کشورهای زیادی در سراسر دنیا با مشکلات مهمی در زمینه مدیریت منابع آب روبه رو شده اند. کشورهای در حال توسعه به دلایلی مانند فساد، فقدان جامعه مدنی و ناکارایی ساختار اداری و در کشورهای صنعتی یا توسعه یافته مسایلی مانند الگوی مصرف ناپایدار، استفاده بیش از حد از منابع و ... أکثر
کشورهای زیادی در سراسر دنیا با مشکلات مهمی در زمینه مدیریت منابع آب روبه رو شده اند. کشورهای در حال توسعه به دلایلی مانند فساد، فقدان جامعه مدنی و ناکارایی ساختار اداری و در کشورهای صنعتی یا توسعه یافته مسایلی مانند الگوی مصرف ناپایدار، استفاده بیش از حد از منابع و ... نظام حکمرانی آب را با چالشهایی روبه رو ساخته است. در ایران نیز مشکل کم آبی به شکلی بحرانی، جدی و فراگیر شده که بسیاری از بخش¬ها اعم از اقتصاد، اجتماع، محیط زیست، کشاورزی و ... را درگیر ساخته است. از آنجا که حکمرانی آب به همه¬ی فعالیت¬هایی که در فرایند سیاست¬گذاری و تصمیم¬گیری درباره¬ی توسعه و مدیریت منابع آب نقش دارند اطلاق می¬شود و بیانگر یک تغییر در مناسبات دولت - جامعه در کشورهایی است که فعالیت¬های مرتبط با آب را به شکل اساسی توسعه داده¬اند، باتوجه به شرایط موجود و بحران آب جهانی، ضرورت یک تغییر اساسی در مدیریت منابع آب اجتناب ناپذیر است. نتایج تحقیقات نشان می¬دهد بحران آب در ایران خصوصا در مورد رودخانه زاینده¬رود در کنار سایر عوامل، ناشی از عدم مدیریت آب و بی¬توجهی به نقش حکمرانی آب است. از سویی حکمرانی خوب به عنوان نوعی از حکمرانی که رفاه عمومی و حقوق فردی را توامان تضمین می¬کند شاخص¬هایی دارد که به عنوان پایه¬های اساسی موردنیاز ارزیابی وضعیت حکمرانی آب در هر منطقه به شمار می¬روند. پرآب ترین رودخانه¬ی فلات مرکزی ایران، رودخانه¬ی زاینده-رود اصفهان، هرسال بیشتر از سال قبل دچار تشدید روند خشک شدن بوده که پیامدهای متعددی داشته و چاره¬ی بحران آب در این منطقه، گذار به حکمرانی خوب، کارآمد و سازگار با شرایط تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی منطقه است. هدف مقاله حاضر که به روش مروری و با کمک منابع کتابخانه¬ای و اینترنتی تهیه شده، بررسی نقش حکمرانی خوب در مدیریت بحران آب رودخانه زاینده¬رود اصفهان است.
تفاصيل المقالة
مشکلات مربوط به منابع آبی کشور تنها ناشی از محدودیت منابع نبوده و بخش مهمی از آن مدیریتی است. هرگونه تغییر رویه و اصلاح خطمشی در حوزه چارچوبها و فرآیندهای مدیریتی مرتبط با موضوع آب، نیازمند اتخاذ رویکردی چندجانبه و میانرشتهای در سیستمهای مختلف است. در ادبیات موضوع، أکثر
مشکلات مربوط به منابع آبی کشور تنها ناشی از محدودیت منابع نبوده و بخش مهمی از آن مدیریتی است. هرگونه تغییر رویه و اصلاح خطمشی در حوزه چارچوبها و فرآیندهای مدیریتی مرتبط با موضوع آب، نیازمند اتخاذ رویکردی چندجانبه و میانرشتهای در سیستمهای مختلف است. در ادبیات موضوع، حکمرانی آب پاسخگوی رویکرد جامع چندبعدی به موضوع مدیریت آب می باشد. این پژوهش که برمبنای هدف، کاربردی و برپایه یک چارچوب کلان نظری و با بکارگیری روش تحقیق ترکیبی؛ شامل ابتدا روش کیفی تحلیل مضمون با کدگذاری و تشکیل شبکه مضامین از قوانین بالادستی و مصاحبههای نیمه ساختاریافته با خبرگان و سپس روش کمی دیمتل بر اساس تکنیک مقایسه زوجی، به بررسی ساختارمند عوامل موثر بر حکمرانی آب در ایران میپردازد. نتایج بدست آمده به تفکیک ابعاد مختلف، شامل مدیریت و سیاستگذاری، حقوقی و قانونی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و محیطزیستی، میزان تأثیرگذاری متقابل هر حوزه را معین نمود و نشان داد که کارآمدی قوانین آب (بعد حقوقی-قانونی)، لزوم برخورداری از خط مشیها و سیاست گذاریهای کلان (بعد سیاست گذاری و مدیریت) و نقش نهاد سیاست در حوزههای آبی (بعد سیاسی)، دارای بیشترین تأثیرگذاری بر سایر عوامل بودند و نتیجه گیری می گردد که خط مشیهای اصلی در نظام فعلی حکمرانی آب در کشور می بایست براساس آنها تدوین گردد.
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: مشارکت بهره برداران در مدیریت و بهره برداری از آب و انرژی نقش محوری در کاهش مخاطرات ناشی از کمبود منابع آب، تغییر اقلیم، آلودگی منابع آب، تولید گازهای گلخانه ای و اختلافات محلی و منطقه ای دارد.
روش بررسی: در این مطالعه با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، چالش أکثر
زمینه و هدف: مشارکت بهره برداران در مدیریت و بهره برداری از آب و انرژی نقش محوری در کاهش مخاطرات ناشی از کمبود منابع آب، تغییر اقلیم، آلودگی منابع آب، تولید گازهای گلخانه ای و اختلافات محلی و منطقه ای دارد.
روش بررسی: در این مطالعه با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، چالش های ارتقاء مشارکت ذینفعان در مدیریت آب و انرژی بررسی و مورد تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که فقدان اطلاع رسانی مناسب، عدم توجه به نظرات ذینفعان و تعامل ضعبف برنامه ریزان و مردم در مدیریت و بهره برداری از منابع آب از موانع شکل گیری مشارکت بهره برداران است. از طرف دیگر فقدان الزام قانونی به اطلاع رسانی دستگاههای اجرایی و نواقص ساختاری و اجرایی کمیسیون رسیدگی به امور آبهای زیرزمینی به عنوان مرجع حل و فصل اختلافات از موانع دسترسی عادلانه به محاکم به منظور مشارکت ذینفعان محسوب می گردد.
نتیجه گیری: در راستای تقویت مشارکت بهره برداران در مدیریت عدضه و تقاضای آب ، رفع نواقص ساختاری و قانونی ، الزام به تعامل با بهره برداران در اجرای هر گونه طرح حفاظت و بهره برداری از منابع آب و همچنین الزام به انجام مطالعات ارزیابی اثرات زیست محیطی طرح های توسعه منابع آب مورد تاکید قرار دارد.
تفاصيل المقالة
حفظ امنیت غذایی یکی از الزامات توسعه میباشد اما سیاست توسعه کشاورزی در ایران منجر به توسعه ناپایدار شده است. هدف مقاله حاضر، شناسایی تاثیر توسعه کشاورزی بر ناپایداری منابع آب زیرزمینی است. اکثر مطالعات به مدیریت سخت افزاری دولت در بخش کشاورزی و مزمت این حوزه تاکید کر أکثر
حفظ امنیت غذایی یکی از الزامات توسعه میباشد اما سیاست توسعه کشاورزی در ایران منجر به توسعه ناپایدار شده است. هدف مقاله حاضر، شناسایی تاثیر توسعه کشاورزی بر ناپایداری منابع آب زیرزمینی است. اکثر مطالعات به مدیریت سخت افزاری دولت در بخش کشاورزی و مزمت این حوزه تاکید کردهاند اما این مقاله با مطالعه جامعه پژوهشی ضمن بررسی نقش یکجانبه دولت به توصیه سیاستی و بررسی روشهای پایدار توسعه کشاورزی جهت حفظ منابع آب زیرزمینی پرداخته است. پژوهش حاضر با کمک روش تحلیلی مورد آسیب شناسی قرار گرفته است. رشد اقتصادی و ترویج کشاورزی در کنار استفاده پایدار آب را از میان اهداف توسعهپایدار به عنوان سند سازمان ملل برگزیدیم. مقاله حاضر با بررسی برنامههای توسعه کشور به عنوان سند بالادستی، نتیجه میگیرد ازآنجاکه در عمل شاهد بر هم خوردن توازن تولید و مصرف بودهایم، سیاست توسعه کشاورزی از سوی دولت با کمتوجهی به مشارکت ذینفعان در حفظ موجودی آب، موازین توسعه پایدار را زیر پاگذاشته است. با توجه به اینکه لازمه توسعهپایدار، درک اهمیت چرخه آب است، درآخر پیشنهاد میشود با تکیه بر حکمرانی خوب و مدیریت به هم پیوسته میتوان از بازیگران محلی و پژوهشهای صورت گرفته برای دستیابی به توسعه کشاورزی پایدار بهره برد.
تفاصيل المقالة
تاکنون در کشور رویکرد مدیریت تأمین به عنوان رویکرد غالب در مدیریت منابع آب بوده که نتیجه این رویکرد مدیریتی، سطح آبهای سطحی و زیرزمینی را بطور معناداری کاهش داده است. شرایط ناترازی توسعه کشور و صیانت از منابع آب با پدیدار شدن پدیده تغییر اقلیم تشدید شده است، این شرایط أکثر
تاکنون در کشور رویکرد مدیریت تأمین به عنوان رویکرد غالب در مدیریت منابع آب بوده که نتیجه این رویکرد مدیریتی، سطح آبهای سطحی و زیرزمینی را بطور معناداری کاهش داده است. شرایط ناترازی توسعه کشور و صیانت از منابع آب با پدیدار شدن پدیده تغییر اقلیم تشدید شده است، این شرایط مدیران اجرایی سازمان آب و برق خوزستان را برآن داشت تا در خشکسالی 1400، با تغییر رویکرد از مدیریت تأمین به مدیریت مصرف تجربه جدیدی را ثبت نمایند. هدف از این مقاله مقایسه نتایج کمی حاصل از دو رویکرد مدیریتی استفاده شده در دو پدیده خشکسالی مشابه در سالهای اخیر با استفاده از روش مدیریت تطبیقی میباشد. این مطالعه از منظر هدف، کاربردی و عِلّی، از نظر فرآیند اجرا تحقیقِ کمی، از نظر منطق اجرا قیاسی-استقرایی و از منظر نحوه جمعآوری دادهها، توصیفی-پیمایشی میباشد. مقایسه حجم آب توزیع شده با رویکرد قدیمی در خشکسالی 1392 و حجم آب توزیع شده با رویکرد جدید در خشکسالی 1400 نشان میدهد که انتخاب رویکرد جدید در سطح 34272 هکتار از اراضی کشاورزی تحت کشت تابستانه در حوضه آبریز کرخه جنوبی، باعث صرفهجویی آب به میزان 692 میلیون متر مکعب شده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications