A Critique and Analysis on the Claim of Invalidity of the Tradition of Islamic Historiography from Dequin’s Point of View in the book The Beginning of Praise of Ali and the Emergence of Abbasid Worldview
Subject Areas : Quarterly Journal of Research for the Studies of the Ahl al-BaytMohammad Reza Nourabadi 1 , Norouz Amini 2 * , Mahboub Mahdavian 3
1 - PhD student, Department of Quranic Sciences and Hadith, Khoy Branch, Islamic Azad University, Khoy, Iran.
2 - Assistant professor, Department of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Literature and Humanities, University of Gilan, Rasht, Iran (corresponding author).
3 - Assistant professor, Department of History and Civilization of Islamic Nations, Khoy Branch, Islamic Azad University, Khoy, Iran.
Keywords: Narratives, Dequin, Historical-Critical Analysis, Mohammad ibn Abdullah (as), Mohammad ibn Hanafiyah.,
Abstract :
One of the most common errors in any research is the researcher's lack of knowledge, incomplete information, and incorrect assumptions, which prevent the researcher from making a correct assessment of his or her problem. In addition, realized biases can also disrupt the flow of research. This research examines Dequinn's one-sided views and analyses resulting from incorrect assumptions about a large part of the sources of the Islamic religion, namely Islamic narratives, by focusing on his views in the book the Beginning of the Praise of Ali and the Emergence of the Abbasid Worldview, especially in the nominal similarity of Mohammad ibn Abdullah and Mohammad ibn Hanafiyah, using a historical-critical analysis method, and it seeks to determine whether Dequin's analysis of the similarity between the two Mohammads is valid on historical-narrative grounds? The research findings indicate that the skepticism stemming from Dequin's incorrect assumptions about the absolute invalidity of Islamic narrations has cast a shadow over the entire book and influenced most of the author's claims. This is while most of the evidence and examples that he presented to prove his claim are open to criticism and even in some cases, from a methodological and historical-narrative analysis perspective, contain some shortcomings and numerous contradictions.
1.قرآن کریم#
2.ابن الاثیر، عزالدین (1385ق)، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صادر؛ دار بیروت، الطبعه الاولی.#
3.ابن بابویه، علی بن حسین (1395ش)، الامامه و التبصره من الحیره، قم: انتشارات مجلسی، چاپ دوم.#
4.ابن بابویه، محمد بن علی (1385ق)، علل الشرایع، قم: نشرمکتبه الدواری، الطبعه الاولی.#
5.ابن بابویه، علی بن حسین (1403ق)، معانی الاخبار، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول.#
6.ابن سعد، محمد (1410ق)، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالباقرعطا، بیروت: دارالکتب العلمیه، الطبعه الاولی.#
7.ابن هشام، عبدالملک (بیتا)، السیره النبویه، بیروت: دارالمعرفه، الطبعه الاولی.#
8. الویری، محسن (1381ش)، مطالعات اسلامی در غرب، تهران: انتشارات سمت.#
9.امینى، عبدالحسین (1387ق)، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، بیروت: دارالکتاب العربى، الطبعه الثالثه.#
10. انوری، حسن (1381ش)، فرهنگ بزرگ سخن، تهران: نشر سخن.#
11.بشیر، سلیمان (1984م)، مقدمه فی التاریخ الاخر، القدس: بی نا.#
12. بعلبکی، منیر (1994م)، المورد، بیروت: دارالعلم للملایین.#
13.بلاذري، احمد بن يحيى بن جابر بن داود (1394ق)، أنساب الأشراف، تحقيق محمد باقر المحمودي، ، بيروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، الطبعه الأولی.#
14.حرعاملی، محمدبن الحسن (1409ق)، وسایل الشیعه، تحقیق محمدرضا الحسینی الجلالی، قم: موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث.#
15.دشتی رحمت آبادی، غلامرضا (1368ش)، «سیمای محمد (صلیاللهعلیهواله) در تورات و انجیل»، نشریه مشکوه مشهد، بهار، شماره 22، صص 12-26.#
16. دکوین، ریموند (2014م)، آغاز ستایش علی و پیدایش جهان بینی عباسیان، ترجمه ب.بی نیاز (داریوش)، کلن آلمان: انتشارات پویا، چاپ اول.#
17. دونالدسون، د.وایت (1395ش)، مذهب شیعه، ترجمه محمد قزوینی نظم آبادی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.#
18.راغب اصفهانی، حسین ابن محمد (1416ق)، مفردات الفاظ قرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، دمشق: نشر دارالقلم.#
19. سعید، ادوارد (1377ش)، شرق شناسی، ترجمه: عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم.#
20.صابری، حسین (1388ش)، تاریخ فرق اسلامی2، تهران: انتشارات سمت، چاپ پنجم.#
21.طبری، محمدبن جریر (1408ق)، تاریخ الامم و الملوک، بیروت: دارالکتب العلمیه.#
22. عسگری، یاسر و نوروزی، رسول (1393ش)، روش شناسی مطالعات اسلامی در غرب (گفتارهایی از عبدالعزیز ساشادینا)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول.#
23.فراهیدی، خلیل ابن احمد (1409ق)، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و محسن آل عصفور، قم: نشر دارالهجره، الطبعه الثانيه.#
24.فریشلر، کورت (1343ش)، عایشه بعد از پیغمبر، مترجم ذبیح اله منصوری، تهران: انتشارات امیر کبیر.#
25.قمی، عباس ابن محمدرضا (1368ش)، الکنی و الالقاب، تحقیق محمدهادی الامینی، تهران: نشر مکتبه الصدر، چاپ پنجم.#
26.کلینی، محمدبن یعقوب (1407ق)، الاصول من الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، الطبعه الرابعه.#
27. گلدزیهر، ایگناس (1963م)، العقیده و الشریعه فی الاسلام، مصر: دارالکتب الحدیثه و مکتبه المثنی ببغداد، الطبعه الثانیه.#
28.مفید، محمد بن محمد (1414ق)، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، تحقیق موسسه آل البیت (علیهالسلام) لتحقیق التراث، بیروت: المفید للطباعه و النشر و التوزیع، الطبعه الثانیه.#
29.مکارم شیرازی، ناصر (1385ش)، بررسی طرق فرار از ربا، تهیه و تنظیم ابوالقاسم علیان نژادی، قم: مدرسه الامام علی بن ابی طالب (علیهالسلام)، چاپ اول.#
30. موتسکی، هارالد (1394ش)، حدیث اسلامی، به کوشش و ویرایش: مرتضی کریمی نیا، قم: دارالحدیث، چاپ دوم.#
31.نوبختی، حسن بن موسی (1353ش)، فرق الشیعه، مترجم محمدجواد مشکور، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.#
32.موسی پور، نعمت الله و علوی، سیدحمیدرضا (1385ش)، نگارش علمی: راهنمای تدوین و نگارش مقاله، پایاننامه، رساله وگزارش پژوهش،کرمان: نشر دانشگاه شهید باهنر.#
33.یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب (1382ش)، تاریخ یعقوبی، مترجم محمد ابراهیم آیتی، تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ نهم.#
34.#Brown, .Daniel W(2003), A New Introduction to Islam, Blackwell: Publishing Professional.
35.#Buhl, Fr (1993), “Muhammad Ibn al Hanafiyya”, Encyclopedia of Islam, Second ed, Leiden: E, j, Brill.
36. #Hodgson, Marshall GS (1974). The Venture of islam, Chicago: University of Chicago Press.
37.#Lewis, Bernard (1998), Islamic Revolution, New York: Review of Books.
38.#Lings, Martin (2006), Muhammad: His Life Based on Earliest Sources, Rochester: Inner Traditions International, Limited.
39.#Nigosian, S. A (2004), Islam: Its History, Teaching, and Practices. Indiana: University Press.
40.#Watt, William Montgomery (1953), Muhammad at Mecca, Oxford: University Press.
41.#Welch, Alford, T (1993), “Muhammad”, Encyclopedia of Islam, Second ed, Leiden: E, J, Brill,.
تحلیل تاریخی-انتقادی بر ادعای شباهت دو محمد جهت تشکیک در روایات اسلامی از دیدگاه دکوین در کتاب آغاز ستایش علی
و پیدایش جهانبینی عباسیان
تحلیل تاریخی-انتقادی بر ادعای شباهت دو محمد جهت تشکیک در روایات اسلامی از دیدگاه دکوین در کتاب آغاز ستایش علی و پیدایش جهانبینی عباسیان
محمدرضا نورآبادی1
نوروز امینی2
محبوب مهدویان3
تاریخ دریافت: 17/02/1404 تاریخ پذیرش: 10/03/1404، صفحۀ 90 تا 102 (مقالۀ پژوهشی)
دریافتها و تحلیلهای اشتباهی که از فهم نادرست پژوهشگر از گزارههای مرتبط با موضوع مورد مطالعه منبعث میشود، میتواند نتایج و یافتهها را مخدوش و غیرقابل اتکا نماید. علاوه بر این، پیشداوری های پژوهشگر نیز میتواند جریان تحقیق را مختل کند. این پژوهش دیدگاههای یکجانبهگرایانه و تحلیلهای ناشی از پیشفرضهای ناصحیح دکوین درباره بخش عظیمی از منابع دین اسلام، یعنی روایات اسلامی، را با محور قرار دادن دیدگاه های او در کتاب آغاز ستایش علی و پیدایش جهان بینی عباسیان، بویژه در تشابه اسمی محمدبن عبدالله و محمدبن حنفیه به روش تحلیل تاریخی-انتقادی مورد بررسی قرار میدهد و به دنبال این است که آیا تحلیل دکوین از شباهت دو محمد بر اساس معیارهای تاریخی–روایی معتبر است؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که تشکیک ناشی از پیشفرضهای نادرست دکوین مبنی بر بیاعتباری مطلق روایات اسلامی، بر سراسر این کتاب سایه افکنده و اغلب مدعاهای نویسنده را تحت تأثیر قرار داده است. این در حالی است که اغلب شواهد و نمونههایی که وی برای اثبات مدعای خود ارائه کرده، قابل نقد بوده و حتی در برخی موارد، از منظر روش شناختی و تحلیل تاریخی-روایی در برگیرنده بعضی نقص ها و تناقض های عدیده میباشد.
کلیدواژهها: روایات، دکوین، تحلیل تاریخی-انتقادی، محمدبن عبدالله (صلیاللهعلیهواله)، محمدبن حنفیه.
درآمد
یکی از رایجترین خطاها در هر تحقیقی، به ویژه در پژوهشهای بروندینی، عدم آشنایی محقق با همه جوانب موضوع و عدم تسلط بر آثار و آرا مرتبط می باشد که رهزن پژوهشگر است و باعث میشود وی نتواند ارزیابی درستی از مسائل داشته باشد. برداشتهای نادرست که اغلب از کم دانشی و سوء فهم پژوهشگر از گزارههای مرتبط با موضوع مورد مطالعه نشأت میگیرد، عمده نتایج را تحت تأثیر خود قرار میدهد و یافتههای تحقیق را غیرمطمئن و غیرقابل اتکا میسازد. در کنار این ضعف عمده، جانبداری ها و مبنا قرار دادن برخی پیش فرض ها و ذهنیت ها توسط پژوهشگر مسیر تحقیق را به انحراف می کشاند و از رسیدن به مقصد منطقی و علمی دور می کند.
همه آثار و مکتوبات علمی، به ویژه در علوم انسانی، باید حاوی حداقل های لازم یک تحقیق و پژوهش علمی باشند (موسی پور و علوی، 1385ش: 26-29) تا بتوانند یافته های جدیدی را عرضه کنند و از آن در مقابل مخالفت ها و نقد ها دفاع نمایند. مثلا در علم جامعه شناسی، محقق جامعه پژوه باید با مجموعه آراء، نظریات، آثار و کتب جامعه شناسی آشنایی کلی داشته باشد تا بتواند بعد از تحقیق و پژوهش، نظر و دیدگاه جدید را در عین نو و بدیع بودن، وفق اصول علمی رشته مورد تحقیق و بر اساس ساختارهای لازم یک کار تحقیقی ارایه نماید. در نوشتار حاضر نیز رعایت این اصول از جانب ریموند دکوین در کتاب آغاز ستایش علی و پیدایش جهانبینی عباسیان، مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد؛ مقصود و انگیزه اصلی نویسندگان مقاله این است که روشن نمایند وی شباهت دو محمد را چگونه و بر اساس کدام دلایل ادعا می کند و این استدلال ها و ادعاها از چه اتقان و استحکامی بهره میبرند و نیز در این مسیر به چه منابع معتبری استناد نموده است. بررسی روش شناختی دکوین در این ادعا از دیگر اهداف می باشد.
طرح مسأله
پیدایش هر ایده، نظر، فکر و اندیشه و یا تدوین کتب وآثار در مورد موضوعات و مسائل گوناگون معمولاً متاثر از فضای فکری، اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پیرامونی است. این مسئله زمانی نمود بیشتری پیدا میکند که محققان و مورخان غربی دست به تحقیق و پژوهش در مورد مسائل فرهنگی، اجتماعی، دینی و... مشرق زمین بزنند که معمولاً به «استشراق»( Orientalism) معروف است. استشراق و شرق شناسی (انوری،1381ش: 4/2674؛ بعلبکی،1994م: ذیل واژه استشراق، 635) به عنوان یک موضوع قابل پژوهش، همواره با رویکرد توجه به سنتهای تحقیق غربی (موتسکی،1394ش: 11) و تحت تاثیرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی غرب بوده است. مستشرقان آراء و دیدگاه های خود را بر اساس پیش فرضهای جامعه و فرهنگ غربی ارائه نموده و در این میان از عوامل مهمی مانند دیدگاه های سیاسی- اجتماعی، تفکر اقتدارگرایی غرب بر شرق (ادوارد سعید،1377ش: 16)، رسانهها، خواستههای دولتهای غربی (عسکری،نوروزی،1393ش: 26و37)، تفاوتهای فرهنگی و تفکرات استعماری تأثیر گرفتهاند و همواره به دنبال تحقیر و اثبات ناکارآمدی شرق بوده اند. (ادوارد سعید،1377ش: 79) باید اذعان داشت استشراق یک علم و مقوله کلی است اما بخش مدنظر این نوشتار، شاخه مهمی از آن به نام «اسلام شناسی» میباشد که از تاثیرات پیشگفته و نیز نواقص و غرضورزیهای حاکم بر فضای فکری (اکثر نه همه) مستشرقان رنج میبرد. در بررسی های دقیقتر نمایان میگردد که مستشرقان علاوه بر مؤلفههای پیش گفته از روی عمد یا سهو در تحقیقات خود راجع به اسلام دچار خطاها و آسیبهای روشیشناختی مانند عدم تسلط به زبان عربی و اصطلاحات اسلامی (الویری،1381ش: 212)، خلط میان حقیقت اسلام و رفتار مسلمانان، بی توجهی به اعتبار و سندیت متون مورد مطالعه و تصحیح و نسبتدادن آنها به مذهب تشیع (که البته بیشتر آنها مربوط به مذهب تسنن میباشد) (Hodgson.1974:1/39.40)، ثبت یک واقعه یا موضوع مختص به یک دوره به نام اسلام (دونالدسون،1395ش: 2/ 67)، تحلیل اعتقادات و باورهای شیعی بر اساس تفکرات و آثار سایر فرق و نحل اسلامی (گلدزیهر،1963م: 206) و ... شده اند که در نتیجه گیری آنها موثر بوده است.
مجموعه این عوامل تاثیرات خود را بر آراء و دیدگاه های مستشرقان از جمله محقق و نویسنده غربی «ریموند دکوین» ( Raymond Dequin) صاحب کتاب آغاز ستایش علی و پیدایش جهان بینی عباسیان (Frühe Ali-Verehrung und die Schöpfung des Abbasidische Weltbild ) گذاشته است. دکوین علاوه بر تاثیر پذیری از مقولات ذکر شده، از آراء، نظریات و دیدگاههای سیاسی، اجتماعی و فکری مؤسسه «اناره» (Inarah) هم وام گرفته است و نوع تفکرات و جهتگیریهای آن موسسه بر روش تحقیق، گفتمان، تحلیل و نتیجه گیریهای وی به ویژه در مورد اعتبار روایات اسلامی، و ادعاهایی مانند «شباهت دو محمد» تاثیر عمده و بنیادین گذاشته است.
به طور کلی با نگاه روش شناختی به کتاب مورد نقد و بررسی روش پژوهش، ارجاعات و استنادات دکوین در آن، به وضوح نمایان می گردد که دیدگاه های وی، حاصل فضای علمی، فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه غرب و آراء و نظریه های مستشرقان قبلی بوده است.
دستاورد تلاشهای علمی دکوین در قدم اول، حضور در جمع نویسندگان مجموعه کتابهای هشت جلدی «ظهور دین جهانی» بود که کتاب مورد نقد، زیر مجموعه جلد ششم می باشد که در سال 2014 میلادی توسط ب.بی نیاز(داریوش) ترجمه گردید و توسط انتشارات پویا در کلن آلمان چاپ شد.
با مشخص شدن دیدگاه و خاستگاه فکری دکوین و بیان اینکه کتاب مورد نقد در سطح جهانی به صورت چاپی و الکترونیکی ارائه شده است و هیچ نقد و تحلیلی برآن انجام نگرفته است نقد و بررسی اثر، آراء و دیدگاههای وی امری مهم و ضروری به نظر می رسد.
با عنایت به آنچه آمد قابل ذکر است دکوین در کتاب آغاز ستایش علی و پیدایش جهانبینی عباسیان، پیشفرض ها و دیدگاههایی را مبنای تحقیق خود قرار داده است که برخی از آنها ضعف و نقصهای عمدهای دارند. اصلی ترین ایراد کار دکوین این است که وی احادیث و روایات اسلامی را بی اعتبار و فاقد سند می داند و با این پیش فرض ادعاهای خود را مطرح میکند.
دکوین در کتابش مفاهیم و آموزههای اسلامی و شخصیتهای برجسته دینی مانند پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) و حضرت علی (علیهالسلام) را را اموری ساختگی و متاثر از عقاید و باورهای سایر ادیان و مکاتب و بویژه گنوسیسم (Gnosticism) میداند. وی برای اثبات ادعایش موضوعاتی را از آراء و دیدگاههای محققان خارج از جهان اسلام بیان می کند و هرآنچه را که مربوط به منابع اسلامی میباشد اموری جعلی و غیرقابل استناد میداند.
به هرحال همه پیشفرض ها و ادعاهای دکوین در کتاب مورد نقد بر اساس بی اعتباری و ساختگی بودن احادیث و روایات اسلامی بنا شده است که در پژوهش حاضر بر اساس منابع معتبر، ادعای وی با عنوان «دومحمد» مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
این نوشتار به عنوان قدم نخست در مواجهه با ادعاهای نویسنده در کتاب یادشده، تنها آراء دکوین را بر مبنای اصول و روشهای علمی پژوهش، مورد تحلیل و نقد قرار می دهد و با روش تحلیل تاریخی–انتقادی تلاش می کند تا علاوه بر نقد شواهد و اسناد وی در این موضوع، مسیری را برای پاسخگویی به دیگر ادعاهای مطرح شده در کتاب مورد نقد ایجاد نماید.
1. بررسی بیاعتباری روایات اسلامی از دیدگاه دکوین در موضوع شباهت دو محمد
دکوین در بخشی از کتاب خود، مطالبی را پیرامون نام «محمد» مطرح و با پررنگ کردن شباهتهای میان محمدبن عبدالله (صلیاللهعلیهواله) و محمدبن حنفیه، چنین استدلال میکند که پیامبراکرم (صلیاللهعلیهواله) شخصیت واقعی نداشته و روایات اسلامی، این نام را جعل و از اسامی و افراد همنام گرفته و پرورش داده و در نهایت به عنوان پیامبر اسلام معرفی کردهاند. (دکوین، 2014م: 106-130) در این مورد دکوین، آشکارا انگشت اتهام را به سوی روات و روایات اسلامی گرفته است.
«محمدبن حنفیه» فرزند علیبن ابیطالب (علیه السلام) و «خوله حنفیه بنت جعفر بن قیس» است. وی در سال16 هجری، زاده و در سال 81 هجری قمری وفات نمود. (ابن سعد، 1410ق: 5/68) محمدبن حنفیه در بعضی ازجنگها به همراه پدر بوده و در چندین نبرد، پرچم سپاه پدر را در دست داشته است. دلیل معروفیتش به «حنفیه» این است که مادرش، از قبیله بنیحنفیه بود. (بلاذری، 1394ق: 2/200) وی از نظر علمی جایگاه مهمی در میان تابعیان داشته و از حضرت علی (علیهالسلام) نقل روایت کرده است و افراد بسیاری نیز از او حدیث نقل کردهاند. (صابری، 1388ش: 2/51) با تمام اقوال مختلفی که در باب تایید یا رد اعتقاد وی به ائمه معصومین (علیهمالسلام) هست، امام جعفر صادق (علیهالسلام) در روایتی، او را مومن به امام سجاد (علیهالسلام) میداند. (ابن بابویه،1395ش: 60) محمدبن حنفیه از دیدگاه سیاسی و اجتماعی نیز فردی آرام و مسالمتجو بود و با حاکمان وقت رفتار تهاجمی و مخاصمهآمیزی نداشته است. فرقه «کیسانیه» پس از شهادت امام حسین (علیهالسلام)، به امامت «محمد بن حنفیه» قائل شدند. (نوبختی، 1353ش: 87) آنچه آمد خلاصهای از زندگی محمدبن حنفیه از دیدگاه منابع اسلامی بود، اما برخی مستشرقان نیز درباره او مطالبی را نوشتهاند. برای نمونه «بوهل»( Buhl) در دایرهالمعارف اسلام، زندگینامه کوتاهی درباره او آورده است که البته در اینجا اشاره به وجود تاریخی وی مد نظر بوده و صحت و سقم نوشته مذکور محل بحث نیست. (Buhl.1393:402) به هر حال دکوین، با تأکید بر شباهتهای میان دو محمد، استدلالهایی را پیریزی کرده است. برای نقد مدعای دکوین، باید پرسید اگر قرار باشد یکی از این دو محمد، ساختگی باشد، کدامیک ساختگی و کدام واقعی است؟ آنچه دکوین مطرح میکند تنها بیان یک سلسله شباهت هایی بین این دو نام است که از کتاب مقدمه فی التاریخ الاخر اثر سلیمان بشیر آورده است. اولین نتیجهگیری دکوین این است که زندگینامه این دو محمد، پس از به قدرت رسیدن «عباسیان» و با جعل روایات اسلامی نگاشته شده است. با این حال وی در یک خطای فاحش روششناختی، در صفحه 128 کتاب مورد نقد، نگارش زندگی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را که پیشتر به دوره عباسیان مربوط میدانست، به صورت دومرحلهای قلمداد میکند که مرحله اول آن در دوره امویان و مرحله بعدی در دوره عباسیان رقم خورده است. درنهایت ادعا میکند که شخصی به نام محمد (صلیاللهعلیهواله) که پیامبر اسلام باشد، وجود نداشته و مانند حضرت علی (علیهالسلام) یک شخصیت جعل شده توسط روایات اسلامی است. وی در ادامه با این ادعا که راویان احادیث، روایات مربوط به محمد را بین این دو محمد تقسیم کردهاند، وجود تاریخی محمد بن حنفیه را نیز انکار میکند. (دکوین،2014م: 129)
مدعای دکوین در این مسأله صرفاً مبتنی بر یک سلسله تشابهات، فارغ از صحت و سقم آنهاست. علاوه بر این، این مدعا از نوعی «دور» نیز رنج میبرد. دکوین شخصیت «محمد بن حنفیه» را جعلی دانسته و در صفحه 109کتابش، زندگی وی را در روایات اسلامی غیرواقعی و غیرتاریخی میداند و وجود او را برگرفته از همنام مشترکش، محمدبن عبدالله (صلیاللهعلیهواله)، قلمداد میکند و در عین حال معتقد است که محمد بن عبدالله (صلیاللهعلیهواله)، شخصیتی جعلی و ساخته و پرداخته روایات اسلامی بوده و ما به ازای واقعی و تاریخی ندارد. ادعای دکوین درباره جعل شخصیتی مانند محمدبن عبدالله (صلیاللهعلیهواله) در روایات اسلامی، فاقد پشتوانه علمی، تحقیقی و روش شناختی است؛ چراکه منابع متعدد اسلامی و غیراسلامی، با وجود همه اختلاف هایشان در نقل جزییات مربوط به محمد، درباره اصل وجود تاریخی آن حضرت و کلیات زندگی او هم داستان اند. با توجه به اینکه دکوین اطلاعات موجود در منابع اسلامی را فاقد اعتبار میداند و متاسفانه در ادعای خودش استدلال های مستند و قابل اتکایی که بتوان بر اساس آنها اقدام به تحلیل و نقد نمود نیز ارایه نمی کند، لذا برای معرفی پیامبر اسلام به ناچار از منابع مستشرقان بهره میبریم. به باور محققان غیرمسلمان، محمدبن عبدالله (صلیاللهعلیهواله)، در سال 570 میلادی و 53 سال پیش از هجرت، در مکه از پدری به نام عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم و از مادری به نام آمنه بنت وهب (Lings.2006:21) زاده شد. از همان ابتدای کودکی هوش و ذکاوت خاصی داشت. در دوره جوانی به بازرگانی و داد و ستد پرداخت و در 25 سالگی با «خدیجه بنت خویلد»، که از زنان معروف و خوشنام آن زمان و معروف به امراهالقریش یعنی شاهزاده قریش بود، ازدواج کرد. (فریشلر، 1343ش:6) درباره تاریخ زندگی حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) مطالب فراوانی در منابع مختلف اسلامی و غیراسلامی بیان شده است. از عمدهترین منابع شناخت آن حضرت میتوان به قرآنکریم، احادیث و روایات اسلامی و سیرهنگاریهایی تحت عنوان سیره نبوی و آثار و منابع متعدد تاریخی (Watt.1953:14) اشاره کرد. برخی از منابع نوشتهشده توسط مستشرقان و محققان مُنصف نیز در باب شناخت زندگی حضرت محمد (صلیاللهعلیهواله) شایسته اعتناست. (Nigosian.2004:6-8) با توجه به اینکه قرآن کتاب آسمانی مسلمانان است، میتواند بیشترین و بهترین اطلاعات را درباره محمد (صلیاللهعلیهواله) به دست دهد. در قرآنکریم در سورههای متعددی از جمله آلعمران، صف، محمد (صلیاللهعلیهواله)، احزاب، فتح و ... از پیامبر اسلام نام برده شده و درباره صفات، خلق و خو، زندگی و رفتار وی صحبت شده است. در سوره صف آیه6 داریم: «و به یاد آورید هنگامی را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که کتابی (تورات) را که پیش از من فرستاده شده تصدیق دارم و بشارت دهنده به رسولی هستم که بعد از من میآید، و نام او احمد است، هنگامی که او (احمد) با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنها آمد گفتند: این سحری است آشکار» در این آیه به طور ویژه قرآن کریم به سخن حضرت عیسی (علیهالسلام) در مورد پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهواله) تصریح دارد. در بررسی کتب ادیان قبل از اسلام، بارها مشاهده میشود که از محمد (صلیاللهعلیهواله) با نامهای مختلف یاد شده است. (دشتی،1368ش: 12-26) و در نهایت، محمدبن عبدالله (صلیاللهعلیهواله) در40 سالگی در کوه «حراء» به پیامبری برگزیده شد. (Lings.2006:72-73؛Brown.2003:43-44) ثمره دعوت و تلاشهای طاقتفرسای او این بود که جزیرهالعرب را که در خوی وحشیت و ظلم و نابرابری غرق شده بود، نجات داد و به قول «برنارد لوئیس»، از همان ابتدا اختلافات طبقاتی و مزیتهای طبقه اشرافی را رد کرد و روشی را برگزید که در آن، راه ورود به شغلهای مختلف برای افراد مستعد باز بود. (Lewis.1998:84) اینکه چرا دکوین به این وسعت از منابع توجهی نکرده و حتی از باب انکار نیز به این منابع مراجعه نکرده است، پرسشی بیجواب است. وی به عنوان یک پژوهشگر، از بدیهیترین اصول پژوهشی نیز غافل بوده و درباره وجود تاریخی محمدبن حنفیه، بیشتر به افسانهها و روایات مجعول و مشکوک استناد کرده که خود این مسأله علاوه بر خطای روش شناختی، نوعی تناقضگویی را نیز به همراه دارد؛ چراکه وی مدعای خود را بر اساس پیشفرض هرچند نادرست بی اعتباری روایات اسلامی تنظیم کرده، ولی در عمل با رجوع به روایات مشکوک و مجعول اسلامی و ارجاع خواننده به آنها، به نتیجه گیری می پردازد. نقدی که بر سخن دکوین در این باب وارد است، استناد صرف به شباهتهایی است که دکوین آنها را نشانه اتحاد محمدین می داند. دکوین از صفحه 107 به بعد با استناد به مطالب آمده در مقدمه فی التاریخ الاخر سلیمان بشیر، به چندین شباهت میان دو محمد اشاره میکندو بر پایه آنها جهت اثبات نظریه خود به استدلال میپردازد که در ادامه به بررسی این شباهتها میپردازیم.
2. بررسی و نقد شباهت های میان دو محمد
نظر دکوین: دکوین به نقل از «سلیمان بشیر» مینویسد: «هر دو از سوی دشمنانشان مذمه نامیده شدند». (دکوین،2014م: 107)
نقد: «مذمه» از ریشه «ذم» به معنی «سرزنش و عیبجویی» است، (فراهیدی،1409ق:8/179) و در معنای «ملامت» نیز به کار رفته است. (راغب اصفهانی،1416ق: ماده ذم) مسمّی کردن محمدبن عبدالله (صلیاللهعلیهوآله) با «مذمه» از طرف دشمنانش امری عجیب و دور از ذهن نیست؛ چرا که شخصیتی مانند پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) که در راه تبلیغ دین آزار و اذیتهای بیشمار دیده و گاه بدترین سخنها را شنیده است، طبیعی است که از سوی دشمنانش با القاب تمسخرآمیز هم یاد شود. محمدبن حنفیه و هر شخص دیگری هم که دشمنانی داشته باشد، طبعاً احتمال دارد که از سوی دشمنانش با القابی ناپسند مورد تحقیر و توهین قرار بگیرد و این چیزی نیست که بتوان بر مبنای آن، بتوان ادعا کرد که هر دو چهره در تاریخ، یک نفر بوده اند یا اینکه هر دو چهره، شخصیت هایی افسانه ای و ساختگی بوده باشند.
2-2: ابوالقاسم
نظر دکوین: نویسنده کتاب، کنیه «ابوالقاسم» را نیز که میان دو محمد، مشترک است دلیلی بر یکی بودن آن دو فرد قلمداد میکند. (دکوین،2014م:107)
نقد: به نظر میرسد این نتیجهگیری از ناآشنایی دکوین با فرهنگ و ساختار جامعه عربی نشأت گرفته است. اگر وی قبل از طرح این شبهه کمترین کاوشی در مورد «کنیه» داشت و به عنوان نمونه به کتاب الکنی و الالقاب محدث قمی مراجعه می کرد. (قمی،1368ش: 5) متوجه می شد که در بین عرب رسم بوده که پدر را با نام یکی از فرزندان (غالبا پسر و به ویژه پسر بزرگتر و گاهی دختر) مکنّی می کردند و این امری مرسوم و رایج بود. همچنین ماهیت کنیه در فرهنگ عربی، تنها یک لقب نیست و چگونگی مکنّی شدن شخص به یک کنیه خاص، تابع علل و عواملی است که بخشی از آن به خصائل و ویژگیهای شخص برمیگردد و بخشی نیز به اسباب و عوامل دیگر. بر این اساس، اینکه دو یا چند نفر کنیه مشترکی داشته باشند، چیز عجیبی نیست و نمیتواند وحدت شخصیتی دو فرد را اثبات کند. محمدبن عبدالله (صلیاللهعلیهوآله) (ابن بابویه،1403ق:404 ؛ ابن هشام، بیتا:1/190) و محمدبن حنفیه (ابن سعد،1410ق:5/68) نیز فرزندانی به نام قاسم داشتند و طبیعی بود که به «ابوالقاسم» مکنّی شوند. بنابراین، این مدعای دکوین نیز بیاساس بوده و نمی تواند به عنوان مستندی متقن جهت اثبات یکی بودن وجود تاریخی دو محمد به کار گرفته شود.
3-2: امابیها و فاطمه
نظر دکوین: مستند دیگر دکوین در ادعای وحدت وجود تاریخی دو محمد، داشتن دخترانی به نام فاطمه و مکنّی شدنشان به کنیه «امابیها» است. (دکوین،2014م:107)
نقد: این مستند نیز مانند مورد قبلی پایه علمی ندارد و نمیتواند در اثبات مدعای یادشده کارگر بیفتد. کنیه «امابیها» تنها به موارد یادشده اختصاص ندارد و نمونههای دیگری از کاربست این کنیه در میان اعراب وجود دارد. (طبری،1408ق:5/287؛ یعقوبی،1382ش:2/292؛ ابنالاثیر،1385ق:7/26) نام فاطمه نیز از نامهای پرکاربرد در میان عرب است و افراد مشهور بسیاری در تاریخ، فاطمه نام داشتهاند؛ نظیر فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی (علیهالسلام)، فاطمه کلابیه معروف به امالبنین، فاطمه بنت خطاب خواهر خلیفه دوم و .... بنابراین، این مطلب هم نمیتواند در اثبات وحدت وجودی دو محمد کارآمد باشد.
4-2: دستار سیاه
نظر دکوین: یکی دیگر از مستندات دکوین در اثبات ادعای وحدت وجودی دو محمد، استفاده هر دو از دستار سیاه است. (دکوین،2014م:107-107)
نقد: این مطلب نیز به چند دلیل نمیتواند مستند محکمی در این مسأله باشد: اولاً در زمانهای قدیم تنوع رنگ در لباس به اندازه امروز نبوده است، ثانیاً در بسیاری از منابع، رنگ دستار پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را سفید ذکر کردهاند و حتی اشاره شده است که دستار ایشان به خاطر رنگ سفیدش به «سحاب» (ابر) معروف بود. (کلینی، 1407ق:1/236 و6/462؛ طبرسی، بیتا:1/36) ثالثاً هیچ سندی درباره فلسفه و علت استفاده از رنگی خاص برای ابراز یک شعار دینی و مکتبی در زمان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) مانند دلیل استفاده از رنگ سیاه بین «عباسیان» وجود ندارد و نکته آخر اینکه حتی اگر محمدبن حنفیه به تأسی از پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) دستار سیاه بر سر بسته باشد، تنها میتوان آن را نوعی بیان انتساب وی به رسوم خاندان پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) تلقی کرد نه اینکه بر مبنای آن بتوان ادعا کرد که دو فرد، یک نفر بودهاند.
5-2: نبیذ
نظر دکوین: مستند دیگر دکوین در اثبات یکی بودن دو محمد، استفاده هر دو از نوشیدنیای بنام «نبیذ» است. (دکوین،2014م:108)
نقد: گذشته از اینکه فهم دکوین از معنای نبیذ، که آن را انگور تخمیرشده معنا کرده، اشتباه است و نوعی تهمت به پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) و خاندان اوست، کلیت مدعای او نیز زیر سؤال است. در آموزههای رسولخدا (صلیاللهعلیهوآله) که به صراحت در قرآن منعکس شده است استفاده از انگور تخمیرشده، یا همان شراب مسکر و خمر، حرام بوده و در روایات اسلامی، هیچ سندی مبنی بر استفاده پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) از مسکرات، حتی قبل از اعلام حرمت آنها وجود ندارد. نبیذ نیز هیچ نسبتی با مسکرات نداشته و فهم آقای دکوین از این واژه کاملاً اشتباه است. واقعیت مطلب این است که بعد از هجرت مسلمانان به مدینه، به دلیل طبیعت سرد آب این شهر و مشکلاتی که برای مهاجران ایجاد میشد پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) دستور دادند که داخل آبهای مصرفی مقداری خرما انداخته شود و قبل از اینکه رنگ و طعم آب تغییر کند، خرما را از آب بیرون بیاورند تا بدین ترتیب طبیعت سرد آب گرفته شود. این نوشیدنی را «نبیذ» مینامیدند که طبعاً هیچ نسبتی با خمر و مسکرات ندارد. در این میان عدهای از مسلمانان سستایمان و منافق از این موضوع سوءاستفاده میکردند و خرماها را تا زمان تخمیر شدن و تبدیل شدن به مسکر در آب نگه میداشتند. (مکارم شیرازی، 1385ش:87) روایتهای مربوط به این ماجرا در برخی کتب حدیثی در بابهایی مسمی به «باب تحریم النبیذ» آمده است. (حرعاملی،1409ق:25/353) بر مبنای آنچه ذکر گردید، واقعیت ادعای دکوین آشکار میشود. گذشته از این باید از آقای دکوین پرسید که آیا در شبهجزیره عرب، تنها این دو نفر از این نوشیدنی استفاده میکردند که شما بر مبنای آن ادعا کردهاید که این دو نفر، در حقیقت یک نفر هستند؟!
6-2: هشت رکعت نماز
نظر دکوین: مستند بعدی دکوین در اثبات وحدت وجود تاریخی دو محمد، این است که هر دوی آنها در روز هشت رکعت نماز میخواندند. (دکوین،2014م:108)
نقد: در نقد این مدعا باید گفت که اولاً در روایات اسلامی، اثری از اقامه هشت رکعت نماز در شبانهروز توسط هیچ مسلمانی وجود ندارد. آنچه در باب نماز در روایات اسلامی وجود دارد این است که تشریع نماز با دو رکعت نماز شروع شده (ابنبابویه،1403ق:322) و مسلمانان پنج وعده نماز دو رکعتی میخواندند که در شبانه روز جمعاً ده رکعت میشد که بعدها هفت رکعت دیگر بدان افزوده شد و به هفده رکعت رسید. (کلینی،1407ق:3/487و8/339؛ ابنبابویه،1385ق:2/324) علاوه بر این، 34 رکعت نماز نافله نیز در اسلام وجود دارد که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و اصحاب او با وجود مستحبی بودن آن، به خواندن آن پایبند بودند و حتی در برخی از روایات خواندن 51 رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب به اضافه 34 رکعت نماز نافله) از علامات مؤمنان ذکر شده است. (مفید،1414ق:1/53) با این توصیف اصل خواندن هشت رکعت نماز توسط حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) و محمد بن حنفیه ثابت نمیشود. گذشته از این، حتی بر فرض اثبات وقوع چنین اتفاقی، آیا میتوان صرف خواندن تعداد خاصی از رکعات نماز را که امری مشترک میان همه مسلمانان است، دلیل یکی بودن دو نفر قلمداد کرد؟! همه این اشتباهات فاحش در فهم و تحلیل متون اسلامی ناشی از آن است که آقای دکوین بر پیشفرض نادرست بیاعتباری همه روایات پای فشرده و بدین ترتیب خود را از اصلیترین منبع شناخت شخصیتهای جهان اسلام، یعنی منابع اسلامی، محروم کرده است.
نتیجه
بر اساس تحقیقات مقاله می توان بیان نمود که اساس مطالعات و نوشته های دکوین و همفکرانش بیش از آنکه برآمده از اندیشههای علمی و تحقیقاتی باشد بر اساس ساختار فکری و هدفگذاری موسسه اناره شکل گرفته است و بنیان آن بر ایجاد شبهه به هر طریق ممکن در سندیت روایات اسلامی گذاشته شده است. از این رو در جای جای کتاب مورد نقد و مشخصا در موضوع مورد بحث مقاله بر ایجاد رخنه در درستی و سندیت روایات و گزارش های تاریخی حوزه اسلامی متمرکز شده است. در حالی که بر اساس تحقیقات ارائه شده در متن مقاله، تشابه اسمی بین محمدبن عبدالله (صلیاللهعلیهواله) و محمدبن حنفیه با استناد به توجیه های دکوین، به هیچ وجه قابلیت اثبات علمی ندارد و به طور عمده تلاشی برای مخدوش کردن اسناد مورد اعتماد و اعتبار اسلامی بوده و در نهایت زیر سوال بردن اساس موجودیت اعتقادی، فکری و دینی اسلام است.
منابع
1. علاوه بر قرآن کریم
2. ابن الاثیر، عزالدین (1385ق)، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صادر؛ دار بیروت، الطبعه الاولی.
3. ابن بابویه، علی بن حسین (1395ش)، الامامه و التبصره من الحیره، قم: انتشارات مجلسی، چاپ دوم.
4. ابن بابویه، محمد بن علی (1385ق)، علل الشرایع، قم: نشرمکتبه الدواری، الطبعه الاولی.
5. ابن بابویه، علی بن حسین (1403ق)، معانی الاخبار، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول.
6. ابن سعد، محمد (1410ق)، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالباقرعطا، بیروت: دارالکتب العلمیه، الطبعه الاولی.
7. ابن هشام، عبدالملک (بیتا)، السیره النبویه، بیروت: دارالمعرفه، الطبعه الاولی.
8. الویری، محسن (1381ش)، مطالعات اسلامی در غرب، تهران: انتشارات سمت.
9. انوری، حسن (1381ش)، فرهنگ بزرگ سخن، تهران: نشر سخن.
10. بشیر، سلیمان (1984م)، مقدمه فی التاریخ الاخر، القدس: بی نا.
11. بعلبکی، منیر (1994م)، المورد، بیروت: دارالعلم للملایین.
12. بلاذري، احمد بن يحيى بن جابر بن داود (1394ق)، أنساب الأشراف، تحقيق محمد باقر المحمودي، ، بيروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، الطبعه الأولی.
13. حرعاملی، محمدبن الحسن (1409ق)، وسایل الشیعه، تحقیق محمدرضا الحسینی الجلالی، قم: موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث.
14. دشتی رحمت آبادی، غلامرضا (1368ش)، «سیمای محمد (صلیاللهعلیهواله) در تورات و انجیل»، نشریه مشکوه مشهد، بهار، شماره 22، صص 12-26.
15. دکوین، ریموند (2014م)، آغاز ستایش علی و پیدایش جهان بینی عباسیان، ترجمه ب.بی نیاز (داریوش)، کلن آلمان: انتشارات پویا، چاپ اول.
16. دونالدسون، د.وایت (1395ش)، مذهب شیعه، ترجمه محمد قزوینی نظم آبادی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
17. راغب اصفهانی، حسین ابن محمد (1416ق)، مفردات الفاظ قرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، دمشق: نشر دارالقلم.
18. سعید، ادوارد (1377ش)، شرق شناسی، ترجمه: عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم.
19. صابری، حسین (1388ش)، تاریخ فرق اسلامی2، تهران: انتشارات سمت، چاپ پنجم.
20. طبری، محمدبن جریر (1408ق)، تاریخ الامم و الملوک، بیروت: دارالکتب العلمیه.
21. عسگری، یاسر و نوروزی، رسول (1393ش)، روش شناسی مطالعات اسلامی در غرب (گفتارهایی از عبدالعزیز ساشادینا)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول.
22. فراهیدی، خلیل ابن احمد (1409ق)، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و محسن آل عصفور، قم: نشر دارالهجره، الطبعه الثانيه.
23. فریشلر، کورت (1343ش)، عایشه بعد از پیغمبر، مترجم ذبیح اله منصوری، تهران: انتشارات امیر کبیر.
24. قمی، عباس ابن محمدرضا (1368ش)، الکنی و الالقاب، تحقیق محمدهادی الامینی، تهران: نشر مکتبه الصدر، چاپ پنجم.
25. طبرسی، رضی الدین (بیتا)، مکارم الاخلاق، محقق محمد حسین اعلمی، بیروت، مؤسسه العلمی للمطبوعات.
26. کلینی، محمدبن یعقوب (1407ق)، الاصول من الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، الطبعه الرابعه.
27. گلدزیهر، ایگناس (1963م)، العقیده و الشریعه فی الاسلام، مصر: دارالکتب الحدیثه و مکتبه المثنی ببغداد، الطبعه الثانیه.
28. مفید، محمد بن محمد (1414ق)، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، تحقیق موسسه آل البیت (علیهالسلام) لتحقیق التراث، بیروت: المفید للطباعه و النشر و التوزیع، الطبعه الثانیه.
29. مکارم شیرازی، ناصر (1385ش)، بررسی طرق فرار از ربا، تهیه و تنظیم ابوالقاسم علیان نژادی، قم: مدرسه الامام علی بن ابی طالب (علیهالسلام)، چاپ اول.
30. موتسکی، هارالد (1394ش)، حدیث اسلامی، به کوشش و ویرایش: مرتضی کریمی نیا، قم: دارالحدیث، چاپ دوم.
31. نوبختی، حسن بن موسی (1353ش)، فرق الشیعه، مترجم محمدجواد مشکور، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
32. موسی پور، نعمت الله و علوی، سیدحمیدرضا (1385ش)، نگارش علمی: راهنمای تدوین و نگارش مقاله، پایاننامه، رساله وگزارش پژوهش،کرمان: نشر دانشگاه شهید باهنر.
33. یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب (1382ش)، تاریخ یعقوبی، مترجم محمد ابراهیم آیتی، تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ نهم.
34. Brown, .Daniel W(2003), A New Introduction to Islam, Blackwell: Publishing Professional.
35. Buhl, Fr (1993), “Muhammad Ibn al Hanafiyya”, Encyclopedia of Islam, Second ed, Leiden: E, j, Brill.
36. Hodgson, Marshall GS (1974). The Venture of islam, Chicago: University of Chicago Press.
37.Lewis, Bernard (1998), Islamic Revolution, New York: Review of Books.
38. Lings, Martin (2006), Muhammad: His Life Based on Earliest Sources, Rochester: Inner Traditions International, Limited.
39. Nigosian, S. A (2004), Islam: Its History, Teaching, and Practices. Indiana: University Press.
40. Watt, William Montgomery (1953), Muhammad at Mecca, Oxford: University Press.
[1] . دانشجوی گروه علوم قرآن و حدیث، واحد خوی، دانشگاه آزاد اسلامی، خوی، ایران: mohammadreza.nourabadi@iau.ac.ir
[2] . استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران (نویسنده مسئول): norouz.amini@guilan.ac.ir
[3] . استادیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، واحد خوی، دانشگاه آزاد اسلامی، خوی، ایران: dr.m.mahdavian@iaukhoy.ac.ir