• فهرس المقالات Landscape metrics

      • حرية الوصول المقاله

        1 - تحلیل روند تغییرات ساختار منظر و کاربری سرزمین به عنوان رویکردی اکولوژیک در دستیابی به برنامه ریزی پایدار منطقه‌ای (مطالعه موردی: حوضه آبریز سد لتیان)
        بنفشه شفیعی هما ایرانی بهبهانی امیرحسین جاوید حسن دارابی فرهاد حسین زاده لطفی
        هدف این تحقیق، بررسی تغییرات ساختار منظر در یک بازه ی زمانی 30 ساله و کسب اطلاعات در مورد وضعیت فعلی کاربری ها با استفاده از متریک‌های منظر در حوضه ی آبریز سد لتیان است، تا با تحلیل یافته ها، خلا های موجود جهت رسیدن به برنامه ریزی پایدار برای این حوضه، شناسایی گردد.کارب أکثر
        هدف این تحقیق، بررسی تغییرات ساختار منظر در یک بازه ی زمانی 30 ساله و کسب اطلاعات در مورد وضعیت فعلی کاربری ها با استفاده از متریک‌های منظر در حوضه ی آبریز سد لتیان است، تا با تحلیل یافته ها، خلا های موجود جهت رسیدن به برنامه ریزی پایدار برای این حوضه، شناسایی گردد.کاربری اراضی با بهره گیری از چهار تصویر ماهواره ی لندست برای سال‌های t1 (1987) ,t2 (1998), t3 (2007)وt4 (2017) مشخص و بررسی شدند و به‌صورت چهار طبقه (الف) نواحی جمعیتی ، (ب) پهنه‌های واجد پوشش گیاهی، (ج) اراضی بایر و (د) پهنه‌های آب طبقه‌بندی شدند. سپس با استفاده از 7 متریک در سطح منظر و 8 متریک در سطح کلاس، ساختار منظر در این حوضه آبریز با استفاده از نرم‌افزار4.2 Fragstats کمی سازی شد. نتایج بررسی نشان داد که افزایش تعداد لکه ها (NP) ، کاهش میانگین مساحت لکه ها (AREA-MN) و افزایش شاخص مجاورت (IJI) از59 در سال 1987 به 64 در 2017، بیانگر افزایش گسیختگی در سطح منظر است. هم‌چنین، تعداد لکه‌ها (NP) در سطح منظر از 376 به 428 لکه در دوره تحقیق افزایش یافته که بیانگر گسیختگی در منظر است، . میزان لکه‌گی برای طبقه نواحی جمعیتی با توجه به افزایش میانگین مساحت لکه‌ها(AREA-MN) از 7643 هکتار در 1987 به 118200 هکتار در 2017، بیانگر گرایش این طبقه به سمت ساختار درشت دانه تر و کاهش این متریک از 29470 هکتار به 23813 هکتار طی همان سال‌ها در طبقه پوشش گیاهی، بیانگر گرایش این طبقه به سمت ساختار ریزدانه می باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - ارزیابی تغییرات پوشش اراضی شهر ملایر با استفاده از سنجه‌های سیمای سرزمین
        محمد جواد امیری افسانه عسگری پور محمود ذوقی
        زمینه و هدف: با توجه به آثار منفی ناشی از استفاده نامناسب از سرزمین و تغییر کاربری اراضی، آگاهی و شناخت روند تغییرپذیری، در ارزیابی آثار محیط زیستی ناشی از توسعه به منظور طرح ریزی و مدیریت پایدار سرزمین ضروری است. این مطالعه به منظور بررسی روند تغییرات سیمای سرزمین در ش أکثر
        زمینه و هدف: با توجه به آثار منفی ناشی از استفاده نامناسب از سرزمین و تغییر کاربری اراضی، آگاهی و شناخت روند تغییرپذیری، در ارزیابی آثار محیط زیستی ناشی از توسعه به منظور طرح ریزی و مدیریت پایدار سرزمین ضروری است. این مطالعه به منظور بررسی روند تغییرات سیمای سرزمین در شهر ملایر انجام شد. شهر ملایر به دلیل عوامل گوناگون مانند افزایش جمعیت، نوسازی محلات گسترش حومه نشینی و... دچار تغییراتی در پوشش اراضی شده است و عوامل وابسته به جمعیت و سیاست های مدیران از جمله موثر ترین آن ها هستند. روش بررسی: به منظور تهیه نقشه های پوشش سرزمین و تحلیل تغییرات، از تصاویر ماهواره ای لندست در فاصله زمانی بین 2000 تا 2014 استفاده شدو از سنجه های مساحت کلاس، تعداد لکه، تراکم لکه، بزرگ‌ترین لکه و شکل منظراستفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل سنجه های سیمای سرزمین بیان‌گر جایگزینی گسترده زمین باز در منطقه با مناطق سبز و ساخته شده بوده است. به گونه ای که جمع کل مساحت فضاهای سبز از حدود 396/8775 هکتار در سال 2000 به حدود 740/7900 هکتار در سال 2014 رسیده است و میزان افزایش آن حدود دو برابر بوده است. همچنین میزان اراضی باز نیز از حدود 1400/823 هکتار در سال 2000 به حدود 1400/467 هکتار در سال 2014 رسیده است و نشان دهنده کاهش 50 درصدی آن است و اراضی ساخته شده نیز دارای افزایش حدود 12 هکتاری می باشند. میزان افزایش تعداد لکه ها نیز بیش از دو برابر بوده است که نشان از ریزدانگی سیمای سرزمین در منطقه دارد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نهایی نشان می دهد که تغییرات فضای سبز روند رو به بهبودی را پشت سر گذاشته که این امر می‌تواند ناشی از تمرکز مدیریت شهر بر روی مقوله ارتقا فضای سبز در شهر ملایر باشد، البته توصیه می شود که برای دست‌یافتن به توسعه پایدار این رویه در آینده نیز متداوم باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - تحلیل تغییرات فضای سبز شهر گرگان با استفاده از متریک‌های سیمای سرزمین
        بی بی سارا داز عطا غفاری گیلانده علی عزیزی
        زمینه و هدف: شهرنشینی سریع به همراه تغییرات زیاد در پوشش اراضی، باعث اختلال در ساختار و عملکردهای زیست محیطی مرتبط با فضاهای سبز شهری شده است. شناسایی و درک این تغییرات برای بهبود وضعیت در هر مکانی امری لازم و اجتناب ناپذیرمی باشد. بر همین اساس هدف از این مطالعه بررسی ت أکثر
        زمینه و هدف: شهرنشینی سریع به همراه تغییرات زیاد در پوشش اراضی، باعث اختلال در ساختار و عملکردهای زیست محیطی مرتبط با فضاهای سبز شهری شده است. شناسایی و درک این تغییرات برای بهبود وضعیت در هر مکانی امری لازم و اجتناب ناپذیرمی باشد. بر همین اساس هدف از این مطالعه بررسی تغییرات فضای سبز شهر گرگان با استفاده از متریک های سیمای سرزمین و به کارگیری تکنیک های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی می باشد. روش بررسی: در این پژوهش جهت تهیه نقشه های کاربری/پوشش اراضی شهر گرگان از تصاویر سنجنده های ماهواره های لندست متعلق به سال های 1987، 2001 و 2014 استفاده شده است. به طوری که پس از انجام عملیات پیش پردازش، طبقه بندی تصاویر به روش طبقه بندی نظارت شده با به کارگیری الگوریتم حداکثر احتمال انجام گرفت و نقشه های مورد نظر در سه کلاس اراضی ساخته شده، فضای سبز و سایر کاربری ها تهیه گردید. سپس جهت بررسی روند تغییرات لکه های سبز شهری از متریک های مساحت طبقه، تعداد لکه، میانگین اندازه لکه، میانگین شکل لکه و تراکم حاشیه استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از بررسی تغییرات زمانی فضای سبز شهر گرگان نشان داد که بین سال های 1987 تا 2014 مقدار زیادی از اراضی سبز به ویژه اراضی کشاورزی و جنگلی کاهش یافته و بر میزان اراضی ساخته شده اضافه شده است. به طوری که طی این 27 سال اراضی ساخته شده با میزان 86/15 کیلومترمربع روند افزایشی و در مقابل فضای سبز با مقدار 53/6 کیلومتر مربع روند کاهشی را داشته اند. همچنین بررسی و تحلیل متریک های سیمای سرزمین نیز حاکی از کاهش تعداد و اندازه لکه های سبز همراه با تکه تکه شدن و از هم گسیختگی آن ها می باشد. بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از بررسی روند تغییرات پوشش اراضی طی 27 سال نشان داد که فضاهای سبز به میزان قابل توجهی همراه با تکه تکه شدن، روند کاهشی را داشته است. بنابراین به کارگیری رویکردهای جدید اکولوژیک در کنار سایر روش های مطالعات فضاهای سبز در برنامه ریزی های شهری ضروری می باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - ارزیابی تغییرات کاربری اراضی در حوضه آب‌خیز رودخانه تجن با تکیه بر سنجه‌های سیمای سرزمین
        فاطمه رجایی عباس اسماعیلی ساری عبدالرسول سلمان ماهینی مجید دلاور علی رضا مساح بوانی
        مقدمه: تغییرات کاربری اراضی و تخریب پوشش‌های طبیعی سبب اختلال در اکوسیستم و کاهش تنوع زیستی می‌شود. کاهش جنگل های هیرکانی ، متعلق به دوره ژوراسیک از ارزش مندترین جنگل های جهان، یکی از مهم ترین مشکلات در سال های اخیر است.روش تحقیق: در پژوهش حاضر با استفاده از تصاویر ماهو أکثر
        مقدمه: تغییرات کاربری اراضی و تخریب پوشش‌های طبیعی سبب اختلال در اکوسیستم و کاهش تنوع زیستی می‌شود. کاهش جنگل های هیرکانی ، متعلق به دوره ژوراسیک از ارزش مندترین جنگل های جهان، یکی از مهم ترین مشکلات در سال های اخیر است.روش تحقیق: در پژوهش حاضر با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای به بررسی تغییرات کاربری اراضی و تجزیه‌وتحلیل سیمای سرزمین در دوره‌های زمانی مختلف، شامل سال‌های 1984، 2001 و 2010 پرداخته شد. جهت بررسی چگونگی روند تغییرات کاربری و سیمای سرزمین در افق زمانی آینده از مدل‌ساز تغییر سرزمین (LCM) استفاده شد. سنجه‌های سیمای سرزمین در نرم‌افزار 2/4 FRAGSTATS استخراج شدند.نتایج و بحث: نتایج نشان می‌دهد که جنگل، کاربری غالب (72 درصد از مساحت منطقه در سال 1984 و 46 درصد در سال 2040) در منطقه موردمطالعه است. در سال 1984 مساحت جنگل‌ها 4/8 برابر کاربری کشاورزی بود و این میزان به 8/1 برابر در سال 2040 خواهد رسید. شاخص بزرک ترین لکه (LPI) نشان داد اراضی جنگلی پوشش غالب در کل دوره است. هم چنین شاخص نزدیکی (PROX) در کاربری کشاورزی و مرتع در دوره 1984-2010 روند افزایشی داشته و این میزان در سال 2040 افزایش بیش تری خواهد یافت. هم چنین افزایش سنجه تراکم حاشیه (ED) در طی دوره آینده در هر سه کاربری مرتع، جنگل و کشاورزی نشان می دهد که حوضه تجن خیلی متفاوت‌تر از حال حاضر خواهد شد . این نتایج می‌توانند دیدگاه‌هایی در جهت اولویت‌بندی تصمیمات ملی و منطقه ای با هدف کاهش تخریب جنگل ها در اختیار مدیران قرار دهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - تحلیل گرادیانت شهری- روستایی سیمای سرزمین کلان‌شهر تهران (سال 2008 و 2018 میلادی)
        گل آذین رادین مجد سید علی جوزی رخشاد حجازی محمد جواد امیری حمید رضا غفار زاده
        زمینه و هدف: گسترش شهری موجب تغییرات زیربنایی در ساختار و کارکرد بوم شناسی سیمای سرزمین و تغییر تدریجی ساختار مکانی و الگوی سیمای سرزمین می شود. با توجه به اهمیت درک اجزای محیط زیست شهری و چگونگی تعاملات بین این اجزا، هدف از این مطالعه تحلیل گرادیانت شهری- روستایی کلان أکثر
        زمینه و هدف: گسترش شهری موجب تغییرات زیربنایی در ساختار و کارکرد بوم شناسی سیمای سرزمین و تغییر تدریجی ساختار مکانی و الگوی سیمای سرزمین می شود. با توجه به اهمیت درک اجزای محیط زیست شهری و چگونگی تعاملات بین این اجزا، هدف از این مطالعه تحلیل گرادیانت شهری- روستایی کلان شهر تهران با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین برای کمی کردن الگوی سیمای سرزمین می باشد.مواد و روش ها: اطلاعات تحقیق در سال 1398 گردآوری و از ترکیب آنالیز گرادیانت و سنجه های سیمای سرزمین برای کمی سازی الگوی سیمای سرزمین تهران استفاده شد. نقشه های کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 7 و 8 مربوط به سال های 2008 و 2018 در نرم افزار ENVI 5.3به طبقات انسان ساخت، اراضی باز، پوشش گیاهی و آب طبقه بندی شدند. ترانسکت هایی با ابعاد Km4Km* 4 در چهار جهت اصلی، با عبور از منطقه 12 طراحی و برای محاسبه سنجه های تعداد لکه، تراکم لکه، تراکم لبه، درصد سیمای سرزمین، میانگین مساحت لکه ها و متوسط شاخص شکل در سطح سیمای سرزمین و کلاس از روش پنجره متحرک استفاده شد.یافته ها: از سال 2008 تا سال 2018 توسعه شهری موجب افزایش تراکم لکه ها در سیمای سرزمین شده است. به طوری که در ترانسکت مرکزی پیوستگی سیمای سرزمین کاهش و از هم گسیختگی اجزای ساختاری سیمای سرزمین افزایش یافته است. در سطح سیمای سرزمین تعداد لکه ها و تراکم لبه افزایش و میانگین مساحت لکه ها و متوسط شاخص شکل کاهش یافته است. در سطح کلاس نیز میانگین مساحت لکه های اراضی باز و انسان ساخت افزایش یافته است.بحث و نتیجه گیری: در طول ترانسکت ها علاوه بر تغییرات کاربری ها، شکل و تراکم لکه ها نیز تغییر کرده و روند این تغییرات در طول ترانسکت ها از هم متفاوت است. درصد اراضی انسان ساخت ماتریس غالب در ترانسکت های نزدیک به مرکز تجاری تهران می باشند و مساحت لکه های پوشش گیاهی و آبی از سال 2008 تا 2018 کاهش یافته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - تحلیل کاربری سرزمین در شهرستان بهبهان با رویکرد اکولوژی سیمای سرزمین
        میرمهرداد میرسنجری فاطمه محمدیاری
        زمینه و هدف: تغییرات پوشش سرزمین در نتیجه فعل و انفعالات پیچیده‌ی فاکتورهای ساختاری و عملکردی آثار گسترده‌ای بر سیمای سرزمین دارد لذا مطالعه ساختار سیمای سرزمین بر اساس اصول اکولوژی و سنجه‌های سیمای سرزمین به عنوان اجزای تشکیل دهنده آن ابزاری مناسب برای نقشه‌سازی و کمی أکثر
        زمینه و هدف: تغییرات پوشش سرزمین در نتیجه فعل و انفعالات پیچیده‌ی فاکتورهای ساختاری و عملکردی آثار گسترده‌ای بر سیمای سرزمین دارد لذا مطالعه ساختار سیمای سرزمین بر اساس اصول اکولوژی و سنجه‌های سیمای سرزمین به عنوان اجزای تشکیل دهنده آن ابزاری مناسب برای نقشه‌سازی و کمی کردن خصوصیات مکانی هر کاربری محسوب می‌شوند. زمینه و هدف: تغییرات پوشش سرزمین در نتیجه فعل و انفعالات پیچیده ی فاکتورهای ساختاری و عملکردی آثار گسترده ای بر سیمای سرزمین دارد لذا مطالعه ساختار سیمای سرزمین بر اساس اصول اکولوژی و سنجه های سیمای سرزمین به عنوان اجزای تشکیل دهنده آن ابزاری مناسب برای نقشه سازی و کمی کردن خصوصیات مکانی هر کاربری محسوب می شوند.روش بررسی: در مطالعه حاضر پس از تهیه نقشه های پوشش سرزمین و استخراج سنجه ها در دو سطح کلاس و سیما، از تحلیل مولفه های اصلی (PCA) جهت انتخاب سنجه های مناسب در تحلیل تغییرات سیمای سرزمین شهرستان بهبهان در بین سال های 1378 و 1392 استفاده شد.یافته ها: سنجنده های مساحت کلاس (CA)، تعداد لکه (Np)، شکل سیمای سرزمین (LSI)، تراکم حاشیه (ED)، درصد پوششی سیمای سرزمین (PLAND) و سنجه شاخص تنوع شانون (SHDI) به عنوان مناسب ترین سنجه ها انتخاب گردید. نتایج حاکی از افزایش مساحت در کاربری های مسکونی (1551 هکتار)، اراضی کشاورزی (8036 هکتار) و مناطق آبی (287 هکتار) و افت شدید در مراتع (4560 هکتار) و جنگل های شهرستان (2081 هکتار) است.بحث و نتیجه گیری: در اثر دخل و تصرف انسان ساختار سیمای سرزمین شهرستان ریز دانه شده و تعداد تکه های انسان ساخت و نیمه طبیعی افزایش یافته است. همچنین بیشتر تغییرات ناشی از هضم لکه های مرتع در میان پوشش های انسان ساخت به ویژه یکپارچه سازی اراضی کشاورزی بوده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - سنجه های سیمای سرزمین؛ ابزاری جهت بررسی ارتباط میان الگوهای سیمای سرزمین و دمای سطح زمین در مقیاس مناسب (مطالعه موردی: شهر تهران)
        فاطمه عفتی عبدالرسول سلمان ماهینی فاطمه شفیعی خورشیدی سعید کریمی
        زمینه و هدف: شهر تهران در دهه های گذشته رشد گسترده جمعیت را تجربه کرده و منجر به سرعت بالای توسعه شهری شده است. از این رو الگوهای استفاده از زمین/پوشش زمین (LULC) به طرز چشمگیری به سطوح غیرمجاز تغییر یافته است که منجر به تغییر در شرایط حرارتی و تشکیل جزایر گرمائی در این أکثر
        زمینه و هدف: شهر تهران در دهه های گذشته رشد گسترده جمعیت را تجربه کرده و منجر به سرعت بالای توسعه شهری شده است. از این رو الگوهای استفاده از زمین/پوشش زمین (LULC) به طرز چشمگیری به سطوح غیرمجاز تغییر یافته است که منجر به تغییر در شرایط حرارتی و تشکیل جزایر گرمائی در این شهر شده است. بر این اساس این پژوهش درصدد است رابطه بین الگوهای سیمای سرزمین و دمای سطح زمین را با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در مقیاس مناسب در شهر تهران را بررسی نماید. روش بررسی: در این پژوهش، تصویر ETM+ ماهواره ی لندست شهر تهران مربوط به 28 فوریه 2013 انتخاب و از طریق آنالیز ترکیب طیفی و الگوریتم بیشترین شباهت، نقشه ی کاربری/پوشش اراضی با پنج کلاس تهیه گردید. همچنین، نقشه ی دمای سطح زمین (LST) در چهار پهنه با توجه به روش های موجود، از باند حرارتی ماهواره یاد شده تهیه شد. ارتباط بین دمای سطح زمین و کاربری/پوشش اراضی با استفاده از 7 سنجه سیمای سرزمین (نظیرMPS, PAFRAC, COHESION) مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: کاربری/پوشش اراضی مربوط به سطوح نفوذناپذیر بالاترین درصد کلاس و میانگین اندازه ی لکه، پیوستگی و تراکم را داشت و نتایج آن، مشابهت های زیادی با پهنه ی دوم حرارتی دارد که در آن سطوح نفوذناپذیر غالب است. همچنین اندازه پیکسل 30 متر به عنوان مناسب ترین مقیاس جهت بررسی الگوهای کاربری/ پوشش اراضی و رابطه آن با دمای سطح زمین در این تصویر برای شهر تهران مشخص شد. بحث و نتیجه گیری : نتایج به دست آمده نشان از موفقیت آمیز بودن روش بررسی ارتباط بین دمای سطح زمین و کاربری/ پوشش اراضی با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین دارند. نتایج این تحقیق می تواند برای برنامه ریزان شهری و مدیران محیط زیستی در زمینه مهار نسبی حرارت شهری ناشی از شهرنشینی مفید باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - استفاده از سنجه‌های سیمای سرزمین و سنجش از دور درتحلیل تغییرات و تخریب سرزمین (مطالعه موردی: حوزه آبخیز شیرین دره_استان خراسان شمالی_ ایران)
        زهرا پرور کامران شایسته مرتضی بهزادفر
        زمینه و هدف: تغییر کاربری/پوشش سرزمین یکی از مهم‌ترین عوامل تاثیر‌گذار بر منابع طبیعی در سراسر جهان می‌باشد. پایش و تحلیل تغییرات فرایندی بسیار پیچیده است. با توجه به اینکه تحلیل الگوی سیمای سرزمین می‌تواند به محققین در راستای درک و کمی سازی تغییرات کاربری در سطح زمین أکثر
        زمینه و هدف: تغییر کاربری/پوشش سرزمین یکی از مهم‌ترین عوامل تاثیر‌گذار بر منابع طبیعی در سراسر جهان می‌باشد. پایش و تحلیل تغییرات فرایندی بسیار پیچیده است. با توجه به اینکه تحلیل الگوی سیمای سرزمین می‌تواند به محققین در راستای درک و کمی سازی تغییرات کاربری در سطح زمین کمک کند، حائز اهمیت است. قابلیت توصیف کمی ساختار سیمای سرزمین لازمه مطالعه عملکرد و تغییر در سیمای سرزمین می‌باشد. اکولوژی سیمای سرزمین شاخص‌های کمی متنوعی به منظور تحلیل و توصیف ساختارسیمای سرزمین دارد. سنجه‌های سیمای سرزمین می‌توانند همزمان برای کمی کردن خصوصیات مکانی پهروها، طبقات، و یا موزاییک‌های کل سیمای سرزمین استفاده شوند. روش بررسی: در این مطالعه از طبقه‌بندی نظارت‌شده به روش حداکثر احتمال در محیط نرم افزار IDRISI Selva استفاده شد. تصاویر ماهواره‌ لندست سال‌های 1996، 2005 و 2015 برای این منظور تهیه و در نهایت بر اساس اهداف این مطالعه 6 طبقه کاربری در حوزه آبخیز تعیین شد. به منظور کمی سازی میزان تغییرات سنجه‌های مختلف سیمای سرزمین در سطح طبقه و در سطح سیمای سرزمین از جمله سنجه تعداد پهرو، متوسط اندازه پهرو، میانگین فاصله نزدیک‌ترین همسایه، شاخص بزرگ‌ترین پهرو و شاخص‌های تنوع سیمای سرزمین با استفاده از نرم‌افزار Fragstats 4.2 استخراج شدند. یافته‌ها: میزان صحت کلی طبقه‌بندی برای سال‌های 1996، 2005 و 2015 به ترتیب % 96/92، % 29/87 و% 45/87 محاسبه شد. این سنجه‌ها اطلاعات بسیاری از ساختار و ترکیب سیمای سرزمین در اختیار محقق قرار می‌دهند و قادرند تحلیل دقیق‌تری از تغییرات و میزان پهروشدگی سیمای سرزمین داشته باشند. نتایج به طور واضح افزایش تعداد پهرو کاهش متوسط اندازه پهرو که دو سنجه مهم در تحلیل پهروشدگی سیمای سرزمین هستند را بین سال‌های 2005 تا 2015 نشان می‌دهد. این تغییرات گویای روند تخریب و از هم گسستگی در حوزه آبخیز شیرین دره می‌باشد. بحث و نتیجه‌گیری: بررسی الگوی سیمای سرزمین در منطقه مورد مطالعه نشان دهنده توسعه زمین های بایر و کشاورزی دیم می‌باشد و به منظور کاهش تخریب در منطقه و مدیریت بهتر لازم است دلایل تغییرات ایجاد شده به دقت بررسی و مطالعه شود. این بدین معناست که با روند تخریب فعلی لازم است تا برنامه مدیریتی منطقی با تاکید بر حفاظت از منابع طبیعی، جنگل‌ها، مراتع و همچنین پهنه‌های آبی، در حوزه آبخیز تهیه و اجرا شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - مقایسة وضوح مکانی تصاویر اسپات و لندست در تعیین تکه تکه شدگی سیمای سرزمین
        احسان رحیمی عبدالرسول سلمان ماهینی سید حامد میرکریمی حمیدرضا کامیاب ستار سلطانیان
        از زمان پیدایش بوم شناسی سیمای سرزمین، همبستگی میان الگوهای مکانی و فرآیندهای بوم شناختی همواره یکی از کلیدی ترین موضوعات این رشته بوده است. در این راستا، معیارهای سیمای سرزمین اطلاعات ارزشمندی در توصیف سیمای سرزمین ارائه می دهند. مشخص است که به منظور محاسبه و تفسیر صحی أکثر
        از زمان پیدایش بوم شناسی سیمای سرزمین، همبستگی میان الگوهای مکانی و فرآیندهای بوم شناختی همواره یکی از کلیدی ترین موضوعات این رشته بوده است. در این راستا، معیارهای سیمای سرزمین اطلاعات ارزشمندی در توصیف سیمای سرزمین ارائه می دهند. مشخص است که به منظور محاسبه و تفسیر صحیح معیارهای سیمای سرزمین، مقیاس داده های ورودی و مقیاس تجزیه و تحلیل باید با هم سازگار باشند. روشی عمده که به منظور بررسی اثرات مقیاس بر معیارهای سیمای سرزمین به کار گرفته می شود، تغییر اندازه دانه بندی یا اندازه پیکسل در تصاویر ماهواره ای است. در این مطالعه از تصاویر ماهواره ای اسپات و لندست در سال های 1365 و 1389 و نقشه های شبیه سازی شده مبتنی بر شبکه های خودکار و مارکوف در سال 1399 استفاده گردید. اثرات وضوح مکانی نقشه ها بر 8 معیار در سطح کلاس و سیمای سرزمین با استفاده از نرم افزار فرگستیتس (FRAGSTATS) بررسی گردید. نتایج نشان داد که تغییر در اندازه دانه بندی اثرات معنی داری بر معیارهای سیمای سرزمین و تغییرات آنها در آینده دارد، به گونه ای که با افزایش اندازه دانه بندی مقادیر معیارهای تعداد لکه ها، تراکم لکه ها، معیار شکل سیمای سرزمین و پراکندگی کاهش یافتند. به طور کلی معیارها دو نوع رفتار نامنظم و افزایشی را با توجه به کاهش اندازه دانه بندی از خود نشان دادند، در این میان معیارهای تعداد و تراکم لکه نسبت به سایر معیارهای بررسی شده در این مطالعه بیش تر به تغییرات اندازه دانه بندی حساس هستند. لذا کاربرد این معیارها در مطالعات سیمای سرزمین دقت بیشتری را می طلبد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - مقایسة قابلیت معیارهای پیوسته و گسسته در ارزیابی تکه تکه شدگی سیمای اراضی جنگلی گرگان
        احسان رحیمی عبدالرسول سلمان ماهینی ستار سلطانیان
        بوم شناسی سیمای سرزمین عمدتاً مبتنی بر الگوی لکه، راهرو و پس زمینه است. اگرچه این الگو در مطالعات بوم شناسی سیمای سرزمین بسیار کارآمد و موفق عمل کرده است، اما عقیده بر این است که این الگو نمی تواند نمایش صحیحی از ناهمگنی پیوسته ارائه دهد. همین عامل موجب شده تا برخی از م أکثر
        بوم شناسی سیمای سرزمین عمدتاً مبتنی بر الگوی لکه، راهرو و پس زمینه است. اگرچه این الگو در مطالعات بوم شناسی سیمای سرزمین بسیار کارآمد و موفق عمل کرده است، اما عقیده بر این است که این الگو نمی تواند نمایش صحیحی از ناهمگنی پیوسته ارائه دهد. همین عامل موجب شده تا برخی از محققین این رشته در پی یافتن شاخص های جدیدی باشند که به وسیله آن‌ها بتوان سیمای سرزمین را در چارچوبی پیوسته مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. هدف از این مطالعه، مقایسة قابلیت معیارهای پیوسته و گسسته در ارزیابی تکه تکه شدگی سیمای اراضی جنگلی گرگان با استفاده از تکنیک پنجره متحرک است. به این منظور ابتدا تصویر ماهواره اسپات در سال 1389 با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال طبقه بندی گردید سپس از تصویر ماهواره لندست در سال 1389شاخص پوشش گیاهی NDVI تهیه گردید. تکنیک پنجره متحرک در اندازه پنجره های 60، 90، 150 و 300 متر بر روی شاخص پوشش گیاهی و نقشه طبقه بندی شده با انتخاب شش معیار درصد سیمای سرزمین، جداشدگی، شاخص بزرگ‌ترین لکه، اندازه مؤثر شبکه، شاخص تجمع و شاخص شکل سیمای سرزمین در سطح کلاس بکار گرفته شد. به منظور مقایسه همبستگی میان تصاویر خروجی هر یک از این معیارها، از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. نتایج مقایسات آماری در اندازه پنجره های مختلف نشان داد که با افزایش اندازه پنجره مقادیر همبستگی تمامی معیارها افزایش می یابد، به طوری که بیش ترین مقدار همبستگی در اندازه پنجره 300 متر و در معیارهای درصد سیمای سرزمین و جداشدگی دیده می شود. تمامی معیارها در اندازه پنجره 60 متر کمترین مقادیر همبستگی را از خود نشان دادند و در این میان شاخص شکل سیمای سرزمین با 33/0 درصد دارای کمترین مقدار همبستگی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - مدل سازی رابطه فضای سبز شهری با آلودگی هوا، صوت و دما با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین
        شیرکو جعفری افشین علیزاده شعبانی مظاهر معین‌الدینی افشین دانه کار امیر علم بیگی
        فضای سبز نقش مهمی در کیفیت محیط زیست شهری دارد. هدف این بررسی تعیین رابطه فضای سبز شهری با آلودگی هوا، صوت و دما در شهر تهران با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین است. بدین منظور، ابتدا نقشه فضای سبز تهیه و به‌روزرسانی شد و سنجه های سیمای سرزمین محاسبه شدند. سپس نقشه‌ه أکثر
        فضای سبز نقش مهمی در کیفیت محیط زیست شهری دارد. هدف این بررسی تعیین رابطه فضای سبز شهری با آلودگی هوا، صوت و دما در شهر تهران با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین است. بدین منظور، ابتدا نقشه فضای سبز تهیه و به‌روزرسانی شد و سنجه های سیمای سرزمین محاسبه شدند. سپس نقشه‌های آلودگی هوا و صوت با استفاده از میانگین داده های سالیانه درون‌یابی شدند و نقشه دما نیز با روش رگرسیون تهیه شد. درنهایت اطلاعات موردنیاز از نقشه های تهیه‌شده، برای 52 واحد مطالعاتی استخراج شد و با استفاده از رویکرد مدل‌سازی معادلات ساختاری تجزیه‌وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که فضای سبز اثر کاهشی بر میزان آلودگی هوا، صوت و دما دارد. بطوریکه به ازای یک واحد افزایش در انحراف‌ معیار فضای سبز، 0.509 واحد در انحراف معیار دما، 0.462 واحد در انحراف معیار میزان آلودگی صوت و همچنین 0.831 واحد در انحراف معیار آلودگی هوا کاهش مشاهده می شود. در سازه فضای سبز، شاخص انسجام و تراکم لکه بیشترین نقش و شاخص مساحت کمترین نقش را در کاهش آلودگی هوا، صوت و دما داشت. بیشترین و کمترین میزان اثر کاهشی فضای سبز برسازه آلودگی هوا به ترتیب مربوط به ذرات کمتر از 2.5 میکرون و دی‌اکسید سولفور بود. میزان آلفای کرونباخ 0.807 و ضریـب پایایی مرکب 0.808 نشان‌دهنده پایایـی بالا و میانگیـن واریانـس استخراج‌شده 0.523 نشان‌دهنده روایــی همگرایـی بـالا در سازه آلودگی هوا هستند. در سازه فضای سبز شاخص عامل تورم واریانس نشان‌دهنده عدم خطای هم خطی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - کاربرد سنجش‌ازدور در ارزیابی ساختار سیمای سرزمین شهری مناطق خشک (مطالعه موردی: شهر یزد، ایران)
        مهدیه ابوالحسنی احد ستوده پرستو پریور
        پیشینه و هدف رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی سبب تغییرات زیاد پوشش و کاربری اراضی شده که به‌طور گسترده‌ای بر ساختار، عملکرد و خدمات اکوسیستم تأثیر می‌گذارد. از سال 2008 بیش از نیمی از جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی می کنند که طبق پیش‌بینی سازمان ملل تا سال 2050، 80 درصد جمع أکثر
        پیشینه و هدف رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی سبب تغییرات زیاد پوشش و کاربری اراضی شده که به‌طور گسترده‌ای بر ساختار، عملکرد و خدمات اکوسیستم تأثیر می‌گذارد. از سال 2008 بیش از نیمی از جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی می کنند که طبق پیش‌بینی سازمان ملل تا سال 2050، 80 درصد جمعیت جهانی شهری خواهد شد و این افزایش مداوم موجب گسترش سریع مناطق شهری می شود. اکثر این شهرها در کشورهای درحال‌توسعه، به‌ویژه در آسیا و آفریقا واقع‌شده‌اند که بخش قابل‌توجهی از آن ها، کشورهای خشک و نیمه‌خشک هستند. برآوردها نشان می دهد که 85 درصد از کل اراضی ایران تحت تأثیر شرایط خشک و نیمه‌خشک هستند. مناطق خشک با اقلیم خشک، پوشش گیاهی تنک، کمبود آب، بارش محدود و محیط زیست بسیار شکننده مشخص می شوند. این ویژگی ها باعث شکننده شدن اکوسیستم های شهری می شوند. با توجه به اینکه عملکرد و کارکردهای محیطی به ترکیب و توزیع عناصر ساختاری آن‌ها بستگی دارد، برای درک بهتر پویایی سیمای سرزمین، بررسی تغییرات الگوهای مکانی ضروری است. اطلاعات تغییرات کاربری‌ها درگذر زمان می‌تواند تغییرات آتی را پیش‌بینی کرده و همچنین در شناخت توان و استعداد اراضی کاربرد دارند که می‌تواند در دستیابی به برنامه‌ریزی و طراحی اصولی و پایدار کمک کرده و روند نامناسب تغییرات اراضی را تعیین و از گسترش آن جلوگیری کرد. برای شناسایی این الگوی مکانی و تغییرات آن از سنجه‌های سیمای سرزمین می‌توان استفاده کرد. کمی سازی تغییرات در سیمای سرزمین با استفاده از سنجه‌های سیمای سرزمین صورت می‌پذیرد و برای تحلیل و برنامه‌ریزی کاربری‌ها مورداستفاده قرار می گیرد. سنجه‌ها ابزار مناسبی برای طراحی و یافتن ارتباط دقیق بین ساختار و عملکرد کاربری‌های سیمای سرزمین هستند. بر همین اساس در این پژوهش سعی شده است تا با بررسی و اندازه‌گیری تغییرات ساختار سرزمین شهری شهر یزد با استفاده از سنجه‌های سیمای سرزمین در طی سه دهه در این منطقه از تخریب و تکه‌تکه شدن الگوهای طبیعی جلوگیری شود و به برنامه ریزان و سیاست‌گذاران برای جهت‌گیری توسعه پایدار شهری کمک کند. هدف این مطالعه کمی سازی و اندازه‌ گیری تغییرات الگوهای مکانی پوشش اراضی شهر یزد با استفاده از سنجه‌های سیمای سرزمین در دو سطح طبقه و سیمای سرزمین در طی دوره 27 سال است. همچنین توزیع و ترکیب الگوی فضایی پوشش اراضی در دو سطح لکه های سبز و ساخته‌شده که نقش عمده‌ای بر کارکرد اکوسیستم دارند، موردبررسی قرار گرفت.مواد و روش ها در این پژوهش از تصاویر ماهواره‌ای لندست 5 به تاریخ 1371 و لندست 8 به تاریخ 1397 استفاده‌ شد. پس از انجام تصحیحات لازم بر روی تصاویر ماهواره‌ای، طبقه‌بندی نظارت‌شده به روش حداکثر احتمال انجام شد. با توجه به تنوع پوشش‌های موجود در منطقه، سه‌طبقه شامل اراضی بایر، پوشش گیاهی و شهری مورد شناسایی و طبقه‌بندی قرار گرفت. به‌منظور بررسی دقت طبقه‌بندی تصاویر، از ماتریس خطا و محاسبه پارامترهای آماری ضریب کاپا و صحت کلی استفاده شد. ضریب کاپا و صحت کلی تصاویر طبقه‌بندی‌شده سال 1370 و 1397 به ترتیب 0.83، 96 درصد و 0.81، 90 درصد به دست آمد. با استفاده از نرم‌افزار فرگاستات Fragstats برای محاسبه‌ی سنجه های سیمای سرزمین استفاده شد. در مطالعه حاضر با توجه به هدف تحقیق، سنجه های مساحت لکه (CA)، تعداد لکه (NP)، درصد مساحت لکه (PLAND)، میانگین اندازه لکه (AREA)، فشردگی لکه (GYRATE)، نزدیک ترین فاصله اقلیدسی (ENN)، و پیوستگی (CONTAGE) در سطح کلاس و سیمای سرزمین انتخاب و مورداندازه ‌گیری قرار گرفتند.نتایج و بحث در این مطالعه با بررسی سنجه های مختلف در دو مقیاس کلاس و سیمای سرزمین استنباط شد که سیمای سرزمین در طبقه اراضی بایر و پوشش گیاهی در حال خرد شدن و گسستگی بیشتر در طی دوره زمانی موردبررسی است. درحالی‌که پوشش شهری در طی این مدت یکپارچه تر و مساحت بیشتری را در برگرفته است که نشان‌دهنده آثار مخرب فعالیت های انسانی بر محیط زیست است. طی دوره موردمطالعه بیشترین افزایش مساحت نسبت به سایر طبقه ها، متعلق به طبقه پوشش شهری است، در این مطالعه بیشترین تعداد لکه نسبت به سایر طبقه ها را طبقه پوشش گیاهی داشته است. تعداد لکه های پوشش گیاهی طی دوره مطالعه افزایش و تعداد لکه های اراضی بایر و پوشش شهری کاهش‌یافته است. نتایج حاصل از این سنجه در کنار سنجه مساحت، نشان‌دهنده پدیده خرد دانه شدن پوشش گیاهی در شهر یزد است. تغییر کاربری های کشاورزی و باغداری به مناطق مسکونی باعث ازهم‌گسیختگی لکه های پوشش گیاهی شده است. متوسط اندازه لکه در کلاس پوشش شهری افزایش و در دوطبقه پوشش گیاهی و اراضی بایر کاهش‌یافته که نشان می دهد سطح نفوذناپذیر در شهر موردمطالعه افزایش‌یافته و سطح به هم پیوست ه ای را به وجود آورده اند. سنجه میانگین فاصله هر سلول در لکه با مرکز ثقل در دو کلاس اراضی بایر و پوشش گیاهی کاهش‌یافته و بیشترین کاهش مربوط به کلاس پوشش گیاهی است که نشان‌دهنده کاهش فشردگی این لکه ها است. سنجه نزدیک‌ترین فاصله اقلیدسی لکه ها در تمامی کاربری ها افزایش‌یافته است که بیشترین میزان مربوط به اراضی بایر است.نتیجه گیری نتایج حاصل از بررسی تغییرات سنجه مساحت کلاس نشان‌دهنده این است که مساحت کاربری اراضی شهری طی دوره موردبررسی به میزان 4346.82 هکتار افزایش‌یافته است. دلیل این امر، افزایش جمعیت شهر یزد است. در سال 1370 جمعیت این شهر 275298 نفر بوده و در سال 1397 به 529673 نفر رسیده است؛ یعنی به میزان 254375 نفر افزایش جمعیت داشته است؛ بنابراین به فضای بیشتری جهت رشد و گسترش شهر نیاز است که سبب توسعه فیزیکی کاربری ساخت‌وساز می‌شود. در اثر گسترش فضایی شهر، حدود 1667.61 هکتار از اراضی کشاورزی و باغات موجود در شهر یزد از بین رفته و در محدوده خدماتی شهر ادغام‌شده و به زیرساخت‌های شهری تبدیل‌شده است. افزایش زیرساخت و فعالیت‌های انسانی بدون توجه به ظرفیت و توان اکولوژیکی این منطقه، می‌تواند مشکلات زیست ‌محیطی بسیاری را به دنبال داشته باشد. ازاین‌رو برای جلوگیری از تخریب بیشتر محیط‌زیست و کاهش کیفیت آن لازم است برنامه های پایش و ارزیابی الگوهای پراکنش کاربری اراضی به‌طور مداوم اندازه گیری شود تا بتوانند به‌عنوان راهنمایی برای ارزیابی وضعیت موجود اکوسیستم شهری کاربردی باشند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - Investigation of Rangeland Changes Based on Landscape Metrics Analysis (Case Study: Kezab Rangelands, Yazd Province, Iran)
        Mahdi Tazeh
        Adverse changes in rangeland vegetation can be considered as one of the criteria for land degradation. Some of these changes can be evaluated through monitoring the spatial changes of landscape parameters. This study aimed to investigate the landscape changes inKezab ra أکثر
        Adverse changes in rangeland vegetation can be considered as one of the criteria for land degradation. Some of these changes can be evaluated through monitoring the spatial changes of landscape parameters. This study aimed to investigate the landscape changes inKezab rangelands of Yazd province, central Iran. Landsat satellite images of 1990, 2002, and 2013, and landscape metrics including Total Edge, Edge Density, Mean Shape Index, Number of Patches, Mean Patch Size, and Median Patch Size were used in this study. Landscape fragmentation was analyzed through calculating various metricsof landscape patterns using the FRAGSTATS software. This study was performed with a focus on landscape elements in poor and very poor rangelands. Results indicated a reduction in the area of rangelands with poor conditions and an increase in the size of rangelands with very poor conditions. The results showed that perimeter sum of spots in rangelands increased From 51.6 km in 1990 to 62 km in 2013. This increase in the perimeter showed further destruction of poor rangelands. This process was considerably seen in very poor rangelands and increased from 48.9 km in 1990 to 56 km in 2013. The process of Edge Density index changes confirmed the intensification of desertification in the region. Also, the number of patches in poor and very poor rangelands increased from 23 to 11 and from 4 to 10, respectively. The intensification of destruction has been shown in very poor rangelands. Rangelands were also changed in terms of other landscape parameters, eventually leading to the deformation of rangeland patches and the degradation process has been intensified in this region. According to the results of these studies, landscape changes of rangelands could be assessed at various time intervals to detect the factors affecting rangelands. تفاصيل المقالة