بررسی علل افزایش ورود زنان به دورههای کارشناسی ارشد از منظر تمایلات شغلی افراد و میزان برآورده شدن آن از طریق برنامههای درسی دورهها
محورهای موضوعی : پژوهش در برنامه ریزی درسیآسیه خیراللهی 1 , احمدرضا نصر 2 , محمدرضا نیلی 3
1 - 1کارشناس ارشد برنامه ریزی آموزشی
2 - 2 استاد گروه علوم تربیتی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
3 - 3استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
کلید واژه: زنان, برنامه درسی, دستیابی به شغل, آموزش, دوره کارشناسی ارشد,
چکیده مقاله :
هدف کلی این پژوهش بررسی تأثیر تمایلات شغلی بر افزایش ورود زنان به دورههای کارشناسی ارشد و میزان برآورده شدن آن از طریق برنامههای درسی دورهها در دانشگاه اصفهان است. روش پژوهش توصیفی پیمایشی است. ابزار استفاده شده پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه نیمه سازمان یافته است که روایی آنها از طریق متخصصان و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 89/0 برآورد گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان زن سال آخر دوره کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 91-1390 بوده و حجم نمونه پژوهش با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران 254 نفر برآورد شده است. یافتههای کمی بیانگر معنادار نبودن عامل دستیابی به شغل در ورود به دوره کارشناسی ارشد بوده اما نتایج مصاحبه با یافتههای پرسشنامه همسو نیست. همچنین یافتهها نشان داد که دانشجویان با وضعیت اقتصادی ضعیف بیشتر از دانشجویان با شرایط اقتصادی خوب تمایل داشتند که با هدف دستیابی به شغل ادامه تحصیل دهند. نتایج کمی در رابطه با میزان برآورده شدن انتظارات از طریق برنامه درسی نشانگر آن بوده که برنامه درسی انتظارهای دانشجویان را برآورده نکرده است که با نتایج مصاحبهها همسو است.
The overall objective of this research was to study about the effect of occupation access on the entry of women into master degree period and fulfillment of their expectation thorough curriculum syllabus in university of Isfahan. Used method was descriptive survey. To collect the data, a researcher-made questionnaire and semi-structured interview were used. The validity was confirmed by some experts and the reliability was verified by using Cronbach's alpha (0/89). The Population included all senior female students at the University of Isfahan in the academic year 1390-91. Then, the sample size was estimated as 254 persons using Cochran's sample size formula. Quantitative results indicated that occupation access was not significantly related to the desire of students for MA education. However, the interview results were not consistent with the findings of the questionnaire. The findings, also, showed that students with low economic status were more willing to continue their education than those with good economic status. Quantitative conclusions showed that students' expectations were not fulfilled by the curriculum syllabus and this was consistent with the results of the questionnaire, too
