An Examination of the Dimensions of Religiosity in Negarestan by Mo'in al-Din Jovayni Based on the Glock and Stark Theory
Subject Areas : تعلیمی
Faezeh Arab Yousefabadi
1
*
,
Motahareh Mirshekari
2
1 - Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, University of Zabol, Zabol, Iran (Corresponding Author)
2 - Master's degree in Persian Language and Literature, University of Zabol, Zabol, Iran
Keywords: Religiosity, Negarestan of Mo'in al-Din Jovayni, Glock and Stark Theory, Dimensions of Religiosity,
Abstract :
The present article investigates the concept of religiosity in the educational work Negarestan by Mo'in al-Din Jovayni, based on the theoretical framework of Charles Glock and Rodney Stark. The aim of this study is to analyze the dimensions of religiosity reflected in this didactic text and to provide valid textual evidence from Negarestan. The research method is a descriptive-analytical textual analysis conducted through library-based note-taking. The findings reveal that Jovayni addresses various dimensions of religiosity, including the ideological, experiential, ritualistic, ethical, and institutional aspects. The ideological dimension encompasses core religious beliefs and doctrines, which are particularly emphasized in his educational approach. The experiential dimension refers to individual experiences in religious life, which Jovayni conveys through various examples and stories. The ritualistic aspect in Negarestan involves the representation of Islamic rites and ceremonies. The ethical dimension highlights human virtues and moral conduct in society, which are strongly reflected in Jovayni’s teachings. Finally, the institutional dimension identifies the influence of social and religious institutions—such as Sufi orders—on shaping the religiosity expressed in Negarestan.
1. ابنعربی، محیالدین (1424) الفتوحات المکیة. بیروت: دار صادر.
2. امامی خوئی، محمدتقی ؛ نژاد نجفیان، محمد امین (1395). «نقش تصوف شهری عامه در تحولات سیاسی و اجتماعی آناتولی در سده¬های هفتم و هشتم هجری».مطالعات تاریخ اسلام. شماره 29.صص 1-28.
3. پورشریف، حسین (1392) «بررسی ویژگیهای سبکی نگارستان جوینی». سبک شناسی نظم و نثر فارسی، 20: 57-75.
4. پورشریف، حسین؛ مدرسزاده، عبدالرضا؛ موحدی، محمدرضا (1398) «متنپژوهی نگارستان معینالدین جوینی». کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی، 40: 9-39.
5. جوینی، معینالدین (1402) نگارستان. تصحیح حسین پورشریف. تهران: کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
6. رضوانی مقدم، نرگس؛ دانشگر، آذر (1400). «سبک نثر معینالدین جوینی در نگارستان بر اساس سبکشناسی تکوینی». مطالعات زبانی بلاغی، 25: 159-190.
7. رزمجو، حسین (1372). انواع ادبی و آثار آن در زبان فارسی. مشهد: آستان قدس رضوی.
8. عینالقضات همدانی (1367) نامهها. تصحیح: عفیف عسیران. تهران: نشر علمی و فرهنگی.
9. فیاض، ابراهیم؛ تولی، محمد امین؛ دبیریان، محسن (1392). «تصوف و جامعه¬شناسی توسعه¬نیافتگی در ایران». دوفصلنامة الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی. شمارة 4. صص 61-8
10. نادری رمضان آباد، امین؛ بحرانی¬پور، علی؛ خسروبیگی، هوشنگ؛ قیم، بهادر(1399). «ساختار فرهنگی، هنری و اقتصادی خانقاه¬هادر فرایند رشد مدیران صوفیة ایلخانان ایران». مطالعات هنر اسلامی شماره 377.صص 1-18.
11. مشتاق مهر، رحمان؛ بافکر، سردار (بدون تاریخ) «شاخصهای محتوایی و صوری ادبیات تعلیمی». نشریه ادبیات تعلیمی، 26: 1-28.
12. Durkheim, Émile (1912) The Elementary Forms of Religious Life. New York: Free Press.
13. Glock, Charles Y., & Stark, Rodney (1965) Religion and Society in Tension. Chicago: Rand McNally.
14. Putnam, Robert D., & Campbell, David E. (2010) American Grace: How Religion Divides and Unites Us. New York: Simon & Schuster.
15. Smith, J. (2005) "Dimensions of Religious Experience in Literature". Journal of Literary Studies, 20(4): 112-130.
نگاهی به ابعاد دینداری در تعلیمات نگارستان معینالدین جوینی
بر مبنای نظریۀ گلاک و استارک1
فائزه عرب یوسفآبادی،2 مطهره میرشکاری3*
10.71630/parsadab.2025.1194497
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی دینداری در تعلیمات نگارستان معینالدین جوینی بر مبنای نظریۀ گلاک و استارک پرداخته است. هدف این تحقیق تحلیل ابعاد دینداری در این اثر تعلیمی و ارائۀ شواهدی معتبر از متن نگارستان است. روش تحقیق، تحلیل متن بهصورت توصیفیتحلیلی با روش یادداشتبرداری کتابخانهای است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که جوینی در نگارستان، ابعاد مختلف دینداری شامل اعتقادی، تجربی، مناسکی، اخلاقی و نهادی را منعکس کرده است. بُعد اعتقادی شامل باورها و اصول دینی است که در نظام آموزشی وی بهطور ویژه مورد توجه قرار گرفته است. همچنین، بُعد تجربی به تجارب فردی در زندگی دینی اشاره دارد که جوینی آن را ازطریق مثالها و داستانهای مختلف به مخاطبان ارائه کرده است. علاوهبر این، بُعد مناسکی در نگارستان مربوط به انعکاس آیینها و مراسم دینی اسلامی است. بُعد اخلاقی به فضایل انسانی و رفتارهای اخلاقی در جامعه تأکید دارد که در آموزشهای جوینی بهخوبی منعکس شده است. در بُعد نهادی، تأثیر نهادهای اجتماعی و دینی همچون صوفیه در شکلدهی به دینداری نگارستان مشخص شد.
واژگان کلیدی: دینداری، نگارستان معینالدین جوینی، نظریۀ گلاک و استارک، ابعاد دینداری.
مقدمه
ادبیات تعلیمی بهعنوان یک زیرمجموعۀ مهم در ادبیات کلاسیک فارسی، نقش بسزایی در انتقال مفاهیم اخلاقی، دینی و اجتماعی در تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران دارد. این نوع ادبیات، که نیکبختی آدمی را ارتقای اخلاق و رفتار او میداند (مشتاق مهر و بافکر، 1394: 4)، با هدف تربیت فردی و اجتماعی، به نشر آموزههایی میپردازد که در زندگی روزمره و رفتارهای اجتماعی افراد تأثیرگذار است (رزمجو، 1372: 77). در این راستا، نگارستان معینالدین جوینی یکی از آثار این حوزه به شمار میرود که بهدلیل داشتن تعلیمات متعدد اسلامی، قابلیت بررسی دارد. نگارستان معینالدین جوینی، اثر معینالدین جوینی، کتابی است به نثر آهنگین آمیخته به نظم که معینالدین جوینی در سال ۷۳۵ هجری قمری نوشته است. این کتاب به سبک گلستان سعدی نوشته شده است و هفت باب (فصل) دارد. هر باب شامل یک مقدمه و تعدادی حکایت کوتاه پندآموز است. بهجز چند بیت عربی، مابقی اشعاری که در کتاب آمده، سرودۀ خود نویسنده است. این اثر بهعنوان یک کتاب تعلیمی، شامل مضامین اخلاقی، دینی و اجتماعی است که در قالب داستانها و روایتها به تصویر کشیده شدهاند. جوینی در این کتاب با تأکید بر آموزههای اسلامی، تلاش کرده است تا مفاهیم اخلاقی را بهگونهای جذاب و قابل فهم برای خوانندگان ارائه دهد.
از دیگر سو، دین بهعنوان یک پدیدۀ فرهنگی و اجتماعی، در جوامع مختلف شکلهای گوناگونی به خود میگیرد. معانی دینداری4 شامل اعتقادات، احساسات، رفتارها و تجربیات فردی مرتبط با دین است که هریک از این ابعاد میتواند تأثیر عمیقی بر زندگی افراد و جوامع بگذارد. دینداری بهعنوان یک فرایند اجتماعی، علاوهبر اینکه بر تعاملات فردی تأثیر میگذارد، بر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی نیز تأثیرگذار است (Pargament, 1997: 136). تأثیرات اجتماعی و فرهنگی5 بر دینداری، به عوامل مختلفی نظیر تاریخ، سیاست، و فرهنگهای محلی بستگی دارد. دینداری نهتنها تحتتأثیر اعتقادات فردی قرار دارد، بلکه عوامل اجتماعی نیز نقش مهمی در شکلگیری و تحول آن ایفا میکنند. برای مثال، جوامع با تاریخ و فرهنگهای متفاوت، اشکال مختلفی از دینداری را تجربه میکنند. این تأثیرات میتواند به شکلگیری هویتهای جمعی و فردی منجر شود و از این طریق، ابعاد اجتماعی دین را شکل دهد (Berger, 1990: 39).
تحلیل ابعاد دینداری متون ادبی، بهویژه متون تعلیمی، یکی از حوزههای پژوهشی مهم در جامعهشناسی ادبیات است. این تحلیل میتواند به درک عمیقتری از تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و دینی در تولید و مصرف ادبیات کمک کند. تاریخچۀ نظریات مربوط به این حوزه، نشاندهندۀ تلاشهای متعدد محققان برای شناسایی و طبقهبندی ابعاد دینداری و آثار آن در متون مختلف است. مطالعۀ علمی دین بهعنوان یک پدیدۀ اجتماعی از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد. در دهۀ ۱۹۶۰، با گسترش روشهای تجربی در علوم اجتماعی، چارلز گلاک و رودنی استارک نظریهای چندبعدی برای تحلیل دینداری ارائه دادند. این نظریه که از تحقیقات پیشین در جامعهشناسی دین و روانشناسی دینی تأثیر پذیرفته، هم در ادبیات و هم علوم اجتماعی تأثیرگذار بوده است و محققان متعددی از آن برای تحلیل متنهای دینی و ادبی استفاده کردهاند(Smith, 2005).
نظریۀ گلاک و استارک با تأکید بر مؤلفههای مختلف دینداری، ازجمله اعتقادات، تجربیات و رفتارهای مذهبی، به درک عمیقتری از پدیدۀ دین کمک میکند. گلاک و استارک بر این نکته تأکید میکنند که دینداری یک پدیدۀ چندبعدی است که میتواند در بسترهای اجتماعی و فرهنگی مختلف متفاوت باشد (Glock & Stark, 1965: 24). این نظریه بر پنج بعد دینداری تأکید دارد و میتواند به پژوهشگران کمک کند تا جنبههای مختلف دینداری را در متون ادبی شناسایی و بررسی کنند. بهکارگیری این نظریه در تحلیل نگارستان معینالدین جوینی میتواند به درک عمیقتری از ابعاد دینداری در این اثر و تأثیر آن بر مفاهیم اخلاقی و تعلیمی منجر شود.
با توجه به جایگاه نگارستان معینالدین جوینی در ادبیات فارسی، بهعنوان یکی از مقلدان نزدیک به دوران نگارش گلستان سعدی ضروری است که این اثر با رویکردی تحلیلی و با استفاده از نظریۀ گلاک و استارک بررسی گردد. بررسی دینداری در این اثر میتواند بهعنوان یک الگو برای مطالعۀ دیگر متون ادبی و تعلیمی مورد استفاده قرار گیرد؛ بنابراین هدف این تحقیق بررسی و تحلیل ابعاد دینداری در نگارستان معینالدین جوینی بر مبنای نظریۀ گلاک و استارک است. پژوهش بر پایۀ این پرسش اصلی شکل گرفت که از میان ابعاد مختلف دینداری نظریۀ گلاک و استارک کدام ابعاد در نگارستان معینالدین جوینی تجلی یافته است؟ فرضیۀ تحقیق بر این اساس استوار است که در نگارستان معینالدین جوینی چهار بعد اصلی دینداری شامل اعتقادی، مناسکی، عاطفی و پیامدی تجلی یافته است.
روش تحقیق در این مطالعه بهصورت توصیفی و تحلیلی است. در این رویکرد، تلاش بر این است تا با استفاده از دادههای موجود در نگارستان معینالدین جوینی و نظریۀ گلاک و استارک، ابعاد مختلف دینداری در این اثر تعلیمی بررسی و تحلیل شوند. در این راستا، نخستین مرحله، شامل مطالعه و تحلیل متن نگارستان معینالدین جوینی است. این تحلیل بهمنظور شناسایی و استخراج عناصر دینداری، آموزههای اخلاقی و اجتماعی در متن انجام خواهد شد. در مرحلۀ دوم، نظریۀ گلاک و استارک بهعنوان چارچوب نظری برای تحلیل ابعاد دینداری انتخاب میشود. این نظریه به بررسی ابعاد مختلف دینداری، ازجمله اعتقادات، مناسک، پیامدی، احساسی و نهادی دین میپردازد. این چارچوب به ما این امکان را میدهد که ابعاد مختلف دینداری را بهطور دقیقتر و جامعتر شناسایی و تحلیل کنیم. درنهایت، دادههای بهدستآمده از تحلیل متنی و نظریۀ گلاک و استارک تجزیهوتحلیل خواهد شد. این تجزیهوتحلیل بهمنظور شناسایی ابعاد دینداری در نگارستان معینالدین جوینی انجام میشود.
2. پیشینۀ تحقیق
دربارۀ کتاب نگارستان معینالدین جوینی پژوهشهایی انجام شده است؛ برای مثال پورشریف (1392) در مقالۀ «بررسی ویژگیهای سبکی نگارستان جوینی» ویژگیهای صرفی و نحوی کتاب و صنایع بدیع لفظی و معنوی نمودهای علم بیان و معانی را در این اثر واکاوی کرده است. پورشریف و همکاران (1398) نیز در مقالهای با عنوان «متنپژوهی نگارستان معینالدین جوینی»، با معرفی جوینى به موضوعاتی چون انتساب کتاب نگارستان به مؤلف، سبب نگارش کتاب، مطالب و مضامین کتاب و جایگاه علمى کتاب پرداختهاند. رضوانیمقدم و دانشگر (1400) نیز در مقالهای با عنوان «سبک نثر معینالدین جوینی در نگارستان براساس سبکشناسی تکوینی» به بررسی سبک شخصی معینالدین جوینی در این کتاب پرداختند و دریافتند که هرچند این اثر نیز به روش گلستان سعدی نگاشته شده، درهرحال هر نویسنده دارای سبک خاص خود میباشد که منحصربهفرد است.
با توجه به پیشینۀ فوق میتوان بهدرستی مدعی شد که این نخستین پژوهشی است که بر مبنای نظریۀ گلاک و استارک به مقولۀ ابعاد دینداری در تعلیمات نگارستان معینالدین جوینی میپردازد.
3. بحث و بررسی
گلاک و استارک دینداری را به پنج بُعد اصلی تقسیم کردند. این ابعاد در فهم عمیقتر متون ادبی مانند نگارستان معینالدین جوینی کاربرد مؤثری دارد. با بهرهگیری از این ابعاد، میتوان به بررسی چگونگی بازتاب دینداری در ساختارها و مضامین متن نگارستان پرداخت. در ادامه به شکل مجزا با بازتابانی مصادیق آنها در نگارستان معینالدین جوینی به شرح و بسط هریک میپردازیم.
3-1. بعد اعتقادی6
این بعد شامل اعتقادات و اصولی است که پیروان دین به آنها ایمان دارند. باورها بهعنوان هستۀ اصلی دین عمل میکنند و نقش مهمی در شکلدهی به رفتارها و تجربههای دینی دارند؛ برای مثال، ایمان به وجود خدا، زندگی پس از مرگ و آموزههای دینی اساسی ازجمله این باورها هستند (Glock & Stark, 1965: 10). تحلیل مؤلفههای اعتقادی در نگارستان معینالدین جوینی نشان میدهد که این اثر بهعنوان یک منبع غنی از آموزههای دینی و اخلاقی، قابلیت بررسی و تحلیل در نظریۀ گلاک و استارک را دارد. جوینی با تکیه بر اصول بنیادین دین اسلام به تبیین عمیقی از دینداری پرداخته است. توحید بهعنوان بنیادیترین اصل در دین اسلام، در آثار جوینی بهطور روشن بیان میشود. او با شروعی برآمده از توحید، بهتفصیل به وحدانیت خداوند پرداخته است و در اثر خود را با این تحمیدیه شروع میکند که: «بسم الله الرحمن الرحیم حمد و سپاس خدای را که ازلیتش از سمت هدایت منزه است و ابدیتش از وصمت نهایت مقدس» (جوینی، 1402: ۳۴).
نبوت یکی دیگر از مؤلفههای مهم اعتقادی است که در نگارستان معینالدین جوینی به آن پرداخته شده است. جوینی در آثار خود، علاوهبر تأکید بر مقام والای پیامبران، بر این نکته نیز تأکید دارد که قرآن کلامی ربانی است و نقش شفیع در روز قیامت را برای مؤمنان ایفا میکند. به نقلقول زیر که گویای چنین باوری است توجه کنید:
«منزلت و مقدار هیچ شفیع از نبی و ولی و ملک و غیر آن در روز قیامت چون قرآن نخواهد بود علیالخصوص آنچه ایستاده خوانده باشد یعنی در نماز» (همان: ۳۴۸).
در اینجا، جوینی به نقش محوری قرآن و پیامبران در هدایت انسانها تأکید میکند و نبوت را بهعنوان یک واسطۀ مهم میان خدا و بشر معرفی میکند. باور به معادی که از ارکان اساسی اعتقادات دینی است، در آثار جوینی بهوضوح دیده میشود. او با بیانی عمیق، به روز قیامت و نتایج اعمال انسانها در آن روز چنین اشاره میکند: «ای وای بر کسی که به روز قیامتش با کافران برند به دوزخ معاینه» (همان: ۱۸۶). این جمله بهوضوح نشاندهندۀ اهمیت معاد در اعتقادات جوینی است. او بر این باور است که انسانها باید به عواقب اعمال خود در دنیا فکر کنند و با توجه به این مسئله، به تلاش و کوشش در زندگی بپردازند. در نظریۀ گلاک و استارک، بُعد اعتقادی بر باور به اصولی استوار است که رفتار فرد را در مسیر دین هدایت میکند (Glock & Stark, 1965: 25). بیت زیر مفهوم مهم دیگری از بعد اعتقادی را بازتاب میدهد:
نکند در رضا و خشم نهان |
| از تو چیزی که خیر توست در آن |
|
| (جوینی، 1402: 287) |
این جمله بر باور به صداقت و خیرخواهی در دوستی تأکید دارد. این ویژگی با اصل عدالت7 و صداقت8 که در آموزههای اسلامی ریشه دارد، پیوند مستقیم دارد.
3-2. بعد تجربی9
احساسات و تجربیات شخصی که افراد از دین خود دریافت میکنند، در این بعد مورد توجه قرار میگیرد. این تجربیات میتواند شامل احساس نزدیکی به خدا، تجارب روحانی، یا لحظات عمیق عرفانی باشد که تأثیرات عمیقی بر زندگی شخصی افراد میگذارد (Glock & Stark, 1965: 85). این نوع از تجربیات علاوهبر اینکه ادراک ذهنی و روحی عارف را تغییر میدهند، در برخی موارد، تأثیری عمیق بر ظاهر جسمانی او نیز میگذارند. این تغییرات میتواند نمادی از ورود عارف به مرحلهای از اتحاد با حقیقت مطلق باشد. موضوع تغییر چهره در تجربههای روحانی بیانناپذیر ازجمله مسائلی است که در روایات مرتبط با سلوک معنوی مورد اشاره قرار گرفته است. این پدیده که معمولاً بهعنوان نوعی تغییر ظاهری یا درخشش غیرعادی توصیف میشود، ارتباط عمیقی با حالات شهودی عارف در لحظههای خاص از ارتباط با امر قدسی دارد. تغییر چهره در تجربههای روحانی معمولاً با بیانناپذیری همراه است. عارفان اغلب اذعان دارند که چنین تجربههایی را نمیتوان با واژههای انسانی توصیف کرد. به قول عینالقضات همدانی، «آن نور که در وجه عارف پدیدار میشود، نه از جنس نور این جهانی است و نه در توصیف آید» (عینالقضات، 1367: 88). یکی از معروفترین مثالها در سنت اسلامی، گزارشهایی است که دربارۀ نورانیت و درخشش چهرۀ پیامبر اسلام(ص) در لحظات دریافت وحی آورده شده است. به گفتۀ ابنعربی در الفتوحات المکیه، «حالتی از نور و جلال الهی بر پیامبر ظاهر میشد که گواه بر اتصال ایشان به عالم غیب بود» (ابنعربی، 1424ق، ج2: 300). حکایت زیر از کتاب نگارستان نیز بهخوبی گویای تجربهای روحانی معنوی میان حسین بن علی و خداوند است: «شنیدهام که چون حسین علی ـ رضی الله عنهما ـ از بهر نماز آغاز وضو کردی، رنگش متغیر گشتی و دلایل تأثر و انکسار در وجودش ظاهر شدی. یکی از سبب این حالت بازپرسید، گفت: هرکه توجه به حضرت الهیت کند و خود را در معرض عرض عمل و محل رفع حاجت آرد، اگر بر قرار خویش نماند از آن عجب نباید داشت» (جوینی، 1402: 281).
این متن بهزیبایی، بعد تجربی و احساسی از ابعاد دینداری گلاک و استارک را در یک حکایت به تصویر میکشد. از یک سو، تجربۀ شخصی از رابطۀ انسان با خداوند را برجسته میکند و ازسوی دیگر، با زبان استعاری و مبهم متن، ظرفیت بالای ادبیات فارسی در بازتاب مفاهیم تجربههای بیانناپذیر تأیید میکند.
3-3. بعد مناسک10
رفتارهایی که افراد در راستای دین خود انجام میدهند، نظیر عبادت، مناسک و مراسم مذهبی را شامل میشود. این عملکردها هم به تقویت باورهای دینی کمک میکند و هم به شکلگیری هویت اجتماعی افراد مرتبط با دین منجر میشوند (Glock & Stark, 1965: 75). مناسک دینی بهعنوان یک عنصر کلیدی در زندگی انسانها، علاوهبر اینکه جنبهای نمادین دارند، بهعنوان ابزاری برای ایجاد همبستگی اجتماعی و هویت فرهنگی عمل میکنند. طبق نظر گلاک و استارک، «مناسک دینی بهعنوان رفتارهای آگاهانه و انتخابی، مستلزم مشارکت و درک ازسوی فاعلان هستند و نقش مهمی در تقویت ارتباطات اجتماعی دارند» (Ibid: 16). مناسک دینی در نگارستان شامل مناسک دین اسلام، نظیر نماز، روزه و حج، بهعنوان واجبات دینی است؛ مثلاً در این کتاب نماز، شامل آداب خاصی است که جنبههای سمبلیک قوی دارد. این آداب، ازجمله وضو، قیام، رکوع و سجود، به معانی عمیقتری از ارتباط با خداوند و تجلی خضوع و بندگی در برابر او اشاره دارند. وضو، بهعنوان یک عمل تطهیر، نمادی از پاکی روح و جسم چنین معرفی شده است: «هرکه وضو سازد و نیکو سازد، گناه از وجودش بریزد چنانکه برگ از درختان در خزان» (جوینی، 1402: 362).
علاوهبر این، جوینی در نگارستان خود بر اهمیت توجه به نیت و حضور قلب در هنگام عبادت تأکید میکند و میگوید: «نگاه دار دلت را چو در نماز آیی که بیحضور نمازی که هست بینور است» (جوینی، 1402: 351). این جمله بهمعنای این است که بدون حضور قلب، نماز هیچ معنایی ندارد و باید با نیت خالص و توجه کامل انجام شود. دعا نیز در این اثر بهعنوان یک کنش مذهبی علاوهبر اینکه تجلی ارتباط انسان با امر قدسی است، مفاهیمی چون نیاز، امید و تجربههای معنوی را در زندگی فردی و اجتماعی تقویت میکند. دعا کردن، بهویژه در قالب ابیاتی که به طلب اشاره دارد، نشاندهندۀ عمل مناسکی است که جامعۀ مذهبی آن را برای نزدیکی به خداوند ضروری میداند. برای مثال عمل دعا که در این ابیات به نجات مستمندان و شفای دردمندان اشاره دارد، کارکردی اجتماعی نیز پیدا میکند. این عمل بهعنوان کنشی مناسکی، ارتباط خالق و مخلوق را در میان مؤمنان تقویت میکند (Durkheim, 1912: 37).
3-4. بعد اخلاقی11
قواعد و اصول اخلاقی که دین به پیروان خود ارائه میدهد، در این بعد بررسی میشود. این اصول به افراد کمک میکند تا رفتارهای خود را در چارچوبهای اخلاقی مشخصی هدایت کنند و درنتیجه بر نحوۀ تعامل آنها با یکدیگر تأثیر بگذارد (Glock & Stark, 1965: 155). اخلاقیات آنقدر برای معینالدین مهم است که باب اول کتاب نگارستان را با مکارم اخلاق آغاز میکند و میگوید: «بزرگی استکثار صنوف محامد است به اقتنای انواع فضایل و مآثر و شرف، استیثار اختیار فنون مدایح بر ادخار اجناس دقایق و ذخایر کریمالنفس کسی تواند بود که آفتابوار، آثار انوار خویش از بیگانه و خویش دریغ ندارد و زکی الأصل آن که ابرکردار، فیض شفقت و رحمت از ضیاع و عقار توانگر و درویش بازنگیرد» (جوینی، 1402: 84). در نگارستان، تأثیر نظارت اخلاقی بهوضوح قابل مشاهده است. برای مثال، در نمونۀ زیر ویژگی راستین یک دوست را بر نظارت اخلاقی میداند:
«دوست حقیقی آن است که چون برادر مسلمان را بیند که ازطریق سَداد و منهجِ صَواب به وجهی از وجوه منحرف گشته است، در اِرشاد و هدایت به قدر وُسع بکوشد» (همان: 68) این مفهوم گویای نقش نظارت اجتماعی12 میان افراد جامعه است که در اسلام به عناوینی چون امر به معروف و نهی از منکر و فضیلتهایی چون نصیحت و خیرخواهی تجلی مییابند. نقلقول زیر نشاندهندۀ تأکید جوینی بر این امر در ایجاد همبستگی میان صالحان است: «دوست صالح مرد را بهتر از نفس اوست. صاحب خود را بر افعال قبیح و عادات مذموم بسیار تحریض کند» (همان: 247).
جوینی معتقد است این دوستی بهدلیل وجود باورها و ارزشهای مشترک در بستر دینداری، میتواند به فرد کمک کند تا از اعمال ناپسند خودداری کند و در راستای خیرات بهتر حرکت کند. جوینی در بخشی دیگر نیز بر این همبستگی چنین تأکید میکند: «مجالست اصحاب همت مرد را بر اکتساب فضایل تحریص کند و مؤانست ارباب دنائت شریف را از درجه فضل منحط گرداند
در زمین زر چو خاک شد تا او |
| بستۀ بند صحبت کان شد
|
از صدف قطع کرد دُر پیوند |
| لایق گوشوار سلطان شد» |
|
| (همان: 470) |
جوینی بهوضوح تأکید میکند که اخلاق و خلوص نیت ناصح، شرط اصلی تأثیرگذاری نصیحت است: «اگر عالِم عامل بود و غرض دنیایی به وعظ و نصیحت او منوط نباشد، در بیشتر اوقات و اکثر حالات اوامر و نواهیاش به شرف امتثال و انقیاد پیوندد:
اثر اگر نکند در وجود کس چه عجب |
| نصیحتی که موشح به علت است و غرض» |
|
| (همان: 470) |
این بخش نشان میدهد که اگر نصیحت بهعنوان یک عمل مناسکی، از خلوص نیت تهی باشد، نمیتواند در جامعه مؤثر واقع شود. این بخش از نگارستان با شرح آموزۀ «الدین النصیحه» بهخوبی ابعاد مختلف دینداری را تبیین میکند. نصیحت بهعنوان یک اصل چندوجهی، علاوهبر بازتاب ارزشهای اخلاقی، نقش مهمی در حفظ انسجام اجتماعی و تعمیق باورهای دینی ایفا میکند. علاوهبر این، این متن به شکلی ضمنی به مفهوم «اخلاص» اشاره دارد که یکی از پایههای اصلی اخلاق اسلامی است. از دیدگاه اخلاقی و فلسفی، رفتار ناصح باید براساس نیتی خالص و بدون انگیزههای خودخواهانه شکل بگیرد. این موضوع، بهویژه در آثار اخلاقی مسلمان نیز مورد تأکید قرار گرفته است، جایی که نصیحت بهعنوان یکی از وظایف اخلاقی در قبال دیگران شناخته میشود.
جوینی در بخشی دیگر تأکید میکند که هیچ انسانی از خطا مصون نیست و دوستی حقیقی باید براساس درک و گذشت بنا شود. این ویژگیها در چارچوب بعد اخلاقی نظریۀ دینداری گلاک و استارک قرار میگیرد، جایی که اصول اخلاقی و ارزشی بهعنوان بخشی از دینداری فرد مورد توجه قرار میگیرند. در اینجا، گذشت و پذیرش، بهعنوان دو محور اخلاقی، اهمیت روابط انسانی را ارتقا میبخشد:
هرکه را دعوی جوانمردیست |
| عفو و احسانش پیشه باید کرد |
منتقم را که فضل و احسان نیست |
| به فتوت صفت نشاید کرد
|
|
| (همان: 92) |
این آموزه، در کنار اصول اخلاقی اسلام همچون گذشت و عفو، به مفاهیم قرآنی نیز نزدیک است. قرآن کریم میفرماید: «وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (تغابن: ۱۴). این آیه نیز بر عفو و گذشت در روابط انسانی تأکید دارد و میتواند بهعنوان مبنایی دینی برای این متن در نظر گرفته شود.
علاوهبر این، پژوهشها نشان میدهند که دینداران معمولاً تمایل بیشتری به مشارکت در فعالیتهای خیرخواهانه و خدمات اجتماعی دارند و این دینداری میتواند به تقویت همبستگی اجتماعی و ارتقای کیفیت روابط انسانی منجر شود (Putnam & Campbell, 2010). در این راستا، دینداری بهعنوان یک نیروی همبستگی در جوامع عمل میکند که افراد را به یکدیگر نزدیکتر میسازد و به آنان احساس تعلق و مشارکت جمعی میدهد. اغلب حکایتهای نگارستان با محوریت موضوع اخلاق است. در نمونۀ زیر فعالیت خیرخواهانۀ یکی از مشایخ نسبت به همسایۀ دیوانهاش بهخوبی منعکسکنندۀ شکلگیری اخلاق بهدلیل دینداری است:
«یکی از مشایخ، همسایهای داشت دیوانه. طعامهای لذیذ ساختی و به دست خود در دهان دیوانه مینهادی. شخصی گفت: او نمیداند که تو چه میکنی. شیخ گفت: خدای او میداند که من چه میکنم. مرا کار با خداست نه با او» (جوینی، 1402: 321).
همچنین است حکایت کوتاه زیر از امام زینالعابدین:
«چون امام زینالعابدین علیهالسلام را بر تن شور خوابانیدند، نشان کوفتگی بر پشت مبارکش دیدند. غلامی را که محرم او بود از سبب آن تغیّر بپرسیدند. گفت: شبها بار گران بر پشت میگرفتی و به خانههای مستحقان بردی. شبی گفتم: چه شود که این زحمت به من بازگذاری؟ گفت: فردا بار گناه من به تو باز نخواهند گذاشت؛ بگذار تا به خود این مهم کفایت کنم. باشد که تحمل بار قیامت بر من آسان گردد» (همان: 321).
علاوهبر این، گلاک و استارک بر این باورند که دین علاوهبر اینکه یک سیستم باور است، بهعنوان یک نهاد اجتماعی به افراد کمک میکند تا اخلاقیات و روابط خود را درک و ساماندهی کنند. به عقیدۀ آنها، دین میتواند در شرایط بحرانی و چالشهای اجتماعی بهعنوان یک منبع حمایت عاطفی عمل کند و افراد را به ایجاد پیوندهای اجتماعی مستحکمتر ترغیب کند (Glock & Stark, 1965: 35). همچنین به مفهوم «نظامهای عاطفی» اشاره میکنند که دین میتواند به افراد در مواجهه با احساسات پیچیده مانند اضطراب، ناامیدی و ترس کمک کند. آنها بر این باورند که دین میتواند منبعی برای معنا و هدف در زندگی باشد و افراد را قادر به پیدا کردن آرامش و اطمینان در برابر چالشهای زندگی میکند (Ibid: 34). این دیدگاه نشاندهندۀ این است که دین بهعنوان یک نیروی محرکه، اخلاق انسانی را تحتتأثیر قرار میدهد و میتواند در شکلگیری روابط اجتماعی نقش داشته باشد.
معینالدین جوینی در نگارستان، بهطور مستمر به ارتباط میان دین و اخلاقیات اشاره میکند و اهمیت رفتار نیک و اخلاق را در تقویت دینداری بیان میدارد. او مینویسد: «خوی نیک زمامی است از رحمت در دست فرشته که صاحب آن زمام را به خیر میکشد و خیر او را به جنّت میرساند و خلق بد عنانی است از عذاب در قبضۀ شیطانی که بدخویی را بشر میکشد و شر او را به دوزخ میبرد» (جوینی، 1402: 115).
این جمله نشاندهندۀ تأثیر مستقیم رفتار نیک بر دینداری است؛ زیرا دین و دینداری میتوانند به افراد روابط حسنه ببخشد و از افراد در مواجهه با مشکلات و سختیهای زندگی حمایت کنند. اعتقاد به وجود یک قدرت بزرگتر و اعتماد به برنامهها و مقصودهای الهی، به افراد امید و انگیزه میدهد و آنها را از افول و ناامیدی در مواجهه با مشکلات محافظت میکند. این احساس معنویت و رضایت میتواند بهبود روابط انسانی و بهبود کیفیت زندگی را تسهیل کند.
ازسوی دیگر، جوینی به تأثیر اخلاق نیک بر دینداری نیز دین اشاره دارد: «هر کرا رضا بر سخط غالب باشد و عفو از انتقام زیادت باشد و در ادای امانت و بذل معروف و صلۀ رحم بکوشد در نور اعظم خدای تبارکوتعالی باشد» (همان: 118).
این جمله بهوضوح تأکید میکند که اخلاق نیک میتوانند بر دینداری تأثیر بگذارند. گلاک و استارک نیز در تحقیقات خود نشان دادهاند که رفتارهای نیک انسانی میتواند بهنوعی در رفتارهای دیندارانۀ افراد تأثیرگذار باشد (Glock & Stark, 1965: 7).
گلاک و استارک نیز به ارتباط بین اخلاق و دین اشاره دارند و میگویند که اعمال اخلاقی میتواند نشاندهندۀ تعهدات دینی افراد باشد (همان: 15). علاوهبر این، جوینی در آثار خود بر فضایل اخلاقی همچون عدالت، تواضع و صداقت تأکید دارد که حاصل تأثیر و تأثر متقابل دینداری و بعد احساسی است. او مینویسد: «افضل مردمان کسی است که بدین پنج خصلت موصوف باشد: به عبادت پیشدستی کند، منفعتش خلق را ظاهر باشد» (جوینی، 1402: 128).
این جملات نشاندهندۀ این است که دین علاوهبر اینکه فرد را به عبادت و ارتباط با خدا ترغیب میکند، او را به خدمت به دیگران و ایجاد روابط مثبت و سازنده با افراد جامعه نیز تشویق میکند. این پیوندها میتوانند در زمانهای بحرانی، بهعنوان یک منبع حمایت عاطفی عمل کنند. با توجه به نمونههای فوق درمییابیم که در نگارستان معینالدین جوینی دین و اخلاق در یک رابطۀ متقابل و تأثیرگذار قرار دارند. در این اثر، این رابطۀ متقابل بین اخلاق و دینداری میتواند بهعنوان یک چرخۀ پویای انسانی توصیف شود و به بررسیهای عمیقتر فلسفی درزمینۀ انسانشناسی مرتبط شود؛ جایی که دینداری بهعنوان یک راهکار برای فهم بهتر از اخلاق و روابط انسانی مورد بررسی قرار میگیرد. با توجه به آنچه گفته شد، در این اثر، دینداری و اخلاق در یک تعامل پیچیده و دینامیک قرار دارند که در آن هرکدام میتواند بر دیگری تأثیر بگذارد.
3-5. بعد نهادی13
دینداری بهعنوان یک پدیدۀ چندبعدی هم بر هویت فردی انسانها تأثیر میگذارد و هم بهعنوان عاملی بنیادی در شکلگیری نهادهای اجتماعی افراد عمل میکند. به عبارت دیگر، دینداری علاوهبر اینکه یک پدیدۀ فردی است، میتواند بهطور گستردهای بر ساختار اجتماعی تأثیر بگذارد (Glock & Stark, 1965: 85). نهادهای دینی نیز نقش مهمی در فرایند اجتماعی شدن دین ایفا میکنند. این نهادها میتوانند شامل مساجد، کلیساها، معابد و دیگر سازمانهای مذهبی باشند که به ترویج و حفظ دین میپردازند (Ibid: 98). گلاک و استارک در این بخش بهوضوح بیان میکند که دین14 نمیتواند بهطور کامل از بستر اجتماعی15 جدا شود. در این چارچوب، دین تحتتأثیر نهادهای اجتماعی16 قرار دارد و خود نیز بر آنها تأثیر میگذارد. این تعامل متقابل، دین را بهعنوان یک پدیدۀ اجتماعی17 در حال تغییر و تحول تعریف میکند. آنها در این زمینه تأکید دارند که دین و جامعه بهطور متقابل بر یکدیگر تأثیر میگذارند و این تأثیرات میتوانند منجر به تغییرات عمیق در هر دو حوزه شوند (همان: 101). جوینی معتقد است که افرادی که به یک دین مشترک اعتقاد دارند، روابط نزدیکتری با یکدیگر برقرار میکنند و این روابط بهدلیل وجود باورها و ارزشهای مشترک، مستحکمتر میشود؛ بر این اساس، دینداری میتواند به تقویت همبستگی و ارتباطات اجتماعی میان افراد کمک کند. در نگارستان، دین اسلام با گرایش تصوف از ساختار اجتماعی تأثیر میگیرد و بر آنها تأثیر میگذارد. اصول و باورهای صوفیانه در حکایتهای این کتاب بهعنوان پایههای اخلاقی و اجتماعی عمل میکند و بر تصمیمگیریهای فردی و جمعی تأثیر میگذارد. اغلب این حکایتها مربوط به تأثیرگذاری صوفیان بر آحاد جامعه است و نشاندهندۀ تأثیر این نهاد دینی در شکلدهی به رفتارهای اجتماعی و نقش آن در تحکیم اخلاق و رفتارهای انسانی است. ابیات زیر، بهخوبی، رفتارهای اجتماعی عارفان را از دیگران تفکیک میکند:
«تواضع است و تفضّل طریق اهل خرد |
| تکبر است و تهور طریقۀ اوباش |
چو عارفان بگشا دست و موی در بر ریز |
| مکن تراش ز خلق خدا و سر متراش» |
|
| (همان: 147) |
در میان مسلمانان و عرفایی که در حکایات نگارستان مطرح میشود، اعتقاد به وجود یک خداوند مشترک و ارتباط با او، به افراد احساس ارتباط عمیقتری با یکدیگر میدهد. این احساس همبستگی میان افراد، میتواند به شکلگیری جامعههای مذهبی و اجتماعی متمایز کمک کند که در آن افراد براساس اعتقادات و ارزشهای مشترک به هم پیوسته و با یکدیگر همدلی و همکاری میکنند. ازاینرو، دینداری بهعنوان یک سازوکار اجتماعی عمل میکند که میتواند به ایجاد حس تعلق و همبستگی اجتماعی کمک کند و بهطور مستقیم بر کیفیت زندگی اجتماعی افراد تأثیر بگذارد.
در توضیح میافزاییم که اهل تصوف و صوفیان، مانند سایر نهادهای دینی، باورهایی دارند که زهد و دنیاگریزی، جبرگرایی، رضایت به وضع موجود، دوری کردن از درس و مدرسه، فقر، صبر و توکل ازجملۀ آنهاست. این باورها بهعلت نفوذ بسیار زیاد آنها در ایران و ایرانیان، تأثیرات فراوانی بر حوزههای مختلف دین و فرهنگ و ادب ایرانی ازجمله کتاب نگارستان گذاشته است. در دورهای که معینالدین جوینی در آن میزیست، تصوف در ایران بهعنوان یک نهاد دینی مؤثر در تحولات اجتماعی و فرهنگی نقشآفرینی کرد. این دوره، همزمان با حملات مغول و پیامدهای آن، زمینهساز تغییرات عمیقی در ساختارهای اجتماعی بود که متقابلاً بر تصوف نیز تأثیر گذاشت. تصوف بهعنوان یک نهاد اجتماعی در تاریخ ایران، نقشی چندوجهی و پیچیده ایفا کرده است. این نهاد، با تأسیس خانقاهها و ایجاد طریقتهای مختلف، ساختاری منسجم برای پیروان خود فراهم آورده و در عرصههای دینی، فرهنگی و اجتماعی تأثیرگذار بوده است. خانقاهها بهعنوان مراکز تجمع صوفیان، علاوهبر کارکردهای مذهبی، در ارائۀ خدمات اجتماعی و فرهنگی نیز نقش داشتهاند. برای مثال، در دورۀ ایلخانان، خانقاهها بهعنوان مراکز فرهنگی و هنری عمل میکردند و در توسعۀ هنر و فرهنگ نقش بسزایی داشتند (نادری رمضانآباد و همکاران، 1399: 11). طریقتهای صوفیانه با ایجاد شبکههای گسترده، به انسجام و گسترش تصوف کمک کردهاند. این شبکهها، با ساختارهای سلسلهمراتبی و ارتباط ارادتآمیز میان مریدان و مرشد، نوعی ساختار اجتماعی ایجاد میکردند که در برابر نهادهای رسمی دینی و حتی سیاسی قابل توجه بود (امامی خوئی و نژادنجفیان، 1395: 10).
تغییراتی که صوفیان و عرفا تا سال ۷۳۵ هجری قمری، یعنی زمان نگارش کتاب نگارستان، در اسلام اعمال کردند، تأثیرات عمیقی بر تفکر و عمل دینی مسلمانان داشت. این تغییرات که در محورهایی چون تأویلگرایی در قرآن، رواج سماع و ذکر جمعی، نظریۀ وحدت وجود و طریقتگرایی نمود یافت که از یک سو باعث غنای معنوی و عمقبخشی به دین شدند و ازسوی دیگر، با واکنشهای شدید از طرف علمای شریعت روبهرو شدند. خانقاهها بهعنوان مراکز تجمع صوفیان، تأثیر قابل توجهی بر تفکر و عمل دینی جامعۀ اسلامی داشتند. در خانقاهها، بیشتر از شریعت، بر طریقت تأکید میشد. این تغییر، بهنوعی جدایی از ساختار سنتی دین بود که توسط برخی علمای شریعت، بهعنوان فاصله گرفتن از دین اصیل و ایجاد یک ساختار موازی تلقی میشد (فیاض و همکاران، 1392: 78-79). در خانقاهها، آموزههای معنوی و تربیت نفس اولویت داشت و این مراکز بهتدریج به محل شکلگیری طریقتهای مختلف صوفیانه تبدیل شدند. این روند بهنوعی تمرکز را از شریعت و اجرای ظاهری آن به تجربههای معنوی و باطنی منتقل کرد.
4. نتیجه
تحلیل نگارستان معینالدین جوینی با استفاده از ابعاد دینداری براساس نظریۀ گلاک و استارک نشان میدهد که این اثر از ظرفیتهای ادبی برای ارائه و تقویت آموزههای دینی بهرهای عمیق و چندجانبه گرفته است. جوینی در این اثر، با تأکید بر آموزههای اخلاقی و تربیتی، به تمامی ابعاد دینداری شامل اعتقادی، تجربی، مناسکی، اخلاقی و نهادی پرداخته و توانسته است در تعلیمات خویش، میان ادبیات و دین پیوندی معنادار برقرار کند. در بعد اعتقادی، جوینی با بهرهگیری از حکایتهای کوتاه و پرمغز، اصول اساسی اعتقادی دین اسلام همچون یگانگی خداوند، نبوت و معاد را بهگونهای بیان کرده است که این باورها برای خواننده قابل درک و کاربردی شوند. در بعد تجربی، جوینی به بازنمایی احساسات معنوی و تجربههای درونی دین پرداخته است. او از حکایتهایی استفاده میکند که در آنها شوق معنوی، خشیت از خداوند و آرامش حاصل از ارتباط با امر قدسی بهخوبی نمایان شده است. این حکایتها به خواننده کمک میکنند تا ابعاد احساسی و عاطفی دین را بهتر بشناسد و به درک عمیقتری از تجربه دینی برسد. در بُعد مناسکی، اهمیت انجام عبادات همچون نماز و روزه با تأکید بر نیت خالصانه و حضور قلب به تصویر کشیده شده است. جوینی مناسک را تنها بهعنوان اعمالی ظاهری معرفی نمیکند، بلکه بهعنوان راهی برای پالایش نفس و نزدیکی به خداوند مینگرد. این نگاه باعث شده است که خواننده به عبادات بهعنوان ابزاری برای رشد معنوی و تربیتی بیندیشد.
یکی از برجستهترین وجوه تعلیمات نگارستان، توجه ویژه به بعد اخلاقی دینداری است. جوینی در حکایتهای خود، بر ارزشهایی همچون صداقت، عدالت، تواضع و بردباری تأکید دارد و تلاش میکند تا این مفاهیم را ازطریق داستانهایی ساده اما تأثیرگذار در ذهن خواننده نهادینه کند. این روش، خواننده را به بازنگری در رفتار و کردار خود ترغیب میکند و دینداری را به شکلی عملی و روزمره تعریف میکند که در زندگی واقعی معنا پیدا کند. در بررسی بعد نهادی دینداری در تعلیمات معینالدین جوینی در نگارستان، این نتیجه حاصل شد که در نگارستان، دین اسلام با گرایش تصوف از ساختار اجتماعی تأثیر میگیرد و بر آنها تأثیر میگذارد. اصول و باورهای صوفیانه در حکایتهای این کتاب بهعنوان پایههای اخلاقی و اجتماعی عمل میکند و بر تصمیمگیریهای فردی و جمعی تأثیر میگذارد. اغلب این حکایتها مربوط به تأثیرگذاری صوفیان بر آحاد جامعه است و نشاندهندۀ تأثیر این نهاد دینی در شکلدهی به رفتارهای اجتماعی و نقش آن در تحکیم اخلاق و رفتارهای انسانی است. تحولات اجتماعی و فرهنگی در دورۀ معینالدین جوینی و تأثیرات جنگهای پیش از دورۀ زندگانی جوینی ازجمله حملۀ مغول و دیگر تغییرات تاریخی بر تصوف، منجر به بروز رویکردهای جدیدی در دین و معنویت شد که این امر به غنای فرهنگی و اجتماعی جامعۀ مسلمانان کمک کرد.
درمجموع میتوان گفت که نگارستان بهعنوان یک اثر تعلیمی، علاوهبر اینکه به تحلیل مباحث نظری دینداری میپردازد، تأثیرات عمیق و گستردۀ دینداری بر زندگی اجتماعی و فرهنگی را بهخوبی نمایان میسازد. این اثر نشاندهندۀ تأثیر متقابل دین و نهادهای اجتماعی بر یکدیگر است و بهطور جامع، ابعاد دینداری را در بستر تعلیم و تربیت به تصویر میکشد. جوینی در این اثر، دین را بهصورت یک تجربۀ همهجانبه بازنمایی میکند؛ تجربهای که اعتقادات را با اخلاق، مناسک را با معنویت و دانش را با زندگی روزمره در هم میآمیزد. این نگاه جامعنگر، نگارستان را به متنی ارزشمند در ادبیات تعلیمی و دینی تبدیل کرده که قابلیت استفاده در فرایندهای تربیتی و دینی معاصر را داراست.
منابع
1. ابنعربی، محییالدین. (1424ق). الفتوحات المکیه. بیروت: دار صادر.
2. امامی خوئی، محمدتقی و نژادنجفیان، محمدامین. (1395). نقش تصوف شهری عامه در تحولات سیاسی و اجتماعی آناتولی در سدههای هفتم و هشتم هجری. مطالعات تاریخ اسلام، شمارۀ 29، 1-28.
3. پورشریف، حسین. (1392). بررسی ویژگیهای سبکی نگارستان جوینی. سبکشناسی نظم و نثر فارسی، شمارۀ 20، 57-75.
4. پورشریف، حسین، مدرسزاده، عبدالرضا و موحدی، محمدرضا. (1398). متنپژوهی نگارستان معینالدین جوینی. کاوشنامۀ زبان و ادبیات فارسی، شمارۀ 40، 9-39.
5. جوینی، معینالدین. (1402). نگارستان. تصحیح حسین پورشریف. تهران: کتابخانۀ موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
6. رضوانیمقدم، نرگس و دانشگر، آذر. (1400). سبک نثر معینالدین جوینی در نگارستان براساس سبکشناسی تکوینی. مطالعات زبانی بلاغی، شمارۀ 25، 159-190.
7. رزمجو، حسین. (1372). انواع ادبی و آثار آن در زبان فارسی. مشهد: آستان قدس رضوی.
8. عینالقضات همدانی. (1367). نامهها. تصحیح عفیف عسیران. تهران: نشر علمی و فرهنگی.
9. فیاض، ابراهیم، تولی، محمدامین و دبیریان، محسن. (1392). تصوف و جامعهشناسی توسعهنیافتگی در ایران. دوفصلنامۀ الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی، شمارۀ 4، 61-84.
10. نادری رمضانآباد، امین، بحرانیپور، علی، خسروبیگی، هوشنگ و قیم، بهادر. (1399). ساختار فرهنگی، هنری و اقتصادی خانقاهها در فرایند رشد مدیران صوفیۀ ایلخانان ایران. مطالعات هنر اسلامی، شمارۀ 377، 1-18.
11. مشتاقمهر، رحمان و بافکر، سردار. (بیتا). شاخصهای محتوایی و صوری ادبیات تعلیمی. نشریۀ ادبیات تعلیمی، شمارۀ 26، 1-28.
12. Berger, Peter L. (1990). The Sacred Canopy: Elements of a Sociological Theory of Religion. New York: Anchor Books.
13. Durkheim, É. (1912). The Elementary Forms of Religious Life. New York: Free Press.
14. Glock, Charles Y., & Stark, R. (1965). Religion and Society in Tension. Chicago: Rand McNally.
15. Pargament, Kenneth I. (1997). Psychology of Religion and Coping: Theory, Research, Practice. New York: Guilford Press.
16. Putnam, Robert D., & Campbell, David E. (2010). American Grace: How Religion Divides and Unites Us. New York: Simon & Schuster.
17. Smith, J. (2005). Dimensions of Religious Experience in Literature. Journal of Literary Studies, 20 (4), 112-130.
[1] این پژوهش با حمایت مالی دانشگاه زابل با شماره گرنت 3245 انجام شده است.
[2] * دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه زابل، زابل، ایران (نویسندۀ مسئول)
[3] ** دانشآموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه زابل، زابل، ایران
تاریخ وصول: 05/09/1403 تاریخ پذیرش: 28/12/1403
[4] . Religiosity
[5] . Social and Cultural Influences
[6] . Religious Beliefs
[7] . Justice
[8] . Truthfulness
[9] . Religious Experiences
[10] . Religious Practices
[11] . Religious Ethics
[12] . Social Control
[13] . Religious Institutions
[14] . Religion
[15] . Social Context
[16] . Social Institutions
[17] . Social Phenomenon