زمینه: رسالت امروز دانشگاهها برای ادامة حیات و پرورش هر چه بهتر نیروی انسانی افزایش کمیت و کیفیت خدمات و به تبع آن نوآوریهای آموزشی است. در این میان توسعة حرفهای نقش سازندهای در ارتقاء دانش و مهارت اعضای هیئت علمی برای دستیابی به این اهداف بازی میکند. هدف: این پژو چکیده کامل
زمینه: رسالت امروز دانشگاهها برای ادامة حیات و پرورش هر چه بهتر نیروی انسانی افزایش کمیت و کیفیت خدمات و به تبع آن نوآوریهای آموزشی است. در این میان توسعة حرفهای نقش سازندهای در ارتقاء دانش و مهارت اعضای هیئت علمی برای دستیابی به این اهداف بازی میکند. هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطة توسعة حرفهای با نوآوری آموزشی در میان اعضای هیئت علمی دانشکدههای روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاههای دولتی شهر تهران انجام شده است. روش: جامعة آماری پژوهش را کلیة اعضای هیئت علمی دانشکدههای روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاههای دولتی شهر تهران تشکیل دادهاند که تعداد آنان 232 نفر بود. برای جمع آوری اطلاعات از روش نمونهگیری طبقهای تصادفی با انتصاب متناسب استفاده شد. حجم نمونه بر اساس فرمول نمونهگیری کوکران 102 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری دادهها دو نوع پرسشنامه محقق ساخته توسعة حرفهای و نوآوری آموزشی بوده است. روش تحقیق توصیفی، از نوع همبستگی بود و برای تجریه و تحلیل اطلاعات از همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و آزمون دو جملهای استفاده شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که تمامی شش مؤلفة توسعة حرفهای (توسعة فردی، آموزشی، پژوهشی، سازمانی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی) با نوآوری آموزشی همبستگی مثبت و معناداری در سطح آلفای 05/0 p<داشتهاند. ضمناً نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد 66 درصد تغییرات نوآوری آموزشی به وسیله سه مؤلفه آموزشی، پژوهشی و فرهنگی پیش بینی شدنی است. بحث و نتیجهگیری: توجه به رشد و توسعة حرفهای اعضای هیئت علمی زمینه را برای بروز نوآوریهای آموزشی مهیا میکند و دانشگاهها در این زمینه نقشی حیاتی دارند.
پرونده مقاله
زمینه: از نگاه بیشتر متخصصان آموزشی، جوّ سازمانی مهمترین منبع کاربست شاخصهای نوآوریهای آموزشی و برنامة درسی و در نتیجه پرورش دانش آموختگانی خلاق است. هدف:پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین شش بُعد جوّ سازمانی (تصور سازمانی، هدفهای کلی، امکانات اجتماعی و فرهنگی، نظم چکیده کامل
زمینه: از نگاه بیشتر متخصصان آموزشی، جوّ سازمانی مهمترین منبع کاربست شاخصهای نوآوریهای آموزشی و برنامة درسی و در نتیجه پرورش دانش آموختگانی خلاق است. هدف:پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین شش بُعد جوّ سازمانی (تصور سازمانی، هدفهای کلی، امکانات اجتماعی و فرهنگی، نظم و قانون و مردم سالاری)، با میزان کاربست شاخصهای نوآوری در برنامة درسی شامل نوآوری هدفها، نوآوری محتوا، نوآوری فعالیتهای یاددهی -یادگیری و نوآوری روشهای ارزش یابی است. روش: این تحقیق از نوع کاربردی و توصیفی همبستگی است.جامعة آماری اعضای هیئت علمی دانشگاههای اصفهان و علوم پزشکی اصفهان بودند که 126 عضو هیئت علمی در دانشگاه اصفهان، 174 عضو هیئت علمی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از طریق نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای اندازهگیری این پژوهش پرسشنامة جوّ سازمانی گل (2008) و پرسشنامة میزان کاربست شاخصهای نوآوری برنامه درسی محقق ساخته است. یافتهها: تحلیل یافتهها نشان داد که 1) بین بُعدهای جوّ سازمانی و میزان کاربست شاخصهای نوآوری برنامه درسی رابطة مثبت و معنادار وجود دارد. 2) بین بُعدهای جوّ سازمانی و میزان کاربست شاخصهای نوآوری در هدفهای برنامة درسی، محتوای برنامة درسی، فعالیتهای یاددهی-یادگیری و روشهای ارزش یابی برنامة درسی رابطة مثبت و معنادار وجود دارد. 3) بین میانگین جوّ سازمانی و میزان کاربست شاخصهای نوآوری در برنامه درسی با توجه به متغیرهای دموگرافیک (سابقة خدمت، نوع دانشگاه، نوع دانشکده، مرتبه علمی و سفرهای علمی) تفاوت معنادار وجود دارد و 4) بین میانگین جوّ سازمانی و میزان کاربست شاخصهای نوآوری در برنامة درسی با توجه به متغیرهای دموگرافیک (جنسیت) تفاوت معنادار وجود ندارد. نتیجهگیری: مدیران و برنامه ریزان آموزشی میتوانند با کاربست سبکها و رویکردهای مناسب اجرایی و اداری زمینه تسهیل هر چه بیشتر شاخصهای نوآوری برنامههای درسی را برای اعضای هیئت علمی فراهم کنند.
پرونده مقاله
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطة عاطفة مثبت، عاطفة منفی و انگیزش درونی با خلاقیت اجرا شد. روش: از میان دانشجویان دانشگاه تهران 100 نفر به طور طبقهای تصادفی برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. از پرسشنامه 20 سؤالی واتسون برای سنجش عاطفة مثبت و منفی، پرسشنامه 5 سؤالی آمابی چکیده کامل
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطة عاطفة مثبت، عاطفة منفی و انگیزش درونی با خلاقیت اجرا شد. روش: از میان دانشجویان دانشگاه تهران 100 نفر به طور طبقهای تصادفی برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. از پرسشنامه 20 سؤالی واتسون برای سنجش عاطفة مثبت و منفی، پرسشنامه 5 سؤالی آمابیل و تایرنی برای سنجش انگیزش درونی و پرسشنامه 11 سؤالی پالمون و همکاران برای سنجش خلاقیت استفاده شد. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانة گام به گام و آزمون تی تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که خلاقیت با عاطفة مثبت و انگیزش درونی همبستگی مثبت معناداری دارد و با عاطفة منفی همبستگی منفی دارد که این همبستگی از نظر آماری معنادار نیست. همچنین بر اساس یافتههای پژوهش، عاطفة مثبت و انگیزش درونی به ترتیب میتوانند 46% و 4% از واریانس خلاقیت را پیش بینی کنند. نتیجهگیری: عاطفة مثبت و انگیزش درونی میتوانند میزان خلاقیت را پیش بینی کنند؛ ولی عاطفة منفی پیش بینیکنندة مناسبی برای خلاقیت نیست.
پرونده مقاله
زمینه: سرمایة فکری را اغلب داراییهاینامشهودیتوصیفمیکنندکهمیتوانبهمنزلة منبعیبرایمزیت رقابتیپایداربهکارگرفت. اجزای سرمایة فکریدارایاثراتمتقابلیهستند کهارزشایجاد میکنند و بسترساز خلاقیت و نوآوری سازمانی میشوند. هدف: بررسی رابطة بین سرمایة فکری با نوآوری و خلاقیت م چکیده کامل
زمینه: سرمایة فکری را اغلب داراییهاینامشهودیتوصیفمیکنندکهمیتوانبهمنزلة منبعیبرایمزیت رقابتیپایداربهکارگرفت. اجزای سرمایة فکریدارایاثراتمتقابلیهستند کهارزشایجاد میکنند و بسترساز خلاقیت و نوآوری سازمانی میشوند. هدف: بررسی رابطة بین سرمایة فکری با نوآوری و خلاقیت منابع انسانی در سازمان است. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود.جامعة آماری تمامی کارکنان، کارشناسان و مدیران میانی سازمان مرکزی بنیاد مستضعفان به تعداد 369 نفر و نمونة آماری تعداد 188 نفر بودند که با استفاده از فرمول کوکران به شیوة نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش سه نوع پرسشنامه استاندارد سرمایة فکری بنتیس، خلاقیت رندسیب و نوآوری هانگ و همکاران بود. یافتهها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین سرمایة فکری و خلاقیت و نوآوری کارکنان در سازمان رابطة مثبت و معناداری وجود دارد . بهعبارتی دیگر، بین سرمایة فکری در ابعاد سرمایة انسانی، سرمایة مشتری و سرمایة ساختاری و خلاقیت کارکنان رابطة مثبت و معناداری مشاهده شد. همچنین، بین سرمایة فکری در ابعاد یادشده و نوآوری در ابعاد نوآوری محصول، نوآوری در فرایند و نوآوری کلی سازمانی رابطة مثبت و معناداری مشاهده شد. نتیجهگیری: وجود سرمایة فکری بالا به افزایش خلاقیت و نوآوری کارکنان در سازمان منجر می شود و اگر زمینة بروز خلاقیت فراهم آید فرایند عملکرد سازمانی بهبود مییابد و هر چه در این تعامل سرمایة فکری کم باشد، میزان خلاقیت و نوآوری کاهش مییابد.
پرونده مقاله
زمینه: کارآفرینی دانشگاهی به عنوان یک رویکرد و همچنین به عنوان رسالت سوم دانشگاه ها و آموزش عالی در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دوره های آموزشی بر ایجاد و پرورش روحیه کارآفرینی در بین دانشجویان انجام شد. روش: طرح پژوهش کمی و ر چکیده کامل
زمینه: کارآفرینی دانشگاهی به عنوان یک رویکرد و همچنین به عنوان رسالت سوم دانشگاه ها و آموزش عالی در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دوره های آموزشی بر ایجاد و پرورش روحیه کارآفرینی در بین دانشجویان انجام شد. روش: طرح پژوهش کمی و روش آن توصیفی از نوع پیمایشی است. داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بر اساس ابعاد مطرح شده توسط مک کلاند جمع آوری شد. روایی آن توسط صاحبنظران و خبرگان مورد تأیید قرار گرفت و پایایی ابزار نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که 92/0گزارش شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی به تعداد 2500نفر است که در سال تحصیلی 94-1393در پردیس مرکزی مشغول به تحصیل بودند. از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری نمونه گیری تصادفی خوشه ای و از طریق جدول مورگان 335 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها:طبق یافته های پژوهش همه مؤلفه های کارآفرینی که در این پژوهش مورد اندازه گیری قرار گرفته اند (توفیق طلبی، تحمل ابهام، اعتماد به نفس، مخاطره پذیری و خلاقیت) کمتر از حد متوسط گزارش شده اند. همچنین نقش دوره های آموزشی در ایجاد روحیۀ کارآفرینی و مؤلفه های آن در بین دانشجویان مرد و زن تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: دوره های آموزشی که دانشگاه علامه طباطبایی برگزار می کند بر پرورش روحیه کارآفرینی در دانشجویان تأثیر ندارند و لذا برنامه های آموزشی این دانشگاه با نگاهی استراتژیک باید بازاندیشی، بازطراحی و بازآفرینی شوند.
پرونده مقاله
زمینه: با مطالعة ارتباط بین فرصتطلبی از فناوری و موقعیت تجاری شرکت بهگونهای که به تغییرات فناوری بازار حساسیت و پاسخ مناسب و خلاق نشان داده شود و نشان دادن تأثیر مثبت و قدرتمند حساسیت و واکنش مناسب به تغییرات مبتنی بر فناوری بر معیارهای اصلی موقعیت تجاری شرکت یعنی فر چکیده کامل
زمینه: با مطالعة ارتباط بین فرصتطلبی از فناوری و موقعیت تجاری شرکت بهگونهای که به تغییرات فناوری بازار حساسیت و پاسخ مناسب و خلاق نشان داده شود و نشان دادن تأثیر مثبت و قدرتمند حساسیت و واکنش مناسب به تغییرات مبتنی بر فناوری بر معیارهای اصلی موقعیت تجاری شرکت یعنی فروش، سود و ارزش بازار و همچنین تصریح تأکید بازاریابی بهمنزلة راهبردی برای دست یابی به این ارتباط بینشهایی را برای مدیران شرکتهای صنعتی ایجاد میکند. هدف: هدف از این پژوهش بازنمایی میزان اثرگذاری حساسیت و پاسخدهی شرکتها به تغییرات حوزة فناوری بر موقعیت و موفقیت تجاری آنهاست. روش: تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی است تا روابط بین متغیرها را بررسی کند. برای گردآوری دادهها، پرسشنامهای در بین نمونه160 نفری از کلیه فروشندگان محصولات برند سامسونگ در شهر مشهد در مناطقی توزیع شد که واحدهای صنفی بیشتری در دسترس محقق قرار داشت. برای آزمون فرضیهها نیز از معادلات ساختاری با استفاده از روش تخمین حداکثر درست نمایی استفاده شد. یافتهها: نتایج حاکی از آن است که تأکیدات استراتژیهای بازاریابی شرکت و پاسخ به تغییرات فناوری بر موقعیت تجاری شرکت سامسونگ تأثیر مثبت مستقیم دارد؛ ضمن اینکه تأکید بازاریابی شرکت عامل میانجی رابطه حساسیت نسبت به تغییرات فناوری و موقعیت تجاری شرکت سامسونگ است. نتیجه گیری: حساسیت داشتن به تغییرات فناوری و سپس پاسخدهی مناسب به آن از سوی شرکتهای بازرگانی، موفقیت آنها را در تجارت و کسبوکارشان به همراه خواهد داشت.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پنج عامل شخصیت، هوش هیجانی و مدیریت زمان در پیشبینی خلاقیت اجراشده است. روش: این پژوهش از نوع همبستگی است که جامعة آماری آن را دانشآموزان دبیرستانی شهرستان مهدیشهر در سال تحصیلی 93-1392 تشکیل دادند. از میان آنان 250 دانشآموز از مقطع چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پنج عامل شخصیت، هوش هیجانی و مدیریت زمان در پیشبینی خلاقیت اجراشده است. روش: این پژوهش از نوع همبستگی است که جامعة آماری آن را دانشآموزان دبیرستانی شهرستان مهدیشهر در سال تحصیلی 93-1392 تشکیل دادند. از میان آنان 250 دانشآموز از مقطع دبیرستان به روش نمونهگیری طبقهای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل فرم کوتاه 60 سؤالی مقیاس ویژگیهای شخصیتی نئو، پرسشنامه صلاحیت هیجانی، پرسشنامه شرح شخصیتی مدیریت زمان و آزمون سنجش خلاقیت تورنس فرم B بود. دادهها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه (شیوه گامبهگام) تحلیل شد. یافتهها: یافته ها نشان داد که رابطه بین هوش هیجانی با خلاقیت معنادار نیست؛ اما بین پنج عامل شخصیت و خلاقیت در مؤلفههای مسئولیتپذیری و انعطافپذیری رابطه مثبت و معنادار و در مؤلفه رواننژندی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. رابطه بین مدیریت زمان با خلاقیت تنها در مؤلفههای توجه به کار و نوع تمرکز مثبت و معنادار است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که انعطافپذیری بیشترین ضریب تأثیر مثبت و معنادار را برای پیشبینی خلاقیت دارد و بعد از آن رواننژندی برای پیشبینی خلاقیت تأثیر منفی و معنادار دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون برای پیشبینی خلاقیت بر اساس مؤلفههای مدیریت زمان نشان داد توجه به کار بیشترین ضریب تأثیر مثبت و معنادار دارد. بعد از آن استراتژی عملکرد تأثیر منفی و معنادار و بعدازآن نوع تمرکز تأثیر مثبت و معنادار را دارد. نتیجه گیری: یافتههای تحقیق دارای تلویحهای کاربردی است.
پرونده مقاله