عشق یکی از مقولههای پرتکرار و پرطرفدار در محدوده علایق و احساسات انسانی و خصوصاً در قلمرو زبان مکتوب بشری است. هر کسی از ظن خود و از نی خویش عشق را می سراید.گرچه از دو دریچه عشق حقیقی و مجازی به عشق نگریسته شده است و عشق مجازی صرفاً در هیأت معشوقی زمینی رؤیت شده، لکن گ أکثر
عشق یکی از مقولههای پرتکرار و پرطرفدار در محدوده علایق و احساسات انسانی و خصوصاً در قلمرو زبان مکتوب بشری است. هر کسی از ظن خود و از نی خویش عشق را می سراید.گرچه از دو دریچه عشق حقیقی و مجازی به عشق نگریسته شده است و عشق مجازی صرفاً در هیأت معشوقی زمینی رؤیت شده، لکن گاهی عشق حقیقی در پیکره معشوق زمینی تجلی می یابد از قبیل عشق فرزند به مادر یا بالعکس. عشق مجازی در چارچوب عشق زمینی و معشوقه زیبارو خلاصه نمیشود، بلکه به موضوعات عمیق تری چون عشق به آزادی، وطن و فرزند و... گسترش می یابد. نزار قبانی و منزوی شاعران عاشقانه سرایی بودند صاحب سبک، که توانسته اند ادبیات کلاسیک را به ادبیات معاصر پیوند بزنند. هر دو شاعر در پی ایجاد زبان جدیدی برای بیان عشق هستند و عشق را امری مقدس می دانند. نگاه نزار قبانی به زن ارتباط نزدیکی با موضوع سیاست، وطن و آزادی دارد و سعی در متعالی کردن ارزش های انسانی زن دارد. زن در اشعار وی مصداق معینی ندارد و منظور او عموم زنان عرب است ولی در شعر منزوی از زنی مشخص سخن گفته می شود. هر دو جوهره اصلی اشعار خود را از مادر می دانند و اشعار زیبایی در وصف مادر، پدر، همسر و فرزند سروده اند.
تفاصيل المقالة
إنّ الشعراء والکتاب فی العصور المختلفة تناولوا موضوع المرأة، وهی کانت وما تزال تلعب دور الحبیبة فی شعر الشعراء؛ ونجد هذا الحب فی الأدب الفارسی والأدب العربی کثیراً وفی الواقع له دور هام فی الشعر والنثر. إنّ قبانی باعتباره "شاعر المرأة" زعیم فی هذا الموضوع علی صعید الشعر أکثر
إنّ الشعراء والکتاب فی العصور المختلفة تناولوا موضوع المرأة، وهی کانت وما تزال تلعب دور الحبیبة فی شعر الشعراء؛ ونجد هذا الحب فی الأدب الفارسی والأدب العربی کثیراً وفی الواقع له دور هام فی الشعر والنثر. إنّ قبانی باعتباره "شاعر المرأة" زعیم فی هذا الموضوع علی صعید الشعر العربی المعاصر، ومنزوی الشاعر الإیرانی المعاصر هو الذی جعل المرأة عمود شعره ویمکن أن نلقبه "شاعر المرأة" أیضاً. یمکننا القول أنّ المشترکات فی أشعار قبانی ومنزوی من حیث الشکل والمضمون کثیرة جداً؛ علی هذا نحن نقصد فی هذا المقال أن نقارن صورة المرأة فی أشعار الشاعرین، وقد اخترنا المنهج الفنی والجمالی لدراسة هذا الموضوع. إننا نرید فی هذا المقال أن نقارن صورة المرأة فی أشعار الشاعرین؛ وقد اخترنا المنهج الفنی والجمالی فی هذا الموضوع.
تفاصيل المقالة
یُعدُّ الحزن مَعلماً بارزاً فی أشعار منزوی وعبدالصبور وله دوافع ذاتیة وسیاسیة. رغم المزید من القواسم المشترکة التی نستقصیها بین الشاعرین ثمّة فوارق بینهما ومن أبرزها أنّ دور الدوافع الذاتیة المثیرة للحزن فی نفس منزوی أکبر وأشدّ من البواعث السیاسیة. زدْ علی ذلک أنّ الحزن أکثر
یُعدُّ الحزن مَعلماً بارزاً فی أشعار منزوی وعبدالصبور وله دوافع ذاتیة وسیاسیة. رغم المزید من القواسم المشترکة التی نستقصیها بین الشاعرین ثمّة فوارق بینهما ومن أبرزها أنّ دور الدوافع الذاتیة المثیرة للحزن فی نفس منزوی أکبر وأشدّ من البواعث السیاسیة. زدْ علی ذلک أنّ الحزن فی کثیر من الأحیان یؤدّی إلی بروز حالة من التشاؤم فی نفس منزوی؛ وعلی نقیض ما نجده فی منزوی فإنّ الحزن لدی عبدالصبور بات فی الأغلب حصیلة المشاکل والخطوب الناجمة عن القضایا السیاسیة والاجتماعیة. ثمّ إنّ الحزن لدیه لم یرتقِ إلی مستوی التشاؤم بل تظلّ ملامح التفاؤل طاغیة علی شعره. علی أیة حال فإنّ أشعار الشاعرین جاءت صورة مختزلة عن حیاة الإنسان الیوم بکلّ ما تنطوی علیه من آلامٍ وآمال. یهدف هذا المقال إلی دراسة ظاهرة الحزن فی شعر عبدالصبور ومنزوی وذلک بالاعتماد علی المنهج التحلیلی والتوصیفی المتّبع للمدرسة الأمریکیة.
تفاصيل المقالة
استفاده از تمثیل در شعر و بهکارگیری آن در متون ادبی، یکی از عناصری است که باعث تقویت زیباییشناسی آثار ادبی و کیفیت بخشیدن به اصالت ادبی در متن میشود. با توجه به جایگاه ادبی و تاًثیر حسین منزوی بر غزل و غزلسرایان معاصر، ضرورت تحقیق دربارهی اشعار وی کاملا واضح است. در أکثر
استفاده از تمثیل در شعر و بهکارگیری آن در متون ادبی، یکی از عناصری است که باعث تقویت زیباییشناسی آثار ادبی و کیفیت بخشیدن به اصالت ادبی در متن میشود. با توجه به جایگاه ادبی و تاًثیر حسین منزوی بر غزل و غزلسرایان معاصر، ضرورت تحقیق دربارهی اشعار وی کاملا واضح است. در جستار پیشرو چگونگی کاربرد انواع تمثیل در غزلیات منزوی مورد بررسی قرار گرفت و با استناد به شواهد مثال، به دست آمد که این آرایهی ادبی، از جایگاه ویژهای در غزلیات او برخوردار است. از آنجا که ماهیت این آرایه وابسته به متون و داستانها و اشعار ذهنآشنای پیشین است، به طبع ظرفیت چندانی برای آفرینش و نوآوری در آن وجود ندارد و منزوی نیز در اندک مواردی، در نحوهی کاربرد و بهرهگیری مفهومی از تمثیلها، خلاقیتی از خود نشان داده است. دربارهی شعر و اندیشهی حسین منزوی، مقالاتی نوشته شده ولی تا کنون به طور خاص در زمینهی تمثیل در غزل منزوی تحقیقی صورت نگرفته. در این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی، به بررسی این پرسش که میزان توجه و استفادهی منزوی از انواع تمثیل و خلاقیتش در بهکارگیری تمثیلهای شعری تا چه حد بوده است؟ پرداخته شد.
تفاصيل المقالة
در میان عناصر فکری و اندیشه، مسأله انتظار و آزادیخواهی و ظلم ستیزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که برگرفته از مکتب شیعی و ادیان آسمانی، به ویژه اسلام است که قدرت خارق العاده ی آن و تأثیرات گسترده اش در مسیر حرکت اجتماعی و سیاسی جامعه ما و نگرش های معرفتی و اخلاقی و عرف أکثر
در میان عناصر فکری و اندیشه، مسأله انتظار و آزادیخواهی و ظلم ستیزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که برگرفته از مکتب شیعی و ادیان آسمانی، به ویژه اسلام است که قدرت خارق العاده ی آن و تأثیرات گسترده اش در مسیر حرکت اجتماعی و سیاسی جامعه ما و نگرش های معرفتی و اخلاقی و عرفانی در ادوار مختلف، انکار ناپذیر است.منزوی در مجموعه آثار خود در دو قالب شعری غزل و مثنوی بطور صریح به مسئله موعود و انتظار پرداخته است که این بیانگر آن است که وی نیز همانند دیگر منتظران ظهور حقیقت باور قلبی بر این امر داشته است و می توان گفت که حتی در سروده های عاشقانۀ وی نیز نوعی رابطۀ انتظار-امید، تأویل معشوق به مهدی (ع) و قطعی بودن آمدن منجی وجود دارد.در این مقاله تلاش می شود ماهیت مسأله انتظار و آزادی خواهی و مقاومت و ماهیت اعتراض مسئله انتظار در جریان فکری و ظلم ستیزی با تکیه بر غزلیات حسین منزوی مورد بررسی قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی ساختار تصویرهای شعری حسین منزوی و محمدعلی بهمنی پرداخته شده است. به همین منظور نخست غزلیات منزوی و سپس غزلیات بهمنی بررسی شده و پس از بررسی غزلیات، تطبیق و تحلیل میان این دو غزل پرداز معاصر صورت گرفته است. روش کار در بدین گونه است که غزلیات ای أکثر
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی ساختار تصویرهای شعری حسین منزوی و محمدعلی بهمنی پرداخته شده است. به همین منظور نخست غزلیات منزوی و سپس غزلیات بهمنی بررسی شده و پس از بررسی غزلیات، تطبیق و تحلیل میان این دو غزل پرداز معاصر صورت گرفته است. روش کار در بدین گونه است که غزلیات این دو شاعر در حوزة تصویر (صورخیال) بررسی شده است. هنجارگریزیها و نوآوری های این دو غزل پرداز در هر کدام از این بخش ها با توجه به غزلیات منتخب صورت گرفته و برخی نقاط ضعف و قوت آنها نیز بیان شده است. گفتنی است که غزلیات و ابیاتی که از این دو شاعر برای نمونه ذکر شده است به گونه ای انتخاب شده است که هم نشان دهندة سبک شخصی این دو شاعر باشد و هم بتواند تمایز و تشابه احتمالی این دو را نشان بدهد. این مطالعه با هدف یافتن انحرافات زبانی در غزلهای مونزاوی با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چارچوب ساختارگرایی و براساس مدل انحراف لیچ انجام شد. بر این اساس، انحرافات و خلاقیت های هنری شاعر اغلب برای سادگی در زبان شعر و رویکرد آن به زبان مشترک (ساده و غیرممکن) جستجو می شود. به طور کلی، متداول ترین نوع انحراف در غزل منزوی از نظر کیفی و کمی ، انحراف معنایی است. روش این تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی با فن کتابخانه ای می باشد.
تفاصيل المقالة
ادبیّات غنائی، کهنترین نوع ادبی است که شاعر در آن حقیقت وجودی خود را به نمایش میگذارد و در آن عواطف شخصی خود نسبت به زندگی و جامعه را بیان میسازد، بهگونهای که میتوان واقعیّتهای اجتماعی و جامعه را بهصورت بازتاب عینی و بهصورت جزئی و محدود در آثار ادبی مشاهده کرد. أکثر
ادبیّات غنائی، کهنترین نوع ادبی است که شاعر در آن حقیقت وجودی خود را به نمایش میگذارد و در آن عواطف شخصی خود نسبت به زندگی و جامعه را بیان میسازد، بهگونهای که میتوان واقعیّتهای اجتماعی و جامعه را بهصورت بازتاب عینی و بهصورت جزئی و محدود در آثار ادبی مشاهده کرد. هدف از مطالعۀ اجتماعیات در شعر، بیشتر برای تحلیل دغدغهها و مسائل اجتماعی آن دوره است. حسین منزوی(1325-1383) از جمله بزرگ ترین غزلسرایان عصر حاضر، که به غزل عاشقانه شهرت یافته است؛ موضوع غزلهای او بیشتر پیرامون عشق است و بااینحال به مسائل اجتماعی و سیاسی هم در غزلهای خود پرداخته است. معشوق در غزل منزوی، چهرۀ متفاوت به خود گرفته و این امر حاکی از نگرش متفاوت شاعر به موضوع عشق است. منزوی در توصیف پردازیهای خود دارای سبک شخصی و ویژهای است که شعرش با دیگر شاعران همعصرش متمایز شده است. در سروده های غنائی او، مضامین متفاوت و دوگانهای پیرامون موضوعات و مسائل غنائی، اجتماعی و مذهبی میتوان دید. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانهای، اجتماعیات و مسائلی مرتبط با آن را در غزلهای منزوی بررسی نماید و به این پرسش پاسخ دهد که مهمترین موضوعات اجتماعی بهکاررفته در غزل منزوی چیست؟ نتیجه پژوهش حاکی از آن است، شاعر توانست زبان جدیدی برای بیان عشق ایجاد نماید بهگونهای که در غزلهای عاشقانۀ او، میتوان این تمایز و دوگانگی رویکرد را مشاهده نمود.
تفاصيل المقالة
دورۀ معاصر در تاریخ ایران را میتوان در جمیع جهات، عرصۀ کشاکش بین سنت و نوگرایی دانست. این کشاکش در ساحت ادبیات نیز به وضوح دیده میشود. برخی سنت را مایۀ واپسماندگی دانسته و با آن به ستیز برخاستهاند و برخی پایبندی تمام و کمال به سنت داشته و نوگرایی و نوجویی را برنتافت أکثر
دورۀ معاصر در تاریخ ایران را میتوان در جمیع جهات، عرصۀ کشاکش بین سنت و نوگرایی دانست. این کشاکش در ساحت ادبیات نیز به وضوح دیده میشود. برخی سنت را مایۀ واپسماندگی دانسته و با آن به ستیز برخاستهاند و برخی پایبندی تمام و کمال به سنت داشته و نوگرایی و نوجویی را برنتافتهاند؛ در این میان گروهی نیز بودهاند که در عین پایبندی به برخی مؤلفههای سنت، نوگرایی و نوجویی را نیز الزامی میدانستند و در این راه قدم برداشتهاند. حسین منزوی از غزلسرایان نئوکلاسیک، چنین دیدگاهی دارد؛ او غزل را با تئوریهای نیما آشنایی داده و خود را از «جوجه ققنوسان» نیما میداند. در عین حال، غزل خود را حافظوار میخواند و به تأثیر سنت در غزلش اذعان دارد. بهویژه در حوزۀ مضمون و محتوا که موضوع پژوهش حاضر است، این دوگانگی دیده میشود. این رویکرد سبب شده تا در شعر او موضوعات و مضامین سنتی در کنار موضوعات معاصر و نو و تجارب فردی دیده شود؛ عشق جسمانی و اروتیسم، زیباییشناسی متفاوت از معشوق و واقعنمایی و تکیه بر تجارب فردی را میتوان از وجوه نوگرایی او در زمینۀ مضمون، قلمداد کرد. در پژوهش حاضر به بررسی ابعاد سنتگرایی و نوگرایی منزوی در موضوع و مضمون پرداخته شده است. نتیجۀ پژوهش حاضر نشان از تلفیق نوگرایی و سنت گرایی در ابعاد مختلف مضمون، زبان و تصاویر شعری درشعر منزوی دارد.
تفاصيل المقالة
در این مقاله با استفاده از نظریه استعارۀ شناختی لیکاف- جانسون به بررسی استعاره های موجود در شعر حسین منزوی درباره ی معشوق تغزلی و سمبلیک پرداخته شده است. نتایج این گفتار نشان می دهد که منزوی، در ناخودآگاه خود به انواع معشوق به مثابه یک موضوع نورانی و روشن گر می نگرد. ای أکثر
در این مقاله با استفاده از نظریه استعارۀ شناختی لیکاف- جانسون به بررسی استعاره های موجود در شعر حسین منزوی درباره ی معشوق تغزلی و سمبلیک پرداخته شده است. نتایج این گفتار نشان می دهد که منزوی، در ناخودآگاه خود به انواع معشوق به مثابه یک موضوع نورانی و روشن گر می نگرد. این نگاه استعاره ایِ غالب در اشعار منزوی را می توان وابسته به زیرساخت سیاسی-اجتماعی و فرهنگی جامعه ، نمود اساطیر و نمادهای جهانی در دنیای ذهن و شعر او در هنگام سرایش شعر دانست.
تفاصيل المقالة
تصویر پایۀ تخیل شاعرانه است و منزوی شاعر مبتکر غزل معاصر در خلق تصاویر مخیل توانمند است؛ تأمل در آثار او موجب کشف نوآوری‎های وی می‎گردد. اوج تصویرسازی منزوی در غزل شکل گرفته که نیاز به واکاوی و تأمل دارد. عناصر خیال در شعر منزوی، بیانگر شخصیت و انعکاس روح او است أکثر
تصویر پایۀ تخیل شاعرانه است و منزوی شاعر مبتکر غزل معاصر در خلق تصاویر مخیل توانمند است؛ تأمل در آثار او موجب کشف نوآوری‎های وی می‎گردد. اوج تصویرسازی منزوی در غزل شکل گرفته که نیاز به واکاوی و تأمل دارد. عناصر خیال در شعر منزوی، بیانگر شخصیت و انعکاس روح او است. این مقاله به روش کیفی در پی کشف و ادراک مضامین فکری، تصاویر هنری و دست‎یابی به اندیشه و نگرش منزوی به جهان بیرون است. نتایج نشان می‎دهد، منزوی از تصاویر هنری در جهت بالندگی و غنای شعر سود جسته و با زبانی ویژه، به فردیت مستقل سبکی دست یافته است. غزلیاتِ حاوی تصاویر منزوی، دیدگاه او را نسبت به جهان بیرون از منظر ادبیات و سبک ادبی مشخص می‎سازد. تشبیهات نزد منزوی بسامد بالایی دارد. تصویرسازی منزوی با توجه به طبیعت اطرافش شکل می‎گیرد؛ کارکرد تصاویر منزوی بیان احساسات شخصی است که از درون به بیرون حرکت می‎کنند. سبک شعر منزوی با توجه به ویژگی شعرش او را به شاعران رمانتیک غرب نزدیک می‎سازد.
تفاصيل المقالة
در بررسی شعر معاصر به دلیل بر هم ریختن ساختارهای هزارسالۀ شعر فارسی این تصور پیش میآید که ممکن است نوع و روشهای کارکرد صور خیال در شعر معاصران با شاعران سلف متفاوت باشد. برای کشف این موضوع، چهار شاعر؛ مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری، فخرالدین مزارعی و حسین منزوی از جریان أکثر
در بررسی شعر معاصر به دلیل بر هم ریختن ساختارهای هزارسالۀ شعر فارسی این تصور پیش میآید که ممکن است نوع و روشهای کارکرد صور خیال در شعر معاصران با شاعران سلف متفاوت باشد. برای کشف این موضوع، چهار شاعر؛ مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری، فخرالدین مزارعی و حسین منزوی از جریانهای مختلف شعر معاصر فارسی انتخاب شدند تا پژوهشی در زمینهها و میزان استفادۀ صور خیال در شعر آنها صورت گیرد. در این پژوهش به میزان استفاده از ارکان چهارگانۀ صور خیال در شعر آن چهار شاعر توجه شده است. این ارکان عبارتاند از استعاره، تشبیه، کنایه و مجاز. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و از منابع کتابخانهای برای نگارش این تحقیق استفاده شده است. با بررسیای که در این مقاله انجام شد دریافتیم که نو بودن یا کهن بودن شعر، ربطی به نحوۀ حضور صور خیال در شعر ندارد و نسبتهای مستقیم در استفاده از صور خیال در شعر قدیم و جدید حاکم است.
تفاصيل المقالة
این مقاله میکوشد ابتدا به پیشینة فرهنگ عامه، تعریف، منابع، تاریخچه و تأثیر آن در اشعار محمدعلی بهمنی و حسین منزوی (اعتقادها و باورها، ادبیات عامیانه، کنایهها، گیاهان، جانوران، رسوم، علوم، افسانهها و بازیها) بپردازد و به این وسیله گامی در مسیر شناخت بیشترِ شعرِ این د أکثر
این مقاله میکوشد ابتدا به پیشینة فرهنگ عامه، تعریف، منابع، تاریخچه و تأثیر آن در اشعار محمدعلی بهمنی و حسین منزوی (اعتقادها و باورها، ادبیات عامیانه، کنایهها، گیاهان، جانوران، رسوم، علوم، افسانهها و بازیها) بپردازد و به این وسیله گامی در مسیر شناخت بیشترِ شعرِ این دو شاعر و فرهنگِ عامه، بردارد و در پایان از نوشتهها نتیجهگیری نماید.
تفاصيل المقالة
چکیده
تا پیش از عصر مشروطیّت، معشوق شعر فارسی، غالباً با سیمایی کلّی، مبهم، فاقد هویّت عینی و غرق در هالهای از تقدّس و رازناکی در شعر شاعران تجلّی مییافت. امّا از عصر مشروطه با ظهور گفتمانهای تازه، از جمله توجّه به جایگاه زن و فردیّت او در عرصۀ جامعه و خانواده، ماهی أکثر
چکیده
تا پیش از عصر مشروطیّت، معشوق شعر فارسی، غالباً با سیمایی کلّی، مبهم، فاقد هویّت عینی و غرق در هالهای از تقدّس و رازناکی در شعر شاعران تجلّی مییافت. امّا از عصر مشروطه با ظهور گفتمانهای تازه، از جمله توجّه به جایگاه زن و فردیّت او در عرصۀ جامعه و خانواده، ماهیّت معشوق دگرگون شد و چهرهای ملموس و عینی یافت، آن معشوق رازآمیز، آرمانی و آسمانی، مبدّل به معشوقی زمینی و این جهانی شد با جلوههای مادّی و محسوس. در کنار گونههای متنوّع معشوق که در میراث شعری یک قرن اخیر تجلّی یافتهاند؛ به تبع توجّه به نقش زن و باز تعریف نظام خانواده، به گونهای دیگر از معشوق مواجهایم که همانا همسر واقعی شاعر است. معشوقی که وجود تابوهای فرهنگی و اخلاقی و نیز دیگر عوامل اجتماعی از جمله فاصلۀ موجود بین عشق و زناشویی، مانع ظهور و بروز آن در اشعار عاشقانۀ کلاسیک میشد. در این مقاله، به شیوۀ تحلیلی – توصیفی در پی باز نمودن ابعاد و آفاق این گونه عشقورزی در غزلیّات حسین منزوی از منظر فردیّت عشق، بودیم و به این نتیجه رسیدیم که در پرتو تغییر و تکامل ساختارهای فکری و فرهنگی و نیز تحوّل در نظام زیبایی شناختی شعر معاصر، فردیّت در جایگاه درخور تأمّلی قرار گرفته است.
تفاصيل المقالة
شاهنامه، اثر ابوالقاسم فردوسی، همواره سند و هویّت قوم ایرانی شمرده می شده است. در طول دوران هزار سالۀ پس از سرایش شاهنامه، بیش تر شاعران و نویسندگان ادب فارسی، ضمن پذیرش آن به عنوان مهم ترین منبع و مأخذ داستان های حماسی و اسطوره ای ایران، هرگاه نگاه و توجّهی به اسطوره ه أکثر
شاهنامه، اثر ابوالقاسم فردوسی، همواره سند و هویّت قوم ایرانی شمرده می شده است. در طول دوران هزار سالۀ پس از سرایش شاهنامه، بیش تر شاعران و نویسندگان ادب فارسی، ضمن پذیرش آن به عنوان مهم ترین منبع و مأخذ داستان های حماسی و اسطوره ای ایران، هرگاه نگاه و توجّهی به اسطوره ها و داستان های پیش از خود داشته اند، از بُن مایه های حماسی و زمینه های تلمیحی این اثر بهره هایی بسیار برده اند. از آن جاکه شاهنامۀ فردوسی، اثری حماسی و ملّیست، انتظار معمول آن است که این اثر و درونمایه های آن، بیش تر در گونۀ وابستة خود، یعنی حماسه، بر ادبیات پس از خویش تأثیر بگذارد، امّا نکتۀ جالبِ توجّه این است که بازتاب و حضور این اثر در قالب غزل که قالبی عاشقانه و گونه ای متفاوت با حماسه است، بسیار گسترده و فراتر از انتظار است. در این پژوهش با بررسی غزل های حسین منزوی، به عنوان یکی از شاخص ترین غزل سرایان روزگار معاصر، به این نتیجه دست یافته ایم که شاهنامۀ فردوسی با آن که متنی حماسی و ملّیست، به دلیل پیوندها و گره خوردگی های عمیق با تمدّن و فرهنگ ایرانی و نیز توانایی سراینده اش در خلق شاه کاری ادبی، توانسته است بر تمامی حوزه های شعر فارسی، حتّا ساحت تغزّلی و عاشقانه اش، تأثیراتی عمیق و پای دار بر جای بگذارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications