مستور تقابل ها با یکدیگر است. برای دست یافتن به این مقصود، مؤثرترین روش، بررسی ژرف کاوانة اعضای هر یک از دو گروه و قیاس آن ها با یکدیگر است. این شیوه، خود راه گشایی است برای رسیدن به تقابل‌هایی دیگر که در سرشاخه های فرعی این نظام درخت گون صورت می‌پذیرد و در قالب موجودات اهریمنی و اهورایی تجلی می یابد. پرونده مقاله