ادبیات تطبیقی _چنانکه از عنوان ان برمی ا ید _ تطبیق یا مقابل ادبیات زبان های مختلف و یافتن وجوه مئسترک و تائیر و تاثرپذیری دو یا چند شعر ادبی از جهات مختلف فنی. مکاتب مختلف ادبی و یا جریان فکری گوناگون است. در این راستا، انواع ادبی که ویژه بعضی سنیت ها است ولی بازتاب ان أکثر
ادبیات تطبیقی _چنانکه از عنوان ان برمی ا ید _ تطبیق یا مقابل ادبیات زبان های مختلف و یافتن وجوه مئسترک و تائیر و تاثرپذیری دو یا چند شعر ادبی از جهات مختلف فنی. مکاتب مختلف ادبی و یا جریان فکری گوناگون است. در این راستا، انواع ادبی که ویژه بعضی سنیت ها است ولی بازتاب ان در ادبیات سایر ملل مشاهده می شود. بررسی می شود. در مقالة حاضر، معرفی ادبیات تطبیقی، با تعریف و بررسی :جزای تشکیل دهنده این اصطلاح _ یعنی ادبیات و تطبیقی _ اغاز می شود: انگاه ضمن بحث دربارة تاریخ ادبیات تطبیقی و مقدمه ای درباره تاریخ ادبیات تطبیقی. موضوع و فایده و ویژگی وچگونگی تحقیق در ادبیات تطبیقی بیان می نمود.
تفاصيل المقالة
هجو یکی از انواع ادبی است و قسمتی از شعر شاعران فارسیسرا و تازیگو را به خود اختصاص داده است. اما به دلیل محدودیتهای اخلاقی- که در جوامع وجود دارد- کمتر کسی وارد این حوزه از ادبیات شدهاست؛ در نتیجه بسیاری از مسائل ادبی و اجتماعی مربوط به این نوع ادبی ناشناخته و در أکثر
هجو یکی از انواع ادبی است و قسمتی از شعر شاعران فارسیسرا و تازیگو را به خود اختصاص داده است. اما به دلیل محدودیتهای اخلاقی- که در جوامع وجود دارد- کمتر کسی وارد این حوزه از ادبیات شدهاست؛ در نتیجه بسیاری از مسائل ادبی و اجتماعی مربوط به این نوع ادبی ناشناخته و در هالهای از ابهام پنهان مانده است. در حالی که پژوهش و تحقیق در این باره میتواند گوشههای پنهان جوامع را مشخص نماید. علاوه بر آن با بررسی ویژگیهای سبکی این نوع ادبی میتوان ارزشهای ادبی و ساختار آن را آشکار نمود. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی و با هدف بررسی مشترکات و تفاوتهای سبکی هجویات انوری و متنبی صورت گرفته است. دادهها با استفاده از شیوه تحلیل محتوا بررسی شدهاند. جامعه آماری این پژوهش، دیوان انوری و متنبی، و حجم نمونه هجویات آنان میباشد. انتظار داریم نتیجه تحقیق بتواند به فهم بهتر هجو و سبک شناسی آن کمک کند و زمینههای مطالعه در حوزه ادبیات تطبیقی به ویژه هجو را فراهم کند.
تفاصيل المقالة
خراسان بزرگ و ادبیات فارسی پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند. هرجا از ادبیات، شاعران، نویسندگان و آثار ادبی بزرگ، سخن باشد، بی شک نام شهری از خراسان نیز با آن همراه می شود. این قلمرو پهناور به دلیل ویژگی های طبیعی و موقعیت های خود بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی و تکامل آث أکثر
خراسان بزرگ و ادبیات فارسی پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند. هرجا از ادبیات، شاعران، نویسندگان و آثار ادبی بزرگ، سخن باشد، بی شک نام شهری از خراسان نیز با آن همراه می شود. این قلمرو پهناور به دلیل ویژگی های طبیعی و موقعیت های خود بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی و تکامل آثار و انواع ادبی بوده است. حماسه یکی از انواع ادبی است که زاییده و بالیده خراسان است و طوس مهد این نوع ادبی کهنسال بوده است. شیراز نیز شهری است که نامش با غزل همراه شده است و غزل فارسی با وجود شاعران بزرگی چون سعدی و حافظ در این شهر به اوج و اعتلا رسیده است. خراسان و شیراز در میان دیگر مناطق ادبی ایران بهترین مناطق برای تکوین و اعتلای حماسه و غزل بوده است. پژوهش حاضر به استناد قرآن کریم و نهج البلاغه و مبتنی بر نظرات دانشمندانی چون ابن سینا، ابن خلدون، مونتسکیو و ... به شناخت تأثیرات محیط طبیعی خراسان و شیراز در تکوین حماسه و اعتلای غزل پرداخته است.
تفاصيل المقالة
فن مفاخره که از فروع نوع ادبی حماسه به حساب میآید، یکی از بنمایههای مضمونی شعر فارسی، بلکه ادبیات جهان به شمار میرود. البته در این میان برخی شاعران به فراوانی از آن سود میبرند که خاقانی شروانی یکی از این چهرههاست. خاقانی با نازش به خود و شیفتگی به شعر خویش، در خود أکثر
فن مفاخره که از فروع نوع ادبی حماسه به حساب میآید، یکی از بنمایههای مضمونی شعر فارسی، بلکه ادبیات جهان به شمار میرود. البته در این میان برخی شاعران به فراوانی از آن سود میبرند که خاقانی شروانی یکی از این چهرههاست. خاقانی با نازش به خود و شیفتگی به شعر خویش، در خودستایی و برتریجویی مبالغه کرده است. در این مقاله، گونههای مختلف فخر وی در بیش از ده تقسیم بررسی و دلایل مفاخرۀ شاعر نیز به تمامی بیان شده است و این نکته چشمانداز تازهای برای مقالۀ حاضر رقم زده است. همچنین سخن در واسوخت از فخر مبحث کاملاً جدیدی است که در این نوشته و با توجه به شواهد متعدد آن در شعر خاقانی، مورد توجه قرار گرفته است. روش تحقیق ما در این مقاله کتابخانهای است و بهشیوۀ منبعپژوهی، پس از تدوین یافتهها به تحلیل دادهها پرداختهایم. سخنستایی، برتریجویی و فخر به فضایل اخلاقی از برترین مفاخرات این شاعر است.
تفاصيل المقالة
شناخت سرچشمه های فکری و بازتاب آن در ادبیات، همچنین کشف فصل مشترک اندیشه ی بشری از مهم ترین هدف های ادبیات تطبیقی است. برای نیل به این مقصود، تنها توجه به بُعد موضوعی آثار کافی نیست، بلکه انواع ادبی و معیارهای هر یک از این انواع نیز اهمیت بسیاری دارد.
هدف نگارنده ی مقا أکثر
شناخت سرچشمه های فکری و بازتاب آن در ادبیات، همچنین کشف فصل مشترک اندیشه ی بشری از مهم ترین هدف های ادبیات تطبیقی است. برای نیل به این مقصود، تنها توجه به بُعد موضوعی آثار کافی نیست، بلکه انواع ادبی و معیارهای هر یک از این انواع نیز اهمیت بسیاری دارد.
هدف نگارنده ی مقاله ی حاضر آن است که سیر تحول غزل و چگونگی ورود آن به ادبیات آلمانی زبان را از دیدگاه ادبیات تطبیقی بررسی کند و در عین حال نشان دهد که دلایل علاقه مندی نویسندگان آلمانی زبان به این نوع ادبی چه بوده است.
تفاصيل المقالة
عرفان و ادبیات عرفانی یکی از مهم ترین شاخه های ادبیات تعلیمی و دارای گسترة وسیعی در ادبیات فارسی است. بی تردید بخش عظیمی از آثار و متون ادبیات فارسی به آثاری با محتوا و مضامین عرفانی اختصاص دارد. حوادث، اتفاقات و سیاست های حاکمان یک جامعه در همة ارکان آن جامعه اثرگذار ا أکثر
عرفان و ادبیات عرفانی یکی از مهم ترین شاخه های ادبیات تعلیمی و دارای گسترة وسیعی در ادبیات فارسی است. بی تردید بخش عظیمی از آثار و متون ادبیات فارسی به آثاری با محتوا و مضامین عرفانی اختصاص دارد. حوادث، اتفاقات و سیاست های حاکمان یک جامعه در همة ارکان آن جامعه اثرگذار است؛ ادبیات نیز همانند هر پدیدة دیگر، متأثر از فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حوادث و اتفاقات رخ داده در جامعه است. این شرایط در هر دوره ای می تواند منجر به تکوین و تکامل و یا رکود و افول یک نوع ادبی شود. بخشی از این علل و عوامل به حوادث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن جامعه بستگی دارد. پیدایش و تکامل ادبیات عرفانی، هم زمان با دورة حاکمیّت ترکان غزنوی، سلجوقی و مغول در ایران است. این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتاب خانه ای نوشته شده، به بررسی نقش عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر تکوین و تکامل ادبیات عرفانی در دوره های مذکور پرداخته است. که عوامل مذکور شامل: فقدان حکومت مقتدر و علاقه مند به فرهنگ ایرانی- اسلامی، ظلم و فساد حاکمیّت و انحطاط اخلاقی، سخت گیری و تعصّبات مذهبی و سطحی نگری دینی، انحطاط و افول علوم عقلی، تقدیرگرایی و ناامیدی مردم، نقش خانقاه ها، نقش سروده های زهدی، نقش شعر و نثر عرفانی عربی و مسائل اقتصادی است.
تفاصيل المقالة
نوع غنایی کهنترین شکل شعر است که سروده شده و بیگمان، اولین بشری که پیرامون شعر و سخن آهنگین لب به سخن گشوده است و آن را با کلام دلپذیر همراه داشته، در پی بروز احساسات و عواطف درونی خود بوده و قطعه شعری که بر زبان جاری ساخته، از نوع شعر غنایی بوده است. لذتها و شادیها أکثر
نوع غنایی کهنترین شکل شعر است که سروده شده و بیگمان، اولین بشری که پیرامون شعر و سخن آهنگین لب به سخن گشوده است و آن را با کلام دلپذیر همراه داشته، در پی بروز احساسات و عواطف درونی خود بوده و قطعه شعری که بر زبان جاری ساخته، از نوع شعر غنایی بوده است. لذتها و شادیهای شاعر و یأس و ناامیدی از دست نیافتن به آرزوها و دنیای آرمانی تمام اندیشههایی است که فحوای شعر غنایی را میسازد. آنچه که عناصر اصلی یک کلام آهنگین را فراهم میآورد عبارت است از: زبان، موسیقی و تصویر همین کاربرد موسیقی در نظام واژهها توسط شاعر که در نهایت به خلق شعر و کلام تأثیرگذار میانجامد برای شنونده مایه شگفتی و لذت است. در این پژوهش مضامین ادب غنایی نظیر: واژة غنا، شعر و ادب غنایی، محتوا و درونمایهها، ویژگیها و عناصر، قالبها و انواع شعر غنایی در ادب فارسی و اروپا مورد توجه قرار گرفته است و در نهایت به سیر تحول انواع غنایی تا رسیدن به مرحلة پختگی و کمال و روند تکاملی ادبیات غنایی در ایران پرداخته شده است
تفاصيل المقالة
شعر کوتاه فارسی همواره مورد توجه شاعران بوده است. آنان با دوبیتیها، رباعیات، قطعههای کوتاه و تکبیتهایشان این توجه را نشان دادهاند. پدید آمدن قالبهای متمایز اینگونه شعری نمیتواند بدون زمینه و پیشینه باشد. شعرهای بازمانده از ایران باستان، غالباً کوتاهاند. اولین أکثر
شعر کوتاه فارسی همواره مورد توجه شاعران بوده است. آنان با دوبیتیها، رباعیات، قطعههای کوتاه و تکبیتهایشان این توجه را نشان دادهاند. پدید آمدن قالبهای متمایز اینگونه شعری نمیتواند بدون زمینه و پیشینه باشد. شعرهای بازمانده از ایران باستان، غالباً کوتاهاند. اولین شعرهای فارسی دری نیز به تبعیت از ادب شفاهی ایران باستان، عموماً کوتاهاند. در مقالة حاضر با روش توصیفی- تحلیلی کوشش شده است بر مبنای نگاه گونهشناختی، پیشینة همة قالبهای شعر کوتاه فارسی به تفکیک مورد واکاوی قرار گیرد. این نگاه از این باور نویسندگان برخاسته است که شعر کوتاه فارسی، سیر تکاملی جداگانه دارد و هرچند در دامن کلیّت شعر فارسی پدید آمده، امروزه با وجود قالبهای متعدد و پدید آمدن قالبهای تازه، یک ژانر مهم شعری است.
تفاصيل المقالة
ادبیات تعلیمی مهمترین و اصلیترین گونۀ ادبی است که نیکبختی انسان را در بهبود منش اخلاقی او میداند و همّ خود را متوجه آموزش و تعلیم اندیشههای پسندیده دینی، عرفانی، فلسفی، مسائل اخلاقی، علوم و فنون؛ تهذیب نفس، تذکیه ذهن، پروش قوای روحی و تعالی و کمال انسان میکند. ادبی أکثر
ادبیات تعلیمی مهمترین و اصلیترین گونۀ ادبی است که نیکبختی انسان را در بهبود منش اخلاقی او میداند و همّ خود را متوجه آموزش و تعلیم اندیشههای پسندیده دینی، عرفانی، فلسفی، مسائل اخلاقی، علوم و فنون؛ تهذیب نفس، تذکیه ذهن، پروش قوای روحی و تعالی و کمال انسان میکند. ادبیات تعلیمی شاخصهای محتوایی و صوری خاصی دارد که حدّ و مرز و وجوه تفارق آن را با انواع دیگر کاملاً معین و مشخص میکند. برخی از آنها، شرط اصلی، لازم و کافی برای ادبیات تعلیمی هستند که فقدان آنها تعلیمی بودن متن ادبی را منتفی میکند و بعضی از آنها فرعیاند. هدف این مقاله کشف ارتباطات تازه میان محتوا، زبان، صور خیال، موسیقی شعر، مباحث دستوری، صنایع ادبی و... با ادبیات تعلیمی است. برای هر یک از این شاخصها، نمونههایی از مثنوی، رباعی، قصیده، غزل، نثر و... آورده شده است و نقاط ضعف و قوّت آنها مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. آشنایی با این شاخصها، در تشخیص متن تعلیمی از غیر آن، نگاه علمی به ادبیات و شناخت بهتر بسیاری از آثار ادبی تعلیمی کمک میکند.
تفاصيل المقالة
مناظره، گفتوگویی مبتنی بر ادب بیاضطراب است و آنگاه که درصدد اقناع و اثبات بربیاید، خود را با پوششی از کنایه و ایهام و ابهام و تحقیر و طنز بر حریف میآراید. طرفین مناظره و بیشتر طرف غالب آن، سخن خود را در لفافهای از الفاظ مؤدبانه میآرایند، حال آنکه ظرایف و لطایف و تع أکثر
مناظره، گفتوگویی مبتنی بر ادب بیاضطراب است و آنگاه که درصدد اقناع و اثبات بربیاید، خود را با پوششی از کنایه و ایهام و ابهام و تحقیر و طنز بر حریف میآراید. طرفین مناظره و بیشتر طرف غالب آن، سخن خود را در لفافهای از الفاظ مؤدبانه میآرایند، حال آنکه ظرایف و لطایف و تعریضهایی در پشت آن سخن برای تنبیه و تعلیم نهفته است. این مقاله بر آن است مناظره را با توجه به ظرفیت گفتمانی آن، از نظر نقش کارکردی آن در اجتماع بررسی کند و در انواع مختلف ادبی که ذهن انسان، آمال و خواستهها و وسعت نظر او را آینگی میکنند، نشان دهد. حاصل آنکه مناظره طبق بافتار و ساختار روایی خاص در جهت عینی کردن مسائل فلسفی و فکری و اجتماعی در انواع ادبی تجلی دارد و بر اصل رعایت بافت موقعیت و رندی در کنایه و ادب بیاضطراب استوار است. با تحلیل ژرفساختی مناظره، نگاشتی تازه از موضوع مبدأ برای شخص سؤالگر آشکار میشود که با کارکردهای کنایه و استعاره همخوانی دارد. موضوع غالب مناظرات عرفانی، عادتزدایی و حقیقتجویی، مناظرات حماسی، مفاخره و نبرد داد و بیداد، مناظرات تعلیمی، طرحوارههای تعلیمی برای ایجاد سؤالهایی در ذهن مخاطب و مناظرات غنایی، بافت موقعیتی و آموزش آداب است. با رعایت این آداب ظریف، شاه و نوکر، غنی و فقیر و... ضمن گفتاری مؤدبانه، موقّرانه، بیاضطراب سخن خود را بیان داشته از مزیت گفتوگویی راهگشا بهره میبرند.
تفاصيل المقالة
اوحدالدین انوری شاعر قصیدهسرای مشهوری است که شهرتش را بیشتر از قصاید مدحی کسب کردهاست اما در قالب قطعه به مضامین دیگری نیز پرداخته که موعظه و اندرز و حکمت یکی از آنهاست. برخی از موعظهها در شکل هجو، سؤالی و حکمت کوتاه بیان شده و اغلب آنها هیأت خاصّی ندارد. مخاطب اند أکثر
اوحدالدین انوری شاعر قصیدهسرای مشهوری است که شهرتش را بیشتر از قصاید مدحی کسب کردهاست اما در قالب قطعه به مضامین دیگری نیز پرداخته که موعظه و اندرز و حکمت یکی از آنهاست. برخی از موعظهها در شکل هجو، سؤالی و حکمت کوتاه بیان شده و اغلب آنها هیأت خاصّی ندارد. مخاطب اندرزهای او نیز غالباً عموم هستند مگر اینکه به شکل هجو باشد و به شخص بخصوصی خطاب شده باشد که آن هم اندک است. بر اساس مضمون و محتوا میتوان اندرز و موعظههای او را این گونه تقسیم کرد: الف) مواعظ اخلاقی (در امر به انجام دادن فضایل و رعایت کردن آنها) ب) مواعظ اخلاقی (در نهی و ترک رذایل) ج) مواعظ اجتماعی د) روزگار، فلک و دنیا در مواعظ انوری هـ ) مواعظ مرتبط با دین و خدا. در این نوشتار که به شیوۀ تحلیلی و توصیفی و روش کتابخانهای و با ارائۀ نمودار انجام شده، به بررسی و تحلیل موعظه و اندرزهای شعری انوری، مخاطب، نحوۀ بیان و مضمون آنها پرداخته شده است.
تفاصيل المقالة
هر نوع ادبی (literary genre) می تواند حاوی انواع دیگری نیز باشد. شعر عطار در مثنویهایش، علی رغم اینکه جنبة تعلیمی دارد، در درون خود معانی و مضامین گوناگونی را جای داده است. این امر، بررسی این منظومه ها را از منظر انواع ادبی (literary genres) و مضامین شعری موجود در آنها أکثر
هر نوع ادبی (literary genre) می تواند حاوی انواع دیگری نیز باشد. شعر عطار در مثنویهایش، علی رغم اینکه جنبة تعلیمی دارد، در درون خود معانی و مضامین گوناگونی را جای داده است. این امر، بررسی این منظومه ها را از منظر انواع ادبی (literary genres) و مضامین شعری موجود در آنها لازم می نماید. با بررسی و مطالعة دقیق چهار منظومة عطار؛ یعنی الهینامه، اسرارنامه، منطقالطیر و مصیبتنامه در مجموع، بیست و هشت نوع ادبی و مضمون شعری در درون آنها یافت شد که نتیجة کار، آمار دقیق هر یک از انواع و مضامین در هر یک از منظومه ها و نیز بررسی تداخل و آمیختگی این انواع و مضامین در یکدیگر است.
تفاصيل المقالة
پیوند ادبی، به عنوان یکی از راه های دادوستد فرهنگی، میان نویسندگان و شاعران عرب و مغرب زمین به شمار می رود، برای این که بدانیم این دو ادبیات از چه زمانی این تبادل فرهنگی را آغاز کردند؟ و در چه زمینه هایی این تبادل صورت گرفت؟ و چه نتایجی به بار آورد؟ لازم است این دادوستد أکثر
پیوند ادبی، به عنوان یکی از راه های دادوستد فرهنگی، میان نویسندگان و شاعران عرب و مغرب زمین به شمار می رود، برای این که بدانیم این دو ادبیات از چه زمانی این تبادل فرهنگی را آغاز کردند؟ و در چه زمینه هایی این تبادل صورت گرفت؟ و چه نتایجی به بار آورد؟ لازم است این دادوستد دو سویه را در دو مرحلهی متفاوت بررسی کرد: نخست مرحله ای که نویسندگان و شاعران مغرب زمین با استقبال از آثار ادبی مشرق زمین چون هزار و یک شب، کلیله و دمنه، مقامه نویسی و ساختار موسیقایی شعرعربی، به تقلید از ادبیات عرب، به عنوان پل ارتباطی بین شرق و غرب پرداختند، و در ادبیات غرب آثاری نو چون دکامرون، هپتامرون و پیکارسک و غیره، آفریدند. و در مرحله ی دوم ادیبان عرب با پیروی از نویسندگان غربی باعث پیدایش انواع ادبی جدیدی در ادبیات عربی چون نمایشنامه نویسی، حماسه سرایی، داستان کوتاه شدند؛ و شعر نو، و مکاتب نوین ادبی، که در ادبیات عربی بی سابقه بود، در میان ادیبان تازی رواج یافت، این پیوند فرهنگی در جهان همیشه باعث رشد و شکوفایی ادبیات ملت های گوناگون شده است، تا جایی که میتوان ادبیات جهان را نتیجهی یک فرایند دادوستد دائمی میان ملت ها دانست.
تفاصيل المقالة
چکیده
نمایشنامه و فیلمنامه را هم به عنوان دو گونۀ ادبی و هم به صورتِ دو نوع هنر، می شود تعریف و ارزیابی نمود. هرکدام از این انواع، به جهتِ ساختار زبانیِ ویژه ای که دارند و نیز به واسطۀ استفادۀ نویسندگانِ آن ها، از ظرفیّت های زبان و شگردهای مختلف بیانی، در ردیف آثار اد أکثر
چکیده
نمایشنامه و فیلمنامه را هم به عنوان دو گونۀ ادبی و هم به صورتِ دو نوع هنر، می شود تعریف و ارزیابی نمود. هرکدام از این انواع، به جهتِ ساختار زبانیِ ویژه ای که دارند و نیز به واسطۀ استفادۀ نویسندگانِ آن ها، از ظرفیّت های زبان و شگردهای مختلف بیانی، در ردیف آثار ادبی قرار می گیرند و می توان آن ها را گونه ای نثر یا یک نوع ادبی تلقّی کرد. توجّه به ظرفیّت نمایشیِ متن و واژگان و تبدیلِ کلام به نمادهای عینی و نشانه های قابل رؤیت، از مهمّ ترین مشخّصه هایی است که تفاوتِ کارِ نویسندۀ نمایشنامه و فیلمنامه را با خالقانِ دیگر آثارِ ادبی رقم می زند. سابقۀ نمایشنامه و فیلمنامه در کشور ما چندان نیست، امّا امروزه از اهمّیّت زیادی برخوردار است و بخشی از استعداد و خلاقیّت ادبی جامعۀ ما مصروفِ نوشتنِ نمایشنامه و فیلمنامه می شود. بنابراین، صرف نظر از وجه فنی و هنریِ آن که به حوزۀ تئاتر و سینما مربوط می شود، به صورت شیوه ای از نویسندگی، همچنین به عنوانِ جنبه یا بخشی از ادبیّات معاصر، حایز اهمّیّت تواند بود. دراین پژوهش، ضمن اشاره به پیشینۀ فیلمنامه نویسی و نمایشنامه نویسی در ایران، تلاش شده ماهیّت ادبی و هنری این دو نوع، تشریح گردد. در این راستا بر پیوند، شباهت و تفاوت های این دو، باهم و با دیگر گونه های هنر و ادبیّات، تأمل شده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications