رمان کلیدر اثر محمود دولتآبادی است. این رمان دربرگیرندۀ درونمایههای تاریخی، اجتماعی و حماسی است. یکی از پرکاربردترین شیوههای بیان غیرمستقیم بنمایههای این رمان استفاده از پوشاک و مناسبات آن است. مقالۀ حاضر در پی آن است که نقش پوشاک در بیان غیرمستقیم و پنهانی درونم أکثر
رمان کلیدر اثر محمود دولتآبادی است. این رمان دربرگیرندۀ درونمایههای تاریخی، اجتماعی و حماسی است. یکی از پرکاربردترین شیوههای بیان غیرمستقیم بنمایههای این رمان استفاده از پوشاک و مناسبات آن است. مقالۀ حاضر در پی آن است که نقش پوشاک در بیان غیرمستقیم و پنهانی درونمایههای رمان کلیدر چیست و چه کارکردهایی برای آن میتوان در نظر گرفت. برای پاسخ پرسش پژوهش، به شیوۀ توصیفی و تحلیلی و مبتنی بر روش کتابخانه ای به کلیدر نگریسته شده است. در مقاله نخست به معرفی اجمالی پوشاک قوم کرد و محلی سبزوار اشاره شده است؛ سپس پوشاک و مناسبات آن در کلیدر از منظر عناصر بلاغی و داستانی مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان نتیجه گرفته شده است که دولتآبادی با بهرهمندی از کارکردهای گوناگون پوشاک و مناسبات آن مبانی اجتماعی روزگار داستان و وقایع تاریخی گذشته را در حالات گوناگون اجتماعی و فردی با بهرهگیری از توانمندیهای زبانی و هنرهای بلاغی و عناصر داستانی بهزیبایی ترسیم کرده است
تفاصيل المقالة
مکتب ادبی ناتورالیسم[1]در نیمه ی دوم سده ی نوزدهم میلادی در فرانسه توسط امیل زولا[2]، رمان نویس فرانسوی بنیاد گذاشته شد و سپس دامنه ی نفوذ آن به برخی کشورهای اروپایی و امریکا کشیده شد. این مکتب در پایان امپراتوری دوم در فرانسه با الهام گرفتن از نظرات فلسفی- ادبی تن[3]، أکثر
مکتب ادبی ناتورالیسم[1]در نیمه ی دوم سده ی نوزدهم میلادی در فرانسه توسط امیل زولا[2]، رمان نویس فرانسوی بنیاد گذاشته شد و سپس دامنه ی نفوذ آن به برخی کشورهای اروپایی و امریکا کشیده شد. این مکتب در پایان امپراتوری دوم در فرانسه با الهام گرفتن از نظرات فلسفی- ادبی تن[3]، منتقد بنام فرانسوی و به تأثیر ریشه ی دارتر، کارهای بزرگ فیزیولوژیست ها و پزشکان و طب تجربی کلود برنار[4] به وجود آمد. تأثیرپذیری عمده ی این مکتب از نظر شکل ظاهر از نظریه های بیولوژیکی داروین و هم چنین کاربرد عقاید فلسفی اگوست کنت و... در مطالعات اجتماعی و استعمال عقاید تن در نظریه های جبر علمی[5] در ادبیات است. این ها (عقاید فلسفی کنت و تن) در تفسیر روابط زندگی بر اساس تحوّلات اجتماعی و تأکید بر دیدگاه های مربوط به هستی انسان از اصول کاربردی و مهم ناتورالیسم به شمار می روند. بر این اساس اعتقاد ناتورالیست ها این است که انسان تمایل به عینیت دارد و رفتار او مانند کار یک ماشین به شمار می رود و درباره ی آن مثل یک ماشین قضاوت اخلاقی ناممکن می شود؛ چراکه به حکم عوامل سه گانه ی وراثت و محیط و لحظه محتوم است؛ از این رو می توان با داشتن دانشی از مکانیزم پدیده های فطری در انسان قطعات متحرکه ی ظهور عقلانی و احساساتی اش را تحت تأثیر و نفوذ وراثت و محیط و لحظه نشان داد و هم چنان که یک دانشمند طبیعی در سلسله حوادث و علل و موجبات آن ها تحقیق میکند، در ادبیات نیز چنین تحقیقی لازم و عملی است؛ زیرا هنرمند هم مانند شیمی دان و زیست شناس یا فیزیک دان می تواند با مواد کارش تجربه کند. در این مقاله سعی شده است داستان های ناتورالیستی آثار محمود دولت آبادی، شناسایی و در حدّ توان شرح و بررسی شود؛ تا از این دریچه بهتر بتوان به جهان بینی و دنیای اندیشه ی این نویسنده ی توانمند نظری افکند. با این تعریف که ناتورالیسم نویسندگان ایران- نه به تمام و کمال- تأثیرپذیر از ناتورالیسم نویسندگان غربی، به ویژه نویسندگان آمریکا و فرانسه است.
[1]. naturalism
[2]. Emil zola
[3]. Taine
[4]. Claude Bevnard
[5]. Determinism
تفاصيل المقالة
رئالیسم جادویی، بهعنوان سبکی جدید و متأثر از غرب بهویژه آمریکای لاتین، به ادبیات جهان عرضه شد؛ اما این شیوه داستاننویسی تنها به این منطقه از جهان اختصاص ندارد، بلکه در ادبیات داستانی سایر کشورها ازجمله ایران نیز مشاهده میشود. بر همین اساس، سؤال اصلی مقالۀ حاضر این ا أکثر
رئالیسم جادویی، بهعنوان سبکی جدید و متأثر از غرب بهویژه آمریکای لاتین، به ادبیات جهان عرضه شد؛ اما این شیوه داستاننویسی تنها به این منطقه از جهان اختصاص ندارد، بلکه در ادبیات داستانی سایر کشورها ازجمله ایران نیز مشاهده میشود. بر همین اساس، سؤال اصلی مقالۀ حاضر این است که مؤلفههای رئالیسم جادویی در زمانهای قرن روشنفکری از آلخو کارپانتیه بهعنوان یکی از پیشگامان این سبک از منطقه آمریکای لاتین و اثر محمود دولتآبادی بهنام روزگار سپریشده مردم سالخورده چیست؟ هدف اصلی این پژوهش نیز تحلیل تطبیقی مؤلفههای مشترک رئالیسم جادویی در آثار منتخب این دو نویسنده است که با روش تحلیلی-توصیفی انجامشده است. نتیجۀ حاصل از بررسی آثار موردنظر دو نویسنده در این پژوهش نشان میدهد، هر دو هم بنمایههای مشترکی از سبک رئالیسم جادویی داشته و بهکاربردهاند و هم در آثار خود بنمایههای منحصربهفرد خود را آوردهاند؛ اما ماهیت و شکل این مؤلفهها علیرغم شباهت و طبقهبندی یکسان، دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که از عقاید و باورهای بومی، فرهنگی و محیط زندگی نویسنده نشات میگیرد. همچنین، موجودات، حیوانات و عناصر فراطبیعی و عجیبوغریب این دو نویسنده باهم تفاوتهای محسوسی دارد. دولتآبادی در هرزهنگاری و یا فضاسازیهای تعفن بار، عفیفتراز کارپانتیه است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications