هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر تمرینات ذهن آگاهی و بیوفیدبک-آرامسازی بر اضطراب و افسردگی سالمندان بود.روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان سالمند ساکن منطقه یک تهران در بهار 1398می شد. 33 زن سالمند (سه گروه 11 أکثر
هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر تمرینات ذهن آگاهی و بیوفیدبک-آرامسازی بر اضطراب و افسردگی سالمندان بود.روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان سالمند ساکن منطقه یک تهران در بهار 1398می شد. 33 زن سالمند (سه گروه 11نفری) به طور داوطلبانه انتخاب شدند. بر اساس نمره پیشآزمون اضطراب و افسردگی به سه گروه همگن 11 نفری ذهن آگاهی، بیوفیدبک-آرامسازی و کنترل تقسیم شدند. برای اندازهگیری اضطراب سالمندان از پرسشنامه اضطراب بک(Beck 1996) و برای افسردگی از پرسشنامه افسردگی بک( 1996 Beck) قبل و بعد از اعمال مداخلات استفاده شد. گروه ذهن آگاهی تمرینات ذهن آگاهی، گروه بیوفیدبک- آرامسازی ترکیب تمرینات بیوفیدبک - آرامسازی(چهار هفتهی سه جلسهای) دریافت کردند. گروه کنترل در هیچ تمرینی شرکت نکرد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس و آزمون تی همبسته استفاده شد. اضطراب، افسردگی در بین گروه ها تفاوت معنادار داشتند(001/< p ). با اینکه نمرات هر دو گروه بیوفیدبک-آرامسازی و گروه ذهن آگاهی در پس آزمون به طور معناداری بهتر از پیش آزمون شده بود و با گروه کنترل تفاوت معنادار داشت (005/< p )، اما تفاوت بین دو گروه ذهن آگاهی و بیوفیدبک-آرامسازی معنادار نبود(001/> p ). تمرینات ذهن آگاهی و بیوفیدبک-آرامسازی باعث بهبود و کاهش افسردگی و اضطراب سالمندان شد. اما بین اثر بخشی این تمرینات تفاوتی مشاهده نشد با توجه به اجرای راحت تر و به صرفه تر تمرینات ذهن آگاهی می توان تمرینات ذهن آگاهی را رویکردی کارآمد همانند تمرینات بیوفیدبک در نظر گرفت.
تفاصيل المقالة
دیسمنوره یا قاعدگی دردناک یکی از مشکلات زنان در سنین باروری است که بر سلامتی آنان از لحاظ فردی و اجتماعی اثرات نامطلوب می گذارد. یکی از عمده ترین علل مراجعه ی زنان به پزشک بوده و به طور کلّی کیفیت زندگی زنان را در سنین باروری تحت تاثیر قرار می دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی أکثر
دیسمنوره یا قاعدگی دردناک یکی از مشکلات زنان در سنین باروری است که بر سلامتی آنان از لحاظ فردی و اجتماعی اثرات نامطلوب می گذارد. یکی از عمده ترین علل مراجعه ی زنان به پزشک بوده و به طور کلّی کیفیت زندگی زنان را در سنین باروری تحت تاثیر قرار می دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بیوفیدبکEMG در درمان بیماران مبتلا به دیسمنوره ی اولیه بود. این مطالعه از نوع طرح پژوهشی نیمه آزمایشی می باشد. جامعه ی آماری تمام بیماران مبتلا به دیسمنوره ی اولیه بودند که در سه ماه اول سال 1394 به بیمارستان های حکیم و قمربنی هاشم(ع) شهر نیشابور مراجعه کردند. نمونه های آماری به صورت در دسترس و با اجرای مقیاس چند بعدی کلامی انتخاب شدند. بیماران طی 6 جلسه در سه روز اول شروع قاعدگی، هر روز دو جلسه بیوفیدبکEMG را همراه با آموزش های آرام سازی عضلانی پیش رونده دریافت نمودند. ابزار اندازه گیری داده های خروجی دستگاه بیوفیدبک و داده های پرسشنامه چند وجهی درد می باشد. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند بیوفیدبکEMG در کاهش درد بیماران دیسمنوره اوّلیّه موثر است(05/0 p-value <).
تفاصيل المقالة
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دارودرمانی و تلفیق درمان دارویی با روش بیوفیدبک برکاهش علائم سردرد و افزایش خودکارآمدی مربوط به درد بیماران مبتلا به سردرد میگرن در شهرستان ماهشهر است. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل می باشد.
روش أکثر
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دارودرمانی و تلفیق درمان دارویی با روش بیوفیدبک برکاهش علائم سردرد و افزایش خودکارآمدی مربوط به درد بیماران مبتلا به سردرد میگرن در شهرستان ماهشهر است. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل می باشد.
روش: در این پژوهش روش نمونه گیری، تصادفی چندمرحله ای می باشد. که ابتدا با استفاده از پرسشنامه میگرن اهواز تعداد 41 نفر با نمره بالا شناسایی شدند، در مرحله بعد تعداد 30 نفر با انجام مصاحبه و تشخیص متخصص مغز و اعصاب و درنظر گرفتن معیارهای ورود به پژوهش به طور تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و یک کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس علائم سردرد و پرسشنامه خودکارآمدی مربوط به درد بود. در مورد گروه آزمایش اول (دارودرمانی) بیماران نزد متخصص مغز و اعصاب طی 6 جلسه، به مدت 6 هفته، هر هفته 1 بار تحت درمان دارویی دقیق قرار گرفتند، درمورد گروه آزمایش دوم (تلفیق درمان دارویی و بیوفیدبک) مداخله درمانی شامل 12 جلسه روش بیوفیدبک و 6 جلسه معاینه و ویزیت نزد متخصص مغزو اعصاب بود، در حالی که آزمودنی های گروه کنترل نیز در لیست انتظار قرار گرفتند و در پایان پژوهش دو جلسه آموزش آرامیدگی و روش بیوفیدبک را گذراندند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) و آزمون کروسکال-والیس استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که بین سه گروه از لحاظ علائم سردرد، خودکارآمدی مربوط به درد و خرده مقیاس های علائم سردرد تفاوت معنی داری به نفع گروه آزمایش دوم وجود دارد.
نتیجه گیری: درمان دارویی به همراه روش بیوفیدبک در کاهش علائم سردرد و افزایش خودکارآمدی مربوط به درد در مقایسه با دارودرمانی به تنهایی موثرتر و کارآمدتر است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications