سراپانامه یا پیکرسرایی، نوعی از شعر است که در آن شاعر به تصویرگری پیکر معشوق می پردازد. هدف شاعر در این نوع از شعر علاوه بر بیان احساسات عاشقانه، تصویرگری پیکر معشوق است. شاعر همچون نقاشی زبردست به وسیلۀ کلمات، معشوق خیالی یا واقعی خود را به تصویر میکشد. این نوع از شع چکیده کامل
سراپانامه یا پیکرسرایی، نوعی از شعر است که در آن شاعر به تصویرگری پیکر معشوق می پردازد. هدف شاعر در این نوع از شعر علاوه بر بیان احساسات عاشقانه، تصویرگری پیکر معشوق است. شاعر همچون نقاشی زبردست به وسیلۀ کلمات، معشوق خیالی یا واقعی خود را به تصویر میکشد. این نوع از شعر، در بین شاعران کرد، لر و لکزبان، مرسوم بوده و معمولاً افرادی که به شاعری شهرت داشته اند، یک یا چند نمونه از این نوع شعر را سروده اند. وزن اکثر این اشعار دههجایی بوده و غالباً در زبان معیار غرب ایران سروده شده اند. اما شاعران بومی متأخر، به جای زبان معیار غرب کشور، به زبان محلی خود طبع آزمایی کردهاند. مرحوم ذوالفقار محمدی، شاعر گمنام اما توانای ایلامی یکی از شاعرانی است که سراپانامه ای نغز سروده است. این سراپانامه در قالبی نو و در وزن هجایی سروده شده است. تنوع تشبیهات بکر و واج آرایی، ترکیب سازی و تصویرگری از مهم ترین ویژگی های ادبی این سراپانامه است. توجه به طبیعت پیرامون، دلبستگی شاعر به آداب و سنّت های بومی و ملی در انتخاب مشبهٌ به ها در این سراپانامه کم نظیر است.
پرونده مقاله
سرزمین کهنسال ایران دارای فرهنگ عامهای دیرپا، گسترده و غنی با حوزههای مطالعاتی فراوان است، یکی از این حوزههای تحقیقاتی، مطالعۀ گویشهای جغرافیایی است. یکی از گویشهای قدیمی فارسی دری، گویش شهرستان مرزی تایباد در نوار شرقی کشور و هممرز با کشور افغانستان است. گویشها چکیده کامل
سرزمین کهنسال ایران دارای فرهنگ عامهای دیرپا، گسترده و غنی با حوزههای مطالعاتی فراوان است، یکی از این حوزههای تحقیقاتی، مطالعۀ گویشهای جغرافیایی است. یکی از گویشهای قدیمی فارسی دری، گویش شهرستان مرزی تایباد در نوار شرقی کشور و هممرز با کشور افغانستان است. گویشهای رایج در استانهای خراسان به دلیل وجود قدمت، شاعران سترگ و حوزۀ نفوذ فارسی دری نکات ظریف شناختهنشدهای دارند که تبیین آنها میتواند به لحاظ فرهنگی، زبانشناسی و ردهشناسی ثمربخش باشد. بر همین اساس، پژوهش حاضر در سه محور، شامل انواع ساختواژه با کاف مکسور، مصدرهای صفتساز و الف میانجی افزایشی به مطالعه در گویش تایباد میپردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که در این گویش، بافت کلام، مشخصکنندۀ معانی متعدد کاف مکسور در بافتها و ساختهای متعدد است. همچنین مصدرهایی جعلی با قابلیت ساخت صفت حالیه در این گویش وجود دارد که خاص مینماید و الفی میانجی بین دو واژۀ متشابه بهقصد افزایش عملی یا اغراق به کار میرود.
پرونده مقاله
شیرین و هانی در دو منظومۀ خسرو و شیرین نظامی و منظومۀ بلوچی هانی و شیمرید، شباهتهای بسیاری به هم دارند. هر دو شخصیت در یک فضای مردسالارانه قرار دارند و در ابتدا، مردان با آنها بهمثابۀ یک اُبژه رفتار میکنند. خسرو و چاکر در ابتدا تلاش میکنند شیرین و هانی را بهمثابۀ چکیده کامل
شیرین و هانی در دو منظومۀ خسرو و شیرین نظامی و منظومۀ بلوچی هانی و شیمرید، شباهتهای بسیاری به هم دارند. هر دو شخصیت در یک فضای مردسالارانه قرار دارند و در ابتدا، مردان با آنها بهمثابۀ یک اُبژه رفتار میکنند. خسرو و چاکر در ابتدا تلاش میکنند شیرین و هانی را بهمثابۀ یک اُبژه، به تسخیر خود درآورند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، شخصیتهای شیرین و هانی و کنشگری و عاملیت زنانۀ آنها را بهصورت تطبیقی بررسی میکند و به این پرسشها پاسخ میدهد که آیا شیرین و هانی در این دو داستان کنشگر هستند؟ آنها چگونه در یک بستر مردسالارانه به عاملیت زنانه دست مییابند؟ نتایج این پژوهش نشان میدهد که شیرین و هانی منفعل نیستند بلکه از عاملیت برخوردارند. عاملیت زنانۀ شیرین و هانی در این دو داستان، سرانجام بر رویکرد مردسالارانه غلبه میکند. آنها در فرایند مواجهه با گفتمان مردسالارانه، به مقام فاعلشناسای دارای عاملیت ترفیع مییابند. شیرین در برابر خواستههای خسرو و شاپور منفعل باقی نمیماند و پس از مدتی بر نگاه مردانه آنها فائق آمده و با کنشگری خود خسرو را به دست میآورد. هانی هم در برابر فرادستی و سلطۀ مردانه انفعال ندارد و بر نگاه مردسالارانۀ چاکر و شیمرید فائق میآید؛ او سرانجام با کنشگری خود چاکر را رها کرده و شیمرید را به دست میآورد. بدینصورت شیرین و هانی با ارائۀ پادگفتمانی زنانه، نهتنها خود را از سیطرۀ گفتمان مسلط مردانه، رهایی میبخشند بلکه در پایان، باعث تعالی شخصیت خسرو و شیمرید میشوند.
پرونده مقاله
سوگندها همانند تمامی پدیده ها و آفریده های روزمرّه و در جریان کار و تلاش و تداوم هستی مردم هر سرزمینی، از نمادها، باور ها و نشانه های اساطیری و باستانی سرشارند. سوگندها، در واقع بازتاب باورها و انگاره ها، اعتقادات و فرهنگ، چگونگی سازش و مدارا و تداوم حیات اجتماعی مر چکیده کامل
سوگندها همانند تمامی پدیده ها و آفریده های روزمرّه و در جریان کار و تلاش و تداوم هستی مردم هر سرزمینی، از نمادها، باور ها و نشانه های اساطیری و باستانی سرشارند. سوگندها، در واقع بازتاب باورها و انگاره ها، اعتقادات و فرهنگ، چگونگی سازش و مدارا و تداوم حیات اجتماعی مردمان در هر دوره ای هستند که با ویژگیهای زیستی، جغرافیایی و فرهنگی خاصّ آن دوره، درآمیخته و در مباحث و جستجوهای مردمشناسی، عناصر گویا و ارزشمندی به شمار می روند. ترانههای بومی و محلی، بخش مهمی از ادبیات شفاهی محسوب می گردد. در بومی سرودها، قالب مناسب برای بیان احوال و عواطف عاشقانه ، دوبیتی است. در این پژوهش، با روش کتابخانه ای و میدانی، سوگندهای عاشقانه در دوبیتی های بومی مازندران و خراسان بررسی شده است. با مطالعۀ بیش از 3000 دوبیتی بومی مازندرانی و خراسانی، 120 دوبیتی؛ یعنی حدود چهار درصد سوگند عاشقانه مشاهده شد. این سوگندها از نظر محتوایی به دو دستۀ عمومی و اختصاصی تقسیم شده اند. براساس دسته بندی انواع سوگندهای عاشقانه و یافته های تحقیق، می توان گفت که در مازندران، سوگند عاشق به خداوند و در خراسان، سوگند عاشق به قرآن بیشترین بسامد را داراست. در بقیۀ سوگندها همانند سوگند عاشق و معشوق در برابر یکدیگر؛ سوگند به مقدّسات مذهبی در برابر معشوق؛ سوگند به خال روی و چشم و ابروی معشوق؛ سوگند به جان معشوق و برادرش و سوگند عاشق به پدیده های طبیعی، آمار سوگندهای عاشقانۀ دو استان نزدیک به هم است.
پرونده مقاله
بزرگترین جشن آریایی که نویسندگان زیادی به شرح و تفصیل آن مبادرت ورزیدهاند، نوروز است. برای این جشن، مبانی مذهبی، اسطوره ای، تاریخی، علمی، سیاسی و غیره دیده می شود. شکوه این عید باعث شده در گذر زمان بقا یابد و اقوام مختلف با اجرای مراسم خاص به پیشواز آن رفته و با آیی چکیده کامل
بزرگترین جشن آریایی که نویسندگان زیادی به شرح و تفصیل آن مبادرت ورزیدهاند، نوروز است. برای این جشن، مبانی مذهبی، اسطوره ای، تاریخی، علمی، سیاسی و غیره دیده می شود. شکوه این عید باعث شده در گذر زمان بقا یابد و اقوام مختلف با اجرای مراسم خاص به پیشواز آن رفته و با آیین های بشکوهی نیز آن را بدرقه نمایند تا شکرانۀ نعمت های خداوند و رضایت فروهرها و نیروهای ماورایی را به امید عنایت و کسب سعادت خود محقق سازند. این مقاله بر آن است تا به شیوۀ تحلیلی ـ توصیفی، آیین های مربوط به سال نو و نوروز در مناطق کرد، بهویژه در بین مردم ایلام از قبیل کیفیت برپایی جشن چهارشنبهسوری، پنج شنبۀ آخـر سال، شیلی ملی، حاجی فیروز، زراتعلی، قاشیـ̌ق دهیهک دان، خاجنگ، سیزدهبه در، پنجه و دیگر مناسبت ها و بازی ها را با ذکر جزئیات برکاود. آیین های نوروزی بر معنویت ذاتی راسخی استوار است که برآمده از قدرت و سیاست نیست و بسیاری از آن ها بنیادی اسطوره ای و تاریخی دارند؛ یکی از اهداف این تحقیق، تبیین این امر است. همۀ مناسبتهای مرسوم نوروزی بر ترویج این اندیشه استوار است که غم، متاع شیطانی و شادی، مائدۀ رحمانی است. روش گردآوری اطلاعات در این مقاله، تلفیقی از روش تحقیق میدانی و کتابخانه ای است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر به بررسی فرایند واجی تقویت در برخی از گویشهای استان اصفهان اختصاص دارد. برای انجام این تحقیق دادههای بیست و چهار گویش که در استان اصفهان و بهویژه در شهرستانهای کاشان و نطنز رایجاند، بررسی شدهاست. گویشهای بررسیشده از دستۀ گویشهای مرکزی ایران بهشمار چکیده کامل
پژوهش حاضر به بررسی فرایند واجی تقویت در برخی از گویشهای استان اصفهان اختصاص دارد. برای انجام این تحقیق دادههای بیست و چهار گویش که در استان اصفهان و بهویژه در شهرستانهای کاشان و نطنز رایجاند، بررسی شدهاست. گویشهای بررسیشده از دستۀ گویشهای مرکزی ایران بهشمار میآیند. فرایند واجی تقویت دارای انواع متفاوتی مانند واکرفتگی، انسدادیشدگی، درج، مشدّدسازی و غیره است که گونههای متفاوتی از آن در گویشهای مورد مطالعه بهکار رفتهاست. در این تحقیق سعی بر آن است تا انواع فرایندهای واجی تقویت در برخی از گویشهای اصفهان، کاشان و نطنز مشخص شود و دامنۀ عملکرد و بسامد آنها تعیین گردد. همچنین، سعی شدهاست تا مشخص شود فرایند تقویت در چه بافتها و جایگاههایی روی میدهد. روش پژوهش حاضر توصیفی ـ تحلیلی است. برخی از نتایج این پژوهش عبارتند از: 1) پربسامدترین فرایند آوایی تقویت در گویشهای مورد مطالعه، واکرفتگی است؛ 2) انسدادیشدگی، دومین فرایند معمول تقویت در این گویشهاست؛ 3) فرایند آوایی درج نیز پدیدهای بسیار معمول در گویشهای بررسیشده است و در فرایند تقویت، درج همخوان، پربسامدتر از درج واکه است.
پرونده مقاله