• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - پاسخ آگروفیزیولوژیکی ارقام مختلف ارزن مرواریدی (Pennisetum glaucum L.) به کم‌آبی در شرایط آب و هوایی کرمان
        سید نبیل الدین فاطمی علی اکبر مقصودی مود قاسم محمدی نژاد
        تعیین رقم مناسب یکی از عوامل مهم برای به دست آوردن حداکثر عملکرد، با توجه به شرایط اقلیمی هر منطقه می باشد. یکی از مهم ترین تنش های محیطی خشکی بوده که از طریق تاثیر منفی در طول دوره رشد گیاه، ساختار و فعالیت های گیاهی را با اختلال مواجه می سازد. به منظور بررسی واکنش آگر چکیده کامل
        تعیین رقم مناسب یکی از عوامل مهم برای به دست آوردن حداکثر عملکرد، با توجه به شرایط اقلیمی هر منطقه می باشد. یکی از مهم ترین تنش های محیطی خشکی بوده که از طریق تاثیر منفی در طول دوره رشد گیاه، ساختار و فعالیت های گیاهی را با اختلال مواجه می سازد. به منظور بررسی واکنش آگروفیزیولوژیک ارقام مختلف گیاه ارزن مرواریدی (Hybrid 1, Hybrid 2, IP13150, IP13151, IP22269, ICMV5222 و HHVBCTA) به دو سطح آبیاری (100 و 60 درصد ظرفیت مزرعه) آزمایشی به صورت کرت های خرد شده و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در شرایط آب و هوایی کرمان انجام شد. نتایج نشان داد اثر ساده تیمار آبیاری برای همه صفات و اثر ساده رقم و نیز اثر متقابل آبیاری در رقم به جز در مورد محتوای رطوبت نسبی و شاخص کلروفیل برای سایر صفات مورد بررسی معنی دار بوده است. کاهش میزان آب آبیاری از 100 به 60 درصد حد ظرفیت مزرعه موجب کاهش معنی دار میانگین صفات شاخص کلروفیل (87/20 درصد) و محتوای رطوبت نسبی (06/29 درصد) شد. تنش خشکی موجب افزایش محتوای پرولین در ارقام مورد بررسی شد و بیشترین مقدار این صفت در شرایط تنش از رقم HHVBCTA به دست آمد. همچنین، نتایج نشان داد که بیشترین میانگین ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ و عملکرد علوفه تر و خشک در شرایط آبیاری نرمال و تنش به ترتیب مربوط به رقم Hybrid 1 و IP13151 بود. بر طبق نتایج مقایسه میانگین اثر متقابل کمترین و بیشترین درصد کاهش عملکرد علوفه تر به واسطه اعمال تنش خشکی به ترتیب مربوط به ارقام IP13151 (16/13 درصد) و ICMV5222 (58/61 درصد) بود. به طورکلی، با توجه به نتایج به دست آمده ارقام Hybrid 1 و IP13151 به ترتیب جهت کاشت در شرایط آبیاری مطلوب و تنش در شرایط آب و هوایی کرمان مناسب به نظر می رسند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - تأثیر محلول‌پاشی سیتوکینین بر صفات مورفولوژیکی و عملکرد ارقام کینوا (Chenopodium quinoa Willd.) تحت شرایط آبیاری مطلوب و تنش خشکی
        هادی سالک معراجی افشین توکلی نیازعلی سپهوند
        خشکی به عنوان مهم ترین تنش غیرزنده می تواند رشد و نمو و عملکرد گیاهان را کاهش دهد. کینوا گیاهی با ارزش غذایی بالا و متحمل به خشکی است. به منظور بررسی اثر محلول پاشی سیتوکینین بر خصوصیات مورفولوژیکی و عملکرد ارقام کینوا، آزمایشی در سال زراعی 1396 به صورت طرح اسپلیت فاکتو چکیده کامل
        خشکی به عنوان مهم ترین تنش غیرزنده می تواند رشد و نمو و عملکرد گیاهان را کاهش دهد. کینوا گیاهی با ارزش غذایی بالا و متحمل به خشکی است. به منظور بررسی اثر محلول پاشی سیتوکینین بر خصوصیات مورفولوژیکی و عملکرد ارقام کینوا، آزمایشی در سال زراعی 1396 به صورت طرح اسپلیت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل دو سطح آبیاری (آبیاری مطلوب (4/0- مگاپاسکال) و تنش خشکی (5/1- مگاپاسکال)) به عنوان فاکتور اصلی و فاکتورهای فرعی شامل چهار رقم کینوا (Q 26، Q 29، Giza 1 و Red Carina) و محلول پاشی با هورمون سیتوکینین در سه سطح (صفر، 50 و 100 میکرومولار) بودند. تیمار آبیاری و رقم در این بررسی بر تمام صفات مورد ارزیابی اثر معنی داری داشتند. محلول پاشی با سیتوکینین بر تمام صفات مورد ارزیابی، به غیر از طول خوشه اصلی و شاخص سبزینگی، اثر معنی داری داشت. بیشترین و کمترین عملکرد دانه با 7/2364 و 8/1701 کیلوگرم در هکتار، به ترتیب در شرایط آبیاری مطلوب و تنش خشکی به دست آمدند. تنش خشکی سبب کاهش 28 درصدی عملکرد دانه گردید. بالاترین عملکرد دانه در رقم Giza 1 (6/2746 کیلوگرم در هکتار) وRed Carina (7/2589 کیلوگرم در هکتار) با کاربرد 100 میکرومولار سیتوکینین حاصل گردید. محلـول پاشی سیتوکینین بر عملکرد دانه ارقام Q 26 و Q 29 اثر معنی داری نداشت. با توجه به نتایج به دست آمده می توان رقم Giza 1 را به عنوان رقمی مناسب جهت کشت در شرایط مطلوب و تنش خشکی مورد توجه قرار داد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - اثر محلول‌پاشی عناصر غذایی بر خصوصیات مورفوفیزیولوژیک کرچک (Ricinus communis L.) در سطوح مختلف کم‌آبیاری
        فردانه اوسطی تورج میرمحمودی بهمن پاسبان اسلام سامان یزدان ستا حسن منیری فر
        به‌منظور بررسی اثر دور آبیاری و محلول‌پاشی کودهای شیمیایی بر برخی از صفات مورفوفیزیولوژیک کرچک، از طریق اجرای آزمایشی در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی آذربایجان شرقی، به‌صورت کرت‌های خرد شده در قالب بلوک‌های کامل تصادفی در دو سال زراعی 97-1396 بررسی شد. فاکتور اول سطوح آ چکیده کامل
        به‌منظور بررسی اثر دور آبیاری و محلول‌پاشی کودهای شیمیایی بر برخی از صفات مورفوفیزیولوژیک کرچک، از طریق اجرای آزمایشی در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی آذربایجان شرقی، به‌صورت کرت‌های خرد شده در قالب بلوک‌های کامل تصادفی در دو سال زراعی 97-1396 بررسی شد. فاکتور اول سطوح آبیاری در این بررسی شامل آبیاری نرمال، آبیاری پس از ۸۰ و 140 میلی متر تبخیر در کرت اصلی و هشت تیمار کودی شامل گوگرد، پتاسیم، نیتروژن، گوگرد + پتاسیم، گوگرد + نیتروژن، پتاسیم + نیتروژن، گوگرد + پتاسیم+ نیتروژن و شاهد به‌صورت محلول‌پاشی در کرت‌های فرعی بودند. نتایج نشان داد اثر دور آبیاری و محلول پاشی بر کلیه صفات مورد بررسی معنی دار بود. اثر متقابل دو تیمار بر کلیه صفات، به غیر از شاخص کلروفیل، معنی دار گردید. در این بررسی دور آبیاری بعد از 140 میلی متر تبخیر شاخص کلروفیل را نسبت به شرایط نرمال افزایش داد. همچنین محلول پاشی S+N+K مقدار صفت مذکور را در مقایسه با تیمار شاهد به میزان 90/14 درصد بالا برد. بالاترین ارتفاع بوته، تعداد برگ، ضریب هدایت روزنه ای، تعداد شاخه فرعی، عملکرد زیست توده و عملکرد دانه (45/0 کیلوگرم در هکتار) و کمترین محتوی پرولین برگ به تیمار محلول پاشی S+N+K در شرایط آبیاری نرمال اختصاص یافتند، محلول پاشی S+N+K توانست عملکرد دانه را در مقایسه با تیمار شاهد محلول پاشی در دور آبیاری بعد از 80 و 140 میلی متر به ترتیب 83/45 و 0/40 درصد افزایش دهد و اثر تنش کم آبی را بر صفات مورد مطالعه تعدیل نماید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - تأثیر کودهای آلی و شیمیایی بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت دانه‌ای (Zea mays L.) در شرایط کشت تاخیری و مرسوم
        سیدمحمدرضا طباطبایی حمید مدنی حسین حیدری شریف‌آباد قربان نورمحمدی فرخ درویش
        استفاده از کودهای آلی یکی از راه کارهای مهم بهبود تولیدات کشاورزی و کاهش خطر بروز آلودگی های زیست محیطی در راستای نیل به اهداف کشاورزی پایدار است. به منظور مقایسه اثر سطوح مختلف تاریخ کاشت و کودهای آلی و شیمیایی بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت، آزمایشی به صورت کرت های خرد چکیده کامل
        استفاده از کودهای آلی یکی از راه کارهای مهم بهبود تولیدات کشاورزی و کاهش خطر بروز آلودگی های زیست محیطی در راستای نیل به اهداف کشاورزی پایدار است. به منظور مقایسه اثر سطوح مختلف تاریخ کاشت و کودهای آلی و شیمیایی بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده با هشت تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات در شهر ورامین در سال 1398 اجرا شد. تیمارها شامل دو سطح زمان کاشت (کشت به موقع و کشت دیرهنگام) و چهار سطح تغذیه ای (شاهد، 450 کیلوگرم در هکتار کود اوره، 25 تن در هکتار کود دامی کمپوست شده و 15 تن در هکتار کود ورمی کمپوست) بودند. نتایج نشان داد به جز وزن هزار دانه، اثر تیمارهای مختلف بر تمامی صفات مورد مطالعه ذرت معنی دار بودند. با تأخیر در کاشت، به طور معنی داری از میزان عملکرد و اجزای عملکرد گیاه کاسته شد. در اکثر صفات مورد بررسی، بین تیمارهای کود اوره، کمپوست و ورمی کمپوست تفاوت معنی داری مشاهده نشد. اگرچه، قطر ساقه، نیتروژن دانه، تعداد دانه در بلال و وزن هزار دانه تحت تأثیر تیمارهای کودی اعمال شده قرار نگرفتند. اوره و ورمی کمپوست دارای بیشترین کربوهیدرات های محلول برگ (به ترتیب با میانگین 9/32 و 9/31 میکروگرم بر گرم وزن تر) و عملکرد زیستی (به ترتیب با میانگین 7/29 و 8/28 تن در هکتار) بودند. همچنین، عملکرد دانه در تیمار اوره (3/7 تن در هکتار) و کمپوست (9/6 تن در هکتار) بیشترین مقدار را داشت. با توجه به نتایج این تحقیق، کود کمپوست و ورمی کمپوست می تواند جایگزین مناسبی برای کود اوره در کشت ذرت در منطقه ورامین باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - بررسی اکوفیزیولوژیک کشت مخلوط ذرت (.Zea mays L) و لوبیا چشم بلبلی (Vigna unguiculata L.) تحت تأثیر کودهای زیستی
        ایوب امیری محمود رمرودی محمد گلوی مسعود رفیعی
        به منظور بررسی تأثیر مدیریت سیستم‌های مختلف کشت مخلوط ذرت سینگل کراس 640 و لوبیا چشم بلبلی رقم 29005 با استفاده از کودهای زیستی در کشت راهرویی، آزمایشی به صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سال 1395 در استان لرستان، شهرستان الشتر اجرا گردید. عامل ا چکیده کامل
        به منظور بررسی تأثیر مدیریت سیستم‌های مختلف کشت مخلوط ذرت سینگل کراس 640 و لوبیا چشم بلبلی رقم 29005 با استفاده از کودهای زیستی در کشت راهرویی، آزمایشی به صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سال 1395 در استان لرستان، شهرستان الشتر اجرا گردید. عامل اصلی شامل نسبت‌های کاشت گیاهان: تک کشتی ذرت (M1)، 75 درصد ذرت + 25 درصد لوبیا (M2)، 50 درصد ذرت + 50 درصد لوبیا (M3)، 25 درصد ذرت + 75 درصد لوبیا (M4) و تک کشتی لوبیا (M5)، و عامل فرعی شامل مصرف کودهای زیستی: تلقیح بذر با باکتری ازتوباکتر و آزوسپریلیوم به میزان 100 (B1) و 200 (B2) گرم در هکتار و بدون تلقیح بذر با باکتری ازتوباکتر و آزوسپریلیوم (B3) بودند. نتایج نشان داد که عملکرد و اجزای عملکرد ذرت و لوبیا چشم بلبلی به طور معنی‌داری تحت تأثیر نسبت‌های کاشت و مصرف کودهای زیستی قرار گرفتند. ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﻋﻤﻠﮑﺮد ذرت (350/11 ﮐﯿﻠﻮﮔﺮم در ﻫﮑﺘﺎر) و ﻟﻮﺑﯿﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻠﺒﻠﯽ (250/3 ﮐﯿﻠﻮﮔﺮم در ﻫﮑﺘﺎر) در تیمار 75 درصد ذرت + 25 درصد ﻟﻮﺑﯿﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻠﺒﻠﯽ ﺑﻪ‌دﺳﺖ آﻣﺪ. در ﺑﯿﻦ ﺗﯿﻤﺎرﻫﺎی ﮐﻮدی ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﻋﻤﻠﮑﺮد ذرت (850/11 ﮐﯿﻠﻮﮔﺮم در ﻫﮑﺘﺎر) و ﻟﻮﺑﯿﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻠﺒﻠﯽ (450/3 ﮐﯿﻠﻮﮔﺮم در ﻫﮑﺘﺎر) در تیمار تلقیح بذر با 200 گرم باکتری در هکتار حاصل شد. با محاسبه نسبت برابری زمین (LER) ملاحظه گردید که کشت مخلوط جهت حصول حداکثر عملکرد، این دو گیاه با نسبت کاشت (75 درصد ذرت + 25 درصد لوبیا) با میانگین 55/1 بیشترین مقدار را داشت که نشان دهنده سودمندی کشت مخلوط نسبت به کشت خالص این دو گیاه بود. با توجه به نتایج حاصل، امکان حصول عملکرد دانه و زیستی بالا در کشت مخلوط نسبت به تک کشتی آنها فراهم بوده و بهترین تیمار 75 درصد ذرت + 25 درصد لوبیاچشم بلبلی و تلقیح بذر با 200 گرم باکتری در هکتار می‌باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - نقش کاربرد کود زیستی فسفره و تریپل‌سوپر فسفات بر عملکرد، اجزای عملکرد، غلظت کادمیم و فسفر دانه آفتابگردان (Helianthus annuus L.)
        نادیا نیسی علیرضا شکوه‌فر خوشناز پاینده
        هزینه بالای کودهای شیمیایی مورد استفاده در بخش کشاورزی و مشکلات محیط‌زیست ناشی از استفاده آنها، لزوم تجدیدنظر در روش های مرسوم تغذیه گیاهان را آشکار می سازد. مصرف تلفیقی کودهای زیستی همراه با کودهای شیمیایی در راستای کشاورزی پایدار یکی از راه های اساسی به نظر می رسد. در چکیده کامل
        هزینه بالای کودهای شیمیایی مورد استفاده در بخش کشاورزی و مشکلات محیط‌زیست ناشی از استفاده آنها، لزوم تجدیدنظر در روش های مرسوم تغذیه گیاهان را آشکار می سازد. مصرف تلفیقی کودهای زیستی همراه با کودهای شیمیایی در راستای کشاورزی پایدار یکی از راه های اساسی به نظر می رسد. در همین راستا این پژوهش به‌صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه آزمایشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز در سال زراعی 98-1397 اجرا شد. فاکتور اول مقادیر مختلف کود تریپل سوپرفسفات در سه سطح (صفر، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار) و فاکتور دوم کود زیستی فسفره در سه سطح (صفر، 100 و 200 گرم در هکتار) بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر سطوح مختلف کود زیستی فسفره و تریپل سوپرفسفات بر تمام صفات اندازه‎گیری شده معنی دار شد ولی اثر متقابل تیمار‎ها معنی دار نبود. بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش، بالاترین عملکرد دانه، وزن هزار دانه، درصد روغن دانه، قطر طبق، تعداد دانه در طبق و غلظت فسفر دانه در شرایط کاربرد 100 کیلوگرم در هکتار تریپل سوپرفسفات به همراه 200 گرم در هکتار کودزیستی فسفره به دست آمد. کمترین پوکی دانه نیز با کاربرد 100 کیلوگرم در هکتار تریپل سوپرفسفات به همراه 200 گرم در هکتار کودزیستی فسفره حاصل شد. به نظر می‎رسد کود تریپل سوپرفسفات، به دلیل داشتن ناخالصی از جمله عناصر سنگین، باعث افزایش 54 درصدی غلظت عنصر کادمیم در خاک می گردد، اما افزایش سطوح مصرف کود زیستی فسفر در خاک موجب کاهش 45 درصدی تجمع غلظت کادمیم دانه می‎شود. با توجه به این نتایج کاربرد 100 کیلوگرم در هکتار تریپل سوپرفسفات و 200 گرم در هکتار کود زیستی فسفره نسبت به سایر تیمارها باعث افزایش عملکرد کمّی و جذب عناصر در آفتابگردان شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - مدیریت تلفیقی علف‌های‌هرز پنبه در کشت های رایج و با فواصل ردیف خیلی کم
        علیرضا قوی محمد آرمین
        به منظور تعیین مناسب‌ترین روش کنترل علف‌های هرز در دو سیستم کشت رایج و کشت با فواصل ردیف خیلی باریک، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار در شهرستان سبزوار در سال زراعی 95-1394 به اجرا درآمد. فاکتورهای مورد مطالعه شامل سیستم کاشت در چکیده کامل
        به منظور تعیین مناسب‌ترین روش کنترل علف‌های هرز در دو سیستم کشت رایج و کشت با فواصل ردیف خیلی باریک، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار در شهرستان سبزوار در سال زراعی 95-1394 به اجرا درآمد. فاکتورهای مورد مطالعه شامل سیستم کاشت در دو سطح کشت به صورت رایج (فاصله ردیف 70 سانتی‌متر) و فواصل ردیف خیلی باریک (20 سانتی‌متر) و روش کنترل علف‌های هرز در شش سطح بدون کنترل علف‌های هرز (به عنوان شاهد)، کاربرد علف‌کش در غلظت توصیه‌شده (تری فلورالین (ترفلان 48% EC) 1160 گرم ماده موثره در هکتار)، کاربرد 50 درصد غلظت توصیه‌شده علف‌کش+ یک‌بار وجین در 45 روز بعد از سبز شدن، کاربرد 50 درصد غلظت توصیه‌شده علف‌کش+دو بار وجین در 30 و 60 روز بعد از سبز شدن، سه بار وجین در 30، 45 و 60 روز بعد از سبز شدن و کنترل کامل علف‌های هرز بودند. نتایج آزمایش نشان داد که در کشت با فواصل ردیف خیلی باریک تراکم علف هرز (71/33 درصد)، تعداد شاخه جانبی (37/14 درصد)، تعداد غوزه در بوته (88/16 درصد) و وزن غوزه (30/12 درصد) کمتر و عملکرد وش (85/39 درصد) و عملکرد الیاف (71/23 درصد) بیشتر از کشت رایج بود. در کشت رایج در صورت کاهش 50 درصدی غلظت علف‌کش نیاز به دو بار وجین در مراحل 30 و 60 روز بعد از سبز شدن و در کشت با فواصل ردیف خیلی باریک در صورت کاهش 50 درصدی غلظت توصیه‌شـده یک‌ بار وجین در مرحله 45 روز بعد از سبز شدن جهت حصـول عملکرد وش منـاسب توصیه می شود. در مجموع نتایج آزمایش نشان داد که می توان در سیستم کاشت با فواصل خیلی باریک با کاهش 50% مصرف علف‌کش تری فلورالین و کاهش دفعات کنترل علف‌های هرز (یک بار وجین در 45 روز بعد از سبز شدن)، عملکرد وش مشابهی با سایر روش‌های کنترل به دست آورد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - تأثیر گیاهان پوششی زمستانه بر تراکم و زیست‌توده علف‌های هرز و عملکرد سیب‌زمینی (Solanum tuberosum L.)
        مجید رستمی ینگجه محمدتقی آل‌ابراهیم فاطمه احمدنیا لیلی نباتی سوها
        به منظور بررسی تأثیر گیاهان پوششی زمستانه بر تراکم و زیست توده علف های هرز و عملکرد سیب زمینی، آزمایشی در سال 1397 در شهرستان نمین (روستای ینگجه ملامحمدرضا) واقع در استان اردبیل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل کشت گیاهان پوششی چکیده کامل
        به منظور بررسی تأثیر گیاهان پوششی زمستانه بر تراکم و زیست توده علف های هرز و عملکرد سیب زمینی، آزمایشی در سال 1397 در شهرستان نمین (روستای ینگجه ملامحمدرضا) واقع در استان اردبیل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل کشت گیاهان پوششی چاودار (Secale cereal L.)، ماشک گل خوشه ای (Vicia villosa Roth.)، خلر (Lathyrus sativa L.) و ماشک لامعی (Vicia panonica L.) بودند. نتایج نشان داد که بیشترین زیست توده خشک گیاهان پوششی از تیمار چاودار (696 گرم در متر مربع) به دست آمدند. همچنین، کمترین تراکم در نمونه برداری اول و دوم (به ترتیب 3/9 و 6/23 بوته در مترمربع) از تیمار چاودار حاصل شد. کمترین زیست توده تر و خشک کل علف های هرز در نمونه برداری اول (به ترتیب 8/175 و 2/52 گرم در مترمربع) مربوط به تیمار چاودار بود. علاوه بر این، کمترین زیست توده تر و خشک کل علف های هرز در نمونه برداری دوم (به ترتیب 377 و 134 گرم در مترمربع) از تیمار چاودار به دست آمدند. همچنین، نتایج نشان داد بیشترین زیست توده تر و خشک علف های هرز در هر دو نمونه برداری مربوط به تیمارهای ماشک گل خوشه ای و خلر بودند. عملکرد غده سیب زمینی تحت تأثیر بقایای گیاهان پوششی قرار نگرفت و تیمارهای گیاهان پوششی از نظر تولید غده ی سیب زمینی دارای اختلاف معنی داری نبودند. از نتایج چنین استنباط می گردد که گیاه پوششی چاودار تأثیر چشم گیری در کاهش تراکم و زیست توده تر و خشک علف های هرز در دو مرحله نمونه برداری داشت، اما لزوماً کاهش زیست توده علف های هرز بیانگر تأثیر مثبت گیاهان پوششی در کوتاه مدت بر روی بهبود عملکرد محصولات زراعی نمی باشد. پرونده مقاله