پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل جامعهپذیری سازمانی برای معلمان آموزشوپرورش دولتی ایران در قالب پژوهش کیفی به روش تحلیل مضمون و با رویکرد تحلیل مضامین استرلینگ (2001) انجام شد. حوزه پژوهش، کلیه مقالات خارجی در سال های2000 تا 2022 و مقالات داخلی در حوزه مورد مطالعه در سال چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل جامعهپذیری سازمانی برای معلمان آموزشوپرورش دولتی ایران در قالب پژوهش کیفی به روش تحلیل مضمون و با رویکرد تحلیل مضامین استرلینگ (2001) انجام شد. حوزه پژوهش، کلیه مقالات خارجی در سال های2000 تا 2022 و مقالات داخلی در حوزه مورد مطالعه در سالهای 1389تا 1399 بود. از این تعداد به روش هدفمند ملاک-محور ۵۶ مقاله انتخاب و مورد تحلیل و کدگذاری قرار گرفت. پس از اشباع دادهها، تحلیل آنها با روش استقرایی از نوع تحلیل مضمون از طریق کدگذاری و مقولهبندی با استفاده از روش اعتبارسنجی استفاده از کدگذاران مستقل انجام شد. بر اساس یافتههای پژوهش، مضامین به دست آمده در این پژوهش شامل 5 مضمون سازماندهنده (انطباقپذیری سازمانی، کنشگریِ فعال، فرهنگپذیری سازمانی، تصویرگری آینده، و رویهمندی سازمانی) و مضامین پایه شامل 14 مضمون) انطباقپذیری سازمانی سه مضمونِ پایه را در برگرفت که شامل مهارتآموزیِ حرفهای، آموزش مدیریتِ تغییرات سازمانی، و آموزش مدیریت تعارضاتِ سازمانی میباشند. کنشگری فعال سه مضمونِ پایه را در برگرفت که شامل مسئولیتپذیری شغلی، هویتیابی شغلی و درهمتنیدگی میباشند.فرهنگپذیری سازمانی چهار مضمونِ پایه را در برگرفت که شامل ارزشگرایی، هنجارمندی، اخلاقگرایی و همانندگردی میباشند.تصویرگری آینده دو مضمونِ پایه را در برگرفت که شامل دیدهبانی آینده و سناریوپردازی شغلی می-باشند.رویهمندی سازمانی دو مضمونِ پایه را در برگرفت که شامل استعدادپروری و شفافیتبخشی میباشند) و 127 گزاره اولیه بدست آمده است که حولِ مضمونِ اصلی پژوهش (جامعهپذیری سازمانی) قرار گرفته و شبکه مضمونی جامعهپذیری سازمانی را شکل دادهاند. نتایج پژوهش نشان داد انطباقپذیری سازمانی، کنشگری فعال، فرهنگپذیری سازمانی، تصویرگری آینده و رویه-مندی سازمانی از جمله مؤلفههای اصلی جامعهپذیری سازمانی هستند. بنابراین پیشنهاد میشود در نظام آموزشوپرورش مؤلفه-های اصلی در فرایند کاری معلمان مورد توجه قرار گرفته و زمینه انطباق بیشتر آنان در دنیای متغیر کنونی با سازمانهای متبوع خویش فراهم آید.
پرونده مقاله
انجام موفقیتآمیز و اثربخش پستهای مدیریتی حرفهای در سازمانها نیازمند مجموعهای از شایستگیها، مهارتها، توانمندیها و خصوصیات خاص است. از سویی دیگر، بهرمندی از ظرفیت زنان و مردان در پست های اجرایی نیازی ضروری برای توسعه جامعه به شمار می رود. بنابراین، حضور زنان در پس چکیده کامل
انجام موفقیتآمیز و اثربخش پستهای مدیریتی حرفهای در سازمانها نیازمند مجموعهای از شایستگیها، مهارتها، توانمندیها و خصوصیات خاص است. از سویی دیگر، بهرمندی از ظرفیت زنان و مردان در پست های اجرایی نیازی ضروری برای توسعه جامعه به شمار می رود. بنابراین، حضور زنان در پستهای مدیریتی موجب بهبود عملکرد مدیریت کشور و سازمانها میشود؛ بنابراین استفاده از ظرفیت زنان نیز میتواند نتایج مطلوبی در عرصه مدیریتی کشور بر جای بگذارد. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش تعیین و اولویتبندی ابعاد و شاخصهای قابلیتهای مدیریتی و صلاحیتهای حرفهای زنان در استانداری خوزستان بود. روش تحقیق این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی، برحسب نحوه گردآوری دادهها از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان و کارشناسان استانداری خوزستان (200 نفر) بودند که حجم نمونه 119 نفر و با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که برای تعیین اعتبار از روش روایی صوری و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ 89/0 محاسبه شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها نیز از آمارههای توصیفی با نرمافزار SPSS24 و استنباطی رویکرد معادلات ساختاری تفسیری با نرمافزار AMOS استفاده شد. نتایج نشان داد در ارتباط باقابلیتهای مدیریتی و صلاحیتهای حرفهای زنان 5 سطح و 15 شاخص وجود دارد که در سطح نخست (تعیین مطلوبیتهای راهبردی اساسی، تحلیل راهبردی و راهیابی راهبردی)؛ سطح دوم (دانش حرفهای و تعهد حرفهای)؛ در سطح سوم (رهبری و شناسایی موانع ورود زنان)؛ در سطح چهارم (بسندگیهای پژوهشی، بسندگیهای تکنولوژیکی، بسندگیهای سیاسی جهانی و بینالمللی و انجام عمل حرفهای) و در سطح پنجم (بسندگیهای اجتماعی، بسندگیهای فرهنگی و بسندگیهای اقتصادی) بودند.
پرونده مقاله
هدف اصلی این پژوهش شناسایی مؤلفههای مدیریت دانش با تأکید بر مبانی اسلامی بود. روش پژوهش حاضر تلفیقی (کیفی- کیفی) و ازنظر هدف، کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه خبرگان در مبحث مدیریت و مدیریت دانش به تعداد 15 نفر بودند که بهصورت هدفمند و بر اساس قاعد چکیده کامل
هدف اصلی این پژوهش شناسایی مؤلفههای مدیریت دانش با تأکید بر مبانی اسلامی بود. روش پژوهش حاضر تلفیقی (کیفی- کیفی) و ازنظر هدف، کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه خبرگان در مبحث مدیریت و مدیریت دانش به تعداد 15 نفر بودند که بهصورت هدفمند و بر اساس قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. در بخش کمی نیز کلیه کارشناسان آموزشوپرورش شهر کرمان، در زمینه مدیریت دانش به تعداد نفر 245 بودند که حجم نمونه با توجه به جدول کوهن 124 نفر و بهصورت تصادفی ساده تعیین شدند. ابزار پژوهش در بخش اول، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود. اعتبار یافتههای کیفی با روایی صوری و پایایی نیز با کدگذاری مجدد توسط محقق و محققان بیرون از پژوهش حاصل شد. در بخش کمی نیز اعتبار دادهها با روایی صوری و پایایی با آزمون آلفای کرونباخ انجام شد که مقدار آن 81/0 شد. برای تحلیل نتایج نیز در بخش کیفی از روش کدگذاری سه مرحله شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد و برای دادههای کمی از مدل یابی معادلات ساختاری با نرمافزار SMART PLS2/2، استفاده شد. یافتهها نشان داد 12 مضمون محوری و 5 مؤلفه اصلی برای ایجاد مدیریت دانش مبتنی بر آموزههای اسلامی در کارکنان آموزشوپرورش وجود دارد. این مضامین محوری شامل شرایط علی توانمند سازهای مدیریت دانش (استراتژی اسلام محور و محیط اسلامی)؛ عوامل زمینهای در توانمند سازهای مدیریت دانش (انگیزه فردی و فرهنگ دینمدار)؛ شرایط مداخلهگر مؤثر بر توانمند سازهای مدیریت دانش (حیاتبخشی به دانش و معنویتگرایی)؛ راهبردهای توانمند سازهای مدیریت دانش (تقویت فضائل اخلاقی، نهادینه کردن ارزشهای اسلامی و ساختار سازمانی مبتنی بر دین و پیامدهای حاصل از توانمند سازهای مدیریت دانش شامل (کارکنان ارزشی و کسب منابع معنوی) بودند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی مشارکت والدین و بررسی اثربخشی آن درمدیریت مدرسه بود که با راهبرد ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. محیط پژوهش مرحله کیفی کلیه مقالات علمی – پژوهشی خارجی، داخلی ،کتب، پایان نامه، همایش های بین المللی و اسناد بالا دستی بود. نمونه گیری هدفمن چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی مشارکت والدین و بررسی اثربخشی آن درمدیریت مدرسه بود که با راهبرد ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. محیط پژوهش مرحله کیفی کلیه مقالات علمی – پژوهشی خارجی، داخلی ،کتب، پایان نامه، همایش های بین المللی و اسناد بالا دستی بود. نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن پژوهشگر به اشباع نظری ادامه یافت. روایی با روش ممیزی کردن از سوی داورانجام شد برای روایی محتوایی از نظر متخصصان برای بررسی کیفی محتوا استفاده گردید. سنجش پایایی با ضریب پایایی هولستی انجام شد. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون (آتراید-استرلینگ) استفاده شد، نتایج تحلیل یافته ها منجر به شناسایی مضمون فراگیر (تعامل والد – مدرسه)، پنج مضمون سازمان دهنده( رهیافت عملی تعامل، فرهنگ سازی تعامل، تمهیدات سازمانی، مدیریت تعامل، همسوسازی نگرش و عملکرد) و سی مضمون پایه گردید.جامعه آماری در بخش کمی، مدیران دوره ابتدایی، متوسطه اول و دوم بود. نمونه گیری خوشه ای با استفاده از فرمول کوهن مانیون انجام و 535 نفر از مدیران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات سیاهه محقق ساخته بر اساس یافته های بخش کیفی، شامل 120 گویه بود. در بخش کمی از روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، روایی صوری و محتوایی استفاده گردید.برای سنجش پایایی از روش پایایی آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. ارزيابي الگو با استفاده از الگوی معادله ساختاری و تحلیل عاملی مرتبه دوم انجام شد. نتایج نشان داد الگوهای اندازه گیری از برازش مطلوب برخوردارند، با قرار گرفتن همه این عوامل در مدل اصلی، مدل مذکور نیز از برازش مطلوب برخوردار بود.
پرونده مقاله
مدیریت دانش مشتری تلفیقی از مدیریت دانش و مدیریت ارتباط با مشتریان میباشد که برای توسعه بخشیدن در راهبرد تجاری سازمان و درنتیجه بهسازی فعالیتهای سازمانی و نائل شدن به مزیت رقابتی، اهمیت پیدا میکند. با توسعه و گسترش دانش و فناوری اطلاعات، محیط پروژهها از پیچیدگی بیشت چکیده کامل
مدیریت دانش مشتری تلفیقی از مدیریت دانش و مدیریت ارتباط با مشتریان میباشد که برای توسعه بخشیدن در راهبرد تجاری سازمان و درنتیجه بهسازی فعالیتهای سازمانی و نائل شدن به مزیت رقابتی، اهمیت پیدا میکند. با توسعه و گسترش دانش و فناوری اطلاعات، محیط پروژهها از پیچیدگی بیشتری برخوردار شدهاند. هدف تحقیق تعیین مدلی جهت ارزیابی سیستم مدیریت دانش در جهت بهبود صنایع با محوریت فناوری آموزشی و بکارگیری مفاهیم داده کاوی می باشد. روش تحقیق کمی و اطلاعات موردنیاز این تحقیق از پایگاه داده واحدهای صنعتی از جمله شرکت خودروسازی جمعآوری شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه خریداران خودرو در طی سالهای 1399 و 1400 میباشد که روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامهها و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش دادهکاوی و الگوریتمهای kmens و روش شبکه عصبی و ماشین بردار پشتیبان استفاده گردید. نتایج بهدستآمده نشان میدهد استفاده از مدیریت دانش و مفاهیم فناوری آموزشی بهخوبی توانسته انواع مشتریها و روندهای فروش را در آینده پیشبینی نماید و انتظار میرود نتایج بهدستآمده در بهبود صنایع و مدیریت ساخت و تولید در کشور، مفید واقع شود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفههای مدیریت برنامه درسی مبتنی بر پارادایم فیزیک کوانتومی در مدارس بود. روش پژوهش حاضر کیفی و بر اساس تحلیل مضمون و ازنظر هدف کاربردی است. مشارکتکنندگان در پژوهش خبرگان دانشگاهی در رشتههای برنامه درسی بودند که بنا بر ماهیت موضوع تعداد 15 نف چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفههای مدیریت برنامه درسی مبتنی بر پارادایم فیزیک کوانتومی در مدارس بود. روش پژوهش حاضر کیفی و بر اساس تحلیل مضمون و ازنظر هدف کاربردی است. مشارکتکنندگان در پژوهش خبرگان دانشگاهی در رشتههای برنامه درسی بودند که بنا بر ماهیت موضوع تعداد 15 نفربر اساس نمونهگیری هدفمند تا اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبههای نیمه ساختاریافته بود که سؤالات در حین مصاحبه تعدیل شدند. برای اعتبار یافتهها نیز ابتدا محقق تمام فرایند کدگذاری را مجدد وارسی نمود. همچنین برای اعتبار از روایی صوری و برای پایایی نیز متن چند مصاحبه با کدگذار دیگری مورد کدگذاری قرار گرفت که بر اساس ضریب توافق بین کدگذاران مقدار آن 89 درصد حاصل شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها نیز از روش تحلیل مضمون با کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. یافتهها نشان داد که 4 مضمون اصلی شامل: عوامل توسعه برنامه درسی کوانتومی، پیامدهای توسعه برنامه درسی کوانتومی، شرایط مداخله گر توسعه برنامه درسی کوانتومی و راهبردهای توسعه برنامه درسی کوانتومی از مولفه های اصلی برنامه درسی مبتنی بر فیزیک کوانتومی هستند. همچنین، شاخص های این برنامه شامل: (توانایی دیدن هدفمند، توانایی احساس توانبخش، توانایی شناخت شهودی، ایجاد یادگیری چندبعدی، ایجاد قابلیتهای بالقوه یادگیری، ایجاد محیطهای یادگیری پویا، استفاده از تمام شبکههای عصبی مغز در یادگیری، تعارض باسنت، نگرش معلمان و مدیران، عدم شناخت رویکرد کوانتوم، تدریس خلاقانه، شناخت و آگاهی نسبت به دانشآموزان، تدریس مبتنی بر شهود، مشارکت دانشآموزان در کلاس و درگیر ساختن دانشآموزان، استفاده از تشویق و پاداش در آموزش و ارتقاء مسئولیتپذیری دانشآموزان) هستند. میتوان نتیجه گرفت که برنامه درسی مبتنی بر فیزیک کوانتومی از دیدگاه خبرگان دارای مولفههای متعددی است که باید برنامه ریزان درسی میتوانند در طراحی برنامه درسی بدان توجه نمایند.
پرونده مقاله
موضوع جهانیشدن یکی از واقعیتهای موجود زندگی بشری است که فراتر از مرزهای جغرافیایی عمل نموده و تمام محورهای زندگی ازجمله آموزشوپرورش را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. از طرفی سند تحول بنیادین بهعنوان راهنمای نظام آموزشوپرورش مطرح است که بررسی جهانیشدن و شیوههای چکیده کامل
موضوع جهانیشدن یکی از واقعیتهای موجود زندگی بشری است که فراتر از مرزهای جغرافیایی عمل نموده و تمام محورهای زندگی ازجمله آموزشوپرورش را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. از طرفی سند تحول بنیادین بهعنوان راهنمای نظام آموزشوپرورش مطرح است که بررسی جهانیشدن و شیوههای سند تحول بنیادین برای استفاده مؤثر از جهانیشدن ضروری است؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی و تبیین مؤلفههای جهانیشدن با تأکید بر سند تحول بنیادین آموزشوپرورش بود. روش پژوهش حاضر کیفی – اکتشافی با تحلیل مضمون و ازنظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی اسناد، رسمی و مکتوب و قوانین مرتبط به آموزشوپرورش در راستای جهانیسازی در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی و همچنین سایر کتابها، پایاننامهها و مقالات مرتبط با عنوان تحقیق در راستای پاسخگویی به سؤالات و دستیابی به اهداف پژوهش موردنظر بود. حجم نمونه از راهکارهای موجود در سند تحول بنیادین آموزشوپرورش که در جلسات از تاریخ 12/11/89 تا 5/7/1390 در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید، با روش نمونهگیری قضاوتی تا رسیدن به اشباع نظری که در صورت تکراری بودن مفاهیم از ادامه روند مضامین تکراری صرفنظر گردید، انتخاب شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها نیز از روش تحلیل مضمون با کدگذاری استفاده شد. یافتهها نشان داد 56 مفهوم و 5 مضمون اصلی شامل 1- ترمیم ساختاری (تحول و استانداردسازی)، 2- دانش کاربردی (فنی و تئوری)، 3- توسعه محوری (تحول راهبردی و توانمندسازی)، 4- مشارکت محوری (مدرسه محوری و تسهیل اجتماعمحوری) و 5- تربیت شهروند جهانی (شهروند الکترونیک و اخلاق محور) برای جهانیشدن وجود دارد.
پرونده مقاله
پژوهش ها نشان داده است که بروز جلوه های عاطفی مثبت در تعاملات مدیران، مانند لبخند زدن و ابراز صمیمیت روی کارکنان تأثیرات مثبت و عمیقی دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و شاخص های بازﯾﮕﺮی اﺣﺴﺎﺳﯽ و سلامت سازمانی ﻣﺪﯾﺮان دانشگاه های آزاد اﺳﻼﻣﯽ اﺳﺘﺎن ﮔﯿﻼن به سنت پژوهش کی چکیده کامل
پژوهش ها نشان داده است که بروز جلوه های عاطفی مثبت در تعاملات مدیران، مانند لبخند زدن و ابراز صمیمیت روی کارکنان تأثیرات مثبت و عمیقی دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و شاخص های بازﯾﮕﺮی اﺣﺴﺎﺳﯽ و سلامت سازمانی ﻣﺪﯾﺮان دانشگاه های آزاد اﺳﻼﻣﯽ اﺳﺘﺎن ﮔﯿﻼن به سنت پژوهش کیفی با رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیران دانشگاه های آزاد اسلامی استان گیلان تشکیل می دادند که از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع تعداد 10 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج یافته های کیفی پژوهش به روش تحلیل محتوا نشان داد که مدل نقش بازیگری احساسی مدیران دانشگاه های آزاد اسلامی گیلان دارای 60 شاخص در قالب 8 مؤلفه و 2 بُعد و سلامت سازمانی مدیران دارای 73 شاخص در قالب 5 مؤلفه و 2 بُعد است. نتایج یافته ها نشان داد که ابعاد بازیگری احساسی در بُعد بازیگری باطنی شامل 5 مؤلفه (همدلی احساسی، درگیری شغل احساسی، تلاش احساسی، فاصله احساسی و قاطعیت) و در بُعد بازیگری ظاهری شامل 3 مؤلفه (روحیه، انعطاف پذیری و اعتماد به نفس) است. نتایج یافته ها همچنین نشان داد که سلامت سازمانی دارای 2 بُعد ساختاری و مدیریتی است. بُعد ساختاری دارای 5 مؤلفه جو سازمان، ساختار سازمان، تأکید علمی، نظارت و ارزشیابی و عدالت سازمانی و بُعد مدیریتی دارای 5 مؤلفه اخلاقیات، هدف گذاری، پشتیبانی منابع، رهبری موثر و ملاحظه گری می باشد. با توسعه کلی اقتصاد خدمات و رقابت فزاینده میان ارائه دهندگان خدمات، مفهوم احساسات در محل کار اهمیت زیادی پیدا کرده است. از طرفی سلامت سازمانی سبب ایجاد محیطی دلپذیر برای کار و کوشش، بالا رفتن روحیه سازندگی و دستیابی به اهداف سازمانی خواهد شد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفههای مدل بهزیستی سازمانی برای آموزش عالی در راستای بهبود عملکرد وضع موجود است. از لحاظ روششناسی پژوهش حاضر به روش کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون با نرمافزار MAXQDA انجام شده است. مشارکتکنندگان این پژوهش، در بخش کتابخانهای، ا چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفههای مدل بهزیستی سازمانی برای آموزش عالی در راستای بهبود عملکرد وضع موجود است. از لحاظ روششناسی پژوهش حاضر به روش کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون با نرمافزار MAXQDA انجام شده است. مشارکتکنندگان این پژوهش، در بخش کتابخانهای، اسناد بالادستی و اسناد کلیدی آموزش عالی و در بخش میدانی، اعضای هیئت علمی، مدیران و مسئولین مربوطه بودند. انتخاب افراد به روش نمونهگیری هدفمند با ملاک حداقل پانزده سال سابقه تدریس، پژوهش و مدیریت در دورههای مختلف تحصیلی انجام گردید. نمونهگیری با مشارکت 30 نفر از صاحبنظران و خبرگان صورت گرفت. ابزار جمعآوری دادهها، شامل دو بخش، بررسی و کنکاش اسناد بالادستی و اسناد آموزش عالی در بخش کتابخانهای و مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش میدانی بود. مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکتکنندگان تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تجزیهوتحلیل دادهها بر اساس تحلیل مضمون انجام شد. یافتههای پژوهش نشان داد که مدل بهزیستی سازمانی برای آموزش عالی شامل32 مؤلفه و 5 بعد (بهزیستی فردی، بهزیستی شغلی، بهزیستی مدیریتی، بهزیستی فرایندها، بهزیستی محیطی) میباشد. ضمناً مشارکتکنندگان بیشتر به ابعاد بهزیستی فردی و بهزیستی شغلی اشاره کردند، اما در اسناد بالادستی به ابعاد بهزیستی مدیریتی، بهزیستی فرایندها، بهزیستی محیطی بیشتر پرداخته شده بود. با نگاهی سیستماتیک به پژوهش حاضر میتوان دریافت که مفهوم بهزیستی سازمانی نقش مهم و موثری در بهبود فرایند کار دارد و متغیرهای فردی، شغلی و سازمانی و ... به عنوان پیشایندهای بهزیستی وضعیت مطلوبی بر اساس ویژگیهای شغلی، رهبری خدمتگزار، اخلاق سازمانی و ... به عنوان پیشایندهای مطلوب بهزیستی دارند. لذا طراحی مدل بهزیستی سازمانی در مسائل آموزش عالی جهت دستیابی به الگویی منسجم و ساختارمند مورد نیاز است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تحلیل عاملی مدل کارآمدی الگوهای رهبری آموزشی در بین مدیران مدارس (مطالعه موردی: مدیران ابتدایی شهرستان مسجد سلیمان) بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- کمی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه اساتید، خبرگان، کارشناسان، مدیران و رهبران آموزشی ادا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تحلیل عاملی مدل کارآمدی الگوهای رهبری آموزشی در بین مدیران مدارس (مطالعه موردی: مدیران ابتدایی شهرستان مسجد سلیمان) بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- کمی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه اساتید، خبرگان، کارشناسان، مدیران و رهبران آموزشی اداره آموزش و پرورش شهرستان مسجد سلیمان به تعداد 201 نفر بودند. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده و تعداد 130 نفر بعنوان حجم نمونه آماری انتخاب گردید. شیوه نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بر اساس یافته های کیفی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون t تک گروهی برای مقایسه جواب پاسخگویان به هریک از سوالات پژوهش و با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. در بخش بعدی برای اعتباربخشی مدل از روش تحلیل عاملی تائیدی با استفاده از رویکرد معادلات ساختاری در نرم افزار Smart PLS استفاده شد. یافته ها نشان داد که الگوی کارآمدی الگوهای رهبری آموزشی مدارس با استفاده از نرم افزار PLS آزمون و اعتبار آن تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی مرتبه اول ابعاد الگوی کارآمدی الگوهای رهبری آموزشی نشان داد که تمامی گویهها (مولفه)، دارای بار عاملی مناسبی بر متغیر مکنون مربوط به خود هستند و این بارهای عاملی با توجه به نمره t در سطح 01/0 معنی دار میباشند. به عبارتی دیگر، مقدار t متناظر با هر بار عاملی بیشتر از مقدار بحرانی آن یعنی 58/2 در سطح 01/0 است. در نتیجه میتوان گفت که این سنجهها از دقت لازم برای اندازه گیری سازههای مربوط به خود برخوردار هستند.
پرونده مقاله