رهبری و مدیریت آموزشی
,
شماره5,سال
16
,
زمستان
1401
هدف پژوهش حاضر شناسایی تجارب زیسته راهبران آموزشی از رهبری برنامه درسی در مدارس بود. این پژوهش بر مبنای رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی به روش تحلیل مضمون بود. مشارکتکنندگان شامل افراد خبره و صاحبنظران کلیدی درزمینه رهبری برنامه درسی بود که بهصورت هدفمند مورد مصاحبهه چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر شناسایی تجارب زیسته راهبران آموزشی از رهبری برنامه درسی در مدارس بود. این پژوهش بر مبنای رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی به روش تحلیل مضمون بود. مشارکتکنندگان شامل افراد خبره و صاحبنظران کلیدی درزمینه رهبری برنامه درسی بود که بهصورت هدفمند مورد مصاحبههای نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. دادهها با 15 نفر به اشباع نظری رسید. روایی دادهها با بازبینی مجدد فرایند کدگذاری و همچنین چند خبره آشنا با کدگذاری انجام شد. همچنین برای پایایی نیز از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد که حاصل 3 مصاحبه 82/0 حاصل شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها نیز از روش کدگذاری و از نرمافزار MAXQDA استفاده شد. بر اساس یافتههای حاصل از کدگذاریهای مربوط به 15 مصاحبه تعداد 286 مقوله فرعی احصاء گردید که نهایتاً مقولههای فرعی یادشده در 7 مقوله اصلی: ارتباط بین اولیا و همکاران با اداره ، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات ، انعکاس مشکلات آموزشی موجود و تلاش برای رفع آنها ، توجه به نظریه ساختن گرایی در رهبری برنامه درسی، الگوبرداری از تدریس موفق معلمان، کسب تجربه و رشد و بالندگی و تغییر و اجرای برنامههای درسی بهعنوان تجارب زیسته راهبران آموزشی از رهبری برنامه درسی طبقهبندی شدند. از یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که اداره آموزشوپرورش برای رهبران برنامه درسی دوره های آموزش فن آوری اطلاعات و ارتباطات پیش بینی و اجرا نماید. در منصوب نمودن رهبری آموزشی، برخی توانائیهای رهبری ازجمله تجربه اداری دخالت داده شود. همچنین لازم است روشهای تدریس موفق به کلیه راهبران آموزشی در یک دوره عملی و آموزشی انتقال داده شود تا آنها نیز به نوبه خود تجربیات و آموخته های خود را به همکاران خود انتقال دهند و رهبران آموزشی ضمن کسب تجربه های لازم از بالندگی مطلوبی برخوردار شوند.
پرونده مقاله
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
شماره5,سال
15
,
زمستان
1397
یادگیری خدمترسانی (Service Learning) بهعنوان یکی از رویکردها و گفتمانهای جدید یادگیری، تاریخچهای در حدود یک قرن دارد. یادگیری مفاهیم درسی از طریق مشارکت در یک طرح خدمترسانی اجتماعی را یادگیری خدماترسانی میگویند. این رویکرد آموزشی که یکی از انواع یادگیری تجربی است چکیده کامل
یادگیری خدمترسانی (Service Learning) بهعنوان یکی از رویکردها و گفتمانهای جدید یادگیری، تاریخچهای در حدود یک قرن دارد. یادگیری مفاهیم درسی از طریق مشارکت در یک طرح خدمترسانی اجتماعی را یادگیری خدماترسانی میگویند. این رویکرد آموزشی که یکی از انواع یادگیری تجربی است، فرصتی برای یادگیرندگان فراهم میکند تا نیازهای اجتماعشان را بشناسند، برای رفع یکی از آن نیازها برنامهریزی کنند و حین مراحل مختلف کار (از برنامهریزی تا اجرای طرح و ارزیابی آن) مفاهیم مندرج در کتاب درسی را یاد بگیرند. یادگیری خدماترسانی تجربه آموزش سنتی را با زندگی واقعی پیوند میدهد و امکان مواجهه با چالشها و مسائل زندگی روزمره را برای یادگیرندگان مهیا میکند. این گفتمان آموزشی، بر برنامه درسی و محتوای آموزشی متمرکز است و نهتنها کتاب درسی را فراموش نمیکند بلکه از طریق تجربه عملی و بهکارگیری آموزههای مدرسه برای خدمت به گروهی از جامعه که به آن خدمت نیاز دارند، درک یادگیرندگان از محتوای آموزشی را عمیقتر و ملموستر میکند.آیزنر (Eisner.W.Elliot) این نوع یادگیری را بهعنوان یکی از ضروریات مدارس و دانشگاههای امروز تلقی میکند و لزوم توجه به تربیت دانشجویان و دانشآموزانی متبحر با مهارتهای فنی "بررسی و شناخت"، "تفکر انتقادی" و "برقراری ارتباط مؤثر"را تأکید میکند. در این پژوهش کیفی از جستار نظرورزانه بهعنوان روش پژوهش و از بررسی مستندات بهعنوان ابزار جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. با توجه به هدف مطالعه مباحثی مانند تعریف، مبانی فلسفی، مدلهای این نوع از یادگیری، برنامه درسی مبتنی بر آن، اصول، مزایا و معایب این نوع آموزش بهمنظور ببین ضرورت توجه به یادگیری خدماترسانی در طراحی برنامههای درسی نظام آموزشی ایران مورد بررسی قرار گرفته است.
پرونده مقاله
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
شماره1,سال
12
,
بهار
1394
این تحقیق با هدف استنباط درک معلمان از تدریس مؤثر صورت گرفته است تا زوایا و ابعاد آن را بهتر روشن سازد. تدریسی که با شیوههایی فراوانی صورت میگیرد و تنوع این شیوهها به حدی است که واقعاً نمیتوان تدریس را در روشهای کاملاً مشخصی تبیین کرد. تدریسی که هنرمندانه است و به چکیده کامل
این تحقیق با هدف استنباط درک معلمان از تدریس مؤثر صورت گرفته است تا زوایا و ابعاد آن را بهتر روشن سازد. تدریسی که با شیوههایی فراوانی صورت میگیرد و تنوع این شیوهها به حدی است که واقعاً نمیتوان تدریس را در روشهای کاملاً مشخصی تبیین کرد. تدریسی که هنرمندانه است و به همین جهت نمیتوان به نسخه واحدی از تدریس مؤثر دست پیدا کرد. روش تحقیق حاضر، تحقیقی کیفی و از نوع پدیدار شناسی است که به همین منظور از بین فرهنگیان دارای تجارب کافی در آموزش و پرورش استان گیلان، تا رسیدن به حد اشباع اطلاعات 38 نفر از آنها به شیوه نمونهگیری هدفمند، مورد انتخاب و مصاحبه قرار گرفتند. گفتگوها با کسب اجازه از افراد ضبط و روی کاغذ پیاده شد و با استفاده از روش کلایزی، جملات و عبارات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بررسی نشان داد که 10مفهوم اصلی را میتوان از تدریس مؤثر استخراج کردکه عبارتند از: انگیزه شیوه تدریس بیان ابزارهای به کار رفته طرح مشخص، ممتاز بودن، فرآورده، واکنش فراگیران، انسجام، تفکر.
پرونده مقاله
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
شماره2,سال
13
,
تابستان
1395
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی الگوهای یادگیری مشارکتی بر میزان خود کارآمدی فراگیران در درس دین و زندگی دانشآموزان سال دوم هنرستان است. روش پژوهش نیمه تجربی و جامعه ی آماری هنرجویان هنرستانهای ناحیه2 اردبیل بوده که به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای یک هنر چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی الگوهای یادگیری مشارکتی بر میزان خود کارآمدی فراگیران در درس دین و زندگی دانشآموزان سال دوم هنرستان است. روش پژوهش نیمه تجربی و جامعه ی آماری هنرجویان هنرستانهای ناحیه2 اردبیل بوده که به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای یک هنرستان گزینش و از کلاسهای آن (2 کلاس آزمایش و یک کلاس کنترل) انتخاب شدند. حجم نمونه آماری 76 نفر، که 27 نفر در پژوهش گروهی، 26 نفر در روش جیگ ساو و 23 نفر در روش سخنرانی جایگزین شدند. ابزار جمعآوری دادهها، آزمون خود کارآمدی عمومیsherer, 1987 بوده که روایی آن با تحلیل عاملی تأییدی احراز وپایایی آن ازطریق آلفای کرونباخ، 74/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل دادهها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از spss انجام گرفت. نتایج آزمون MONOVA نشان میدهد که روش پژوهش گروهی و جیگ ساو، نسبت به روش آموزش سنتی در افزایش خودکارآمدی دانشآموزان اثربخش است. همچنین آزمون تعقیبی LSD نشان داد این روش در مقایسه با روش سخنرانی تأثیر معناداری برخودکارآمدی و مقیاسهای مرتبط با آن دارد.
پرونده مقاله
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
شماره1,سال
16
,
بهار
1398
اهمالکاری تحصیلی یکی از پدیدههای رایج در بین دانشآموزان است. عوامل متعددی با این پدیده ارتباط دارند. پژوهش فعلی با هدف طراحی الگوی مفهومی اهمالکاری تحصیلی بر اساس تجارب بیواسطة دانشآموزان درگیر این پدیده انجام شد. پژوهش حاضر از نوع کیفی و نظریه زمینهای بود. مشارک چکیده کامل
اهمالکاری تحصیلی یکی از پدیدههای رایج در بین دانشآموزان است. عوامل متعددی با این پدیده ارتباط دارند. پژوهش فعلی با هدف طراحی الگوی مفهومی اهمالکاری تحصیلی بر اساس تجارب بیواسطة دانشآموزان درگیر این پدیده انجام شد. پژوهش حاضر از نوع کیفی و نظریه زمینهای بود. مشارکتکنندگان در پژوهش 30 نفر از دانشآموزان دورة دوم متوسطه نواحی پنجگانه شهر تبریز بودند که بهروش نمونهگیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمهسازمانیافته استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها بر اساس الگوی Corbin و Straus صورت گرفت. نتایج پژوهش 33 مضمون فرعی و 12 مضمون اصلی را مشخص ساخت. طبقة مرکزی استخراج شده از مضامین، نگرش ابزاری به یادگیری بود. مضامین مطابق الگوی پارادایمی در حیطههای زمینه، فرایند و پیامد جای گرفتند. با ترسیم ماتریس شرطی- پیامدی و الگوی مفهومی پژوهش، مؤلفههای مرتبط با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان و چگونگی تعامل آنها با یکدیگر مشخص گردید. حاصل کلی مطالعه حاضر این بود که نگرش ابزاری به یادگیری نقش حلقة رابط بین عوامل زمینهای و فرایند را ایفا میکند. عوامل زمینهای بهواسطة نگرش ابزاری به یادگیری و همچنین عوامل فرایندی ضعف در برنامهریزی، ضعف در مدیریت زمان و ذهنآگاهی پایین به تأخیر در انجام تکلیف میانجامند. تعلل در انجام تکلیف دارای پیامدهای تحصیلی و عاطفی است.
پرونده مقاله
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
شماره4,سال
17
,
پاییز
1399
هدف این پژوهش، شناسایی بسترهای کاهش تمرکز و فراهم کردن شرایط اجرای آزادسازی برنامه درسی در دورۀ ابتدایی است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و به روش تحلیل محتوای عرفی است. جامعۀ آماری پژوهش شامل همۀ کارشناسان آموزش ابتدایی و کارشناسان گروههای آموزشی مناطق 24 گانه ادارات آموز چکیده کامل
هدف این پژوهش، شناسایی بسترهای کاهش تمرکز و فراهم کردن شرایط اجرای آزادسازی برنامه درسی در دورۀ ابتدایی است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و به روش تحلیل محتوای عرفی است. جامعۀ آماری پژوهش شامل همۀ کارشناسان آموزش ابتدایی و کارشناسان گروههای آموزشی مناطق 24 گانه ادارات آموزش پرورش استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 95-96 بوده است که بهصورت روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونهها تا نقطۀ اشباعشدگی دادهها ادامه یافت. در این راستا مصاحبههای نیمهساختاریافتهای با 13 نفر از کارشناسان صورت گرفت. بهمنظور اطمینان و اعتباربخشی به دقت و صحت دادهها از تکنیک کنترل اعضا و تکنیک کسب اطلاعات دقیق موازی استفاده شد. یافتههای این تحقیق، 7 مضمون اصلی: گفتمان تغییر، تفکر سیستمی، دیسیپلین یا حوزههای موضوعی نرم، رویکرد تلفیقی، توانمندسازی ارگانیکی، دانش معلمی و گروههای مهارت کانونی را در برمیگیرد.
پرونده مقاله
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
شماره1,سال
17
,
بهار
1399
پژوهش حاضر در جستجوی کشف تجارب آموزشی مشترک معلمان دورة ابتدایی از وضعیت موجود آزادسازی برنامه درسی بوده است. هدف پژوهش نشان دادن تمهیدات و اقداماتی بود که در راستای آزادسازی برنامه درسی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و به شیوة پدیدارشناسی تفسیری بوده و ج چکیده کامل
پژوهش حاضر در جستجوی کشف تجارب آموزشی مشترک معلمان دورة ابتدایی از وضعیت موجود آزادسازی برنامه درسی بوده است. هدف پژوهش نشان دادن تمهیدات و اقداماتی بود که در راستای آزادسازی برنامه درسی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و به شیوة پدیدارشناسی تفسیری بوده و جامعة آماری پژوهش، همة آموزگاران مدارس دورة ابتدایی شهرستانهای خوی و چایپاره را در سال تحصیلی 96-95 شامل شده است که بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در این راستا مصاحبههای نیمهساختاریافتهای با 23 نفر از آموزگاران صورت گرفت. دادههای بهدستآمده با استفاده از روش پدیدارشناسی اسمیت (1995) مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفت. یافتههای این تحقیق دارای 4 مضمون اصلی شامل موانع و محدودیتها، نقش معلمی، نوآوریها و مشارکت ذینفعان بود که هرکدام دارای چندین مضمون فرعی بودند که جمعاً در 20 مؤلفه فرعی قرار گرفتند و عبارتاند از: تمرکززدایی متمرکز، دیدگاه حاکم بر برنامه درسی ملی، آموزش ضمن خدمت، ماهیت دورة ابتدایی، پذیرش اجتماعی، هویت حرفهای، فرهنگ معلمی، معلم بهعنوان محقق، گروههای معلمان، جایگاه معلمی، تولید محتوای الکترونیکی، برنامه درسی تلفیقی، طرحهای آموزشی، نظریه سازندهگرایی، دبیرخانههای استانی، همایشها، راهبران برنامه درسی، سرگروههای معلمان، شورای معلمان، انجمن اولیا و مربیان.
پرونده مقاله
هدف کلی این پژوهش تعیین سهم مولفههای کیفیت تجارب یادگیری (منابع، محتوا، انعطافپذیری، کیفیت روابط معلم- دانشآموز) در پیشبینی کیفیت زندگی کلاسی (رضایت کلی، عاطفه منفی، رضایت از تدریس معلمان، همبستگی اجتماعی، احساس رضایت از فرصتهای فراهم شده در کلاس، احساس رضایت از مو چکیده کامل
هدف کلی این پژوهش تعیین سهم مولفههای کیفیت تجارب یادگیری (منابع، محتوا، انعطافپذیری، کیفیت روابط معلم- دانشآموز) در پیشبینی کیفیت زندگی کلاسی (رضایت کلی، عاطفه منفی، رضایت از تدریس معلمان، همبستگی اجتماعی، احساس رضایت از فرصتهای فراهم شده در کلاس، احساس رضایت از موفقیت، احساس لذت از ماجراجویی در کلاس) دانشآموزان دوره اول متوسطه بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشآموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1395-1394 بودند که بر اساس جدول کوکران و به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای با حجم نمونهی 378 دانشآموز، انتخاب گردیدند. به منظور جمعآوری اطلاعات، پرسشنامهی کیفیت تجارب یادگیری نیومن و پرسشنامهی کیفیت زندگی کلاسی آینلی و بورک مورد استفاده قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان) استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین مولفههای کیفیت تجارب یادگیری (منابع، محتوا، انعطاف پذیری، کیفیت روابط معلم- دانش آموز) با کیفیت زندگی کلاسی (رضایت کلی، رضایت از تدریس معلمان، همبستگی اجتماعی، احساس رضایت از فرصتهای فراهم شده در کلاس، احساس رضایت از موفقیت، احساس لذت از ماجراجویی در کلاس) به جز عاطفه منفی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. همچنین مولفه محتوا، کیفیت زندگی کلاسی را بهطور مثبت و معنیداری تبیین میکند (01/0 P<).
پرونده مقاله
پژوهش حاضر به منظور طراحی و اعتبارسنجی الگوی تکوین هوش معنوی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه انجام شد. این پژوهش از نوع کاربردی و الگویابی است که به روش میدانی انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 99-1398به تعداد 1914 چکیده کامل
پژوهش حاضر به منظور طراحی و اعتبارسنجی الگوی تکوین هوش معنوی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه انجام شد. این پژوهش از نوع کاربردی و الگویابی است که به روش میدانی انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 99-1398به تعداد 19142نفر بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کرجسی و مورگان تعیین و با روش تصادفی خوشه ای،206 نفر انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده پرسشنامه محقق ساخته بود که پس از تأیید روائی صوری، محتوائی و سازه و تأیید پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ به کار گرفته شد. میزان آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه برابر با 928/0 بود که نشان دهنده همسانی درونی بالا بین سوالات پرسشنامه می باشد. همچنین برای اندازهگیری پایایی بیرونی پرسشنامه، از روش آزمون مجدد استفاده گردید. میزان ضریب همبستگی پیرسون بین دو آزمون(001/0p=، 734/0=r) نشان دهندهی پایایی بیرونی مناسب برای پرسشنامه میباشد. در این مطالعه 3 مولفه اصلی تحت عناوین: زمینه، فرایند و پیامدها به عنوان مولفههای اصلی در شکل گیری هوش معنوی دانش آموزان شناسایی شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی، استنباطی و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Spss و Amos استفاده شد. نتایج نشان داد که الگوی ارائه شده از اعتبار مناسبی برخوردار است و تمامی مولفه های به دست آمده می توانند در طراحی الگوی نهایی مورد استفاده قرار گیرند.
پرونده مقاله
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی
,
شماره5,سال
13
,
زمستان
1395
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش پذیرش و تعهد درمانگری بر تعلل ورزی دانش آموزان پسر متوسطه انجام شد. روش پژوهش شبه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 95-94 بود. به منظور اجرای این پژوهش دو ک چکیده کامل
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش پذیرش و تعهد درمانگری بر تعلل ورزی دانش آموزان پسر متوسطه انجام شد. روش پژوهش شبه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 95-94 بود. به منظور اجرای این پژوهش دو کلاس شامل 49 دانش آموز به روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی یک کلاس 25نفری به گروه آزمایش و کلاس دیگری به گروه گواه تخصیص یافت. برای سنجش تعلل ورزی تحصیلی از مقیاس تعلل ورزی دانش آموز (PASS؛ سولومون و راثبلوم، 1984) استفاده شد. مداخله آزمایشی مشتمل بر 8 جلسه آموزش فنون و راهبردهای پذیرش و تعهد درمانگری بود. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد با کنترل پیش آزمون، آموزش فنون پذیرش و تعهد درمانگری بر کاهش تعلل ورزی مؤثر بود و دو گروه تفاوت معنا داری با یکدیگر داشتند. از آنجا که آموزش پذیرش و تعهد درمانگری در کاهش تعلل ورزی دانش آموزان مؤثر است، لذا استفاده از آن به عنوان روش درمانی توصیه می شود.
پرونده مقاله
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی
,
شماره2,سال
13
,
تابستان
1396
این پژوهش شبه تجربی با هدف مقایسه اثربخشی روش تدریس یادگیری مبتنی بر مسئله و روش تدریس سخنرانی بر هیجانهای پیشرفت تحصیلی دانشجوـمعلمان انجام شد. براساس طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه نامعادل فرضیه های پژوهش آزمون شد. با استفاده از روش نمونه برداری در دس چکیده کامل
این پژوهش شبه تجربی با هدف مقایسه اثربخشی روش تدریس یادگیری مبتنی بر مسئله و روش تدریس سخنرانی بر هیجانهای پیشرفت تحصیلی دانشجوـمعلمان انجام شد. براساس طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه نامعادل فرضیه های پژوهش آزمون شد. با استفاده از روش نمونه برداری در دسترس، دو کلاس از دانشگاه فرهنگیان یزد به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (35=n) و گروه گواه (33=n) جایگزین شدند. گروه آزمایشی روش آموزشی مبتنی بر مسئله و گروه گواه روش آموزشی مبتنی بر سخنرانی دریافت کردند. شرکت کنندگان به پرسشنامه هیجانهای پیشرفت تحصیلی (پکران، گوئتز، تیتز و پری ، 2002) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد یادگیری مبتنی بر مسئله در مقایسه با روش سخنرانی، اثربخشی بیشتری بر هیجانهای مثبت پیشرفت تحصیلی مرتبط با کلاس درس شامل لذّت از کلاس، امیدواری به کلاس، افتخار به کلاس، و هیجان های مثبت مرتبط با یادگیری شامل لذّت از یادگیری، امیدواری به یادگیری و افتخار به یادگیری دارد. بنابراین، رویآورد یادگیری مبتنی بر مسئله میتواند به عنوان جایگزینی مناسب برای روش سنتی سخنرانی در آموزش دانشجومعلمان مورد توجه قرار گیرد.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد