Investigation of the Moderator Effect of Perceived Risk and Knowledge in the Satisfaction-Purchase Intention Relationship in a New Product Experiment
Subject Areas : Jounal of Marketing Managementkambiz heidarzadeh 1 , masoumeh varamini 2
1 - Associate Professor of Business Administration, Islamic Azad University, Science and Research Branch, Tehran, Iran
2 - Club of Young and Elite Researchers, Babol Branch, Islamic Azad University, Babol, Iran
Keywords: Perceived Risk, Customer Satisfaction, New Product, customer knowledge, Purchase Intention,
Abstract :
The purpose of this paper is the investigation of the moderator effect of perceived certainty and risk, and the customer’s knowledge of the product, in the satisfaction -purchase intention relationship in a new product experiment. By using an experimental method with a 2× 2 factor design (where each of the variables such as customer’s knowledge of the product and the perceived risk of the product define in the two level, up/down and high/ low) on 200 customers of stores in Amol city has been taken. By using questionnaires, required data is collected. The reliability of the questionnaire was proved through Cronbach alpha and the validity of the questionnaire was proved by tutors of this research. We use linear and multiple regression methods to test hypotheses. Generally the Statistics results show that the variable of customer satisfaction (as independent variable) has a Positive effect on purchase intention and also on the moderator effect of perceived risk and the lack of moderator effect of knowledge perceived in the satisfaction-purchase intention relationship.
_||_
بررسي اثر تعدیلی ریسک ادراک شده و آگاهی مشتری از محصول، بر رابطه بین رضایت مشتری ...
بررسي اثر تعدیلی ریسک ادراک شده و آگاهی مشتری از محصول، بر رابطه بین رضایت مشتری با تمایل به خرید در تجربه یک محصول جدید
چکیده
هدف اين پژوهش بررسی تاثیر تعدیلی ریسکادراکشده و آگاهیمشتری از محصول بر رابطه بین رضایت مشتری با تمایل به خرید در تجربه یک محصول جدید است. با بهرهگیری از روش آزمایشی با طرح عاملی۲×۲، (که هر یک از متغیرهای تعدیلگر آگاهی مشتری از محصول و ریسک ادراک شده از محصول، در دو سطح بالا/ پایین و کم/ زیاد تعریف شدهاند) در بین ۲۰۰ نفر از مشتریان فروشگاه در شهر آمل صورت گرفته است. دادههای موردنیاز با استفاده از ابزار پرسشنامه جمعآوری شده است. پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ و روایی پرسشنامه توسط اساتید این پژوهش تایید گردید.
از آزمونهای رگرسیون خطی ساده و چندگانه برای آزمون فرضیهها استفاده شده است. نتایج آماری در حالت کلی مبین تاثیر مثبت رضایت مشتری (بعنوان عامل مستقل) بر تمایل به خرید و تاثیر تعدیلی ریسکدرکشده و عدم تاثیر تعدیلی آگاهی مشتری از محصول بر رابطه رضایتمشتری با تمایل به خرید میباشد.
واژه های کلیدی: آگاهی مشتری، ریسک ادراک شده، تمایل به خرید، رضایت مشتری، محصول جدید.
مقدمه
شرکتها بر این باورند که معرفی مداوم محصولات جدید یک جنبه مهم از کسب و کارشان است و به آنها در جذب تقاضای بیشتر و حفظ موقعیت رقابتی در بازار کمک میکند(Cooper & Kleinschmidt, 1987) . به منظور ایجاد بازارهای جدید و تغییر پویایی ارزش در یک بازار رقابتی، شرکتها بیشتر نیاز به توسعه محصولات واقعاً جدید به جای محصولات یکباره یا افزایشی دارند. محصولات واقعاً جدید محصولات جدیدی هستند که در نتیجه انقطاع بازار یا گسست فنآوری بوجود میآیند. اما نیاز نیست مشتریان آموزشهای قابل توجهی را به منظور استفاده از آنها و ارزشزایی محصول ببینند. محصولات واقعاً جدید یک فرصت توسعه برای یک موقعیت رقابتی قویتر نسبت به نوآوریهای تدریجی است .(Chao et al., 2012) پژوهشهای تجربی نشان میدهند یک مسئله مهم که هنوز باقی مانده است در درک موفقیت از محصولات جدید است و آن پذیرش و انتشار نوآوریهای محصول و عوامل مؤثر بر پذیرش آن میباشد. پژوهشهای بسیاری درباره عوامل موفقیت در ارتباط با توسعه محصول جدید انجام شده است و چارچوبهایی برای کاربردهای مدیریتی ارائه میکند. با این حال، همه محصولات توسعهیافته به خوبی، در بازار موفق نبودند و نرخ موفقیت در طول 25 سال گذشته در زمانهای گوناگون بین 40٪ و 90٪ اعلام شده است(Gourville, 2006) . حتی تحسین شدهترین شرکتهای جهان گزارش دادند که محصولاتشان با نرخ شکست 50٪ و بالاتر به اهداف مالی مورد نظر دست پیدا نکردند. این مشکل ممکن است به همان اندازه به انجام فرآیند انتشار، پذیرش مصرفکننده و جذب محصولات جدید به عنوان توسعه واقعی محصولات جدید بیانجامد (Schnurr, 2005).
بیان مسئله
سوال اصلی این پژوهش عبارت است از: تاثیرتعدیلی ریسک ادراک شده و آگاهی مشتری از محصول، بر رابطه بین رضایت مشتری با تمایل به خرید در تجربه یک محصول جدید چگونه است؟
تا از این طرق بتواند پیشنهادی به تولیدکنندگان و فروشندگان موادغذایی در جهت افزایش رضایتمشتری و ایجاد تمایل به خرید بیشتر مشتریان از محصولات جدیدشان (بادرگیری کم) ارائه نماید.
برگر1 (۱۹۹۲) معتقد است که ریسک و آگاهی، پیشبینیکنندههای مهم تمایل/ رفتار به خرید و بهعنوان تعدیلگر رابطهی بین رضایت و تمایل به خرید هستند .(Tuu & Olsen, 2012)
در این پژوهش اثر تعدیلی ریسک (کم- زیاد) و آگاهی (بالا - پایین) در دو سطح جدا، بهمنظور معرفی محصول جدید، مورد بررسی قرار گرفته است. داولینگ و استالین2 در سال ۱۹۹۴ معتقد بودند که ریسک با استفاده از برداشت مصرفکنندگان از پیامدهای منفی و زیان در ارتباط با مصرف یک محصول خاص ارزیابی و درک میشود .(Dowling & Staelin, 1994)
اهمیت ریسک در خرید یک محصول جدید از این جهت است که در اکثر موارد خرید محصول در مراحل قبل و بعد با ریسک همراست .(Grewal et al., 2007) ریسک محصول از این جهت که مصرفکننده را وادار میکند قبل از خرید بیشتر به مسئلهی ایمنی و کیفیت توجّه نماید دارای اهمیّت است. با این حال مواردی وجود دارد که به مسئلهی ریسک توجه نمیشود، این میتواند ناشی از ناآگاهی مصرفکننده یا نبود یا کاهش ریسک محصول باشد. ریسک محصول ابعاد مختلفی دارد، معمولاً ریسک مواد غذایی شامل پنج بعد: از دست دادن سلامتی، از دست دادن پول، از دست دادن زمان، از دست دادن شیوهی زندگی، از دست دادن طعم و مزه است
.(Yuksel & Yuksel, 2007)
همچنین آگاهی از محصول جدید از این جهت که با بالا بردن سطح آگاهی مصرفکننده میتواند رضایت وی جهت خرید را بالا ببرد، دارای اهمیت است. بررسی شناخت مصرفکننده یک موضوع متداول در ادبیات بازاریابی میباشد (Roy & Cornwell, 2004). این مفهوم یک ساختار معنیدار و وابسته مصرفکننده است که بر چگونگی جمعآوری و سازماندهی اطلاعات مصرفکننده و سرانجام بر اینکه چگونه محصول را خریداری و مصرف نماید تأثیرگذار است ( .(Cordell, 1997داولینگ و استالین، در الگوی پیشآیندها و نتیجههای کلی ریسکدرکشده، "دانش پیشین" دربارهی طبقهی محصول را تعیینکنندهی کلی ریسک درک شده معرفی میکنند. داولینگ و استالین اظهار میدارند که چنین دانشِ پیشینی تنها شامل اطلاعات منطقی دربارهی ویژگیهای محصول (کیفیت، قیمت و غیره) بر اساس تجربههای گذشتهی مصرفکنندهی محصول است. مصرفکنندگان هنگام آزمایش، دیدن، خرید و استفاده از محصول درگیر برخوردهای تجربی با طبقهی محصول میشوند. علاوه بر"دانش منطقی"، این مواجههای تجربی نیز به کسب دانش از طریق آشنایی یا هیجان منجر میشوند (چادهوری، ۱۳۹۱، ص ۱۵۸).
بدین ترتیب با توجه به اهمیت متغیرهای فوق، این پژوهش در پی آن است تا از طریق تست محصول3 منجر به افزایش رضایتمشتری و نهایتاً با شکلگیری رضایت، خرید محصول حاصل شود. لذا در ادامه تاثیر ریسک ادراک شده و آگاهی مشتری از محصول (بهعنوان متغیرهای تعدیلگر) بر رابطه رضایتمشتری (بهعنوان متغیر مستقل) با تمایل به خرید (بهعنوان متغیر وابسته) مورد بررسی و تشریح میگردد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
مطالعه در حوزهی محصولات جدید از این جهت دارای اهمیت است، که ما در دنیای کنونی با رقابت رو به افزایش، کاهش سود و سلیقههای متنوع مشتریان مواجهایم، پس باید به دنبال راهحلی باشیم یعنی جهت کاهش رقابت باید کیفیت محصولات و سرعت ارائه به مشتریان را افزایش دهیم و برای ارتقاء سود و از بین بردن بازارهای رو به افول باید وارد بازارهای جدیدی شد و با ارائهی محصولات بیشتر و جدیدتر، مشتریان جدیدی را جذب نمود. همچنین جهت مواجه با سلیقههای متنوع مشتریان باید محصولات و خدماتی جدیدی را که نیاز کنونی آنها را برطرف میکند ارائه نمود. چرا که تحقّق این اهداف منجر به ماندگاری ما در بازار وکسب پیشرفتهای آتی ما خواهد شد. تولیدکنندگان جهت بقاء خود و کسب سود بیشتر باید به آگاهیبخشی مصرفکننده جهت ترغیب وی به پذیرش محصولات جدید بپردازند. یعنی برای به روز شدن و ارضای نیاز مشتری نباید از دنیای عرضهی محصولی جدید و با کیفیت لازم بیگانه شد. خصوصاً در صنعت موادغذایی توجه به نیاز انسانی و ارائهی یک محصول جدید با کیفیت و سالم بیشتر درخور توجه است. این مطالعه با توجه به موارد فوق و بالا بودن نرخ شکست محصولات جدید و اهمیت مطالعه در زمینه معرفی محصولات جدید، از اطلاعات محصول و تست محصول جهت معرفی محصول جدید در صنعت موادغذایی تند مصرف (درگیری پایین) پرداخته است. میتواند یک نمونه پژوهشی جالبی باشد چرا که روند گرایش بسمت غذای سالمتر اهمیت توجه به اطلاعات محصول را برجستهتر میسازد و برای مشتری این امکان را فراهم میکند تا فرصت کافی برای ارزیابی محصولات و انتخابهای آگاهانهای را درباره غذا داشته باشند.
پیشینه
- ژانگ و سو4 در سال ۲۰۱۱ در مطالعهای به بررسی اینکه چگونه آگاهی قبلی از محصول جدید بر قصد خرید مصرفکننده اثر میگذارد و چگونه تأثیرات آن در همه مصرفکنندگان متفاوت است، پرداختند. نتایج حاصله بیانگر آن است که مصرفکنندگان به احتمال زیاد یک محصول جدیدی که از قبل آگاهی دارند با نام تجاری قوی را خرید خواهند کرد .(Zhang & Su, 2011)
- تُیو و آلسن5 در سال ۲۰۱۲ مطالعهای با هدف اندازهگیری تجربه آزمودنیها و قصد آنها برای استفاده از هر محصول انجام دادند. یافتهها نشان میدهند که پاسخدهندگان با ریسککم و همچنین گروههای آگاهی بالا یک خرید بالاتر را گزارش میدهند. .(Tuu & Olsen, 2012)
- ساسکی و همکارانش6 در سال ۲۰۱۱ رابطهی بین "کمیت و تنوع اطلاعات محصول در تصمیمگیری مصرفکننده" را بررسی نمودند. هر محصول با مقدار زیاد یا متوسطی از اطلاعات ارائه شد. نتایج نشان میدهد که شرکتکنندگان در محیطهای عمومی تمایل دارند تا محصولات مشابه را با توجه به مقدار زیادی از اطلاعات در مقایسه با مقدار متوسط انتخاب کنند (محیط خصوصی نتایجی عکس داشت). در شرایط تنوّع انتخاب شرکتکنندگان در محیطهای عمومی، آیتمی که بیشترین محبوبیت را در زمان تصمیمگیریشان دارد، انتخاب میکنند اما در شرایط خصوصی نتیجه مخالف میباشد.(Sasaki et al., 2011)
- ارت سنس7 و همکارانش در سال ۲۰۱۱ مطالعهای در زمینه "تاثیر دانش ذهنی و عینی بر نگرش و انگیزه و مصرف مواد غذایی اصلی" انجام دادند. یافتهها حاکی از آن است، سطوح بالای دانش عینی و ذهنی در مورد مواد غذایی ارگانیک، بطور مثبتی به نگرش مثبت در مورد موادغذایی ارگانیک، تجربه بیشتر و استفاده مکرر از اطلاعات مربوط میشود (Aertsens et al., 2011).
- یالین و ونچن8 در سال ۲۰۰۹ پژوهش آزمایشی بر روی مسافران در قطارهای توریستی تایوان انجام دادند. در این مطالعه در میان ابعاد متفاوت ریسک تنها اثر تعدیلی ریسک روانی تأیید شده است.(Yi Lin & Wen Chen, 2009)
- جلال احمد9 در سال 2009 در زمینه چگونگی تاثیر ریسک درک شده، اعتماد، دانش و نگرش بر تمایل به خرید پرداختند. نتایج حاکی از آنست که بین نگرش، هنجار و دانش رویهای با تمایل به خرید رابطهی معنیدار وجود دارد. ولی بین دانش محصول، اعتماد، نگرانی و ریسک با تمایل به خرید رابطه ی معنیداری وجود ندارد .(Jalal Ahamed, 2009)
- جین یو 10در سال 2009 پژوهشی در زمینه "رابطه رضایت عینی به تجربه محصول مجازی و ریسک درک شده از عملکرد محصول در فروشگاههای پوشاک چند کاناله و آنلاین" انجام دادند. یافتهها نشان داد که رضایت عینی افراد بطور مثبتی به لذّت درک شده از تجربه محصول و بطور غیرمستقیم به ریسک درک شده از عملکرد محصول مربوط میشود . (Jeen Yu, 2009)
- پارک11 در سال 2006 پژوهش آزمایشی در صنعت پوشاک انجام دادند. یافتهها حاکی از روابط منفی بین ریسک درک شده و نگرش بسمت محصول و بین ریسک درک شده و نیّت رفتار خرید میباشد.(Park, 2006)
- هان12 در سال 2005 در مطالعهای ادراک ریسک افراد از تعطیلات را در مقصدهای بین المللی (استرالیا و ژاپن) بررسی کرده است. نتایج نشان میدهد هنگامی که سطح بالاتری از ریسک بسمت یک مقصد درک شود، احتمال کمتری وجود دارد که افراد تعطیلات در مقصد باشند (Han, 2005).
- یانگ13 در سال 2002 یک چارچوبی را برای شناسایی ویژگیهای ریسک، درک ریسک و کاهش ریسک ناشی از دیگاههای پیشین تعریف نمودند. نتایج حاکی از آن است که دانش و خودکنترل رابطهی مثبتی با احتمال خرید دارند. بین درک ریسک مصرفکننده و احتمال خرید، کاهش ریسک و درک ریسک مصرفکننده یک رابطه منفی وجود دارد Yeung, 2002)).
- مئسن و بیگت14 در سال ۱۹۹۸ در مطالعهای تاثیر اطّلاعات مربوط به محصول و تجربه محصول در ارزیابی ویژگیهای محصول را مورد بررسی قرار دادند. نتایج یک تفاوت معنیدار اثر اطلاعات مرتبط در تجربهی محصول را نشان میدهند (Mason & Bequette, 1998).
چارچوب نظری و فرضیههای پژوهش
رضایت مشتری- تمایل به خرید
رضایت مصرفکننده هم به عنوان اثر (به عنوان مثال هیجانی) و هم پاسخهای شناختی تعریف شده است (Westboork & Oliver, 1991). رضایت پاسخ تحقّق مصرفکننده است، درجهای که در آن سطح تحقّق خوشایند یا ناخوشایند است. تمایل به خرید یک مفهوم مهم در حوزه بازاریابی است .(Johnson et al., 2006)امروزه قصد خرید منعکسکننده رفتار قابل پیشبینی مصرفکننده در تصمیمات خرید آینده میباشد (به عنوان مثال، محصول یا نام تجاری که مصرفکننده در مرحله بعدی درصدد خرید آن است) که بطور معنیداری در شکلگیری نگرشهای مصرفکننده کمک مینماید. به عبارت دیگر، قصد خرید یک الگوی نگرشی نسبت به محصول برای خرید آینده محسوب میگردد (park, 2006). سو15(1990) توصیه کردکه قصد خرید اشاره دارد به برخی رفتارهای تبادلی که بعد از ارزیابی مصرفکنندهها از محصول اتفاق میافتد و یک واکنش عاطفی را در رفتارشان در مقابل یک موضوع منعکس میکند .(Lin, 2011)تمایل به خرید به عنوان یک میانجی بین رضایت و وفاداری واقعی درنظر گرفته شده است و با رفتار خرید مجدد متفاوت است .(Evanschitzky & Wunderlich, 2006)یک ارتباط مثبت بین رضایت و تمایل به خرید در ادبیات ایجاد شده است (Kassim & Abdullah, 2010). بنابراین با توجه به مسایل اشاره شده، فرضیه زیر مطرح میگردد:
فرضیه اول
با افزایش رضایت مشتریان، تمایل به خرید محصولات افزایش مییابد.
ریسک درک شده
ریسکدرکشده، ریسک کلیای است که مصرفکنندگان در طبقهی محصول درک میکنند (چادهوری، 1391، ص 175). گروال16 و همکاران در سال ۲۰۰۷ مطرح کردند که ریسکدرکشده میتواند در مرحله قبل و بعد از خرید باشد (Grewal et al., 2007). گردیال17 و همکاران در سال ۱۹۴۴ در مطالعات قبلیشان همچنین نشان میدهند که مصرفکنندگان در فرایند شناختی، از قضاوت ریسکدرکشده و اهمیت ریسکدرکشده در فرایند تصمیمگیری، بطور متفاوتی در مرحله قبل و بعد از خرید استفاده میکنند(Gardial et al., 1994). در مطالعات کمی، بطور کلی ریسکدرکشده تا متوسط بطور منفی بر رابطهی رفتار با نگرش یافت میشود. آن منطقی است که پیشبینی میکند، زمانی که مصرفکنندگان اطلاعات بسیار خطرناکی (پرریسک) در مورد یک محصول جدید دریافت میکنند، انتظارات و احساسات رضایتمندی آنها در مورد یک معامله خاص با ثبات کمتری شکل میگیرد. که قدرت پیشبینی رضایت در ارتباط با تمایل به خرید را کاهش میدهد .(Tuu & Olsen, 2012)بر اساس این مباحث، برای بررسی اثر تعدیلی ریسکدرکشده بر رابطه رضایتمشتری با تمایل به خرید فرضیههای فرعی زیر مطرح میشوند:
فرضیه دوم
فرضیه فرعیاول: ريسکدرکشده از محصول (شرایط ریسکزیاد)، تأثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید محصولات را کاهش ميدهد. فرضیه فرعی دوم: ريسکدرکشده از محصول (شرایط ریسککم)، تأثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید محصولات را افزایش ميدهد.
آگاهی مشتری
آگاهی به عنوان یک عاملی مهم در بررسی رفتار مصرفکننده میباشد. مصرفکنندگان با سطوح آگاهی بالا و پایین رفتارهای متفاوتی را از خود نشان میدهند. شناخت محصول را میتوان اطلاعات مرتبط با محصول که در حافظهی فرد ذخیره شدهاند، تعریف نمود (Selnes & Grnhang, 1986). مصرفکنندگان با آگاهی بالا، اطلاعات عمیقتری را به منظورشناسایی چیزی که مرتبط و مهم است دارند (Alba & Hutchinson, 1987). بنابراین آگاهی به عنوان یک تعدیلگر در رابطهی رفتار با آگاهی پیشنهاد شده و همچنین در رابطهی تمایل به خرید با رضایت. اسمیت18 و همکاران در سال ۲۰۰۸ در مطالعهای نشان دادند که آگاهی دستکاری بالاتر جهت ایجاد اطمینان بالاتری در ارزیابیهای نگرش/ رضایت پیشنهاد شده است (Tuu & Olsen, 2012). که قدرت پیشبینی رضایت بر عواقب آن، از قبیل تمایل پس از خرید یا وفاداری را افزایش میدهد. آگاهی دستکاری بالاتر نتیجهی سازگاری بالاتری را بین رضایت و تمایل به خرید بسمت یک محصول جدید را نسبت به آگاهی دستکاری شده پایینتر پیشبینی کرده است. بر اساس این مباحث برای بررسی اثر تعدیلی آگاهیمشتری از محصول بر رابطه رضایتمشتری با تمایل به خرید، فرضیههای فرعی زیر مطرح میگردد:
فرضیه سوم
فرضیه فرعیاول: آگاهیمشتری از محصول (در شرایط آگاهیبالا)، تأثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید را افزایش میدهد.
فرضیه فرعیدوم: آگاهیمشتری از محصول (در شرایط آگاهیپایین)، تأثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید را کاهش میدهد.
وقتی که مصرف کنندگان سطح بالای ریسک را در ارتباط با کیفیت محصول درک میکنند. آنها اغلب بر آگاهی خودشان و منابع مختلف اطلاعات جهت انجام ارزیابیها و تصمیمات خرید دربارهی محصولات متکیاند (Chen & Li, 2007). علاوه بر این آلبا و هاچینسون19 در سال ۱۹۸۷ مطرح کردند که مصرفکنندگان با سطح بالایی ازآگاهی و یا میزان بالایی از اطلاعات مربوط اغلب دقیقتر و با اطمینان نسبت به مصرفکنندگان با سطح پایین آگاهی ارزیابی میشوند (Alba & Hutchinson, 1987). آن منطقی است که انتظار میرود که مصرفکنندگانی که دارای سطح بالاتری از آگاهیاند، توانایی آنها برای محدود کردن عواقب منفی خطرات، بهتر از کسانی است که با سطح پایینتری از آگاهیاند. بعبارت دیگر اثرات ریسک درک شده بر عواقب آن (بعنوان مثال رابطهی تمایل به خرید با رضایت) ضعیفتر برای مصرفکنندگان که آگاهی بالاتری نسبت به مصرف کنندگان با آگاهی پایینتراند. با توجه به مباحث بالا فرضیهی زیر پیشنهاد می شود.
فرضیه چهارم
آگاهی مشتری از محصول، تاثیر معکوس ریسک درک شده از محصول بر رابطهی بین رضایت مشتری بر تمایل با خرید را افزایش میدهد.
مدل مفهومی
این مطالعه نیز همانند سایر روشهای آزمایشی فاقد مدل مفهومی میباشد، با این حال روابط متغیرهای مورد بررسی در قالب تصویری ترسیم گردید.
شکل 1: متغیرهای مورد بررسی در قالب تصویر
روششناسی پژوهش
نوع محصول
یکی از دغدغههای اصلی این مطالعه، انتخاب محصول جدید بود. ما با بهرهگیری از مطالعات پیشین انتخاب محصول جدید این پژوهش را بسمت موادغذایی سوق دادیم. از طرفی درصدد انتخاب محصولی بودیم که برای عامٌهی مردم امکان تست و خرید آن وجود داشته باشد. با بررسی صنایع غذایی متعدد سرانجام شرکت کاله را بعلٌت تنوع زیاد و دسترسی محقٌق انتخاب نمودیم. از بین محصولات این شرکت به محصولات لبنی توجه نمودیم. نهایتاً گروه پنیر را با توجه به تنوّع زیاد محصولات جدید این گروه انتخاب و با بررسی محصولات جدید آن که چند نمونه از آنها عبارتند از: پنیر پارمسان – پنیر کودا- پنیر اسرم- پنیر کبابی – پنیر بلوچیز- پنیر کمبرت- پنیر موتزارلا- پنیر پراتو- پنیر سالامی- پنیر کوارک گوجه فرنگی – پنیر ماسکارپونه- پنیر خامهای گوجه فرنگی و خامهای چیلی و خامهای سبزیجات و پنیر پینکا، بطور تصادفی محصول جدید پنیر پینکا را انتخاب کردیم. این پنیر در بستهبندیهای مختلف تهیّه و به بعضی از فروشگاههای بزرگ داخلی عرضه میشود و ما نمونه صادراتی آن را، با ترکیباتی کمی متفاوت از نمونه داخلی است انتخاب کردیم تا به جدید و ناآشنا بودن محصول برای مردم، کاملاً اصمینان داشته باشیم.
ابزار اندازهگیری
برای جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است.
با بهرهگیری از مطالعات محققان خارجی (طبق جدول شماره ۱) سئوالات پرسشنامه تنظیم و از اطلاعات برچسب محصول برای توصیف متغیرهای آگاهیمشتری از محصول (بالا/ پایین) و ریسکادراکشده (کم/ زیاد) استفاده گردید. متغیر آگاهیمشتری از محصول در حالت اطلاعات بالا، با ۱۴ قطعه از اطلاعات محصول و در حالت اطلاعات پایین با ۵ قطعه از اطلاعات محصول و متغیر ریسکادراکشده در حالت ریسک زیاد/ کم با داشتن/ نداشتن گواهینامه کیفیت در سناریو توصیف گردید. متغیرهای رضایتمشتری و تمایل به خرید نیز در مرحله بعد از تست محصول مورد سنجش قرار گرفتند. بدین ترتیب پرسشنامه اولیه در حالتهای چهارگانه (آگاهی: بالا- پایین و ریسک: کم و زیاد) تنظیم شد. از آنجایی که پرسشنامه این پژوهش برگرفته از سئوالات پژوهشگران خارجی (طبق جدول 1) میباشد، اما چون ازانگلیسی به فارسی ترجمه شده بود، ابتدا با روش ترجمه معکوس اطمینان خاطر حاصل شد که گویهها به درستی از انگلیسی به فارسی ترجمه شده است و سپس مجدداً توسط اساتید این پژوهش (متخصصین بازاریابی) مورد بازبینی قرار گرفت و اصلاحات لازم انجام شده است، بنابراین پرسشنامه این پژوهش دارای اعتبار محتوایی لازم میباشد. برای اطمینان از صحت و سقم کیفیت سئوالات و تعیین اعتبار صوری پرسشنامه، پیش آزمونی از 30 نفر از آزمودنیها گرفته شد. پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه (طبق جدول۱) و تأیید گردید. بنابراین پرسشنامه نهایی این پژوهش در ۴ بخش یعنی بخش اول مربوط به سناریو، بخش دوم مربوط به اطلاعات برچسب محصول ( شامل سئوالات متغیرهای آگاهیمشتری از محصول و ریسکدرکشده در قالب مقیاس لیکرت پنج گزینهای)، بخش سوم که مرحله تست محصول است (شامل سئوالات متغیرهای رضایتمشتری، تمایل به خرید در قالب مقیاس افتراق معنایی)، بخش چهارم مربوط به اطلاعات جمعیت شناختی بود تنظیم گردید.
| جدول۱: ویژگی پرسشنامه |
| ||||
ردیف | شاخصها | شماره گویهها | منابع | ضریب آلفای کرونباخ | مقیاس | |
۱ | آگاهی مشتری | ۵-۱ | Pieniak et al., 2007; Tuu and Olsen, 2012 | ۸۸ .۰ | لیکرت پنج گزینهای | |
۲ | ریسک ادراک شده | ۸-۶ | Yeung and Morris, 2001; Tuu and Olsen, 2012; Yeung and Yee, 2002 | ۸۱ .۰ | لیکرت پنج گزینهای | |
۳ | رضایت مشتری | ۱۲-۹ | Tuu and Olsen, 2009; Tuu and Olsen, 2012 | ۹۴ .۰ | افتراق معنایی | |
۴ | تمایل به خرید | ۱۳و۱۴ | Johnson et al., 2006; Tuu and Olsen, 2012 | ۹۳. ۰ | افتراق معنایی |
روش نمونهگیری، جامعه و نمونه موردبررسی
نمونهگیری براساس مطالعهمشابه (Tuu & Olsen, 2012)، یکی از روشهای تعیین حجم نمونه است (میرزایی، 1389، ص 184). در این مطالعه با بهرهگیری از مطالعه مشابه تعداد نمونه ۲۰۰ عدد تعیین گردید. بر اساس نمونهگیری قضاوتی جامعه مورد مطالعه شهرآمل میباشد. در این روش، پژوهشگر تلاش میکند بر اساس قضاوت و نظر کارشناسی خود نمونهای را انتخاب نماید که تا حد امکان ویژگیهای جامعهی واقعی را داشته باشد. پس پژوهشگر نمونه را مبتنی بر آن کسانی انتخاب میکند که فکر میکند برای مطالعهی موردنظر مناسبند (همانمنبع، ص 180). البته در این مطالعه پژوهشگر بعد از مشورت با استاد راهنما بهعنوان متخصص، تصمیم نهایی را در مورد انتخاب نمونه اخذ نموده است. با تعیین تمامی نقاط اصلی شهر و بر طبق لیست دریافتی از اتحادیه صنفی خواربار و لبنیات شهرستان آمل تعداد کل خواربارفروشی دارای مجوز برابر با ۱۴۴۸ بود. با بررسی این لیست تعداد ۸۲۵ خواربارفروشی در داخل شهر و ۶۲۳ مورد دیگر در نقاط دیگر( روستاها) قرار داشتند. شهر آمل از نظر جغرافیایی شامل چهار خیابان اصلی است که انتخاب فروشگاهها در این چهار خیابان بر اساس نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم انجام شده است. در مجموع ۱۰ فروشگاه بطور تصادفی ساده از این چهارخیابان انتخاب شدند. به ترتیب خیابان امام رضا با بیشترین درصد فراوانی (۴۵ %) چهار فروشگاه و خیابان طالب آملی با ۲۷% فراوانی سه فروشگاه و خیابان هراز با ۱۷% فراوانی دو فروشگاه و خیابان ۱۷ شهریور با ۱۱% فراوانی یک فروشگاه را برای بررسی به خود اختصاص داده است. در جدول زیر لیست فراوانی و درصد فراوانی خواربارفروشی، در چهارخیابان اصلی شهر به تفکیک آمده است.
جدول ۲: لیست درصد فراوانی خواربارفروشی در چهار خیابان اصلی | |||
نقاط اصلی شهر | فراوانی خواربارفروشی | درصد فراوانی | تعداد نمونه |
خیابان امام رضا (ع) | ۳۷۰ | ۴۵ %= ۸۴/ ۴۴ | ۴ |
خیابان طالب آملی | ۲۲۱ | ۲۷% = ۸۷/ ۲۶ | ۳ |
خیابان هراز | ۱۴۰ | ۱۷% = ۹۶/ ۱۶ | ۲ |
خیابان ۱۷ شهریور | ۹۴ | ۱۱% = ۳۹/ ۱۱ | ۱ |
جمع | ۸۲۵ | ۱ | ۱۰ |
برای این منظور محقق با مدیر فروشگاهها کار پژوهش را در میان گذاشت. در بعضی موارد با وجود مسائلی از قبیل مخالفت بعضی از صاحبان فروشگاهها و یا بدلیل تجمع چند فروشگاه در یک نقطه و مواردی از این قبیل محقق تصمیم گرفت انتخابهای دیگری را جایگزین انتخاب اصلی خود نماید. بدین ترتیب بیرون فروشگاههای انتخابی هر فردی را با توجه به خریدهایش که امکان شرکت و پاسخ به سئوالات را داشت مورد توجه و بررسی قرار گرفت. در ابتدا برای آزمودنیها (همانطور که درسناریو هم مطرح شده بود) شرح داده میشد که محصول کاملاً جدید است و تصور کنند محصول هر شرکتی باشد. هر آزمودنی با مطالعه سناریویی که بطور تصادفی در اختیارش قرار میگرفت، ابتدا به سئوالات مربوط به آگاهی و ریسک و سپس با تستمحصول، به سئوالات مربوط به رضایت و تمایل به خرید پاسخ میداد. در این پژوهش در کل ۲۰۰ پرسشنامه که در هر فروشگاه ۲۰ پرسشنامه (بطور تصادفی ۵ پرسشنامه از هر سنایو ۴ تایی) با سناریوهای متفاوت توزیع گردیده است.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها
توصیف اعضاء نمونه مورد بررسی
از 2۰۰ نفر پاسخ دهندگان، ۴۵ درصد مرد و ۵۵ درصد زن هستند. ۵ درصد دارای سن کمتر از بیست سال، ۳۴ درصد در سن ۲۱-۳۰ ، ۳۴ درصد در سن ۳۱-۴۰، ۲۷ درصد بالای چهل سال سن دارند. ۲۰ درصد در بخش عمومی و ۱۹ درصد در بخش خصوصی، ۶۱ درصد جایی استخدام نیستند (جزء سایر موارد به عنوان مثال بیکار، دانشجو، خانه دار و بازنشسته) هستند. درآمد خانوار ۷۹ درصد از پاسخ دهندگان کمتر از ۰۰۰,۰۰۰,۱۰ ریال در هر ماه، درآمد خانوار ۱۰ درصد بین۰۰۰,۰۰۰, ۱۵- ۰۱۰,۰۰۰,۱۰ ریال، درآمد خانوار ۵ درصد بین ۰۰۰,۰۰۰,۲۰ - ۰۱۰,۰۰۰,۱۵ ریال، درآمد خانوار ۶ درصد بیش از ۰۱۰,۰۰۰,۲۰ ریال می باشند. ۲۲ درصد تحصیلات زیر دیپلم دارند، 2۴ درصد مدرک بالاتر دیپلم، ۱۳ درصد دارای مدرک فوق دیپلم و ۳۳ درصد دارای مدرک کارشناسی ، ۷ درصد دارای مدرک کارشناسی ارشد و ۱ درصد دارای مدرک دکترا میباشند. ۸۲ درصد از پاسخ دهندگان متاهل هستند.
نتایج حاصل از آزمون فرضیههای پژوهش
با استخراج دادههای آماری، تحلیل داده ها با نرم افزار آماری )نسخه ۱۹) spss انجام شد. با توجه به رابطه خطی فرضیهها از آزمونهای رگرسیون خطی ساده و چندگانه برای اثبات فرضیهها بهره گرفته شده است.
آزمون فرضيه اول
- با افزایش رضایت مشتريان، تمایل به خرید محصولات افزایش مييابد.
بر طبق جدول ۳، مقدار معنیداري در آزمون رگرسيون فرضيه اول کمتر از 05/0 يعني صفر ميباشد که بيانگر رد فرضيه صفر و تأييد فرضيه ادّعا ميباشد. يعني رضایت پاسخگويان به عنوان مشتريان تحقيق داراي تأثیر معنيداري مثبت بر ميزان تمایل به خرید آنان از
محصول دارد و مقدار ضريب همبستگي آن به ۲ /۷۵ درصد ميرسد که در نوع خود رقم بسيار بالايي است. مقدار مربع اين عدد (R2) يعني ۵/۵۶ درصد بيانگر آن است که حدود ۵/ ۵۶ درصد تأثيرات تمایل به خرید محصولات، به طور مثبت از رضایت مشتريان نشأت ميگیرد. لذا با توجه به نتایج رضایت مشتريان در اين تحقيق تأثیر زيادي برميزان تمایل به خرید مشتريان از محصول داشته است. در مجموع فرضيه اول تحقيق پذيرفته میشود.
|
آزمون فرضيه دوم
فرضیه فرعیاول: ريسکدرکشده از محصول (شرایط ریسکزیاد)، تأثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید محصولات را کاهش ميدهد. فرضیه فرعی دوم: ريسکدرکشده از محصول (شرایط ریسککم)، تأثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید محصولات را افزایش ميدهد
جهت آزمون فرضيه دوم (فرضیههای فرعی اول و دوم) بر طبق جدول شماره ۴، ابتدا در هر یک از گروههای ریسکزیاد و کم بطور جداگانه رابطه خطی رضایتمشتری بر تمایل به خرید (حالت۱) و سپس تاثیر همزمان دو متغیر رضایتمشتری و ريسکادراکشده از محصول بر تمایل به خرید (حالت۲) مورد بررسی قرار گرفت. نهایتاً با مقایسه نتایج حالتها در هر گروه، تایید/ رد فرضیههای فرعی آن گروه تعیین و در ادامه با مقایسه نتایج گروهها در حالت کلی مشخص شد آيا ريسکادراکشده از محصول بر رابطه خطی رضایتمشتری با تمایل به خرید، اثر تعديلي دارد يا خير؟
فرضیه فرعی اول: با توجه به جدول۴، در گروه ریسکزیاد مقدار ضريب رگرسيون در حالتهای یک و دو مقدار ثابتی (۱/ ۸۵ درصد) میباشد. این نتیجه بيانگر آن است، افزایش ریسک بر رابطه علّي رضایت مشتری بر تمایل به خرید هیچ تغيير محسوسي نداشتهاست. در صورتی که انتظار میرفت در این گروه با افزایش ریسک تاثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید کاهش یابد. بنابراين فرضيه فرعی اول به طور کامل رد ميگردد.
فرضیه فرعی دوم: در گروه ریسککم از حالت یک به حالت دو مقدار ضريب رگرسيون از (۳/ ۶۶ درصد به و ۷/ ۶۷ درصد) تغيير یافته است. اين نتايج بيانگر آن است، کاهش ریسک منجر به افزایش تاثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید شده است. بنابراين فرضيه فرعی دوم تایید ميگردد.
با مقایسه نتایج دو گروه، چون تغییرات ضریبرگرسیون از گروه ریسککم (۰۱۴/ ۰) به سمت گروه ریسکزیاد (۰۰۰/ ۰) کاهش یافته است، همچنین تغییرات ضریب تعیین هم مبین شدت کاهش در شرایط ریسککم به سمت شرایط ریسکزیاد ( از ۰۰۹/ ۰ به ۰۰۰/ ۰) میباشد. یعنی با افزایش ریسک تاثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید کاهش یافته است. بنابراین در مجموع میتوان گفت ریسکدرکشده اثر تعدیلی بر رابطه رضایتمشتری با تمایل به خرید داشته است.
|
آزمون فرضيه سوم
فرضیه فرعیاول: آگاهیمشتری از محصول (در شرایط آگاهیبالا)، تأثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید را افزایش میدهد.
فرضیه فرعیدوم: آگاهیمشتری از محصول (در شرایط آگاهیپایین)، تأثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید را کاهش میدهد.
جهت آزمون فرضيه سوم بر طبق جدول شماره ۵، اثر تعدیلی آگاهیمشتری از محصول بر رابطه رضایتمشتری بر تمایل به خرید در دو گروه آگاهیبالا و پایین، و در دو حالت رابطه خطی رضایتمشتری بر تمایل به خرید (حالت۱) و در حالت تاثیر همزمان دو متغیر رضایتمشتری و آگاهیمشتری از محصول بر تمایل به خرید (حالت۲) مورد بررسی قرار گرفت. سپس با مقایسه نتایج حالتها در هر گروه، تایید/ رد فرضیههای فرعی آن گروه تعیین و در ادامه با مقایسه نتایج گروهها مشخص شد آيا آگاهیمشتری از محصول بر رابطه خطی رضایتمشتری با تمایل به خرید، اثر تعديلي دارد يا خير؟
فرضیه فرعی یک: با توجه به جدول۵، در گروه آگاهیبالا مقدار ضريبرگرسيون از حالت یک به سمت حالت دو (از ۳/ ۶۶ درصد به و ۳/ ۷۶ درصد) تغيير یافته است. اين نتیجه بيانگر آن است، افزایش آگاهی منجر به افزایش تاثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید شده است. بنابراين فرضيه فرعی اول تایید ميگردد.
فرضیه فرعی دوم: در گروه آگاهیپایین مقدار ضريب رگرسيون از حالت یک به سمت حالت دو (از ۲/ ۷۶ درصد به ۳/ ۷۷ درصد) تغيير یافته است. در صورتی که انتظار میرفت در این گروه با کاهش آگاهی تاثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید کاهش یابد. بنابراين فرضيه فرعی دوم به طور کامل رد ميگردد.
با مقایسه نتایج دو گروه، چون تغییرات ضریب رگرسیون در گروه آگاهیپایین (۰۱۱/ ۰) به سمت گروه آگاهیبالا (۰۱۰/ ۰) کاهش یافته است، همچنین تغییرات ضریب تعیین هم مبین شدت کاهش در شرایط آگاهیپایین به سمت شرایط آگاهیبالا ( از ۰۱۸/ ۰ به ۰۱۵/ ۰) میباشد. یعنی با افزایش آگاهی تاثیر رضایتمشتری بر تمایل به خرید کاهش یافته است و این خلاف نتیجه مورد انتظار میباشد. بنابراین در مجموع میتوان گفت آگاهیمشتری از محصول اثر تعدیلی بر رابطه رضایتمشتری با تمایل به خرید نداشته است.
|
آزمون فرضيه چهارم
آگاهیمشتری از محصول، تاثیر معکوس ریسکدرکشده از محصول بر رابطهی بین رضایتمشتری بر تمایل با خرید را افزایش میدهد.
براي بررسی فرضیه پنجم بر طبق جدول شماره ۶، ابتدا در هر یک از حالتهای چهارگانه (آگاهی: بالا- پایین و ریسک: کم و زیاد) تاثیر دو متغیر رضايتمشتري و ریسکدرکشده برتمایل به خريد، سپس تاثیر همزمان سه متغیر رضايتمشتري، ريسکدرکشده از محصول و آگاهيمشتری از محصول مورد بررسي قرار گرفت. با مقایسه نتایج دو حالت آگاهیبالا (۱و۲) و پایین (۳و۴) ميتوان تعیین نمود آيا آگاهيمشتری از محصول بر اثر تعدیلی ریسکدرک شده بر رابطه رضايت مشتري بر تمایل به خريد اثر تعديلي دارد يا خير؟
|
| جدول۶: نتایج رگرسيون فرضيه چهارم | ||||||
حالات | تاثیر متغیرها | ضریب رگرسيون | تغییرات ضریبرگرسيون | تغییرات ضریب رگرسيون | ضریبتعیین | مقدارمعنیداری | ||
۱) آگاهیبالا- ریسک زیاد | تاثیر دو متغیر | ۸۰۱/ ۰ | ۰۰۰/ ۰ | ۰۷/ ۰- | ۶۴۱/ ۰ | ۰۰۰/ ۰ | ||
تاثیر سه متغیر | ۸۰۱/ ۰ | ۶۴۲/ ۰ | ۰۰۰/ ۰ | |||||
۲) آگاهیبالا- ریسک کم | تاثیر دو متغیر | ۷۳۲/ ۰ | ۰۷/ ۰ | ۵۳۶/ ۰ | ۰۰۰/ ۰ | |||
تاثیر سه متغیر | ۷۳۹/ ۰ | ۵۴۶/ ۰ | ۰۰۰/ ۰ | |||||
۳) آگاهیپایین-ریسک زیاد | تاثیر دو متغیر | ۸۹۰/ ۰ | ۰۰۶ /۰ | ۰۱/ ۰- | ۷۹۳/ ۰ | ۰۰۰/ ۰ | ||
تاثیر سه متغیر | ۸۹۶/ ۰ | ۸۰۳/ ۰ | ۰۰۰/ ۰ | |||||
۴) آگاهیپایین- ریسک کم | تاثیر دو متغیر | ۶۴۰/ ۰ | ۰۱۶ /۰ | ۴۰۹/ ۰ | ۰۰۰/ ۰ | |||
تاثیر سه متغیر | ۶۵۶/ ۰ | ۴۳۰/ ۰ | ۰۰۰/ ۰ |
نتایج ضریب رگرسیون در حالت آگاهیبالا (۱ و ۲)، در شرایط ریسککم بسمت ریسکزیاد (از ۰۷ /۰ به ۰۰۰/ ۰) با تغییرات شدت تاثیر ۰۱ /۰ به ۰۰۱/ ۰ کاهش یافته است. همچنین نتایج ضریبرگرسیون در حالت آگاهیپایین (۳ و ۴)، در شرایط ریسککم بسمت ریسکزیاد از ۰۱۶ /۰ به ۰۰۶ /۰ با تغییرات شدت تاثیر ۰۲۱/ ۰ به ۰۱/ ۰ کاهش یافته است. بنابراین با توجه به این یافتهها چون اثر منفی تعدیلی آگاهیبالا نسبت به آگاهیپایین (۰۷/ ۰- و ۰۱/ ۰-) کمتر است، یعنی افزایش آگاهی تاثیر ریسک بر رابطه رضايتمشتري با تمایل به خريد را کاهش داده است. بنابراین میتوان گفت آگاهی بالا بطور مثبتتری بر اثر منفی ریسک در رابطه رضایتمشتری با تمایل به خرید میکاهد. این نتیجه مبین اینست، آگاهیبالا بر اثر تعدیلی ریسکدرکشده در رابطه رضایتمشتری با تمایل به خرید اثر تعدیلی دارد. بنابراین در مجموع فرضیه چهارم تایید میشود.
نتیجه گیری و پیشنهادات
در این مطالعه در مجموع ۲۰۰ نفراز مشتریان فروشگاه در شرایط چهارگانه آگاهی بالا / پایین و ریسک کم و زیاد مورد آزمون قرار گرفتند. محصول جدید مورد مطالعه پنیرپینکا از محصولات جدید شرکت کاله بود. در مجموع چهار فرضیه و فرضیههای مربوط به متغیرهای ریسک و آگاهی، به فراخور اهمیت در هر یک از حالتها به تفکیک مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج حاکی از آنست که:
نتیجه فرضیه اول: با افزایش رضایتمشتری، تمایل به خرید افزایش مییابد.
این نتیجه، مشابه نتایج تُیو و آلسن (2012) و نتایج کاسم و عبدالله (۲۰۱۰) میباشد.
تست محصول منجر به تاثیر قابل توجه رضایتمشتری بر تمایل به خرید شده است، لذا تولیدکنندگان موادغذایی تند مصرف میتوانند از این عامل در طراحی استراتژیهای رقابتی خود بهره گیرند. این یافته هنر بازاریابان، تولیدکنندگان و خرده فروشان را میطلبد، که با توجه به تنوع زیاد محصولات تند مصرف و گهکاهی سردرگمی در انتخاب مشتریان، برتری محصول خود را از طریق تست محصول رویت نمایند بدین ترتیب میتوانند حالت تردید در خرید محصول جدید را به میزان قابل توجهی کاهش دهند.
همچنین با توجه به این یافته از آنجا که محصول مورد بررسی این پژوهش، پنیر پینکا از محصولات جدید و صادراتی شرکت کاله میباشد، میتوان توزیع گسترده این محصول را به این شرکت توصیه نمود.
نتیجه فرضیه دوم: ریسکادراکشده اثر تعدیلی بر رابطه رضایتمشتری با تمایل به خرید دارد.
این نتیجه، با مطالعه مشابه تطابق دارد. در این پژوهش ریسک محصول در قالب داشتن/ نداشتن گواهینامه کیفیت در دو گروه ( ریسک کم و زیاد) مطرح شده است. این یافته نشان داد در مورد محصول جدید با درگیری کم هم، اطلاعات ریسک محصول مورد توجه مشتری است. با توجه به این یافته تولیدکنندگان محصولات جدید تندمصرف میتوانند برای بالا بردن رضایتمشتری جهت افزایش ترغیب به خرید آن محصول، بر عامل ریسک محصول تمرکز بیشتری نمایند و اطلاعات مربوط به ریسک محصول را خیلی اساسی و پررنگ در برچسب محصول به نمایش بگذارند، تا از ریسک مشتری در خرید محصول بکاهند.
نتیجه فرضیه سوم: آگاهیمشتری از محصول اثر تعدیلی بر رابطه رضایتمشتری با تمایل به خرید ندارد.
این نتیجه، با مطالعه مشابه تطابق ندارد. در این پژوهش آگاهیمشتری از محصول در قالب ۱۴ و ۵ قطعه از اطلاعات محصول در دو گروه (آگاهی بالا و پایین) مطرح شده است. همچنین این یافته نشان داد در مورد محصول جدید با درگیری کم، اطلاعات محصول نقش ضعیف و کمرنگی در ایجاد رضایت مشتری و ترغیب به به خرید دارد و این شاید دلالت بر این دارد که اکثر افراد در خرید محصولاتی با درگیری زیاد، به اطلاعات محصول توجه بیشتری میکنند و در مورد محصولاتی با درگیریکم، توجه به اطلاعات محصول خیلی کمرنگ میباشد. اما با این حال نباید از اهمیت اطلاعات برچسب محصول غافل شد چرا که فرضیه دوم نشان داده است اطلاعات مربوط به ریسک محصول (کیفیت) دارای اهمیت است.
نتیجه فرضیه چهارم: آگاهی مشتری از محصول، تاثیر معکوس ریسک درک شده از محصول بر رابطهی بین رضایت مشتری بر تمایل با خرید را افزایش میدهد.
این نتیجه با مطالعه مشابه تطابق دارد. در فرضیه دوم و سوم به ترتیب نقش ریسک و آگاهی بر رابطه رضایت مشتری با تمایل به خرید مورد بررسی قرار گرفته است، ولی در این فرضیه نقش آگاهی در کاهش ریسک در رابطه رضایت مشتری با تمایل به خرید مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه نشان داده است آگاهی نقش مثبتی بر کاهش ریسک بر رابطه رضایت مشتری با تمایل به خرید دارد. بنابراین با توجه به این یافته تولیدکنندگان محصولات جدید تند مصرف، میتوانند برای کاهش ریسک مشتری جهت ایجاد رضایت و تمایل خرید در آنان، بر عامل آگاهی مشتری ( اطلاعات برچسب محصول) تمرکز بیشتری نمایند.
در مجموع یافتههای این تحقیق نشان داده است، در مورد محصولات FMCG20 (تند مصرف)، مشتری از بین اطلاعات مربوط به محصول به اطلاعات ریسک محصول توجه بیشتری مینماید. همچنین اهمیت تست محصول در ایجاد رضایتمشتری به اثبات رسیده است.
لذا در حالت کلی با توجه به این یافتهها میتوان توصیه نمود که تولیدکنندگان، بازاریابان و خرده فروشان برای بهبود کاهش ریسک در جهت فروش محصولات جدید (با درگیری کم)، ضمن توجه به اطلاعات برچسب محصول، خصوصاً اطلاعات مربوط به ریسک محصول به عنوان ابزاری مهم در پذیرش محصولات جدید و پاسخ به نیازِ جستجوی اطلاعات مشتریان و ترویج خرید محصولات جدید، از روش تست محصول به عنوان یک ابزار قدرتمند تبلیغاتی توجه ویژهای نمایند. چرا که امروزه شرکتها برای بقاء و سودآوری خود، نیاز به حضوری پررنگ و بالا بردن تصویر عموم از محصولات خود دارند و این از طریق افزایش میزان تبلیغات و آگاهسازی عموم از محصولات میسّر میگردد.
همچنین با توجه به اهمیّت مسئله سلامت و بهداشت و خطرات موادغذایی همچنان باید در زمینه ریسک و اطلاعرسانی در صنعت موادغذایی با درگیریکم سرمایهگذاری شود. رشد سريع محصولات و رقابتي شدن بازار، ماندگاری در بازار، سبقت از رقبا، افزايش جمعيّت و متنوع شدن نيازها از جمله عواملي است كه شرکتها را به تولید محصولات جديدتر ترغيب ميكند، بدین ترتیب عموماً نياز به پژوهش در زمینه محصولات جدید رشد چشمگيريتری باید پيدا کند، خصوصاً این رویکرد در کشورهای درحال توسعهای مثل کشورما، رقابت پذیرتر و سودآورتر از کشورهای دیگر خواهد بود.
ارزش این مطالعه نسبت به مطالعه مشابه تجربی، در روش پژوهش و بررسی بر روی مشتریان واقعی و ناهمگون (یعنی افرادی با ویژگیهای سنی، تحصیلی، درآمد و شغل متفاوت) میباشد. دلیل آن اینست که مطالعات انجام شده بر روی مشتریان واقعی به ما درکی عمیقتر از رفتار مصرفکننده میدهد. همچنین در این پژوهش برای اینکه نتیجه به واقعیت نزدیکتر باشد و از طرفی نتیجه قابل تعمیم به جامعه مورد بررسی باشد، از روش پژوهش آزمایشی میدانی بهره گرفته شده است و نظر مشتریان در فروشگاههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است تا از نظر عامهی مردم اطلاعاتی کسب شود.
محدودیت
عدم استفاده از طبقات متفاوت محصول، به دلیل مشکلات در انتخاب محصول کاملاً جدید و ناآشنا، عدم همکاری بعضی از فروشگاهها و دشواری تست از آزمودنیها از جمله محدودیتهای پژوهش حاضر است. بنابراین محدودیت تعمیمدهی یافتههای پژوهش به دیگر طبقات محصولات وجود دارد.
پیشنهادات آتی
-1 در پژوهشهای آینده میتوان از محصولات جدید در دستهبندیهای مختلف (محصولاتجدید با درگیری کم و زیاد) با برندهای مختلف به منظور بررسی یافتهها و پربارتر شدن هر چه بیشتر پژوهش استفاده نمود.
۲- این پژوهش را میتوان بر روی نمونهای که نماینده بیشتر از مصرف باشد انجام داد و یک طرح طولانیتری را مورد استفاده قرار داد که ممکن است به ما درکی بهتر از پویاییها و کاربردهای محصولات جدید بدهد.
۳- متغیرهای ریسکدرکشده و آگاهیمشتری از محصول دارای ابعاد متفاوتیاند، که در این پژوهش به ابعاد فیزیکی، عملکردی و روانی ریسک و دانش عینی محصول پرداخته شد. لذا به محققان آتی توصیه میشود به بررسي ابعاد دیگر ریسک و دانش رویهای محصول بپردازند.
4- میتوان از روشهای دیگر تبلیغاتی علاوه بر برچسب محصول و تست محصول جهت معرفی محصولات جدید به مشتریان استفاده نمود. خصوصاً در زمینه مواد غذایی بدلیل اهمیّت غذا در سلامت و بهداشت، اطلاعرسانیهای مفید و بهنگام توصیه میشود.
۵- پژوهشهای زیادی در مورد محصولات جدید انجام شده است، میتوان با بهرهگیری از این پژوهشها و پرداختن به متغیرهای تخصصی، یک چارچوبی برای پذیرش محصولات جدید با درگیری کم/ زیاد برای کسب و کار ارائه داد.
منابع و مآخذ
چادهوری، ا.، (۱۳۹۱)."هیجان و منطق در رفتار مصرف کننده"، ترجمهی حیدرزاده، کامبیز. تهران، انتشارات سیته، ص 151 و 175.
میرزایی، خ.، (1389). "پژوهش، پژوهشگری و پژوهشنامه نویسی"، تهران، انتشارات جامعه شناسان، چاپ سوم، جلد اول، ص 180 و 184.
Aertsens, J., Mondelaers, K. & Verbeke, W. & Buysse, J. & Huylenbroeck, G. V. (2011), “The influence of subjective and objective knowledge on attitude. motivations and consumption of organic food”, British Food Journal, 113 (11), pp. 1353-1378.
Alba, J. & Hutchinson, J. W. (1987), “Dimensions of consumer expertise”, Journal of Consumer Research, 13 (4), pp. 411-454.
Chao, C. W., Reid, M. & Mavondo, F. T. (2012), “Consumer innovativeness influence on really new product adoption”, Journal of the Australasian Marketing, pp. 211-217.
Chen, M. F. & Li, H. L. (2007), “The consumer’s attitude toward genetically modified foods inTaiwan”, Food Quality and Preference, 18(4), pp. 662-674.
Cooper, R. G. & Kleinschmidt, E. J., (1987), “New products: what separates winners from losers”, Journal of Product Innovation Management, 4(3), pp.169-184.
Cordell, V. V. (1997), “Consumer Knowledge Measures as Predictors in Product Evaluation”, Psychology & Marketing, 14 (3), pp.241-260.
Dowling, G. R. & Staelin, R. (1994), “A model of perceived risk and intended risk-handling activities”, Journal of Consumer Research, 21 (1), pp. 119-134.
Evanschitzky, H. & Wunderlich, M. (2006), “An examination of moderator effects in the four-stage loyalty model”, Journal of Service Research, 8 (4), pp. 330-345.
Gardial, S. F., Clemeons, D. S., Woodruff, R. B., Schumann, D. W. & Burns, M. J. (1994), “Comparing consumers’ recall of prepurchase and postpurchase product evaluation experiences”, Journal of Consumer Research, 20, pp. 548-560.
Gourville, J. T. (2006), “Eager sellers stony buyers: understanding the psychology of new-product adoption”, Harvard Business Review, pp.99–106.
Grewal, D., Iyer, G. R., Gotlieb, J. & Levy, M. (2007), “Developing a deeper understanding of post-purchase perceived risk and behavioral intentions in a service
setting”, Journal of the Acad. Mark. Sci, 35 (2), pp.250–258.
Han, J. Y. (2005), “The Relationships of Perceived Risk to Personal Factors, Knowledge of Destination, and Travel Purchase Decisions in International Leisure Travel”, Phd, Thesis.
Jalal Ahamed, A. F. M. (2009), “Consumer’s attitude and consumption offish in Dhaka city: Influence of perceived risk, trust and knowledge”, University of Tromso, Norway & Nha Trang, Vietnam, Master Thesis.
Jeen Yu, U. (2009), “Relationship of body satisfaction to virtual product experience and perceived risk of product performance in online and multi-channel apparel shopping”, Graduate Theses and Dissertations, Phd, Thesis.
Johnson, M. D., Herrmann, A. & Huber, F. (2006), “The evolution of loyalty intention”, Journal of Marketing, 70 (2), pp. 122-132.
Kassim, N. & Abdullah, N. A. (2010), “The effect of perceived service quality dimensions oncustomer satisfaction, trust, and loyalty in e-commerce settings: a cross cultural analysis”, Asia Pacific Journal of Marketing and Logistics, 22 (3), pp. 351-371.
Lin, L. Y. (2011), “The impact of advertising appeals and advertising spokespersons on advertising attitudes and purchase intentions, African Journal of Business Management”, 5 (21), pp. 8446-8457.
Mason, K. (1988), “Product experience and consumer product attribute inference accuracy”, Journal of Consumer Marketing, 15(4), pp. 343-357.
Park, M. (2006), “The compensatory effects of pictorial and verbal information for haptic information on consumer responses in non-store shopping environments”, Ohio state University, PhD, Dissertation.
Roy, D. P. & Cornwell, T. B. (2004), “The Effects of Consumer Knowledge on Responses to Event Sponsorships”, Psychology & Marketing, 21 (3), pp.185-207.
Sasaki, T., Becker, D., Vaughn. J., Marco. A & Neel, R. (2011), “Does greater product information actually inform consumer decisions? The relationship between product information quantity and diversity of consumer decisions”, Journal of Economic Psychology, 32, pp. 391–398.
Schnurr, K. (2005), “Making product commercialization more successful”, Medical Device Technology, 16, pp. 26–27.
Selnes, F. & Grnhang, K, (1986), “subjective and objective measures of product knowledge consumer”, Journal in Consumer Research, 13, pp. 67-71.
Tuu, H. H. & Olsen, S. O. (2012), “Certainty, risk and knowledge in the satisfaction-purchase intention relationship in a new product experiment”, Asia Pacific Journal of Marketing and Logistics, 24 (1), pp. 78-101.
Westboork, R. A. & Oliver, R.L. (1991), “The dimensionality of consumption emotion Patterns and consumer satisfaction”, Journal of Consumer Research, 18 (1), pp. 84-91.
Yeung, R. M. W. (2002), “Food Safety Risk: Consumer Food Purchase Models“, Cranfield University Silsoe, Phd, Thesis.
Yi Lin, L. & Wen Chen, Y. (2009), “A study on the influence of purchase intentions on repurchase decisions: the moderating effects of reference groups and perceived risks”, Tourism Review, 64 (3), pp. 28-48.
Yuksel, A. & Yuksel, F. (2007), “Shopping risk perception: effects on tourists’ emotion, satisfaction and expressed loyalty intentions”, Tourism Management, 28 (3), pp. 703-713.
Zhang, L. Su, M. (2011), “Effects of new product preannouncement on purchase intention: From consumer perspective”, Nankai Business Review International, 2 (1), pp. 48-63.
Investigation of the Moderator Effect of Perceived Risk and Knowledge in the Satisfaction-Purchase Intention Relationship in a New Product Experiment
The purpose of this paper is the investigation of the moderator effect of perceived certainty and risk , and the customer’s knowledge of the product, in the satisfaction -purchase intention relationship in a new product experiment. By using an experimental method with a 2× 2 factor design (where each of the variables such as customer’s knowledge of the product and the perceived risk of the product define in the two level, up/down and high/ low) on 200 customers of stores in Amol city has been taken. By using questionnaires, required data is collected. The reliability of the questionnaire was proved through Cronbach alpha and the valiadity of the questionnaire was proved by tutors of this research. we use linear and multiple regression methods to test hypotheses. Generally the Statisticsresults show that the variable of customer satisfaction (as independent variable) has a Positive effect on purchase intention and also on the moderator effect of perceived risk and the lack of moderator effect of knowledge perceived in the satisfaction-purchase intention relationship.
Keywords: Customer Knowledge, Perceived Risk, Customer Satisfaction, Purchase Intention, New Product.
[1] Berger
[2] Dowling & Staelin
[3] Test Production
[4] Zhang & Su
[5] Tuu & Olsen
[6] Sasaki et al
[7] Aertsens et al
[8] Yi Lin & Wen Chen
[9] Jalal Ahamed
[10] jeen Yu
[11] Park
[12] Han
[13] Yeung
[14] Mason & Bequette
[15] Su
[16] Grewal
[17] Gardial
[18] Smit
[19] Alba & Hutchinson
[20] Fast Moving Consumer Goods