بررسی مدرنیته و سبک اندیشه عطار و مولوی
محورهای موضوعی : تطبیقی (با ویژگی ادبی و هنری)مریم برزگر 1 , امیر اسماعیل آذر 2 , حمیدزضا دیبایی خو 3
1 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
3 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
کلید واژه: مدرنیته, عطار, مولوی, درون (نفس), برون, سنت.,
چکیده مقاله :
در قرن چهاردهم میلادی، اروپا، قرون وسطی را پشت سر نهاد و مبنای زندگی را خرد و تعقل انسانها و تجربهگرائی قرار داد. این روند را اومانیسم نام نهادند. این اندیشه چهار دورة رنسانس، رفورماسیون مذهبی یا لوتریسم، روشنگری و انقلاب صنعتی را پشت سر نهاد تا در اواخر قرن 19 میلادی به مدرنیته یا تجدد تبدیل گشت. مدرنیته انسان را از درون خویش جدا و به بیرون از خود معطوف کرد. در حالی که سنّت ادبی ما و عارفانی چون عطار و مولوی تلاش میکردند انسان به فطرت خدا نهاده و درون خود بازگردانند. به نظر می-رسد بسیاری از نابسامانیهای جهان امروز در این تقابل قرار میگیرد. هدف مقاله یافتن راهی است که بتواند قرابتی بین اندیشة مدرنیته و تفکر عطار و مولوی بیابد تا گشایشی برای مشکلات انسان مدرن باشد. تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوة کتابخانهای انجام شده است و نتایج نشان میدهد که مدرنیته برای انسان پوچی، تنهایی، سردرگمی، بریدن از درون خویش و جستن سعادت بیرون از خود را به ارمغان آورد. عطار در الهینامه آرزوی شش پسر پادشاه را آرزوهای مادی (بیرونی) میداند: (در جستجوی پریان، جادوگری، جامجم، آب حیات، انگشتری سلیمان، کیمیاگری). در حالیکه او معتقد است که مرکز ثقل آرزوهای آدمی درون اوست. مولانا تمام هستی انسان را در درون او مییابد. درونی که بازگشت به سوی تعالی دارد. اندیشههای عطار و مولانا که در تقابل با تفکرات مدرنیته هستند، میتوانند راهگشایی برای رهایی انسان مدرن از بنبست پوچی و پوچانگاری باشند.
In the 14th century, Europe left the Middle Ages behind and based its life on human wisdom and empiricism. This process was called humanism. This thought went through four periods of Renaissance, religious reformation or Lutherism, Enlightenment and industrial revolution until it became modern in the late 19th century. Modernity separated man from inside himself and turned him outside. While mystics such as Attar and Maulvi tried to bring man back to God's nature and return to himself. It seems that many of the disorders in the world today are placed in this conflict. The purpose of the article is to find a way that can find an affinity between the thought of modernity and the thinking of Attar and Molvi, so as to be an opening for the problems of modern man. The research has been done in a descriptive-analytical and library style. For man, modernity meant emptiness, loneliness, confusion, cutting from within himself and seeking happiness outside himself. In Elahinamah, Attar considers the wishes of six king's sons as material (external) wishes: (in search of fairies, witchcraft, jam, water of life, Solomon's ring, alchemy). While he believes that the center of gravity of a person's desires is inside him. Rumi finds the whole being of man in his "inside". The inside that has a return to excellence. The thoughts of Attar and Rumi, which are in opposition to the thoughts of modernity, can be a way to free modern man from the impasse of absurdity and absurdity..