اثر بخشی درمان بین فردی گروهی کوتاه مدت بر بهزیستی روانی و کیفیت زندگی همسران افراد معتاد
محورهای موضوعی : فصلنامه مهارت های روانشناسی تربیتی
1 - استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور
کلید واژه: کیفیت زندگی, درمان بین فردی گروهی کوتاه مدت, بهزیستی روانی,
چکیده مقاله :
این پژوهش به منظور اثربخشی درمان بین فردی گروهی کوتاهمدت (IPT) بر بهزیستی روانی و کیفیت زندگی همسران افراد معتاد انجام پذیرفته است. روش پژوهش شبه آزمایشی و با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه ی آماری شامل 57 نفر از همسران (زن) افراد معتادی بوده که به اداره ی بهزیستی و مرکز مشاوره راهنما، برای درمان همسران خود مراجعه کردند.برای نمونه گیری از روش تصادفی استفاده شد. در واقع از بین این 57 نفر تعداد 30 نفر که بهزیستی روانی و کیفیت زندگی پایینی داشتند به تصادف انتخاب شدند و به طور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15نفر) جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق عبارت است از: پرسشنامه ی کیفیت زندگی، پرسشنامه ی بهزیستی روانی و بسته ی آموزشی IPT. پرسشنامه ی کیفیت زندگی کاری، توسط سازمان بهداشت جهانی در سال 1989 ساخته شده است. همچنین ضریب آلفای کرونباخ آن 90/0 در نمونه ایرانی گزارش شده است. پرسشنامه ی بهزیستی روانی را، رایف در سال 1989 ساخته شده و ضریب آلفای کرونباخ آن 80 /0 گزارش شده است. گروه آزمایشی در مدت10 جلسه، هفتهای یک جلسه، فنون IPT را آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. پس از آموزش مجدداً کیفیت زندگی و بهزیستی روانی اعضای هر دو گروه مورد اندازهگیری قرار گرفت. نتایج مانکوا نشان داد IPT بر بهزیستی روانی و کیفیت زندگی در یک تحلیل ترکیبی اثر معنیداری داشته است. به سخن دیگر، تحلیل کوواریانس هم در تحلیل ترکیبی و هم در تحلیل انفرادی، نشان داد IPT موجب افزایش بهزیستی روانی و کیفیت زندگی همسران افراد معتاد شده است. مطالعه ی کنونی اهمیت IPT در بهبود روابط بین فردی و افزایش بهزیستی روانی و کیفیت زندگی را نشان میدهد. یافتههای این پژوهش با یافتههای سایر پژوهشها همگرایی دارد و این تحقیقات مبین این واقعیت هستند که با آموزش مهارتهای بین فردی، میتوان موجبات بهزیستی روانی و کیفیت زندگی بالا در همسران افراد معتاد را فراهم ساخت.
The aim of this study was to investigate the effectiveness of short-term group interpersonal therapy (IPT) on the psychological well-being and the life quality of addicted individuals’ wives. The method of this study was quasi-experimental and the design was ‘pretest-posttest’ with a control group. The samples were 57 wives who had referred to Rahnama counseling center and the Rehabilitation Office (Behzisti) for their husbands’ treatment. Using a life quality and psychological well-being questionnaire, 30 people of the wives with low psychological well-being and life quality were selected on simple randomization basis and were divided voluntarily into two groups of experimental and control (15 in each group). The experimental group received 10 sessions of IPT techniques weekly, and the control group did not receive any training. After receiving the treatment, the life quality and the psychological well-being of the subjects in each group were measured again. The MANCOVA analysis of the data showed that IPT in the combination analysis on psychological well-being and life quality revealed significant effect and partial eta squared of the combination analysis was shown to be 0.81. In addition, the data analyzed by using ANCOVA with Bonferoni methods partial eta squared revealed the psychological well-being to be 0.61 and the life quality to be 0.67. In other words, the covariance analysis, both in the combination analysis and in the individual analysis indicated that the IPT caused increasing psychological well-being and life quality in the addicted individuals’ wives. The results of the present investigations revealed the significance of IPT in increasing interpersonal relationships and, consequently, on the improvement of psychological well-being and life quality. The results of this study were in line with other research studies and these investigations showed that the training of interpersonal skills can cause psychological well-being and life quality.