Identifying and Evaluating the Components of the Business Model based on Multifaceted Strategic Management in Cultural Organizations
Subject Areas : Journal of Cultural ManagementAzar Abolghasemi 1 * , محسن قدمی 2 , mohammad taghi ziyaii bigdeli 3 , عباسعلی قیومی 4 , sayed reza salehi amiri 5
1 -
2 - مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران ، ایران
3 - Kharazmi University faculty member
4 - معاونت دانشجوی و فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
5 - Department of Cultural Management, Science and Research Unit, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Keywords: Business Model, Multifaceted Strategic Management, Cultural Organizat,
Abstract :
The current research was carried out with the aim of identifying and evaluating the components of the business model based on multifaceted strategic management in cultural organizations. This research is applied and quantitative. The statistical population of the research includes 311 managers of cultural organizations. A researcher-made questionnaire was used to collect information. To ensure the validity of the tool, face, content and construct validity were used, and Cronbach's alpha coefficient and composite reliability were used for reliability. Also, in the inferential part, the structural equation model was used to answer the research questions using SPSS-v21, PLS software. The results showed that the current research model includes 6 levels of central phenomena (value creation, value chain system reconstruction, business technology growth centers, knowledge management, creation of informal working groups and innovation), effective factors (organizational infrastructures, managerial infrastructures, technological infrastructures and environmental factors), strategies (organizational, cultural and managerial), platforms (cultural and organizational), obstacles (economic obstacles, managerial obstacles, environmental obstacles and infrastructural obstacles) and consequences (organizational consequences and social consequences). Also, the results showed that there are significant relationships between all dimensions of the model
آهی فرهاد، طولابی زینب و محمدی اسفندیار (1400). تأثیر تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک بر عملکرد شرکت با نقش تعدیلگر آینده نگری استراتژیک (مطالعه موردی: شرکت گاز استان کرمانشاه). فصلنامه علمی تخصصی رویکردهای پژوهشی نوین در مدیریت و حسابداری، 5(70)، 10-22.
تکاسی، نگار و نسیمی، محمدعلی (1396). تاثیر رویکرد استراتژیک مدیریت فرآیند کسب و کار بر فرآیند ارزیابی عملکرد بانک (مطالعه موردی: شعب بانک ملت استان مازندران)، کنفرانس ملی پژوهشهای نوین حسابداری و مدیریت در هزاره سوم، کرج.
رشنوادی، یعقوب و صادق وزیری، فراز و نصرت پناه، رسول (1400). ارتقای عملکرد شرکت از طریق قابلیتهای مدیریت دانش، انعطاف پذیری استراتژیک و چابکی استراتژیک؛ نقش میانجی نوآوری مدل کسب و کار.
قدمی، محسن، علی نیای لاکانی، پریسا (1394). بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با استراتژی با استفاده از مدل گلوب، مدیریت توسعه و تحول، 7(22)، 29-36.
کارگر شورکی، محمد (1400). مثلث تحقق استراتژی پایداری مبتنی بر نوآوری مدل کسب و کار پایدار دیجیتالی با رویکرد قابلیت پویا، دومین همایش ملی و اولین همایش بین المللی پایداری کسب و کار، اهواز.
Braun, M., Latham, S. and Cannatelli, B. (2019), Strategy and business models: why winning companies need both, Journal of Business Strategy, 40(5),39-45.
Climent, R. haftor, D (2021). Value creation through the evolution of business model themes, Journal of Business Research, 122, 352-361.
Frank, A. G., Mendes, G. H., Ayala, N. F., & Ghezzi, A. (2019). Servitization and industry convergence in the digital transformation of product firms: A business model innovation perspective. Technological Forecasting and Social Change (in press).
Hassanabadi, Masoud, (2019), Strategic thinking, organizational foresight, and strategic planning in high-tech SMEs in the UK, Use this URL to cite or link to this record in EThOS, 12-25.
Lambert S. C. (2012). Deconstructing business model frameworks using a reference model. Center of accounting, govenance, and sustainability; (4): 1-19.
Liu, liu, H. gu, J (2021). Linking business model design and operational performance: The mediating role of supply chain integration, Industrial Marketing Management, 96, 60-70.
Manasra, E.A., Zyadat, M.A., Awamreh, M.A. and Alnsour, M.S. (2013). Linking entrepreneurial marketing and performance indicators in Jordanian hotel industry. Journal of Management Research, 5, 3, 86-94.
Slávik, S. Hanák, R (2017). IDENTIFICATION OF RELATION BETWEEN BUSINESS MODEL AND BUSINESS STRATEGY AND MEASUREMENT OF ITS TIGHTNESS, PROBLEMS OF MANAGEMENT IN THE 21st CENTUR, 12(1).
Szemere, T. P., Garai-Fodor, M. and Csiszárik-Kocsir, Á., (2021). Risk Approach- Risk Hierarchy or Construction Investment Risks in the Light of Interim Empiric Primary Research Conclusions. Risks, [e-journal] 9(5), pp.84-100.
Zott, C., Amit, R., and Massa, L. (2011). The Business Model: Recent Developments and Future Research, Journal of Management, 37(4), 1019-1042
تاریخ دریافت: 05/11/1403 تاریخ پذیرش: 27/11/1403 | مجله مدیریت فرهنگی سال هجدهم/ شماره 66/ زمستان 1403 |
شناسایی و ارزیابی مولفههای مدل کسب و کار براساس مدیریت استراتژیک چندوجهی در سازمانهای فرهنگی
آذر ابوالقاسمی
دانشجوي دكتري گروه مدیریت و برنامهریزی فرهنگی، دانشکده اقتصاد و مدیریت، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ايران.
محسن قدمی
دانشیار گروه مدیرت دولتی، دانشکده اقتصاد و مدیریت، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ايران (نویسنده مسئول).
M.ghadami@srbiau.ac.ir
محمدتقی ضیائی بیگدلی
استادیار گروه مدیریت و برنامهریزی فرهنگی، دانشکده اقتصاد و مدیریت، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ايران.
عباسعلی قیومی
دانشیار گروه مدیریت و برنامهریزی فرهنگی، دانشکده اقتصاد و مدیریت، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ايران.
سیدرضا صالحی امیری
دانشیار گروه مدیریت و برنامهریزی فرهنگی، دانشکده اقتصاد و مدیریت، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ايران.
چكيده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی مولفههای مدل کسب و کار براساس مدیریت استراتژیک چندوجهی در سازمانهای فرهنگی صورت گرفته است. این پژوهش از نوع کاربردی و کمی است. جامعه آماری پژوهش شامل 311 نفر از مدیران سازمانهای فرهنگی است. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شد. برای حصول اطمینان از روایی ابزار، از روایی ظاهری، محتوایی و سازه استفاده شد و برای پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. همچینین در بخش استنباطی برای پاسخ به سؤالهای پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارهای SPSS-v21، PLS نیز بهره گرفته شد. نتایج نشان داد مدل پژوهش حاضر شامل 6 سطح پدیده محوری (ایجاد ارزش، بازسازی نظام زنجیره ارزش، مراکز رشد فناوری کسب وکار، مدیریت دانایی، ایجاد گروههای تخصصی غیررسمی و نوآوری)، عوامل اثرگذار (زیرساختهای سازمانی، زیرسختهای مدیریتی، زیرساختهای تکنولوژیکی و عوامل محیطی)، راهبردها (سازمانی، فرهنگی و مدیریتی)، بسترها (فرهنگی و سازمانی)، موانع (موانع اقتصادی، موانع مدیریتی، موانع محیطی و موانع زیرساختی) و پیامدها (پیامدهای سازمانی و پیامدهای اجتماعی) است. همچنین نتایج نشان داد میان تمامی ابعاد مدل روابط معناداری وجود دارد.
کلید واژهها: مدل کسب وکار، مدیریت استراتژیک چند وجهی، سازمانهای فرهنگی.
مقدمه
ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر ﻫﺮ ﺳﺎزﻣﺎن ﯾﮑﯽ از ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺑﺨﺶﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی آن ﺳﺎزﻣﺎن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺪت ﺗﺤﺖ تاثیر ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺳﺮﯾﻊ در ﻣﺤﯿﻂ ﺧﺎرﺟﯽ ﺑﻪ وﯾﮋه ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ، اﻗﺘﺼﺎدی و ﺗﺤﻮﻻت ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ ﻗﺮار دارد. اﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺑﺮ ﺑﺎزارﯾﺎﺑﯽ ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﺑﺮای ﺑﺮآورده ﮐﺮدن ﺧﻮاﺳﺘﻪﻫﺎ و اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﺸﺘﺮﯾﺎن ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﺣﻔﻆ ﺧﻮد در ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ رﻗﺎﺑﺘﯽ در ﺑﺎزار ﻣﺆﺛﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ (ﻣﺎﻧﺎﺳﺮا1، 2013). فناوری امروز، مدلهای جدید و نوآورانهای را برای کسب و کار ارائه داده است. با این حال، سازمانهای فعلی تمایل بیشتری دارند تا از طریق فناوری به بهبود تخصصیی فرآیندهای خود بپردازند. اما برای درک کامل پتانسیل فناوری، به منظور بهبود بهرهوری فرآیند باید علاوه بر این، مدلهای جدید تجاری نیز در نظر گرفته شوند (فرانک و همکاران2، 2019). در مورد مدلهای کسب و کار این توافق وجود دارد که مدل کسب و کار شرکت "معماری ایجاد، ارائه و جذب ارزش" است. در این راستا تحقیقات اخیر از دیدگاه استاتیک به مدلهای کسب و کار فراتر رفته و دیدگاهی پویا به این مدلها دارند. با این حال، تحقیقات صورت گرفته بر مسائل داخلی مدل کسب و کار، نحوه تعامل آن با دستاندرکاران و فعالیتها و نحوه تغییر آنها متمرکز شده است و دیدگاهی جامع و چندوجهی وجود ندارد. این مسئله در ادبیات بسیار نگران کننده است؛ زیرا تجربیات گاه به گاه نشان میدهد که برای موفقیت، شرکتها ممکن است مجبور شوند موضوعات مختلف را تحت شرایط مختلف بررسی کنند (کلیمنت وهافتور3، 2021).
در سالهای اخیر، سازمانها با محیطهایی متغیر و پیچیده، همراه با تحولات ناپیوسته و جهشی، تغییرات پی در پی پارادایمها و رقابت بدون حیطه بندی مواجهاند که به همراه انفجار اطلاعات و جهانی شدن سریع، رقابت را بین سازمانها بسیار مشکل کرده است. در واقع سازمانها دیگر نمیتوانند با روشهای معمولی مدیریت و برنامهریزی پاسخگوی تحولات و تغییرات پیرامون خود باشند (آهی و همکاران، 1400). در این راستا وضعیت پیچیده پیش روی مدیران و برنامهریزان سازمان را ناگزیر میکند که از اندیشه و رویکرد سیستمی برای شناخت، تجزیه و تحلیل فرصتها، موقعیتها، تهدیدها و محدودیتهای محیط بیرونی و جنبههای مثبت و منفی (نقاط قوت و ضعف) درونی سازمان استفاده نموده، آنگاه تواناییها و ظرفیتهای سازمان را با اطلاعاتی که از تجزیه و تحلیلها بدست آمده و تقویت نموده تا شرایط برای اجرای برنامهها در سازمان بوجود آید. سازمانها میبایست با شناخت مفاهیم، بسترها، استراتژی و چگونگی فرایند مدیریت استرتژیک چشماندازهای آتی خود را ترسیم نموده تا بتوانند با شرایط آینده پیش روی خود سازگاری و انطباق داشته باشند و به عملیات و بقای خود ادامه دهند (حسن آبادی4، 2019).
در این میان، استراتژی یک شرکت عاملی است که مرتباً به روز میشود و در این راستا درک سازمان از محیط داخلی یا محیط بیرونی تغییر میکند. به این معنا، مدیریت استراتژیک شامل تجزیه و تحلیل، تصمیمات و اقدامات انجام شده توسط سازمانها به منظور ایجاد یا حفظ مزیت رقابتی است. فرض میشود که استراتژیها عوامل پاسخگو هستند و ثابت نیستند، زیرا شامل یک حلقه بازخورد برای نظارت بر پیشرفت و تطبیق برنامهریزی بعدی با آن هستند. به همین دلیل، داشتن اطلاعات دقیق از آنچه در محیط داخلی و خارجی اتفاق میافتد بسیار مهم است. استراتژی (رویکرد استراتژیک) طیف گستردهای از فرصتها برای رسیدگی به چالشها و اهداف خاص است. استراتژی متشکل از تصمیمات، واکنشها، فعالیتهایی است که شانس موفقیت را افزایش داده و خطر عدم موفقیت در رسیدن به اهداف را کاهش میدهد. بنابراین هر استراتژی تجاری یک شاهکار منحصر به فرد است که منجر به مزیت رقابتی برای سازمان میشود (زمر و همکاران5، 2021).
محققان بر این باورند که شایستگی یک جامعه برای اجرای استراتژی، بستگی زیادی به زیربناهای سختافزاری و نرمافزاری دارد؛ چرا که فرهنگ و هنجارهای آن، زیربنای نرمافزاری هر جامعه تلقی میشود. چه بسا جوامع و سازمانهایی که حتی با برنامهریزی و استراتژی ضعیف، اما با اجرای قوی، موفقیت کسب کردهاند. اجرای موفقیتآمیز استراتژی، منوط به پشتیبانی فرهنگ حاکم بر جامعه یا سازمان است. به همین خاطر است که تقریباً در همه الگوهای استراتژی، فرهنگ به عنوان یکی از عناصر مهم به شمار میرود (قدمی و همکاران، 1394).
اولین گام در فهم واقعی مدل کسب و کار و تشخیص مشخصات آن، تعریف دقیق آن مدل است. نکته مهم در تعریف یک مدل مشخص کردن هدف قبل از تعریف مشخصات آن است (لامبرت6، 2012). این موضوع بدین معنا است که درک واقعیت با حذف جزئیات غیرضروری و ایجاد مدلی از شرایط و مشخصات مدنظر، ممکن است. مثلا زمانی که هدف از ایجاد مدل کسب و کار تعریف تفاوت بین کسب و کارهای مختلف است، مدل ارائه شده باید فقط معرف مشخصاتی باشد که تفاوت مذکور را ارائه میدهند. مدل کسب و کار اجزاء ساختار و شکل نظارتی تبادلات طراحی شده را به گونهای ترسیم میکند که بتوان ارزشی را از طریق بکارگیری فرصت کسب و کار ایجاد کرد.
در این میان سازمانهایی همچون صدا و سیما، شهرداری، میراث فرهنگی و سایر سازمانهایی که فعالیتهای فرهنگی انجام میدهند، ماهیت متفاوتی با سایر سازمانها دارند. تفاوت این سازمانها با سایر سازمانها در محصولات و یا در واقع خدماتی است که ارائه میکنند. بیشتر خدمات ارائه شده از جانب این سازمانها فرهنگ محور هستند و نقش مهمی در ایجاد یک تفکر و رویه در افراد جامعه دارند بر همین اساس میتوان گفت مدل کسب وکار و استراتژیهایی که در سایر سازمانها موفقیتهایی را به همراه داشته است، الزاما مدل موفقی برای سازمانهای فرهنگی نیست زیرا مسئله فرهنگ بسیار گسترده و پیچیده است. و از طرفی مًحیط سازمانهای دولتی و خصوصی از جمله سازمانهای فرهنگی در سالهای اخیر به شکلی فزاینده متلاطم و دگرگون گشته و این شرایط نیازمند واکنشی چندوجهی از سوی سازمانهاست: اما سازمانهای فرهنگی نتوانستهاند کسب و کاری موفق داشته باشند که این امر باعث شده رسالت این سازمانها که تقویت فرهنگ غنی در کشور است، با مشکلاتی مواجه شود که اثرات آن در جامعه میتواند جبران ناپذیر باشد. بررسی وضعیت سازمانهای فرهنگی و میزان تحقق اهداف و برنامههای پیشبینی شده برای این سازمانها به ویژه سند مهندسی فرهنگی ابلاغی از شورای عالی انقلاب فرهنگی نشان میدهد که این سازمانها به شکلی کاملا سنتی بودجه مورد نیاز خود را در قالب کمک از دولت دریافت میکنند و هیچ الگو یا مدلی مناسب برای کسب وکار خود ندارند و این وضعیت باعث شده که این سازمانها فقط سرگرم رفع امور جاری خود باشند و از ماموریت اصلی خود باز بمانند. از این رو مسئله اصلی این تحقیق شناسایی و ارزیابی مولفههای مدل کسب و کار براساس مدیریت استراتژیک چندوجهی در سازمانهای فرهنگی است.
چارچوب نظری
بررسیها نشان داد مدلهای کسب و کار نمایانگر روشها و رویهها و ابزارهای انجام کارها در سازمان هستند که اهداف خاصی را دنبال میکنند. بر همین اساس برای شرکتها به منظور برآوردن نیازهای مختلف مشتریان سازمانی و مصرف کنندگان، مشخص کردن موقعیت شرکت در مقایسه با سایر شرکتهای شبکه/ زنجیره ارزش و نحوه توزیع درآمد در میان کلیه شرکتهای شبکه/ زنجیره ارزش طراحی یک مدل کسب و کار ضروری است. در این راستا زوت و همکاران7 (2011) در تحقیق خود به فعالیتهای شرکتها، خلق ارزش، اجزاء مدل کسب وکار، درآمد، هزینه، معماری شرکت، جذب ارزش، پایداری مدل کسب وکار به عنوان اجزای مدلهای کسب و کار اشاره کردند. این دیدگاه براساس تحقیقات داونپورت و همکاران8 (2006) دارای 5 بعد مهم است. بعد اول بازسازی نظام زنجیره ارزش است. داونپورت و همکاران (2006) معتقدند با وجود تغییراتی که ایجاد شده، شرکتها باید مدلهای کسب و کار خود را تغییر دهند و فرهنگ ارزش محور را در سازمان نهادینه کنند. داشتن دیدگاهی ارزشی در سازمان منجر به ایجاد یک یکپارچگی در تمامی بخشها و فرایندهای سازمان میشود که سازمان با تکیه بر آن میتواند برای مشتریان ارزشآفرینی کرده و به مزیت رقابتی دست پیدا کند. عامل بعدی مدیریت دانایی است. این دیدگاه معتقد است مشتریان باید به افرادی تبدیل شوند که بتوانند دانش را در سازمان و در میان خد به گردش در بیاورند. عامل بعدی نوآوری است. نوآوری در کسب و کار به سازمان کمک میکند از ایدههای کارکنان، محیط، مشتریان جهت بهبود فرایندها و ارزش آفرینی بیشتر بهره بگیرد. عامل بعدی مراکز رشد فناوری کسب وکار است. ارتباط سازمانها با مراکز رشد باعث ایجاد یک رابطه قوی با افراد متخصص و خبره میشود که میتوانند دانش و فناوریهای جدید را به سازمان وارد کنند. در نهایت عامل آخر ایجاد گروههای تخصصی غیررسمی است که نشانگر وجود روابط غیررسمی و خارج از قوانین سازمانی است که در جهت خلق ارزش برای سازمان با هم تبادل نظر میکنند. در صورتیکه سازمانها بتوانند بر این ابعاد در طراحی مدلهای کسب و کار خود تمرکز کنند، پیامدهای مثبتی را برای آنها به همراه خواهد داشت. یکی از مهمترین پیامدها که کارگر شورکی (1400) در تحقیق خود به آن اشاره کرده است، پایداری اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است. رشنوادی و همکاران (1400)، تکاسی و نسیمی (1396)، لیو و همکاران9 (2021)، اسلاویک وهاناک10 (2017) در تحقیق خود مهمترین دستاورد سازمان را بهبود عملکرد سازمان میدانند که میتواند در ابعاد مالی و غیرمالی برای سازمان ارزش آفرینی کند. لیو و همکاران (2021) در تحقیق خود بهرهوری سازمان را دستاورد طراحی یک مدل کسب و کار موفق معرفی کردند. براون و همکاران (2019)، اسلاویک وهاناک (2017) همچنین بیان کردند شرکتهایی که مدلهای کسب و کار موفقی طراحی میکنند به مزیت رقابتی بلند مدت دست پیدا خواهند کرد. بر همین اساس میتوان گفت طراحی مدل کسب و کار نتایج مثبت فراوانی برای سازمان به همراه دارد. براساس بررسیهای انجام شده، مولفهها و شاخصهای پژوهش به شرح زیر است
جدول 1- مولفهها و شاخصها
شاخص | مولفه | ابعاد |
احساس بهتر پس از دریافت خدمت | ایجاد ارزش | مدل کسب و کار براساس مدیریت استراتژیک چندوجهی |
کیفیت خدمات | ||
مزایای دریافتی از شرکتها | ||
افزایش سواد فرهنگی مخاطبان | ||
تقویت فرهنگها ارزشهای جامعه | ||
استقرار فرهنگ ارزشی در سازمان | بازسازی نظام زنجیره ارزش | |
تغییر آرایش خدمات یک سازمان به مشتریان | ||
آگاهی از ترجیح مشتریان یک خدمت نسبت به خدمت دیگر | ||
نگاه خدمت محور | ||
برخورد سیستماتیک با تمام حوزههای کاری یک بنگاه | ||
نگاه یکپارچه به فعالیتها و وظایف مختلف | ||
تسهیل جریان دانش و استعداد بین سازمانها | مراکز رشد فناوری کسب وکار | |
ایجاد روابط بین سازمانها | ||
برقراری اتحاد استراتژیک با شرکتهای دانش بنیان | ||
تجاریسازی فناوری و عرضه منابع | ||
نهادینه کردن تعاملات شبکهای | ||
ایجاد پیوند رسمی با خبرگان خارج از سازمان | ||
تعامل با مخاطب براساس دانش تخصصی، عمومی وفنی مخاطب | مدیریت دانایی | |
تقویت فرهنگ انتشار دانایی | ||
ترویج افکار و فرهنگهای گوناگون | ||
بهرهگیری از فناوریهای زنده هوشمند (یکپارچگی انسان فکری با انسان مجازی) | ||
تصمیمگیری براساس دادهها و اطلاعات دانشی مشترک | ||
ذخیرهسازی واشتراکگذاری اطلاعات درون و برون سازمانی | ||
استقرار نظام مستندسازی الکترونیک | ||
مدیریت سیلوهای اطلاعاتی یادگیری | ||
مدیریت هالستیک (نگاه دوطرفه بالا به پایین و بالعکس) | ||
مسئولیتپذیری در قبال مخاطب | ||
توانمندسازی منابع انسانی | ||
دریافت اطلاعات و دادهها و تبدیل آن به دانش و بصیرت | ||
تعامل افراد در گروههای مجازی غیررسمی | ایجاد گروههای تخصصی غیررسمی | |
تعامل افراد در نشستها و گروههای دوستانه | ||
ایجاد یادگیری دو سویه از طریق تعامل و اشتراک دانش | ||
مکمل نقشها و ساختارهای رسمی سازمان | ||
نوآوری دوسویه تلفیقی مخاطب و سازمان | نوآوری | |
تبادل نظر آزادانه و مشارکت درایدهها و فرایندها | ||
همافزایی خلاقیتهای پیوسته وگسسته | ||
تقویت فرهنگ تعاملی تغییر | ||
نهادینهسازی نوآوری ارزش در مدلهای کسب و کار | ||
تمرکز به روابط و برنامهریزی غیرخطی | ||
ارتقا کار تیمی | ||
تغییر نگرش از تفکر تولیدمدار به تفکر خلاق و نوآوری خدمت محور | ||
همافزایی وبهینهسازی داراییهای نا مشهود | ||
یکپارچگی شبکههای عرضه و بازاریابی | ||
پذیرش و مدیریت ریسک | ||
همافزایی مراکز درآمدی | ||
جذب نیروی خلاق و کار آمد | ||
قادرسازی سازمان در تسهیم اطلاعات و شبکهسازی | ||
بهرهگیری ازفناوریهای زنده هوشمند (یکپارچگی انسان فکری با انسان مجازی) | ||
ایجاد نظام انگیزشی، حمایتهای مادی و معنوی از خلاقیت و نوآوری | ||
چابکی استراتژیک | زیرساختهای سازمانی | عوامل اثرگذار |
ساختار هزینه | ||
توانایی خلق ارزش مشترک | ||
فرهنگ سازمانی | ||
قابلیتهای پویا | ||
سازماندهی | زیرسختهای مدیریتی | |
استراتژی متوازن سازی یادگیری دو طرفه | ||
حمایت مدیریت از استراتژیها | ||
کارامدی و شایستگی فرهنگی مدیران | ||
قابلیتهای مدیریت دانش | زیرساختهای تکنولوژیکی | |
هوشمندی استراتژیک | ||
کانالهای ارتباطی | ||
سطح فناوری | ||
ظرفیت جذب | ||
استراتژی نوآوری | ||
قوانین و مقررات حاکم بر صنعت | عوامل محیطی | |
فرهنگ عام جامعه | ||
نیاز جامعه | ||
شرکای کلیدی | ||
پایداری اقتصادی | پیامدهای سازمانی | پیامدها |
بهبود عملکرد شرکت | ||
بهرهوری | ||
مزیت رقابتی بلند مدت | ||
سودآوری | ||
اجتناب از ریسک | ||
پایداری استراتژیک | ||
رشد و تداوم فعالیت یک سازمان | ||
اشتراک دانش، شایستگیها و منابع فناوری | ||
پایداری اجتماعی | پیامدهای اجتماعی | |
رفاه کل ملتها | ||
ایجاد ارزش برای جامعه | ||
ایجاد منافع فردی | ||
پایداری زیست محیطی | ||
تقویت فرهنگ سازمانی در جهت تغییر | سازمانی | راهبردها |
ایجاد نظام مدیریت مشارکتی | ||
توسعه تحقیق و پژوهش | ||
وجود نیروهای خلاق و نوآوری | ||
ایجاد نگرش مثبت به تنوع فرهنگ | فرهنگی | |
ایجاد اگاهیهای سیاسی | ||
تدوین فرآیند آموزش تعصب زدایی | ||
پیادهسازی نظام شایسته سالاری | مدیریتی | |
استقرار نظام شایستگی | ||
آماده سازی آموزشی | ||
حمایت همه جانبه مدیران ارشد سازمان | ||
مدیریت زمان | ||
عدم پیش بینی بودجه مناسب برای عملیاتی شدن | موانع اقتصادی | موانع |
هزینههای بالای فرایندها | ||
نبود بودجه کافی برای تحقیق و توسعه | ||
آگاهی ناکافی مدیران ارشد از الگوهای نوین مدیریت استراتژیک | موانع مدیریتی | |
عدم ثبات در مدیریت | ||
عدم وجود شایستگیهای فرهنگی در مدیران | ||
وجود قوانین و مقررات دست و پا گیر | موانع محیطی | |
عدم همکاری سازمانهای ذیربط | ||
عدم شناخت کافی از نیاز جامعه | ||
عدم توجه و هماهنگی با فعالیت سایر سازمانهای مرتبط | ||
فقدان آموزش مستمر و فراگیر | موانع زیرساختی | |
نبود فناوری | ||
عدم وجود ابزارها و تسهیلات مناسب و پیشرفته | ||
عدم به روز رسانی رویهها | ||
نهادینه سازی یادگیری فرهنگی | فرهنگی | تسهیلگرها |
غوطهور شدن در فرهنگهای مختلف | ||
نگرش درست نسبت به تفاوتهای فرهنگی | ||
ایجاد جو صمیمی و دوستانه در سازمان برای تبادل اطلاعات | سازمانی | |
برگزاری کارگاههای آموزش | ||
ایجاد ظرفیت یادگیری تیمی به منظور اصلاح و بهبود عملکرد | ||
فضای کالبدی سازمان |
پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و همچنین، به لحاظ نوع دادهها، از نوع کمی میباشد. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی مدیران سازمانهای فرهنگی از جمله میراث فرهنگی، صدا و سیما، شهرداری و ...در تهران است. در فرایند نمونهگیری در بخش آماری این پژوهش، با توجه به اینکه برای تجزیه و تحلیلها از مدل معادلات ساختاری بهره گرفته شده است، حداقل حجم نمونه باید 200 باشد. بر این اساس در این پژوهش براساس نمونهگیری در دسترس و تصادفی، 311 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند.
برای جمعآوری اطلاعات از دو روش زیر استفاده شده است:
روش اسنادی (کتابخانهای): در این روش، اطلاعات از طریق مطالعه کتب، نشریات، منابع اینترنتی و پایگاههای اطلاعاتی جمعآوری و پس از انتخاب منابع نسبت به تهیه، فیشبرداری و ترجمه متون مورد نظر اقدام شده است.
روش میدانی: برای جمعآوری دادههای مورد نیاز در بخش کمی با اعمال هماهنگیهای لازم، پرسشنامهها در بین نمونههای آماری توزیع و جمعآوری شده و مجموع دادههای جمعآوری شده وارد سیستم شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. به منظور آزمون مدل تدوین شده با استفاده از روشهای تحقیق کمی، دادههای حاصل از مرحله کیفی را مورد آزمون قرار داده و اعتبار مدل را مورد سنجش قرار داد.
پرسشنامه پژوهش از دو بخش اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه محقق ساخته تشکیل شده است. در ادامه به توضیح این دو بخش پرداخته میشود:
الف) اطلاعات جمعیت شناختی: در سؤالهای عمومی (اطلاعات جمعیت شناختی) هدف کسب اطلاعات کلی و جمعیت شناختی پاسخگویان است. این قسمت شامل چهار مورد است و ویژگیهایی مانند جنسیت و پایه تحصیلی و سایقه کار در آن مطرح شدهاند.
ب) پرسشنامه محقق ساخته: این پرسشنامه شامل 115 گویه با طیف پنج گزینهای لیکرت میباشد.
به منظور تعیین روایی پرسشنامه از روایی ظاهری11، محتوایی12 و سازه13 استفاده شد. در روایی ظاهری پرسشنامهها قبل از توزیع توسط پژوهشگر، چند نفر از اعضای نمونه و برخی خبرگان دانشگاهی و کارشناسان سازمانهای فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت. در روایی محتوایی در قالب یک روش دلفی و با کمک فرمهای CVR و CVI و به کمک ده نفر از خبرگان شامل اعضای مصاحبهشونده، خبرگان دانشگاهی، چند نفر از آزمودنیها و ... محتوای پرسشنامه ازنظر سؤالهای اضافی و یا اصلاح سؤالها مورد بررسی قرار گرفت. فرم CVI نشان داد که همه بر آن از نقطهنظر ساده بودن، واضح بودن و مربوط بودن از وضعیت مناسبی برخوردارند (میزان این ضریب برای هر یک از سؤالها بالاتر از 0.79 بود)؛ همچنین با توجه به اینکه مقدار CVR برای همه سؤالها بالای 0.62 به دست آمد هیچ سؤالی نیاز به حذف شدن نداشت. در مورد روایی سازه نیز از دو نوع روایی همگرا و واگرا با کمک نرمافزار Smart-Pls 2 استفاده شد. در بررسی روایی همگرا یافتهها نشان داد ضرایب معناداری تمام بارهای عاملی بزرگتر از 2.58 بود (آماره تی) یعنی تمامی بارهای عاملی با اطمینان 99 درصد معنادار بود؛ مقادیر تمام بارهای عاملی نیز بالای 0.5 بود (رابطه متغیر آشکار و پنهان)؛ میانگین واریانس استخراج شده14 (AVE) همه مؤلفهها بالای 0.5 بود و همین طور پایایی ترکیبی همه مؤلفهها بزرگتر از میانگین واریانس استخراج شده آن بود؛ لذا میتوان گفت که روایی همگرای سازههای مدل تائید میشوند. در بررسی روایی واگرا نیز از آزمون فورنل و لارکر (این آزمون روایی واگرا (تشخیصی) را در سطح متغیرهای پنهان با استفاده از ماژولی که در نرمافزار Smart-Pls 3 تعریف شده میسنجد) و آزمون بار عرضی15 (این آزمون روایی واگرا را در سطح متغیرهای مشاهدهپذیر توسط ماژولی که در نرمافزار Smart- Pls3 تعریف شده میسنجد) استفاده شد. در آزمون فورنل و لارکر یافتهها نشان داد، جذر میانگین واریانس استخراج شده هر متغیر پنهان بیشتر از حداکثر همبستگی آن متغیر با دیگر متغیرهای پنهان مدل بود؛ هم چنین نتایج آزمون بار عرضی نشان داد، بارهای عاملی هرکدام از متغیرهای پژوهش بیشتر از بارهای عاملی مشاهده پذیرهای دیگر مدلهای اندازهگیری موجود در مدل بود و از طرف دیگر بار عاملی هر متغیر مشاهدهپذیر بر روی متغیر پنهان متناظرش حداقل 0.1 بیشتر از بارهای عاملی همان متغیر مشاهدهپذیر بر متغیرهای پنهان دیگر بود (در فصل چهار به طور کامل قابل مشاهده است)؛ بنابراین نتایج این دو آزمون بیانگر روایی واگرا بود. در این پژوهش پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی16 محاسبه میشود. مقادیر این دو ضریب برای همه متغیرهای پژوهش بالای 7/0 به دست آمد که نشاندهنده پایا بودن ابزار اندازهگیری بود.
نتایج نشان داد که پایایی ابعاد مورد تائید است. زیرا آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی بالای 0.7 است و همچنین AVE>0.5 است. روایی همگرا مورد تائید است، زیرا CR>0.7؛ CR>AVE؛ AVE>0.5.
برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است.
الف) آمار توصیفی
برای توصیف ویژگیهای جمعیت شناختی که دادههای آن از پرسشنامه بهدست آمد از درصد، فراوانی، جداول، اشکال و نمودار استفاده شد و همچنین به منظور توصیف متغیرهای پژوهش از میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی بهره گرفته شد. لازم به ذکر است که عملیات مربوط به آمار توصیفی با استفاده از نرمافزار Spss-21 انجام شد.
در بخش استنباطی برای پاسخ به سؤالهای پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری17 با استفاده از نرمافزارهای SPSS-v21 و نیز Smart Pls-v2 بهره گرفته شد.
یافتههای پژوهش
در ابتدای بخش آمار توصیفی به توصیف ویژگیهای جمعیت شناختی پاسخ دهندگان پرداخته شده است. براساس نتایج، 199 نفر از افراد را مردان و 112 نفر را زنان تشکیل دادهاند. براساس نتایج، 2 نفر از پاسخ دهندگان در بازه سنی 20 تا 30 سال، 36 نفر 31 تا 40 سال، 182 نفر 41 تا 50 سال و 91 نفر بالای 50 سال هستند. براساس نتایج، 3 نفر فوق دیپلم، 145 نفر لیسانس، 94 نفر فوق لیسانس و 69 نفر دکترا و بالاتر هستند. همچنین براساس نتایج، 24 نفر 6 تا 10 سال، 96 نفر 11 تا 15 سال، 104 نفر 16 تا 20 سال و 87 نفر بالای 20 سال هستند.
در جدول زیر، شاخصهای مرکزی و پراکندگی مربوط به متغیرهای پژوهش نمایش داده شده است. لازم به ذکر است، کمینه و بیشینه هر یک از متغیرهای زیر به ترتیب 1 و 5 میباشد.
جدول 2- مشخصههای آماری مدل پژوهش
کشیدگی | چولگی | انحراف معیار | میانگین | مولفه |
1.043 | 1.547= | 0.583 | 3.932 | مدل کسب و کار براساس مدیریت استراتژیک چندوجهی |
.552 | -.657 | .838 | 3.577 | ایجاد ارزش |
1.794 | -1.003 | .724 | 3.757 | بازسازی نظام زنجیره ارزش |
1.346 | -.798 | .730 | 3.719 | مراکز رشد فناوری کسب وکار |
1.016 | -1.165 | .642 | 4.045 | مدیریت دانایی |
.780 | -.807 | .743 | 4.084 | ایجاد گروههای تخصصی غیر رسمی |
1.685 | -1.457 | .673 | 4.065 | نوآوری |
0.893 | 0.780- | 0.798 | 3.617 | عوامل اثرگذار |
-.011 | -.762 | 1.090 | 3.599 | زیرساختهای سازمانی |
.459 | -.744 | .947 | 3.634 | زیرسختهای مدیریتی |
.125 | -.358 | .398 | 3.735 | زیرساختهای تکنولوژیکی |
.635 | -.545 | .468 | 3.740 | عوامل محیطی |
0.138 | 0.794- | 0.557 | 3.654 | پیامدها |
1.100 | -.720 | .698 | 3.622 | پیامدهای سازمانی |
.586 | -.659 | .640 | 3.712 | پیامدهای اجتماعی |
0.138 | 0.965- | 0.494 | 3.917 | راهبردها |
.908 | -.993 | .680 | 3.977 | سازمانی |
1.206 | -1.359 | .896 | 3.957 | فرهنگی |
.403 | -.578 | .678 | 3.844 | مدیریتی |
0.540 | 0.303- | 0.602 | 3.579 | موانع |
-.222 | -.372 | .944 | 3.540 | موانع اقتصادی |
1.012 | -.736 | .841 | 3.635 | موانع مدیریتی |
.309 | -.528 | .787 | 3.517 | موانع محیطی |
-.488 | -.406 | .668 | 3.628 | موانع زیرساختی |
0.691 | 0.698- | 0.576 | 3.536 | تسهیل گرها |
.785 | -.841 | .754 | 3.452 | فرهنگی |
.452 | -.844 | .699 | 3.599 | سازمانی |
اطلاعات جدول مشخصههای آماری همچون میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی را برای متغیرهای پژوهش نشان میدهد. براساس نتایج، تمامی متغیرهای مدل دارای میانگین بالای 3 هستند.
نرمال بودن دادههای مربوط به متغیرهای پژوهش با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت. چنانکه نتایج نشان داد، سطح معنیداری آمارهی آزمون کولموگروف-اسمی رنوف برای همه اکثریت کوچکتر از 0.05 است، لذا فرض صفر (نرمال بودن دادهها) رد میشود. یعنی، دادهها از توزیع نرمال برخوردار نیستند.
در بخش تجزیه و تحلیلهای استنباطی به بررسی مدل پژوهش پرداخته شد. در این زمینه با استفاده از مدل معادلات ساختاری به بررسی و برازش مدل پرداخته شد. مدل پژوهش با تکیه بر روش حداقل مربعات جزئی و نرمافزار smartPLS موردآزمون قرار گرفت. خروجی نرمافزار به شرح شکلهای 1و 2 است
شکل 1- ضرایب مسیر و بارهای عاملی مدل
شکل 2- معناداری مدل
براساس نتایج حاصل از بررسی مدل، میزان بارهای عاملی برای تمامی مولفهها بیشتر از 0.5 و میزان معناداری بیشتر از 2.58 است. براین اساس میتوان گفت روایی سازه مورد تایید قرار گرفته است.
بررسی ضرایب مسیر و معناداری روابط نشان میدهد با توجه به اینکه ضرایب مسیر برای تمامی روابط بیشتر از 0.5 و معناداری بیشتر از 2.58 است، همانگونه که در جدول فوق نشان داده شد همه شاخصها از لحاظ آماری معنادار و بارهای عاملی آن در سطح بالایی (بیشتر از 0.5) قرار دارند. همچنین میتوان گفت روابط میان ابعاد مدل مورد تایید قرار میگیرد. بررسی ورابط به شرح زیر است:
جدول 3- ضرایب مسیر و معناداری روابط
معناداری | ضریب مسیر | روابط |
5.707 | 0.868 | شرایط علی-پدیده محوری |
3.158 | 0.624 | موانع-پدیده محوری |
5.329 | 0.680 | تسهیلگرها-پدیده محوری |
38.229 | 0.862 | پدیده محوری-راهبردها |
32.086 | 0.860 | راهبردها-پیامدها |
شاخص ضریب تعیین ) متغیرهای وابسته
ضریب مربوط به متغیرهای پنهان درونزا (وابسته) است و تاثیر یک متغیر مستقل بر یک متغیر وابسته را نشان میدهد که سه مقدار 19/0، 33/0 و 67/0 به عنوان مقدار ملاک برای مقادیر ضعیف، متوسط و قوی
در نظر گرفته میشوند. مقدار
برای سازههای مدل اصلی، 0.870 و 0.743 و 0.739 محاسبه شده است.
شاخص ارتباط پیشبین
این معیار، قدرت پیشبینی مدل در متغیرهای وابسته را نشان میدهد. ملاک تفسیر ، سه مقدار 02/0، 15/0و 35/0 عنوان قدرت پیشبینی کم، متوسط و قوی میباشد. اگر این شاخص مثبت باشد مطلوب است. مقدار
برای متغیرهای تحقیق 0.312، 278/0 و 226/0 است که مثبت و در سطح مطلوب است. بر همین اساس میتوان گفت قدرت پیشبینی مدل در مورد متغیرها مطلوب هستند.
شاخص GOF
شاخص که برای برازش توسط تننهاوس و همکاران18 (2005) معرفی شده است، ملاک کلی برازش (GOF) است که با محاسبه میانگین هندسی میانگین اشتراک و به صورت زیر محاسبه میشود.
این شاخص نیز همانند شاخصهای برازش مدل لیزرل عمل میکند و بین صفر تا یک قرار دارد و مقادیر نزدیک به یک نشانگر کیفیت مناسب مدل هستند. البته باید توجه داشت این شاخص همانند شاخصهای مبتنی بر خی دو در مدلهای لیزرل به بررسی میزان برازش مدل نظری با دادههای گردآوری شده نمیپردازد. بلکه توانایی پیشبینی کلی مدل را مورد بررسی قرار میدهد و اینکه آیا مدل آزمون شده در پیشبینی متغیرهای مکنون درونزا موفق بوده است یا نه.
متخصصان مدلیابی ساختاری به روش PLS شاخص GOF کمتر از 1/0 را کوچک، بین 1/0 تا 25/0 را متوسط و بیش از 36/0 را بزرگ قلمداد میکنند. با در نظر گرفتن این معیارها شاخص برازش مدل نمونه مورد بررسی 659/0 میباشد که جز اندازههای بزرگ است. با توجه به این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که مدل آزمون شده در نمونه مورد بررسی برازش مناسبی دارد.
بحث و نتیجهگیری
همانگونه که بررسیها نشان داد، پدیده محوری شامل مولفهها و شاخصهای زیر است:
ایجاد ارزش: احساس بهتر پس از دریافت خدمت، کیفیت خدمات، مزایای دریافتی از شرکتها، افزایش سواد فرهنگی مخاطبان، تقویت فرهنگها وارزشهای جامعه. در میان این اهداف سازمانی بسیار متفاوت، یک وجه مشترک وجود دارد: تمایل و نیاز به ارزش آفرینی. ارزش، بهای مالی یک محصول یا دارایی است. بنابراین، میتوانیم بیان این موضوع که هدف کسب و کار، در ابتدا ارزشآفرینی برای مشتریان و در وهله بعدی متناسب کردن آن ارزش مشتری به شکل سود (و به موجب آن ارزش آفرینی برای بنگاه) است آن را تعمیم دهیم. در واقع کسب و کار، چیزی فراتر از پول درآوردن است و گامی مهم و استراتژیک برای ارزش آفرینی است. به نظر میرسد به اعتقاد کارآفرینانی که سازمانهای تجاری را ایجاد میکنند ثروت فردی، محرک کماهمیتتری نسبت به استقلالطلبی، موفقیتطلبی و گرایش به هیجان است. بدیهی است که شرکتها در برابر کارکنان، مشتریان، جامعه و محیط طبیعی، مسئولیتهای قانونی و اخلاقی دارند. اما شرکتهایی که رویکرد ذینفعان را میپذیرند و به دنبال پیگیری منافع جمعی ذینفعان مختلف هستند با مشکلات مهمی در تدوین سازی و پیادهسازی استراتژیهای سازمان و ارزشآفرینی مواجه هستند. در نظر گرفتن اهداف مختلف و مشخص کردن موازنه بین آنها پیچیدگی تصمیمگیری را بسیار افزایش میدهد. در راستای این دستاورد تحقیق آندرو و همکاران19 (2010) در تحقیق خود به احساس بهتر پس از دریافت خدمت به عنوان یکی از عوامل ارزش آفرین سازمان یاد کردهاند.
بازسازی نظام زنجیره ارزش: استقرار فرهنگ ارزشی در سازمان، تغییر آرایش خدمات یک سازمان به مشتریان، آگاهی از ترجیح مشتریان یک خدمت نسبت به خدمت دیگر، نگاه خدمت محور، برخورد سیستماتیک با تمام حوزههای کاری یک بنگاه و نگاه یکپارچه به فعالیتها و وظایف مختلف. هدف فرآیند مدیریت کمک به مدیریت برای ارزش آفرینی در کسب و کار است، به گونهای که موجبات رضایتمندی ذینفعان مهم را فراهم سازد. از طرفی فرآیند برنامهریزی استراتژیک به عنوان یکی از تکنیکهای محوری در فرآیند مدیریت در همه بخشهای اقتصادی به صورتی همهگیر مورد استفاده قرار گرفته است و برای تداومپذیری و رشد سازمانها، امری حیاتی محسوب میگردد. این رشد و تداومپذیری سازمانها آنها را قادر میسازد با محیطهای در حال تغییر کنار بیایند؛ حتی زمانی که شاکله استراتژی همچنان فاقد ساختار و برنامه بوده و به شیوهای غیرهمیشگی و غیرتکراری عمل میکند. سازمانهای فرهنگی مانند سایر سازمانها و البته به دلیل ویژگیهایی نظیر اتخاذ تصمیمات آتی و مخاطره ترکیب شده با نوع فعالیت خود برای بقا و رشد، باید بنحوی اثربخش از فرآیند مدیریت استراتژیک بهره ببرند تا حداکثر ارزش را بیافرینند.
مراکز رشد فناوری کسب وکار: تسهیل جریان دانش و استعداد بین سازمانها، ایجاد روابط بین سازمانها، برقراری اتحاد استراتژیک با شرکتهای دانش بنیان، تجاریسازی فناوری و عرضه منابع نهادینه کردن تعاملات شبکهای و ایجاد پیوند رسمی با خبرگان خارج از سازمان. امروزه شرکتها و کسب وکارهای متفاوت علاوه بر سعی برای حفظ بقا و جلوگیری از سقوط باید برای عبور از مرز خوب بودن و رسیدن به ایدهآلهایشان تلاش کنند وگرنه حتی قادر به حفظ وضع موجود هم نخواهند بود. همین موضوع است که تحقیق و توسعه را به یکی از اصلیترین فعالیتهای هر شرکت و بنگاه تبدیل میکند. در این میان از جمله عوامل مهمی که منجر به ایجاد شکاف بین کشورها شده است تفاوت در توانمندی آنها در انجام نوآوری مداوم در تمامی ابعاد به ویژه ابعاد اقتصادی و مرتبط با تولید و کسبوکار است. با توجه به رشد سریع فناوری به ویژه در دو دهه اخیر و پیشبینی روند رشد آن در آینده، بیشک اگر تمهیدات مناسب اندیشیده نشود با گذشت زمان این شکاف روز به روز بزرگ و بزرگتر خواهد شد. یکی از راههای مقابله با گسترش این شکاف، افزایش توانمندیهای منجر به نوآوری در سازمانها و کسب وکارها از طریق افزایش فعالیتهای تحقیق و توسعهای آنها است. در این راستاهانسن و همکاران (2000) یکی از دستاوردهایی که سازمانهای تحقیق و توسعهای به همراه دارند را تسهیل جریان دانش و استعداد بین سازمانها و ایجاد روابط بین سازمانها میداند.
مدیریت دانایی: تعامل با مخاطب براساس دانش تخصصی، عمومی و فنی مخاطب، تقویت فرهنگ انتشار دانایی، ترویج افکار و فرهنگهای گوناگون، بهرهگیری از فناوریهای زنده هوشمند (یکپارچگی انسان فکری با انسان مجازی)، تصمیمگیری براساس دادهها و اطلاعات دانشی مشترک، ذخیرهسازی واشتراکگذاری اطلاعات درون و برون سازمانی، استقرار نظام مستندسازی الکترونیک مدیریت سیلوهای اطلاعاتی یادگیری، مدیریتهالستیک (نگاه دوطرفه بالا به پایین و بالعکس)، مسئولیتپذیری در قبال مخاطب، توانمندسازی منابع انسانی و دریافت اطلاعات و دادهها و تبدیل آن به دانش و بصیرت. در جوامع امروزی با توجه به سرعت تغییرات و پیچیدگی محیط کسب و کار، دانش به یک منبع کلیدی تبدیل شده و به عنوان دارایی حیاتی جهت کسب مزیت رقابتی به شمار میآید. برای ارتقاء بهرهوری سازمان، ضروری است فرایندی متمرکز بر دانش موثر ایجاد گردد. مدیریت دانش، عملیات روزمره و عادات سازمانها را متحول مینماید و در صورت سازماندهی و طراحی فرایندها بوسیله آن، میتوان دانش ضمنی را استاندارد نموده و مهارتها را مستندسازی کرد. انتخاب استراتژیهای مدیریت دانش خود یک مسئله استراتژیک میباشد و معمولاً شامل قضاوتهای ذهنی و کیفی است. در این راستا داونپورت و همکاران (2006) در تحقیقات خود بر تعامل با مخاطب براساس دانش تخصصی، عمومی و فنی مخاطب، تقویت فرهنگ انتشار دانایی، ترویج افکار و فرهنگهای گوناگون، استقرار نظام مستندسازی الکترونیک، مدیریت سیلوهای اطلاعاتی یادگیری و بهرهگیری از فناوریهای زنده هوشمند (یکپارچگی انسان فکری با انسان مجازی) تاکید کردند.
ایجاد گروههای تخصصی غیررسمی: تعامل افراد در گروههای مجازی غیررسمی، تعامل افراد در نشستها و گروههای دوستانه، ایجاد یادگیری دو سویه از طریق تعامل و اشتراک دانش و مکمل نقشها و ساختارهای رسمی سازمان. نظریههای مختلفی دربارهی دلایل تشکیل گروه وجود دارد. بنا بر نظریهی جورج هومان، گروه براساس فعالیتها، تعاملات، اهداف و مقاصد افراد شکل میگیرد، بنابراین تعامل افراد با یکدیگر مبنای اصلی تشکیل یک گروه است. براساس نظریهی تبادل اجتماعی، ارتباطات بین افراد بر مبنای انتظارات ضمنی و متقابل آنها از یکدیگر و بر پایهی تعهد و اعتماد شکل میگیرد. نظریهی هویت اجتماعی نشان میدهد که افراد تمایل زیادی برای عضویت در گروههای مهم و برجسته دارند، چرا که با این کار هویت و عزت نفس پیدا میکنند. گروههای کاری غیررسمی ممکن است مدتهای طولانی (حتی بیشتر از گروههای عادی) پابرجا باشند. اعضای این گروه ممکن است متعلق به یک سازمان مشترک نباشند اما اهداف مشترکی دارند. این اهداف ممکن است اصلا ارتباطی به اهداف سازمان نداشته باشد. در بسیاری از موارد، دانش و اطلاعات توسط این گروهها منتقل میشود و نقش مهمی در ایجاد استراتژیهای کسب و کار در سازمان دارند.
نوآوری: نوآوری دوسویه تلفیقی مخاطب وسازمان، تبادل نظر آزادانه و مشارکت درایدهها و فرایندها، همافزایی خلاقیتهای پیوسته وگسسته، تقویت فرهنگ تعاملی تغییر، نهادینهسازی نوآوری ارزش درمدلهای کسب و کار، تمرکز به روابط و برنامهریزی غیرخطی، ارتقا کار تیمی، تغییر نگرش از تفکر تولیدمدار به تفکر خلاق و نوآوری خدمت محور، همافزایی و بهینهسازی داراییهای نامشهود، یکپارچگی شبکههای عرضه و بازاریابی، پذیرش و مدیریت ریسک، همافزایی مراکز درآمدی، جذب نیروی خلاق و کار آمد، قادرسازی سازمان در تسهیم اطلاعات و شبکهسازی، بهرهگیری ازفناوریهای زنده هوشمند (یکپارچگی انسان فکری با انسان مجازی) و ایجاد نظام انگیزشی، حمایتهای مادی و معنوی از خلاقیت و نوآوری. طرفی امروزه نوآوری در محیط کسب و کار حاضر برای سازمانها الزامی است و نقش مهمی را ایفا مینماید. اکثر سازمانها در جستجوی خلق ایدههای جدید هستند تا از دانش برای عرضه تولیدات و خدمات جدید برای مشتریان و ذینفعان بهره ببرند و از این طریق زیرساختهای لازم را برای نوآوری ایجاد کنند. همانگونه که بیان شد، شرکتها میتوانند استراتژی نوآوری خود را به استراتژی بهرهبردارانه، که به فنآوریها و وظایف فعلی به کار رفته است، و استراتژی اکتشافی، که متشکل از فناوریها و وظایف جدید و بنیادی است، متمایز کنند. برای شکل دادن به استراتژیهای نوآوری، شرکتها باید اطلاعات جدید را از محیط جذب کرده و از آنها در داخل استفاده کنند.
همچنین نتایج نشان داد، عوامل اثرگذار مدل به شرح زیر است:
زیرساختهای سازمانی: چابکی استراتژیک، ساختار هزینه، توانایی خلق ارزش مشترک، فرهنگ سازمانی و قابلیتهای پویا. زیرساختهای کسب و کار سازمان مشتمل بر مجموعهای از عناصر زیرساختی است که توجه به آنها موجب تسهیل در دستیابی به عملکرد و رفتارهای موفق سازمان فرایند محور خواهد شد. به عنوان مثال فرهنگ سازمانی پیش برنده الگویی از ارزشهای مشترک، اعتقادها و عادتها و هنجارها در سازمان میباشد که بر استراتژی سازمان تاثیرگذار است. در عصر دانایی، با افزایش نوآوری و توسعه بازارهای نوظهور، رواج فناوریهای برتر و زنده و گسترش کسب و کار الکترونیکی، شرط توفیق، بهرهگیری از فرصتها و رویارویی با چالشهای پیشرواست. تمام این موارد ایجاب مینماید که فرهنگ سازمانی و استراتژی آن به خوبی شناخته و بررسی شوند تا بتوان با شناخت فرهنگ و همسویی آن با استراتژیهای مناسب در سازمان در دنیای رقابتی پیروز گردید.
زیرساختهای مدیریتی: سازماندهی، استراتژی متوازنسازی یادگیری دو طرفه، حمایت مدیریت از استراتژیها و کارامدی و شایستگی فرهنگی مدیران. در یک عملیات استراتژیک، شناخت دقیق وضع فعلی سازمان، نقش تعیینکنندهای خواهد داشت. مطالعه و آگاهی از رسالت، اهداف، وظایف، ساختار، منابع انسانی و مالی، امکانات، ظرفیت و پتانسیل بالقوه و بالفعل و در مجموع شناخت نقاط ضعف و قوت یک سازمان در این بررسی حائز اهمیت فراوان است. هماکنون در بسیاری از موسسات دولتی و خصوصی مدیران از شناختی بسیار سطحی و غیردقیق نسبت به محیط داخلی خود برخوردارند، و این عدم شناخت، امکان اتخاذ تصمیمات صحیح و به موقع را از آنان سلب کرده است. در یک سازمان، علاوه بر مدیران، مجموعة پرسنل نیز باید از مراتبی از شناخت محیط داخلی برخوردار گردند. این اطلاعات آنان را در انجام وظایف محوله یاری خواهد رساند.
زیرساختهای تکنولوژیکی: قابلیتهای مدیریت دانش، هوشمندی استراتژیک، کانالهای ارتباطی، سطح فناوری، ظرفیت جذب و استراتژی نوآوری. به رغم آنکه مدیریت استراتژیک یک دانش مهم به شمار میرود، یک فن و مهارت نیز قلمداد میشود که تنها مدیران مستعد و خلاّق و یا به عبارتی دارندگان بینش استراتژیک، از امکان بهرهگیری از آن برخوردار میگردند. مدیریت تکنولوژی زمانی موفق خواهد بود که میان استراتژی کسب و کار و استراتژی تکنولوژی، ارتباطی مناسب برقرار شود. استراتژی تکنولوژی، همانا بکارگیری، توسعه و نگهداری کلیت دانش و توانایی شرکت است. گرچه تکنولوژی عامل بسیار مهمی به شمار میرود، ولی به تنهایی برای تضمین موفقیت کسب و کار، کافی نیست. کسب و کار موفق، همانا یکپارچهسازی نوآوری تکنولوژی با تولید، بازاریابی، مالی و نیروی انسانی در راستای تحقق اهداف تعیین شده است.
عوامل محیطی: قوانین و مقررات حاکم بر صنعت، فرهنگ عام جامعه، نیاز جامعه و شرکای کلیدی. اصولاً تعریف و ترسیم قلمروی محیط خارجی یک سازمان به اهداف و وظایف آن وابسته است. برای اغلب موسسات فرهنگی شناخت بهروز و عمیق مخاطبان و به عبارتی مخاطبشناسیای که در بردارندة درک مختصات و نیازها و انتظارات آنان (مخاطبان) باشد، حائز اولویت است. نباید فراموش کرد که در یک عملیات استراتژیک، جهتدهی به نیازهای مخاطبان نیز منوط به شناخت دقیق مخاطب خواهد بود. علاوه بر روانشناسی مخاطب، جامعهشناسی مخاطب نیز در یک بررسی کارآمد ضروری به نظر میرسد. اینکه مخاطب در چه جامعه و یا چه مختصاتی و پیشینهای زندگی میکند، نباید از دستور بررسی خارج شود. تحقیقاً یکی از مشکلات مزمن اغلب موسسات فرهنگی در ایران عدم توجه به مخاطبشناسی روزآمد یا مواجهة نهانی با این مقوله میباشد. علاوه بر این بررسی محیط خارجی یک سازمان فرهنگی، به تناسب وظایف آن گسترش مییابد. همچنین شناخت مقررات و ضوابط موضوعة سازمانهای دولتی و خصوصی و تاثیر این مقررات بر فعالیتهای سازمان و نیز حوادث احتمالی در داخل و خارج کشور اعم از سیاسی، اقتصادی و جزء بررسیهای محیط خارجی یک سازمان میباشد.
نتایج نشان داد، پیامدهای مدل به شرح زیر است:
پیامدهای سازمانی: براساس بررسیهای صورت گرفته، استقرار مدل کسب و کار چندوجهی، پیامدهای زیر را برای سازمانهای فرهنگی به همراه دارد. پایداری اقتصادی، بهبود عملکرد شرکت، بهرهوری، مزیت رقابتی بلندمدت، سودآوری، اجتناب از ریسک، پایداری استراتژیک، رشد و تداوم فعالیت یک سازمان، اشتراک دانش، شایستگیها و منابع فناوری.
پیامدهای اجتماعی: همچنین پایداری اجتماعی، رفاه کل ملتها، ایجاد ارزش برای جامعه، ایجاد منافع فردی، پایداری زیست محیطی از پیامدهای اجتماعی استقرار مدل کسب و کار چندوجهی در سازمانهای فرهنگی است. تا زمانی که در ستاد مدیریت یک سازمان فرهنگی طرز تفکر خلاّق و نوآور ظهور نکند و مدیران ارشد آن سازمان خود را نیازمند به یک تحول نبینند، امید به بهبود شرایط و ایجاد تغییر به وجود نخواهد آمد. البته معمولاً در سازمانهای دولتی که عنصر «ثمربخشی» به صورت دقیق در برنامهها مورد مطالبه قرار نمیگیرد، انگیزه برای تغییر کمتر مشاهده میشود و همواره نوعی خودرضایتی در مدیران وجود دارد؛ اما در موسسات خصوصی که بقا و دوام موسسه منوط به ثمربخشی و دستیابی به نقطة مطلوب است، انگیزه و نیاز به تحول و نوآوری در میان مدیران ارشد کاملاً مشهود میباشد. از آنجا که هماکنون بخشهای سرنوشتسازی از امور فرهنگی کشور در اختیار سازمانهای دولتی یا وابسته به بودجة عمومی کشور است، باید ایجاد انگیزه و اعتقاد در مدیران ارشد جهت ایجاد تحول و نوآوری به عنوان نخستین گام در عملیات استراتژیک مورد توجه قرار گیرد.
همانگونه که بررسیها نشان داد، تمامی روابط مدل معنادار بود. بر این اساس میتوان گفت زیرساختهای سازمانی، زیرسختهای مدیریتی، زیرساختهای تکنولوژیکی و عوامل محیطی به عنوان عوامل اثرگذار تاثیر مثبت و معناداری بر مدیریت استراتژیک چندوجهی دارند. همچنین مدیریت استراتژیک چندوجهی تاثیر مثبت و معناداری بر راهبردهای مدل (سازمانی، فرهنگی و مدیریتی) داشت. همچنین تاثیر راهبردها بر پیامدها (پیامدهای سازمانی و پیامدهای اجتماعی) معنادار بود. بررسیهای مدل همچنین نشان داد موانع (موانع اقتصادی، موانع مدیریتی، موانع محیطی و موانع زیرساختی) و تسهیلگرها (فرهنگی و سازمانی) تاثیر معناداری بر پدیده محوری دارند. براساس این دستاورد سازمانهای فرهنگی با تکیه بر زیرساختهای سازمانی، زیرسختهای مدیریتی، زیرساختهای تکنولوژیکی و عوامل محیطی میتوانند به صورت استراتژیک چندوجهی، مدلهای کسب و کار خود را مدیریت کنند.
منابع
آهی فرهاد، طولابی زینب و محمدی اسفندیار (1400). تأثیر تفکر استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک بر عملکرد شرکت با نقش تعدیلگر آیندهنگری استراتژیک (مطالعه موردی: شرکت گاز استان کرمانشاه). فصلنامه علمی تخصصی رویکردهای پژوهشی نوین در مدیریت و حسابداری.
تکاسی، نگار و نسیمی، محمدعلی (1396). تاثیر رویکرد استراتژیک مدیریت فرآیند کسب و کار بر فرآیند ارزیابی عملکرد بانک (مطالعه موردی: شعب بانک ملت استان مازندران)، کنفرانس ملی پژوهشهای نوین حسابداری و مدیریت در هزاره سوم، کرج.
رشنوادی، یعقوب و صادق وزیری، فراز و نصرت پناه، رسول (1400). ارتقای عملکرد شرکت از طریق قابلیتهای مدیریت دانش، انعطافپذیری استراتژیک و چابکی استراتژیک؛ نقش میانجی نوآوری مدل کسب و کار.
قدمی، محسن، علی نیای لاکانی، پریسا (1394). بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با استراتژی با استفاده از مدل گلوب، مدیریت توسعه و تحول36.
کارگر شورکی، محمد (1400). مثلث تحقق استراتژی پایداری مبتنی بر نوآوری مدل کسب و کار پایدار دیجیتالی با رویکرد قابلیت پویا، دومین همایش ملی و اولین همایش بینالمللی پایداری کسب و کار، اهواز.
Braun, M, Latham, S and Cannatelli, B (2019), Strategy and business models: why winning companies need both, Journal of Business Strategy.
Climent, R. haftor, D (2021). Value creation through the evolution of business model themes, Journal of Business Research.
Frank, A. G, Mendes, G. H, Ayala, N. F & Ghezzi, A (2019). Servitization and industry convergence in the digital transformation of product firms: A business model innovation perspective. Technological Forecasting and Social Change (in press).
Hassanabadi, Masoud (2019). Strategic thinking, organizational foresight, and strategic planning in high-tech SMEs in the UK, Use this URL to cite or link to this record in EThOS.
Lambert S. C (2012). Deconstructing business model frameworks using a reference model. Center of accounting, govenance, and sustainability.
Liu, liu, H. gu, J (2021). Linking business model design and operational performance: The mediating role of supply chain integration, Industrial Marketing Management.
Manasra, E.A, Zyadat, M.A, Awamreh, M.A and Alnsour, M.S (2013). Linking entrepreneurial marketing and performance indicators in Jordanian hotel industry. Journal of Management Research.
Slávik, S. Hanák, R (2017). IDENTIFICATION OF RELATION BETWEEN BUSINESS MODEL AND BUSINESS STRATEGY AND MEASUREMENT OF ITS TIGHTNESS, PROBLEMS OF MANAGEMENT IN THE 21st CENTUR, 12(1).
Szemere, T. P, Garai-Fodor, M and Csiszárik-Kocsir, Á (2021). Risk Approach- Risk Hierarchy or Construction Investment Risks in the Light of Interim Empiric Primary Research Conclusions. Risks, [e-journal] 9(5).
Zott, C, Amit, R and Massa, L (2011). The Business Model: Recent Developments and Future Research, Journal of Management.
یادداشتها
[1] Manasra
[2] Frank et al
[3] Climent & haftor
[4] Hassanabadi
[5] Szemere et al
[6] lambert
[7] Zott et al
[8] Dowenport et al
[9] Liu et al
[10] Slávik & Hanák
[11] Faced Validity
[12] Content Validity
[13] Construct Validity
[14] Average Variance Extracted
[15] Cross Loadings
[16] Composite Reliability (CR)
[17] Structural Equation Modeling (SEM)
[18] Tennen House et al
[19] Andrew et al
-
Meta-analysis of the relationship between cultural intelligence and cultural competence
Print Date : 2023-05-22