وضعیت آینده هر پدیدهای تابع عوامل و شــرایط متعددی اســت. آینده حرفه حسابرســی نیز از این قاعده مستثنی نیست. آینده حرفه حسابرســی تا حد زیادی متأثر از تغییر فضای تجارت جهانی و جهانیسازی، درک نیاز حسابرسان و ذینفعان به ارائه خدمات نوین مالی و مشــاورهای و تحولهای ایج أکثر
وضعیت آینده هر پدیدهای تابع عوامل و شــرایط متعددی اســت. آینده حرفه حسابرســی نیز از این قاعده مستثنی نیست. آینده حرفه حسابرســی تا حد زیادی متأثر از تغییر فضای تجارت جهانی و جهانیسازی، درک نیاز حسابرسان و ذینفعان به ارائه خدمات نوین مالی و مشــاورهای و تحولهای ایجاد شــده در زمینههای را شــاید بتوان از اصلیترین عوامل مؤثر بر آینده حرفه حسابرســی به شــمار آورد.روش: این تحقیق بر اساس هدف در دسته تحقیقات کاربردی میباشد. نمونه تحقیق حاضر 16 نفر از متخصصان و خبرگان در زمینه حسابرسی است. جهت مدلسازی با استفاده از روش گراندد تئوری و تحلیل شبکه (ANP) اقدام به تدوین مدل اولیه نموده و در نهایت بر اساس روش حداقل مربعات جزیی (PLS)، مدل بهینه تحقیق تعیین گردید. از نرم افزارهای متلب 2018 و Smart PLS استفاده شد.یافتهها: نتایج روش FANP بیانگر این واقعیت است که از 101 متغیر موثر بر آینده حسابرسی 66 عامل برتر شناسایی و اولویتبندی شدند. بر اساس نتایج حاصله به ترتیب عوامل جایگاه اجتماعی، ناکارامدی دورههای آموزشی حرفهای داخلی و ورود دولت به عرصه تدوین مقررات گزارشگری مالی بالاترین تأثیر را بر آینده حسابرسی دارند. بر اساس سناریوسازی در تدوین مدل بهینه، در مدلی که الزامات IFRS و چرخههای تجاری به صورت تعدیلکننده وارد مدل شدند، مدل از دقت بالاتری برخوردار بود تا مدلهایی که این متغیرها به صورت توضیحی یا میانجی در مدل در نظر گرفته شده بودند.
تفاصيل المقالة
مقدمه: امید به زندگی ازجمله مهمترین شاخصهای بیانگر سلامت جامعه است که تحت تأثیر عوامل مختلف اقتصادی و اجتماعی میباشد؛ بنابراین مطالعه حاضر به بررسی اثر چرخههای تجاری بر امید به زندگی پرداخته است. روش پژوهش: پژوهش این پژوهش یک مطالعه توصیفی - تحلیلی، از نوع گذشتهنگر أکثر
مقدمه: امید به زندگی ازجمله مهمترین شاخصهای بیانگر سلامت جامعه است که تحت تأثیر عوامل مختلف اقتصادی و اجتماعی میباشد؛ بنابراین مطالعه حاضر به بررسی اثر چرخههای تجاری بر امید به زندگی پرداخته است. روش پژوهش: پژوهش این پژوهش یک مطالعه توصیفی - تحلیلی، از نوع گذشتهنگر است که به بررسی اثر چرخههای تجاری، نرخ بیکاری، درصد مخارج سلامت و درصد شهرنشینی بر امید به زندگی طی سالهای 2014 - 2000 پرداخته است. پس از گروهبندی کشورها بر اساس شاخص توسعه انسانی، تخمین مدل با استفاده از رهیافت اقتصادسنجی دادههای تابلویی صورت گرفت که برای گروه اول و دوم از اثرات ثابت و گروه سوم از اثرات تصادفی استفاده شد. یافتهها: چرخههای تجاری در کشورهای با شاخص توسعه انسانی بالا شامل ایران اثر مثبت بر امید به زندگی دارد و در دو گروه دیگر اثر معناداری ندارد. درصد مخارج سلامت در گروه اول و سوم اثر مثبت اما در گروه دوم اثر منفی بر امید به زندگی دارد.نرخ بیکاری در گروه اول اثر مثبت و در گروه دوم اثر منفی بر امید به زندگی دارد اما در گروه سوم رابطه معناداری ندارد. درصد شهرنشینی در همه گروهها اثر مثبتی بر امید به زندگی دارد. نتیجهگیری: اثر چرخههای تجاری و شاخصهای اجتماعی - اقتصادی بر امید به زندگی با توجه به شاخص توسعه انسانی متفاوت است. با توجه به اثر مثبت چرخههای تجاری بر امید به زندگی در گروه دوم شامل ایران؛ ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی باعث افزایش امید به زندگی میشود.
تفاصيل المقالة
در این مقاله اثر مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم بر نوسانات ادوار اقتصادی با هدف تحلیل اثرات تثبیتی مالیات بر چرخههای اقتصادی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. برای برآورد مدلهای این پژوهش از روش خود رگرسیون برداری با استفاده از دادههای فصلی q11372 تا q31397 استفاده شده أکثر
در این مقاله اثر مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم بر نوسانات ادوار اقتصادی با هدف تحلیل اثرات تثبیتی مالیات بر چرخههای اقتصادی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. برای برآورد مدلهای این پژوهش از روش خود رگرسیون برداری با استفاده از دادههای فصلی q11372 تا q31397 استفاده شده است. نتایج نشان داد که برخلاف مطالعات تجربی، در ایران مالیاتهای مستقیم تأثیر چشمگیری بر کاهش نوسانات ادوار اقتصادی نداشته است. همچنین، اثرگذاری مالیات غیرمستقیم بر ادوار اقتصادی سریعتر از مالیات های مستقیم است. بر اساس نتایج، استفاده بیشتر از ظرفیت مالیاتی کشور در راستای وظیفه تثبیتی دولت در اقتصاد، به خصوص اصلاح پایههای مالیاتی پیشنهاد میشود.
تفاصيل المقالة
در این تحقیق ماهیت سیاست مالی ایران در چرخههای تجاری در دوره زمانی ۱۳۷۰-۱۳۹۹ با تواتر فصلی ارزیابی گردیده است. برای این منظور، از الگوی تصریح شده هریستوف (۲۰۱۳) استفاده شده که با توجه به وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی، تعدیلاتی در آن اعمال شده و سری زمانی درآمدق أکثر
در این تحقیق ماهیت سیاست مالی ایران در چرخههای تجاری در دوره زمانی ۱۳۷۰-۱۳۹۹ با تواتر فصلی ارزیابی گردیده است. برای این منظور، از الگوی تصریح شده هریستوف (۲۰۱۳) استفاده شده که با توجه به وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی، تعدیلاتی در آن اعمال شده و سری زمانی درآمدقابلتصرف و مخارج مصرفی بخش خصوصی از دادههای بودجه خانوار که توسط مرکز آمار ایران منتشر میشود، استخراج شده است. همچنین برای محاسبه تکانه مخارج، درآمدهای مالیاتی و نفتی، از رویکرد VECMX استفاده شده است. نتایج نشان داد که مخارج دولت در دورههای رونق و رکود اقتصادی اثر مثبت و معنیداری بر رشد مخارج مصرفی بخش خصوصی دارند بهعبارتی سیاست مالی در ایران ماهیت کینزی دارد. اما شدت اثرات تکانههای مخارج دولت بر رشد مخارج مصرفی بخش خصوصی در دورههای رونق بیشتر از دورههای رکود میباشد. همچنین تعداد وقفههای اثرگذاری تکانههای مخارج دولت بر رشد مخارج مصرفی بخش خصوصی در دوره رونق و رکود متفاوت بوده و این میزان در دوره رکود بیشتر است. علاوه بر این، ارزیابی سایر متغیرهای سیاست مالی گویای آن است که تکانههای درآمدهای مالیاتی بر رشد مخارج مصرفی بخش خصوصی در چرخههای تجاری معنیدار نبوده است و تکانههای درآمدهای نفتی نیز با چهار وقفه فقط در دوره رونق مثبت و معنیدار میباشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications