در اینکه افلوطین وحدت شهودی است شکی نیست، اما بر اساس دلایلی چون اطلاق و عدم تناهی احد، تفسیر علیت به فیضان، عدم پذیرش حلول و اتحاد، عدم استقلال اقانیم و در حکم سایه، تصویر و شعاع دانستن کثرات می توان وحدت شخصی را از عبارات وی برداشت و بازتاب این اعتقاد را در سخنان وی چکیده کامل
در اینکه افلوطین وحدت شهودی است شکی نیست، اما بر اساس دلایلی چون اطلاق و عدم تناهی احد، تفسیر علیت به فیضان، عدم پذیرش حلول و اتحاد، عدم استقلال اقانیم و در حکم سایه، تصویر و شعاع دانستن کثرات می توان وحدت شخصی را از عبارات وی برداشت و بازتاب این اعتقاد را در سخنان وی در باب معرفت احد مشاهده کرد. وی با توجه به مراتب نفوس، دست یابی به معرفت را دارای مراتب می داند، ولی احد را برای همگان غیرقابل شناخت حصولی و شهودی می داند و تنها راه رسیدن به او را در فراتر رفتن از شهودی که حاکی از دوگانگی شاهد و مشهود است معرفی می کند، درنتیجه در مرتبه ای که با مقام فنای عرفانی تناسب دارد تنها یک حقیقت ادراک می شود.
پرونده مقاله
ساحت معرفت از مهمترین ساحتهای انسانی محسوب میشود و از این منظر، بررسی ابعاد دیگر انسانی که در ارتباط با شناخت و ادراک او هستند، اهمیت مییابد. یکی از این ساحتها که به تازگی بیشتر مورد توجه روانشناسان و معرفتشناسان قرار گرفته است، بعد عواطف و هیجانات است. دو رویکر چکیده کامل
ساحت معرفت از مهمترین ساحتهای انسانی محسوب میشود و از این منظر، بررسی ابعاد دیگر انسانی که در ارتباط با شناخت و ادراک او هستند، اهمیت مییابد. یکی از این ساحتها که به تازگی بیشتر مورد توجه روانشناسان و معرفتشناسان قرار گرفته است، بعد عواطف و هیجانات است. دو رویکرد کلی نسبت به عواطف را میتوان در طول تاریخ تفکر مشاهده کرد. برخی همواره از نقش سلبی آن سخن گفته و عملکردهای منفی آن را نشان میدهند و بر حذف آن همت گماشتهاند و عدهای دیگر عواطف را کمککنندهی معرفت و عقل میدانند. سعی ما در این مقاله بر آن است که بعد از طرح این دو رویکرد، به بازخوانی نظر ملاصدرا، درمورد ارتباط عواطف با معرفت بپردازیم. در باب تأثیر سلبی عواطف و احساسات از نظر ملاصدرا، تأثیر احساسات در پذیرش باورها و عقاید تقلیدی، انس با محسوسات و تأثیر آن برشناخت، تأثیر شهوات در عدم سنخیت نفس با معارف الهی، نقش عواطف در رویگردانی از غایت مطلوب و تأثیر احوال بر علم حقیقی و حکمت مورد بررسی قرار گرفته و در مورد نقش ایجابی عواطف، به نقش عشق مجازی و حقیقی اشاره شده است.
پرونده مقاله
علامه طباطبایی علم را به حضور امری مجرد برای امری مجرد تعریف می کند، امر مجرد اول در علم حضوری همان وجود معلوم است و در علم حصولی صورت یا ماهیت معلوم است و امر مجرد دوم همان نفس عالم است. برای اثبات مجرد بودن دو امر مذکور ادله ای از طرف جناب علامه و دیگر فلاسفه معاصر اس چکیده کامل
علامه طباطبایی علم را به حضور امری مجرد برای امری مجرد تعریف می کند، امر مجرد اول در علم حضوری همان وجود معلوم است و در علم حصولی صورت یا ماهیت معلوم است و امر مجرد دوم همان نفس عالم است. برای اثبات مجرد بودن دو امر مذکور ادله ای از طرف جناب علامه و دیگر فلاسفه معاصر اسلامی بیان شده است که به نظر می رسد اولین قدم در هستی شناسی علم بیان همین ادله تجرد نفس و صور ادراکی است. از دیگر اصولی که می تواند ما را در هستی شناسی علم یاری کند، عوالم وجود و انطباق آنها بر هم، اتحاد علم و عالم و معلوم و بازگشت علم حصولی به حضوری است که در این نوشتار به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت.
پرونده مقاله
برای توضیح اینکه چرا پیشرفت، آنگونه که در تاریخ علوم طبیعی دیده میشود، در تاریخ علوم انسانی محسوس نیست،معمولاً دو رویکرد متفاوت اتخاذ میشود.یک رویکرد میپذیرد که روش علوم انسانی با علوم طبیعی یکسان است، ولی کیفیت علوم انسانی نازلتر از کیفیت علوم طبیعی است، و یا به چکیده کامل
برای توضیح اینکه چرا پیشرفت، آنگونه که در تاریخ علوم طبیعی دیده میشود، در تاریخ علوم انسانی محسوس نیست،معمولاً دو رویکرد متفاوت اتخاذ میشود.یک رویکرد میپذیرد که روش علوم انسانی با علوم طبیعی یکسان است، ولی کیفیت علوم انسانی نازلتر از کیفیت علوم طبیعی است، و یا به معنایی که علوم طبیعی علم است، علم نیست. رویکرد دیگر، علوم انسانی را به اندازهی علوم طبیعی، علم میداند. اما آن را دارای کیفیتی متفاوت میدانند؛ و به واسطهی همین، روش متفاوتی نیز برای آن قائل هستند. از طرفداران رویکرد دوم، میتوان نوکانتیهایی همانند ویلهلم ویندلباند و هاینریش ریکرت و همچنین کسی که بسیار وامدار آن دو است یعنی ماکس وبر را نام برد. در این مقاله، ابتدا در مورد تمایز موضوع دو علم، و همینطور تمایز میان توضیح و فهم شرح مختصری ارائه خواهد شد. سپس دیدگاههای مکتب نوکانتی، با برجسته کردن نظرات کسی که ماکس وبر بیشترین تأثیر را از او گرفته، یعنی هاینریش ریکرت مورد بررسی قرار میگیرد. سپس با تمرکز بر مرز بندی جدید، مورد نظر ریکرت و وبر، در مورد تمایز میان دو علم، به بررسی جزئیتر دیدگاههای ماکس وبر پرداخته خواهد شد. در نهایت این نتیجه گرفته خواهد شد که رویکرد وبر از بسیاری جهات میتواند مشابه روش دانشمندان علوم طبیعی نیز باشد.
پرونده مقاله
طبیعیگرایی رویکردی به جهان از منظر علوم تجربی است. این نگرش در تبیین پدیده های هستی، از هر نوع شناخت پیشینی و در کل از هر آنچه فرای طبیعت است دوری می کند. این رویکرد در سه بعد هستی شناسی، شناختشناسی و روششناسی به هیچ هستومند غیر طبیعی و هیچ نوع معرفتی بیرون از چارچو چکیده کامل
طبیعیگرایی رویکردی به جهان از منظر علوم تجربی است. این نگرش در تبیین پدیده های هستی، از هر نوع شناخت پیشینی و در کل از هر آنچه فرای طبیعت است دوری می کند. این رویکرد در سه بعد هستی شناسی، شناختشناسی و روششناسی به هیچ هستومند غیر طبیعی و هیچ نوع معرفتی بیرون از چارچوب علوم تجربی و همچنین هیچ روش و معیاری جز روش و معیار علم، متکی نیست . این نگرش حتی فلسفه را نیز شاخه ای از علم تجربی یا حوزه ای در ادامه ی آن به حساب میآورد. آراء پنه لوپه مدی در باب طبیعی گرایی، بهویژه در فلسفه ی ریاضیات، در ادامه ی کار کواین است. کواین به عنوان یک فیلسوف طبیعی گرای شاخص و پیشرو، نظریاتی مؤثر و جامع در زمینه های طبیعی انگاری و واقع گرایی علمی دارد. او بر خلاف فیلسوفان و معرفت شناسان قدیم، طبیعی انگاری است که برای علم تجربی مبنایی محکم تر از خود علم نمی جوید و در ارائه ی دیدگاههای خود به یافتههای علوم تجربی تکیه می کند. پنه لوپه مدی در ابتدا کار خود را با طبیعیگرایی کواین آغـاز میکند و در ادامه ی راه، بـرای پاسخ دادن به پرسش هایی که دیگر طبیعی گرایان در فلسفه ی ریاضیات مطرح کردهاند در جستوجوی روشی اساسی بر میآید. مدی معتقد است که چنانچه بین تبیین فلسفی از ریاضیات با ریاضی ورزیهای موفق، مغایرتی پیش بیاید، این فلسفه است که می بایست عقب نشینی کند. نه فلسفه و نه حتی علم، هیچ کدام نمی توانند احکام روش شناسانهی ریاضیات را لغو کنند و یا تغییر دهند. زیرا او علم و فلسفه را هر دو محکمه ای فوق ریاضی برای ریاضیات میداند. دستاورد مهم مدی در فلسفه ی ریاضی طبیعی گرا موسوم به طبیعیگرایی ناهمگن است که خود از آن به عنوان فلسفه ی دوم یاد کرده و در آن، بر استقلال اهداف و روشهای ریاضی اصرار میورزد. او فقط روشهای ریاضی را برای ارزیابی و حل و فصل موضوعات و مسائل ریاضیات توصیه می کند و ریاضیات را توسط دیگر حوزهها، غیر قابل نقد میداند. این مقاله در مرحله اول تلاشی است در تشریح و مرور آراء مدی در پایان مقاله ریشه ها و نظر منتقدان نگرش طبیعی گرایی، از دید او نقد و تحلیل می شود.
پرونده مقاله
موضوع این مقاله تفسیر کلاسیک احتمال و نقدهای وارد بر آن : تحلیلی فلسفی-تاریخی است. احتمال کلاسیک قرنها تنها دیدگاه غالب در نظریه ی احتمال بود. به دلیل برخی ایرادها و پارادوکسهای مطرح شده درباره ی این نظریه و اصل عدم تفاوت، تفسیرهای جدیدی از سوی فیلسوفان و متفکران در چکیده کامل
موضوع این مقاله تفسیر کلاسیک احتمال و نقدهای وارد بر آن : تحلیلی فلسفی-تاریخی است. احتمال کلاسیک قرنها تنها دیدگاه غالب در نظریه ی احتمال بود. به دلیل برخی ایرادها و پارادوکسهای مطرح شده درباره ی این نظریه و اصل عدم تفاوت، تفسیرهای جدیدی از سوی فیلسوفان و متفکران در آغاز قرن بیستم ارائه شد. در این مقاله به معرفی تفسیر احتمال کلاسیک از دیدگاه فلسفی-تاریخی و نقدهای وارد بر آن خواهیم پرداخت. همچنین در این مقاله مروری اجمالی بر تفسیر بسامدی، تفسیرمنطقی، تفسیر تمایلی، تفسیر ذهنی خواهیم داشت.
پرونده مقاله