پدیده استعمار از پدیدههایی است که همواره کشورها و ملتهای مشرق زمین با آن مواجه بودهاند؛ لذا انسانهای آگاه و توانمند بهویژه هنرمندان و ادیبان، با سلاح شعر به مبارزه با استعمار و استعمارگران میپرداختند. با توجه به اینکه شگردهای استعمار، گوناگون و مختلف است؛ لذا شگرد أکثر
پدیده استعمار از پدیدههایی است که همواره کشورها و ملتهای مشرق زمین با آن مواجه بودهاند؛ لذا انسانهای آگاه و توانمند بهویژه هنرمندان و ادیبان، با سلاح شعر به مبارزه با استعمار و استعمارگران میپرداختند. با توجه به اینکه شگردهای استعمار، گوناگون و مختلف است؛ لذا شگردهای مبارزه با آن نیز بایستی گوناگون و مناسب باشد. در این مقاله بر اساس مکتب ادبی اروپای شرقی و به روش کتابخانهای، به بررسی تطبیقی دیدگاههای ملک الشعراء بهار و سیّد اشرف الدّین حسینی در باب پدیده استعمارستیزی در اشعار آنها پرداخته میشود. پژوهشهای صورتگرفته در این مقاله نشان میدهد که هر دو شاعر، به شکلهای گوناگون به معرفی پدیده استعمار پرداختهاند و برای مبارزه با آن، شگردهای مشابهی نیز داشته و راهکارهایی نیز ارائه نمودهاند که مهمترین آنها عبارت است از آگاهکردن مردم و غفلتزدایی، دعوت به اتّحاد و مقابله با استعمار، تحقیر استعمار با زبان طنز، نکوهش و محکوم نمودن استعمارگران، برانگیختن مردم و بازگشت به هویت فرهنگ اسلامی.
تفاصيل المقالة
سیّد محمّد رضامیرزاده عشقی، شاعر، نویسنده و روزنامهنگار ایرانی در سال 1273 هـ..ش در همدان به دنیا آمد. وی از چهرههای سرشناس و پرشور عصر مشروطه در ایران به شمار میرود. عاطفه و موسیقی در شعر وی با هم پیوندی ناگسستنی و صنایع ادبی و علوم معانی در شعرش نقش برجستهای دارند أکثر
سیّد محمّد رضامیرزاده عشقی، شاعر، نویسنده و روزنامهنگار ایرانی در سال 1273 هـ..ش در همدان به دنیا آمد. وی از چهرههای سرشناس و پرشور عصر مشروطه در ایران به شمار میرود. عاطفه و موسیقی در شعر وی با هم پیوندی ناگسستنی و صنایع ادبی و علوم معانی در شعرش نقش برجستهای دارند. آنچه در شعر عشقی نمایان است، جنبۀ اجتماعی شعر اوست بهگونهای که محتوای اجتماعی - سیاسی اشعارش با زندگی مردم معاصر، پیوند خورده است. نویسنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانهای، انواع جملات خبری و انشایی با استفاده از وام واژگان غربی را در اشعار عشقی، مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد. نتایج پژوهش نشان میدهد که عشقی در جملههای خبری و انشایی با استفاده از وام واژگان غربی و با تصویرسازی و مضمونآفرینی، با زبان طنز و کنایه بهنقد مسائل اجتماعی و سیاسی، نابسامانی اوضاع مملکت و دخالت بیگانگان در امور حکومتی پرداخته و بهخوبی توانسته است، تصاویر شعری را در خدمت آرمانهای اجتماعی و سیاسی خود به کار گیرد و انتقادهای تند سیاسی را در قالب جملههای خبری و انشایی بیان کند.
تفاصيل المقالة
وطنیّات آثاری درباره ی وطن، دوست داشتن آن، مسایل و حوادث مربوط به آن و داشتن احساسات و عواطف مشترک اجتماعی، سیاسی، زبانی، مذهبی نسبت به آن است. وطنیاّت هم از لحاظ حجم اشعار و هم از لحاظ نوع رویکرد و مسایل مطرح شده در آن، در عصر مشروطه، نسبت به سایر ادوار شعر فارسی بی سا أکثر
وطنیّات آثاری درباره ی وطن، دوست داشتن آن، مسایل و حوادث مربوط به آن و داشتن احساسات و عواطف مشترک اجتماعی، سیاسی، زبانی، مذهبی نسبت به آن است. وطنیاّت هم از لحاظ حجم اشعار و هم از لحاظ نوع رویکرد و مسایل مطرح شده در آن، در عصر مشروطه، نسبت به سایر ادوار شعر فارسی بی سابقه بوده است.از آن جا که قالب مسمّط از سوی شاعران دوره ی مشروطه به عنوان مؤثّرترین قالب برای انتقال مفاهیم به کار گرفته شده است، این مقاله که بر اساس روش توصیفی نگاشته شده ، ضمن بررسی پیشینه ی وطنیّات در شعر فارسی، به بررسی آن در شاخص ترین مسمّط های عصر مشروطه می پردازد. همچنین ضمن بیان اقسام وطنیّات در مسمط های عصر مشروطه، رویکردهای اصلی شاعران این دوره به وطن را بیان می کند. تصویری که اغلب شعرای این دوره از وطن ارایه می دهند، وطنی اقلیمی و قومی است. توجه شاعران به وطن به صورت های: اسطوره گرایی، ایران گرایی، افتخار به عظمت تاریخی گذشته ی ایران، مطرح کردن ویرانی وطن و درخواست از مردم برای آباد کردن آن، پیش بینی برای رسیدن فردایی بهتر و نیز به صورت وطن اسلامی مطرح شده است
تفاصيل المقالة
ادبیات سنّتی ایران بر خلاف آموزه های قرآنی و سنّت معصومین علیهم السلام برای زن حرمتی درخور و شأنی به سزا قائل نمی شد. در این نگاه زن همچون وسیله ای برای خدمت به مرد و پر کردنلحظات او به شمار می رفت، بدون این که از حقوق مساوی برخوردار باشد ویا اینکه حتّی حقّی برایاعتراض أکثر
ادبیات سنّتی ایران بر خلاف آموزه های قرآنی و سنّت معصومین علیهم السلام برای زن حرمتی درخور و شأنی به سزا قائل نمی شد. در این نگاه زن همچون وسیله ای برای خدمت به مرد و پر کردنلحظات او به شمار می رفت، بدون این که از حقوق مساوی برخوردار باشد ویا اینکه حتّی حقّی برایاعتراض داشته باشد. بعد از جریان مشروطه این نگرش دگرگون شد. زنان برای احیای مطالبات حقوقیخود اقدام کردند، مردان نیز به انصاف گرائیدند. رسیدن به شأن انسانی، یافتن منزلت برابر در خانواده واجتماع، فراهم آمدن شرایط مناسب برای تعلیم و حضور در اجتماع و مشارکت در امور سیاسی واجتماعی، ره آوردهای فرخنده ای بود که نهضت مشروطه عاید زنان ساخت. در این مقاله به کوشش چندتن از شاعران مشروطه در تنویر افکار عمومی وتشویق زنان به احیای حقوق خود، اشارات کوتاهی شدهاست. حقوقی که ساختار بیمار اجتماعی، بر خلاف سنّت الهی، به ستم از آنان سلب کرده بود.
تفاصيل المقالة
برخی از شاعران در دورۀ مشروطه عمدتاً به دلیل بی بهره بودن از درک عمیقِ مبانی آموزه های اسلام و تنها با تکیه بر دریافتهای خود از ظواهر قوانین شرع و با تأثیر پذیری از تحوّلات اجتماعی و فرهنگی نو ظهور و بی سابقة زمان؛ مانند رواج نگرش غرب گرایانه به زن موضوعاتی را از قبیل ح أکثر
برخی از شاعران در دورۀ مشروطه عمدتاً به دلیل بی بهره بودن از درک عمیقِ مبانی آموزه های اسلام و تنها با تکیه بر دریافتهای خود از ظواهر قوانین شرع و با تأثیر پذیری از تحوّلات اجتماعی و فرهنگی نو ظهور و بی سابقة زمان؛ مانند رواج نگرش غرب گرایانه به زن موضوعاتی را از قبیل حقوق و آزادی زنان، انتقاد از حجاب و مخالفت با ازدواج دختران در سنین نوجوانی، در شعر خود مطرح کردند و در این راه تا مرز عناد و ستیزهجویی با آموزه های دینی پیش رفتند. ایرج میرزا، عارف قزوینی و ابوالقاسم لاهوتی از جملة این شعرا هستند. در این جستار، با نگرشی توصیفی- تحلیلی به بررسی و مقایسة تجلّی این موضوع در شعر این سه شاعر پرداخته می شود. بر اساس نتایج این پژوهش، هر چند دیدگاههای این سه تن، نسبت به زنان و مسائل مربوط به آنها، به دلایلی چون؛ قلّت بضاعت علمی، تأثر از نگرش یک بعدی اومانیستی و مرعوبیت در برابر فرهنگ غربی، با نگرشی انتقادی به فرهنگ بومی و پشتوانه های مذهبی آن، همراه است؛ امّا مواضع آنها در این خصوص، بدلیل تفاوت عوامل تأثیر گذار فردی؛ چون شخصیت، نگرشِ فلسفی و محیط زندگی،تا حدّی بایکدیگر تفاوت دارد.
تفاصيل المقالة
ادبیات ایران در دوران مشروطه با تحولی اساسی مواجه شد که از آن به عنوان انقلاب ادبی یاد می شود.شعر فارسی نیز با فاصله گرفتن از سنت ها و قواعد کلاسیک خود، در مسیر تجدد و نوگرایی حرکت کرد.ایرج میرزا یکی از شاعران بسیار تاثیرگذار این دوره است.شعر او در این مقطع، هم از نظر م أکثر
ادبیات ایران در دوران مشروطه با تحولی اساسی مواجه شد که از آن به عنوان انقلاب ادبی یاد می شود.شعر فارسی نیز با فاصله گرفتن از سنت ها و قواعد کلاسیک خود، در مسیر تجدد و نوگرایی حرکت کرد.ایرج میرزا یکی از شاعران بسیار تاثیرگذار این دوره است.شعر او در این مقطع، هم از نظر محتوا و هم از نظر ساختارهای فرمی و زبانی دگرگون می شود.آثار او علاوه بر پذیرش درون مایه های نوین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، دربردارنده ویژگی های زبانی جدید و آرایه های ادبی تازه و خلاقانه است. مهمترین و بیشترین نوآوری های ایرج میرزا در زبان شعر اوست ؛ او به انعکاس دقیق زبان عامیانه عصر و همچنین لغات جدید فارسی و فرنگی در شعر خود پرداخته است که تا پیش از آن در شعر فارسی بسیار کم سابقه بوده است. حجم نوگرایی ها و ابداعات زبانی و ادبی ایرج به قدری وسیع است که می توان او را از این نظر نوآورترین شاعر مشروطه دانست.مقاله حاضر با رویکرد سبک شناسی فرم محور(فرمالیستی)، به بررسی جنبه های نوآوری و خلاقیت در شعر ایرج میرزا می پردازد ؛ نخست مهمترین جلوه های نوگرایی در زبان اشعار او رابه تفصیل مورد بررسی قرار داده ، سپس محتوای جدید و صنایع ادبی تازه شعر وی را با نگاهی گذرا شناسایی و معرفی می کند .
تفاصيل المقالة
نهضت مشروطه، با ایجاد تغییرات اساسی در تمامی ساختار جامعه، ادبیات دورۀ قاجار را متحوّل ساخت. عواملی چون ارتباط با دنیای غرب، سفرنامه ها، تأسیس مدارس جدید، ترجمۀ آثار غربی، مطبوعات و غیره. زمینه های تجددطلبی ایرانیان را فراهم کرد و این تجددخواهی در آثار دورۀ مشروطه به لح أکثر
نهضت مشروطه، با ایجاد تغییرات اساسی در تمامی ساختار جامعه، ادبیات دورۀ قاجار را متحوّل ساخت. عواملی چون ارتباط با دنیای غرب، سفرنامه ها، تأسیس مدارس جدید، ترجمۀ آثار غربی، مطبوعات و غیره. زمینه های تجددطلبی ایرانیان را فراهم کرد و این تجددخواهی در آثار دورۀ مشروطه به لحاظ زبانی، ادبی و محتوایی تأثیر گذاشت و مهمترین تغییرات سبکی را در پی داشت. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی-تحلیلی و روش کتاب خانه ای است؛ مطالبی در مورد اوضاع اجتماعی و ادبی، شعر مشروطه و شاعران مورد بحث (فرخی، عارف و میرزاده عشقی) بیان شده و در ادامه ویژگیهای سبکی، دستوری و ساختار صرفی این شاعران، مورد بررسی قرار میگیرد. در بخش صرف به تجزیه و تحلیل واژگان پرداخته شده است. پژوهش در ساختار دستوری شعر مشروطه از این جهت حائز اهمیـت اسـت کـه از سویی شعر مشروطه زمینه را برای تغییر محتوایی و ساختاری فراهم نمود و بعد از این دوره، جنبشی در شعر ایجاد شد و آن آغاز شعر نیمایی بود و از سویی دیگر شاعران عصر مشروطه و بعد از آن تحت تأثیر ترجمه با آثار منثور و منظوم اروپا آشنا شدند و از یکدیگر تأثیر پذیرفتند. با ذکر شواهد و نمونههایی از آثار این شاعران به این نتیجه می رسیم که عامیانه گرایی در شعر مشروطه، بسامد بالایی دارد و اگرچه شاعران داعیه تجدد و نوگرایی را در ادبیات بهویژه شعر دارند؛ اما هنوز کهنه گرایی در آثارشان دیده می شود و با قواعد دستوری آشنایی کافی ندارند؛ لذا غلط های نحوی و زبانی در اشعارشان بهوفور دیده می شود
تفاصيل المقالة
ادبیات و بویژه شعر دوران مشروطیت، غالباً از نوع ادبیات اجتماعیسیاسی، و تصویرگر رنجهای جامعه در برههای پرشتاب و حساس از تاریخ ایران است. شاعر مشروطه زبان اجتماع و بیانگر دردهای ایشان است. این مصایب، خواه از سوی اهل قدرت و حکومت باشد یا بیرون از آن، در شعر مشروطه بازتا أکثر
ادبیات و بویژه شعر دوران مشروطیت، غالباً از نوع ادبیات اجتماعیسیاسی، و تصویرگر رنجهای جامعه در برههای پرشتاب و حساس از تاریخ ایران است. شاعر مشروطه زبان اجتماع و بیانگر دردهای ایشان است. این مصایب، خواه از سوی اهل قدرت و حکومت باشد یا بیرون از آن، در شعر مشروطه بازتاب و نمودی برجسته و گسترده دارد. عمدهترین رسالت شعر مشروطه همراهی با مردم به قصدِ روشنگری و بیدارگری، نشان دادن اعتراض و خشم علیه ستمگران، و به عبارت دقیقتر مبارزه با استبداد درون و استعمار بیرون است. شکوائیه شعری است پرخاشگر و برخاسته از عاطفۀ خشم و بیانگر انزجار و اعتراض شاعر نسبت به آنچه که منطبق با آرمانهای او نیست یا برضدّ نگرشها و اهداف اوست. میرزاده عشقی در کنار هیجان پرشور و غلیان عاطفۀ حساس، چنان دلیر و ظلمستیز است که سرانجام سودای دستیابی به رسالت و آرمانش به بهای جان او و حذف وی از گردونۀ استبدادستیزی میانجامد. در این نوشتار با مطالعه، بررسی و تحلیل مضامین شکوائیات و دیدگاههای او و نظر اطرافیان و آیندگان برآنیم تا نشان دهیم این شاعر متعهّد چگونه و با چه کسانی در میافتد، علیه چه کسانی اعتراض میکند، و چرا و چگونه وی را از صحنۀ مبارزه کنار میزنند. امری که برای یافتن نقش شعر و ادبیات مشروطه و همچنین ارزش و اهمیت شاعران دورۀ مشروطه بایسته و سودمند است.
تفاصيل المقالة
یکی از مهم ترین ویژگیهای سبکی شعر عصر مشروطه را می‎توان مردمیشدن زبان شعر این دوره دانست. در این دوره، شعر هر چه بیشتر به زبان مردم نزدیک شد و واژگان محاورهای و گفتاری بسیاری به زبان شعر راه یافت. درصد واژههای ترکی در زبان محاوره ای فارسی به سبب تعاملات گسترده أکثر
یکی از مهم ترین ویژگیهای سبکی شعر عصر مشروطه را می‎توان مردمیشدن زبان شعر این دوره دانست. در این دوره، شعر هر چه بیشتر به زبان مردم نزدیک شد و واژگان محاورهای و گفتاری بسیاری به زبان شعر راه یافت. درصد واژههای ترکی در زبان محاوره ای فارسی به سبب تعاملات گسترده بین زبان ترکی و فارسی، در مقایسه با زبان ادبی، بالاست و این نزدیکی زبان شعر به زبان محاوره، سبب نفوذ و رسوخ هر چه بیشتر لغات ترکی در شعر مشروطه شد که گرایش به کاربرد زبان محاورهای داشت. بررسی شعر مشروطه از جهت ورود واژههای ترکی نشان میدهد که در این دوره، برخلاف دوره های قبل، بسامد واژههای ترکی که در زبان محاوره‎ای فارسی کاربرد داشته بر واژههای کهن ترکی رایج در متون نظم و نثر، فزونی میگیرد. اگر در گذشته واژههای کهن ترکی چون طغرا، یارغو، یَزَک و غیره کاربرد داشتند؛ در دورۀ مشروطه واژههای رایج در زبان زندۀ معاصر فارسی که ناشی از ارتباطات روزمرۀ زبان ترکی و فارسی است، بیشتر میشود و درصد واژههای ترکی بالاست. این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی انجام شده است با بررسی کاربرد واژههای ترکی برگرفته از زبان محاوره‎ای فارسی در شعر چند شاعر دورۀ مشروطه، هم وام‎گیری از زبان ترکی در این دوره و هم ارتباط این وام‎گیری زبانی با محاورهگرایی زبان شعری شاعران مشروطه را آشکار میسازد. با توجه به نتایج این تحقیق میتوان گفت که حضور واژههای عامیانه ترکی در راستای عامهگرایی زبانی شعر مشروطه است.
تفاصيل المقالة
مکتب رئالیسم یکى از بنیادى ترین مکاتب هنرى است که در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه ظهور کرد و به سرعت گسترش یافت. پرهیز از تخیل و الهام هاى درونى رمانتیک ها و پرداختن به واقعیت هاى عالم بیرون از اساسى ترین اصول این مکتب بود که شاعران، نویسندگان و هنرمندان را به سوى خویش کش أکثر
مکتب رئالیسم یکى از بنیادى ترین مکاتب هنرى است که در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه ظهور کرد و به سرعت گسترش یافت. پرهیز از تخیل و الهام هاى درونى رمانتیک ها و پرداختن به واقعیت هاى عالم بیرون از اساسى ترین اصول این مکتب بود که شاعران، نویسندگان و هنرمندان را به سوى خویش کشاند. در ایران نیز همگام با حرکت هاى مشروطه خواهان، شاعران و نویسندگان به مسائل اجتماعى و انحطاط و عقب ماندگى کشور، توجه نشان دادند. عصر مشروطه را باید نقطه عطفى در ورود شعر به حوزه زندگى مردم و مسائل جامعه و متمایل شدن آن به واقع گرایى دانست. از میان شاعران این دوره، ابوالقاسم لاهوتى با گرایش شدید به جریان چپ از منظرى سوسیالیستى به اوضاع کشور توجه نشان داد. در این مقاله نگارندگان بر آن اند براى نخستین بار به این پرسش پاسخ دهند که عناصر رئالیستى تا چه حد در اشعار لاهوتى بازتاب یافته است؟ و آیا مى توان او را پیرو سبک رئالیسم دانست؟ نویسندگان این پژوهش با استفاده از منابع معتبرِ رئالیسم، ضمن معرفى این مکتب، اصول آن را معرفى مى کنند و اشعار لاهوتى را بر مبناى اصول رئالیسم مورد نقد و بررسى قرار مى دهند. این مقاله پیروى لاهوتى از شیوه رئالیسم سوسیالیستى را اثبات مى کند.
تفاصيل المقالة
شعر دورۀ مشروطه از حیث نگاهی نو به مبانی تعلیم و تربیت، جایگاهی ویژه دارد. یکی از شاعران سخنور و اندیشهورز این دوره که نام او کمتر برده شده و قدر او کمتر شناخته شده، میرزا قهرمان پاکبین ملایری است که اولین بار توسط ادیب شهیر، وحید دستگردی به جامعۀ ادبی معرفی شد. میرجل أکثر
شعر دورۀ مشروطه از حیث نگاهی نو به مبانی تعلیم و تربیت، جایگاهی ویژه دارد. یکی از شاعران سخنور و اندیشهورز این دوره که نام او کمتر برده شده و قدر او کمتر شناخته شده، میرزا قهرمان پاکبین ملایری است که اولین بار توسط ادیب شهیر، وحید دستگردی به جامعۀ ادبی معرفی شد. میرجلالالدین کزازی در مقدمهای بر دیوان اشعارش، او را یکی از چند قهرمان سخن پارسی در اوان مشروطیت دانسته و روانی و پختگی اشعارش را به سرودههای ایرج میرزا و بهار مانند کرده است. در این پژوهش به روشی توصیفیتحلیلی، مهمترین موضوعات تربیتی مرتبط با مسائل عصر مشروطه که در اشعار قهرمان نمود یافته، بررسی و تحلیل شده است. توصیه به فراگیری دانش جدید، لزوم کاربست دین برای مهار مدنیت، توجه به حقوق رنجبران، توجه به تعلیم و تربیت زنان و مسائلی از این دست، از موضوعات تربیتی مهم در شعر قهرمان است. تحلیل آماری اشعار تعلیمی قهرمان نشان میدهد که در بین تعالیم مشروطه، دو موضوع توصیه به فراگیری دانش جدید و دعوت به کار و نکوهش کاهلی بیشترین بسامد را دارند. همچنین در یک برآورد کلی، آموزههای نوین ِ برخاسته از فضای فکری مشروطه، بهطور تقریبی 65 درصد اشعار تعلیمی قهرمان را شامل میشود. بر این اساس، اندیشۀ قهرمان در مسائل مرتبط با تعلیم و تربیت، اندیشهای پیشرو، هوشمند و مطالبهگر است.
تفاصيل المقالة
پروین اعتصامی از شاعران سنتپذیر نوگرا، خردستا، اخلاقمدار و آرمانخواه عصرمشروطه است که در پیدایش ادبیات کلاسیسم و نئوکلاسیسم در ادب معاصر فارسی دخیل بوده است و در این زمینه از سرآمدان عصر خویش است. او شاعری اجتماعی با بینشی انسانی است که کوشش انسان عصر خویش را میستای أکثر
پروین اعتصامی از شاعران سنتپذیر نوگرا، خردستا، اخلاقمدار و آرمانخواه عصرمشروطه است که در پیدایش ادبیات کلاسیسم و نئوکلاسیسم در ادب معاصر فارسی دخیل بوده است و در این زمینه از سرآمدان عصر خویش است. او شاعری اجتماعی با بینشی انسانی است که کوشش انسان عصر خویش را میستاید و او را به خردورزی، دانایی محوری و تصمیم عاقلانه دعوت میکند. اگرچه این شاعر مکتب کلاسیسم به دنبال تبلیغ مسلک خاصی نیست اما خردمندی و اخلاق فردی و اجتماعی را میستاید و به اصلاحات اخلاقی و اجتماعی میاندیشد و سعادت فرد و جامعه را خواهان است. پژوهش حاضر، بازنمایی اصول کلاسیسم و نئوکلاسیسم را در شعر پروین اعتصامی به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نقد تطبیقی بررسی و تحلیل کرده، نشان داده است که این شاعر معاصر به خردورزی، اخلاقمداری، آرمانگرایی و دوری از ناهنجاری گرایش دارد و در بند رستگاری ملی است. پروین میان سنت و مدرنیته ارتباطی مفید برقرار کرده است؛ یعنی هم دستاوردها و آموزههای سنتی را ارج مینهد و هم با رویِ باز به استقبال مضامین و افکار نو میرود، همان اصلی که در نگاه نئوکلاسیکها مهم است. عقلستایی و عقلانیتسرایی خمیرمایه اصلی شعر این شاعر عصر مشروطه است. او هم اختیار انسان را تبلیغ میکند و هم در انتخاب طرفین مناظرههایش شیوهای نو و روزآمد دارد.
تفاصيل المقالة
یکی از ویژگیهای شعر دورة مشروطه، بهرهبرداری شاعران از عناصر اسطورهای است. شاعران با اشاره به نام و وقایع زندگی شاهان و پهلوانان ایران باستان، کوشیدهاند مخاطبان خویش را به تحرک وادارند. هر چند شاعران برجستة عصر مشروطیت کمابیش به این امر توجه داشتهاند، اما شیوة برخور أکثر
یکی از ویژگیهای شعر دورة مشروطه، بهرهبرداری شاعران از عناصر اسطورهای است. شاعران با اشاره به نام و وقایع زندگی شاهان و پهلوانان ایران باستان، کوشیدهاند مخاطبان خویش را به تحرک وادارند. هر چند شاعران برجستة عصر مشروطیت کمابیش به این امر توجه داشتهاند، اما شیوة برخورد آنها با عناصر اسطورهای یکسان نیست. در این میان، شاعرانی چون ادیبالممالک و بهار با برداشتی کلاسیکگونه و معتدل در معرفی اساطیر ایرانی و استفاده از آنها برای آگاهی مردم از شرایط نابسامان دورة مشروطه، کوشیده و شعرایی چون عارف قزوینی، نسیم شمال و میرزاده عشقی بنا بر اقتضای اجتماع دوران خود به صورت افراطی اساطیر را وسیلة بیان مسائل وطنی و اوضاع آشفتة عصر خویش قرار دادهاند. برخی مضامین اسطورهای در شعر این دوره صورت کلیشهای دارد و پیوند معناداری با جریانات سیاسی ـ اجتماعی عصر مشروطه ندارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications