تأملی بر لزوم علم درمعاملات با رویکرد فقهی حقوقی
محورهای موضوعی : فصلنامه مطالعات میان رشته ای فقه
1 - استادیار گروه فقه و مبانی حقوق دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی قائمشهر، قائمشهر، ایران. mahdavy.fatemeh@gmail.com
کلید واژه: علم, انگیزه, غرر, معامله,
چکیده مقاله :
انسان ها روحیات متفاوت، خواسته ها و نیازهای گوناگونی دارند و همواره در پی آن هستند که به آرمان های خویش جامع عمل بپوشانند که یکی از روش های عملی آن در قالب معاملات می باشد. از اینرو وقتی به معاملات توجه می شود، ملاحظه می گردد که عقود و معاملات دارای اغراض گوناگون هستند، برخی از غرض ها کسب سود است مانند بیع، برخی دیگر احسان و خیر خواهی، مانند قرض. و نیز در برخی از معاملات زمینه غرر وجود دارد مانند بیع و در برخی دیگر زمینه غرر وجود نداردمانند ودیعه. در برخی از عقود، وجود علم یک امر ضروری است و اگر چنانچه علم نباشد، غرر تحقق می یابد، که متعاقب آن، ضرر حاصل می شود و ضرر، عقلا و شرعا منتفی می باشد، که آثار آن، بطلان، فسخ و یا تدارک ضرر و. . . . است. البته در پاره ای از عقود وجود علم چندان ضرورت ندارد، مانند صدقه. چون ماهیت آن عقد، در برابر جهل و ضرر انعطاف دارد. روش تحقیق در این مقاله نظری و بنیادی بوده و با شیوه توصیفی تحلیلی تدوین شده است و دیدگاه های فقهای امامیه از گذشتگان تا متاخرین و معاصرین را بررسی نموده و در کنار فقها از دیدگاه حقوقدانان ایرانی نیز استفاده شده است. نتیجه اینکه علم در معاملات لازم و ضروری است. البته علم در عقود مختلف ، آثار متفاوت و خاص همان عقد را به همراه دارد مثلا در برخی از عقود وجود علم تفصیلی ضروری است و فقدان آن موجب انحلال عقد می شود مثل بیع و در برخی دیگر، وجود علم اجمالی کفایت می کند مثل ضمانت. و در برخی دیگر از عقدها، وجود علم ضروری نیستمانند عاریه.
Human beings have different spirits and variegated wants and needs and they are constantly seeking to accomplish what they call their ideals with one of the scientific methods of doing so being implementable within the format of transactions. Therefore, when attention is paid to the transactions, it is seen that contracts and transactions serve various intentions; some intentions just look for profits such as when selling something and some others consider benevolence and charity such as when lending something; and, also, in some of the transactions, there is this possibility of sustaining losses such as in sales but there is no risk of sustaining loss in some others like trust. In some of the contracts, it is necessary for the contracting parties to have knowledge otherwise loss may be incurred following which a person may sustain a loss of a type and losing is intellectually and canonically detested and, resultantly, the contract can be revoked or compensation might be demanded etc. Of course, it is not necessary in some of the contracts for the contracting parties to have special knowledge such as in endowments and alms for the reason that these contracts are flexible in respect to the lack of knowledge and the subsequent losses. The present study uses a theoretical grounded theory method of research. It has been codified based on a descriptive-analytical method, as well. The study tries investigating perspectives of Imamiyyeh jurisprudents from the antecedent to the subsequent figures; Iranian jurists’ notions will be also examined along with it. The result is that it is necessary to have knowledge when entering a transaction of course, knowledge of various contracts is usually accompanied by different case-specific consequences. For example, it is necessary for a transacting party to have detailed knowledge without which the contract has.
_||_