بررسی کانون روایت در داستان شیخ صنعان عطّار؛ بر اساس نظریّۀ ژنت
الموضوعات :رضا جلیلی 1 , پروین دخت مشهور 2
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد نیشابور- ایران
2 - استادیار زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی- واحد نیشابور- ایران
الکلمات المفتاحية: Mood, ژرار ژنت, شیخ صنعان, Attar, عطّار, کانون روایت, وجه و لحن, Sheik San'an, Narrative Focus, Zherar Zhant, Tone,
ملخص المقالة :
کانون روایت یکی از نظریّه های ادبی است که در ادبیّات داستانی بسیار مورد توجّه است و در تحلیل توانمندی ها و شگردهایی که داستان پرداز برای شکل دادن به حکایت های خویش از آنها بهره گرفته، اهمیّت فراوان دارد، تا جایی که هرگونه ایجاد تغییر در کانون روایت، سبب ایجاد تمایز و تغییر در جربان اصلی داستان و حتی موضوع آن می گردد. ژراژ ژنت یکی از برجسته ترین نظریّه پردازان در این حوزه محسوب می شود. او توانست با جداسازی دو مقولۀ وجه (حالت) و لحن (آوا) گام مؤثری در پیشرفت کانون روایت بردارد. بر این اساس، آنچه که در این جستار مورد نظر خواهد بود، بررسی کانون روایت در داستان شیخ صنعان عطّار، با توجّه به رویکرد ژنت و تأکید بر دو مقولۀ وجه و لحن است. سنجش نظریّۀ کانون روایت ژنت در داستان شیخ صنعان - که از مهم ترین داستان های فرعی منطق الطّیر است- خواننده را با توانمندی بالای عطّار در داستان سرایی و استفادۀ بجا از سطوح گفتاری، زوایای دید متعدّد و کانون های زمانی و مکانی روایی متنوّع و نیز، غنای متون روایی کهن فارسی آشنا می سازد.