در زمان حاضر از رسانههای اجتماعی به صورتی فراگیر جهت انجام فعالیتهای بازاریابی استفاده میشود. با وجود مزایای زیاد هنوز الگوی جامعی برای نظم بخشیدن به کوششهای بازاریابی در این حوزه ارائه نشده است. هدف این مطالعه طراحی و اعتبارسنجی الگوی اثربخش بازاریابی رسانههای اجت أکثر
در زمان حاضر از رسانههای اجتماعی به صورتی فراگیر جهت انجام فعالیتهای بازاریابی استفاده میشود. با وجود مزایای زیاد هنوز الگوی جامعی برای نظم بخشیدن به کوششهای بازاریابی در این حوزه ارائه نشده است. هدف این مطالعه طراحی و اعتبارسنجی الگوی اثربخش بازاریابی رسانههای اجتماعی در صنعت شیر تهران با رویکرد آمیخته میباشد. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان صنعت شیر تهران است. نمونهگیری بخش کیفی با روش هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. جامعه آماری در بخش کمی نیز شامل مشتریان صنعت شیر تهران است. با استفاده از فرمول کوکران برای جوامع نامعین 384 نفر به عنوان نمونه محاسبه شده است. برای نمونهگیری از روش نمونهگیری خوشهای و افراد در دسترس استفاده گردید. برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیم ساختاریافته و پرسشنامه طیف لیکرت استفاده شده است. جهت تحلیل دادهها در بخش کیفی به روش تحلیل داده بنیاد به شناسایی شاخصهای الگوی بازاریابی رسانههای اجتماعی با استفاده از نرمافزار MAXQDA، مبادرت ورزیده شد. سپس با استفاده از مدلسازی ساختاری- تفسیری و بهکارگیری نرمافزار MICMAC، الگوی اولیهای طراحی گردید. برای اعتبارسنجی و ارائه الگوی نهایی از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزار LISREL استفاده گردید. یافتههای پژوهش نشان داد مؤلفههای مدیریت دانش، نیازسنجی مشتریان و درگیری مشتریان جزء مؤلفههای زیربنایی الگو بوده که بر بازاریابی استراتژیک و کسب مزیت رقابتی شرکت تأثیر میگذارند و به اثربخشی رسانه و وفاداری مشتریان میانجامند.
تفاصيل المقالة
مقدمه: رشد سریع رسانههای اجتماعی فرصتهای زیادی برای فعالان حوزه سلامت ایجاد کرده تا بخش زیادی از فعالیتهای بازاریابی خود را در این حیطه انجام دهند، هدف اصلی پژوهش حاضر درک کامل فاکتورهای اصلی استراتژی محتوا در رسانه اجتماعی اینستاگرام کلینیکهای سلامتی برای افزایش در أکثر
مقدمه: رشد سریع رسانههای اجتماعی فرصتهای زیادی برای فعالان حوزه سلامت ایجاد کرده تا بخش زیادی از فعالیتهای بازاریابی خود را در این حیطه انجام دهند، هدف اصلی پژوهش حاضر درک کامل فاکتورهای اصلی استراتژی محتوا در رسانه اجتماعی اینستاگرام کلینیکهای سلامتی برای افزایش درگیری اعضای جوامع برند است. روش پژوهش: پژوهش حاضر در 2 مرحله انجام گردید، مرحله اول با بررسی مطالعات پیشین و مصاحبه عمقی با 8 خبره بومیبه استخراج مدل اقدام شد و مرحله دوم روابط بین متغیرهای مدل بررسی گردید، از حیث روش، مطالعه موردی چندگانه تبینی (علی) میباشد که 1572 پست اینستاگرام 8 کلینیک سلامتی با روش نتنوگرافی در دوره زمانی 1 ساله کدگذاری و تحلیل گردید. یافتهها: در سطح 95 درصد اطمینان رابطه معنیداری بین نوع محتوا (p<0.001) و هشتگ (p<0.000) با متغیرهای درگیری مشتری وجود دارد و بین چابکی محتوا (p<0.001) با درگیری مشتری (به جزء ذخیره پست و درصد کشف) و بین روز ارسال پست (p<0.001) با متغیرهای درگیری مشتری ( به جزء درصد کشف و تعداد نفرات مشاهده کننده) و بین مفاد محتوا (p<0.001) با درگیری مشتری (به جزء بازدید پروفایل و درصد کشف) و لحن صدا (p<0.002) با درگیری مشتری (به جزء لایک، درصد کشف و فالور جدید ) رابطه معنیداری وجود دارد. نتیجه گیری: فاکتورهای حاصل به کلینیکهای سلامتی کمک میکند تا محتوای بهینه و متناسب با مشتریان جامعه برند خود ایجاد کند که بتواند تعداد اعضای جامعه برند را بالا برده و آنها را با محتوا درگیر کند.
تفاصيل المقالة
هدف از پژوهش حاضر چگونگی تأثیر بکارگیری دانش مشتری در نوآوری و کارآیی محصول جدید میباشد. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و بر اساس نحوه جمعآوری دادهها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری، کارکنان شرکتهای عضو هلدینگ سماسامانه بوده که تعداد 90 نفر از آنان بصورت تصادفی ساده أکثر
هدف از پژوهش حاضر چگونگی تأثیر بکارگیری دانش مشتری در نوآوری و کارآیی محصول جدید میباشد. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و بر اساس نحوه جمعآوری دادهها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری، کارکنان شرکتهای عضو هلدینگ سماسامانه بوده که تعداد 90 نفر از آنان بصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه استاندارد استفاده شده که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج نشان دادند مدل ارائه شده میتواند در حد قوی و با ضریب 80% متغیر کارآیی محصول جدید را پیشبینی کند. ماهیت دانش مشتری بر نوع درگیری مشتری در فرایند توسعه محصول جدید تأثیر دارد. در این مدل سه نوع درگیری مشتری (مشتری به عنوان منبع اطلاعات، مشتری به عنوان همکار نوآور و مشتری به عنوان نوآور) از هم تفکیک شد و نتایج نشان دادند که نوع درگیری مشتری بر کارایی توسعه محصول جدید تأثیر دارد.
تفاصيل المقالة
همآفرینی ارزش با مشتریان الگوی حال و آینده صنعت بانکداری است که عوامل محیطی، اجتماعی و حاکمیتی را در راستای منافع عمومی تلفیق میکند. به نظر میرسد در بستر و زمینه محیطی صنعت بانکداری کشور دستیابی به همآفرینی ارزش با مشتریان قابل تحقق است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگو أکثر
همآفرینی ارزش با مشتریان الگوی حال و آینده صنعت بانکداری است که عوامل محیطی، اجتماعی و حاکمیتی را در راستای منافع عمومی تلفیق میکند. به نظر میرسد در بستر و زمینه محیطی صنعت بانکداری کشور دستیابی به همآفرینی ارزش با مشتریان قابل تحقق است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی همآفرینی ارزش با مشتریان در صنعت بانکداری (مورد مطالعه: بانک ملت) انجام شده است. این پژوهش از منظر هدف یک پژوهش اکتشافی است که با روش پژوهش آمیخته و مبتنی بر استدلالی قیاسی-استقرایی صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان نظری (اساتید بازاریابی) و خبرگان تجربی (مدیران صنعت بانکداری) است. نمونهگیری به روش غیراحتمالی و به صورت هدفمند صورت گرفته است. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه میباشد. جهت تحلیل مصاحبههای تخصصی، تحلیل کیفی پدیدارشناسی بهکار گرفته شده است. همچنین شاخصهای شناسایی شده با روش دلفی فازی اعتبارسنجی شده است. در نهایت به ارائه مدل نهایی پژوهش با روش دیمتل فازی پرداخته شده است. تحلیل دادههای پژوهش در فاز کیفی با نرمافزار MaxQDA و در فاز کمی با نرمافزار Matlab انجام شده است. براساس نتایج این پژوهش براساس الگوی اولیه طراحی شده مشخص گردید استراتژی همآفرینی ارزش بر مدیریت دانش سازمانی و مدیریت منابع انسانی اثر دارد. این دو مقوله نیز بر مدیریت تجربه مشتریان تاثیر میگذارند. مدیریت تجربه مشتریان نیز همآفرینی ارزش راهبردی و مهارت توسعه خدمات را تحت تاثیر قرار میدهد.
تفاصيل المقالة
صنعت مد یکی از تاثیرگذارترین صنعت ها بر محیط زیست است. به نظر می رسد که این یک صنعت بسیار مصرف کننده با نرخ بازیافت نسبتاً پایین است. از طرفی سبک زندگی سبز به عنوان یکی از سبکهای زندگی مدرن و دغدغه بسیاری از مصرفکنندگان، بخش مهمی از فعالیتهای بازاریابان را به خود اخت أکثر
صنعت مد یکی از تاثیرگذارترین صنعت ها بر محیط زیست است. به نظر می رسد که این یک صنعت بسیار مصرف کننده با نرخ بازیافت نسبتاً پایین است. از طرفی سبک زندگی سبز به عنوان یکی از سبکهای زندگی مدرن و دغدغه بسیاری از مصرفکنندگان، بخش مهمی از فعالیتهای بازاریابان را به خود اختصاص داده است. لذا هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل موثر در درگیری مشتری بر قصد خرید محصولات سازگار با محیط زیست در صنعت مد و لباس پایدار است. این پژوهش از نظر روش پیمایشی و در حیطه تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش، مشتریان چرم مشهد در نمایندگیهای شهر مازندران است، که به روش نمونه گیری تصادفی ساده مشتریان انتخاب شده است. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامهای با 22 سوال بود که روایی صوری آن با استفاده از نظر خبرگان، روایی سازۀ آن با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و در نهایت، پایایی آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ تایید شد. تحلیل دادهها با کمک آزمون معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS22 و لیزرل انجام شد. نتایج در پایان حاکی از آن است که متغیرهای آگاهی مد، ریسک ادراک شده و ارزش پایدار تاثیر معناداری بر درگیری مشتری دارد؛ همچنین درگیری مشتری تاثیر معناداری بر قصد خرید محصولات سازگار با محیط زیست در صنعت مد و لباس پایدار در بین مشتریان چرم مشهد دارد.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی از نوع توصیفی پیمایشی است که به بررسی تأثیر شیوههای الکترونیکی بازاریابی دهانبهدهان بر قصد استفاده از بانکداری همراه با توجه به نقش اعتماد و درگیری مشتری در بین مشتریان بانک ملت در شهر تهران پرداخته است، با توجه به نامحدود بودن جامعه آماری أکثر
پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی از نوع توصیفی پیمایشی است که به بررسی تأثیر شیوههای الکترونیکی بازاریابی دهانبهدهان بر قصد استفاده از بانکداری همراه با توجه به نقش اعتماد و درگیری مشتری در بین مشتریان بانک ملت در شهر تهران پرداخته است، با توجه به نامحدود بودن جامعه آماری تعداد بر اساس جدول کرجشی مورگان 384 نفر از طریق نمونهگیری در دسترس برای پاسخگویی به پرسشنامه بهعنوان ابزار جمعآوری اطلاعات انتخاب شدند و اطلاعات گردآوریشده پس از تعیین روایی و پایایی پرسشنامه و اطمینان از استاندارد بودن آن از طریق معادلات ساختاری و نرمافزار اسمارت پی ال اس تجزیهوتحلیل شدند، نتایج پژوهش نشان داد که کیفیت استدلال، ظرفیت، ثبات و اعتبار منبع بر اعتماد به بانکداری و قصد استفاده از بانکداری همراه تأثیر مثبت و معنیدار دارند، ولی حجم بازاریابی فقط بر قصد استفاده از بانکداری همراه تأثیرگذار بوده است. همچنین درگیری مشتری ارتباط بین شیوههای الکترونیکی دهانبهدهان و اعتماد به بانکداری را تعدیل میکند.با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت بانک ملت و سایر بانک ها می توانند شیوههای الکترونیکی بازاریابی دهانبهدهان برای توسعه و گسترش فعالیت های خود استفاده کنند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications