بهکتی و عشق در عرفان هندی و اسلامی
محورهای موضوعی : فلسفه
1 - ندارد
کلید واژه: بهکتی, رامانوجا, بهگوت گیتا, مایا, شکتی, کریشنا, عشق, تجربه
, 
, عرفانی, ظهور, تجلی, عقل,
چکیده مقاله :
عشق عرفانی مفهومی گسترده و چند سویه در فرهنگ عرفانی مل تهایجهان دارد. از یک سو، جوهره ذات الهی به صورت "عشق" تشخّص یافته است،خدای عشق بنام "آگاپه" و "اروس" در یونان، "برهمن" یا "شیوا" با جوهرهبهکتی در هند، حبیب در عرفان اسلامی و.. ظهور می کند؛ و از سوی دیگر، طریقعشق خود راهی متمایز از دیگر راهها- نظیر راه معرفت یا "جنانه یوگه" و راه عملیا "کرمه یوگه"- برای رسیدن به کمالات الهی محسوب می شود.بیشتر مکت بهای فکری هند تحت تأثیر "بهکتی مارگه" بوده اند. از اینمکتب ها، اندیشه های ودائی، اوپنیشادهای متقدم، مکتب ادوایتۀ شنکره و جریانوحدت گرای کشمیری را تا حدودی می توان مجزا نمود. هرچند که برخی ازمفسرین نشانه هایی از بهکتی را در این مکتب ها نیز یادآور شده اند؛ اما"بهکتی مارگه" در مکتب رامانوجا به گونه ای برجسته مطرح شد، در آثار تامیلیرشد کرد و در نهضت "بهکتی نو" ادامه یافت.در حوزه عرفان اسلامی، گذشته از طرح موضوع محبت الهی در آیاتیچون"یُحبهم و یُحبونه"(5.54)و در روایات نقل شده از ائمه اطهار، محبت و عشقالهی در اقوال منسوب به رابعه، حلاج، بایزید بسطامی و ...مطرح شد و در مکتبعرفانی احمد غزالی در سده های پنجم و ششم هجری جایگاهی ویژه یافت وکتاب هایی مانند سوانحا حمدغزالی، عبهرالعاشقین روزبهان بقلی و... در این موضوعنگاشته شد. این مقاله کوششی است در جهت بررسی و مقایسه بهکتی در مکتب هایهندی و عشق عرفانی از دیدگاه عرفان اسلامی که با طرح موضوعاتی چون: سیرتاریخی عشق عرفانی، بررسی واژگان بهکتی، عشق الهی و کاربرد آنها، رابطه عشقبا خدا و ظهور عالم و رهایی و مُکشه، به این امر پرداخته است