عبدالوهاب بیاتی و سهراب سپهری به عنوان دو شاعر پرآوازه ادبیات معاصر عربی و فارسی، و پرچمدار مکتب ادبی رمانتیسم با توجه به شرایط فردی و اجتماعی زمانه خود و با گریز از آن زمان، بخش عمده شعرشان را آمیخته با غصه، حسرت و دلتنگی برای گذشته نمودهاند. در این پژوهش با مطالعه تو أکثر
عبدالوهاب بیاتی و سهراب سپهری به عنوان دو شاعر پرآوازه ادبیات معاصر عربی و فارسی، و پرچمدار مکتب ادبی رمانتیسم با توجه به شرایط فردی و اجتماعی زمانه خود و با گریز از آن زمان، بخش عمده شعرشان را آمیخته با غصه، حسرت و دلتنگی برای گذشته نمودهاند. در این پژوهش با مطالعه توصیفی- تحلیلی دفترهای شعری سپهری و بیاتی، به بررسی و مقایسه چگونگی نمود این اندیشه شعری در شعر این دو شاعر پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد که این دو شاعر در مضامین نوستالژیک، دوری از سرزمین، معشوق و اجتماعی با هم اشتراکاتی دارند.
تفاصيل المقالة
عبدالوهاب بیاتی شاعر چپگرای عراقی و احمد شاملو شاعر ایرانی و بنیانگذار شعر سپید، دو شاعر پرآوازه ادبیات معاصر عربی و فارسی و از بزرگان مکتب ادبی رمانتیسم هستند که با توجه به شرایط فردی و اجتماعی عصر خویش و روحیه انقلابیشان، در برخورد با مشکلات جامعه دیدگاههای مشترک د أکثر
عبدالوهاب بیاتی شاعر چپگرای عراقی و احمد شاملو شاعر ایرانی و بنیانگذار شعر سپید، دو شاعر پرآوازه ادبیات معاصر عربی و فارسی و از بزرگان مکتب ادبی رمانتیسم هستند که با توجه به شرایط فردی و اجتماعی عصر خویش و روحیه انقلابیشان، در برخورد با مشکلات جامعه دیدگاههای مشترک دارند. این دو شاعر از پیشگامان شعر نو هستند که به زبان ساده و کلام آهنگین و ایجاد مضامین نو در شعر پرداختند و با وامداری از ادبیات قدیم در قالبهای شعری نوآوری ایجاد کردند و از این مفاهیم تازه برای بیان آلام جامعه بشری سود جستند. شاهکلید دروازه ذهنی بیاتی و شاملو بیگمان انسان است. این دو شاعر بزرگ در پرداختن به موضوعاتی همچون اسطوره، انسانگرایی، عصیانگری، آزادیخواهی و نپذیرفتن ظلم و ستم از شیوه یگانهای بهره بردهاند. هر دو شاعرانی جهانوطنی هستند که برای رسیدن به هدف خویش از فرهنگ مشترک انسانی استفاده کردند. پرداختن به اجتماع و سیاست که از شاخصههای شعر معاصر است، در شعر شاملو و بیاتی، جایگاهی در خور را به خود اختصاص میدهد. در این پژوهش تلاش شده است با تأکید بر روش توصیفی به بررسی آثار و اشعار این دو شاعر بزرگ پرداخته شود.
تفاصيل المقالة
موضوع عشق یکی از مضامین مکتب رمانتیسم است؛ از جمله اصول مکتب رمانتیسم، دوری از وطن، دوری از معشوق و یادآوری دوران کودکی ونوجوانی میباشد که عبدالوهاب البیاتی و منوچهر آتشی، دو شاعر معاصر عربی و فارسی از جمله شعرایی هستند که تحت تاثیر مکتب رمانتیسم قرار گرفتهاند و مضامی أکثر
موضوع عشق یکی از مضامین مکتب رمانتیسم است؛ از جمله اصول مکتب رمانتیسم، دوری از وطن، دوری از معشوق و یادآوری دوران کودکی ونوجوانی میباشد که عبدالوهاب البیاتی و منوچهر آتشی، دو شاعر معاصر عربی و فارسی از جمله شعرایی هستند که تحت تاثیر مکتب رمانتیسم قرار گرفتهاند و مضامین بدیعی از عشق را در شعر خود نمودار می سازند؛ شعر این دو شاعر سترگ از زوایای گوناگون، قابلیت بررسی تطبیقی را داراست از جمله نمودهای مشترک عشق در شعر دو شاعر عبارتنداز: حس دلتنگی برای وطنی که از آن دور ماندهاند، یادآوری دوران کودکی و نوجوانی و عشق به معشوقهای که آرزوی وصال او را در سر داشتهاند و هرگز به او نرسیدهاند؛ هدف از نگارش تحقیق حاضر، بررسی شعر دو شاعر از دیدگاه ادبیات تطبیقی است به گونه ای که وجوه تشابه بینش رمانتیکی و نمود نوستالژی در شعرشان به روشنی برای مخاطب تبیین گردد؛ در این پژوهش تلاش شده است تا اشعار این دو شاعر بزرگ در حوزه عشق به بکارگیری روش تطبیقی مبتنی بر تحلیل مورد کندو کاو قرار گیرد و تشابه خطوط فکری و شعری این دو شاعر بیش از پیش آشکار شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد هر دو شاعر توانسته اند مضمون عشق را با برخی وجوه مشترک به تصویر کشند با این تفاوت که البیاتی عشق را با ترسیم فضای ظلم و ستم جامعه برای مخاطب ترسیم میکند و با زبانی به دور از غموض و آتشی نیز در اشعار خود، عشق را با عنصر خیال در میآمیزد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications