فراتحلیل رابطه دینداری و گرایش به ارزش های دموکراتیک
محورهای موضوعی : در این فصلنامه موضوعات جامعه شناختی در اولویت چاپ هستند و موضوعات نزدیک به جامعه شناسی در اولویتهای بعد قرار می گیرندشاهو رستگاری 1 , اسداله یابایی فرد 2
1 - دانشجوی دکتری مسائل اجتماعی ایران، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران.
2 - استاد دپارتمان جامعه شناسی دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان
کلید واژه: دینداری, دموکراسی, فراتحلیل, سنخ دینی, اندازه اثر,
چکیده مقاله :
ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ باهدف اﺳﺘﻔﺎده از روش آﻣﺎري ﻓﺮاﺗﺤﻠﯿﻞ در راﺳﺘﺎي ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﭘﮋوﻫﺶ¬ﻫﺎي انجامشده درزمینه راﺑﻄﻪ ﻣﯿﺎن ﻣﯿﺰان دینداری و گرایش به دموکراسی اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﻧﺠﺎم ﻓﺮاﺗﺤﻠﯿﻞ، 30 تحقیق انجام ﺷﺪه در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪﻧﺪ و از این میان 17 پژوهش انجام¬شده بین سال¬های 1384 تا 1398 در زمینه رابطه بین میزان دینداری و گرایش به دموکراسی که در فصلنامه¬های معتبر علمی به چاپ رسیده¬اند انتخاب شدند. پژوهشﻫﺎي ﻣﺬﮐﻮر ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ در ﺟﻮاﻣﻊ آﻣﺎري ﻣﺘﻔﺎوت و ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺳﻨﺠﻪ¬ﻫﺎي ﭘﺎﯾﺎ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم رﺳﯿﺪه¬اﻧﺪ. در ﮔﺎم ﻧﺨﺴﺖ ارزﯾﺎﺑﯽ ﭘﮋوﻫﺶ¬ﻫﺎي ﻣﻨﺘﺨﺐ، ﻣﻔﺮوﺿﺎت ﻫﻤﮕﻨﯽ و ﺧﻄﺎي اﻧﺘﺸﺎر ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ؛ ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﺣﮑﺎﯾﺖ از ﻧﺎﻫﻤﮕﻨﯽ اﻧﺪازه اﺛﺮ و ﻋﺪم ﺳﻮﮔﯿﺮي اﻧﺘﺸﺎر ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ داﺷﺘﻨﺪ. در ﻣﺮﺣﻠﻪ دوم، ﺿﺮﯾﺐ اﻧﺪازه اﺛﺮ ﺑﺎ ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﯿﺮي ﻧﺴﺨﻪ دوم ﻧﺮم ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ CMA اﻓﺰار ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑﻪ دﺳﺖ¬آﻣﺪه ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﮐﻪ اﻧﺪازه اﺛﺮ ﯾﺎ ﺿﺮﯾﺐ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﯿﺰان دﯾﻦداري ﺑﺮ گرایش به دموکراسی (0.439) اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺣﺴﺐ ﻧﻈﺎم ﺗﻔﺴﯿﺮي ﮐﻮﻫﻦ، در ﺣﺪ متوسطی ارزﯾﺎﺑﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد.میزان این تاثیر در بین شهروندان جامعه بیشتر از دانشجویان است و البته در مناطق مرکزی ایران این تاثیر بیشتر از سایر مناطق است، جامعه ایران در حال گذار از یک جامعه سنتی به جامعه مدرن است و این گذار مستلزم رعایت اسلوب ها و قواعد دموکراتیک در نظام سیاسی حکمرانی ایران است. به رسمیت شناختن تنوع اندیشگی در ایران پیش شرط گذار به دموکراسی و توسعه است و این مهم، در چارچوب نظمی اقتدارگرا امکان پذیر نیست.
The present research has been done with the aim of using meta-analytical statistical method in order to analyze the results of the researches conducted in the field of the relationship between the level of religiosity and tendency towards democracy. 30 researches conducted in relation to this subject were examined, and among them 17 researches conducted between 2014 and 2018 on the relationship between the level of religiosity and tendency towards democracy, which were published in authoritative scientific journals. were chosen. The mentioned researches have been carried out using the survey method in different statistical communities and based on reliable measures. In the first step of evaluating the selected studies, the assumptions of homogeneity and publication error were examined; Based on this, the findings indicate the heterogeneity of the effect size and the lack of publication bias of the studied studies. In the second step, the effect size coefficient was calculated using the second version of the CMA evaluation software. The obtained results showed that the effect size or the effect coefficient of religiosity on tendency to democracy is (0.439), which according to Cohen's interpretation system, is evaluated at a moderate level.The extent of this effect is greater among the citizens of the society than the students, and of course, in the central regions of Iran, this effect is greater than in other regions, the Iranian society is transitioning from a traditional society to a modern society, and this transition requires compliance with democratic rules and styles Iran's governance is political.
- احمدی، یعقوب؛ محمد زاده، حسین؛ مجیدی، ابوبکر. (1396). گونه¬شناسی فرهنگ سیاسی دانشجویان استان کردستان بر پایه متغیرهای اجتماعی- فرهنگی، جامعه¬شناسی کاربردی، سال بیست و نهم، شماره پیاپی (69)، شماره اول، صص 128-107.
- بابایی¬فرد؛ اسدالله. (1391). دیدگاه¬های رابرت بلا درباره دین مدنی، فصلنامه تخصصی مطالعات اجتماعی دین، سال اول، شماره اول، صص 24-18.
- پای، لوسین.(1370). فرهنگ سیاسی و توسعه سیاسی، ترجمه مجید محمدی، نامه فرهنگ، شماره 5-6، سال سوم، پاییز و زمستان، 47-37.
- تاجیک، محمدرضا،1384، دین، دموکراسی و روشنفکری در ایران، تهران، موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی.
- ترنر، برایان. (1379). ماکس وبر و اسلام، ترجمه سعید وصالی، نشر مرکز.
- جهانگیری، جهانگیر؛ ابوترابی زارچی، فاطمه. (1391). بررسی تاثیر میزان استفاده از رسانههای جمعی بر مؤلفههای فرهنگ سیاسی دانشجویان: مطالعهی موردی دانشگاه شیراز، پژوهشنامه علوم سیاسی، سال هفتم، شماره 4، صص 122-89.
- حاتمی، محمدرضا؛ فرجیان، مرتضی؛ روشن چشم، حامد؛ جمشیدی، علی.(1391). بررسی¬ عوامل مؤثر بر فرهنگ سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره پنجم، شماره 4، صص 129-107.
- خانیکی، هادی؛ سرشار، حمید. (1391).گونه¬شناسی فرهنگ سیاسی؛ مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه کردستان، فصلنامه پژوهش سیاست نظری، شماره یازدهم، صص 130-91.
- دوتوکویل، آلکسی. (1394).دموکراسی در آمریکا، ترجمه بزرگ نادر زاد، فرهنگ جاوید.
- ذوالفقاری، ابوالفضل؛ موحدی، محمدابراهیم.(1388). بررسی رابطه میزان و نوع دینداری باارزشهای مردمسالاری، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 52، صص 27-1.
- رودنسون، ماکسیم. (1398). اسلام و سرمایهداری، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر احسان.
- رهبر قاضی، محمود رضا؛ امامجمعه زاده، سید جواد؛ نوربخش، سوسن؛ خاکی، مینا .(1395). بررسی رابطه دینداری با دو نوع فرهنگ سیاسی مشارکتی و دموکراتیک، فصلنامه مطالعات راهبردی بسیج، سال نوزدهم، شماره 71، صص 165-141.
- زارع، بیژن؛ روهنده، مجید. (1395).پژوهشی در باب دینداری و مشارکت سیاسی در شهروندان شهر کرج، دو فصلنامه پژوهشهای جامعه¬شناسی معاصر، سال پنجم، شماره 8، صص 46-23.
- زالی زاده، مسعود؛ باقری، معصومه؛ ملتفت، حسین.(1397). بررسی عوامل خانوادگی مؤثر بر مدارای اجتماعی، جامعه¬شناسی کاربردی، شماره 70، صص 146-129.
- سراج زاده، سید حسین؛ شریعتی مزینانی، سارا؛ صابر، سیروس.(1383). بررسی رابطه میزان دینداری و انواع آن با مدارای اجتماعی، مجله علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، صص 142-109.
- سعید، بابی.(1379). هراس بنیادین: اروپا مداری و ظهور اسلامگرایی، ترجمه غلامرضا جمشیدیها و موسی عنبری، دانشگاه تهران.
- شجاعی زند، علیرضا.(1384). مدلی برای سنجش دینداری در ایران، مجله جامعه¬شناسی ایران، دوره 6، شماره 1، صص 66-34.
- شیرعلی زاده، حسن؛ عظیمی، لیلا؛ رسولزاده اقدم، صمد. (1392). بررسی جامعهشناختی رابطه بین دینداری با آشنایی به حقوق شهروندی، مطالعات علوم اجتماعی ایران، سال یازدهم، شماره 41، صص 66-55.
- صالحآبادی، ابراهیم؛ قندهاری، عبدالرضا.(1390). ﺑﺮرﺳﻲ راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ ﻣﻴﺰان دینداری و ﻧﮕﺮش ﺑﻪ دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ در ﺑﻴﻦ ﺷﻬﺮوﻧﺪان نیشابوری در سال 1389، فصلنامه جامعهشناسی مطالعات جوانان، سال دوم، صص 118-95.
- طباطبایی، محمود قاضی؛ ودادهیر، ابوعلی.(1389). فراتحلیل در پژوهش¬های اجتماعی و رفتاری، تهران، جامعه-شناسان.
- فوکویاما، فرانسیس.(1393). پایان تاریخ و آخرین انسان، ترجمه عباس عربی و زهره عربی، تهران، سخنکده.
- قربانی زاده، وجه الله؛ نانگیر، سید طه حسن. (1393). راهنمای کاربردی فراتحلیل با نرمافزار cma2، تهران، انتشارات جامعه¬شناسان.
- کدیور، محسن.(1385). داد و ستداسلام ومدرنیته https://www.magiran.com/article/1175040
- کشاورز، زهرا سادات؛ ربانی خوراسگانی، علی؛ یزدخواستی، بهجت. (1392). بررسی تأثیر دینداری بر گرایش به رفتار انتخاباتی شهروندان اصفهانی با تأکید بر نظام مردم¬سالاری دینی، جامعه شناسی کاربردی، سال بیست و ششم، شماره پیاپی (58)، شماره دوم، 40-17.
- گلچین، مسعود؛ حقخواه مژگان؛ سیدی، فرشته. (1387). فرهنگ سیاسی دموکراتیک و عوامل مؤثر بر آن (یک مطالعه موردی)، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، س 16، شماره 61، صص 236-189.
- لویس، برنارد. (1396). خاورمیانه: دو هزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز، ترجمه حسن کامشاد، تهران، نشر نی.
- مجتهد شبستری، محمد. (1381). نقدی بر قرائت رسمی از دین (بحران¬ها، چالش¬ها و راه¬حل¬ها)، تهران، طرح نو.
- ملائکه، سید حسن؛ امیری فر؛ الهام. (1397). بررسی ارتباط بین ابعاد مختلف دینداری و مشارکت سیاسی در بین شهروندان شهر ایذه، فصلنامه علمی پژوهشی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر، سال دوازدهم، شماره دوم، پیاپی41، سس86-61.
- ملکیان، مصطفی. (1378). سخنی در چند وچون ارتباط اسلام و لیبرالیسم، مجله کیان، شماره 48.
- مؤمنی، مریم ؛ ایمان، محمدتقی؛ رجبی، ماهرخ.(1395). ﺑﺮرﺳﯽ جامعهشناختی راﺑﻄﮥ اﻟﮕﻮﻫﺎي دینداری ﺑﺎ اﻧﻮاع ﻣﺪاراي اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﺑﯿﻦ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن داﻧﺸﮕﺎه ﺷﯿﺮاز، فرهنگ در دانشگاه اسلامی، سال ششم، شماره سوم، صص340-321.
- نائبی، هوشنگ؛ میرزایی، مهدی.(1397). تبیین رابطه نوع دینداری با نوع فرهنگ سیاسی، فصلنامه سیاست، شماره46، صص512-493.
- وبر، ماکس.(1373). اخلاق پروتستانی و روح سرمایه¬داری، ترجمه عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی،تهران، انتشارات علمی –فرهنگی.
- هانتینگتون، ساموئل.(1381). برخورد تمدن¬ها، ترجمه مجتبی امیری وحید، وزارت امور خارجه.
- یکتاپرست راسته کناری، ندا؛ نوری، هادی؛ غلامی، محمدرضا.(1395). نگرش سیاسی و ارتباط آن با دینداری و طبقه اجتماعی در بین مردم شهر رشت، دو فصلنامه پژوهش¬های جامعه¬شناسی معاصر، سال هشتم، شماره 14، صص 26-1.
- Almond, Gabriel and Sidney Verba (1965),Civic culture,Political Attitiudes and Democracy in five nation,Boston:Little,Brown and Company - Diamond, Larry (1999) Developing Democracy toward Consolidation, Baltimore and London: The Johns Hopkins University Press. - Dow, J. W. (2007). A scientific definition of religion https://www.researchgate.net/public /255626056 - Halliday, F. (1996). Islam and the Myth of Confrontation. IB Tauris. - Karl, T. L., & Schmitter, P. C. (2002). Concepts, assumptions & hypotheses about democratizations: reflections on'stretching'from South to East. Prepared for workshop on Regime Transitions: Transitions from Communist Rule in Comparative perspective. - Levin, J., Chatters, L. M., & Taylor, R. J. (2011). Theory in religion, aging, and health: An overview. Journal of Religion and Health, 50(2), 389-406. - Shepard, W. E. (1987). Islam and ideology: Towards a typology. International Journal of Middle East Studies, 19(3), 307-336. - Umphres, W. P. (2020). Book Review: Chains of Persuasion: A Framework for Religion in Democracy, by Benjamin R. Hertzberg.
.......پژوهشهای جامعه شناختی، سال هجدهم/شماره دوم / تابستان ۱۴۰۳
Journal of Sociological Researches, 2024 (Summer), Vol.18, No.2
خرید کد DOI |
فراتحلیل رابطه دینداری و گرایش به ارزشهای دموکراتیک
شاهو رستگاری1
دانشجوی دکتری جامعه شناسی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
اسدالله بابایی فرد
دانشیار علوم اجتماعی دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
تاریخ ارسال: ۶/۴/۱۴۰۳ تاریخ پذیرش: ۹/۵/۱۴۰۳
چکیده
درباره تأثیر دینداری برنگرشهای سیاسی افراد، نظریهها و رویکردهای مختلفی وجود دارد که هر کدام با در نظر گرفتن پیش فرضهایی به دنبال تبیین چیستی رابطه بین این دو متغیر هستند. سوال اصلی این تحقیق سنجش تأثیر میزان دینداری بر گرایش به ارزشهای دموکراتیک است. هدف اصلی این ﭘﮋوﻫﺶ، ﻓﺮاﺗﺤﻠﯿﻞ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎي انجامشده در زمینه راﺑﻄﻪ ﻣﯿﺎن ﻣﯿﺰان دینداری و گرایش به دموکراسی اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﻧﺠﺎم ﻓﺮاﺗﺤﻠﯿﻞ، 30 تحقیق انجام ﺷﺪه در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪﻧﺪ و ازمیان آنها، ۱۷ پژوهش، که بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۸ در زمینه رابطه بین میزان دینداری و گرایش به دموکراسی که در فصلنامههای معتبر علمی به چاپ رسیدهبود، انتخاب شد. پژوهشﻫﺎي ﻣﺬﮐﻮر ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ در ﺟﻮاﻣﻊ آﻣﺎري ﻣﺘﻔﺎوت و ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺳﻨﺠﻪﻫﺎي ﭘﺎﯾﺎ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم رﺳﯿﺪهاﻧﺪ. در ﮔﺎم ﻧﺨﺴﺖ ارزﯾﺎﺑﯽ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎي ﻣﻨﺘﺨﺐ، ﻣﻔﺮوﺿﺎت ﻫﻤﮕﻨﯽ و ﺧﻄﺎي اﻧﺘﺸﺎر ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ؛ ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﺣﮑﺎﯾﺖ از ﻧﺎﻫﻤﮕﻨﯽ اﻧﺪازه اﺛﺮ و ﻋﺪم ﺳﻮﮔﯿﺮي اﻧﺘﺸﺎر ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ داﺷﺘﻨﺪ. در ﻣﺮﺣﻠﻪ دوم، ﺿﺮﯾﺐ اﻧﺪازه اﺛﺮ ﺑﺎ ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﯿﺮي ﻧﺴﺨﻪ دوم ﻧﺮم اﻓﺰار CMA ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑﻪ دﺳﺖآﻣﺪه ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﮐﻪ اﻧﺪازه اﺛﺮ ﯾﺎ ﺿﺮﯾﺐ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﯿﺰان دﯾﻦداري ﺑﺮ گرایش به دموکراسی (0.439) اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺣﺴﺐ ﻧﻈﺎم ﺗﻔﺴﯿﺮي ﮐﻮﻫﻦ، در ﺣﺪ متوسطی ارزﯾﺎﺑﯽ ﻣﯽﺷﻮد.
واژگان کلیدی: دینداری، دموکراسی، فراتحلیل، سنخ دینی، اندازه اثر
Meta-analysis of the relationship between religiosity and tendency towards democratic values
Shaho Rastegari2
PhD Candidate of social issues of Iran, Kashan University, Kashan, Iran
Asadollah Babaie Fard
Associate Professor, Department of Social Sciences, Kashan University, Kashan , Iran
Abstract
Regarding the effect of religiosity on people's political attitudes; There are theories and theories, each of which, by taking into account before, seeks to explain what is the relationship between these two. The main question of this research is the degree of influence of religiosity on democratic values. The main goal of this research is the meta-analysis of the researches conducted in the field of the relationship between the level of religiosity and tendency towards democracy. In order to carry out the meta-analysis, 30 researches conducted in relation to this subject were examined and among these 17 researches conducted between 1384 and 1398 in the field of the relationship between the level of religiosity and tendency towards democracy, which were published in authoritative scientific journals. And were selected. The mentioned researches have been carried out using the survey method in different statistical communities and based on reliable measures. In the first step of evaluating the selected studies, the assumptions of homogeneity and publication error were examined; Based on this, the findings indicate the heterogeneity of the effect size and the lack of publication bias of the studied studies. In the second step, the effect size coefficient was calculated using the second version of the CMA evaluation software. The obtained results showed that the effect size or the effect coefficient of the level of religiosity on the tendency to democracy is (0.439), which is evaluated at a moderate level according to Cohen's interpretation system.
Keywords: Religiosity, Democracy, Meta-Analysis, Religious Identity, Effect Size
مقدمه و بیان مساله
امروزه اهمیت و جایگاه توسعه سیاسی بهمثابه افزایش ظرفیت و کارایی یک نظام سیاسی در حلوفصل تضادهای فردی و جمعی یک جامعه، در پیشرفت و ارتقای حیات معنوی و مادی جوامع، برکسی پوشیده نیست. در جهان معاصر، بیشتر کشورهای جهان ضرورت دموکراسی را بهعنوان شیوهای بهتر در حکمرانی پذیرفتهاند و هیچ کشوری در جهان نمیتواند خود را از وجود نهادهای دموکراتیک مستثنی و بینیاز بداند. از مزایای دموکراسی میتوان به افزایش کارایی حکومت، برابری، ایجاد اطمینان و آسایش در جامعه و حفاظت از حقوق مالکیت اشاره کرد. وجود جنگهای گوناگون در خاورمیانه، بیشتر ناظران و متفکران سیاسی را در فکر فرو بردهاست: علت وجود این حجم از خشونت سیاسی در خاورمیانه از چه چیزی ناشی میشود؟ چرا در بیشتر کشورهای خاورمیانه شاخص شفافیت و حکمرانی خوب تا به اینحد ضعیف است؟ اهمیت این موضوع در این مساله است که: تقابل ارزشهای اسلامی و ارزشهای دموکراتیک در خاورمیانه، درنهایت به نفع کدام گروه خواهد بود؟ اهمیت و ضرورت این مساله آنجایی مشخص میشود که، وجود دموکراسی در زیست روزمره شهروندان خاورمیانه بهمثابه دارویی برای بسیاری از بیماریهای نظام سیاسی و حکمرانی آن خواهد بود. کاهش ظرفیت حکمرانی دولت، کاهش سرمایه اجتماعی، افزایش آسیبها و مسائل اجتماعی نظیر فقر، سرقت، اعتیاد، افزایش مهاجرت نخبگان علمی و سیاسی همگی مؤید این مطلب است که وجود دموکراسی و ارزشهای دموکراتیک برای توسعه اقتصادی- اجتماعی جامعه بسیار مهم و حیاتی است، بطوریکه راهحل بسیاری از این مسائل در گروتعیین تکلیف نهاد دولت و مشارکت شهروندان در آن میباشد. تاريخ صدساله اخير ايران نشان ميدهد كه نزاع اصلي در واقع بر سر دو تلقّي مختلف از نحوه اداره جامعه بودهاست و البتّه اين دو نوع تلقّي ميتواند نامهاي مختلفي داشته باشد، امّا واقعيت آن تغيير نميكند. تلقّي اوّل نگرش يكّهسالارانه، استبدادي و باور به جامعه بسته است؛ و تلقّي دوم نگرش مردمسالارانه و آزاديخواهانه و باور به جامعه باز است. هر دو نوع اين تلقّيها، هم درميان دينداران و هم درميان لائيكها و سكولارها مشاهده ميشود.
پیشینه تجربی تحقیق
سید امامی و عبدالله (۱۳۸۸) در پیمایشی نشان میدهند که، در بین شهروندان تهرانی، انگیزههایی چون تقویت انسجام ملی، پیروی از مقام رهبری، حمایت از نظام جمهوری اسلامی ایران و احساس تکلیف شرعی، رابطه معناداری با مشارکت انتخاباتی و سیاسی دارند. یعنی پاسخدهندگانی که در بیشتر انتخابات رأی دادهاند، انگیزههای مذکور را مهمترین دلیل مشارکت ذکر کردهاند. طالبان و میرزایی (۱۳۸۹) در پژوهشی بر روی دانشجویان نشان دادند که، میزان دینداری اثر معناداری بر رفتار انتخاباتی (گرایش رأیدهی و میزان مشارکت افراد در انتخابات) دارد؛ به این صورت که میزان دینداری بیشتر، به رأی دادن به اصولگرایان و مشارکت بالاتر در انتخابات منجر میشود و دینداری کمتر نیز موجب رأی دادن به اصلاحطلبان و مشارکت کمتر در انتخابات میشود. ذوالفقاری و موحدی (۱۳۹۰) با بهرهگیری از نظریه هابرماس در خصوص تعامل دینداران و سکولارها نشان داد که بین نوع دینداری دانشجویان و نگرش آنان نسبت به ارزشهای دموکراتیک، تفاوت معنیداری وجود دارد و رابطهی نوع دینداری با نگرش نسبت به ارزشهای دموکراتیک، رابطهای معکوس است؛ یعنی هرچه دینداری در بین افراد افزایش مییابد، نگرش نسبت به ارزشهای دموکراتیک منفیتر میشود.
بلوم و همکاران (۲۰۲۱) با نقد پژوهشهای صورتگرفته در حوزه دینداری بر این باورند که مدلهای موجود،توانایی تبیین و شناسایی صحیح مکانیسمهای مداخلهگر رابطه بین دینداری و دموکراسی را ندارد. از این رو استفاده از مدلREME (مشتمل بر باورهای دینی، رفتارهای اجتماعی و رفتار خصوصی) را پیشنهاد میکنند. آنان بر این باورند که هیچ پاسخ آسانی برای این سؤال وجود ندارد که، آیا دینداری عامل یا مانع گرایش به ارزشهای دموکراتیک میشود یا خیر؟ گات و همکاران(۲۰۰۲) با بررسی گروههای مذهبی جامعه ایالات متحده نشان دادند که، میزان مشارکت سیاسی در مسیحیان بیشتر از یهودیان است و گروههای مسیحی میانهرو نسبت به گروههای سکولار و غیرمذهبی، مشارکت سیاسی بیشتری داشتهاند. هانگ (۲۰۰۵) با بهرهگیری از دادههای پیمایش جهانی به این نتیجه میرسد که اسلام عامل اصلی فقدان دموکراسی در خاورمیانه نیست، اما عوامل فرهنگی بر چگونگی شکلگیری تفکر افراد در مورد سیاست و دموکراسی تأثیر گذار است.
مبانی نظری پژوهش
برای تعریف دینداری در ابتدا باید دین تعریف شود. دین، اعتقادات، ارزشها و شیوههای مربوط به نگرانیهای مقدس یا معنوی را توصیف میکند. امیل دورکیم دین را به عنوان سیستم یکپارچه اعتقادات و اعمال نسبت به امور مقدس، تعریف کرد. ماکس وبر معتقد بود که دین میتواند نیرویی برای تحولات اجتماعی باشد. کارل مارکس دین را ابزاری دانست که توسط جوامع سرمایهداری برای تحقق نابرابری مورد استفاده قرار گرفتهاست. دین یک نهاد اجتماعی است، زیرا شامل اعتقادات و شیوههایی است که در خدمت نیازهای جامعه است. دین نمونهای از جهانی فرهنگی است، زیرا در همه جوامع به شکلی یافت میشود. جامعهشناسان ازدیدگاههای گوناگونی چون کارکردگرایی، نظریه تعارض و تعاملگرایی تلاش کردهاند که دین را بفهمند. دین فعالیتی انسانی است که آن را فقط در چارچوب واقعیتی که برای خود ایجاد میکند میتوان به راحتی پذیرفت (داو،۲۰۰۷). رابرت بلا با مطرح کردن مفهوم دین مدنی، تعریفی جامع از دین ارائه میدهد: دین مجموعهای از پاسخهای منسجم به پرسشهای اصلی وجودی است که، هر گروه انسانی با آنها مواجه میشود و دستهبندی کردن این پاسخها در یک شکل اعتقادی است که برای طرفدارانش مهم و معنادار است، بزرگداشت شعائری است که پیوندی عاطفی بین کسانی که در آن مشارکت میکنند فراهم میکند و ایجاد دستگاه نهادی است که کسانی را که در آن آیین و بزرگداشت سهیماند در یک اجتماع گرد میآورد و موجبات تداوم این شعائر را از نسلی به نسل دیگر فراهم میکند (تامسون ودیگران،۱۹:۱۳۸۱ به نقل از بابایی فرد،۱۹:۱۳۹۱)
مفهومسازی و اندازهگیری سازههای مذهبی از اواخر دهه ۱۹۵۰ جزو مباحث مهم در جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی بوده است. محققان دریافتهاند كه دین یك حوزه پیچیده و چند بعدی زندگی بشر است كه شامل رفتارها، نگرشها، عقاید، احساسات، افكار، تجربیات و ارزشها میشود. بیشتر کارها در جامعه شناسی دین از گلاک و استارک3 (۱۹۶۵) و سایر جامعهشناسانی که که به دنبال ترسیم ابعاد متعدد مشارکت و تعهد دینی هستند، آغاز میشود. در روانشناسی دین، یک سنت مفهومی موازی شکل گرفته است. بر اساس تمایز آلپورت4 (۱۹۷۹) بین دین "نهادینه شده" و "درونی شده"، ابزارهای موجود در این سنت به دنبال تمایز بین انگیزههای "بیرونی" و "ذاتی" برای تبیین تمایلات مذهبی هستند (به نقل از لوین5،۲۰۱۱). گلارک و استارک (۱۹۷۰) برای دینداری چهار بعد اصلی: باور، عمل، تجربه و دانش را به عنوان ابعاد اصلی و عمومی التزام دینی مطرح کرده اند (شجاعی زند، ۴۳:۱۳۸۴).
دينداری در نگاه کلی به دو نوع التزام عینی(رفتاری) و ذهنی(اعتقادی و عاطفی) تقسیم میشود. التزام عینی به کلیه رفتارها و اعمال معطوف به خداوند که توسط سازمان مذهبی مشروع در جامعه مشخص و توصیف شدهاند، اشاره دارد. التزام ذهنی دربردارنده اعتقاد يا شناخت از تبیینها و توصیفات تأيید شده توسط يک سازمان دينی و داشتن عواطف و احساسات مساعد نسبت به آن است (استارک و فینکی، ۲۰۰۰: ۱۰۳). دینداری صفتی است مربوط به افراد که در آن فرد به الگوها و دستورات یک دین پایبند است، نگرش خاصی به هستی پیدا میکند و شخصیت و کنشهایش متمایز از دیگران میشود (شجاعیزند، ۱۳۸۶). دینداری یا تدین، التزام فرد به دین مورد قبول خویش است. این التزام در مجموعهای از اعتقادات، احساسات و اعمال فردی و جمعی دور میزند که حول خداوند (امر قدسی) و رابطه ایمانی با او سامان میپذیرد(طالبان، ۱۳۸۰ :۱۰).
متفکران گوناگونی بر اهمیت و جایگاه دموکراتیزاسیون در ادبیات نظری توسعه تأکید میکنند. تأکید براین مهم مستلزم درنظرگرفتن تمهیدات نظری و پیششرطهای مادی موجود در بستر هر جامعه است. جامعهشناسانی نظیر آلموند6، وربا7، دایاموند8 و اینگلهارت بر نقش فرهنگ سیاسی جوامع در گذار و تثبیت دموکراسی تأکید میکنند. آلموند و وربا (۱۹۶۵) در کتاب معروف خود با نام فرهنگ مدنی: ایستارهای سیاسی و دموکراسی در پنج کشور، به مطالعه تطبیقی-تاریخی فرهنگ پنج کشور مکزیک، آمریکا، آلمان، ایتالیا و انگلستان با رویکرد انسانشناسانه پرداختند و به این نتیجه رسیدند که در درون هر نظام سیاسی، الگوی خاصی از سمتگیری برای کنش سیاسی وجود دارد که فرهنگ سیاسی نام دارد. آنها سه نوع سنخ فرهنگ سیاسی را شامل فرهنگ سیاسی تبعی، محدود و مشارکتی شناسایی کردند و از آنجایی که هر سنخ در یک کشور بهصورت تام و کمال وجود ندارد، به ترکیب این سنخها روی آوردند. نخستین کسی که اصطلاح فرهنگ سیاسی را ابداع کرد وربا و آلموند بودند. آنها براین باور بودند که ارزشها، باورها، نگرشها، آداب و رسوم فرهنگ سیاسی هر کشور در کنار فرهنگ اقتصادی و فرهنگ اجتماعی آنها در بحث ارتباط با نهاد قدرت و مدیریت سیاسی جامعه، نقش مؤثری در تثبیت یا عدم تثبیت نظام سیاسی در آن جامعه دارد. این نوع نگاه به فرهنگ سیاسی بهنوعی ذاتگرایی و ازلیپنداری از فرهنگ سیاسی جوامع منجر میشود که در آن فرهنگ سیاسی، استقلال بیشازحدی از سایر اجزا و ارکان جامعه پیدا میکند و بهنوعی بهمثابه یک متغیر مستقل قدرتمند در تبیین چیستی و چگونگی نحوه سامانیابی نظام سیاسی جوامع، جایگاه برتری پیدا میکند. وربا و آلموند(۱۹۶۵) براین باورند که برای گذار از یک نظم استبدادی به نظمی دموکراتیک مبتنی بر حاکمیت مردم، باید فرهنگ سیاسی دموکراتیک مبتنی بر تساهل، تسامح و احترام به حقوق دیگران و ارزشهای دموکراتیک در اکثریت شهروندان آن جامعه نهادینه شود. وربا و آلموند متأثر از نگاه کارکردی پارسونز به بحث فرهنگ، جایگاه فرهنگ و ارزشهای فرهنگی در تثبیت نوع نظام سیاسی را بسیار مهم ارزیابی میکنند. تری لین کارل و فیلیپ اشمیتر (۱۹۹۱) با نقد نظریه وربا و آلموند، آنها را متهم بهنوعی اینهمانی (توتولوژی) معرفتشناسانه میکند. کارل و اشمیتر توضیح میدهند که بنیان این استدلال را باید واژگونه کرد تا بتوان در دنیای واقعی به آن استناد کرد. به این معنا که بهجای اینکه فرهنگ سیاسی دموکراتیک را عامل دموکراتیزاسیون بدانیم، باید سر قیف را وارونه نگاه کرد یعنی اساساً این فرایند دموکراتیزاسیون است که عامل فرهنگ سیاسی دموکراتیک است و نه بالعکس. دموکراتیزاسیون با فعالیت آگاهانه کنشگران سیاسی خواهان دموکراسی در به چالش کشیدن نظم استبدادی مستقر، به شکلگیری احزاب و تشکلهای سیاسی دموکراتیکی منجر خواهد شد که بهتدریج این تکانه در ارزشهای فرهنگی کنشگران حاضر در جامعه بهمثابه تجربه زیسته مشترک درآمده و در شهروندان جامعه درونی میشود. با تمرین و ممارست در یادگیری دموکراسی و بازی سیاست، افراد جامعه بهعنوان شهروندانی مسئولیتپذیر، داشتن فرهنگ مشارکتی تعامل با نهاد قدرت را یاد گرفته و نقش جدی و مهم در شکلگیری رفتار نظام سیاسی خواهند داشت و با رواج مطالبهگری در این پروسه، روند پاسخگویی و شفافیت عملکرد و نهادهای دولتی را در دستور کار نظام حکمرانی قرار خواهندداد. به طریقی مشابه، دایاموند(۱۹۹۲) نیز در کتاب معروف خود با عنوان دموکراسی درحالتوسعه: بهسوی تحکیم، براین باور است که نه در مرحله گذار به دموکراسی بلکه در مرحله تثبیت دموکراسی، نقش فرهنگ سیاسی دموکراتیک و مشارکتی بسیار حیاتی بوده و بدون آن این مهم میسر نمیشود.
لوسین پای9 (۱۳۷۰) براین باور است که فرهنگ سیاسی مجموعهای از اعتقادات، بازخوردها و احساساتی است که به روند سیاسی سامان داده و اصول و قواعد تعیینکننده حاکم بر رفتار نظام سیاسی را مشخص میکند(پای، ۱۳۷۰ :۲۲). یکی از مهمترین مؤلفههای فرهنگی هر جامعه دین میباشد. تعاریف گوناگونی از دین ارائه گردیدهاست که برخی بر جنبههای قدسی و الهی دین و برخی دیگر بر ابعاد کارکردی-هویتی آن تأکید میکنند. در بحث رابطه دین و دموکراسی، ماکس وبر (۱۳۷۳) در کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری، برخلاف مارکس، به نقش مؤثر فرهنگ (دین) بر توسعه اقتصادی جوامع تأکید میکند. وبر براین باور است که دین در جامعه بشری بهمثابه موتور محرکی عمل کرده که سطوح گوناگون توسعهیافتگی را تبیین میکند. در جهان با دو نوع دین سروکار داریم، ادیان این جهانی و ادیان آن جهانی. در ادیان این جهانی، تأکید بر سعادت و بهروزی انسان در این جهان میباشد، جهان محل کار و فعالیت بوده و خوشبختی در این جهان پیشزمینه خوشبختی و کامیابی در جهان دیگر است؛ ولی در روایت آن جهانی، مفهوم تقدیر جایگاه بسیار مهمی در نظام اندیشگی دارد. جهان مادی چیزی جز بستر آلودهشده به منافع و هواهای نفسانی نیست و سرنوشت انسان در این است که با ممانعت در مشارکت در این بستر مادی و آلوده، خود را برای جهان آخرت آماده کند. ترنر10 (۱۳۷۹) در کتاب وبر و اسلام معتقد است که، وبر مسیحیت پیوریتن (پروتستانی) را جزو ادیان این جهانی و اسلام را جزو ادیان آن جهانی میداند. در روایت وبر از اسلام، مفهوم جنگاوری و سلحشوری در شبهجزیره عربستان از طریق دالی به نام دین اسلام توانست قبایل و اعراب بادیهنشین شبهجزیره عربستان را در قرن ششم میلادی با یکدیگر متحد کرده و ازآنجاییکه شهرهای آنزمان عربستان کارکردی جز بازرگانی از طریق جابهجایی غنائم و ثروتهای بهجای مانده از غارت سایر قبایل،کارکرد دیگری نداشتند، شهر به معنای مدرن آن در عربستان شکل نگرفت و اساساً در دین اسلام، روایت صوفیانه و سلحشوری از فعالیت وکار، هژمونی پیدا کرده و به این دلیل برای مسلمانان، تلاش در جهت ساختن دنیا و آبادانی و توسعه در درجه دوم اهمیت قرار دارد و هدف اصلی مسلمین همان قرب الی الله در جهان آخرت است. رودنسون11 (۱۳۹۸) در کتاب اسلام و سرمایهداری به نظریه وبر حمله کرده و با بررسی آیات و احادیث اسلامی نشان دادهاست که اتفاقاً آموزههای دین اسلام، هیچ منافاتی با تشویق و توسعه سرمایهداری، انباشت ثروت مادی و رشد علمی ندارد. اسلام مناسبات طبقاتی را به رسمیت شناخته و به مالکیت خصوصی احترام میگذارد و به مسلمانان سفارش کردهاست که با سعی و جهاد، بر مال و ثروت خود بیفزایند و برای کمک به مستمندان و ضعفای جامعه، احکامی نظیر خمس و زکات قرار داده تا از شدت بینوایی فقرا کاسته شود. زکات و خمس در اقتصاد اسلامی همان کارکرد مالیات و یارانه رفاهی و بیمه بیکاری را در سیستم سرمایهداری دارد.
دوتوکویل12(۱۸۸۶) در کتاب دموکراسی در امریکا براین باور است که وجود ارزشهای دینی در بین مردم و سیاستمداران باعث میشود که از غلبه شهوتگرایی، پولدوستی، مقامپرستی، مادیگرایی و اجحاف حقوق ضعفا ممانعت بهعمل آید و دینداری با دموکراسی هیچ تضادی ندارد. در مورد نسبت اسلام و دموکراسی دو نظریه یا پارادایم فکری کاملاً متضاد وجود دارد:تضاد اسلام و دموکراسی و مطابقت اسلام و دموکراسی.
هانتینگتون13 (۱۳۸۱) براین باور است که آموزههای دین اسلام تضادی بنیادی با آموزههای الگوی دموکراسی لیبرال دارد. وی یکی از اصیلترین آموزههای دموکراسی را جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) میداند درحالیکه حکومت دینی از بنیاد با این فرض تضاد دارد. برنارد لویس (۱۳۹۶) معتقد است که یکی از مهمترین مؤلفههای اسلام سیاسی مفهوم خرسندی از جهان است که باعث میشود مسلمانان تلاشی در جهت گذار به دموکراسی انجام ندهند. اسلام و خاورمیانه موجودیتهایی عقبافتادهاند که عامل اصلی عقبافتادگیشان ارزشها و اصول فرهنگی خودشان میباشد. به باور وی، زوال و انحطاط جوامع اسلامی که از قرن ۱۱ شروع شد، بیش از آنکه مربوط به فشارهای خارجی همچون جنگهای صلیبی و استعمار باشد،ناشی از استبداد فرهنگی خودشان بودهاست که مانع اقتباسهای خلاقانه از فرهنگهای دیگر شدهاست. فوکویاما14 (۱۳۹۵) براین باور است که در کشورهای مسلمان امکان همزیستی مسالمتآمیز میان اسلام و حکومت دموکراتیک وجود ندارد. وجود میراث مسیحی در اروپای قرن نوزدهم بستر مناسبی برای گذار به دموکراسی را در غرب فراهم آورد که عدم وجود آن بستر فرهنگی در خاورمیانه، باعث شدهاست که گذار به دموکراسی اتفاق نیفتد. بابی سعید15 (۱۳۷۹) معتقد است که اسلامگرایی در غرب بهعنوان مسالهای هراسآور شناسانده شدهاست که بهمثابه دالی استعلایی معنابخش، بهمثابه عنصری وحدتبخش و هویتبخش، نقشی مهم در بازسازی و مشارکت مسلمانان در فرایند ساختن تاریخ ایفا میکند.
در بین علمای اسلامی نیز روایتی اینچنین از رابطه اسلام و دموکراسی وجود دارد. مصباح یزدی در مجادلات خویش با عبدالکریم سروش در اوایل دهه هفتاد شمسی، بر این باور بود که تضادی ماهوی بین اسلام و دموکراسی وجود دارد و ریشههای معرفتشناسی و انسانشناسی متضادی بر روایت لیبرال دموکراسی و اسلام، از انسان و مطلوبیتهای او وجود دارد. اسلامگرایان بنیادگرایی چون طالبان، القاعده، وهابیگری، سلفیگری، اخوان المسلمین نظیر محمد بنا، محمد قطب، سید جمالالدین اسدآبادی و سید قطب ودیگران نیز بر تفارق و ناسازگاری آموزههای لیبرال دموکراسی و حکومت اسلامی تأکید داشتند.
اما در طرف مقابل، افرادی نظیر فرد هالیدی و رونالد اینگلهارت، بر عدم تضاد و ناسازگاری اسلام و دموکراسی تأکیددارند. فرد هالیدی16 (۱۹۹۶) یکی از متخصصین تاریخ تحولات اجتماعی خاورمیانه و جهان عرب، براین باور است که عدم گذار به دموکراسی در خاورمیانه را نمیتوان صرفاً با استعانت از وجود فرهنگ سیاسی اسلامی تبیین کرد و برای تبیین این وضعیت، نباید از متغیرها و عوامل مهمی نظیر اقتصاد سیاسی خاورمیانه، نظامیگری و جایگاه ژئوپولیتیک خاورمیانه در جهان، میزان مدرنیزاسیون، نرخ شهرنشینی، تجارت بینالمللی، جهانیشدن و بازار آزاد، نرخ باسوادی، اقتصاد رانتی مبتنی برنفت و وجود گروهها و مافیای مستبد در آن جوامع چشمپوشی کرد. رونالد اینگلهارت و موزلس در پیمایش ارزشها و نگرشهای جهانی در سال ۱۹۹۳، پرسشنامه استاندارد گرایش به ارزشهای دموکراتیک را در بین ۳۵ هزار نفر در ۲۶ کشور جهان توزیع کردند. یافتههای آنها نشان داد که میزان گرایش به دموکراسی در بین مسلمانان، تفاوت معنادار آماری با سایر نقاط جهان ندارد و میزان گرایش به دموکراسی در این کشورها همانند سایر کشورهای مسیحی، یهودی و بودایی میباشد و درصد بسیار بالایی از مردم خاورمیانه اظهار داشتهاند که به ارزشهای تساهل و تسامح پایبندند و از حکومتی دموکراتیک دفاع کرده بودند. در بین اندیشمندان اسلامی نیز روشنفکران دینی نظیر سروش(۱۳۷۵)، مجتهد شبستری(۱۳۸۱) و مصطفی ملکیان(۱۳۸۱) براین باورند که بین اسلام و دموکراسی تضاد بنیادین و ماهوی وجود ندارد و با بهرهگیری از آموزههای اسلامی میتوان مدلی از سیستم حکمرانی دموکراتیک را نهادینه کردکه، در آن با مشارکت حداکثری مردم و وجود سازوکارهای دموکراتیک، بر نحوه تصمیمگیری نهادهای حکومتی نظارت شود و مانع از تثبیت استبداد و دیکتاتوری گردد.
گرهارد لنسکی17 متأثر از وبر براین باور بود که دین میتواند کنشهای سیاسی و اقتصادی را محدود کند. وی بر تمایز گرایش سیاسی محافظهکاران مذهبی در انتخاب احزاب سیاسی در آمریکا تأکید میکرد. محافظهکاران مذهبی بیشتر طرفدار حزب جمهوریخواه هستند چراکه، این حزب بر ارزشهای اخلاقی محافظهکارانه و محدودیتهای اجتماعی منبعث از آموزههای مسیحیت ارتودوکس تأکید دارد. از طرفی دیگر، لیبرالهای مذهبی، بیشتر طرفدار حزب دموکرات هستند که در سیاست آن حزب طرفداری از حقوق همجنسگرایان، زنان، دگرباشان جنسی، آزادیهای اجتماعی و رعایت حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی، بیشتر موردتوجه قرار میگیرد.(شجاعی زند،۳۸:۱۳۸۴).
فرضیه تحقیق
فرضیه، حدس و گمان علمی و خردمندانهای است که محقق در مورد روابط یک یا چند متغیر پژوهش خود دارد. این گمانها، نشاندهندهی نتایج مورد انتظار از پژوهش است. در واقع پژوهشگری که قصد دارد رابطهی دو متغیر را در طرح خود مورد بررسی قرار دهد، قبل از شروع، نتایجی را که قرار است در مطالعهی خود به صورت علمی به بررسی آن بپردازد، پیشبینی میکند. فرضیه یک پاسخ آزمایشی برای سوال تحقیق فراهم میکند که هنوز آزمایش نشده است. به دیگر سخن فرضیه عبارت یا جملهای است که ارتباط مورد انتظار بین دو یا چند متغیر را در یک جمعیت خاص بیان میکند. زمانی که رابطه و همبستگی بین پدیدهها و متغیرهای پژوهش موردتوجه است، از فرضیه استفاده میشود. در این پژوهش رابطه بین دینداری و گرایش به ارزشهای دموکراتیک مورد بررسی قرار خواهد گرفت و به بررسی این فرضیه خواهیم پرداخت: بین دینداری و گرایش به ارزشهای دموکراتیک رابطه وجود دارد.
روششناسی پژوهش
روش تحقیق در این پژوهش فراتحلیل است. فراتحلیل، رویکردی کمى است که با هدف ترکیب سیستماتیک نتایج پژوهشهای پیشین، در راستای رسیدن به اهدافی نظیر کشف خلاء علمی، اثربخشی نتایج و برنامهریزی برای پژوهشهای جدید انجام میشود. فراتحلیل درواقع شکلی از فراارزشیابی است که به تحلیلهای مستقل چندگانهای، از مجموعه واحدی از ارزشیابیها، معطوف است که در آن بدون صرف زمان و یا پول زیاد بهدوراز هزینههای اصلی، کدگذاری دادهها واطلاعات در مطالعات و ارزشیابیهای اولیه تکمیل میشود(طباطبایی و ودادهیر،۴۴:۱۳۸۹). روش فراتحلیل،با استفاده از آمار استنباطی به ترکیب نتایج مجموعهای از پژوهشها (با آزمون یک فرضیه یکسان) میپردازد که از چند مرحله تشکیل شده است:
جدول ۱ . مراحل انجام روش فراتحلیل
مرحله | فعالیت | توضیح |
1 | تعریف موضوع | رابطه دینداری و گرایش به ارزشهای دموکراتیک |
2 | احصاء پژوهشهای قبلی | جامعه آماری: تمام مقالههای منتشرشده مرتبط با موضوع (45 مقاله) در سامانههای SID، NOORMAGS، MAGIRAN، IRANDOC |
3 | غربالگری و گزینش | انتخاب 17 سند با داشتن معیارهایی نظیر مشخصبودن حجم نمونه، ضریب همبستگی، سطح معنیداری |
4 | طبقهبندی و کدگذاری | تنظیم جدول اطلاعات پژوهشها شامل نام نویسنده (ها)، سال انتشار, جامعه آماری، حجم نمونه، شیوه نمونهگیری، ضریب همبستگی و سطح معنیداری |
5 | ورود دادهها به نرم افزار | اطلاعات جدول در نرمافزار CMA وارد گردید. |
6 | آنالیز دادهها | ترسیم نمودار قیفی، محاسبه ضریب همبستگی رتبهای بگ و مزومدار، آزمون Q (بررسی ناهمگونی)، ترسیم مدل اثرات تصادفی جهت ترکیب نتایج و رسیدن بهاندازه اثر |
نتایج تحقیق
یافتههای توصیفی
جدول۲. خلاصه تحقیقات انجامشده
| نویسنده | جامعه آماری | شهر | حجم نمونه | شیوه نمونهگیری | نظریه استفادهشده | میزان همبستگی | سطح معنیداری |
1 | ذوالفقاری و اوحدی (1388) | دانشجویان | تهران | 707 | طبقهای نسبی | هابرماس/ وبر/ شفیلد | 024. | 0.000 |
2 | حاتمی و دیگران (1392)
| دانشجویان | مغان | 335 | تصادفی | وربا/ راش | 270. | 0.779 |
3 | خانیکی و سرشار (1391) | دانشجویان | سنندج | 365 | تصادفی خوشهای | آلموند و وربا | X2=25.274 V Cramer=0.364 | 0.14 |
4 | گلچین و دیگران (1387)
| دانشگاهیان | تهران | 300 | تصادفی | روزنبام/ رز و میشلز/ اینگلهارت | 0.437 | 0.000 |
5 | جهانگیری و ابو ترابی زارچی (1391) | دانشجویان | شیراز | 430 | تصادفی طبقهبندیشده | گیدنز/ آلموند | 0.564 | 0.000 |
6 | شیرعلی زاده و دیگران (1392) | دانشجویان | خلخال | 331 | طبقهبندی تصادفی ساده | ترنر/مارشال/هابرماس/پارسونز | 0.580 | 0.000 |
7 | رهبر قاضی و دیگران (1395) | شهروندان | اصفهان | 339 | تصادفی خوشهای | وبر | 0.220- | 0.000 |
8 | مؤمنی و دیگران (1395) | دانشجویان | شیراز | 376 | تصادفی ساده | دورکیم/ آلپورت | 0.180 | 0.724 |
9 | صالحآبادی و قندهاری (1390) | شهروندان | نیشابور | 295 | تصادفی متناسب با حجم نمونه | لنسکی / وبر
| 0.311- | 0.000 |
10 | سراج زاده و دیگران (1383) | دانشجویان | مشهد | 235 | تصادفی ساده | آلپورت/دورکیم | 629.- | 0.000 |
11 | زالی زاده و دیگران (1397)
| دانشجویان | اهواز | 374 | طبقهبندی متناسب با حجم | بندورا/آدورنو آلتمیر/ پاتنام/ دورکیم | 0.360- | 0.015. |
12 | نائبی و میرزایی (1397) | شهروندان | تهران | 384 | تصادفی از 60 بلوک تصادفی | اینگلهارت/ دوتوکویل | 0.550 | 0.000 |
13 | ملائکه و امیری فر (1397) | شهروندان | ایذه | 376 | خوشهای و تصادفی ساده | گلارگ و استارک/ هانتیگتون/ لیپست | 0.340 | 0.000 |
14 | احمدی و دیگران (1396) | دانشجویان | سنندج | 380 | سهمیهای متناسب با حجم نمونه | تسلر/ گائو | 0.177- | 0.23 |
15 | کشاورز و دیگران (1392) | شهروندان | اسفهان | 384 | سهمیهای | وبر/ دوتوکویل | 0.870 | 0.000 |
16 | یکتاپرست و دیگران (1398) | شهروندان | رشت | 385 | خوشهای | پارسونز/ بلا/ وبر | 0.616 | 0.000 |
17 | زارع و روهنده (1395) | شهروندان | کرج | 400 | خوشهای چندمرحلهای | وربا/ اینگلهارت/ دال | 0.515 | 0.000 |
در جدول شماره ۳ اثر ترکیبی ثابت و تصادفی پژوهشهای منتخب به همراه اثرتفکیکی هر مقاله مشخص شد.
جدول۳. اثر تفکیکی پژوهشها به همراه اثرترکیبی ثابت و تصادفی
ردیف | پژوهشگر | اندازه اثر | حد پایین | حد بالا | p-value | z-value |
1 | ذوالفقاری | 240. | 169. | 308. | 6.495 | 0.000 |
2 | حاتمی | 270. | 168. | 367. | 5.045 | 0.000 |
3 | خانیکی | 263. | 165. | 356. | 5.124 | 0.000 |
4 | گلچین | 437. | 341. | 524. | 8.074 | 0.000 |
5 | جهانگیری | 564. | 496. | 625. | 13.198 | 0.000 |
6 | شیرعلی زاده | 580. | 504. | 647. | 11.998 | 0.000 |
7 | رهبر قاضی | 220.- | 116. | 319. | 4.100 | 0.000 |
8 | مؤمنی | 018. | 083.- | 119. | 0.348 | 0.728 |
9 | صالحآبادی | 311.- | 204. | 411. | 5.496 | 0.000 |
10 | سراج زاده | 629.- | 545. | 701. | 11.268 | 0.000 |
11 | زالی زاده | 360.- | 268. | 445. | 7.259 | 0.000 |
12 | نائبی | 550. | 476. | 616. | 12.070 | 0.000 |
13 | ملائکه | 340. | 247. | 426. | 6.839 | 0.000 |
14 | احمدی | 177.- | 078. | 273. | 3.473 | 0.000 |
15 | کشاورز | 870. | 843. | 892. | 26.021 | 0.000 |
16 | یکتاپرست | 616. | 550. | 674. | 14.044 | 0.000 |
17 | زارع | 515. | 439. | 584. | 11.347 | 0.000 |
اثرات ترکیبی ثابت | 430. | 410. | 450. | 36.679 | 0.000 | |
اثرات ترکیبی تصادفی | 439. | 313. | 550. | 6.292 | 0.000 |
نتایج جدول شماره ۳ نشان میدهد که اندازه اثر ترکیبی ثابت، ارتباط بین دینداری و گرایش به ارزشهای دموکراتیک ۴۳۰./. است که بین حد پایین(۴۱۰./ ۰) و حد بالای (۴۵۰./ ۰) فاصله اطمینان قرار داشته و با اطمینان ۹۹ درصدی معنادار بودهاست. اثر ترکیبی تصادفی نیز با عدد ۴۳۹./۰ فی مابین حد پایین (۳۱۳./۰) و حد بالای (۵۵۰./۰) معنادار شد. در بین ۱۷ مقاله منتخب، کوچکترین مقدار اندازه اثر۰.۳۶۰- مربوط به مطالعه زالی زاده (۱۳۹۷) و بزرگترین مقدار اندازه اثر ۰۶۱۶/۰مربوط به مطالعه یکتاپرست (۱۳۹۸) بودهاست.
یافتههای استنباطی
در این مرحله از فراتحلیل، لازم است به بررسی مهمترین پیشفرضهای این روش پژوهشی، یعنی همگن بودن پژوهشهای صورت گرفته و بررسی خطای انتشار پرداخته شود.
بررسی مفروضه همگنی مطالعات انجامشده
چنانچه محقق درصدد آن باشدکه مشخص کند، کدامیک از مدلهای اثر ثابت یا تصادفی، باید مبنای تحلیل قرارگیرد؛ لازم است، از آزمون همگنی مطالعات استفاده کند. فرض صفر و فرض خلاف آزمون Q بهقرار زیر است:
فرض صفر: بین پژوهشها تفاوت معناداری وجود ندارد (فرض همگنی)
فرض خلاف صفر: بین پژوهشها تفاوت معنیداری وجود دارد (فرض ناهمگنی)
جدول ۴. مقدار آزمون کیو
شاخص آماری | مقدار آزمون Q | درجه آزادی DF | سطح معنیداری | I-SQUARED(12) |
نتایج | 566.204 | 16 | 0.000 | 97.174 |
اگر فرض صفر(همگنی) موردپذیرش قرار گیرد و بین پژوهشها تقاوت معنیداری برقرار نباشد از مدل اثرات ثابت استفاده میکنیم؛ در غیر این صورت از مدل اثرات تصادفی بهره میبریم، یعنی بین پژوهشهای مورد بررسی تفاوت معنیداری وجود ندارد و فرض ناهمگنی مطالعات تأیید میشود. مدل اثرات ثابت، تفاوت بین اندازههای اثر را ناشی از خطای نمونهگیری و تغییرات بین پژوهشها مفروض میداند. پیشفرض مدل اثرات تصادفی این است که پژوهشهای منتخب، یک نمونه تصادفی از تمام پژوهشهای انجام شدهاست و تفاوت بین اندازههای اثر، ناشی از خطای اندازهگیری و تمایزات ذاتی بین پژوهشهاست. برای تشخیص ناهمگونی پژوهشها از آماره Q و I2 استفاده میشود. در این تحقیق با توجه به میزان شاخص Q (۵۶۶.۲۰۴) و I2 (۹۷.۱۷۴) در سطح اطمینان ۹۹ درصد فرض ناهمگونی تأیید میشود و باید از مدل اثرات تصادفی برای ترکیب یافتهها بهره گرفت. به عبارتی بهتر، ۹۷.۱۷۴ درصد از تغییرات تمام پژوهشها با ناهمگنی آنها ( از نظر جامعه آماری، آمارههای بکاربرده شده، ابزارهای اندازهگیری و غیره) قابل تبیین است. به زبان سادهتر، بررسی رابطه بین دینداری و گرایش به ارزشهای دموکراتیک با درصد بالایی از منظر خصوصیات پژوهشها تفاوت دارند.
سوگیری انتشار
در مرحله احصاء مقالههای مرتبط با موضوع رابطه دینداری بر گرایشهای دموکراتیک، ممکن است برخی از پژوهشها بنا به دلایلی هرگز منتشر نشدهباشد و پژوهشگر امکان دسترسی به نتایج آنها را نداشتهباشد. این مساله به خطای انتشار منجر میشود و ممکن است اعتبار نتایج فراتحلیل را مخدوش کند. نمودار قیفی، یکی از ابزارهایی است که برای بررسی سوگیری انتشار بهکار برده میشود
در بررسی نتایج نمودار قیفی، به نحوه تقارن یا عدم تقارن مطالعات انجام شده در اطراف اندازه اثر ترکیبی توجه میشود. در این نمودار نحوه تقارن اشکال، نشان دهنده عدم سوگیری انتشار است. ذکر این نکته لازم است که این تقارن نسبی بوده و برای تدقیق بیشتر موضوع سوگیری، باید از آزمونهای آماری تخصصی، نظیر رگرسیون خطی استفاده کرد.
آزمون بگ و مزومدار
در این آزمون، همبستگی رتبهای بین واریانس اثرات استاندارد و اندازه اثر را مورد سنجش قرار میدهند. برای تفسیر این آزمون، از میزان انحراف از عدد صفر بهره میبرند. عدد صفر به معنی عدم رابطه بین اندازه اثر و دقت است و هر گونه انحراف از عدد صفر، وجود رابطه بین این دو را نشان میدهد.
جدول ۵. نتایج همبستگی رتبهای بگ و مزومدار
شاخص آماری | مقدار ضریب کندال (TAU) | Z-VALUE | سطح معنیداری |
نتایج | 0.093 | 36.679 | 0.000 |
فرض صفر: بین اندازه اثر و دقت، تفاوت معناداری وجود ندارد (فرض عدم سوگیری نشر)
فرض خلاف صفر: بین اندازه اثر و دقت، تفاوت معناداری وجود دارد (فرض سوگیری نشر)
نتایج جدول شماره ۴ نشان میدهد، مقدار تائو کندال بی برابر با ۰.۰۹۳. است؛که میتوان گفت: علیرغم وجود رابطه بین اندزاه اثر و دقت، این رابطه معنیدار نبوده و فرض صفر مبتنی بر عدم سوگیری نشر، تأیید میشود.
ضریب اندازه اثر
پس از تأیید مقدمات مربوط به عدم سوگیری نشر و تأیید فرض ناهمگنی مطالعات، به تحلیل اندازه اثر رابطه بین دینداری و گرایش به ارزشهای دموکراتیک، میپردازیم.
جدول ۶. جدول ضریب اندازه اثر
رابطه | تعداد مطالعات | اندازه اثر (R) | حد پایین | حد بالا | Z-VALUE | P-VALUE |
رابطه بین دینداری و گرایش به دموکراسی | 17 | 439. | 313. | 550. | 6.292 | 0.000 |
اندازه اثر یک مفهوم آماری است که قدرت رابطه بین دو متغیر را در مقیاس عددی اندازه گیری میکند که مهمترین و معروفترین اصطلاح مورد استفاده در روش فراتحلیل است. بهطوریکه رزنتال و دیمتیو(۲۰۰۱) از آن بهعنوان شاه مهره فراتحلیل یاد میکنند(رزنتال و دیمیتو، ۲۰۰۱: ۷۰). این مرحله دارای ابعاد گوناگونی نظیرفرایند تعریف و بررسی مناسبات بین آزمونهای مختلف معنیدار و اندازه اثر آزمونها و روشهای مختلف برای تعریف و برآورد اندازه اثر آزمون است( قاضی طباطبایی و ودادهیر، ۱۳۸۹: ۱۰۴). سطح معنیداری این آزمون (کمتر از ۵./.)؛ معنیدار بودن و تصادفی نبودن تفاوت موجود بین آمارها و پارامتر را بیان میکند. کوهن(۱۹۸۸) بدون توجه به مفهوم ضمنی علیت؛ اندازه اثر را به یکی از این دو معنا بهکار میبرد: حدی که فرضیه صفر نادرست است یا حدی که پدیده مورد نظر در جمعیت موجود است. هر چه این مقدار بیشتر باشد، میزان بروز پدیده مورد مطالعه در جمعیت هم بیشتر خواهد بود (به نقل از کوپر،۱۳۷۹). بر اساس مقدمات قبلی و تحلیل نتایج جدول ۵ برای سنجش اندازه اثر دینداری بر گرایش به ارزشهای دموکراتیک، از شاخص اثرات ترکیب تصادفی استفاده میکنیم؛ که در این تحقیق با آنالیز دادههای مربوط به ۱۷ مقاله منتخب اندازه اثر(R) معادل ۴۳۹. بوده که نشاندهنده تأثیر متوسط دینداری بر گرایش به ارزشهای دموکراتیک است.
پژوهشگر درصدد است در راستای تعیین ناهمگنی مقالههای منتخب از متغیر تعدیلکننده استفاده کند تا واریانس بین مطالعات را تعیین کند. متغیر تعدیلکننده، متغیری است که به صورت مستقیم بر جهت یا میزان رابطه متغیرهای مستقل و وابسته میتواند مؤثر باشد. اثرات این متغیر، قابل مشاهده و اندازهگیری است. فراتحلیل باید مشخص کند که کدام متغیرهای تعدیلگر توانایی تبیین واریانس موجود و تفاوتها را دارد. در این مرحله تلاش شد مهمترین متغیرهای پژوهشهای ۱۷ گانه منتخب، مورد بازبینی قرار گیرند که متاسفانه برخی از آنها در تمام پژوهشها ذکر نشدهاند. در بین این متغیرها صرفاً دو متغیر نوع پاسخگویان و بستر تحقیق، بهعنوان متغیرهای تعدیلکننده مورد بررسی قرار گرفتند.
بررسی نقش تعدیلکنندگی متغیر نوع پاسخگویان
نتایج حاصل از بررسی متغیر نوع پاسخگویان بهعنوان متغیر تعدیلکننده به شرح جدول زیر است:
جدول۷. نتایج اندازههای اثر ترکیبی مربوط به رابطه دینداری و گرایش به ارزشهای دموکراتیک به تفکیک پاسخگویان
مخاطبان | تعداد اندازه اثر | مدل اثرات ثابت | مدل اثرات تصادفی | ||||
اندازه ترکیبی | z-value | p-value | اندازه ترکیبی | z-value | p-value | ||
شهروندان | 7 | 543. | 30.648 | 0.000 | 531. | 4.193 | 0.000 |
دانشجویان | 10 | 347. | 22.321 | 0.000 | 368. | 5.424 | 0.000 |
کل | 17 | 430. | 36.679 | 0.000 | 403. | 6.731 | 0.000 |
دادههای جدول ۶ نشان میدهد که بین شهروندان اندازه اثر در مدل تصادفی.۰.۵۴۳ و در دانشجویان اندازه اثر با مدل تصادفی ۰.۳۴۷ است که هر دو در سطح ۰.۰۰۰ معنادار هستند. بهبیاندیگر دینداری در بین دانشجویان تأثیر کمتری بر گرایش به ارزشهای دموکراتیک آنها به نسبت شهروندان داشته است. گرایش به دموکراسی در بین شهروندان بیشتر از دانشجویان، متأثر از میزان دینداری آنان است. تفاوت دانشجویان و شهروندان در این مساله را میتوان با عواملی نظیر فرایند رشد عقلانیت ابزاری، غلبه گفتمان سکولاریسم و تفوق علم بر دین، تضعیف اقتدار سنتی دینی، تغییر شبکه تعاملی دانشجویان در محیط دانشگاه، استفاده از تکنولوژی و شبکههای اجنماعی و نگرش انتقادی بالای دانشجویان و نسلجوان نسبت به آحاد شهروندان در خصوص دینداری(بهویژه در ابعاد اعتقادی و مناسکی) تبیین کرد.
بررسی نقش تعدیلکنندگی متغیر بستر تحقیق
جدول ۸. نتایج اندازههای اثر ترکیبی مربوط به رابطه دینداری و گرایش به دموکراسی به تفکیک بستر تحقیق
بستر تحقیق | تعداد اندازه اثر | مدل اثرات ثابت | مدل اثرات تصادفی | ||||
اندازه ترکیبی | z-value | p-value | اندازه ترکیبی | z-value | p-value | ||
مرکز | 7 | 513. | 30.397 | 0.000 | 535. | 4.162 | 0.000 |
شرق | 2 | 467. | 11.600 | 0.000 | 485. | 2.534 | 0.011 |
جنوب | 4 | 343. | 14.031 | 0.000 | 334. | 2.694 | 0.007 |
غرب | 4 | 327. | 12.677 | 0.000 | 333. | 3.270 | 0.001 |
کل | 17 | 430. | 36.679 | 0.000 | 398. | 6.253 | 0.000 |
جدول شماره ۶ نشان میدهد که بالاترین اندازه اثر در بین در مرکز با ۰.۵۱۳ و کمترین اندازه اثر در مدل تصادفی ۰.۳۲۷ ساکنین مناطق غربی است که هر دو در سطح ۰.۰۰۰ معنادار هستند، همچنین بهطورکلی اندازه اثر در همه شهرها ۰.۴۳۰ است. به بیان دیگر، دینداری در مناطق مرکزی تأثیر بیشتری بر گرایش به ارزشهای دموکراتیک به نسبت سایر مناطق داشته است. درواقع میتوان گفت گرایش به ارزشهای دموکراتیک در مناطق مرکزی بیشتر متأثر از دینداری آنها است. تفاوت میزان دینداری در مناطق مرکزی کشور با سایر مناطق کشور را، میتوان با توسعه آمرانه و نامتوازن مناطق گوناگون ایران در بستر تحولات تاریخ معاصر(ظهور دولت مدرن، انکشاف مناسبات سرمایه داری، تضاد مرکز-پیرامون، رشد شهرنشینی، سبک زندگی جدید و افزایش سکولاریسم) توضیح داد.
نتیجهگیری
نسبت دین و دموکراسی یا نسبتسنجی دین و دموکراسی یکی از موضوعات مهمی است که، طی حداقل یکصد و پنجاه سال اخیر، در میان اندیشمندان مسلمان بحثهای گرم و پر تبوتابی برانگیخته است. در یک سدهی گذشته، دین همواره در کانون هویت جامعه بوده و ادبیات غنی و متنوعی را پیرامون خود خلق کردهاست. در دورهی بعد از انقلاب، تغییر ارزشها به دلیل تغییر زیرساختهای اصلی جامعه بهتندی صورت گرفت. اما پس از جنگ تحمیلی و تغییر ساختار اقتصادی، ارزشهای جامعه بهتدریج دگرگون شد. نابرابریهای اجتماعی افزایش یافت و در پی آن ارزشهای دینی به سمت ارزشهای غیر دینی و غیر مذهبی گرایش یافت. بنابراین در شرایط کنونی، اگر چه دین کماکان به عنوان معتبرترین، جدیترین و فراگیرترین عامل، در این عرصه محسوب میگردد؛ اما یگانه سازنده و پردازنده نظام صدقی حاکم بر جامعه ایرانی نیست. از این رو، در جامعه امروز ایرانی، شاهد فراهم آمدن امکان بقا و پویایی منظومههای غیر دینی،که بعضاً بهعنوان رقیب دین نقشآفرینی میکنند، هستیم. افزون بر دلایل فوق، میتوان به پدیدهی سیاستزدگی مفرط سپهر عمومی امروز جامعه اشاره کرد(تاجیک، ۱۳۸۴: ۲۰). در نقطه مقابل این نظر، بنیامین هرتزبرگ18 (۲۰۲۰) این مساله را مطرح میکند که گروههای دینی چگونه میتوانند به تقویت هنجارهای اخلاقی گفتمان لیبرال دموکراسی کمک کنند و آنها را تقویت کنند و توسعه دهند. در جوامع غربی که در سالهای اخیر رشد افسارگسیخته جنبشهای راست افراطی و نژادپرستانه را شاهد هستیم، سیاستگذاری دولتها باید بهگونهای باشد که با استفاده از مفهوم زندگی بهمثابه دموکراسی، شهروندان دینمدار را به مشارکت سیاسی و اجتماعی در زیست روزمره جوامع لیبرال دموکراسی ترغیب کند، از استدلالهای معرفتی-اخلاقی آنها برای توسعه و تعمیق مرزهای دموکراسی و افزایش تساهل و مدارا استفاده کرده، با تشویق آنها به مشارکت در گفتمان لیبرالیسم، این گزاره را تفهیم کند که گسترش گفتمان دموکراسی مستلزم مشارکت گروههای گوناگون فکری در درون اجتماعات معرفتی متنوع و به هم پیوسته جامعه میباشد و مشروعیت پذیری دولتها نیز از این طریق افزایش پیدا میکند.
هیچ پاسخ آسانی برای این سؤال وجود ندارد که آیا دینداری باعث ترویج گرایش به دموکراسی میشود یا خیر؟ پژوهشهای متقدم در حوزه جامعهشناسی دین؛ عمدتاً به دینداری به عنوان منبع جهتگیریهای ضد دموکراتیک اشاره میکردند ولی مطالعات تجربی متأخرتر؛ شواهد کمتری در این زمینه پیدا کرده و از تأثیرهای گوناگون دینداری بر ارزشهای دموکراتیک در درون طیفی شامل مثبت، منفی یا خنثی سخن میگویند. بهعنوان مثال دی هان و شولنبرگ (۱۹۹۷) در پژوهش خود بر روی دانشجویان کالج آمریکایی، به رابطه منفی بین سنجه سختکیشی ( التزام به هویت دینی بدون بررسی عمیق) و دستاورد دینی(رسیدن به یک تعریف خوب تعهد پس از یک دوره اکتشاف فعال) با شاخص علاقه به اثربخشی سیاسی وخارجی دست پیدا کردند. در حالیکه بین ابعاد ارتودکسی مسیحی و اهمیت معبد/کلیسا شاخص مربوطه رابطهای خنثی بهدست آمد. براساس نظر الکسي دو توكويل دينداران میتوانند داراي يک فرهنگ دموکراتیک باشند و یا بر عکس در مقابل آن مقاومت کنند. وی با بررسی دو نظام اجتماعی در آمریکا و فرانسه نشان داد که چگونه روحیه دینی در آمریکا موفق به ایجاد یک نظام و فرهنگ سیاسی دموکراتیک شدهاست و چگونه روحیه دینی در فرانسه، در راه شکلگیری دموکراسی، مانع ایجاد کرد. دوتوکویل استدلال میکند که اصول دینی منبعث از سنتهای یهودی-مسیحی، پایههای اخلاقی لازم برای آزادی را فراهم میکند. در واقع، گروههای مذهبی در خط مقدم جنبشهای دموکراتیزاسیون و در مبارزات برای آزادی( مانند حقوق زنان و الغای بردهداری) بودهاند (نپستاد و ویلیامز، ۲۰۰۸؛ تافت و همکاران ۲۰۱۱). متفکران دیگر، مانند رالز و هابرماس با این استدلال که چون اعتقادات مذهبی در خدمت اهداف دموکراتیک نیستند و باید از حوزه سیاسی کنار گذاشته شود، موافق نیستند (هابرماس، ۲۰۰۶؛ رالز، ۱۹۹۳). مجتهد شبستری(۱۳۸۱) نیز با تأکید بر منشاءهای متفاوت ارزشهای دینی و ارزشهای دموکراتیک(اصالت قرارداد، رضايت و قبول عامه بـهعنوان منبـع مشـروعيت، اصـالت برابـري مـدني، اصـالت قـانون و قانونگرايي)، بر لزوم همراستایی و همگرایی این دو نوع از ارزشها در مسیر رسیدن به توافق و تفاهم جمعی تأکید میکند.
میرا ماردی(۱۳۸۳) بر این باور است که در نگاه اول، هر دینی تقریباً غیردموکراتیک است؛ زیرا در دین اصل بنیادین، همنوایی و تبعیت است در حالیکه دموکراسی مبتنی بر تنوع و تفاوت است؛ ولی با این حال براین نظر است که هر دین تنها مجموعهای از باورهای جزئی و هنجارها نیست بلکه دارای جنبههای نهادی و شخصی هم هست.کلیساهاییکه بعضی از آنها بسیار قدرتمند هستند، وجود دارند که فعالیتهای نهادی آنها صرف نظر از اینکه دقیقا دینی یا بیشتر دنیایی است، بر فرایندهای سیاسی اثر دارند و یا خود، بخشی از این فرایندها هستند. هانتیگتون(۱۹۹۱) در تحلیل فرایندهای دموکراتیکشدن دهه ۷۰ و۸۰ میلادی، به نقش مهم کلیسای کاتولیک اشاره میکند و تغییر موضع کلیساهای ملی از مدافعان وضع موجود به مخالفان اقتدارگرایی و حاملان اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را یکی از پنج علت غیراصلی میداند که پدیده موج سوم دموکراسی را تبیین میکند. فرضیه کلی هانتیگتون از این هم قاطعتر است؛ زیرا بیانگر رابطه بین گسترش مسیحیت و توسعه دموکراسی است.
نتایج تحقیق همراستا با پژوهشهای ذوالفقاری و واحدی(۱۳۸۸)، حاتمی و دیگران(۱۳۹۲)، خانیکی و سرشار(۱۳۹۱)، گلچین و دیگران (۱۳۸۷)، جهانگیری و ابوترابی(۱۳۹۱)، شیرعلی زاده(۱۳۹۲)، نایبی و میرزایی(۱۳۹۷)، ملائکه و امیریفر (۱۳۹۷)، یکتاپرست و دیگران (۱۳۹۸)، زارع و روهنده(۱۳۹۵)، کشاورز و دیگران (۱۳۹۲) بر رابطه متوسط بین دینداری و گرایش به رازشهای دموکراتیک، تأکید میکند. در اکثر مقالات و پژوهشهای گفته شده، دینداری بر روی گرایش به دموکراسی، تاثیر منفی میگذارد؛ چرا که این نوع پژوهشها صرفاً بر روی میزان دینداری افراد تأکید میکنند و نوع دینداری افراد مورد سنجش قرار نمیگیرد. درحالیکه در تحقیقاتی که نوع دینداری افراد مورد ارزیابی قرار میگیرد، دینداران شبه سکولار گرایش به مراتب بیشتری به دموکراسی دارند تا دینداران مناسکی و سنتی و بنیادگرا. از دین نیز، مانند هر ایدئولوژی دیگری، روایتها و خوانشهای متعددی شدهاست و نمیتوان تمام آن روایتها را به یک روایت تقلیل داد. عبدالکریم سروش (۱۳۷۵) با رهیافتی معرفتشناسانه، انواع دینداری را شامل مصلحت اندیش، معرفت اندیش و تجربت اندیش میداند. مجتهد شبستری (۱۳۸۱) با رویکردی هرمنوتیکی به دین، قرائت رسمی دین را از قرائت انسانی آن جدا میکند. مصطفی ملکیان (۱۳۷۸) دینداری را بر سه تیپ بنیادگرا، تجددگرا و سنتگرا میداند. محسن کدیور (۱۳۸۳) دین را شامل، سنتگرایانه، بنیادگرایانه و نواندیشانه میداند و ویلیام شپرد19 (۲۰۰۴) نیز در مواجهه جامعهشناسانه با دین، آن را به پنج قسم سکولار، تجددگرایی اسلامی، اسلامگرایی رادیکال، سنتگرایی و سنتگرایی جدید تقسیم بندی کردهاست. در این تحقیق با بررسی ۱۷ مطالعه که در نشریات معتبر علمی – پژوهشی در ایران منتشر شدهاند، ضرایب تأثیر دینداری بر گرایش به دموکراسی را مورد بررسی قرار دادیم و به این نتیجه رسیدیم که: در حد متوسطی دینداری بر گرایش به دموکراسی تأثیر دارد. میزان این تأثیر در بین شهروندان جامعه بیشتر از دانشجویان است و البته در مناطق مرکزی ایران این تأثیر بیشتر از سایر مناطق است. جامعه ایران در حال گذار از یک جامعه سنتی به جامعه مدرن است و این گذار مستلزم رعایت اسلوبها و قواعد دموکراتیک در نظام سیاسی حکمرانی ایران است. بهرسمیت شناختن تنوع اندیشگی در ایران، پیششرط گذار به دموکراسی و توسعه است و این مهم، در چارچوب نظمی اقتدارگرا امکانپذیر نیست. حل مشکلات و تضادهای جامعه ایران با جامعه بینالملل نیز در گرو درکی واقعبینانه و منطقی از جایگاه کشور ایران و حکومت، در ژئوپولتیک منطقه است.
منابع و مأخذ
- احمدی، یعقوب؛ محمد زاده، حسین؛ مجیدی، ابوبکر. (1396). گونهشناسی فرهنگ سیاسی دانشجویان استان کردستان بر پایه متغیرهای اجتماعی- فرهنگی، جامعهشناسی کاربردی، سال بیست و نهم، شماره پیاپی (69)، شماره اول، صص 128-107.
- باباییفرد؛ اسدالله. (1391). دیدگاههای رابرت بلا درباره دین مدنی، فصلنامه تخصصی مطالعات اجتماعی دین، سال اول، شماره اول، صص 24-18.
- پای، لوسین.(1370). فرهنگ سیاسی و توسعه سیاسی، ترجمه مجید محمدی، نامه فرهنگ، شماره 5-6، سال سوم، پاییز و زمستان، 47-37.
- تاجیک، محمدرضا،1384، دین، دموکراسی و روشنفکری در ایران، تهران، موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی.
- ترنر، برایان. (1379). ماکس وبر و اسلام، ترجمه سعید وصالی، نشر مرکز.
- جهانگیری، جهانگیر؛ ابوترابی زارچی، فاطمه. (1391). بررسی تأثیر میزان استفاده از رسانههای جمعی بر مؤلفههای فرهنگ سیاسی دانشجویان: مطالعهی موردی دانشگاه شیراز، پژوهشنامه علوم سیاسی، سال هفتم، شماره 4، صص 122-89.
- حاتمی، محمدرضا؛ فرجیان، مرتضی؛ روشن چشم، حامد؛ جمشیدی، علی.(1391). بررسی عوامل مؤثر بر فرهنگ سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره پنجم، شماره 4، صص 129-107.
- خانیکی، هادی؛ سرشار، حمید. (1391).گونهشناسی فرهنگ سیاسی؛ مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه کردستان، فصلنامه پژوهش سیاست نظری، شماره یازدهم، صص 130-91.
- دوتوکویل، آلکسی. (1394).دموکراسی در آمریکا، ترجمه بزرگ نادر زاد، فرهنگ جاوید.
- ذوالفقاری، ابوالفضل؛ موحدی، محمدابراهیم. (1390). بررسی رابطه میزان و نوع دینداری با ارزش های مردم سالاری. فصلنامه علوم اجتماعی، -(52)، 1-28. SID. https://sid.ir/paper/492733/fa
- ذوالفقاری، ابوالفضل؛ موحدی، محمدابراهیم.(1388). بررسی رابطه میزان و نوع دینداری باارزشهای مردمسالاری، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 52، صص 27-1.
- رودنسون، ماکسیم. (1398). اسلام و سرمایهداری، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر احسان.
- رهبر قاضی، محمود رضا؛ امامجمعه زاده، سید جواد؛ نوربخش، سوسن؛ خاکی، مینا .(1395). بررسی رابطه دینداری با دو نوع فرهنگ سیاسی مشارکتی و دموکراتیک، فصلنامه مطالعات راهبردی بسیج، سال نوزدهم، شماره 71، صص 165-141.
- زارع، بیژن؛ روهنده، مجید. (1395).پژوهشی در باب دینداری و مشارکت سیاسی در شهروندان شهر کرج، دو فصلنامه پژوهشهای جامعهشناسی معاصر، سال پنجم، شماره 8، صص 46-23.
- زالی زاده، مسعود؛ باقری، معصومه؛ ملتفت، حسین.(1397). بررسی عوامل خانوادگی مؤثر بر مدارای اجتماعی، جامعهشناسی کاربردی، شماره 70، صص 146-129.
- سراج زاده، سید حسین؛ شریعتی مزینانی، سارا؛ صابر، سیروس.(1383). بررسی رابطه میزان دینداری و انواع آن با مدارای اجتماعی، مجله علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، صص 142-109.
- سروش، عبدالکریم. (1375). قبض و بسط تئوریک شریعت، تهران، صراط.
- سعید، بابی.(1379). هراس بنیادین: اروپا مداری و ظهور اسلامگرایی، ترجمه غلامرضا جمشیدیها و موسی عنبری، دانشگاه تهران.
- سیدامامی، کاووس؛ عبداله، عبدالمطلب. (1388). عوامل موثر بر مشارکت شهروندان در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس؛ مطالعه موردی شهر تهران. پژوهشنامه علوم سیاسی، 4(4 (16))، 109-146. SID. https://sid.ir/paper/115856/fa
- شجاعی زند، علیرضا.(1384). مدلی برای سنجش دینداری در ایران، مجله جامعهشناسی ایران، دوره 6، شماره 1، صص 66-34.
- شجاعیزند، علیرضا. (1386). جزوه جامعهشناسی دین، دانشگاه تربیت مدرس.
- شیرعلی زاده، حسن؛ عظیمی، لیلا؛ رسولزاده اقدم، صمد. (1392). بررسی جامعهشناختی رابطه بین دینداری با آشنایی به حقوق شهروندی، مطالعات علوم اجتماعی ایران، سال یازدهم، شماره 41، صص 66-55.
- صالحآبادی، ابراهیم؛ قندهاری، عبدالرضا.(1390). ﺑﺮرﺳﻲ راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ ﻣﻴﺰان دینداری و ﻧﮕﺮش ﺑﻪ دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ در ﺑﻴﻦ ﺷﻬﺮوﻧﺪان نیشابوری در سال 1389، فصلنامه جامعهشناسی مطالعات جوانان، سال دوم، صص 118-95.
- طالبان محمد رضا؛ میرزایی مهدی.(1389). بررسی تجربی ارتباط سطوح دینداری با رفتار انتخاباتی دانشجویان. جامعهشناسی تاریخی.; ۲ (۴) :۳۳-۶۷.
- طالبان، محمدرضا. (1380). تعهدمذهبی و تعلق سیاسی، فصلنامه پژوهش، شماره 20 و 21، س 5، صص3-22.
- طباطبایی، محمود قاضی؛ ودادهیر، ابوعلی.(1389). فراتحلیل در پژوهشهای اجتماعی و رفتاری، تهران، جامعهشناسان.
- فوکویاما، فرانسیس.(1393). پایان تاریخ و آخرین انسان، ترجمه عباس عربی و زهره عربی، تهران، سخنکده.
- قربانی زاده، وجه الله؛ نانگیر، سید طه حسن. (1393). راهنمای کاربردی فراتحلیل با نرمافزار cma2، تهران، انتشارات جامعهشناسان
- کدیور، محسن.(1385). داد و ستداسلام ومدرنیته https://www.magiran.com/article/1175040
- کشاورز، زهرا سادات؛ ربانی خوراسگانی، علی؛ یزدخواستی، بهجت. (1392). بررسی تأثیر دینداری بر گرایش به رفتار انتخاباتی شهروندان اصفهانی با تأکید بر نظام مردمسالاری دینی، جامعهشناسی کاربردی، سال بیست و ششم، شماره پیاپی (58)، شماره دوم، 40-17
- کوپر، هریس.(1379). پژوهش ترکیبی: راهنمای بررسی متون پژوهشی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی.
- گلچین، مسعود؛ حقخواه مژگان؛ سیدی، فرشته. (1387). فرهنگ سیاسی دموکراتیک و عوامل مؤثر بر آن (یک مطالعه موردی)، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، س 16، شماره 61، صص 236-189
- لویس، برنارد. (1396). خاورمیانه: دو هزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز، ترجمه حسن کامشاد، تهران، نشر نی
- ماردی، میرا.(1383). سازگاری یاناسازگاری دین و دموکراسی؛ تجربه کلیسای کاتولیک؛ در چالشهای دین و مدرنیته؛ سید حسین سراج زاده، تهران، طرح نو.
- مجتهد شبستری، محمد. (1381). نقدی بر قرائت رسمی از دین (بحرانها، چالشها و راهحلها)، تهران، طرح نو
- ملائکه، سید حسن؛ امیری فر؛ الهام. (1397). بررسی ارتباط بین ابعاد مختلف دینداری و مشارکت سیاسی در بین شهروندان شهر ایذه، فصلنامه علمی پژوهشی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر، سال دوازدهم، شماره دوم، پیاپی41، سس86-61.
- ملکیان، مصطفی. (1378). سخنی در چند وچون ارتباط اسلام و لیبرالیسم، مجله کیان، شماره 48.
- ملکیان، مصطفی.(1381). راهی به رهایی: جستارهایی در باب عقلانیت و معنویت. تهران، نگاه معاصر.
- مؤمنی، مریم ؛ ایمان، محمدتقی؛ رجبی، ماهرخ.(1395). ﺑﺮرﺳﯽ جامعهشناختی راﺑﻄه اﻟﮕﻮﻫﺎي دینداری ﺑﺎ اﻧﻮاع ﻣﺪاراي اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﺑﯿﻦ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن داﻧﺸﮕﺎه ﺷﯿﺮاز، فرهنگ در دانشگاه اسلامی، سال ششم، شماره سوم، صص340-321
- نائبی، هوشنگ؛ میرزایی، مهدی.(1397). تبیین رابطه نوع دینداری با نوع فرهنگ سیاسی، فصلنامه سیاست، شماره46، صص512-493.
- وبر، ماکس.(1373). اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری، ترجمه عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی،تهران، انتشارات علمی –فرهنگی.
- هانتینگتون، ساموئل.(1381). برخورد تمدنها، ترجمه مجتبی امیری وحید، وزارت امور خارجه.
- یکتاپرست راسته کناری، ندا، نوری، هادی؛ غلامی، محمدرضا.(1395). نگرش سیاسی و ارتباط آن با دینداری و طبقه اجتماعی در بین مردم شهر رشت، دو فصلنامه پژوهشهای جامعهشناسی معاصر، سال هشتم، شماره 14، صص 26-1
- Almond, Gabriel and Sidney Verba (1965),Civic culture,Political Attitiudes and Democracy in five nation,Boston:Little,Brown and Company
- Ben‐Nun Bloom, P., Arikan, G., & Vishkin, A. (2021). Religion and democratic commitment: A unifying motivational framework. Political Psychology, 42, 75-108.
- Diamond, Larry (1999) Developing Democracy toward Consolidation, Baltimore and London: The Johns Hopkins University Press.
- Dow, J. W. (2007). A scientific definition of religion https://www.researchgate.net/public /255626056
- Guth, J.; Green, J.; Kellstedt, L. and Smidt, C. (2002), “Rrligion and political participation, prepared for delivery at the 2002 Annual meeting of the American political science Association”.
- Halliday, F. (1996). Islam and the Myth of Confrontation. IB Tauris.
- Huang، M. H. (2005). Islam and democracy: A global perspective. Taiwan journal of democracy ، 1 (2)، 109-137.
- Karl, T. L., & Schmitter, P. C. (2002). Concepts, assumptions & hypotheses about democratizations: reflections on'stretching'from South to East. Prepared for workshop on Regime Transitions: Transitions from Communist Rule in Comparative perspective.
- Levin, J., Chatters, L. M., & Taylor, R. J. (2011). Theory in religion, aging, and health: An overview. Journal of Religion and Health, 50(2), 389-406.
- Shepard, W. E. (1987). Islam and ideology: Towards a typology. International Journal of Middle East Studies, 19(3), 307-336.
- Stark, R. & Fink. R. (2000). Acts of Faith, University of California Press.
- Umphres, W. P. (2020). Book Review: Chains of Persuasion: A Framework for Religion in Democracy, by Benjamin R. Hertzberg.
[1] نویسنده مسئول: shahorastegari@gmail.com
[2] Corresponding Author: shahorastegari@gmail.com
[3] Glarck & Stark
[4] Alport
[5] Lewin
[6] Almound
[7] Verba
[8] Dayamond
[9] Pay
[10] Terner
[11] Rodenson
[12] Dotoquiel
[13] Hantightoun
[14] Fokuyama
[15] Saieed
[16] Halidey
[17] Lensky
[18] Hertzberg
[19] Sheperd