The reflection of environmental behavior on selective works of female authors in 90th decade
Subject Areas :
yagoub nojavan
1
,
maryam mohammadzadeh
2
,
رامین صادقی نژاد
3
1 -
2 - Department of Persian Language and Literature, Ahar Branch, Islamic Azad University, Ahar, Iran.
3 - Department of persian language and literature, Ahar branch, Islamic Azad University، Ahar- Iran
Keywords: Novel, Environmental behavior, Environment, Environmental attitude, female authors of 90th decade,
Abstract :
Environmental behaviors, especially behaviors followed responsibly by positive attitude and knowledge have direct and undeniable effect on environment. Environmental problems derived from interference and infinite and incorrect exploitation of human from natural reserve can be changed by true training and culturalization. One of methods of indirect training and culturalization to change attitude on environment is to inform, emphasize on proper environmental behavior and condemn improper behaviors in literature, specially fiction and novel that can have more effect than governmental and official instruction and circular. In order to do research what environmental problems, behavior and attitude have on novel, selective works of female authors of 90th decade were reviewed. This selection is why women due to womanish and maternal trait have more positive attitude on this affair rather than men who have imperious perspective on cosmos and nature. The results of this study show that beside reflection of environmental problems at this art works, valuable and constructive solutions were provided to to solve these problems.
1. آل بوغبیش، عبدالله؛ گُل¬¬بابایی، فاطمه (¬1397)، نقد زیست¬بوم¬گرایانة داستانی کوتاه از غلام¬حسین ساعدی، ادبیات پارسی معاصر، سال هشتم، شمارۀ 8، صفحه 97- 79.
2. احدیت، شهره (1397)، زمان زوال، چاپ سوم، تهران: نیماژ.
3. احمدیان، داریوش؛ حقیقتیان، منصور (1395)، تحلیل جامعه شناختی نقش عوامل فرهنگی بر رفتارهای زیست¬محیطی شهری (مورد مطالعه: شهروندان کرمانشاه)، مطالعات جامعه شناختی شهری، سال ششم، شماره 18، صفحه 76-51.
4. ارسطویی، شیوا (1394)، نینا، تهران: چشمه.
5. برک¬پور، ناصر؛ جهان¬سیر، فاطمه (1395)، شهروند محیط زیستی و تحلیل رفتار شهروندی در شهر قزوین، مجلّۀ هویّت شهر، سال دهم، شماره 28، صفحه 53-66.
6. بشیریان، فرهاد؛ شایان¬سرشت، اکبر(1396)، نقد بوم¬گرایانة دفتر شعر از زبان برگ، سرودۀ محمّدرضا شفیعی کدکنی، شعر پژوهی، پیاپی 33، ص 18-1.
7. بهروزکیا، کمال (1383)، جهانِ داستان و محیط زیست، کتاب ماه کودک و نوجوان، شمارۀ 85، صفحه 60- 53.
8. پارساپور، زهرا (1391)، نقد بوم¬گرا، رویکردی نو در نقد ادبی، نقد ادبی، شماره ¬19، صفحه 26- 7.
9. _____، ___ (1392)، نقد بوم¬گرا، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
10. ترّقی، گُلی (1397)، اتّفاق، تهران: مُروارید.
11. تقی¬زاده، نگار (1390)، سنگ سیاه روی سنگ سفید، تهران: آموت.
12. حُسینیان، مریم (1395)، ما داریم اینجا می¬میریم، تهران: مرکز.
13. حمیدی، رکسانا (1396)، حوالی خیابان سی تیر، تهران: افراز منش.
14. حبیبی نسامی، مرتضی (1393)، بررسی بوم¬گرایانۀ باشبیرو، ادبیات پارسی معاصر، سال چهارم، شمارۀ 4، صفحه 115- 95.
15. حیدری، محبوبه؛ حیدری، شیوا (1399)، نقد بوم¬گرایانۀ قصه¬های عامیانه، شفای دل، سال سوم، شمارۀ ششم، صفحه 160- 135.
16. خراسانی، محبوبه؛ داوودی مقدم، فریده (1398)، طبیعت در قصه¬های عامیانة ایرانی از دیدگاه نقد بوم¬گرا، فنون ادبی، سال یازدهم، پیاپی 27¬،ص¬-84- 69.
17. خسروی، نسترن؛ کوپال، عطاالله (1393)، جای خالی سلوچ و فلسفة بوم¬شناختی،¬ دهخدا، شماره ¬21، صفحه 113- 85.
18. ذکاوت، مسیح (1390)، درآمدی بر نقدبوم، مجموعه مقالات نخستین همایش ملّی نظریه و نقد ادبی در ایران، به کوشش محمود فتوحی، تهران: خانة کتاب، صفحه 695 – 675.
19. ذوالفقارخانی، مسلم (1395)، بررسی زیست¬بوم در شعر فروغ فرخزاد بر اساس نظریۀ بوم فمنیسم، فصلنامۀ مطالعات نظریه و انواع ادبی، سال اوّل، شماره 2، صفحه 142- 115.
20. راکعی، فاطمه؛ نعیمی حشکوائی، فاطمه (1395)، استعاره و نقد بوم¬گرا، زبان¬شناخت، سال هفتم، شمارۀ اوّل، صفحه 103- ¬89 .
21. روانشاد، آرام (1393)، ساعت ویرانی، تهران: مروارید.
22. زرتشت (1378)، اوستا (گاثاها، یسنا، یشت¬ها، ویسپرد و خرده اوستا)، تحقیق هاشم رضی، تهران: بهجت.
23. سالار، سارا (1392)، هست یا نیست، تهران: چشمه.
24. سالاری، قاسم؛ سیّد¬ یزدی، زهرا و یوسفی¬نیا، شکریه (1393)، «بررسی نقد بوم¬گرایانۀ داستان¬های علی اشرف درویشیان»، فصل¬نامۀ مطالعات داستانی، سال سوم، شماره 2، صفحه 135- 111.
25. سلیمانی، بلقیس (1399)، آن مادران، این دختران، چاپ چهارم، تهران: ققنوس.
26. شعیری، حمیدرضا؛ سیّد ابراهیمی، فاطمه (1398)، نشانه بوم¬زیست ادبی: نظریه و روش، ¬نقد ادبی، سال 12، شماره 46، صفحه¬89- 69.
27. شکیبایی، رؤیا (1392)، خواستم بگویم خون را ببین، تهران: زاوُش.
28. شهابیان، شهلا (1393)، بوی برف، تهران: ایلیا.
29. صالحی، صادق و امام قُلی، لقمان (1391)، بررسی تجربۀ آگاهی و رفتارهای زیست¬محیطی (مورد مطالعه: مناطق روستایی و شهری سنندج)، فصل¬نامۀ مسائل اجتماعی ایران، سال سوم، شماره 1، صفحه 147-121.
30. صالحی،صادق؛ پازوکی¬نژاد، زهرا (1393)، «تحلیل عوامل اجتماعی مؤثّر بر نگرش و عمل¬کرد زیست¬محیطی دانشجویان»، جامعه شناسی کاربردی، سال بیست و پنجم، شماره پیاپی 55، شماره 3، صفحه 88- 71.
31. عباسی، سیما؛ پورابراهیم شیرین¬ (1398)¬، نقش زیست¬بوم¬ در مفهوم¬سازی شهادت در اشعار سلمان هراتی: پیوندگاه دیدگاه¬شناختی و نقد بوم¬گرا، جستارهای زبانی، پیاپی 52، صفحه¬257- 237.
32. عقیلی، سیّد محمود؛ خوش¬فر، غلامرضا؛ صالحی، صادق (1388)، سرمایه¬ اجتماعی و رفتارهای زیست¬محیطی در شمال ایران (مورد مطالعه: استان¬های گیلان، مازندران و گلستان)، مجلّۀ دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، جلد شانزدهم، ویژه¬نامه الف، صفحه 250-236.
33. فاضلی، محمّد؛ جعفر صالحی، سحر (1392)، شکافِ نگرش، دانش و رفتار زیست¬محیطی گردشگران، مطالعات مدیریّت گردشگری، سال 8، شماره 22، صفحه 167-131.
34. فرهادپور، لیلی (1393)، خط چهار مترو، تهران: ثالث.
35. قاسمی، لیلا (1392)، هیچ وقت، تهران: زاوُش.
36. کلهر، فریبا (1390)، شروع یک زن، تهران: نگاه.
37. مرادی، روزبه و زندی، بهمن؛ سادات غیاثیان، مریم (1397)، روایت¬های بوم¬گرایانه از جهان¬بینی¬های زنانه با تأکید بر آثار داستانی منیرو روانی¬پور و زویا پیرزاد، پژوهش¬نامۀ زنان، ویژه¬نامه، صفحه 129- 101.
38. مرتضوی، مائده (1396)، سه سکانس از پاییز، تهران: البرز.
39. مرعشی، نسیم (1400)، پاییز فصل آخر سال است، چاپ پنجاه و دوم، تهران: چشمه.
40. مودودی، محمّد ناصر(1390)، بوم نقد، جنبشی میان رشته¬ای بین دو حوزۀ محیط زیست و ادبیّات، کتاب ماه، دورۀ دوم، سال پنجم، شمارۀ 9، صفحه 18-12.
41. مهدی¬زاده، جواد، 1386، رستاخیز زیست بوم¬گرایی، مجلّۀ جُستارهای شهرسازی، سال 6، شمارۀ پیاپی 26، صفحه 7-6.
42. نیازی، نوذر (1394)، خوانش بوم¬گرایانه از داستان کوتاه درخت گلابی نوشتۀ گلی ترقی، ادبیات پارسی معاصر، سال پنجم، شماره 3، صفحه 127- 113.
43. وفی، فریبا (1399)، بعدا از پایان، چاپ یازدهم، تهران: نگاه.
44. هاشمی، نسترن (1394)، یخ در جهنّم، تهران: هیلا.
45. Arcury, A. T. and Christianson, E.H. (1990). '' Environmental World Wiew in Respons to Glotfelty, Cheryll and Fromm, Harold (1995). The ecocriticism Reader, Landmarks in Literary Ecology, Athend and London: The University of Georgia Press.
مجله ادبیات فارسی، دوره 20، شماره 40، زمستان1403، صفحه 77-60 |
بازتاب رفتارهای زیستمحیطی در آثار مُنتخب نویسندگان زن دهۀ 90
یعقوب نوجوان1، مریم محمّدزاده *2، رامین صادقینژاد3
1دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد اهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اهر، ایران.
*2دانشیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اهر، ایران. (نویسنده مسؤول)
3 استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اهر، ایران.
نویسنده مسؤول:ay_maryam@yahoo.com Email:
تاریخ دریافت:01/07/1403 / تاریخ پذیرش: 28/11/1403
چکیده
تأثیر رفتارهای زیستمحیطی بر محیطِ زیست، بهویژه رفتارهای مسئولانه و تؤام با آگاهی و نگرش زیستمحیطی مثبت، ارتباط مستقیم و غیر قابل انکاری دارد. مشکلات زیستمحیطی که ناشی از دخالت و بهرهبرداری بیاندازه و ناصحیح آدمی از منابع و ذخایر طبیعی است، با آموزش درست و فرهنگسازی صحیح، قابل تغییر است. یکی از راههای آموزش غیرمستقیم و فرهنگسازی برای تغییر نگرش نسبت به محیطِ زیست، آگاهی ، تأکید بر رفتار درستِ زیستمحیطی و تقبیحِ رفتارهای نادرست در ادبیّات، بهویژه ادبیّات داستانی و رُمان است که میتواند تأثیر بیشتری نسبت به بخشنامهها و دستورالعملهای دولتی و اداری داشته باشد. برای تحقیق این موضوع که مشکلات زیستمحیطی و رفتار و نگرش زیستمحیطی در عرصۀ رُمان، چه بازتابی دارد؛ آثار مُنتخب نویسندگان زن دهۀ نود، به روش توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. این انتخاب از آن روی است که زنان به خاطر خاصیّت زنانگی و خصوصیّت مادرانه نسبت به مردان -که دیدگاه سلطۀ جویانهای به جهان هستی و طبیعت دارند- نگرش مُثبتتری به این مقوله دارند. یافتههای این پژوهش، نشان میدهد در کنار بازتاب مشکلات و مسائل زیستمحیطی در این آثار، در مواردی هم، راهکارهای ارزنده و سازندهای برای رفع و حلّ این مشکلات، ارائه شده است.
کلیدواژه: رُمان، رفتار زیستمحیطی، محیط زیست، نگرش زیستمحیطی، نویسندگان زن دهۀ نود.
1- مقدمه
ادبیات تا پیش از سالهای 1970 میلادی، اندیشههای سلطهجویانه و زیادهخواهیهای جاهطلبانه و توجّه به پیشرفت صنعتی و رشد اقتصادی، به هر شیوه و هر وسیلهای، بر دیدگاه آدمی غلبه داشت؛ امّا با بروز مسائل و مشکلات زیستمحیطی، که عامل اصلی آن، بهرهبرداریهای ناصحیح و استفادۀ بیش از حد و اندازه از منابع و ذخایر طبیعی بود، این دیدگاه نادرست را به چالش کشید و موجب تغییر نگرش آدمی گشت و پس از آن کوشش برای نگهداری از محیطِ زیست در رأس برنامههای زیستمحیطی قرار گرفت. کم کم نظریّههایی مبنی بر این که چگونه و چرا مردم، باید نگرش و رفتار خود در قبال موضوع محیطِ زیست را تغییر دهند در سرلوحۀ برنامههای دانشمندان محیطِ زیست، قرارگرفت. دلیل تغییر در نگرش و رفتار آدمها، از این روی بود که راهحلّ جلوگیری از آسیب زدن به محیطِ زیست و حفظ منابع و ذخایر غیر قابل جبران و تجدید ناپذیر در گِروِ تغییر رفتارِ مسئولانه و نگرش درست به زیستبوم و طبیعت بود. از آنجایی که مسائلِ زیستمحیطی و مشکلات بومزیستی با دخالت بیجا و استفادۀ ناروا از طبیعت، توسّط خود آدمی به بار آمده است؛ بهرهگیری صِرف از فنّآوریهای روز، راهحلّ کافی و مناسبی برای رفع این مُعضل نیست و باید رفتار و نگرش آدمی، تغییر کند. این مسأله چنان اهمیّت پیدا دارد که جهتِ دانشهای زیستمحیطی و جغرافیایی به سمت و سوی علوم رفتاری، گرایش یافته است و این موضوع مورد تأکید قرار گرفته که «ما چگونه به محیطِ زیست، ارزش دهیم و چه راههایی را انتخاب کنیم؟ یکی از راههای بهبود رفتارهای زیستمحیطی، افزایش آگاهی مردم از طریق گُنجاندن دروس مُرتبط با مُحیط زیست در برنامۀ درسی، دانشآموزان و دانشجویان است. این موضوع اساساً یک کار فرهنگی و به منزلۀ سرمایهگذاری فرهنگی است که با هر شکلی از یادگیری، میتواند افزایش یابد. سرمایههای فرهنگی میتوانند عینیت یافته به شکل کالاهای فرهنگی و اشیای مادّی چون: مجلّهها، نقّاشیها، مجسّمهها، تصاویر،کتابها، لغتنامهها و... تجلّی یابند. هرچه میزان سرمایۀ فرهنگی افراد بیشتر باشد،گرایش به رفتارهای اصولی در آنها بیشتر میشود و در مورد مسألۀ محیطِ زیست، رفتارهای زیستمحیطی سالمتری دارند. بنابراین در کنار کتُب درسی، کتابهای داستان و رُمان نیزمیتواند در بالابردن آگاهیهای زیستمحیطی و رفتار مسئولانه در برابر طبیعت و حفاظت از زیستکُره، نقش کلیدی و ارزندهای داشته باشند. پیامد بیسوادی زیستمحیطی در نهایت، هم به نابودی زیستبوم و هم نابودیِ تمام ساکنان سیارۀ سبز، مُنجّر خواهد شد. این پیامدها آنچنان چشمگیر است که دولتمردان کشورهای صنعتی را هم متوجّه آسیبهای ناشی از تهدید و نابودی زیستکُره، ساخته است. از طرفی، ترمیم صدماتی که مردم، ناآگاهانه به بومزیست خود میزنند، مانند ریختن زبالههای مسموم و مُضرّ در فاضلآب منازل و استفادۀ بیرویّه از مواد یکبار مصرف، بسیار پُر هزینه است و هزینۀ ترمیم صدمات وارده به محیطِ زیست، تقریباً دو برابر بیشتر از هزینۀ پیشگیری از آنهاست. دانشمندان محیط زیست، به طور مُستمر، درصدد پیدا کردن راهکارهایی مناسب و کمهزینهتر برای حلّ مُعضلات ناشی از مشکلات زیستمحیطیاند. یکی از این راهکارها، جلوگیری از صدمه رساندن انسان به محیطِ زیست و پرهیز از نابودی آن و آموزشِ رفتارهای مسئولانه و طبیعتدوستی به آدمی است. مردم مناطق مختلف دنیا به خاطر ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی گوناگون، باورها و دیدگاههای متفاوتی در قبال طبیعت و محیطِ زیست دارند. بسیاری از اندیشمندان، باور دارند مشکلات زیستمحیطی، ریشه در ارزشها و باورهای اجتماع دارد و به همین علّت، باید دانست که افراد اجتماع، نسبت به محیطِ زیست خود، چگونه فکر میکنند و چه شناختی نسبت بدان دارند و تا چه اندازه، طبیعت و محیطِ زیست، برای ایشان دغدغه است.
1-1- بیان مسئله
پژوهشِ حاضر با هدف استخراج مصادیق تلاقی و پیوند ادبیّات و محیط زیست و نقشآفرینی زیستبوم در شکل دادن به ساختار روایی داستان، برآن است تا به شیوۀ مطالعات بین رشتهای به ارزیابی داستانهای منتخب معاصر نویسندگان زنِ معاصر بپردازد و ضمن واکاوی جوانب چنین کارکردی در متون ادبی، وجوه اشتراک و افتراق نگاه این نویسندگان به مسائل محیط زیستی را نشان دهد.
1-2- سؤالات تحقیق
الف. چه مسائل و مشکلات زیست محیطی در داستانهای منتخب زن دهه نود مطرح شده است؟
ب. چه راه کارهایی برای رفع این معضلات و مشکلات زیست محیطی ارائه شده است؟
1-3- فرضیه تحقیق
الف. نویسندگان زن منتخب دهه نود نسبت به مسائل زیست کره و مشکلات زیست محیطی در داستانهای خود پرداختهاند.
ب. نویسندگان زن منتخب دهه نود در مواردی راهکارهایی برای حفظ محیط زیست ارائه دادهاند.
1-4- پیشینه تحقیق
مطالعات میانرشتهای در اواخر قرن بیستم میلادی شکل گرفت و اصطلاح خوانش یا نقد زیستبومگرا (Ecocriticism) را اوّلین بار ویلیام روئکرت (William Ruecert) در اواخر همین قرن در سال 1978م در مقالهای با عنوان ادبیّات و بومشناسی: تجربهای در نقد زیستبومگرا، به کار بُرد. پس از او، چریل گلاتفلتی (Cheryll Glotfelty) به این نوع نقد توجّه نشان داد و ضمن مقایسه این شیوه با نقد فمنیستی و مارکسیستی به نقد زیستبومگرا، صبغهای سیاسی اجتماعی بخشید. این نقد در ایران، سابقۀ چندانی ندارد و در دهههای اخیر توجّه به این نقد، آغاز شده است. محققان ایرانی، نخستین گامها در حوزه این نقد را با چاپ سه مقاله در سال 1390 برداشتهاند: ذکاوت، مسیح (1390) درآمدی بر بوم نقد؛ مودودی، محمّد ناصر (1390) جنبش میانرشتهای بین دو حوزه محیطزیست و ادبیّات. پس از این مقالات، پارساپور، زهرا ، تحقیقات گستردهای در باب نظریه بومگرا آغاز کرد. در سال 1391 مقالهای با عنوان نقد بومگرا، رویکردی نو در نقد ادبی، در فصلنامه «نقد ادبی» و در همان سال، مقالهای دیگر با عنوان بررسی ارتباط انسان و طبیعت در شعر در همین زمینه به چاپ رساند. او در سال 1392 به تألیف دو جلد کتاب در زمینۀ نقد بومگرا با عناوین «نقد بومگرا (ادبیات و محیط زیست) » و «درباره نقد بومگرا» پرداخت.
در کتاب نقد بومگرا، معرّفی کاملی از این نظریه صورت گرفته و این کتاب، اثری جامع در نقد بومگرا محسوب میشود. کتاب دوم ترجمهای از مقالات نگاشته شده در باب نظریه بومگراست که در مجلات معتبر جهانی چاپ شده است. این آثار میتواند زمینهساز آشنایی محققان ایرانی با پژوهشهای انجام شده در این زمینه در خارج از کشور باشد. پس از این تألیفها، نقد بومگرا در ایران، توجّه بیشتری را به خود جلب کرد و پژوهشهای متعددی در باب کارکرد این نظریه در اشعار و داستانهای فارسی، صورت گرفت. پژوهشهای انجام شده درباره نقد بومگرا در ایران را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف. مطالعاتی در حوزه نقد بومگرا به معرّفی این نوع نقد پرداختهاند؛ از این دسته میتوان به پژوهشهای زیر اشاره کرد: «جهان داستان و محیطزیست»؛ جزو نخستین مقالاتی است که در زمینۀ پیوند ادبیات و زیستبوم تألیف شده است (بهروزکیا،1383)؛ نشانه بومزیست ادبی: نظریه و روش؛ به واکاوی نشانه بومزیست ادبی پرداخته است (شعیری، سیّد ابراهیمی، 1398)؛نقد بومگرا، رویکردی نو در نقد ادبی، ضمن بیان ضرورت نگرش بومگرایانه در علوم انسانی به معرّفیگرایشهای بومگرا درحوزۀ زبانشناسی، دین و اخلاق پرداخته سپس نقد بومگرا و موضوعات و روشهای آن را تبیین کرده است (پارساپور،1391)؛ بومشناسی فرهنگی و منتقدین آن؛ به ارائه چارچوب و تعریفی از بومشناسی فرهنگی پرداخته؛ آنگاه آثار و تحقیقات متأخر را معرّفی و تحلیل کرده است.
ب. مطالعاتی که مؤلفههای این رویکرد را در آثار ادبی، مورد واکاوی قرار دادهاند؛ از آنجمله است: نقد زیستبومگرایانه داستانی کوتاه از غلامحسین ساعدی؛ با محور قرار دادن پیوند محیط زیست با متن ادبی عافیتگاه، به بررسی کیفیّت نقشآفرینی محیط زیست در خلق روایت ادبی پرداخته است (آلبوغیش، گل بابائی،1397)؛ جای خالی سلوچ و فلسفه بومشناختی؛ داستان جای خالی سلوچ را از منظر بومشناختی مورد مطالعه قرار داده است. چرا که زیستبوم و بحرانهای مربوط به آن، مانندکمآبی، نقش پُر رنگی در سرنوشت شخصیّتهای این داستان دارد (خسروی، کوپال،1393)؛ بررسی نقد بومگرایانه داستانهای علی اشرف درویشیان؛ نشانگر نگاه نویسنده به محیط اطراف و تأثیرپذیری او ازحوزه اقلیم و جغرافیایِ تولید اثر ادبی است که اثر او را از اصالتی بومگرایانه برخوردار میسازد (سالاری، سیّدیزدی، یوسفینیا، 1393)؛ روایتهای بومگرایانه از جهانبینی زنانه به صورت تطبیقی به بررسی شرایط فرهنگی، اجتماعی و چگونگی انعکاس آن در آثار منیرو روانیپور و زویا پیرزاد، پرداخته تا از طریق تطبیق باز نمودهای فرهنگی و هنجارهای اجتماعی در آثار این دو، مسئله زیستبوم و جهانبینیهای زنانه را تبیین کند (مرادی، زندی، غیاثیان، 1397)؛ بررسی بومگرایانه باشبیرو؛ نشان میدهد، محمود دولتآبادی از محیطِ غیرمتعارف داستانهایش، یعنی بندر و به ویژه دریا، بهره جسته و تا حدّی از محیط تکراری زمینی(غیر دریایی) روستایی و شهری محض، فاصله گرفته است (حبیبی نسامی،1393)؛ در خوانش بوم گرایانه از داستان کوتاه درخت گلابی نوشتة گلی ترقّی؛ سعی داشته است با خوانشی بومگرایانه، لایههای دیگری از معناهای متن را واکاوی و تحلیل کند (نیازی،1394)؛ استعاره و نقد بومگرا؛ به خوانش دو داستان «گیلهمرد» و «از خَم چنبر»، از دیدگاه نقد بومگرا پرداخته و به این نتیجه رسیده که نویسندگان داستانهای اقلیمی، آگاهانه یا ناخودآگاه، طبیعت را محور قراردادهاند و استعاره مادرطبیعت را به صورتهای مختلف در داستانهای خود به کار بردهاند (راکعی، نعیمی حشکوائی،1395)؛ در طبیعت در قصههای عامیانۀ ایرانی از دیدگاه نقد بومگرا؛ گفته است افزون بر جلوۀ طبیعت با دو وجه مقدّس و جادویی در قصهها، وفور گیاهانِ جادویی و دیگر عناصر طبیعت که یاریگر قهرمان میشوند، چه به صورت مستقیم و چه به صورت بهرهدهی و نعمتبخشی؛ قهرمانان را در صلح و آشتی با طبیعت نگاه میدارد و قصهخوان امروزی، احترام به طبیعت و پاسداشت آن را وظیفه خود میداند و از اشتیاق مُخرّبش به تسلط منفی بر طبیعت میکاهد (خراسانی، داوودی مقدم، 1398)؛ نقد بومگرایانة قصههای عامیانه؛ چهل قصه عامیانه را بر مبنای نقد بومگرا واکاوی و به این نتیجه رسیده است که رابطۀ انسان و طبیعت در این قصهها، بسیار نزدیک است (حیدری، حیدری،1399)؛ نقش زیستبوم در مفهومسازی شهادت در اشعار سلمان هراتی؛ استعارههایی را که حوزۀ آنها مفاهیم شهادت و امامت است بر اساس نظریه استعاره مفهومی، بررسی و به این نکته پی برده است که محیط زیست این شاعر و اجزای تشکیل دهندۀ آن چه نقشی در مفهومسازی موجود دارند (عباسی، پورابراهیم، 1398)؛ نقد بومگرایانه دفتر شعر از زبان برگ، سروده محمّدرضا شفیعی کدکنی؛ نشان میدهد از یکسو، بیتوجّهی انسانها به طبیعت و حیات وحش، ذهن، روح و روان شاعر را آزرده و او را گلایهمند کرده و شاعر در این اشعار، چنان محو طبیعت شده که وجود خود را با طبیعت، یکسان انگاشته و از زبان طبیعت به توصیف خویشتن پرداخته است (بشیریان، شایان سرشت،1396)؛ بررسی زیستبوم در شعر فروغ فرخزاد بر اساس نظریه بومفمنیسم؛ به بررسی دیدگاههای شاعر نسبت به محیط و زیستبوم پرداخته و در پی دستیافتن به این پرسش در شعر و افکار فرخزاد، مفاهیم طبیعتگرایانه تا چه اندازه بازتاب داشته است؟» (ذوالفقارخانی، 1395).
1-5- روش تحقیق
در پژوهشحاضر،آثار منتخب نویسندگان معاصر زن با رویکرد توصیفی- تحلیلی در قالبِ نقد زیستبوم، بازخوانی و مشکلات مسائل زیست محیطی و راه حلهای پیشنهادی ارائه شده است.
1-6- اهداف و ضرورت تحقيق
در اواخر قرن بیستم، درکی گُسترده وجود داشت که زمین در بُحرانِ زیستمحیطی به سر میبرد و این بحران، ناشی از آلودگیِ صنعتی و شیمیایی زیستکُره، نابودی جنگلها و منابع طبیعی، انهدام بیرحمانه گونههای گیاهی و جانوری و رشد ناگهانی جمعیّت، فراتر از ظرفیّت کره زمین میباشد. در وضعیّتِ چنین بحران یا فاجعه قریبالوقوعی بود که نقد بومشناختی به وجود آمد. به عبارت دیگر با افزایش بحرانهای زیستمحیطی در سالهای اخیر و به دنبال آن در معرضِ تهدید قرارگرفتن ادامه حیات موجودات زنده از جمله انسانها، رویکرد میانرشتهای در زمینه محیط زیست، به عنوان راهحلّی برای عبور از این بحران، مورد توجّه اندیشمندان قرارگرفت و رابطه انسان با محیط پیرامونش دستخوش تغییر و بازتعریف شد؛ به همین دلیل مطالعات زیستمحیطی در اکثر حوزههای علوم اهمیّت خاصی پیدا کرد. نقد بومزیستی به عنوان یکی از رویکردهای میانرشتهای در زمینه محیط زیست، با بهرهگیری از وجوه مختلف، تأثیرگذاری ادبیّات بر مخاطبین، سعی دارد در عصر افسارگسیختگی صنعت و مُدرنیته، ارتباط تازهای میان انسان و طبیعت برقرار سازد تا هم پیوندی عامتر میان آدمیان و محیط زیست، ایجاد کند و هم به حال محیط زیست مفید واقع شود. به عبارت دیگر، سخنور و نویسنده معاصر در پی آن است که درکنار انسان، هویّت مستقل طبیعت را به رسمیّت بشناسد و به نوبه خود، در نجات کره زمین و ادامه بقای موجودات زنده، نقش ایفا کند. علاوه بر این، با توجّه به قدرت گرفتن موضوع صنعتیسازی جوامع و چیرگی بر طبیعت، برجسته نشان دادن مسائل محیط زیستی درآثار نویسندگان بزرگ، علاوهبر التذاذ ادبی بر نگرشخوانندگان تأثیر عمیقی میتواند داشته باشد؛ زیرا پرداختن به کیفیّت نقشآفرینی زیستبوم در متون ادبی و جایگاه آن در شکل دادن به ساختار روایت ادبی و نیز مشارکت در فرآیند مقابله با بحرانهای زیستمحیطی، موضوعی پُر اهمیّت است. با نگاهی به تاریخ ایران باستان، نگرش مثبتِ زیستمحیطی و پایبندی به رفتارهای مسئولانه را درآئین زرتشتی و سنگنوشتههای دوران هخامنشی را میتوان دید. در دین زرتشت، آب، آتش، باد و خاک، ارجمندی و ورجاوندی بالایی دارند و آلودن آنها گناه است. زرتشت هدف و غایت آفریدن زمین و آسمان را استفادۀ نیک انسان از آن، عنوان میکند: «خداوند این زمین را آفریده که بر اثرکار و کُنش ما بپرورد و برایمان و شادی و نیکبختی، پدید آورد»(زرتشت،1378: 254بخش اوّل: گاثاها، سرودۀ 44، بند 4). در مورد رفتار شایسته و مسئولانه با زمین و طبیعت نیز، آمده است: «وظیفۀ مردم آن است که با همه جدیّت به کار وکوشش از راه راستی و درستی بپردازند و کشت و زرع نمایند و نعمت را بیافزایند. بر اساس چنین شیوه و روشی است که زمین، پناهگاه آسایشبخشی برای مردم میشود و سیری و خان و مان خوب، صلح و آرامش و ثروت برقرار میگردد»(همان70 سرودۀ 48، بند 5). در مورد پاکیزگی آبها و پرورش گیاهان، و حمایت چهارپایان هم، میخوانیم: «باور دارم دین مزدایی را که پاکیزگی آبها، پرورشِ گیاهان، حمایت و نگهبانی چهارپایان را آموزش داد»(همان: 165بخش پنجم، یسنا، هات 12). رفتارهای زیستمحیطی درست شهروندان یک جامعه در کاستنِ معضلات محیط شهری خود، نقش مهمّی دارد. بالا بُردن آگاهی و اطّلاعات در مورد مشکلات زیستمحیطی، باعث میشود؛ شهروندان احساس مسئولیّت کنند و درکاستن از آنها همیاری و مُشارکت داشته باشند. تحقّق این رفتارها به معنای داشتن شهروندانی مسئول و آگاه به محیط زیست است. «بنابراین بررسی و شناسایی عوامل مؤثّر بر رفتارهای محیطِ زیستی شهروندان، امری ضروری است» (برکپور و جهانسیر، 1395: 58). اثرات فعالیّتهای آدمی بر زیستکُره، به خاطر تخلیّه یا دفن زُبالهها و نُخالههای ساختمانی و پسماندهای خطرناک و سمّی در زمینهای اطراف شهر به آلوده شدن خاک، انجامیده است.کسی نمیتواند مُنکر این مسأله باشد که پیدایش چنین صدمات جبران ناپذیری، طبیعی و بدون دخالت آدمی است. «اشتباهاتی که در افکار، نگرش و رفتارهای انسان در نتیجۀ فعالیّتهایش روی کُرۀ زمین به وجود آمده، یکی از علل اصلی خساراتی است که محیطِ زیست؛ مُتحمّل آن گردیده است» (احمدیان و حقیقتیان، 1395: 55). در این ارتباط، شناسایی علل و عوامل فردی و اجتماعی اثرگذار بر رفتارهای زیستمحیطیِ شهروندان، اهمیّت دارد. گفتنی است بین نگرشِ زیستمحیطی و رفتارهای زیستمحیطی، رابطه وجود دارد. همچنین بین دانش و آگاهی زیستمحیطی و رفتارهای زیستمحیطی. در این پژوهش،کوشیدهایم به بررسی مواردی از داستانهای مُنتخب زنان دهۀ 90 که مشکلات و مسائل زیستمحیطی و رابطۀ میان دانش و نگرش زیستمحیطی با رفتار زیستمحیطی را تبیین کنند؛ بپردازیم.
2- مباحث نظری
بومزیست (Ecology) از دو واژۀ بوم و زیست، حاصل شده است. بوم به معنی جا، مکان، ناحیّه و سرزمین است و زیست به معنای زندگی و حیات که هم مربوط به انسان است و هم مربوط به بوم، معنای زیستبوم، جاری بودن حیات در جایی و مکانی است. در تعریف «بومزیست» آمده است: «هرگاه مکان و کیفیّتِ زندگی در تلاقی با یکدیگر، سبب شکلگیری گزارههایی شوند که بر اثر انتقال از یک وضعیّت به وضعیّت دیگر به دست آیند، با نشانۀ بومزیست مواجهایم. عناصر شکل دهندۀ بومزیستها، انسان، مکان و کیفیّتی است که به مکان، نسبت میدهیم. بومزیست را میتوان مکانی یا به نقل از آگستون بِرک (Augustine Berque)، مزولوژی (Misology) دانست که به معنای قابلیّت انتقال، حرکت، حضور و تحوّل در یک مجموعه است» (شعیری و سیّد ابراهیمی، 1398: 69).
به بیانی ساده، نقد بومگرا، مطالعۀ پیوند میان ادبیّات و محیط فیزیکی است. همانگونه که نقد فمنیستی، زبان و ادبیّات را از منظر خودآگاهی جنسی، واکاوی میکند و نقد مارکسیستی، نکاتی دربارۀ گونههایی از تولید و طبقۀ اقتصادی را برای خوانش خویش از متون پیش میکشد، نقد زیستبومگرا، دیدگاهی زمینمحور به مطالعات ادبی، میبخشد.(Glotfelty and Fromm , 1995 : XV3 ). ریچاردکریچ (Richard Keridage)، هدف از این نوع نقد را در اثر مشترک خود با نیل سملز (Neill Sammells)، به نام نگارش محیط زیست این گونه بیان میکند: یک منتقد زیستبومگرا، اندیشههای زیستمحیطی و بازآفرینیهای آن را در تمام مَظاهرش دنبال میکند تا بتواند به طور واضح، دربارۀ آن بحث و گفتگو کند. چرا که اغلب به نظر میرسد، این مسأله در فضای فرهنگی، پنهان شده است. از همه مهمتر، نقد زیستبومگرا، به دنبال بررسی متون و اندیشهها از لحاظ انسجام و سودمندی آنها در برابر پاسخی به بحرانهای زیستمحیطی است. در نقد بومگرا، اولویّت اصلی با انسان نیست، بلکه تمرکز بر محیط زیست و ارتباط آن با عناصر دیگر است: «هدف نقد زیستبومگرا، گسترش مرزهای امپراطوری بشر نیست. به باوری «هدف اصلی بومگرایی در ادبیّات، شناخت ویژگیها و مؤلّفههایی است که یک اثر را محصول زیستبوم خود، معرّفی میکند. درواقع، نویسنده از عناصر اصلی پیرامون خود، برای بیان خواستهها، آرزوها و امیال خود، بهره میجوید» (مُرادی، زندی، غیاثیان،1397: 105). جنبشِ بومشناختی، به دنبال اصلاح ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی موجود نیست، بلکه سوالات هستیشناسانهای با مرکزیّت خودشناسی و تساوی بوم شناسانه (Eco centric Egalitrianism)، مطرح میکند. میتوان گفت، نگـرش زیست بوم گرایی، نوعی انقلاب فکری و انگارۀ جدید برای تحلیل بحرانهای زیستمحیطی و جست و جوی راهکارهای جدید برای کاهش و مقابله با پیآمدهای آن است. در چارچوب این انگارۀ جدید، انواع نظریّهها، اندیشهها و جنبشهای تازه در عرصههای مختلف، مثل اقتصاد زیستمحیطی، سیاست سبزها، فمینیسیم بومشناختی و مانند اینها پدید آمده است (مهدیزاده، 1386: 34). برخلاف مکتبهای دیگرِ نقد ادبی، بومگرایی به تکثّرگرایی معتقد است و از بحث و مُجادلههای نظری رهاست، زیرا بومگرایی به چشم اندازهای متنوّع و متفاوت، متمایل است و در روششناسیگستردهای که منتقدان بومگرا، متون را تحلیل میکنند، هیچ تفرّدی پیشنهاد نمیشود. در بومگرایی، توجّه ویژهای به فرهنگ و بازنمودهای آن در جوامع انسانی شده است. بر همین اساس مطالعۀ فرهنگ و تولیدات فرهنگی، مانند: آثار هنری، آثار مکتوب و... در این جریان، اهمیّت دارد. لارنس بول (Learns Buell)، بومگرایی را بررسی ادبیّات و نقدِ علمی از دیدگاه محیط زیست، تعریف میکند. یکی از زمینههای مطالعاتی در نقدِ بومگرا تغییر و تحولاتی است که در طول تاریخ در نگرش انسان، نسبت به محیطِ زیست و جهان و پدیدههای طبیعی به وجود آمده و در ادبیّات به اَشکال گوناگون، منعکس شده است. برای مثال تغییرِ نگرش انسان نسبت به شب و ستارگان یا تغییر نگرش و ادراک بشر نسبت به بیابان در طول تاریخ است. «جغرافیای زیستی در تنوّع نگرشها نسبت به پدیدههای طبیعی مؤثر است؛ برای مثال نگرشی که انسان کویرنشین به طبیعت و خورشید دارد با نگاه انسانی که در منطقه سردکوهستانی زندگی میکند، متفاوت است. نقد بومگرا همچنین به تأثیر نگرشهای جنسیّتی، نژادی، فرهنگی، دینی، فلسفی در ارتباط انسان با طبیعت میپردازد» (پارساپور،1392:101). نقد بومگرا از مباحث مطالعات میانرشتهای در حوزه ادبیّات و محیط زیست است که ارتباط انسان و محیط زیست را در آثار ادبی، مورد بررسی قرار میدهد و به چگونگی انعکاس عناصر محیطزیست در حوزههای مختلف جغرافیایی در متون ادبی میپردازد. از میان گونههای مختلف ادبی، رُمان و داستان، قابلیّت بیشتری برای مطالعات جامعهشناسی ادبیّات، نقد اقلیمی و... دارند و بومی گرایی از ویژگیهای بارز ادبیّات معاصر است و به مسائل عینی محیط و تجربیات زیستی نویسنده و وجوه مختلف فرهنگ جوامع توجّه میکند. هنر و ادبیّات را درکنار گفتمانهای انسانی دیگر همچون: علم، معرفت دینی، گفتار روزانه و... میتوان یکی از مهمترین منابع شناختِ انسان از خود و روابط بین انسانیِ جهان پیرامون، اعمّ از جهان طبیعت و جهان اجتماع انسانی، دانست. ادبیّات با ایجاد سوژهها یا شخصیّتهای تخیّلی، هم در «خواننده» -که ذهنیّتش را متن تعیین میکند- هم در سطح ثانوی در «متن ادبی» نوعی ذهنیّتی ایجاد میکند که در تولید مفاهیم و ارزشهای جدید و حتّی دگرگونی در مفاهیم گذشته، نقشِ بسزایی دارد. دانش محیطِ زیستی: شامل اطّلاعاتی است که افراد دربارۀ محیطِ زیست، بومشناسی سیّارۀ زمین و تأثیرکُنشهای انسانی بر روی محیطِ زیست؛ دارند. (Arcury,1990: 304). رفتار زیستمحیطی: رفتار مثبت و مسئولانه در برابر محیط زیست است که در آن، کُنشگر اگر از محیطِ زیست؛ حفاظت نمیکند، حداقّل به آن آسیب نمیرساند (ر.ک. فاضلی و جعفری، 1392:139). در تعریفی دیگر آمده است: «رفتارِ زیستمحیطی، رفتاری است که فرد در برخورد با محیط ِزیست از خود بروز میدهد. افراد هر اجتماع بر حسب شرایط و مُقتضیّات اجتماعی، فرهنگی و شخصیّتی خود، برخورد نسبتاً متفاوتی به محیط زیست دارند.» (نوّاح و همکاران،1390: 79). رفتارهای زیستمحیطی، ضمن اینکه بر بیشتر مسائل و تهدیدات زیست محیطی تأثیر میگذارند؛ خود نیز از عواملی، تأثیر میپذیرند.» (صالحی و امام قُلی، 1391: 126). از نظر مفهومی «رفتارهای زیستمحیطی، مجموعهای از کُنشهای افراد جامعه نسبت به محیطِ زیست است که در یک طیفِ وسیع از احساسات، تمایلات و آمادگیهای خاصّ برای رفتار نسبت به محیط زیست شامل شود.» (عقیلی و همکاران، 1388: 237). نگرشِ محیطزیستی: مجموعهای از احساساتِ خوشآیند یا ناخوشآیند در مورد ویژگیهای محیطِ فیزیکی یا مسائل مربوط به آن است (ر.ک. صالحی و پازوکینژاد، 1393: 78). ارزشهای زیستمحیطی: ارزشهای اساسی شخصی است که بر جهانبینی و باورهای کلّی فرد در ارتباط با محیط زیست، مؤثّرند و این باورها نیز متعاقباً باورها و نگرشهای خاصّتر را شکل میدهند (ر.ک. فاضلی و جعفری صالحی، 1392: 102).
3- بحث و بررسی
مطلق در این بخش، مُشکلات و مُعضلات و مسائل زیستمحیطی در داستانهای مُنتخب زنان دهه 90، بررسی و رفتارهای زیست محیطی مسئولانه و نگرشهای مُثبت و ارزشهای زیستمحیطی، واکاوی و بررسی شده است. در مواردی که نویسندگان، به بررسی علل و اسباب و ریشههای این معضلات، پرداخته یا راهکاری به دست دادهاند، اشاره شده است. ملاک بررسی، حرف اوّلِ نام خانوادگی نویسندگان بوده است.
الف. «زمان زوال» اثر شُهره احدیّت
سیگار کشیدن و عوارض آن در این داستان بلند بازتاب دارد: «منصور، چای و شیرینیاش را میخورَد و دست میکند تو جیبِ کُتش، لابُدّ دنبال پاکتِ سیگار. میخواهد بگوید: اینجا نمیشود، نفسم میگیرد. نمیگوید. حوصلۀ سر و کلّه زدن سرِ سیگار را ندارد. مهم نیست که نفسش بگیرد و تا صبح، سُرفه کند»
(احدیّت، 1397: 71).
ب. «نینا» اثر شیوا ارسطویی
یکی از رفتارهای غیرمسئولانه که در این داستان بدان اشاره میشود، پرت کردن تهسیگار از پنجره به بیرون توسّط سیروس است: «سیروس، تهسیگارش را از پنجره، پرت کرد توی حیاط. نینا ندیده بود سیروس، تهسیگارش را پرت کند جایی، حتی توی حیاط. هرکجا که میرفت زیرسیگاریاش را هم میبرد. وقت رانندگی هم، سیگارش را در زیرسیگاریِ ماشین خاموش میکرد» (ارسطویی، 1394: 226).
پ. «اتفاق» اثر گُلی ترقّی
گیاهخواری یکی از موضوعات مطرح شده در این داستان است: «مادرش [شادبانو] اعتقاد به آشپزی ساده داشت. ساده و سالم: سبزیجات پخته، مرغ یا ماهی آب پز، پدرش گیاهخوار بود و شکمش را با میوه و سبزیجات خام و حبوبات پُر میکرد» (ترقّی،1397: 14). آلوگی محیطزیست با پسماندهای شهری نیز از موضوعاتی است که در این داستان، بازتاب دارد: «گُربهای گُرسنه، دل و رودۀ کیسۀ آشغال را بیرون کشیده بود» (همان: 72). در مورد آلودگی ساحل دریاهای ایران نیز آمده است: «بوی بدی از ساحل میآمد. همه جا پُر از پوست هندوانه، آت و آشغال و پاکتهای پلاستیکی بود. زنی ایستاده بود کمی دورتر و دماغش را گرفته بود. شادی گفت: بوی لاشه میآد. از چیه؟ زن گفت: از چاهِ مستراح! فکرش بکنین. آب دریا بالا اومده، رفته تو مستراحهای بیدر و پیکر و به ردیف دستشوییهای سمت چپ ساحل اشاره کرد. هرچی نجاست بوده؛ آورده ریخته توی ساحل. دریا به گند کشیده شده. من که پام توی آب نمیذارم.» (ترقی، 1397: 226). در این داستان به تهدیدات زیستکُره شده است: «احتمال جنگ اتمی، بروز بیماریهای مرموز، ازدیاد جمعیّت، زلزله، بلاهای طبیعی و کمبود آب، بشریّت را تهدید میکرد» (همان: 205).
ت. «سنگ سیاه روی سنگ سفید» اثر نگار تقیزاده
از موضوعات قابل بررسی از دیدگاه بومزیست، خوردن غذاهای کنسروی به جای پختن غذاهای سالم است که علاوه بر اینکه میتواند به سلامت جسم آسیب بزند، پسماند ظروف یکبار مصرف کنسروهاست که موجبات آلودگی زیستبوم را فراهم میآورد: «یادش نمیآید آخرین بار چه موقع غذا پخته، حتّی طعم غذاها را فراموش کرده است. زمان کش میآید و به نتیجهای دست نمییابد. هر بار که گُرسنگی به سراغشان آمده، غذای کنسرو شده را بدون گرم کردن، باز کرده و خوردهاند. سهراب، اکثراً نصفههای شب، بیدار میشود و در تاریکی، مثل موجودی غریبه که شبها به سراغ غذاهای مانده میآید، کنسرو را با چاقو باز میکرد و سر میکشید. تیشرت او تابلویی از آثار غذاهای خشک شده بود. یک شب وقتی خورشید، کنسروی را باز میکرد، گریهاش گرفته بود. احساس کرده بود، هویّتش را به عنوان انسان، فراموش کرده است. غذا را به همراه بُغض قورت داده بود. غذای سرد، همراه چاشنی بُغض. هر هفته، کیسههای پُر شده از قوطیهای رنگی را از پلّهها پایین میبُرد. گاهی نایلون پاره میشد و قوطیها با صدای دلخراش، روی پلهها سرازیر میشد» (تقیزاده،1390:17).
یکی دیگر از موضوعات مطرح در زمینۀ زیستبوم، رها شدن زبالههای شهری است که به صورت تهوّعآوری روی هم انباشته شده و باعث شده تا انبوه مگسها روی آشغالها بنشیند: «بوی زبالهها در کوچه پیچیده بود و به قدری تند بود که حالت تهوّع ایجاد میکرد. سهراب دهان و بینیاش را گرفت. فقط او بود که جلوی دهانش را گرفت. به نظر میرسید دیگران به بو عادت، کرده بودند. وقتی از جلوی خانه گذشتند با انبوه مگسهایی رو به رو شده بودند و به قدری تعدادشان زیاد بود که گویی دور جسد، جمع شدهاند» (همان: 72).
آلودگی صوتی نیز از دیگر موضوعات زیست محیطی است که در این داستان بدان اشاره میشود: «[سهراب]در طول راه، مُدام دستش را روی بوق که در فرمان است میکوبد» (همان: 76). در بخش دیگری از داستان نیز به آلودگی هوا و آلودگی صوتی که توسط بوقهای ممتد ماشینها ایجاد شده، اشاره شده است: «[بلور] دیر کرده بود. ساعت از دو میگذشت و او هنوز داخل ماشین بود. به عقربههای ساعت، نگاه کرده بود ولی اشتباه حدس زده بود. هوا آلوده بود و غبار سیاه رنگی در آسمان موج میزد. شمارشگر چراغ راهنمایی روی عددی ثابت، مانده بود و بوق ماشینها به نشانۀ اعتراض در خیابان میپیچید. هوای داخل مینیبوس، دَم کرده و خفه بود» (همان: 125). استفاده از هوای سالم بیرون از خانه راه حلی است که در این داستان، مطرح شده است: «چند هفته میشد که از خانه پا بیرون نگذاشته بود [خورشید]. هوای تمیز و خنک زمستان به درونش نفوذ میکند. تصمیم میگیرد، پیاده برود و از این هوا لذّت ببرد. هوا سرد بود و برفها یخ بسته بود، ولی برای خورشید بعد از روزهای مُتمادی، تنفّس هوای یکسان و دم کردۀ خانه، هوای بیرون تازگی داشت» (تقیزاده، 1390: 125).
از موضوعات دیگر زیستمحیطی مسألۀ از بین رفتن کرۀ زمین توسّط ابَرقدرتها به واسطۀ جنگ است. رها، عکّاسی است که به همراه دوستانش، سعی دارد با قدرت عکسهایش، کرۀ زمین را از خطر نابودی نجات دهد: «[رها] به تابلوی روی دیوار نگاه میکند. پسر بچّهای با نمای دُرشت در کادر ظاهر شده، پُشت او ویرانهها و خرابهها به چشم میخورد و چشمان پسر بچه به جایی در دور دستها خیره شده است. آیا او مؤفّق شده؟ از خود میپرسد: آیا توانسته دنیا را با عکسهایش نجات دهد؟ مدّتی است به شغل، دنیا و هرآنچه در اطرافش است؛ شک میکند. ابَر قدرتها، انسانها و زمین را نابود میکنند و به جای خانههای آباد، مُشتی خاک و تَل به انسانها هدیه میکنند. آنها را با اجساد تنها میگذارند و به آنها امید میدهند که هر یک از شما میتوانستید به جای اجساد باشید؛ ولی حالا زنده هستید و زندگی پیش روی شماست» (همان: 168). پاسخ این نکته که آیا رها و دوستانش توانستهاند با گرفتن عکس، کرۀ زمین را نجات دهد، در خود کتاب اینگونه داده شده است: «رها و دوستانش به دنبال ویرانهها و انسانهای تکّه تکّه شده میروند تا عکس بگیرند و گزارش تهیّه کنند با هدف «جنگ دیگر بس است». چند دهه است که این بازی ادامه دارد و او امروز از آرزوی «جیمز نچوی» شدن، خسته شده و پا به مرحلۀ دیگر نهاده است. پا به خاکی نهاده است که هر آن ممکن است فرو بریزد. زندگی، عشق و آرزوهای خود را از دست داده است. او دیگر قادر نیست با صحنههایی که دیده است شور و شوق سابق خود را باز یابد. بیآنکه بداند چه در انتظارش است؛ پیش میرود» (همان: 169-168).
چند صفحه بعد رها خود اذعان میکند که نمیتواند با عکسهایش دنیا را نجات دهد: «رها تبدیل به انسانی دیگر شده. خود را گُم کرده و دیگر نمیتواند با عکسهایش دنیا را نجات دهد. اهدافش مانند نگاتیوهای نور خورده میماند. هر چه که داشته زیرِ خاک، دفن کرده است» (همان: 173). رها با عکسهایی که از مناطق جنگی گرفته، به این موضوع پرداخته است: «[رها] میخواهد فریاد بزند تا مردم را بیدار کند و از جاییکه میآید به آنها خبر بدهد. از وضعیّت مردمی که شاید حالا دیگر وجود نداشته باشند. نگاتیوها دست نخورده در کیف دوربین باقی مانده بود. آنها مؤفّق نشده بودند از مرز جلوتر بروند. چند سرباز به زبان بیگانه حرف میزدند و اسلحۀ خود را به سمت آنها گرفته بودند. چند کامیون حاوی مواد غذایی کنار مرز در انتظار بود. ساعتها در جادۀ خاکی مینشستند و به سربازها نگاه میکردند و میخندیدند» (همان:174). امّا بر خلاف ناامیدی رها، عکسهای او در بیداری مردم دنیا، بسیار تأثیرگذار بوده است. یکی از عکسهای رها صحنهای دلخراش از جنگ را به تصویر کشده است: «عکس زنی سیاهپوش که پُشت به دوربین است و زمین را چنگ میزند. هنوز هم چشمهای زن را به یاد دارد. در میان سنگ و خاک به دنبال نوزادش بود. خاک از خون انگشتانش رنگین شده بود. زن کودکش را میخواست» (همان: 177).
ث. «ما اینجا داریم میمیریم» اثر مریم حسینیان
آپارتمان نشینی یکی از رهآوردهای مُدرنیسم است که آدمها را از خانههای بزرگ و دلباز به لانههای دلگیرِ هفتاد متری کشانده است:
«خانه که نیست. لانه ساختهاند هفتاد متر، اسمش را گذاشتهاند آپارتمان»(حسینیان، 1395: 9). آلودگیِ محیط بیرون خانه از موضوعاتی است که در این داستان نمود دارد: «آشغالها شده بودند معدن سوسک، ولی خانۀ آنها سوسک نداشت» (حسینیان، 1395: 16). سیگار نیز به عنوان یک آلاینده زیست محیطی و آسیب رسان به سلامتی در این داستان، بازتاب یافته است: «روزگار میتوانست خیلی بهتر از این باشد، اگر آقاجان بیشتر دوام میآورد و خودش را با سیگار پُشتِ سیگار خفه نمیکرد.» (همان). در بخش دیگری از داستان نیز به ترافیک شهری و اینکه ماشینهای تک سر نشین باعث افزایش آلودگی هوا میشوند، اشاره شده است: «ترافیک، امان همه را بریده بود. هیچکس به خودش زحمت نداده بود که دست کم یک روز ماشین نیآورد بیرون. مثلاً آن دخترهایِ قرتی با ناخنهای دراز و شالهای رنگیِ فرقِ سرشان چه گُهی میخورند پُشت فرمان؟ سینهاش میسوخت. شاید قانون هوای آلوده، شامل حال او هم میشد» (همان: 38). در بخشی از داستان هم به سُرب و عوارض آن بر سینه و آلودگی هوا اینگونه اشاره میشود: «همین تازگیها توی اخبار شبکۀ سلامت، شنیده بود که شیر ِکمچرب برای از بین بُردن سُربِ ریه، خوب است. وقتی توی ریۀ مردم، سُرب باشد، حالا چه فرقی میکند، احمدی نژاد باشد یا محسن رضایی؟ یا حداد عادل؟ و...» (همان: 39).
ج. «حوالی خیابان سی تیر» اثر رکسانا حمیدی
اوّلین موضوعی که در این داستان، نمود دارد ترافیک و آلودگی هوا میباشد: «عصرها پیش از نا امید شدن کلاغها از انحنای روز این را چه کسی گفته بود از شرکت بیرون میزنم. زودتر میروم تا مثلاً به ترافیک سنگین و غروبهای پاییزی برنخورم. فکرکُن غروب باشد از آن غروبهای سرد پاییزی آن وقت تو در ماشینهایِ تنگ، گیرکرده و بوی حال به هم زن اگزوزها مانده باشی. از غروبهای پاییز و زمستان میترسم. در آن ساعتها نمیخواهم در خیابانها باشم»
(حمیدی، 1396: 6).
چ. «ساعت ویرانی» اثر آرام روانشاد
سیگارکشیدن در فضاهای بسته از قوانین موضوعه برای رعایت حقوق شهروندی است و آسیبهای جدّی برای سلامتی فرد و جامعه و زیستبوم است نه تنها در این داستان رعایت نمیشود، بلکه به صورت توهینآمیزی مورد اعتراض قرار میگیرد: «مرد چرا هی میزنی تو پاهام؟ بیا برویم بیرون سیگار بکشیم. نمیدانم این چه قانون مزخرفی است که اینجا گذاشتهاند که نمیشود داخل کافه، سیگارکشید؟ کافه عشقش به قهوه و سیگار است. به قول جیم جارموش کبیر: قهوه و سیگار. آخر قهوه بدون سیگار؟» (روانشاد، 1393: 97). امّا رفتار نادرست وسختگیریهای پدر مرجان در مورد سیگار کشیدن بچهها -که آنرا خط قرمز خود میداند- باعث میشود، بچهها از روی عصیان هم که شده، سعی کنند سیگار را تجربه کنند: «پدر گفته بود: اگر یک روز سیگار توی دستتان ببینم، روز مرگتان است. سیگار کشیدن برای من برابر است با آدم کُشتن. اگر روزی لب به سیگار زدید خودتان گورتان را گم کنید و بروید و راستِ این خانه پیدایتان نشود. بوی گَندِ سیگار برای من، مُتعفنتر از بوی مُردۀ روی زمین است. هرکسی میآمد خانۀ ما میدانست سیگار کشیدن تا شعاع چند کیلومتری خانۀ ما ممنوع است. روزی که این قانون را برای من و مهران وضع کرد؛ نمیدانست یک چیزی وجود دارد به اسم یواشکی کاری را انجام دادن و هرگز نفهمید مهران و من، اولین سیگار زندگیمان را هفتۀ بعدش کشیدیم.» (همان: 205-204).
ح. «هست یا نیست» اثر سارا سالار
در بخشی از داستان به سیگار و خطر ابتلای به سرطان اینگونه اشاره میشود: «دکتر شمس سیگارش را روشن میکند و چنان پُک عمیقی میزند که آدم فکر میکند الان است دود از تک تک سلولهای بدنش، بیرون بزند. میگوید: مسخره است از پرواز میترسم امّا از سیگار نمیترسم. شاید هیچ وقت هواپیما سقوط نکن ولی شاید این که روزی یه بسته سیگار میکشم، باعث بشه سرطان بگیرم» (سالار، 1392: 35).
دوست داشتن جهان هستی و عشق ورزیدن بدان از موضوعات زیستمحیطی دیگری است که در این داستان، بازتاب دارد: «جهان هستی را دوست دارد که میتواند این قدر آرام و مهربان باشد، جهان هستی را دوست دارد که میتواند اینقدر آرام و مهربان باشد، جهان هستی را دوست دارد که میتواند به یک مورچه، همانطور نگاه کند که به یک آدم نگاه میکند» (همان: 80).
انواع آلودگی هوا نیز از موضوعاتی است که در این داستان، نمود دارد: «صورتم را برمیگردانم طرف پنجره و سعی میکنم با تماشای اتوبان خودم را سرگرم کنم. با اینکه امروز این همه برف آمده باز هم به نظر میرسد هوا پُر از دود است.آلودگی هوا، آلودگی صدا، آلودگی نور، یک مجموعۀ کامل برای تصویرهای افلاتونی قرن بیست و یکم. برج میلاد، تاریک و دراز، انگار به زور خودش را نگه داشته و دارد تظاهر میکند که نوکش طرف آسمان است» (همان: 165).
خ. «آن مادران این دختران» اثر بلقیس سلیمانی
اوّلین موردی که در این داستان جلب توجّه میکند هدر رفتن آب شیرین آشامیدنی است که به خاطر ترکیدگی لولههای آب شُرب تهران در اثر زلزله اتّفاق افتاده است: «از لولۀ شکستۀ ساختمان آب زُلال و پاکیزه روانۀ گودال میشود. کسی به ادارۀ آب خبر داده؟ زن رنگ پریدۀ بغل دستش که بارها او را در کوچه دیده با صدای لرزانی میگوید: حتماً خبر دادن. آب داره هدر میره. با خودش گفت، آهسته زیر لب. چه میشد اگر همسایهها میتوانستند ظرف و ظروفشان را بیآورند پُر آب کنند و نگذارند آب زُلال، آب تهران، هدر برود» (سلیمانی، 1399: 12).
آقا بیژن، همسایۀ ثریّا خانم شخصیت اصلی داستان، علّت اصلی زلزلۀ قریب الوقوع شش ریشتری تهران را همین آبهایی میداند که تهرانیها مصرف میکنند: «حتم این بار بلند گفته بود آب دارد هدر میرود که آقا بیژن گفت: اصلش تهران روی باتلاقه. سر کار خانم، فکر میکنید این آبهایی که تهرانیها مصرف میکنن کجا میره؟ توی زمین، بله توی زمین، خدا اون روزی رو نیاره که یه زلزلۀ شیش ریشتری این شهر بلرزونه» (همان: 13). و مأموران ادراۀ آب علّت نشست و ترکیدگی لولههای آب تهران را پوسیدگی سیستم آبیاری عنوان میکنند: «سر و کلّۀ مأموران آب که پیدا میشود، همهمۀ زنها بالا میگیرد. کی آب وصل میشود؟ آب خوردن را از مغازهها میخرند، درست، آب شستشو را از کجا بیآورند؟ اصلاً علّت همۀ این نشستها، پوسیدگی سیستم آبرسانی تهران است. نیست که اینجا که همین سی سال پیش اصلاً نبوده، ییلاق تهرانیها بوده، باغ بوده و در و دشت. قنات داشته منطقه، احتمالاً این نشست به خاطر قنات قدیمی جنّت آباد است. نه این که اینجا روی گُسل کَن است، تکانی کوچک و نامحسوس، باعث این خرابی شده حالا باز خدا را شُکر، تلفات جانی نداشته و خسارات چندانی به آپارتمانها وارد نشده» (همان: 14). خشکسالی هم به عنوان یک بحران زیست محیطی در این داستان بلند، نمود دارد: «پیرهای پارک بزرگمهر هم با عصاها و کلاههای جوانانهشان یکجا ایستادهاند و مثل همیشه تحلیلهای مُفصّل و عمیق ازخشکسالی که حالا مسالهای امنیّتی شده میکنند» (همان: 19). در ادامه داستان، ثریّا میگوید: «راست میگن خشکسالی داره دمار از روزگار مردم درمیآه؟ میگن تا چند سال آینده، کُلّی روستا بیسکنه میشه. مرد میگوید: شدند خانم. اخبار گوش نمیدین؟ حرف از هزاران روستای تخلیه شده است» (همان: 22).
آبیاری سبزیجات با فاضلاب نیز از موضوعات زیستمحیطی مطرح در این داستان بلند است: «سر و کلّۀ غدّه که پیدا شد با خودش گفت باعث و بانیاش این زندگی سگی در تهران است. اگر همان سی سال پیش برگشته بود گوران حالا به اینجا نمیرسید، بعد گشت دنبال مقصّر. اوّلین چیزی که از خرید هفتگیاش کم کرد سبزیهای دستهای بود. همانها که بارها اینجا و آنجا شنیده بود و خوانده بود که با آب فاضلآب آبیاری میشوند. آنا اعتراض کرد و مسخرهاش کرد و گفت: مادر من، فردا سرطان روده و مثانه و کوفت و زهرمارم میگیریم اگه تا به حال نگرفته باشیم» (همان: 29).
جالب این است که به راهکار برطرف کردن این مشکل هم در این داستان، اشاره میشود: «دو هفته سبزی دستهای نگرفت، هفتۀ سوم گرفت منتهی حالا اوّل سبزیها را با ریکا میشست، بعد تمیزشان میکرد. بعد با مادۀ ضد عفونی کننده، میشستشان و بعد یک ربع میگذاشتشان در آب و نمک.» (همان: 30).
ریزگردهای غرب و جنوب غرب کشور و مالچپاشی و خشک شدن تالابها از دیگر موضوعات زیستبومی است که در این داستان بلند بدان تأکید میشود: «آنا چای میآورد و با احسان دربارۀ ریزگردهایی که چند روزی است غرب و جنوب غربی ایران را درگیر کرده حرف میزند. آنا از خشک شدن هور العظیم و تالابها میگوید و احسان از مالچپاشی و جنگ سوریه و عراق» (همان: 79).
تشویق دانش آموزان به حفظ محیط زیست از طرف معلّم، سرکلاس از موضوعاتی است که در این داستان بلند بدان پرداخته شده است: «گاهی شاگردهایش را در اتوبوسهای خط واحد دیده و با آنها سلام و علیک کرده، امّا فردایش سر کلاس یک فصل مستوفی دربارۀ شهروند خوب بودن و حفظ محیط زیست صحبت کرده بود» (همان: 102). نابودی مراتع و جنگلها نیز از موضوعات زیستمحیطی است که در این داستان بلند، بازتاب دارد: «کوه گرگ و میشان پُر بود از گیاهان دارویی و معطّر و علفهایی که شیر گوسفندها را زیاد میکرد. شیر که معطّر میشد، ماست و پنیر هم معطّر میشد و خاصیّت دارویی پیدا میکرد. کُلّ استان کرمان اینرا میدانستند. برای همین محصولات دامی گوران در استان، خواهان زیاد داشت و آنرا ملکه و اسحاق میدانستند. در بعضی مناطق کوه گرگ و میشان چرا ممنوع بود. برای همین هم هدیهها را میآوردند تا اسحاق چشم به روی ورود گلههایشان به این منطقه ببندد که میبست. البته گاهی هم برای خالی نبودن عریضه دامدار خردهپایی را خفت میکرد و گزارش مفصّلی از نقض حریم به ادارۀ جنگلبانی بافت میفرستاد. موضوع هیزمکشها و هیزمکشی برای عروسی و روضه خوانیها فرق میکرد. بیشترین زحمت را هیزمکشها به اسحاق میدادند. معمولاً آدمهای فقیر و بیچارهای بودند که با خر یا خرهایشان به کوهِ گُرگ و میشان میرفتند و از تنۀ بادامهای کوهی و درختهای بِنۀ خشک شده هیزم برای این و آن میآوردند. امّا مگر این کوه چقدر هیزم خشک شده داشت؟ برای همین هم میافتادند به جان بادامهای جوان و سرزنده و با تبر و ارّه آنا را به باری از هیزم تبدیل میکردند. اسحاق دشمن این گروه بود. اصلاً حقوق میگرفت که از درختان این کوه محافظت کند برای همین هیزمکشها مدام با موش و گربه بازی میکردند. بعضی سرش را در جایی از کوه، گرم میکردند تا همقطارهایشان در جای دیگر بار هیزمشان را آماده کنند. بعضیها از راههای فرعی و مالرو بارشان را به گوران میرساندند. بعضی هم شبکار بودند سر شب میرفتند کوه، صبحِ سحر برمیگشتند... امّا قضیّۀ آنهاییکه با تریلی و تراکتورِ هیزم برای عروسیها و روضهخوانیها میآوردند؛ فرق میکرد. آنها چند روز زودتر خیالی رسمی میآمدند خانۀ اسحاق و اجازه میگرفتند به کوه بروند...آنهایی که برای عروسی هیزم میخواستند با آنهایی که هیزم برای مجالس روضه خوانی میخواستند؛ فرق داشتند. آنها که برای عروسی، هیزم میآوردند همراه یک پاکت، که ملکه بدون آنکه داخل آن را نگاه کند؛ میفهمید چقدر در آن هست، یک جعبه شیرینی هم میآوردند. اسحاق هم بسته به سنگینیِ پاکت، اجازه میداد چند تریلی هیزم بیاورند. اینطور هم نبود که هیزمها را در روزِ روشن، بیآورند، جوانها با تبر و ارّه شب به کوه میزدند. یک شب هم در کوه میماندند و سحرگاه شب بعد هیزمها وارد گوران میشد، همیشه هم کسی بود که روزِ بعد، اسحاق را ببیند و چُغلی کند و آدرس بدهد. در اینجور مواقع اسحاق هم بازی همیشگیاش را راه میانداخت، داد و فریاد میکرد، گورانیها را تهدید میکرد و از خبرچین بابت خدمتش به مأمور جنگلبانی تشکّر میکرد» (سلیمانی، 1399-123).
د. «خواستم بگویم خون را ببین» اثر رؤیا شکیبایی
آلودگی هوای کابل از موضوعات زیستمحیطی است که در این داستان، مطرح شده است: «از پنجره [هواپیما] پایین را نگاه کردم. غبار غلیظی روی شهر را پوشانده بود» (شکیبایی، 1392: 25). انبوه زبالههای شهری نیز از موضوعات زیستمحیطی است که در این داستان، بیان شده است: «تلّ زباله و کثافت، گوشۀ خیابان آن ور میدان، توده شده بود. چه قدر آشغال؟ حتماً سالها بود که کامیون شهرداری برای جمع کردن زباله نیآمده بود. یک زن و مرد، کنار زبالهها نشسته بودند. اگر کامیون شهرداری میآمد، ممکن بود آنها را با زبالهها یکی بگیرد و پرتشان کند پُشت ماشین» (همان: 29).در این اثر به خطرات و تبعات جنگ و ریشهها و علّتهای آن پرداخته شده است: «طول میکشد جنگ از یاد آدم برود. مگر همین جنگِ ایران و عراق نبود؟ چه قدر طول کشید تا مادرها، یادشان بماند که پسرشان دیگر بر نمیگردد یا اسیرها که برگشتند یادشان بماند که خانه آن خانۀ قبلی نیست و با هر صدای بلند از جا نپریم که موشک زدند. آمریکاییها، تصادف هم میکنند، پیش روانپزشک میروند. به خودشان، شرینک. نه ما بعد از جنگ، پیش شرینک رفتیم نه افغانها» (شکیبایی،1392: 112).
در ادامه داستان به ریشهها و علّتهای جنگ اینگونه اشاره میشود: «اگر جنگ نبود، اگر این جنگها نبودند، ما، من و همخانه ایهایم، شاید هیچوقت، همدیگر را نمیدیدیم. گفتم: شاید مرزبندی کرۀ زمین است که باعث جنگ میشود. اگر آدمها فکرکنند کرۀ زمین، مال همه است. لازم نیست کسی با کسی بجنگد. راس گفت: مرز نباشد، معلوم نمیشود خشخاش افغانستان مال کیست؟ آنوقت سر خود خشخاش میجنگند. لینزی گفت: مشکل کارخانههای اسلحهسازی است. فقط آنها هستند که از جنگ سود میبرند. لین گفت: تفنگ نباشد، همه سنگ تیز میکنند و به جان هم میافتند، مثل دوران نوسنگی. راس گفت: شاید مشکل از مرزبندی کشورها نیست از آن مرزهاست که ما آدمها برای خودمان درست میکنیم. در همین افغانستان، جنگ سر مرزبندیهای داخلی بوده مگرنه؟ هرچه قدر بگویند تقصیر روسیه و پاکستان است» (همان: 113).
ذ. «بوی برف» اثر شهلا شهابیان
سیگار و تأثیرات سوء آن بر دستگاه تنفسی از موضوعات مطرح شده در این داستان است: «فقط دو ساعت از خوردن آخرین قرص ضد حسّاسیّتم گذشته. هنوز آنتی هیستامینها توی بدنم فعّالند و تقریباً دو ساعت دیگر، وقت دارم تا از دود سیگار و بوی عطر و ادکلن، عطسهام نگیرد و نفسم تنگ نشود و نمیرم.» (شهابیان، 1393: 172-171). سوری به عواقب کشیدن سیگارِ یغما آگاه است و میگوید: «مثل همۀ وقتهاییکه آمپرش بالا میزند با چشمهای بسته، تلخی دود را مزهمزهکنان فرو میدهد. حالاحتماً دود از روی زبان تلخی گزیدهاش سُر خورده و از سرازیری گلو رفته توی لولۀ نای و خودش را رسانده به ریههای یغما و جا خوش کرده که از سوراخهای دماغش، بیرون نمیزند. خودم را غافلگیر میکنم. باز دارم به ریههای یغما فکر میکنم به اینکه کدام یکی از ریههای او شکل عکس روی پاکت سیگار شده!» (همان: 173).
ر. «خط چهار مترو» اثر لیلا فرهادپور
ساخت و سازهای بیرویّه و تبدیل خانههای دلباز قدیمی به آپارتمان، بُرج و پاساژ از موضوعاتی است که در این داستان به آن اشاره میشود. مسألهای که فضای سبز را از انسان میگیرد و او را افسرده و مُنزوی میکند: «رفتم خونۀ امیریّه. الان اونجا یه پاساژ ساختن. امّا اون وقتها حیاط داشتیم و یه حوض که دورش پُر از شمعدونی بود و باد، عکس ماهِ شب چهارده رو توش این ور و اون ور میبُرد» (فرهاد پور، 1393: 31).
ز. «هیچ وقت» اثر لیلا قاسمی
موضوع سبزیخواری و کنار گذاشتن گوشتخواری برای حمایت از حیوانات و کمک به محافظت از کرۀ زمین نیز در این داستان مطرح شده است. «با دهان پُر به بشقابم اشاره میکند و میپرسد: اصلاً از قیمۀ بدون گوشت، خوشم آمده؟ لقمۀ توی دهانم را نجویده، قورت میدهم و میگویم: خیلی! و از خودم، بدم میآید. این غذا حتّی اگر از خود بهشت هم آمده باشد؛ نباید به مهشید بگویم: خیلی! میگوید: عجیب است که تا به حال گوشت خوردن را کنار نگذاشتهام. میگوید با توجّه به مبارزهام علیه کُشتن حیوانات. خندهام میگیرد، نه که تمام این سالها به گوشتخواری افتخارکرده باشم، ولی از یک جای دیگر، مُردن حیوانها خیلی به چشمم نمیآمد» (قاسمی، 1392: 79).
س. «شروع یک زن» اثر فریبا کلهر
سیزده بدر و بزرگداشت روز طبیعت در پارک لزلی تورنتو کانادا اگرچه یک نگرش ارزشی به طبیعت است، امّا رها کردن مقادیر زیادی کاهو و سبزۀ سفرۀ هفتسین در آب پارک لزلی از مصادیق رفتار غیر مسئولانه و آلودن محیطزیست و آسیب زدن به آن است: «آن روز پارک لزلی در تسخیر ایرانیها بود. کاهو سکنجبین و سبزههایی که توی رودخانۀ کم آب پارک انداخته شده بود، نشان از حملۀ قوم آریایی در به در میداد» (کلهر، 1390: 29).
آلودگی کلانشهر تهران نیز از موضوعاتی است که در این داستان بلند، بازتاب یافته است: «دوباره پشت پنجره ایستادم [پروین شایسته] و به تهران نگاه کردم که در ساعت پنج بعد از ظهر آخرهای بهار، جلوی رویم دراز کشیده بود. به بُرج میلاد نگاه کردم که سرش در غباری کثیف و آلوده فرو رفته بود و ترحّم انگیز به نظر میرسید» (همان: 131-130).
ش. «سه سکانس از پاییز» اثر مائده مرتضوی
سیگار از موضوعاتی است که هم آلودگی زیست محیطی را در بر دارد و هم آسیبهای جسمی را در پی: «پس از هشداری که به فرّخ داده بودم، دیگر جلوی من تماسهای مشکوک نداشت و هر وقت که به بهانۀ سیگار کشیدن بیرون میرفت، حدس میزدم که میرود تا به آن دخترۀ دهاتی تلفن بزند. مانند اوایل آشنایمان، دیگر عاشق حلقههای سفید رنگی نبودم که با هر پُک از دهانش بیرون میآمد. دودِ سیگارش، سُرفههایم را شدیدتر میکرد» (مرتضوی، 1396: 27).
مازیار که از مضرّات دود سیگار برای زن حامله آگاه است؛ میگوید: «بعد از غذا میروم تویِ حیاط رستوران که سیگار بکشم. دود سیگار برای زن حامله مانند سَمّ است» (همان: 63). در ادامه مازیار، صدای پدر را به یاد میآورد که هر وقت او، سیگار میکشید؛ میگفت: «پدرسگِ عن ترکیب! حالا دیگه سیگار میکشی برام؟» (همان: 64). از دیدگاه مازیار «مردی که به زن سیگار تعارف کند به درد ِلای جرز میخورد و خُب زنی که سیگار میکشد هم، اگر همیشگی نباشد و تفریحی، یک وقتهایی هوس دود کردن کند، زیاد اشکالی ندارد» (همان).
ص. «پاییز فصل آخر سال است» اثر نسیم مرعشی
سیگار از آلایندههای زیستبوم و آسیب رسان به انسان است: «سرم گیج میرود. باید چای درست کنم و چیزی بخورم. پایم را که از اتاق بیرون میگذارم، به همریختگی خانه آوار میشود روی تنم. زیر سیگاری پُر از ته سیگار شده. بدت میآمد و زود خالیشان میکردی. میگفتی خانه بوی خوابگاه میگیرد» (مرعشی، 1400: 10). ترافیک و آلودگی هوا نیز از موضوعاتی است که در این داستان بدان اشاره شده است: «میپیچم توی اتوبان و گیر میکنم میان هجوم ماشینها و رانندههای عرق کرده و بوق و هوای سنگین. این وقت ظهر، وقت ترافیک نیست. چرا نمیخواهد خوب بگذرد؟ ماشین درست راه نمیرود و پاهایم روی گاز و ترمز خوب نمیشینند. مگر چند وقت است رانندگی نکردهام؟ کولر را روشن میکنم. باد گردنم را خُنک میکند، امّا صندلی با تنم نمیسازد. جا به جا میشوم، مانتوم را زیرم مرتّب میکنم، صندلی را میکشم جلو، پُشتیاش را میخوابانم، کمربندم را باز میکنم...فایدهای ندارد. شیشه را میکشم پایین تا هوا بیاید. هوا گرم است. گرم و کثیف» (مرعشی، 1400: 18). یا «تازه، آن ملاقه هم دُبّ اکبر است که توی آسمان کثیف تهران فقط چند تا از ستارههایش دیده میشود» (همان: 69). تخریب محیط زیست به وسیلۀ انسان از موضوعات مطرح شده در این داستان است: «میگویند از آدمیزاد هر چیزی برمیآید. میتواند دریا را خشک کند. کوه را بردارد، یا چه میدانم؟ درختهای جنگل را گِره بزند به هم. دروغ میگویند. بر نمیآید. آخرش یک مُشت بیشرف میآیند؛ گَند میزنند به دریاهای خشک کرده. آن وقت، باید دور بزند برود جنگل، کوه، چه میدانم، برود هرجا که میتواند گُم شود. برود جایی که یادش برود دریایی بوده و او میخواسته خُشکش کند» (همان: 179).
ض. «بعد از پایان» اثر فریبا وفی
یکی از رفتارهای همسو با جنبش سبز و حفاظت از کرۀ زمین، برگرداندن باقیمانده سبزی و گیاه و میوهها به صورت کود به طبیعت است: «اگرخانۀ خودم [منظر] بود تخم خربزهها را میریختم توی ظرفی تا بماند و کود شود. یک زمانی در جایی بودم که هیچ امکاناتی نداشت. مجبور شدم یاد بگیرم که از هیچ چیز درست کنم از آن موقع عاشق گُل و گیاه شدم» (وفی، 1399: 14). این رفتار منظر برگرفته از باور سرخپوستان آریزونای آمریکاست: «منظر، تند و تند گیلاس میخورد، هستههایش را تا آخر میمکید و تمیز درمیآورد و گوشهای میگذاشت. من هر هستهای که دستم بیاید جمع میکنم. یک وقتی رفتم آریزونا پیش برادرم. مرا بُرد پیش سرخپوستها. مراسم سپاسگزاری از زمین بود. میگفتند هر چیزی از زمین میگیری، باید یک چیزی بهش پس بدهی. من هم از آن موقع تا حالا، پوست و هستۀ میوه، برگ درختها، تفالۀ چای و هر چیزی را که میدانم به زمین غذا میدهد، جمع میکنم؛ میگذارم بپوسد؛ بعد میبرم، میریزم توی جنگل. این مواد بعد دو سال تبدیل میشود به خاک. خاکی که خیلی مواد غذایی دارد. برادرم میگفت اگر نمیتوانیم دنیا را عوض کنیم اقلاً میتوانیم سربار زمین نباشیم و در مقابل همۀ امکاناتی که به ما داده چیزی به آن برگردانیم» (همان: 139-138). این موضوع یک بار دیگر هم در این داستان بلند بازتاب مییابد: «نسرین رُز قرمزی از توی باغچه چید، داد دست من که دادهام به منظر... منظرگل را گرفت و با چشم بسته بو کرد. یکبار خواستم از گلهایی که در کمپ بود و زیاد هم بود بچینم. یکی از سرخپوستها گفت اگر لازم است این تنباکوها را بگیر، توی زمین چال کُن؛ آن وقت گُلها را بچین. باید یک چیزی به زمین بدهی تا یک چیزی از آن بگیری» (همان: 145). پاک کردن طبیعت از پسماندها و جمع کردن زبالههای رها شده از اقداماتی است که همگام با فعالیت جنبش سبز در این داستان بازتاب یافته است: «چند تا پوست خربزه و بطری آب و دستمال کاغذی که ریخته بودند، برداشت و از پسر پرسید ظرف آشغال کجاست؟ پسر با نیشِ باز و دستِ دراز، تلّ آشغال را کمی دورتر نشان داد. منظر کیسۀ پلاستیکی پیدا کرد و آشغالهای خودش و چند تا بطری ریخته روی زمین را جمع کرد ریخت تویش و بُرد و گذاشت روی بقیه و آمد توی ماشین که سوار شده بودم و منتظرش بودم» (وفی، 1399: 15). در بخش دیگری از این داستان، منظر در قبرستان وادی رحمت به جمع پسماند و پاکسازی محوطه میپردازد: «آفتاب روی قبرها میتابید. منظر، بطری خالی بدون دری را که با باد، قِل میخورد؛ برداشت. پاکت خالی ساندیسی را هم برداشت. فکر کردم تا برسیم دمِ ماشین، یک گونی آشغال جمع میکند» (همان : 104). رژیم غذایی با سبزیجات یا همان گیاهخواری نیز از موضوعاتی است که در این داستان بلند بدان اشاره میشود: «رفتیم سر میز شام که حتّی مفصّلتر از تصورّاتم بود و شروع کردیم به خوردن. منظر، اوّل از همه، حمله کرد به سبزیها و من که برای عقب نماندن از عادتهای مدرن، خواسته بودم گیاهخوار بشوم و نشده بودم به ظرف مرغ چشم دوختم» (همان: 50).
فعالیت در موسسههای خیریّه و ان. جی. اوها و کارهای زیستمحیطی از زُمرۀ اهداف جنبش موسوم به سبزهاست که در این داستان، بازتاب دارد: «دلم میخواهد زود برگردم خانه، سرم را با کار،گرم کنم. با بچههای محیطزیستی بروم؛ درخت بکارم. آشغالهایِ کوه را جمع کنم» (همان: 129-128).
ط.«یخ در جهنم» اثر نسترن هاشمی
خُشکسالی از موضوعات زیستمحیطی است که در این داستان بازتاب دارد: «پاییز و زمستان خشکی که از چند ماه قبل شروع شده بود به بهار و تابستانی منتهی شد که اگر چیزی هم در هوا بود؛ خاکی بود که قبل از آن از زمین بلند شده و از زور خشکی، راه نشستن به زمین را گُم کرده بود. این تنها وضع و حال تهران نبود، دور تا دور مملکت را خشکسالی گرفته بود. انگار خدا به جای گناهان گذشتگان هم میخواست مردم را مجازات کند» (هاشمی، 1394: 19).
4- یافتههای تحقیق
4-1- مشکلات، مُعضلات و تهدیدهای زیستمحیطی
آلودگی سواحل؛ آلودگی صوتی؛ آلودگی هوای شهری؛ پسماندهای شهری و مشکل دفن زبالههای شهری، ترافیک؛ هدر دادن آب شیرین و تمام شدن ذخایر آب شیرین؛ از بین رفتن جنگلها، مراتع، قناتها، کاسته شدن از وسعت فضاهای سبز شهری؛ تهدید زیستکره توسّط ابرقدرتها با بمب هستهای؛ افزایش مصرفگرایی؛ بروز بیماریهای مرموز؛ ازدیاد جمعیّت و کمبود غذا؛ جولان موشهای ناقل بیماری در جوبهای شهری؛ خشکسالی و خالی شدن روستاها از سکنه؛ ریزگردها، خشک شدن هورها؛ تالابها؛ رودخانهها و دریاچهها.
4-2- رفتارهای مسئولانۀ زیستمحیطی
جلوگیری از هدر رفتن آب مشروب شهری و جمع کردن آن در ظروف تا حد ممکن.
4-3- رفتارهای غیرمسئولانۀ زیستمحیطی
ریختن سبزههای باقی مانده از سفرۀ هفتسین در آب و رها کردن زبالهها در کمپهای تفریحی بعد از ترک کمپ؛ قطع درختان و بریدن درختان جوان بهجای شاخهها و درختان خشکیده به صورت انبوه و حمل آن با تریلی و کامیون برای مراسم عروسی و روضهخوانی؛ هدیه و رشوهگرفتن جنگلبانان و نگهبانان از شکارچیان و چوپانان و چوببُرها و زیرپا گذاشتن قوانین؛ آبیاری سبزیجات با فاضلآب شهری، بوق زدن بیمورد در ترافیک و ایجاد آلودگی صوتی، ایجاد ترافیک سنگین به دلیل انبوه ماشینهای تک سرنشین؛ آلودن ساحل دریا با آت و آشغالهای رها شده؛ گذاشتن کیسههای زباله پیش از زمان مُقرّر در مقابل درب منزل و پاره شدن کیسهها بهوسیلۀ گربه و دیگر حیوانات و پخش شدن آشغالها در معابر؛ سیگارکشیدن در فضای بسته و اعتراض به تابلوی «سیگارکشیدن در این محل ممنوع است» و مزخرف خواندن این قانون و تشویق دیگران به کشیدن سیگار در فضای بسته؛ انداختن تهسیگار به روی زمین.
4-4- نگرشهای مثبت محیط زیستی
بازتاب دادن جنگ و فجایع و تبعات آن از طریق برگزاری نمایشگاه عکس؛ تبلیغ شعارهایی با مضمون «جنگ دیگر بس است»؛ دوست داشتن و مهر ورزیدن به جهان هستی و ارزش قائل شدن به حقوق حیوانات؛ به یک چشم دیدن مورچه و انسان و قائل شدن حقّ حیات برای حیوانات در روی کُرۀ زمین؛ پاسداشت روز طبیعت (سیزده بدر)؛ آگاهی دادن به افراد سیگاری از مضرّات سیگارکشیدن پیش زنان باردار؛ بازگرداندنِ باقیمانده هسته، پوستۀ میوهها و گیاهان به طبیعت بر اساس یک باور سرخپوستی(چیزی که از زمین گرفتهای باید دوباره به زمین برگردانی) برای غنی کردن خاک؛ کُره زمین مال همۀ موجودات است؛ اعتراض به شکار و کُشتار حیوانات.
4-5- نگرشهای منفی محیط زیستی
باور اعتقادی به اینکه خشکسالی و بلایای طبیعی، نتیجۀ گناهان مردم و مُجازات از طرف خداوند است.
4-6- راهکارهای ارائه شده برای رفع مشکلات زیستمحیطی
توصیه به گیاهخواری برای پرهیز از ریختن خون حیوانات؛ پُختن غذاهای تازه با سبزیجات به جای استفاده از غذاهای کُنسروی؛ پیادهروی در فضای باز و تنفس هوای سالم بعد از باریدن باران و برف؛ توجّه به هشدارهای رادیو تلویزیون هنگام آلودگی شدید هوا و توصیه به ماندن کودکان و سالخوردگان درون منازل؛ استفاده از ماسک در روزهایی که هوا آلوده است؛ استفاده از شیرِ کم چرب برای خُنثی کردن اثراتِ سُربِ پخش شده از اگزوز ماشینها که واردِ ریّه میشود؛ بیرون نیآوردن ماشین از خانه در ساعات ترافیک روز؛ شُستشوی سبزیجاتی که با فاضلاب آبیاری شده با ریکا و مایع ضد عفونی کننده و خواباندن آن در آب و نمک؛ پاک کردن کوه و دشت و جنگل از پسماندها و جمعآوری زبالههای رها شده در طبیعت؛ کاشتن درخت به جای درختان قطع شده؛ مالچپاشی بر روی شنزارها برای جلوگیری از ریزگردها، پرهیز از به کار بُردن ظروف یکبار مصرف.
7- دلایل پارهای از مشکلات و معضلات زیستمحیطی
جنگ، نتیجۀ مرزبندیهای سیاسی بین کشورهاست؛ کارخانههای اسلحهسازی عامل راه افتادن جنگ و کُشتار و ویرانی محیط زیست است؛ ساخت و سازهای بیرویّه و تبدیل خانههای دلبازِ باغچهدار قدیمی به بُرج و پاساژ وآپارتمان که فضای سبز و امکان تنفس را از شهر میگیرند؛ علّت هدر رفتن آبِ شیرین، فرسودگی سیستم آبرسانی شهری است؛ زلزله نتیجۀ برداشت بیش از اندازۀ آب از سفرههای زیرزمینی و نابودی قناتهاست؛ علّت بیماریهای گوارشی و روده نتیجۀ آبیاری سبزیجات با فاضلاب شهری است؛ علّت آلودگی آبهای سواحل دریا، سرازیر شدن پسآبها و فاضلاب شهری به دریاست.
نتیجهگیری
با رو به فزونی گذاشتنِ مشکلات زیستمحیطی مثل فرسایش خاک، آلودگیهای صوتی و محیطی، تخریب جنگل و از بین رفتن مراتع، آلودن آبها، رها کردن مواد پلاستیکی و زبالههای شهری در رودخانهها، جنگل، دریا و ... تأثیر و دخالت آدمی بر محیطِ زیست؛ توجّه به رفتارهای زیستمحیطی و تغییر نگرش مردم به زیستکُره، افزایش یافته است. یکی از مُتغیّرهای تأثیرگذار بر رفتار زیستمحیطی، آگاه کردن افراد در مورد مشکلات زیستمحیطی و تغییر نگرش آنها نسبت به این مسائل است. در این راستا، ادبیّات بهویژه ادبیّات داستانی و رُمان، میتواند برخلاف بخشنامههای اداری و دستورات دولتی، به صورتی غیر مستقیم بر مخاطبان خود، تأثیر بگذارد و نگرش و رفتارهای مسئولانۀ شهروندان را ارتقاء دهد. یافتههای این بررسی، حکایت از آن دارد که این نویسندگان در کنار طرح بسیاری از معضلات و مشکلات زیستمحیطی در داستانهای خود، بعضاً به ریشهها و دلایل این مسائل نیز، اشاره کردهاند. در مواردی هم، راهکارهایی برای رفع این مشکلات به دست دادهاند. نتیجۀ این پژوهش نشان میدهد در کنار آموزشها و توصیههای مستقیمِ زیستمحیطی، هرچه سرمایهگذاری فرهنگی، بهویژه درحوزۀ داستان و رُمان، بیشتر باشد؛ نگرشها و رفتارهای زیستمحیطی مسئولانه در افراد، نهادینهتر میشود.
منابع
1. آل بوغبیش، عبدالله؛ گُلبابایی، فاطمه (1397). نقد زیستبومگرایانة داستانی کوتاه از غلامحسین ساعدی، ادبیات پارسی معاصر، سال هشتم، شمارۀ 8، صفحه 97- 79.
2. احدیت، شهره (1397). زمان زوال، چاپ سوم، تهران: نیماژ.
3. احمدیان، داریوش؛ حقیقتیان، منصور (1395). تحلیل جامعه شناختی نقش عوامل فرهنگی بر رفتارهای زیستمحیطی شهری (مورد مطالعه: شهروندان کرمانشاه)، مطالعات جامعه شناختی شهری، سال ششم، شماره 18، صفحه 76-51.
4. ارسطویی، شیوا (1394). نینا، تهران: چشمه.
5. برکپور، ناصر؛ جهانسیر، فاطمه (1395). شهروند محیط زیستی و تحلیل رفتار شهروندی در شهر قزوین، مجلّۀ هویّت شهر، سال دهم، شماره 28، صفحه 53-66.
6. بشیریان، فرهاد؛ شایانسرشت، اکبر(1396). نقد بومگرایانه دفتر شعر از زبان برگ، سرودۀ محمّدرضا شفیعی کدکنی، شعرپژوهی، پیاپی33، ص 18-1.
7. بهروزکیا، کمال (1383). جهانِ داستان و محیط زیست، کتاب ماه کودک و نوجوان، شمارۀ 85، صفحه 60- 53.
8. پارساپور، زهرا (1391). نقد بومگرا، رویکردی نو در نقد ادبی، نقد ادبی، شماره 19، صفحه 26- 7.
9. _____، ___ (1392). نقد بومگرا، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
10. ترّقی، گُلی (1397). اتّفاق، تهران: مُروارید.
11. تقیزاده، نگار (1390). سنگ سیاه روی سنگ سفید، تهران: آموت.
12. حُسینیان، مریم (1395). ما داریم اینجا میمیریم، تهران: مرکز.
13. حمیدی، رکسانا (1396). حوالی خیابان سی تیر، تهران: افراز منش.
14. حبیبی نسامی، مرتضی (1393). بررسی بومگرایانۀ باشبیرو، ادبیات پارسی معاصر، سال چهارم، شمارۀ 4، صفحه 115- 95.
15. حیدری، محبوبه؛ حیدری، شیوا (1399). نقد بومگرایانۀ قصههای عامیانه، شفای دل، سال سوم، شمارۀ ششم، صفحه 160- 135.
16. خراسانی، محبوبه؛ داوودی مقدم، فریده (1398). طبیعت در قصههای عامیانه ایرانی از دیدگاه نقد بومگرا، فنون ادبی، سال یازدهم، پیاپی 27،ص84- 69.
17. خسروی، نسترن؛ کوپال، عطاالله (1393). جای خالی سلوچ و فلسفه بومشناختی، دهخدا، شماره 21، صفحه 113- 85.
18. ذکاوت، مسیح (1390). درآمدی بر نقدبوم، مجموعه مقالات نخستین همایش ملّی نظریه و نقد ادبی در ایران، به کوشش محمود فتوحی، تهران: خانة کتاب، صفحه 695 – 675.
19. ذوالفقارخانی، مسلم (1395). بررسی زیستبوم در شعر فروغ فرخزاد بر اساس نظریۀ بوم فمنیسم، فصلنامۀ مطالعات نظریه و انواع ادبی، سال اوّل، شماره 2، صفحه 142- 115.
20. راکعی، فاطمه؛ نعیمی حشکوائی، فاطمه (1395). استعاره و نقد بومگرا، زبانشناخت، سال هفتم، شمارۀ اوّل، صفحه 103- 89 .
21. روانشاد، آرام (1393). ساعت ویرانی، تهران: مروارید.
22. زرتشت (1378). اوستا (گاثاها، یسنا، یشتها، ویسپرد و خرده اوستا)، تحقیق هاشم رضی، تهران: بهجت.
23. سالار، سارا (1392). هست یا نیست، تهران: چشمه.
24. سالاری، قاسم؛ سیّد یزدی، زهرا و یوسفینیا، شکریه (1393). «بررسی نقد بومگرایانۀ داستانهای علی اشرف درویشیان»، فصلنامۀ مطالعات داستانی، سال سوم، شماره 2، صفحه 135- 111.
25. سلیمانی، بلقیس (1399). آن مادران، این دختران، چاپ چهارم، تهران: ققنوس.
26. شعیری، حمیدرضا؛ سیّد ابراهیمی، فاطمه (1398). نشانه بومزیست ادبی: نظریه و روش، نقد ادبی، سال 12، شماره 46، صفحه89- 69.
27. شکیبایی، رؤیا (1392). خواستم بگویم خون را ببین، تهران: زاوُش.
28. شهابیان، شهلا (1393). بوی برف، تهران: ایلیا.
29. صالحی، صادق و امام قُلی، لقمان (1391). بررسی تجربۀ آگاهی و رفتارهای زیستمحیطی (مورد مطالعه: مناطق روستایی و شهری سنندج)، فصلنامۀ مسائل اجتماعی ایران، سال سوم، شماره 1، صفحه 147-121.
30. صالحی،صادق؛ پازوکینژاد، زهرا (1393). «تحلیل عوامل اجتماعی مؤثّر بر نگرش و عملکرد زیستمحیطی دانشجویان»، جامعه شناسی کاربردی، سال بیست و پنجم، شماره پیاپی 55، شماره 3، صفحه 88- 71.
31. عباسی، سیما؛ پورابراهیم شیرین (1398). نقش زیستبوم در مفهومسازی شهادت در اشعار سلمان هراتی: پیوندگاه دیدگاهشناختی و نقد بومگرا، جستارهای زبانی، پیاپی 52، صفحه257- 237.
32. عقیلی، سیّد محمود؛ خوشفر، غلامرضا؛ صالحی، صادق (1388). سرمایه اجتماعی و رفتارهای زیستمحیطی در شمال ایران (مورد مطالعه: استانهای گیلان، مازندران و گلستان)، مجلّۀ دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، جلد شانزدهم، ویژهنامه الف، صفحه 250-236.
33. فاضلی، محمّد؛ جعفر صالحی، سحر (1392). شکافِ نگرش، دانش و رفتار زیستمحیطی گردشگران، مطالعات مدیریّت گردشگری، سال 8، شماره 22، صفحه 167-131.
34. فرهادپور، لیلی (1393). خط چهار مترو، تهران: ثالث.
35. قاسمی، لیلا (1392).هیچ وقت، تهران: زاوُش.
36. کلهر، فریبا (1390). شروع یک زن، تهران: نگاه.
37. مرادی، روزبه و زندی، بهمن؛ سادات غیاثیان، مریم (1397). روایتهای بومگرایانه از جهانبینیهای زنانه با تأکید بر آثار داستانی منیرو روانیپور و زویا پیرزاد، پژوهشنامۀ زنان، ویژهنامه، صفحه 129- 101.
38. مرتضوی، مائده (1396). سه سکانس از پاییز، تهران: البرز.
39. مرعشی، نسیم (1400). پاییز فصل آخر سال است، چاپ پنجاه و دوم، تهران: چشمه.
40. مودودی، محمّد ناصر(1390). بوم نقد، جنبشی میان رشتهای بین دو حوزۀ محیط زیست و ادبیّات، کتاب ماه، دورۀ دوم، سال پنجم، شمارۀ 9، صفحه 18-12.
41. مهدیزاده، جواد، (1386). رستاخیز زیست بومگرایی، مجلّۀ جُستارهای شهرسازی، سال 6، شمارۀ پیاپی 26، صفحه 7-6.
42. نیازی، نوذر (1394). خوانش بومگرایانه از داستان کوتاه درخت گلابی نوشتۀ گلی ترقی، ادبیات پارسی معاصر، سال پنجم، شماره 3، صفحه 127- 113.
43. وفی، فریبا (1399). بعدا از پایان، چاپ یازدهم، تهران: نگاه.
44. هاشمی، نسترن (1394). یخ در جهنّم، تهران: هیلا.
45. Arcury, A. T. and Christianson, E.H. (1990). '' Environmental World Wiew in Respons to Glotfelty, Cheryll and Fromm, Harold (1995). The ecocriticism Reader, Landmarks in Literary Ecology, Athend and London: The University of Georgia Press.
The reflection of environmental behavior on selective works of female authors in 90th decade
Yaqoob Navanov1, Maryam Mohammadzadeh *2, Ramin Sadeghi-Nejad3
1PhD student in Persian Language and Literature, Ahar Branch, Islamic Azad University, Ahar, Iran.
*2 Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Ahar Branch, Islamic Azad University, Ahar, Iran. (Corresponding Author)
3Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Ahar Branch, Islamic Azad University, Ahar, Iran.
Abstract
Environmental behaviors, especially behaviors followed responsibly by positive attitude and knowledge have direct and undeniable effect on environment. Environmental problems derived from interference and infinite and incorrect exploitation of human from natural reserve can be changed by true training and culturalization. One of methods of indirect training and culturalization to change attitude on environment is to inform, emphasize on proper environmental behavior and condemn improper behaviors in literature, specially fiction and novel that can have more effect than governmental and official instruction and circular. In order to do research what environmental problems, behavior and attitude have on novel, selective works of female authors of 90th decade were reviewed. This selection is why women due to womanish and maternal trait have more positive attitude on this affair rather than men who have imperious perspective on cosmos and nature. The results of this study show that beside reflection of environmental problems at this art works, valuable and constructive solutions were provided to to solve these problems.
Keywords: Novel, Environmental behavior, Environment, Environmental attitude, female authors of 90th decade