از آنجا که مجلس وعظ یکی از نشستها و حلقههای فرهنگی تربیتی در میان صوفیان محسوب میشد در اینگونه مجلسها، واعظی در جمع حاضران و مستمعان با موضوعیّت وعظ و ارشاد و پند و اندرز سخن میگفت به آن سخنان نیز اصطلاحاً مجلس گفتهاند. نظیر روزی شیخ ابوسعید قدس الله روحه العزیز د أکثر
از آنجا که مجلس وعظ یکی از نشستها و حلقههای فرهنگی تربیتی در میان صوفیان محسوب میشد در اینگونه مجلسها، واعظی در جمع حاضران و مستمعان با موضوعیّت وعظ و ارشاد و پند و اندرز سخن میگفت به آن سخنان نیز اصطلاحاً مجلس گفتهاند. نظیر روزی شیخ ابوسعید قدس الله روحه العزیز در نیشابور مجلس میگفت. هدف از این پژوهش آگاهی از مجالس صوفیه، کیفیت برگزاری آنها و شناخت زبانِ خطابه و همچنین بررسی موضوعات مطرحشده در این مجالس است، تکیه این پژوهش کتب حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر، اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید، مجالس سبعه مولانا و مناقب العارفین میباشد. در این پژوهش، سبک کلی مجالس صوفیه و محتوای سخنان ابوسعید ابوالخیر و مولانا در این مجالس بررسی شد. ابوسعید ابی الخیر و مولانا از جمله صوفیانی هستند که افراد بسیاری در مجالس آنان دچار تحول درونی و انقلاب فکری گردیده و به راه حق و حقیقت ایمان آوردند.
تفاصيل المقالة
ژرار ژنت از محققان برجستة عرصة بینامتنیت، هر متن را با متون پیش از خود مرتبط دانسته و در نظریة بیشمتنیت، رابطة هر بیشمتن را با پیشمتن خود مطرح کرده است. از آنجا که در طول ادوار عرفانی، بحث عارفان هممشرب با دیدگاههای مشابه قابل توجه بوده است و ساختار تذکرههای عرفان أکثر
ژرار ژنت از محققان برجستة عرصة بینامتنیت، هر متن را با متون پیش از خود مرتبط دانسته و در نظریة بیشمتنیت، رابطة هر بیشمتن را با پیشمتن خود مطرح کرده است. از آنجا که در طول ادوار عرفانی، بحث عارفان هممشرب با دیدگاههای مشابه قابل توجه بوده است و ساختار تذکرههای عرفانی همچون صفوة الصفا و اسرارالتوحید نیز بر مبنای کرامات، اندیشهها و گفتار عارفان خاصی تدوین شده است؛ این پژوهش با هدف روشنگری زوایای عرفانی قرن هشتم، برآن است که کرامات و آرا و اندیشههای شیخ صفیالدین اردبیلی را با دیدگاهها و کرامات عارفانی همچون ابوسعید ابوالخیر از منظر نظریة ژنت بسنجد. چنانکه این پژوهش جهتگیری بینامتنی صفوة الصفا را در استقبال از اندیشههای ابوسعید ابوالخیر هویدا میکند؛ تشابه مضامین صفوةالصفا با اسرارالتوحید از حیث کراماتی همچون طیالارض، فراست، مسائل مربوط به مرگ، نجات مردم و همانند آنها و همچنین مفاهیم اخلاقی و تربیتی متصوفه، نظیر تربیت نفس، رفع حجاب و مسائل دیگر، رابطة بینامتنی بین این دو اثر را تأییدمیکند.
تفاصيل المقالة
ابوسعید ابوالخیر به عنوان عارفی انسان دوست علی رغم رفتارهای خشن متشرعه عصر خود، با تاثیرگذاری یک مرشد معنوی و به کارگیری شیوه های غیرمتدوال و خلاقانه، بدون آنکه موجبات آزردگی کسی را فراهم سازد، به امر به معروف و نهی از منکر می پرداخت و مانع بسیاری از نابهنجاری ها و مفاس أکثر
ابوسعید ابوالخیر به عنوان عارفی انسان دوست علی رغم رفتارهای خشن متشرعه عصر خود، با تاثیرگذاری یک مرشد معنوی و به کارگیری شیوه های غیرمتدوال و خلاقانه، بدون آنکه موجبات آزردگی کسی را فراهم سازد، به امر به معروف و نهی از منکر می پرداخت و مانع بسیاری از نابهنجاری ها و مفاسد می شد. آنچه در این مقاله به عنوان مسئله اصلی مورد بررسی قرارگرفته، این است که التزام عملی ابوسعید به این فریضه دینی با وجود تساهل و تسامح وی از یک سو، و رویکرد ملامتی گری وی از سوی دیگر، چگونه صورت می گرفته است و آیا در شیوه هایی که او در انجام این فریضه به کارمی بسته، امر به معروف و نهی از منکر در معنای فقهی و اخص آن انجام می گرفته یا در معنای عام؟ آنچه از بررسی ها حاصل شد، این بود که روش اصلی ابوسعید در امر به معروف ونهی از منکر استفاده از زبان عامیانه متناسب با ظرفیت های فکری و فرهنگی مردم زمانه خود بوده و او با توجه به تفاوت های فردی و خصوصیات روحی افراد، به جای دعوت زبانی و موعظه مستقیم، به طور غیرمحسوس و غیرمستقیم به اصلاح و تربیت افراد می پرداخته است او در این شیوه به شکلی متناقض نما با عدم مبادرت به امر به معروف، موجب امر به معروف و نهی از منکر می شد.
تفاصيل المقالة
کرامت بهعنوان یکی از اصول تصوّف که امری ناقض عادت و بیرون از محدودۀ توان بشر عادّی است، همواره موضوعی مورد مناقشه میان اهل شرع و تصوّف بوده و هست. موافقان، کرامت را از نشانه های یک ولی کامل دانسته، تأییدش می کنند، امّا مخالفان آن را ذریعه ای برای ارضای حسّ قدرت خواهی و أکثر
کرامت بهعنوان یکی از اصول تصوّف که امری ناقض عادت و بیرون از محدودۀ توان بشر عادّی است، همواره موضوعی مورد مناقشه میان اهل شرع و تصوّف بوده و هست. موافقان، کرامت را از نشانه های یک ولی کامل دانسته، تأییدش می کنند، امّا مخالفان آن را ذریعه ای برای ارضای حسّ قدرت خواهی و ثروت اندوزی صوفی نماها می دانند. در میان صوفیّه، ابوسعید ابوالخیر و شیخ احمد جام دو تن از کسانی هستند که در کتب متعدّدی کرامات فراوانی از آنها نقل شده، بهگونهای که این موضوع یکی از ویژگی های بارز شخصیّت حقیقی و ساختگی ایشان شده است. بر این پایه، آن چه در جستار پیش رو موردنظر خواهد بود، مقایسۀ این کرامات و تبیین اشتراکات و افتراقات فکری و رفتاری این دو عارف نامی با تکیهبر روش توصیفی- تحلیلی است. به نظر می رسد که ابوسعید و شیخ جام، علی رغم قُرب مسافت، به لحاظ فکری و منش صوفیانه از هم دورند و هر یک، باوجود مشابهت های فکری و رفتاری اندک، در وادی های متفاوتی از عرفان سیر می کنند. بهطوریکه ابوسعید طرفدار تصوّف همراه با محبّت و رجا است و شیخ جام، هواخواه تصوّف زاهدانۀ صرفِ همراه با خوف.
تفاصيل المقالة
سماع ازجمله مراسم ویژه ی بسیاری از گروههای متصوفه ی ایرانی می باشد که بر سر اجرا یا عدم اجرای آن اختلاف نظرهایی بین متصوفه و متشرعین وجود داشته است. ولی همواره بنا به وضعیت جامعه با تلاشهای برخی موافقان تا به امروز به حیات خود ادامه داده است. این تحقیق بر آن است تا چگون أکثر
سماع ازجمله مراسم ویژه ی بسیاری از گروههای متصوفه ی ایرانی می باشد که بر سر اجرا یا عدم اجرای آن اختلاف نظرهایی بین متصوفه و متشرعین وجود داشته است. ولی همواره بنا به وضعیت جامعه با تلاشهای برخی موافقان تا به امروز به حیات خود ادامه داده است. این تحقیق بر آن است تا چگونگی شکل گیری و تکوین و تثبیت سماع را بررسی و تلاش موافقان و مخالفان آن برای تأیید نظر خود را مورد بررسی قرار دهد.در تدوین این تحقیق از روش کتابخانه ای و استناد به منابع مخالفان و موافقان سماع استفاده شده است تا با بررسی و نقد دیدگاهها و نظرات گوناگون و مقایسه ی آنها با مستندات موجود، روند پیشرفت این رسم صوفیانه به تصویر کشیده شود.از سویی، گروهی با تمسک به آیات قرآنی و استشهاد به روایات پیامبر (ص) و ائمه (ع) سعی بر اثبات حرام بودن سماع داشته اند و از دیگر سو ، عده ای با استفاده از همان ابزار و اسناد سعی در تلطیف اظهارات مخالفان نمودند و قائل به مباح بودن آن شدند. بالاخره، با تلاش موافقان، خصوصا ابوسعید ابوالخیر، این مراسم توانست برای خود جایگاهی مقبول در بین صوفیان و مردم بدست آورد، هرچند در آثار افرادی چون غزالی برای آن شرایط و محدودیت هایی در نظر گرفته شده است.
تفاصيل المقالة
از زمان درگذشت ابوسعید ابوالخیر - صوفی و عارف نامدار سده های چهارم و پنجم هجری قمری- تا قرن ها بعد، اشعاری در قالب رباعی و قطعه به او منتسب کردهاند که در تعداد آنها و صحّت انتساب اشعار به او اختلاف نظر جدّی وجود دارد. همواره به دلیل تأثیرگذاری بسیار زیادی که ابوسعید ب أکثر
از زمان درگذشت ابوسعید ابوالخیر - صوفی و عارف نامدار سده های چهارم و پنجم هجری قمری- تا قرن ها بعد، اشعاری در قالب رباعی و قطعه به او منتسب کردهاند که در تعداد آنها و صحّت انتساب اشعار به او اختلاف نظر جدّی وجود دارد. همواره به دلیل تأثیرگذاری بسیار زیادی که ابوسعید بر جریان های فکری متصوّفه داشته است، محقّقان در پی جمع آوری اشعار و اقوال او بوده اند. در دوران مختلف مریدان و دوست داران او اشعاری را به نام او ثبت کردهاند که باید در صحّت انتساب بیشتر آن ها به ابوسعید شک کرد. در این جستار قطعهای بررسی می شود که گویا اولین بار در جوامع الحکایات عوفی ثبت شده و پس از آن در چند متن دیگر نیز وارد شده است؛ در تمام متونی که این قطعة وجود دارد، سرایندة آن ناشناس است. با بررسیهای انجام شده در جنگ خطّی 900 مجلس - مکتوب در اوایل قرن هشتم هجری - و با دلایلی که ارائه خواهد شد، انتساب قطعة مزبور به ابوسعید ابوالخیر ممکن به نظر میرسد.
تفاصيل المقالة
عارفان مسلمان و یونگ نظریات و تعالیم همانندی دارند. کهنالگوهای یونگ، بهویژه دو کهنالگوی سایه و نقاب را میتوان به تعالیم عارفان مسلمان نزدیک دانست. ویژگیهایی که یونگ برای کهنالگوی سایه برمیشمارد، نزدیک به ویژگیهایی است که عارفان اسلامی برای نفس برمیشمارند و عباد أکثر
عارفان مسلمان و یونگ نظریات و تعالیم همانندی دارند. کهنالگوهای یونگ، بهویژه دو کهنالگوی سایه و نقاب را میتوان به تعالیم عارفان مسلمان نزدیک دانست. ویژگیهایی که یونگ برای کهنالگوی سایه برمیشمارد، نزدیک به ویژگیهایی است که عارفان اسلامی برای نفس برمیشمارند و عبادتها و ریاضتهایی که عارفان برای رام کردن نفس انجام میدهند تا حدودی همانند کهنالگوی نقاب در نزد یونگ است. البته به دلیل متفاوت بودن هدف و مبانی معرفتی یونگ و عارفان، تفاوتهایی نیز در روش آنان وجود دارد. این پژوهش میکوشد این دو کهنالگو در نزد یونگ را با تعالیم ابوسعید ابوالخیر تطبیق و مقایسه کند. نگارنده کوشیده است با نگاهی مقایسهای شباهتها و تفاوتهای این دو شیوه معرفتی را تبیین کند و نمودهای سایه را در اندیشة ابوسعید بنمایاند و با یافتن انواع نقاب در دیدگاه وی نقش مثبت و منفی آنها را بیان کند. نتیجه پژوهش نشان میدهد که هدف یونگ سازگار و هماهنگ کردن انسان با جامعه و رساندن او به فردیت در همین اجتماع است، ولی هدف ابوسعید رساندن انسان به حقیقت است.
تفاصيل المقالة
عرفان به عنوان پدیده ای انسانی، مربوط به محدودۀ جغرافیایی یا ایدئولوژی خاصی نیست و نمودهای آن تقریباً در همۀ فرهنگ ها دیده می شود. با عنایت به مراودات بینافرهنگی در گذشته و امروز، تأثیر و تأثر در ارتباط با مسائل معرفت شناسی امری بدیهی است. در میان نویسندگان اهل روسیه، أکثر
عرفان به عنوان پدیده ای انسانی، مربوط به محدودۀ جغرافیایی یا ایدئولوژی خاصی نیست و نمودهای آن تقریباً در همۀ فرهنگ ها دیده می شود. با عنایت به مراودات بینافرهنگی در گذشته و امروز، تأثیر و تأثر در ارتباط با مسائل معرفت شناسی امری بدیهی است. در میان نویسندگان اهل روسیه، فئودور داستایفسکی در بخشی از رمان برادران کارامازوف به فرهنگ عرفانی شکل گرفته در روسیه اشاره کرده است. وی، چنان که صراحتاً در رمان مذکور بیان می کند در بازنمایی این مقوله تحت تأثیر فرهنگ عرفان شرقی بوده است. در تحقیق حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی ـ تحلیلی، وجوه مشترک ویژگی های پیر و شیخ به عنوان یکی از مصداق های عرفانی برجسته در اسرارالتوحید (بازنمایندۀ عرفان شرقی) از محمدبن منور میهنی با رمان برادران کارامازوف (بازنمایندۀ عرفان غربی) از داستایفسکی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نویسندگان مذکور با اشاره به سیرۀ عملی و نظری ابوسعید ابوالخیر وپدر زوسیما (به عنوان پیران واصل) به تبیین مقولاتی چون: انقیاد محض سالک در برابر پیر، گرایش عوام به نهاد خانقاه و دیر و محبوبیت عمومی پیر، نقش هدایتگری پیر برای حل مشکلات عوام و خواص، مشاهدۀ کرامات از پیر؛ فراست پیر، ارتباط روح پیر با عالم ناسوت پس از مرگ و مقدّس انگاری پیر پرداخته اند.
تفاصيل المقالة
پژوهشهای مناسکی، گفتمان میانرشتهای و گستردهای است که شاخههای مختلف و متنوعی از علوم انسانی را دربرمیگیرد. بر اساس نظریه مناسکگذار، ساختار نمادین این آیینهای کهن و اسطورهای در فرهنگهای مختلف، دارای الگویی مشخص است. هدف از پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ توصیفی، پاسخ أکثر
پژوهشهای مناسکی، گفتمان میانرشتهای و گستردهای است که شاخههای مختلف و متنوعی از علوم انسانی را دربرمیگیرد. بر اساس نظریه مناسکگذار، ساختار نمادین این آیینهای کهن و اسطورهای در فرهنگهای مختلف، دارای الگویی مشخص است. هدف از پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ توصیفی، پاسخگویی به این پرسش است که گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر که در متنهای کهنی همچون تذکرةالاولیاء عطار و اسرارالتوحید محمّدبن منوّر بازتاب یافته است، تا چه اندازه با الگوی نظریة مناسکگذار همخوانی دارد؟ گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر با الگوی سه مرحلهای وَنجَنِپ (گسست، گذار، پیوند دوباره) همخوانی دارد و ساختار عرفانی سلوک وی که طی گذاری سخت و منسکگونه و بر اساس ویژگیهای اعتقادی و عملی منحصر به فردی شکل گرفته است، در نهایت به یک ضدّ ساختار در تصوف آن روزگار تبدیل میشود.
تفاصيل المقالة
برخی از محققان بر این باورند که شعر سهراب سپهری دارای مبانی عرفان ایرانی – اسلامی است و برخی دیگر آن را متأثر از عرفان هندی – شرقی می دانند و برخی نیز شعر او را تهی از عرفان دانستهاند. ابوسعید ابوالخیر از عارفان بزرگ ایرانی از مکتب خراسان است؛ اندیشههای عر أکثر
برخی از محققان بر این باورند که شعر سهراب سپهری دارای مبانی عرفان ایرانی – اسلامی است و برخی دیگر آن را متأثر از عرفان هندی – شرقی می دانند و برخی نیز شعر او را تهی از عرفان دانستهاند. ابوسعید ابوالخیر از عارفان بزرگ ایرانی از مکتب خراسان است؛ اندیشههای عرفانی این مکتب با اندیشههای عرفان شرقی نزدیکی فراوان دارد. ابوسعید و سهراب، هر دو نگاه آزادانهای به شریعت دارند و از همین راستا مؤلفههایی چون عیبپوشی و مهربانی با آفریده های خدا را به کرات در آثار آنها میتوان بازجست. همه کس و همه چیز را یکسو و یکسان میبینند، از قید رنگ و نژاد برکنارند و از مرز خوبی و بدیها گذشتهاند و ریا و ریاکاران و تابوهای جامعه را نقد میکنند. این مقاله بر آن است که با توجه به عرفان ابوسعید و سپهری و با تکیه بر دو کتاب اسرارالتوحید و هشتکتاب به آزاداندیشی و جنبههای آن از دیدگاه آنها بپردازد.
تفاصيل المقالة
باژگونگی امور یا وارونگی معنا، مبنای بسیاری از اندیشههای ابوسعید ابوالخیر در اسرارالتوحید است و بررسی آن میتواند یکی از مهمترین عوامل جذابیّت این اثر گرانسنگ عرفانی را تبیین کند. در این مقاله نخست گونههایی از وارونگی معنا معرفی میشود؛ مواردی مانند ترجیح ثروت بر فق أکثر
باژگونگی امور یا وارونگی معنا، مبنای بسیاری از اندیشههای ابوسعید ابوالخیر در اسرارالتوحید است و بررسی آن میتواند یکی از مهمترین عوامل جذابیّت این اثر گرانسنگ عرفانی را تبیین کند. در این مقاله نخست گونههایی از وارونگی معنا معرفی میشود؛ مواردی مانند ترجیح ثروت بر فقر، خوشباشی بر عزلت، تساهل و تسامح و مدارا بر انتقام و... از دلایل اصلی این نوع نگرش، التزام به سکر در مقابل صحو در مشرب فکری ابوسعید است. ابوسعید ابوالخیر، اغلب به هنگام ترویج یا تذکار هنجارهای اخلاقی، تبیین و تأیید احوال خود یا دیگران و رفع حوایج مادی و معنوی مخاطبان عام و خاص اغلب با استفاده از زبان و رفتاری ادبی و تمسک به شیوههای متفاوت و وارونه نسبت به معیارها، هنجارها و نُرم رفتاری معاصران خویش، بسته به موقعیّت و مقتضای مخاطب، رفتاری با ساختار باژگونه از خود نشان میدهد. هنگامی که پشت دریچۀ تفسیرهای وارونۀ او را مینگریم، نمیتوانیم انکار کنیم که این شیوۀ ابوسعید مواجهۀ او با نخوت صوفیانۀ عصر خویش است. روش تحقیق در این مقاله کتابخانهای، به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس یافتههایی از اسرارالتوحید و مقالات و پژوهشهای مرتبط استوار است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications