پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی با هدف شناسایی و فهم تجربه زیسته دانش آموزان افغانستانی از تعاملات و ارتباطات درون مدرسهای در دوره متوسطه است که با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام گرفته است. روش نمونه گیری در این پژوهش روش نمونه گیری هدفمند است که در مطالعات پدیدارشناسی بیشت أکثر
پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی با هدف شناسایی و فهم تجربه زیسته دانش آموزان افغانستانی از تعاملات و ارتباطات درون مدرسهای در دوره متوسطه است که با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام گرفته است. روش نمونه گیری در این پژوهش روش نمونه گیری هدفمند است که در مطالعات پدیدارشناسی بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. بدین منظور، دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12نفر از دانش آموزان افغانستانی که در سال تحصیلی 1400-1399 در مدارس متوسطه دوره اول در منطقه 7 تهران در حال تحصیل بودند، به دست آمد. به این ترتیب که با 10 نفر مصاحبه به عمل آمد و در مصاحبه دهم نکته جدیدی یافت نشد ولی برای اطمینان، پژوهشگر مصاحبه را تا نفر دوازدهم ادامه داد تا از به حد اشباع رسیدن، اطمینان حاصل نماید. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته، ژورنال نویسی، مشاهده میدانی و یادداشت برداری بود. یافته ها با استفاده از روش ون منن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها بیانگر آن است که حقایقی نظیر تحقیر دانش آموزان افغانستانی، رفتارهای تبعیض آمیز برخی معلمان نسبت به دانش آموزان افغانستانی، خودسانسوری، وجود دو دستگی میان دانش آموزان، به حاشیه رانده شدن، درجه دوم تلقی شدن، دیده نشدن و سکوت اجباری در میان دانش آموزان افغانستانی به دست آمد. برای بررسی روایی و اعتبار پژوهش از روش بررسی متخصصان، اجماع داده ها به معنای استفاده از منابع چندگانه دادهها و اجماع روش شناسی یعنی استفاده از دو روش یا بیشتر در این پژوهش بهره برده شده است.
تفاصيل المقالة
نظریه های یادگیری به طراحی برنامه های آموزشی مطلوب کمک میکنند. یکی از این نظریه ها، نظریه ی یادگیری زاینده است که توسط ویتراک ابداء شد. در سیستم های آموزشی مختلف به روشهای نوین آموزش ریاضی توجه کمی مبذول شده است که یکی از این روش ها، آموزش مبتنی بر نظریه یادگیری زایشی أکثر
نظریه های یادگیری به طراحی برنامه های آموزشی مطلوب کمک میکنند. یکی از این نظریه ها، نظریه ی یادگیری زاینده است که توسط ویتراک ابداء شد. در سیستم های آموزشی مختلف به روشهای نوین آموزش ریاضی توجه کمی مبذول شده است که یکی از این روش ها، آموزش مبتنی بر نظریه یادگیری زایشی می باشد. هدف اصلی این پژوهش ارائه یک برنامه ی آموزشی برای آموزش مفاهیم ریاضی به دانش آموزان دوره متوسطه اول است که منجر به دستیابی یادگیرنده به فهم عمیق از محتوای آموزشی ریاضی شود و در آن یادگیرنده نقش فعالی در جریان یادگیری ایفا نماید، معناها و رابطه ها توسط او به وجود آید و معلم فقط نقش تسهیل گری داشته باشد. در این پژوهش، با روش فراترکیب و رویکردی سنتزپژوهانه بر اساس مدل هفت مرحله ای سندلوسکی- بارسو به بررسی پژوهش های انجام شده در این راستا پرداخته شد. حوزه مورد مطالعه شامل 57 پژوهش متناسب با هدف مورد نظر بود، که از بین آنها 19 مقاله و یک پایان نامه به کمک ابزار گلین انتخاب شدند. مفاهیم استخراجی از این بررسی با روش کد گذاری باز در قالب 131 مفهوم و 32 مقوله فرعی خلاصه شدند که در نهایت 9 مقوله اصلی بدست آمد. سپس با توجه به نتایج بدست آمده برنامه آموزشی ریاضی ویژه دانش آموزان متوسطه اول طراحی شد. روایی محتوایی برنامه آموزش ریاضی با روش لاوشه P: 0/05 بدست آمد.
تفاصيل المقالة
پ‍‍ژوهش حاضر، با هدف مقایسه مهارتهای خودتنظیمی دانشآموزان مدارس دوره متوسطه اول هوشمند و سنتی استان مازندران در سال 1393 انجام گرفته است. روش پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسهای است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشآموزان دوره متوسطه اول هوشمند و عادی استان م أکثر
پ‍‍ژوهش حاضر، با هدف مقایسه مهارتهای خودتنظیمی دانشآموزان مدارس دوره متوسطه اول هوشمند و سنتی استان مازندران در سال 1393 انجام گرفته است. روش پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسهای است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشآموزان دوره متوسطه اول هوشمند و عادی استان مازندران بود. از میان آنها، به روش نمونهگیری خوشهای تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند (200 نفر از دانشآموزان مدارس هوشمند و 200 نفر از دانشآموزان مدارس سنتی). برای گردآوری دادهها، پرسشنامه مهارتهای خودتنظیمی پنتریچ و دی گروت (1990) با پایایی 0/92استفاده شده است. روشهای آماری مورد استفاده، شامل آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (t گروههای مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری) بوده است. یافتهها نشان داد که مهارتهای خودتنظیمی در دانشآموزان دوره متوسطه اول هوشمند و سنتی دارای تفاوت معناداری است. همچنین، باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیم دانشآموزان در مدارس هوشمند بیشتر از دانشآموزان مدارس غیرهوشمند است. بهنظر میرسد، بهکارگیری فنآوری اطلاعات و ارتباطات، از طریق برنامه هوشمندسازی مدارس در استان مازندران به خوبی توانسته است مهارتهای خودتنظیم دانشآموزان را ارتقاء دهد.
تفاصيل المقالة
آموزش چندفرهنگی در هدف اول خود به دنبال تربیت افرادی است که نه تنها نسبت به فرهنگ خود قدردان هستند، بلکه برای سایر فرهنگ ها نیز ارزش و احترام قائلند و آنها را باعث قوت و پیشرفت فرهنگ خودشان می دانند. تحقیق حاضر، با هدف بررسی تجربه زیسته دبیران زن در خصوص آموزش چندفرهنگی أکثر
آموزش چندفرهنگی در هدف اول خود به دنبال تربیت افرادی است که نه تنها نسبت به فرهنگ خود قدردان هستند، بلکه برای سایر فرهنگ ها نیز ارزش و احترام قائلند و آنها را باعث قوت و پیشرفت فرهنگ خودشان می دانند. تحقیق حاضر، با هدف بررسی تجربه زیسته دبیران زن در خصوص آموزش چندفرهنگی است. به منظور نیل به این هدف از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده شده است. جامعة پژوهش شامل تمامی دبیران زن مشغول به تدریس در سال تحصیلی 1400-1399 در شهر اصفهان بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اشباع داده ها نمونه ها به 12 نفر رسید و با کمک مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته داده ها گردآوری و به شیوه کلایزی با کمک نرم افزار Maxqda18 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج، حاکی از 6 مؤلفه اصلی محتوای آموزشی، شیوه آموزش، تقویت روابط، تطابق محیطی، ارزشیابی متنوع و پذیرش تنوع فرهنگی است که از 110 کد مفهوم اولیه و دسته بندی مقولات به دست آمده است. ابعاد به دست آمده از تجارب دبیران زن از آموزش چندفرهنگی می تواند به عنوان مدلی در برنامه درسی چندفرهنگی سودمند افتد.
تفاصيل المقالة
اهداف: هدف کلی این تحقیق، بررسی و شناسایی میزان توزیع مؤلّفههای کارآفرینی در محتوای درسی کتاب کار و فناوری است. روش: برای نیل به این هدف، از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. تحقیق نشان داده است که در کُتب کار و فناوری پایه های هفتم، هشتم و نهم دوره متوسطه اول- پایه دهم أکثر
اهداف: هدف کلی این تحقیق، بررسی و شناسایی میزان توزیع مؤلّفههای کارآفرینی در محتوای درسی کتاب کار و فناوری است. روش: برای نیل به این هدف، از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. تحقیق نشان داده است که در کُتب کار و فناوری پایه های هفتم، هشتم و نهم دوره متوسطه اول- پایه دهم دوره متوسطه دوم جمعاً 291 مورد به مؤلّفههای کارآفرینی اشاره شده است که از این تعداد، 60 مورد(6/20 %) به مولفههای استقلال-طلبی، 53 مورد (2/18%) به مولفههای آیندهنگری، 51 مورد(5/17 %) به مولفههای کنترل درونی، 48 مورد (4/16%) به مولفههای انگیزه پیشرفت، 40 مورد (7/13 %) به مولفههای خلاقیت و 39 مورد(4/13%) به مولفههای ریسکپذیری پرداخته شده است. علاوه بر این، در سطح پایه تحصیلی، بیشترین توجه به مؤلّفههای کارآفرینی در پایه دهم با 98مورد (6/33%) و کمترین توجه در پایة هفتم دوره متوسطه اول با 56 مورد (24/19 %) مشاهده گردیده است.تفسیر: از این رو، با توجّه به فاصله آشکار و عدم همخوانی برنامه درسی پیشنهادی با برنامه درسی موجود، ضرورت بازنگری و بازاندیشی تمامی ابعاد کارآفرینی در برنامه درسی پیشنهاد میشود. در میان ابعاد کارآفرینی، مولفههای ریسکپذیری و خلاقیت جزء ابعادی است که در کُتب درسی کار و فناوری پایه های هفتم، هشتم و نهم دوره متوسطه اول- پایه دهم دوره متوسطه دوم کمترین توجّه به آن شده است. بنابراین، بیش از همه، برنامهریزان درسی در محتوای کتب درسی باید مولفههای ریسکپذیری و خلاقیت را در محور سیاستگذاری خود قرار دهند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications