امروز تهدید اصلی بازیگران دولتی نظام بینالملل از جانب بازیگران غیردولتی نوظهور بوده و در همین نقطه، همکاری امنیتی دو کشور روسیه و ایران در حوزه مقابله با بنیادگرایی و تروریسم در منطقه خاورمیانه به یکدیگر گره خورده است؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است ک چکیده کامل
امروز تهدید اصلی بازیگران دولتی نظام بینالملل از جانب بازیگران غیردولتی نوظهور بوده و در همین نقطه، همکاری امنیتی دو کشور روسیه و ایران در حوزه مقابله با بنیادگرایی و تروریسم در منطقه خاورمیانه به یکدیگر گره خورده است؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است که چگونه موضوع تروریسم و بنیادگرایی، همکاری میان روسیه و ایران را تقویت نموده است؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و از رویکرد نظری نوواقعگرایی بهره گرفته شده است. پژوهش بر این فرضیه استوار است که اهداف یکسان دو کشور در مقابله با بنیادگرایی، سطح همکاری را ارتقاء داده و سبب تحوّل در روابط تهران- مسکو شده است. نتایج نشان داد که هرچند سطح همکاری دو کشور ایران و روسیه ارتقاء یافته است؛ ولیکن پیچیدگی عوامل و رویکردهای واقعگرایانه ساختاری جهانی و منطقهای، دافع پیوند راهبردی ویژه دو کشور شده است.
پرونده مقاله
همکاری در مدیریت بحران سوریه، حوزه تازهای در فرایند همکاریهای ایران و روسیه در دوره پس از فروپاشی شوروی بهشمار میآید. در این زمینه، دو دیدگاه متفاوت در مورد ماهیت راهبردی یا تاکتیکی چشمانداز روابط دو کشور در سوریه و ورای آن وجود دارد. در این چارچوب، سؤال اصلی پژوهش چکیده کامل
همکاری در مدیریت بحران سوریه، حوزه تازهای در فرایند همکاریهای ایران و روسیه در دوره پس از فروپاشی شوروی بهشمار میآید. در این زمینه، دو دیدگاه متفاوت در مورد ماهیت راهبردی یا تاکتیکی چشمانداز روابط دو کشور در سوریه و ورای آن وجود دارد. در این چارچوب، سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که دلایل اصلی همکاری ایران و روسیه در جنگ سوریه کدام است و چه چشماندازی در ائتلاف راهبردی دو کشور متصور میباشد؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و بر این فرضیه استوار است که وجود منافع سیاسی- اقتصادی درازمدت و دشمن مشترک ایران و روسیه در سوریه، موجب همکاریهای عملیاتی دو کشور در سطح ائتلاف راهبردی شده که به شکل موفقیتآمیزی منجر به تثبیت دولت سوریه و تأمین منافع دو کشور شده است. با این وجود، ائتلاف راهبردی دو کشور ایران و روسیه در سوریه و در سیاست جهانی، تحت تأثیر برداشتهای تاریخی حاکم بر روابط دو کشور، بهویژه در ذهنیت برخی از نخبگان ایرانی و روسی قرار داشته که چالش مهمی در گذار به اتحاد راهبردی آنان در سیاست بینالملل میباشد. بر این اساس، یافتههای این پژوهش، مویّدِ ائتلاف راهبردی و مخالف اتحاد راهبردی دو کشور ایران و روسیه است. ایران همواره از ثبات در کشورهای پیرامونی خود حمایت کرده است. مهمترین تهدید این کشور آن است که در کشورهای همسایه بیدولتی یا دولتهای ضعیف حاکم شوند و این بیثباتی به درون مرزهای جمهوری اسلامی ایران امتداد یابد. به نظر میرسد فدراسیون روسیه نیز از امتداد بجران سوریه به مرزهای جنوبی خود بیمناک است. این بیدولتی میتواند مبنای ظهور گروههایی (مانند داعش و...) شود که امکان بهکارگیری آنها توسط قدرتهای رقیب منطقهای و فرامنطقهای وجود دارد. از این دیدگاه، یکی از تهدیدات مهم علیه امنیت ملی ایران و روسیه، نداشتـن دولت در کشورهـای اطراف یا دولتهای ضعیفی است که در چنین فضـایی، هم قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای و هم گروهها میتوانند اقدام به برنامهریزی و سازماندهی کنند و امنیت ملی ایران و روسیه را به چالش بکشند.
پرونده مقاله
تغییر استراتژی ایالات متحده به راهبرد بازموازنه به منطقه وسیعی که امروزه هندوپاسیفیک خوانده میشود، از ابعاد گوناگون دارای اهمیت است. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی آینده این راهبرد امریکا در هندوپاسیفیک، درصدد پاسخ به این پرسش است که با توجه به راهبرد امریکا در منطقه آس چکیده کامل
تغییر استراتژی ایالات متحده به راهبرد بازموازنه به منطقه وسیعی که امروزه هندوپاسیفیک خوانده میشود، از ابعاد گوناگون دارای اهمیت است. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی آینده این راهبرد امریکا در هندوپاسیفیک، درصدد پاسخ به این پرسش است که با توجه به راهبرد امریکا در منطقه آسیا- پاسیفیک، وضعیت موازنه قوا در این منطقه وسیع و استراتژیک در دهه آتی چگونه تغییر خواهد کرد؟ ویژگیهای کمنظیر این منطقه بر اهمیت راهبردیِ هندوپاسیفیک افزوده و بنابراین، ایالات متحده تلاش نموده تا با تغییر راهبرد خود از راهبرد آتلانتیکی به پاسیفیکی، برتری خود در منطقه را تداوم بخشد. در خصوص راهبرد بازموازنه، آغاز، اولویتها و اجزای تشکیلدهنده آن ابهاماتی وجود دارد که در پژوهش حاضر تلاش شده تا با ارائه اسناد، یافتهها و توصیف و تبیین، از ابهام این موضوع کاسته شود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و بر پایه یافتههای پژوهش، از یک منظر تغییر رفتار چین، چرخش استراتژیک امریکا به منطقه را موجب شده و از منظر دیگر چرخش استراتژیک امریکا به منطقه، تغییر رفتار چین به عنوان یک قدرت منطقهایِ فعال و موثر در طول دو دهه گذشته را در برداشته و در هر صورت تلاطم بهوجود آمده در موازنه قوای منطقه بهویژه با اجرای پروژه عظیم کمربند اقتصادی جاده ابریشم، بکارگیری راهبرد امنیتی- نظامیِ ممانعت سرزمینی در راستای تعمیق کنترل منطقه وسیع هندوپاسیفیک و در نتیجه به چالش کشیدن برتری ایالات متحده و برهمزدن موازنه قوای منطقه به سود پکن را به دنبال داشته است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی پروژه دموکراسیسازی آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و یافتهها نشان میدهد: ایالاتمتحده آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت باقیمانده از دوران جنگ سرد، بر آن بود تا با تسلط بر این منطقه فوق استراتژیک، به قدرت هژمون جهانی تب چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی پروژه دموکراسیسازی آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و یافتهها نشان میدهد: ایالاتمتحده آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت باقیمانده از دوران جنگ سرد، بر آن بود تا با تسلط بر این منطقه فوق استراتژیک، به قدرت هژمون جهانی تبدیل گردد، به گونهای که در نظم مورد نظر آمریکا، این کشور در رأس هرم و دیگر قدرتها در یک خط طولی در پشتسر آن قرار گیرند. گرچه آمریکاییها در هنگام تهاجم به منطقه و به خصوص اشغال عراق، دو راهبرد لزوم انهدام سلاحهای کشتارجمعی و مبارزه با تروریسم را نیز مطرح کردند، اما با توجه به نقش بسترسازی این دو راهبرد، این فرضیه مطرح میشود که راهبرد اصلی آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ، پروژه دموکراسیسازی در منطقه بود که در صورت موفقیت در این راهبرد، بستر دستیابی به اهداف آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ فراهم میگردید.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است که آیا میتوان بر سازوکار نهادهای مبتنی بر معاهدات نظارت بر اجرای اسناد حقوق بشری، چالشها و ایراداتی را مطرح کرد؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که بر سازوکار نهادهای مبتنی بر معاهدات بینالمللی، چالشها و ایراد چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است که آیا میتوان بر سازوکار نهادهای مبتنی بر معاهدات نظارت بر اجرای اسناد حقوق بشری، چالشها و ایراداتی را مطرح کرد؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که بر سازوکار نهادهای مبتنی بر معاهدات بینالمللی، چالشها و ایراداتی وارد است. به هیچوجه این امکان وجود ندارد که بتوان برای اجرای استاندارد حقوق بشری، سازوکارهای بینالمللی را جایگزین اقدامات ملی کرد. اجرای حقوق بشر میبایست در سطح ملی و محلی باشد؛ چرا که سازوکار نهادهای مبتنی بر معاهدات بینالمللی دارای چالشها و ایراداتی هستند که تلاش بیوقفه جهت رفع آن را طلب میکند. از اینرو، تقویت این نهادها را میتوان یکی از مهمترین راهکارها در نظر گرفت.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی چالشها و راهکارهای مشارکت سیاسی آگاهانه در نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و بر این فرضیه استوار است که سیستم انتخاباتی در ایران، در فقدان احزاب سیاسی، اغلب تحت تأثیر ملاحظات فرهنگی، قومی، مذهبی و هیجانات بوده چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی چالشها و راهکارهای مشارکت سیاسی آگاهانه در نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و بر این فرضیه استوار است که سیستم انتخاباتی در ایران، در فقدان احزاب سیاسی، اغلب تحت تأثیر ملاحظات فرهنگی، قومی، مذهبی و هیجانات بوده و در نهایت به صورت ناآگاهانه، تودهای و همهگیر انجام میشود. از جمله راهکارهای ارائه شده در این پژوهش، ضرورت رجوع به نهادها و تشکّلهای دیگر مانند اصناف، مساجد، مطبوعات و رسانه ملی است که میتوانند تا حدودی کارکردهای خاص احزاب مانند ارائه اطلاعات، ارتقای فهم سیاسی، کاهش هیجانات و از بین بردن پدیده بیاعتنایی سیاسی را انجام دهند. یافتهها حاکی از آن است که مشارکت سیاسی در ایران در حوزه رأیدهندگان با معضلاتی مانند بومیگرایی، قومیتگرایی، کمبود اطلاعات و ناآگاهی و نیز در حوزه داوطلبان با مشکلاتی مانند تعدد ثبت نامکنندگان، عدم صداقت در گفتار داوطلبان و ناعدالتی در فرایند تبلیغات مواجه است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی گفتمان اسلام سیاسی و تبارشناسی اسلامگرایی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و از نظریه گفتمان لاکلا و موف نیز استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که اسلام سیاسی در بین مسلمانان، گفتمانی است که صورتبندی خاصی از جامعه و سیاست را با محوریت دال مرک چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی گفتمان اسلام سیاسی و تبارشناسی اسلامگرایی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و از نظریه گفتمان لاکلا و موف نیز استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که اسلام سیاسی در بین مسلمانان، گفتمانی است که صورتبندی خاصی از جامعه و سیاست را با محوریت دال مرکزی اسلام ارائه میدهد و تلاش میکند اسلام را از منظر سیاسی مورد تأکید قرار داده و آن را از دایره صرفاً مذهبی خارج سازد. همچنین درصدد است تا اسلام را به دال برتر تمامی گفتمانهای امت اسلامی تبدیل کند. تعیین دالهای گفتمان اسلامی حوزه نبرد گفتمان مدرنیته غرب با اسلامگرایان بوده است، برای تبیین دالهای اسلام سیاسی رویکردهای اندیشهای، اجتماعی و جریانشناسی بهکار برده شده است، ولی رویکرد گفتمانی از ظرفیت گستردهتر و انعطافپذیرتری در تبیین جریانهای جوامع اسلامی برخوردار است. در بین صورتبندیهای این گفتمان، اسلام سیاسی مردمسالار با قرار گرفتن در مقابل مقولههای جدیدی از قبیل دموکراسی، انتخابات، حکومت و سیاستسازی، به بازتعریف نشانههای متعدد اسلام سیاسی سنتی ازجمله تبیین نقش شورا، مشورت، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، عدالت اقتصادی، جایگاه غیرمسلمانان و زنان در جامعه اسلامی، اقدام کرده است.
پرونده مقاله