رهروان طریقت در سلوک خود به سوی حضرت دوست، برای رسیدن به پختگی و پالودگی، به ضرورت باید عقبات بازدارندهای را از پیش روی بردارند. رستم در هفت خوان و شیخ صنعان در منطق الطیر عطار از جمله این رهرواناند که توانستهاند با جانفرسایی در عقبات نفسگیر، از فراز و فرودهای را أکثر
رهروان طریقت در سلوک خود به سوی حضرت دوست، برای رسیدن به پختگی و پالودگی، به ضرورت باید عقبات بازدارندهای را از پیش روی بردارند. رستم در هفت خوان و شیخ صنعان در منطق الطیر عطار از جمله این رهرواناند که توانستهاند با جانفرسایی در عقبات نفسگیر، از فراز و فرودهای راه و گردنههای مهلک و سخت آن بگذرند و راه به حریم دوست برند. در این مقاله ابتدا با استناد بر شاهنامه(پهلوانیهای رستم در هفت خوان) و داستان شیخ صنعان در منطق الطیر موانعی که بر سر راه این دو رهرو در هر دو پهنه عرفان و حماسه وجود دارد مشخص گردیده، سپس با روش تطبیقی و مقایسهای این عقبات مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی که بیشتر با هدف نمایاندن دشواریهای سلوک به رهروان طریق صورت گرفته است، این نتیجه کلی حاصل گردید که در هر دو مسیر، رهرو با عقبات ریز و درشت بسیاری روبهرو است که لازمه رسیدن سالک در عرفان و پهلوان در حماسه به مرز پختگی و کمال، گذز از این گردنههای دشوار است. هرچند این گریوهها ممکن است در عنوان و شکل با یکدیگر متفاوت باشند اما در ذات و درونمایه و گمراه ساختن رهرو از راه راست سلوک، مشترکاند.
تفاصيل المقالة
همواره از میان شخصیت‌های داستانی بالیده در بستر فرهنگ و ادبیات‌های مختلف، چهره‌هایی وجود دارند که بنا بر برخی از خصایص منحصر به فرد، امکان فرا روی از بستر دراماتیک خویشتن و مبدل شدن به یکی از شخصیت‌های ممتاز تاریخ ذهنی افراد انسانی آن جامعه را می&zwn أکثر
همواره از میان شخصیت‌های داستانی بالیده در بستر فرهنگ و ادبیات‌های مختلف، چهره‌هایی وجود دارند که بنا بر برخی از خصایص منحصر به فرد، امکان فرا روی از بستر دراماتیک خویشتن و مبدل شدن به یکی از شخصیت‌های ممتاز تاریخ ذهنی افراد انسانی آن جامعه را می‌یابند و به تعبیری نیز می‌توان آنها را مجسمه‌های فرهنگی یا نمونه‌های ازلی ذهن آن جامعه نامید. فاوست، قهرمان نمایشنامه گوته و شیخ صنعان، قهرمان منطق‌الطیر عطار از اینگونه نمونه‌های ازلی ماندگار هستند که در این مقاله به عنوان دو نماد فکری و فرهنگی شرق و غرب مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته‌اند.
تفاصيل المقالة
یکی از دیدگاه های شاخص در علم زبان شناسی، نگرش سیستمی- نقش گرا است که در آن زبان، ابزاری اجتماعی برای انتقال معناست. هلیدی، برجسته ترین نظریه پرداز رویکرد نقش گراست. او، در مورد نقش، دو مفهوم نقش های دستوری و زبانی را برای تحلیل یک بند درنظر می گیرد که دارای سه لا أکثر
یکی از دیدگاه های شاخص در علم زبان شناسی، نگرش سیستمی- نقش گرا است که در آن زبان، ابزاری اجتماعی برای انتقال معناست. هلیدی، برجسته ترین نظریه پرداز رویکرد نقش گراست. او، در مورد نقش، دو مفهوم نقش های دستوری و زبانی را برای تحلیل یک بند درنظر می گیرد که دارای سه لایۀ معنایی مجزّا (اندیشگانی، متنی و بینافردی)، اما مرتبط است که آن ها را فرانقش نامیده است که با استفاده از آن می توان، متون ادبی مختلف از جمله؛ منطق الطیر را مورد تحلیل قرار داد. از میان داستان های مختلف منطق الطیر، داستان شیخ صنعان، مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، انسجام ساختاری، غیر ساختاری و کارکرد بینافردی را در داستان شیخ صنعان مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در فرانقش اندیشگانی، فرایند مادی، بیش از دیگر فرایندها در داستان به کار رفته است که مبیّن کنش های عینی و محسوس به کار رفته در داستان است. در فرانقش متنی-ساختاری، آغازگر ساده، بسامد بیشتری نسبت به آغازگرهای مرکب دارد و نیز، اغلب بندها، دارای آغازگر بی نشان هستند. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژگانی-بازآیی، مولّفۀ تکرار و در انسجام واژگانی- باهم آیی، با هم آیی متداعی بیشترین بسامد را در این داستان دارا هستند. در فرانقش بینافردی، وجه خبری، بسامد بیشتری نسبت به دیگر انواع وجه دارد و نیز اغلب بندها، دارای قطبیّت مثبت هستند.
تفاصيل المقالة
حکایت شیخ صنعان پرداختۀ عطار نیشابوری در مثنوی منطق الطیر، از جمله ماندگارترین جلوه های ادبیات تمثیلی کهن فارسی و مایۀ آفرینش شماری از اساسی ترین بن مایه های غزل فارسی است. از این روی تا کنون بررسی های فراوانی دربارۀ ریشه ها و منشأهای تاریخی و ادبی این داستان و همچنین ت أکثر
حکایت شیخ صنعان پرداختۀ عطار نیشابوری در مثنوی منطق الطیر، از جمله ماندگارترین جلوه های ادبیات تمثیلی کهن فارسی و مایۀ آفرینش شماری از اساسی ترین بن مایه های غزل فارسی است. از این روی تا کنون بررسی های فراوانی دربارۀ ریشه ها و منشأهای تاریخی و ادبی این داستان و همچنین تأثیر آن در آثار سخنوران پس از عطار صورت گرفته است. بسیاری از پژوهشگران سیمای تاریخی شیخ صنعان را در شخصیتی به نام عبدالرزاق یمنی یا صنعانی بازجسته اند و تحفه الملوک منسوب به غزالی از آغازین آثاری دانسته شده که از این شخص سخن به میان آورده است. افزون بر این خاستگاه مضمون پرکاربرد از مسجد به می خانه رفتن پیر در غزلیات حافظ در همین حکایت دیده شده است. در این مقاله گذشته از شرح معانی متعدد مضمون یاد شده، چندین مضمون دیگر رایج در آثار غزل سرایان سدۀ ششم تا هشتم در پیوند با داستان شیخ صنعان بررسی شده است و البته نمونه هایی از کابرد مضامین برشمرده پیش از روایت عطار در غزلیات سنایی مورد بررسی قرار گرفته است.
تفاصيل المقالة
کانون روایت یکی از نظریّه های ادبی است که در ادبیّات داستانی بسیار مورد توجّه است و در تحلیل توانمندی ها و شگردهایی که داستان پرداز برای شکل دادن به حکایت های خویش از آنها بهره گرفته، اهمیّت فراوان دارد، تا جایی که هرگونه ایجاد تغییر در کانون روایت، سبب ایجاد تمایز و تغ أکثر
کانون روایت یکی از نظریّه های ادبی است که در ادبیّات داستانی بسیار مورد توجّه است و در تحلیل توانمندی ها و شگردهایی که داستان پرداز برای شکل دادن به حکایت های خویش از آنها بهره گرفته، اهمیّت فراوان دارد، تا جایی که هرگونه ایجاد تغییر در کانون روایت، سبب ایجاد تمایز و تغییر در جربان اصلی داستان و حتی موضوع آن می گردد. ژراژ ژنت یکی از برجسته ترین نظریّه پردازان در این حوزه محسوب می شود. او توانست با جداسازی دو مقولۀ وجه (حالت) و لحن (آوا) گام مؤثری در پیشرفت کانون روایت بردارد. بر این اساس، آنچه که در این جستار مورد نظر خواهد بود، بررسی کانون روایت در داستان شیخ صنعان عطّار، با توجّه به رویکرد ژنت و تأکید بر دو مقولۀ وجه و لحن است. سنجش نظریّۀ کانون روایت ژنت در داستان شیخ صنعان - که از مهم ترین داستان های فرعی منطق الطّیر است- خواننده را با توانمندی بالای عطّار در داستان سرایی و استفادۀ بجا از سطوح گفتاری، زوایای دید متعدّد و کانون های زمانی و مکانی روایی متنوّع و نیز، غنای متون روایی کهن فارسی آشنا می سازد.
تفاصيل المقالة
مبانی عرفان وتصوف از مهم ترین درون مایه های فرهنگ اسلامی وادبیات فارسی وکردی بوده و درآثار بزرگان ادب وعرفان به ویژه ادب عامیانه کردی بازتاب فراوانی داشته است. مام احمدلطفی، یکی از راویان این داستان به صورت فولکلوریک (ادبیات شفاهی)بیت کردیاست که به تأثیر از داستان شیخ ص أکثر
مبانی عرفان وتصوف از مهم ترین درون مایه های فرهنگ اسلامی وادبیات فارسی وکردی بوده و درآثار بزرگان ادب وعرفان به ویژه ادب عامیانه کردی بازتاب فراوانی داشته است. مام احمدلطفی، یکی از راویان این داستان به صورت فولکلوریک (ادبیات شفاهی)بیت کردیاست که به تأثیر از داستان شیخ صنعان عطار روایت کرده است اما به لحاظ مردم شناسی وجامعه شناختی، تلفیقی بین عرفان عطار و اعتقادات عرفانی دوره و جغرافیای راوی درآن نمایان است و دیدگاه های متفاوت عرفانی را ارائه داده است. این مقاله با هدف مؤلفه های عرفانی در منظومۀ شیخ صنعان ادب عامیانۀ کردی با روایت مام احمدلطفی باروش پژوهشی ، توصیفی ـ تحلیلی نگارش شده است.یافته های مقاله نشان می دهد که داستان کردی شیخ صنعان هرچند در کلیّات و مضمون و مفهوم آن مطابق با شیخ صنعان عطار است اما هم در قالب و فرم وهم در محتوا تفاوت هایی دارد که نشان از تأثیرات فرهنگی قوی و تحولات فرهنگ عرفانی در دوره های گوناگون است. تغییرات در شخصیت های مهم تأثیرگذار و حتی بعضی آداب عرفانی آشکار است.
تفاصيل المقالة
بررسی آثار نویسندگان و شاعران مطرح با تکیه بر نظریه های روان شناسانه یکی از شیوه های درخور توجه برای آشنایی بهتر با اندیشه، شعرو شخصیت آنها است.برهمین اساس، بر آن هستیم تا داستان شیخ صنعان و دختر ترسا را بر اساس نیازهای بنیادین مطرح در تئوری انتخاب روان شناس معاصر، ویلی أکثر
بررسی آثار نویسندگان و شاعران مطرح با تکیه بر نظریه های روان شناسانه یکی از شیوه های درخور توجه برای آشنایی بهتر با اندیشه، شعرو شخصیت آنها است.برهمین اساس، بر آن هستیم تا داستان شیخ صنعان و دختر ترسا را بر اساس نیازهای بنیادین مطرح در تئوری انتخاب روان شناس معاصر، ویلیام گلاسر، مورد بررسی قرار دهیم. لذا نخست، به معرفی نظریّة گلاسر پرداخته سپس داستان شیخ صنعان و دختر ترسا تحلیل شده است. بررسی ارتباط داستان با این نظریه باعث شده تا ابعاد تازه ای از آن به نمایش گذاشته شود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با استفاده از نظریه گلاسر، به دنبال بررسی مفهوم نیاز در شخصیت شیخ صنعان می باشد. نتایج بررسی نشان می دهد از بین پنج نیاز اساسی انسان(عشق، بقا، قدرت، آزادی، تفریح) که گلاسر مطرح می کند، نیاز به عشق بیش از سایر نیازها جلوه گر شده است. البتّه عشق در شخصیت شیخ صنعان از کیفیت و حالت ثابت و یکسانی برخوردار نیست و گاهی از عشق نفسانی به عرفانی در نوسان است. دیگر نیاز ها مانند: نیاز به قدرت، بقا و آزادی در شیخ صنعان در گرو عشق به معشوقۀ حقیقی نمود پیدا کرده است؛ اما نیازی که گواه بر نیاز به تفریح در شخصیت شیخ صنعان باشد، وجود ندارد.
تفاصيل المقالة
عطار خالق حکایتهای تمثیلی فراوانی است که در منطق الطیر و آثار دیگر او دیده میشود. حکایت شیخ صنعان یکی از داستانهای زیبای تمثیلی است که حاوی مطالبی دربارهی سفر معنوی شیخی زاهد است که مریدان فراوانی زیر سایه او تربیت شدهاند، اما خود دچار خود بینی است و برای فرار از ا أکثر
عطار خالق حکایتهای تمثیلی فراوانی است که در منطق الطیر و آثار دیگر او دیده میشود. حکایت شیخ صنعان یکی از داستانهای زیبای تمثیلی است که حاوی مطالبی دربارهی سفر معنوی شیخی زاهد است که مریدان فراوانی زیر سایه او تربیت شدهاند، اما خود دچار خود بینی است و برای فرار از این ورطه نیاز به آزمونی سخت دارد. شخصیت پردازی یکی از عناصر مهم داستان است که به روشهای مختلفی انجام میشود. در این پژوهش با بررسی شخصیتهای داستان شیخ صنعان مواردی از شخصیت پردازی مانند: نوع شخصیتها از نظر ایستا و پویا، طریقه مستقیم و غیر مستقیم شخصیت پردازی و ویژگیهای شخصیتها مشخص شده است.
تفاصيل المقالة
حکایت شیخ صنعان طولانیترین و معروفترین حکایت منظومۀ منطقالطیر عطار است که تاکنون تحلیلها و مطالعات فراوانی از جنبههای مختلف دربارۀ آن صورت گرفته است. در این مقاله، حرکت و تقابل در حکایت شیخ صنعان بررسی شده است. در بررسی حرکت، از منظر بیرونی و درونی به این مؤلفه تو أکثر
حکایت شیخ صنعان طولانیترین و معروفترین حکایت منظومۀ منطقالطیر عطار است که تاکنون تحلیلها و مطالعات فراوانی از جنبههای مختلف دربارۀ آن صورت گرفته است. در این مقاله، حرکت و تقابل در حکایت شیخ صنعان بررسی شده است. در بررسی حرکت، از منظر بیرونی و درونی به این مؤلفه توجه شده است. طبق نتایج بررسی حرکات بیرونی از کعبه به روم و بالعکس صورت گرفته و حرکات درونی از دینداری به عشقورزی و از عشقورزی به دینداری توأم با معرفت روی داده است. در مبحث تقابل نیز تقابل اعتقادی، تقابل شخصیتها، مکانها، خوابها، زن و مرد و زهد و معرفت بررسی شده است که بر این اساس کفر شیخ و دختر ترسا و دینداریشان تقابل درونی و تقابل خود شخصیتها با یکدیگر تقابل بیرونی به شمار میرود. در بررسی این دو مؤلفه، به مصادیق آنها در ابیات توجه شده و به عنوان شاهد مثال از آنها استفاده شده است.
تفاصيل المقالة
مناسکگذار به آیینهایی نظیر تولد، بلوغ، تشرّف، مرگ و... در جوامع کهن اطلاق میشود که ساختاری اسطورهای دارند. نظریهپردازان مناسکگذار بر این باورند که ساختار اسطورهای این مناسک از الگویی واحد پیروی میکند. هدف این پژوهش بررسی میزان مطابقت ساختار اسطورهای مناسکگذار أکثر
مناسکگذار به آیینهایی نظیر تولد، بلوغ، تشرّف، مرگ و... در جوامع کهن اطلاق میشود که ساختاری اسطورهای دارند. نظریهپردازان مناسکگذار بر این باورند که ساختار اسطورهای این مناسک از الگویی واحد پیروی میکند. هدف این پژوهش بررسی میزان مطابقت ساختار اسطورهای مناسکگذار با سیر و سلوک صوفیانة شیخ صنعان در منطقالطیر عطار با روش تحلیلی ـ توصیفی است. پژوهش حاضر با تأکید بر ماهیت آئینی تصوف، ضمن تأویل روانکاوانة هر یک از مراحل گذار عرفانی شیخ صنعان، نشان میدهد ساختار روایی حکایت با الگوی چهار مرحلهای نظریة مناسکگذار (گسست، بحران، جبران و پیوند دوباره) همخوانی دارد.
تفاصيل المقالة
تابو در لغت به معنی حرام و ممنوع است و در اصطلاح به اموری گفته می شود که آن امور دارای حد و مرز و قوانین خاصی هستند که نباید تحت هیچ شرایط شکسته شوند و در صورت شکسته شدن، فرد و اطرافیان دچار پیآمدهای منفی و زیانبار میشوند. پژوهش حاضر به روش کتابخانهای و با رویکرد توص أکثر
تابو در لغت به معنی حرام و ممنوع است و در اصطلاح به اموری گفته می شود که آن امور دارای حد و مرز و قوانین خاصی هستند که نباید تحت هیچ شرایط شکسته شوند و در صورت شکسته شدن، فرد و اطرافیان دچار پیآمدهای منفی و زیانبار میشوند. پژوهش حاضر به روش کتابخانهای و با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی به بررسی مصادیق تابوشکنی در داستان شیخ صنعان از منظومۀ عرفانی منطقالطیر عطار میپردازد. برای تحلیل ، تابوها به دو دستة تابوهای اسلامی و تابوهای مسیحی تقسیم شده و هر یک از این تابوها از منظر خود آن دین، تحلیل گردیده است. این پژوهش در صدد پاسخ به این سؤال اساسی است که با توجه به شخصیت شیخ صنعان، چرا این تابوها شکسته میشود؟ پاسخ به این سؤال از دیدگاه روانشناسی یونگ با توجه به دین اسلام و مسیحیّت بیان میشود. کارل گوستاو یونگ معتقد است ویژگیها و عوامل ناسازگار و منفی حاصل عملکرد کهنالگوی سایه است. بر این اساس در این پژوهش سبب تابوشکنی قهرمانان داستان ـ شیخ صنعان و دختر ترسا ـ کنش کهنالگوی سایه دانسته شده است.
تفاصيل المقالة
در این پژوهش رویکرد زبانشناختی استعارۀ مفهومی عشق در حکایت شیخ صنعان منطقالطیر عطار را با توجّه به نظریّۀ لیکاف و جانسون بررسی کردهایم. به این منظور حکایت ذکر شده را به سه دورۀ شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم کردهایم و برای درک مفاهیم انتزاعی عشق به تبیین نگاشتهای مورد أکثر
در این پژوهش رویکرد زبانشناختی استعارۀ مفهومی عشق در حکایت شیخ صنعان منطقالطیر عطار را با توجّه به نظریّۀ لیکاف و جانسون بررسی کردهایم. به این منظور حکایت ذکر شده را به سه دورۀ شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم کردهایم و برای درک مفاهیم انتزاعی عشق به تبیین نگاشتهای مورد نظر در هر دوره به روش تحلیلی ـ تطبیقی پرداختهایم و نمونههایی از ابیات حکایت مورد بحث را بر اساس استعارۀ مفهومی عشق مورد بررسی قرار دادهایم. یافتههای پژوهش نشان میدهد که عطّار برای بازنمایی عشق در حکایت شیخ صنعان از انواع استعارههای مفهومی بهره برده است. استعارههای خرد به کار رفته در روساخت این حکایت دارای زیرساختی پایهای به نام عشق عرفانی هستند که آنها را انسجام میبخشند. کلاناستعارههای موجود در این حکایت نیز از نظر بسامدی در سه دسته استعارۀ هستیشناختی، استعارۀ جهتی، استعارۀ ساختاری قرار میگیرند. توجّه به استعارههای موجود در حکایت ذکر شده، نشان میدهد که استعارۀ کلان خداوند عشق است به عنوان مرکزیترین استعاره است و تمام استعارههای خرد در تکامل این کلاناستعاره به کار رفتهاند.
تفاصيل المقالة
از منظر نقد کهنالگویی، حکایت شیخ صنعان، داستان برخورد خودآگاه پیری زاهد و عناصر فراموششدهای از ضمیر ناخودآگاه اوست، که با نمادهایی از تابوشکنی آشکار میشود. چالشِ پیشآمده، با ایجاد دگرگونی در نگرش و زندگی پیر صنعان، سبب میشود که او به بازشناسی و پذیرش این جنبههای أکثر
از منظر نقد کهنالگویی، حکایت شیخ صنعان، داستان برخورد خودآگاه پیری زاهد و عناصر فراموششدهای از ضمیر ناخودآگاه اوست، که با نمادهایی از تابوشکنی آشکار میشود. چالشِ پیشآمده، با ایجاد دگرگونی در نگرش و زندگی پیر صنعان، سبب میشود که او به بازشناسی و پذیرش این جنبههای واپسزده بپردازد. جلوة کهنالگوهای آنیما، پیر دانا، قهرمان، و نیز مفاهیم مرتبط با آن همچون سایه، سفر و ولادت مجدد، حکایت شیخ صنعان را از ظرفیت بالای تأویل بر مبنای نظریات روانکاوانة یونگ برخوردار نموده است.در پژوهشِ پیشرو براساس نظریة فرآیند فردیت ـ فرآیندی که به توصیف سیر تکامل شخصیت میپردازد ـ حوادث داستان بررسی و نشان داده میشود که چگونه پیر صنعان از این رهگذر، به بازشناسی بخشی از غرایز فراموششده و تمایلات پنهان در ضمیر ناخودآگاه میپردازد. گذشته از طرح این نظریه، تأویلهای متناسب با منظومه فکری عطار، بیان و به موارد تمایز و هماهنگی توجه میشود.
تفاصيل المقالة
برپایه نظریه تک اسطورة جوزف کمپبل، قهرمان به دنبال دعوتی آیینی، از جامعة خویش جدا میشود و با بهرهگیری از آموزهها، پای در راه سفر مینهد. در سرزمینی ناآشنا تحت تعلیم نیروهایی آیینی قرار میگیرد، آیین تشرف را میآموزد، و برای اصلاح به سوی جامعة خویش بازمیگردد. این س أکثر
برپایه نظریه تک اسطورة جوزف کمپبل، قهرمان به دنبال دعوتی آیینی، از جامعة خویش جدا میشود و با بهرهگیری از آموزهها، پای در راه سفر مینهد. در سرزمینی ناآشنا تحت تعلیم نیروهایی آیینی قرار میگیرد، آیین تشرف را میآموزد، و برای اصلاح به سوی جامعة خویش بازمیگردد. این سفر با نمادها و نشانههایی در قالب کهن الگوها نمودار میشود و مصداقی از برخورد خودآگاه و ناخودآگاه در نظریة یونگ است. هدف این پژوهش تحلیل داستان شیخ صنعان با به کارگیری این نظریه و نمادهای مورد نظر یونگ و نظریه تک اسطوره کمپبل به روش توصیفی است. شیخ صنعان که نماد خودآگاه است، به ندای شبانة پیک ناخودآگاه، از سرزمین و مردم خویش جدا می شود و در غرب که نمادی از سرزمین ناشناختة ناخودآگاه است، تحت تعلیم آنیمای وجود قرار میگیرد تا شایستة آشتی با ناخودآگاه روان گردد. دختر که نمادی از آنیمای شیخ است، عشق و ظرایف آن را به او می آموزد و شیخ علم و ایمان را که ره توشه عالم خودآگاه به حساب میآید، به دختر وامیگذارد. در این سفر، چهارصد مرید نیز که از عناصر خودآگاه هستند، تسلیم ارادة ناخودآگاه میشوند. بازگشت شیخ از سفر روم به مکه منطبق است با مرحله فردیت، کمال، و بازگشت قهرمان در نظریه کمپبل.
تفاصيل المقالة
هرچند مفهوم عشق در ادبیات مورد توجه قرار گرفته، اما در پرداخت به آن از نظریههای قابل استناد استفاده نشده است. نظریۀ رابرت استرنبرگ در باب عشق، مورد توجه صاحبنظران حوزۀ علوم انسانی قرار گرفته است. عشق از جمله مفاهیم مورد توجه نویسندگان در خلق آثارشان است. یکی از کسانی أکثر
هرچند مفهوم عشق در ادبیات مورد توجه قرار گرفته، اما در پرداخت به آن از نظریههای قابل استناد استفاده نشده است. نظریۀ رابرت استرنبرگ در باب عشق، مورد توجه صاحبنظران حوزۀ علوم انسانی قرار گرفته است. عشق از جمله مفاهیم مورد توجه نویسندگان در خلق آثارشان است. یکی از کسانی که عنصر عشق در آثارش بسیار به چشم میخورد، عطار است. عطار در کلیت منطقالطیر نوعی از عشق را نشان میدهد که حکایات درونی این اثر نیز از جنس همان عشق است. داستان شیخ صنعان یکی از این حکایات است که در آن، عشق به عنوان عنصری کارآمد برای پیشبرد داستان معرفی میشود. در ادبیات نمایشی ایران هم به سبب ویژگیهای جالب توجه این نوع عشق، به این داستان بسیار توجه شده است. محمدحسین میمندینژاد در نمایشنامة فانتزی شیخ صنعان از حکایت عطار اقتباس کرده است. در این پژوهش ابتدا نظریۀ عشق از منظر رابرت استرنبرگ تبیین میشود. سپس ضمن معرفی آثار عطار و میمندینژاد، حکایت شیخ صنعان و نمایشنامه فانتزی شیخ صنعان بر اساس نظریۀ عشق استرنبرگ مورد بررسی قرار میگیرد تا تفاوتهای ابعاد عشق در این دو اثر مشخص شود.
تفاصيل المقالة
در میان آثار ادبی جهان ویژگی های مشترکی می توان یافت که گاه به سبب اقتباس و گاه به دلیل دنبال نمودن الگوهای مشترک بشری پدید آمده اند. جست وجوی کمال و سلوک برای رسیدن به آن نیز از جمله مفاهیم مشترک در آثار ادبی ملتها و فرهنگهای مختلف است. میان داستان سیذارتا اثر هرمان أکثر
در میان آثار ادبی جهان ویژگی های مشترکی می توان یافت که گاه به سبب اقتباس و گاه به دلیل دنبال نمودن الگوهای مشترک بشری پدید آمده اند. جست وجوی کمال و سلوک برای رسیدن به آن نیز از جمله مفاهیم مشترک در آثار ادبی ملتها و فرهنگهای مختلف است. میان داستان سیذارتا اثر هرمان هسه، نویسندة معاصر آلمانی، و حکایت شیخ صنعان در منطق الطیر عطار، شاعر و عارف قرن ششم هجری، نیز شباهت های قابل توجهی در این زمینه وجود دارد. در این مقاله ضمن اشاره به شباهت ها و تفاوت های دو اثر در حوزه مفاهیم، کنش های شخصیت ها تحلیل می کنیم و نشان می دهیم که در هر دو اثر، شخصیت اصلی در جست وجوی کمال به سیروسلوک میپردازد و با طی مراحلی که عشق زمینی مهمترین آنها است، از خویشتن خویش رها و به کمال نزدیک می شود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications