مقاتل الحسین (ع) و جایگاه روضة حسینیة سید احمد اردکانی
محورهای موضوعی : پژوهشنامه نسخه شناسی متون نظم و نثر فارسیزهرا یزدانی طبائی 1 , علیرضا قوجه زاده 2 , اشرف چگینی 3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران (نویسنده مسئول)
3 - استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، ایران
کلید واژه: مقتلنویسی, روضۀ حسینیه, سیّد احمد اردکانی, نسخ خطی, متون شیعی,
چکیده مقاله :
روضةحسینیة، یکی از تألیفات سیّد احمد اردکانی یزدی، عالم، مورّخ و محدث شیعی(سدۀ 13هـ ق) به زبان فارسی است. عمدۀ موضوع این اثر به زندگانی امام حسین(ع) و واقعه جانگداز عاشورا و کربلا اختصاص دارد. اردکانی در نقل هر موضوعی سندی را با ذکر نام راوی و صاحباثر ارائه داده، سپس به تحلیل و تفسیر برخی از آنها و ترجمۀ آیات، ابیات، نقلقولها، روایات راویان و مقتلنگاران پرداخته است. وی در روضۀحسینیۀ از مطالب و اسناد معتبر بهرهجسته و از بافتههای روضهخوانان و معرکهگیرانی که آثاری کذب دربارۀ واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) ارائه دادهاند، دوری جستهاست. اگرچه بیشتر مقتلنگاران پیش از وی مطالبی بدون مستندات ارائه دادهاند، این پرسش پیش میآید که اردکانی چه اندازه در کار خود موفق بوده و امتیاز او، نسبت به دیگر مقتلنگاران چه حدّ است؟ چنین برمیآید وی با اشراف و تکیه بر مجموعهای از متون، روایات و احادیث معتبر شیعی بهویژه مثیرالاحزان ابن نمایحلی، الامالی شیخ صدوق، إعلامُ الوَری طبرسی، الملهوف سیّد بن طاووس و... نیز تفاسیری؛ مانند تفسیر ابن عباس، امام حسن عسگری (ع) و... توانسته برخی از شبهات و روایات ضعیف دربارۀ شهادت امام حسین (ع) و واقعۀ کربلا را برطرف نماید. اردکانی را میتوان یکی از نخستین مترجمان بخشهایی از کتب مقاتل، همچون لهوف سیّد طاووس و... تلقی کرد. از این رو روضةحسینیه جایگاه اسنادی مهمی برای مطالعه و تحقیق دربارۀ مقتلنویسی محسوب میشود. در این مقاله با نگاهی مختصر به مقتلنویسی، به معرفی ابعاد شخصیّتی اردکانی و نیز معرفی نسخۀ حاضر و اهمّیت آن پرداخته شده است.
Rawdat Hosseiniyah, written by Sayyid Ahmad Ardakani Yazdi (13 AH), written by a Persian writer. The main subject of this topic is the influence of Zindgani on Imam Hussein (peace be upon him) and the reality of Jangdaz Ashura and Karbala. Radkani, the transfer of Harqi, a subject of Sanadi, with the memory of Nam Rawi and the owner of his arguments, Dada, with a solution and the interpretation of his relaxation, and the translation of verses, verses, verses, transmission of her, narrators, and killing of his Radakh In the garden of Husseini, there are demands and a reliable chain of transmission with its nonsense, and in the face of the garden of Khawanan and its battle, there are traces of falsehood regarding the reality of Karbala and the testimonies of Imam Hussein (peace be upon him), his opinions, Dadand, Dori Justest. A comprehensive collection of texts, narrations and hadiths of respected Shiite scholars with a sad and sad identity, under the supervision and supervision of Al-Amali Sheikh Saduq, Alaam Al-Wari Tabarsi, Al-Mallah And Sayyid bin Tawoos and... Niz Tafsiri; From the interpretation of Ibn Abbas, Imam Hassan Askari (peace be upon him) and... his counterparts are weak in the face of suspicions and weak narrations regarding the testimonies of Imam Hussein (peace be upon him) and the reality of Karbala, see below. Ardakani has two copies of the books translated by Muqatil, Hamshun Lahof Sayyid Tawoos and... received a response.
1. آذرنوش، آذرتاش. (1375ش). تاریخ ترجمه از عربی به فارسی (از آغاز تا عصر صفوی): ا. ترجمههای قرآنی. تهران: سروش.
2. آقابزرگ تهرانى، محسن بن على بن محمدرضا. (1403ق). الذريعة الى تصانیف الشيعة. بیروت: دارالاضواء.
3. ابنندیم، محمد بن اسحاق. (1394). الفهرست. ترجمۀ محمدرضا تجدد. تهران: دنیای کتاب.
4. اشکوری، قطبالدین. (1380). محبوب القلوب، تاریخ حکمای پیش از اسلام. تصحیح علی اوجبی. تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
5. بیگ باباپور، یوسف، و غلامیه، مسعود. (1393). فهرست دستنویسهای مراثی و مقتلنامهها. تهران: منشور سمیر.
6. بیهقی، ابوالحسن علی بن ابیالقاسم بن زید. (1428ق). لباب الأنساب والألقاب والأعقاب. قم: مکتب آیتالله المرعشی.
7. جعفریان، رسول. (1373). علی بن عیسی اربلی و کشف الغمة. مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی.
8. جعفریان، رسول. (1375). ملاحسین واعظ کاشفى و روضة الشهداء. چاپشده در: مقالات تاریخى، ج1. قم: نشر الهادى.
9. جعفریان، رسول. (1381). تأملى در نهضت عاشورا. قم: انتشارات انصاریان.
10. جودکی، حجتالله. (1377). قیام جاوید: گردانیدۀ مقتل الحسین(ع) ابیمخنف. تهران: مؤسسۀ فرهنگی انتشاراتی تبیان.
11. حسینی اردکانی، احمد. (1375). مرآت الاکوان. به اهتمام عبدالله نورانی. تهران: میراث مکتوب.
12. دانشپژوه، محمدتقی. (۱۳۳۹). فهرست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران. مجلّد هشتم. تهران: دانشگاه تهران.
13. درایتی، مصطفی. (۱۳۸۹). فهرستوارۀ دستنوشتههای ایران (دنا). تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
14. دهخدا، علیاکبر. (1375). لغتنامه. تهران: دانشگاه تهران.
15. رنجبر، محسن. (1386). سیری در مقتلنویسی و تاریخنگاری عاشورا از آغاز تا عصر حاضر ۳. فصلنامۀ علمیتخصصی تاریخ در آینۀ پژوهش، ۴(۱۶)، ۸۳ـ۱۲۱.
16. سید بن طاووس، رضیالدین ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر. (1383). اللهوف علی قتلی الطفوف. تحقیق و تقدیم فارس تبریزیان (حسّون)، دارالاسوة.
17. شقاقی سرابی، رضاقلیخان. (1398). لجة الألم فی حجة الأمم، (آوای درد). ترجمۀ الزحوف الی قتلی الطفوف ابنطاووس. تصحیح و تعلیق رضا مستفویی. تهران: عهد مانا.
18. طوسی، محمد بن حسن. (1356ق). الفهرست. تحقیق جواد قیومی. نجف اشرف: بینا.
19. کاشفى، حسین بن على. (1390). روضة الشهداء. تصحیح حسن ذولفغاری و علی تسنیمی با همکاری صبا واصفی. تهران: انتشارات معین.
20. لکهنویی کشمیری، محمدمهدی. (1406ق). نجوم الاسماء. قم: مکتبة بصیرتی.
21. محدث قمی، عباس. (1359ق). الفوائد الرضویة. قم: بوستان کتاب.
22. مولایی، محمدسرور. (1377). قیام سیدالشهداء حسین بن علی(ع) و خونخواهی مختار. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
23. میرشریفى، سید على. (1369). ابومخنف و سرگذشت مقتل وى. فصلنامۀ آینۀ پژوهش، شمارۀ 2، 66ـ87.
24. نایینى، محمدجعفر بن محمدحسین. (1353). جامع جعفرى. تصحیح ایرج افشار. تهران: سلسله انتشارات انجمن آثار ملی.
25. نجاشى، ابوالعباس احمد بن على. (1416ق). فهرست اسماء مصنفى الشيعة مشهور به رجال النجاشى. تحقیق سید موسى شبیرى زنجانى. قم: مؤسسة النشر الاسلامى.
دو فصلنامه پژوهشنامه نسخهشناسی متون نظم و نثر فارسی
سال هفتم، شماره هجدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۱
جایگاه روضۀ حسینیۀ سید احمد اردکانی در مقتلنویسی1
زهرا یزدانی طبائی2
دانشجوی دکتری، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، پیشوا- ورامین، تهران، ایران
علیرضا قوجهزاده3
استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، تهران، ایران (نویسنده مسئول)
اشرف چگینی4
استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، واحد ورامین- پیشوا، دانشگاه آزاد اسلامی، ورامین، تهران، ایران
چکیده
روضۀ حسینیه یکی از تألیفات سید احمد اردکانی یزدی، عالم، مورخ و محدث شیعی (سدۀ 13ق) به زبان فارسی است. عمده موضوع این اثر به زندگانی امام حسین(ع) و واقعۀ جانگداز عاشورا و کربلا اختصاص دارد. اردکانی در نقل هر موضوعی سندی را با ذکر نام راوی و صاحب اثر ارائه داده، سپس به تحلیل و تفسیر برخی از آنها و ترجمۀ آیات، ابیات، نقلقولها، روایات راویان و مقتلنگاران پرداخته است. وی در روضۀ حسینیه از مطالب و اسناد معتبر بهره جسته و از بافتههای روضهخوانان و معرکهگیرانی که آثاری کذب دربارۀ واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین(ع) ارائه دادهاند، دوری جسته است. اگرچه بیشتر مقتلنگارانِ پیش از وی، مطالبی بدون مستندات ارائه دادهاند، این پرسش پیش میآید که اردکانی چه اندازه در کار خود موفق بوده و امتیاز او نسبت به دیگر مقتلنگاران چه حد است؟ چنین برمیآید که وی با اِشراف و تکیه بر مجموعهای از متون، روایات و احادیث معتبر شیعی بهویژه مثیر الأحزان ابننمای حلی، الامالی شیخ صدوق، إعلامُ الوَری طبرسی، الملهوف سید بن طاووس و...، نیز تفاسیری مانند تفسیر ابنعباس، امام حسن عسکری(ع) و... توانسته برخی از شبهات و روایات ضعیف دربارۀ شهادت امام حسین(ع) و واقعۀ کربلا را برطرف نماید. اردکانی را میتوان یکی از نخستین مترجمان بخشهایی از کتب مقاتل، همچون لهوف سید طاووس و... تلقی کرد. ازاینرو روضۀ حسینیه جایگاه اسنادی مهمی برای مطالعه و تحقیق دربارۀ مقتلنویسی محسوب میشود. در این مقاله با نگاهی مختصر به مقتلنویسی، به معرفی ابعاد شخصیتی اردکانی و نیز معرفی نسخۀ حاضر و اهمیت آن پرداخته شده است.
واژههای کلیدی:
مقتلنویسی، روضۀ حسینیه، سید احمد اردکانی، نسخ خطی، متون شیعی.
۱. مقدمه
از میان انبوه نسخههای خطی بهجامانده در دورههای مختلف در مراکز علمی و ادبی و کتابخانههای داخل و خارج از کشور، دستنوشتههای دینی، مذهبی و عقیدتی بسیاری وجود دارد که مطالب ارزندهای را دراینباره برای طرفداران و پیروان اهلبیت و امامت عرضه داشتهاند.
با روی کار آمدن صفویان و به رسمیت شناخته شدن مذهب تشیع بهعنوان مذهب رسمی در ایران و در پی آن، اهمیت دادن به وقایع جانگداز کربلا و شهدای عاشورای حسینی، بسیاری از دانشوران و نویسندگان اهلِتشیع و علاقهمند به خاندان امامت و ولایت، بیشتر و گستردهتر در این مقطع از تاریخ اسلام قلمفرسایی کردند؛ چنانکه سید بن طاووس در قرن هفتم هجری، کتاب لهوف را دربارۀ حادثۀ بزرگ عاشورا و قیام سرور شهیدان تألیف کرد؛ حسین واعظ کاشفی نیز در همین دوره، روضة الشهداء را نوشت. اگرچه آثار ارزندهای در تاریخ اسلام با عنوان «مقتلنویسی» رایج بوده، متأسفانه از گزند و آسیب روزگار در امان نمانده و مفقود شدهاند. شیخ آقابزرگ طهرانی در کتاب الذریعه به تعدادی از این مقتلنامهها اشاره کرده است؛ ازجمله: مقتل الحسین ابنمخنّف، مقتل ابیعبدالله از اَصبغ بن نَباته، مقتل الحسین از جابر بن یزید جُعَفی، مقتل الحسین از هشام بن محمد بن سائب کَلبی، مقتل ابیعبدالله(ع) از محمد بن عمر واقدی، مقتل الحسین(ع) از محمد بن حسن طوسی و مقتل ابیعبدالله(ع) از نصر بن مُزاحم (آقابزرگ طهرانی، 1403ق، ج22: 22ـ۳۵).
حادثۀ عاشورا از پیشامدهای شگفت تاریخ است. قهرمانانی اندکشمار در برابر خیل عظیم جنگجویان سفّاک و بیرحم، تا واپسین لحظۀ حیات و آخرین قطرۀ خون مقاومت کردند و از همهچیز در راه محبوب خود گذشتند. این مقاومت شجاعانه و فداکاری قهرمانانه، از آغازین لحظههای پیدایش، در درازنای تاریخ و تاکنون، چشمها را خیره کرده و زبانها و قلمها را بهسوی خود کشیده است. تاریخنگاران و سیرهنویسان، از نخستین کسانی بودند که به گزارش این واقعه با بسیاری از رخدادهای پیرامونی و حادثههای جزئی آن پرداختند و حتی آن دسته از مورخان حکومتی که نان امویان را میخوردند، نتوانستند آفتاب دلاوریها، رشادتها و حماسهسراییهای این تعداد بهظاهر اندک و بهباطن، با همۀ انسانیت انسانها برابر را نادیده و یا آن را زیر ابر تیره بگیرند. کتابهای تاریخ و سیره، چه در میان شیعیان و چه اهلسنت و حتی غیرمسلمانان، واقعۀ عاشورا را نقطۀ عطفی در تاریخ و یک پیشامد مسلّم گزارش کرده و ارکان و وقایع اصلی آن از مشهورات، متواترات و قطعیات تاریخی است؛ اما تفصیلها و جزئیات آن، مانند هر واقعۀ تاریخی دیگری با تفاوتهایی در نقلها و یا کاستیها و مبالغههایی قابل انتظار همراه بوده است. این درحالی است که با گذشت زمان و دورتر شدن از اصل واقعه، انتظار تغییر و تحریف بیشتر میشود؛ نکتهای که قاعدۀ لزوم مراجعه به منابع کهن و نزدیکتر به حادثۀ تاریخی را مدلّل میسازد (جعفریان، 1375: 25ـ28).
«خوشبختانه منابع کهن تاریخی و سیرهنگاری، چنان دقیق و با تفصیل به عاشورا و کربلا پرداختهاند که غرضورزیها، اشتباهات و کمدقتیهای همزاد انسان را بهآسانی نشان میدهد. مبنای ما در سنجش اعتبار و سندیت کتابهای نوشتهشده در دورههای بعد، همین منابع کهن و مشترکات تاریخی در کنار حفظ معیارهای نقد متون و اسناد تاریخی است. همچنین ازآنرو که حادثۀ عاشورا، یکی از سرخترین جلوههای گلفام امامت شیعه است، گزارشها و مآخذ پیرامون عاشورا را باید با معیار عصمت امام(ع) نیز سنجید و سیرۀ رفتاری امامت شیعه را بر آنچه به آنان نسبت میدهند، حاکم کرد» (همو، 1373: مقدمه).
بر این اساس، کتابها و منابعی که گزارشهای خود را نقادی نکرده و آنها را با منابع اصلی تاریخی برابر ننموده و یا به تعارض آنها با سیره و کرامت و شخصیت امام حسین(ع) و یارانش توجه نکردهاند، دچار ضعف گشته، از گردونۀ اعتبار و نقل و استناد خارج میشوند. هراندازه تعداد این گزارشهای بدون اصل و سند و یا نامتجانس با شخصیت کرامتمندانه و عزتمندانۀ عاشورائیان در کتابی بیشتر باشد، بر ضعف آن افزوده میشود و هراندازه این گزارشها کمتر باشد، کتاب از اعتباری بیشتر بهرهمند میشود.
با این توصیف، کتابهایی که ما امروز به نام «مراثی» و «مقاتل» میشناسیم، بسیارند؛ اما تابهحال تحقیقی جامع دربارۀ همۀ آثار مکتوب بهجامانده از اعصار پیشین درخصوص مرثیه و مقتلنامهها نشده و اگر هم کاری شده، در حد یک مقاله و یا احیای یک متن بوده است.
«از میان آثار بهجایمانده از میراث مکتوب با محوریت مرثیه، آنچه تابهحال براساس فهارس منتشره، شناسایی و موضوعبندی شده است، تعداد 600 نسخۀ خطی با موضوع مرثیه و تعداد 580 نسخۀ خطی با موضوع مقتلنامهها بوده است که از این میان بیش از ۹۰ درصد از این آثار اختصاص به واقعۀ عاشورایی دارند» (بیگ باباپور و غلامیه، 1393: مقدمه).
اگرچه بعضی از این آثار مورد نقد و بررسی علمای زمان قرار گرفته و در صحت و سقم آنها مطالبی ارائه شده، از میان این آثار، به کتاب روضۀ حسینیۀ سید احمد بن محمد ابراهیم اردکانی (۱۱۷۵ـ۱۲۳۸ق) توجه کمتری شده است.
بنابراین در این مقاله به معرفی و بررسی این اثر ارزشمند و شرححال زندگی مؤلف آن پرداخت میشود.
۱ـ۱. پیشینۀ تحقیق
دربارۀ مقتلنگاری و روضهنویسی، کتابها و مقالههای بسیاری نگاشته شده است. با مراجعه به فهرستوارۀ دستنوشتههای ایران (دنا) (ج9: 1158ـ1145) میتوان به کثرت مقتلنویسی، دستنویسها و اهمیت آنها اشاره کرد. از میان آثار چاپشده، متأسفانه به تصحیح و تحقیق دستنوشتههای مقاتل و با موضوعات واقعۀ عاشورا کمتر توجه شده است؛ یکی از آنها نیز همین نسخۀ روضۀ حسینیۀ احمد اردکانی است که تاکنون هیچ پژوهشی دربارۀ آن صورت نگرفته است.
دربارۀ سید احمد اردکانی و آثار وی میتوان به دو کتاب زیر اشاره کرد که در سالهای اخیر تصحیح و چاپ شده است:
1. مرآت الاکوان، تحریر شرح هداية ملاصدرا، تصحیح و تحقیق عبدالله نورانی، تهران: علمی فرهنگی، 1375.
2. ترجمۀ اردکانی بر کتاب محبوب القلوب، تاریخ حکمای پیش از اسلام، از قطبالدین اشکوری، تصحیح و تحقیق علی اوجبی، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 1380.
۲. نگاهی بر مقتلنگاری در دورۀ اسلامی
«مقتل» بر وزن مَفْعَل، اسم مکان از ریشۀ «قتل»، بهمعناى قتلگاه و کشتنگاه است (دهخدا، 1375: ذیل واژۀ «مقتل») اما در اصطلاح تاریخنگارى، مراد از «مقتل الحسین(ع)»، نوعى تکنگارى تاریخى است که در آن به شرح جریان شهادت امام حسین(ع) و یارانش و در یک کلام، به واقعۀ کربلا (از آغاز تا پایان) پرداخته شده است. البته اینکه بر بسیارى از آثار یادشده عنوان مقتل اطلاق شده، به این علت است که مقتلنویسان و مورخان تاریخ عاشورا، اخبار مربوط به واقعۀ عاشورا و کیفیت نبرد و شهادت امام حسین(ع) ویارانش را در یکجا جمع کرده و آن آثار، محل گردآورى آن اخبار شده است. «بنابراین، تعبیر مقتل الحسین(ع) بهمعناى مکان-اخبار گردآوریشده دربارۀ واقعۀ عاشورا و بهویژه شهادت امام حسین(ع) است» (جودکی، 1377: مقدمه).
«غالب آثار مکتوب در سدههای نخستین هجری پیش از کتابت بهصورت شفاهی و سینهبهسینه نقلشده است. در همین راستا نخستین گزارشگران مقتل (کیفیت شهادت) سیدالشهدا(ع) آنانی بودهاند که در دل ماجرا حضور داشته و شاهد مستقیم آن بودند. سیدالساجدین امام علی بن حسین(ع) و زینب کبری(س) و نیز واقعهنگار امویان، حمید بن مسلم و برخی سپاهیان عمر بن سعد، از شاهدان عینی وقایع کربلا بودند که حوادث سرزمین نینوا را گزارش کردهاند. البته مقاتلی که دربارۀ سیدالشهدا(ع) نوشته شده است، عموماً حوادث را از مرگ معاویه و بر تخت نشستن یزید پی گرفتهاند و شهادت امام حسین(ع) و اسارت اهلبیت وی و نیز قیامهای پس از شهادت ایشان را بازگو کردهاند. ازاینرو راویان بسیاری در شکلگیری مقاتل نقش داشتهاند. گزارشی از میراث مکتوب موجود از این واقعه در کتابخانههای جهان، چند سال پیش منتشر شد و هزاران کتاب و رساله و مجموعه در این فهرست معرفی شده است» (بیگ باباپور و غلامیه، 1393: مقدمه).
در تأیید این سخن، [کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)] از مستندات معتبر دراینباره محسوب میشود.
«ازآنجاکه سپاهیان عمر بن سعد بن ابیوقّاص مأمور دولت اموی بودند که یزید در رأس آن قرار داشت، میبایست گزارشی از کارهای انجامشده در جنگ نینوا را به گوش او برسانند؛ ازاینرو خود امویان با مباشرت حمید بن مسلم ازدی شرحی از ماجراهای غمبار روز عاشورا را فراهم آوردند که در تاریخ اسلام مانده است» (جعفریان، 1381: 74).
«امام باقر و صادق(ع) نیز گوشههایی از حادثۀ عاشورا و مقدمات پیدایش آن مصیبت جانکاه را برای اصحاب خویش بازگو کردهاند. گفته شده قدیمیترین مقتل مکتوب به اصبغ بن نباته و یا فرزند وی قاسم تعلق داشته است. جابر بن یزید جعفی (درگذشته ۱۲۸ق) نیز کتابی موسوم به مقتل الحسین(ع) داشته است» (نجاشی، 1416ق: ۱۲۹).
«اگر ابیمخنّف لوط بن یحیی را نیز از شیعیان به شمار آوریم که بسیاری از علمای شیعه بر این باورند، کتاب مقتل الحسین(ع) او نیز از کهنترین آثار در این بحث به شمار میآید» (ابنندیم، 1394: ۱۰۵)؛ البته مخالفت عجیبی نسبت به او در میان علمای اهلسنت وجود دارد (میرشریفی، 1369: 74).
از سدۀ دوم هجری تاکنون، یعنی سدۀ پانزدهم، کتابهای بیشماری با نام مقتل، مقاتل و یا مصرع و نیز مصارع دربارۀ حوادث عاشورا به نگارش درآمده است که همگی حادثۀ دهشتناک دهم محرّم سال ۶۱ هجری را گزارش کردهاند. این حادثه چنان تلخ و ناگوار بود که حتی اهلسنت در نقل آن و محکومیت پدیدآورندگان این حادثۀ فجیع و جنایت شنیع، با شیعیان همصدا و هماهنگ شدهاند: محمد بن عمر واقدی (د. ۲۰۷ق)، ابوعبیدة مَعمَر بن مُثنّی (درگذشتۀ ۲۰۹ ق)، ابوعبید قاسم بن سلام هروی (درگذشتۀ ۲۲۴ق)، ابوالحسن علی بن محمد مدائنی (درگذشتۀ ۲۲۵ق)، محمد بن سعد کاتب واقدی (درگذشتۀ ۲۳۰ق) و ابنقتیبه دینوری (درگذشتۀ ۲۷۶ق) همگی از بزرگان اهلسنت در سدۀ سوم هجری بودهاند که کتابی در مقتل سیدالشهدا(ع) نگاشتهاند (ابنندیم، 1394: ۵۹، ۱۱۱ و ۱۱۳).
«سیر مقتلنویسی تبدیل به یک سنت ماندگار شد که نسلبهنسل، سدهبهسده تداوم یافت و شیعه و سنّی در آن مشارکت جستند. بهجرئت میتوان گفت هیچ مورّخ نامداری در سراسر تاریخ اسلام نبوده که ماجرای شهادت سیدالشهدا(ع) را مستقلاً و یا ضمن آثارش اشاره نکرده باشد: محمد بن جریر طبری، ابناعثم کوفی، ابوالحسن مسعودی، ابوالفرج اصفهانی، ابوالقاسم طبرانی، بلعمی، حاکم نیشابوری، ابوعلی مسکویه، موفق بن احمد خوارزمی و ابنجوزی، همگی از بزرگان اهلسنت در سدههای سوم تا ششم هجری بودهاند که مستقلاً و یا ضمن آثار تاریخی، حوادث قیام سیدالشهدا(ع) را بازگو کردهاند و با این کار سنت مقتلنویسی را تداوم بخشیدهاند» (مولایی، 1377: 82ـ95).
«در میان علمای شیعه نیز مقتلنویسی اهمیت داشته و بزرگانی چون شیخ صدوق، شیخ طوسی، سید بن طاووس (کتاب الملهوف علی قتلی الطفوف) و ابننمای حلی (کتاب مثیر الأحزان) کتابی مستقل با نام مقتلالحسین(ع) نگاشتهاند» (طوسی، 1356ق: ۲۳۷ و ۲۴۲؛ سید بن طاووس، 1383: مقدمه).
در سدههای هشتم تا دهم هجری، سنّت نگارش مقتل و آهنگ مقتلنویسی آهسته و کند شد که شاید مهمترین علت آن از بین رفتن میراث کهن فرهنگی شیعیان و اهلسنت براثر حملۀ مغول بوده است؛ اما از سدۀ دهم هجری و با آغاز حکومت صفویه، مقتلنویسی به دوران تازهای درآمد و آهنگ آن تندی گرفت و در دورۀ قاجار چنان سرعتی یافت که طوفان مقاتلنویسی به راه افتاد (رنجبر، 1386: 92ـ94). مقتلنگاری شیعیان بازگوکنندۀ تاریخ سرخ و خونین شیعه است که علما و مورخان شیعه برای پاسداشت بخشی از تاریخ شیعیان نگاشتهاند.
۳. سید اردکانی
سید احمد بن محمد حسینى عریضی اردکانى محدث، فقیه، مورخ، فیلسوف و نسابۀ معروف سدۀ 13 هجری، از ذریۀ على فرزند امام صادق(ع)، معاصر با فتحعلیشاه قاجار در سال 1175 قمرى در اردکان یزد چشم به جهان گشود.
وی نخست در نزد سید ابوالحسن ـ نوۀ عموی پدرش ـ به تحصیل علوم ادبى و ریاضى و حکمى و شرعى اشتغال یافته، پسازآن رهسپار خراسان شده، مدتى در مجاورت آستان امام رضا(ع) فیضیاب بوده و فضلاى آن سامان از وجود او مستفیض شدهاند. او مدتی در کربلا نیز رحل اقامت افکنده و درس فقه و اصول را در حوزۀ درس آقا باقر بهبهانی (م 1205ق) گذراند و دورۀ عالی حکمت و فلسفه را نیز در اصفهان در محضر آخوند ملا اسماعیل خواجویی اصفهانی و آخوند آقا محمد بیدآبادی آموخت. پس به یزد بازگشت و از مراجع آن دیار شد و ضمن حفظ منصب مرجعیت تقلید، به تقاضاى بعضى از فضلا و امرا به تدریس پرداخت و در ضمن آن، بعضى ناملایمات از ابناى جنس دید و در آن هنگام به تألیف و ترجمۀ کتب و رسائل بسیار در موضوعات گوناگون فقه و حدیث و انساب و ادعیه و زیارات و احوال معصومین و پزشکى و اجتهاد و اخبار و تاریخ حکما و حکمت و اخلاق مشغول شد و آنگاه که عمرش به حدود شصت رسید، آرزومند تحصیل رضاى خداوند بوده و تا حدود سالهای 1238 حیات داشته است.
خویشان او نیز همه از فضلا و علماى عصر بودهاند و پسرعم پدرش مشهور به میرزا حکیم ریاضى، تصانیف بسیار در ریاضیات داشته. شاه سلطان حسین صفوى در اواخر دولت خود، او را به اصفهان طلبیده و تکلیف عمل رصد جدیدى نموده، آن سید فاضل به عذر پیرى و اینکه عمر وى وفا به عمل رصد نمىکند تمسک جسته از خدمت تفصّى یافته و فرزند فاضل عالم عامل کامل عارف عابد دیندارش میرزا ابوالحسن، استاد و مربى سید احمد اردکانى، مدتى راه عمل رصد مذکور را پیموده و انقلاب زمان فعلیت آن اراده را مانع شده است.
دربارۀ میرزا حکیم ریاضی، شیخ عبدالنبی قزوینى مىگوید: «میرزا حکیم والد مخدوم ما میرزا ابوالحسن اردکانى ـ دام ظلّه ـ از مشاهیر فضلا و معاریف آنان خصوصاً در علوم ریاضى است، در آن علوم به نهایت و بر پایۀ آنچه از علما و مشایخ به ما رسیده، ازجمله فرزند اکرم امجد او ـ أدام الله ظلّه ـ به فراتر از نهایت دست یافته است» (حسینی اردکانی، 1375: 16).
اردکانی دربارۀ نسب و خاندان خود به تصریح در ترجمۀ محبوب القلوب اشکوری میگوید: «و بالجمله مترجم این کتاب مستطاب احمد بن محمد الحسینى العریضى به عرض برادران ایمانى و دوستان روحانى مىرساند که سلسله نسب بندۀ حقیر به فخر سادات و مظهر و منبع سعادات، امامزادۀ لازمالتکریم، علی بن الامام الهمام جعفر بن محمد الصادق ـ علیهالسلام ـ مىرسد که متون کتب اخبار و رجال از مدح او مملو و چهار امام را دریافته است و احادیث بسیار از برادر بزرگوار خود، حضرت امام موسى ـ علیهالسلام ـ روایت نموده است و در خدمت آن حضرت، بسیار عزیز و مکرّم و صاحب اسرار بوده است و بعدازآن، حضرت در پیروى و رضاجویى امام ثامن ضامن و حضرت جواد ـ علیهالسلام ـ بذل جهد نموده است. و بالجمله در شأن و مرتبه از همۀ اولاد ائمه در پیش، و قرب و منزلتش نزد برادر و برادرزاده و زادۀ برادرزاده از اولاد و احفاد خود ایشان بیش بوده است» (همان).
او را على عریضى بهواسطۀ آن گفتهاند که در «عریض» که قریهاى است در چهارفرسخى مدینه ساکن مىبوده؛ و یکى از احفاد آن سید بزرگوار مکنّى به «ابوجعفر» از خوف دشمنان و شدت ایذای ایشان به طریق فرار به دارالعبادۀ «یزد» آمده و در آنجا مخفى شده است و والى یزد ـ که یکى از دیالمه بوده است ـ به راهنمایى هادى سبل و راهنمایندۀ کل ـ علیهوعلىآلهالسلام ـ بهنحوىکه در تاریخ مذکور است، بر احوال آن سید بزرگوار اطلاع به هم رسانیده و بعد از شرفیابى به فیض خدمتش، دختر خود را به او تزویج نموده و اولاد و احفاد آن سید بزرگوار در آن دیار بسیار گردیدند؛ و مزار آن سید در آن دیار به مزار "امامزاده جعفر" مشهور و بیماران علت جسمانى و نفسانى را موجب شفا و سرور است و آن سلسلۀ علّیه از آن زمان تا حال، عزیز و محترم و مظهر فضل و جود و کرم بودهاند» (همان).
«و آباى این ناتوان از آن بلده نقل به "اردکان" که قصبهاى است از قصبات آن بلده نموده در آنجا ساکن بودهاند، و ولادت این کمترین در آن قصبه اتفاق افتاده در روز جمعه، عاشورا، از سال هزار و صد و هفتاد و پنج (1175) از هجرت، به طالع قوس، به وقتى که عطارد در برج اسد در تصمیم آفتاب و مشترى و زحل در حَمَل مقارن بودهاند.
و اقوام این ناتوان همه از فضلاى زمان و علماى دوران بوده و بحمدلله که هرگز دامان عرض خود را به منصبى از مناصب شرعیه و عرفیه نیالودهاند، مگر آنکه پسرعم پدرم را که در میان فضلاى زمان به "میرزا حکیم ریاضى" مشهور بوده است و تصانیفش در این باب بسیار است و شاه سلطان حسین صفوى در اواخر دولت خود، او را به اصفهان طلبیده و تکلیف عمل رصد جدیدى نمود. آن سید فاضل به عذر پیرى و اینکه عمر من وفا به عمل رصد نمىکند تمسک جسته از خدمت تفصّى جست و فرزند فاضل عالم عامل کامل عارف عابد دیندارش میرزا ابوالحسن ـ طاب ثراه و جعل الجنّة مثواه ـ که استاد و مربى کمترین بود، مدتى راه عمل رصد مذکور را پیمود و انقلاب زمان فعلیت آن اراده را مانع شد؛ و در سالى که این ذرۀ بىمقدار در نوبت أولى منظور نظر خجستهاثر خورشید آسمان سلطنت و سلطان سریر خلافت گردید در آن عالىمجلس، مجال مجالست دید، اظهار آنکه در خاطر چنین اراده پنهان است نمود، جوابى که موجب حصول امنیت تواند شد نشنود.
و بالجمله: کمترین در اول سن در خدمت آن فاضل دیندار و آن سید عالىمقدار، که هم معلم بود و هم پرستار، به تحصیل علوم ادبیه و ریاضیه و حکمیه و شرعیه اشتغال نمود و بعدازآن از این سامان نقل به خراسان نمود. مدتى از مجاورت آستان عرشنشان ضامن غریبان، فیضیاب و فضلاى آن سامان را زحمترسان بود.
چون مراجعت به این دیار کرد، به تکلیف بعضى از فضلا و امرا گرفتار شغل تدریس گردید و در ضمن آن بعضى ناملایمات از ابناى جنس دید، و در آن اوقات رسالهاى در اجتهاد و اخبار موسوم به طریقۀ بیضاء در سلک تألیف کشید و آن اول کتابى بود که حقیر تألیف نمود؛ و بعد ژازآن به خواهش یکى از دوستان، ترجمه، بلکه شرحى به لغت فارسى بر کتاب جامع السعادات در علم اخلاق که تألیف فاضل عالم عامل ربانى مهدى بن ابىذر نراقى کاشانى ـ رحمه الله ـ بود نوشت؛ و بعدازآن به راهنمایى قائد توفیق به فکر تألیف کتابى افتاد که مشتمل باشد بر ذکر جمیع احوال و اقوال امام متّقیان و پیشواى شیعیان و امیرمؤمنان و وصى برحق پیغمبر آخرالزمان، الامام الغالب الطالب، امیرالمؤمنان على بن أبىطالب و طرح آن کتاب را بر ده مجلّد ریخت، هر مجلّدی به قدر ده هزار بیت و آن کتاب را به سرورالمؤمنین موسوم گردانید؛ و بحمدلله تعالى که تابهحال شش مجلّد آن صورت اختتام پذیرفته و سروررسان خاطر مؤمنان گردیده و امیدوارى از برکت باطن فیض موطن آن حضرت این است که عمر وفا نماید و توفیق رفیق گردد تا چهار مجلّد دیگر، چنانکه در نظر است، جلوهگر ساحت ظهور گردد؛ و در خلال آن، تألیف کتابى دیگر مشتمل بر آنچه در احوال امام زمان و خليفة الرحمن امام ثانى عشر ـ علیه صلوات الله الملک الأکبر ـ وارد شده است در سلک تألیف کشید؛ و کتابى دیگر در احوال خامس ائمۀ هدى و باقر علوم انبیا ـ علیه صلواتالله ـ نوشت؛ و همچنین در احوال موسى بن جعفر ـ علیهماالسلام ـ نیز کتابى پرداخت.
و به خواهش یکى از مؤمنات، کتابى در تعزیۀ حضرت امام شهید غریب ترتیب داد به اسلوبى تازه که مشتمل است بر ذکر مصائب آن سرور و موسوم است به ضیاء العیون و فىالحقيقة در فن خود کامل و تمام است؛ و این کتاب غیر از کتاب کبیرى است که حقیر در احوال آن امام غریب شهید نوشته و آنچه در آن باب مأثور بوده در آن درج نموده؛ و از مؤلفات حقیر شرحى است بر شرائع الاسلام که به طریق استدلال نوشته شده و تا حال تحریر این کتاب بیش از شرح کتاب طهارت آن محرّر نگشته؛ و دیگر از مؤلفات حقیر رسائل و کتب چندى است که درک تفاصیل آنها به طول مؤدّى مىگردد، مثل شرح کتاب مختصر النافع و شرح زیارت جامعۀ کبیره که با وجود وجازت و اختصار، بر مطالب و معانى بسیار مشتمل است و شرح کتاب اسباب و علامات نفیسى، و کتابى دیگر در طب و ترجمۀ زیارات و دعوات و غیرها؛ و الحال که سنین عمر با مصحفش قرین گردیده، یعنى مراحل زندگانى به شصت رسیده و قوا را ضعف حاصل شده و حواس از افعال بههرنحوى که باید عاطل مانده، اگر خیالى بهجز تدارک مافات نماید، خطاست و اگر گاهى براى تحصیل گامى بردارد هرزهگردى و بیجاست و امیدوارى از الطاف بارى آن است که عواقب امور را به خیر مقرون گرداند و اگر از عمر چیزى مانده است در تحصیل رضاى خودش به آخر رساند...» (همان: 91).
اردکانی از نخستین کسانی است که در زمان خود، به مبارزه با شیخیه پرداخت؛ چنانکه نقل است که هنگام ورود شیخ احمد احسایی به یزد، وی به استقبال او نرفت و پس از تکفیرش ازسوی شهید ثالث، به مبارزۀ جدی با او و پیروانش پرداخت (ر.ک: محدث قمی، 1359ق، ج۲: 13ـ14؛ بیهقی، 1428ق: 124؛ لکهنوی، 1406ق: 418).
۴. دیگر آثار نویسنده
سید احمد اردکانی علاوهبر روضۀ حسینیه مؤلفات مهم دیگری نیز دارد؛ ازجمله: 1. ترجمۀ بحار الانوار علامه مولى محمدباقر مجلسى، سرگذشت امام محمدتقى و امام على نقى و امام حسن عسکرى(ع)؛ 2. ترجمۀ اکمالالدین و اتمام النعمه شیخ صدوق محمد بن على بن بابویه قمى؛ 3. ترجمۀ عوالم العلوم ملا عبدالله بحرانى: سرگذشت حضرت فاطمه زهرا(س) و امام زینالعابدین و امام محمدباقر و امام جعفر صادق(ع)؛ 4. ترجمۀ الارشاد شیخ مفید در احوال معصومین(ع)؛ 5. ترجمۀ عیون اخبار الرضا(ع) تألیف شیخ صدوق؛ 6. سرور المؤمنین در زندگانى امیرالمؤمنین(ع) و فضایل آن حضرت در 14 جلد. اردکانی قصد داشت این اثر را در قالب 10 مجلّد بنویسد؛ 6 جلد آن را تا 60سالگی خود فراهم میکند، بهسبب استقبال مخاطبان، بعد از جلد هفتم، هفت جلد دیگر به آن میافزاید و به محمدولیمیرزا حاکم یزد تقدیم میکند. در برخی از منابع 7 جلد اخیر (جلد 8 در سیرۀ امام حسین(ع)، جلد 9 در سیرۀ امام کاظم(ع)، جلد 10 در سیرۀ حضرت مهدی(عج)، جلد 11 در سیرۀ حضرت زهرا(س)، جلد 12 در سیرۀ امام سجاد(ع)، جلد 13 در سیرۀ امام باقر(ع) و جلد 14 در سیرۀ امام صادق(ع))، تحت عنوان تذبیل سرور المؤمنین و گاه بهعنوان آثاری مستقل معرفی شده و از 7 جلد نخست با نام کفاية الطالب یاد شده است (اشکوری، 1380: چهل و چهار). اردکانی در مقدمۀ روضۀ حسینیه (برگ 1-2) دربارۀ این کتاب و مسائل مربوط به آن مفصل صحبت کرده است (ر.ک: بخش معرفی این اثر)؛ 7. فضائل شیعه/ فضائل صلوات علی النبی و آله/ شرح صلوات؛ 8. ترجمۀ کفایة الاحکام ملا محمدباقر سبزوارى (نکاح و طلاق و ایلاء و ظهار و لعان)؛ 9. ترجمۀ مبدأ و معاد ملا صدراى شیرازى؛ 10. منتخب الزیارة یا معین الزائر (در ادعیه و آداب زیارت قبور متبرکه)؛ 11. تلخیص شرح الاسباب نفیسى در طب؛ 12. مرآت الاکوان در حکمت طبیعى و حکمت الهى بهمثابۀ تحریر شرح الهدایه ملاصدراى شیرازى (این کتاب چاپ شده است)؛ 13. ترجمۀ محبوب القلوب قطبالدین اشکورى لاهیجى در تاریخ حکما و ائمۀ دین و علما (این اثر نیز نشر یافته است)؛ 14. ترجمۀ جامع السعادات ملا مهدى نراقى در اخلاق؛ 15. شرح کتاب مختصر النافع در فقه؛ 16. شرح شرائع الاسلام به طریق استدلالى، بخش طهارت؛ 17. شرح زیارت جامعۀ کبیره. 18. طریقۀ بیضاء در اجتهاد و اخبار. 19. ضیاء العیون در رثاء امام حسین(ع)؛ 20. ترجمۀ دعوات؛ 21. الانساب المشجّرة یا شجرة الاولیاء در علم انساب و تواریخ پیامبران و ائمه و تمامی اولاد و اعقاد آنها، که وی این کتاب را از امام دوازدهم آغاز نموده و سلسله نسب حضرت ایشان را تا به حضرت آدم(ع) رسانده است؛ 22. احوال امام حسین(ع)؛ 23. احوال امام موسى بن جعفر(ع)؛ 24. احوال امام زمان(ع) و رسائل دیگر (حسینی اردکانی، 1375: نوزده تا بیست و دو).
۵. روضۀ حسینیه
یکی از مهمترین آثار ارزندۀ سید احمد اردکانی، کتاب روضۀ حسینیه است که وی در این اثر خود، سرگذشت امام حسین(ع) و وقایع حزنانگیز کربلا را در هجده باب نوشته و در آن به بسط و تفصیل واقعۀ کربلا با استفاده از روایتهای متعدد از کتب معتبری چون الارشاد شیخ مفید، احتجاج ابومنصور شیخ احمد طَبرسی، إعلامُ الوَری فضل بن حسن طبرَسی، الأمالی للشیخ الصدوق، کشف الغُمَّة ابوالحسن علی اَربلی و... پرداخته است.
اردکانی دربارۀ نوشتن کتاب روضۀ حسینیه، در مقدمۀ این اثر، اظهار داشته که پیش از پرداختن به این کتاب، مشغول تدوین و تألیف کتابی به نام سرور المؤمنین فی مناقب علی بن ابیطالب بوده است و در دیباچۀ آن متعهد شده بود که بعد از اتمام ده مجلّد آن کتاب به تألیف و تصنیف چند کتاب دیگر بپردازد و هرکدام از آنها را به نام نامی لقب گرامی یکی از ائمۀ معصومین(ع) موشّح و مزیّن سازد:
«...اما بعد چنین گوید امیدوار به مرحمت مهیمن یکتا و آرزومند به شفاعت حضرت سیدالشهداء، احمد بن محمد حسینی ـ عفی عنها ـ که چون در دیباچۀ کتاب موسوم به کتاب سرور المؤمنین فی مناقب علی بن ابیطالب، امیرالمؤمنین ـ علیه الصلواة والسلام ـ به زبان قلم خجسته رقم، وعده شده بود که اگر خدا خواهد و قافلۀ توفیق راهنمایی نماید، بعد از انجام تمام ده مجلّد آن کتاب که مجموع آن مقصور است، بر ذکر مناقب و مآثر امام متّقیان و امیرمؤمنان ـ علیه صلوات الله الملک الرحمن ـ به تألیف و تصنیف چند کتاب پردازد و هریک از آنها را به نام نامی و لقب گرامی یکی از ائمۀ معصومین ـ صلواتالله علیهم اجمعین ـ موشح و مزیّن سازد...» (حسینی اردکانی، ۱۳۷۵: برگ 1).
که هدف آن گردآوری روایات مختلف دربارۀ «حالات و بعضی معجزات و کرامات و قدری از احوال آن بزرگوار، از قبیل ولادت و زمان رحلت و نصوص برائت و امثال آن» بوده، «به نهجی که جامع باشد جمیع آنچه را که اصحاب ما در کتب معتبره ایراد نمودهاند و بر صحت و صدق آن حجج و شواهد اقامه فرمودهاند؛ تا اینکه مطالعهکنندگان را بدون مقاسات رنج و لعب از مطالعۀ آن حظی وافر و نصیبی کامل حاصل گردد» (همان: برگ 1).
تا اینکه وی بعد از اتمام پنج مجلّد مناقب امیرالمؤمنین(ع)، به خواهش یکی از دوستان صدیق و صمیمی خویش به نام میرزا مظفر حسین، ملقب به میرزاخان، نگارش آن اثر را متوقف نموده و به تألیف روضۀ حسینیه روی آورده است.
«..و در این اوقات که پنج مجلّد از آن کتاب، صورت اختتام پذیرفته به یاری قلم دو زبان، بیان غزوات آن امام همام به انجام رسید؛ یکی از دوستان صداقتبنیان که رابطۀ مودتش با این بیبضاعت بهعرق قرابت در سیادت مستحکم است ... میرزا مظفر حسین الملقب به میرزاخان ـ طابالله ثراه و جعل الجنة مثواه ـ در مقام خواهشمندی مذکور نمود که هرگاه پیش از اتمام تمام کتاب مذکور، نخست به تألیف کتابی التفاف رود که مشتمل باشد بر احوال امام سُعدا و سیدالشهدا و وارث اصحاب کسا و یکهسوار عرصۀ کربلا، حجةالله علی الخافقین ابوعبدالله الحسین ـ صلواتالله علیه و علی آبائه و ابنائه ـ شاید از رهگذر اینکه شیعیان عزادار و سوختهدلان اشکبار، که پیوسته در مجلس عزای آن سرور نشسته و کمر به عزای آن بزرگوار بستهاند از آن منتفع شده، فایدهاش بیشتر عاید گردد...» (همان: برگ 2).
وی بعد از پذیرش درخواست آن سید والامقام، امیدوار است که «...اگر خدا خواهد و در آینۀ تقدیر صورت انجام آن عکسپذیر بوده باشد، کتابی باشد مشتمل بر ذکر بدو و کیفیت ظهور و بیان حلیه و شمایل و نقل معجزات و فضایل و ذکر اخلاق و شیم و قصۀ مسافرت آن امام امم به جانب کربلا و آنچه در راه و در آن صحرا بر آن سرور و سایر لشکر خجستهاثر وارد گردید بر وجهی که از هیچیک از اصحاب به این جامعیت تألیفی شنیده نشده باشد و در ذیل آن به برخی از ظلم و ستمها که از گروه اشرار نسبت به پردگیان سرادق عزت و جلال اتفاق افتاده، اشاره خواهد رفت...» (همان: برگ 2).
وی در ادامۀ سخنش، خود را ملزم میدارد که از نقل مطالبی را که روضهخوانان و معرکهگیران برای گرمی و رونق بازار خود دربارۀ وقایع کربلا و حوادث عاشورا به هم بافتهاند و در کتب تواریخ عامه سخنان کفرآمیز بیان کردهاند، پرهیز نماید.
اردکانی در این گفتار خود، به اثر یا آثار نویسندگان و نیز معرکهگیران روضهخوانان خاصی اشاره نکرده و سعی نموده است به کتب معتبره که خود در جایجای کتابش اسم و نویسنده و روایت مستندات خود را آشکارا بیان میکند، اشاره نماید؛ چنانکه میگوید: «در خود لازم گردانید که در نقل این امور، به آنچه در کتب معتبره مذکور است، اقتصار نماید و به آنچه روضهخوانان و معرکهگیران برای گرمی هنگامۀ خویش به هم بافتهاند که آثار کذب و افترا از فحاوی آن لایح است و یا در کتب تواریخ عامه یافتهاند که علامت تعصب و عناد، بلکه نصب و الحاد از مطاوی آن واضح است، التفات ننماید...» (همان: برگ 2).
وی سرانجام «کتاب مذکور را به مناسبت نام نامی و اسم سامی آن عالیجاه به روضۀ حسینیه موسوم گردانید» (همان: برگ 2).
سید احمد اردکانی این کتاب را با زبانی ساده و روان در هجده باب نوشته و بعضی از بابها را به فصلهایی منقسم کرده است؛ چنانکه باب اول را در پنج فصل، باب دوم و چهارم در 2 فصل، باب پنجم و ششم را در 3 فصل و باب یازدهم را در 5 فصل و باب هفده را نیز در 2 فصل با 4 رتبه تقسیمبندی کرده است.
۶. ابواب روضۀ حسینیه
باب اول
در ذکر ابتدای نور و کیفیت ظهور آن برگزیدۀ خالق غفور در این عالم و در عالم نور و در آن پنج فصل است: فصل اول، در ذکر ابتدای نور آن حضرت؛ فصل دویم، در ذکر حمل و ولادت و رضاع آن مقدمۀ اهل سعادت؛ فصل سیم، در تاریخ ولادت و بیان اسم و لقب و کنیت آن مولود باسعادت؛ فصل چهارم، در ذکر بعضی از برکتها بر ولادت آن مولود کثیرالسعادت؛ فصل پنجم، در ذکر حلیه و شمایل و نقش خاتم آن بزرگوار.
باب دویم
در ذکر مناقب و فضایل و بیان معجزات آن حضرت و در آن دو فصل است: فصل اول، در ذکر مناقب و فضایل؛ فصل دویم، در ذکر بعضی از معجزات آن سرور.
باب سیم
در ذکر محاسن اوصاف و مکارم اخلاق آن زبدۀ آفاق ـ صلواتالله و سلامه علیه ـ
باب چهارم
در ذکر نص بر خلافت و بیان بعضی از احتیاجات آن حضرت است و در آن دو فصل است: فصل اول، در ذکر نص بر خلافت و امامت آن سرور؛ فصل دوم، در ذکر بعضی از احتیاجات آن حضرت که بر منکران و مخالفان ملت و غاصبان خلافت نمود.
باب پنجم
در ذکر خبر دادن خداوند علّی اعلی پیغمبران و اولیای خود را به شهادت آن سرور در زمین کربلا و در آن سه فصل است: فصل اول، در ذکر خبر دادن پیغمبران سلف ـ علی نبینا وآله و علیهم صلواتالله اجمعین ـ؛ فصل دویم، در ذکر خبر دادن پیغمبر آخرالزمان ـ صلواتالله و سلامه علیه وآله ـ به آن مصیبت جانستان؛ فصل سیم، در ذکر اخباری که از رسول خدا ـ صلیالله علیه وآله ـ و علی مرتضی و باقی اصحاب عبا ـ صلواتالله علیهم ـ در بیان واقعۀ کربلا وارد شده است.
باب ششم
در ذکر آنچه بر آن حضرت وارد آمد از وقتی که مردم با یزید پلید بیعت کردند تا وقتی که از مکه روانۀ عراق گردید. در آن سه فصل است: فصل اول، در ذکر حدیثی که ابنبابویه در کتاب امالی به سند متصل از عبدالله بن منصور روایت کرده است. فصل دویم، در ذکر بیرون رفتن آن حضرت از مدینۀ مشرّفه بهسوی مکۀ معظّمه؛ فصل سیم، در ذکر فرستادن سید جلیل، مسلم بن عقیل را به جانب کوفه و شهادت آن بزرگوار.
باب هفتم
در ذکر روانه شدن سیدالشهدا ـ صلواتالله علیه ـ از مکۀ معظّمه به جانب عراق به عزم مقاتله با اعدا.
باب هشتم
در ذکر تاریخ شهادت و مدت عمر شریف آن سرور و بیان بعضی از احوال اصحاب کرام آن امام والامقام.
باب نهم
در ذکر احوال اهلبیت طاهرین در وقت دخول کوفه تا وقتیکه از کوفه بیرون آمدند و ذکر رسیدن خبر شهادت به مدینۀ مشرّفه.
باب دهم
در ذکر خروج اهلبیت از کوفه به جانب شام و آنچه در راه و در آن شهر محنتفرجام اتفاق افتاد.
باب یازدهم
در بیان آنکه مصیبت آن حضرت از تمام مصیبتهای عالم عظیمتر بود و بیان گریستن آسمان و زمین و آفتاب و ماه و ملائکه و جن و وحوش و طیور در این مصیبت عظمای دوراهیۀ کبری و در آن پنج فصل است: فصل اول، در ذکر اخبار و آثاری که دلالت میکند بر گریستن هرچیزی بر آن حضرت بر سبیل کلیت؛ فصل دویم، در ذکر گریستن ارض و سما و باریدن خون از آسمان در این مصیبت عظمی؛ فصل سوم، در ذکر گریستن ملائکه و فریاد ایشان نزد خداوند عالمیان و فرستادن آنها را به نصرت شاه شهیدان؛ فصل چهارم، در ذکر نوحه و گریۀ جنیان بر آن شهیدان؛ فصل پنجم، در ذکر گریه و نالۀ وحوش و طیور و اشجار و نبات و آنچه مناسب آن است.
باب دوازدهم
در ذکر آنچه بعد از شهادت آن حضرت رو داد از گریستن پیغمبران و ائمه و حضرت فاطمۀ زهرا ـ صلواتالله علیهم اجمعین ـ .
باب سیزدهم
در ذکر اینکه مصیبت آن حضرت اعظم از جمیع مصائب است و رد بر کسی که گمان کرده است که آن حضرت کشته نشد و بیان آنکه چه حکمت بود در اینکه خدا و دشمنان ائمه ـ علیهمالسلام ـ را فرصت اینهمه مهلت ظلم کردن داد و ایشان را در همان لحظه نگرفت.
باب چهاردهم
در ذکر ثواب گریستن بر آن حضرت و سایر ائمه ـ علیهمالسلام ـ و ثواب مرثیه خواندن و شعر گفتن در این مصیبت.
باب پانزدهم
در ذکر آنچه وارد شده است در کفر قاتلان آن حضرت و وجوب لعنت نمودن بر آن قوم و عاقبت و شدت عذاب آنها در آخرت.
باب شانزدهم
در ذکر احوال ازدواج و اولاد و عشایر آن حضرت ـ صلواتالله و سلام علیه ـ است.
باب هفدهم
در ذکر احوال مختار بن ابیعبیده ثقفی ـ رحمةالله علیه ـ و در آن دو فصل است: فصل اول، در تحقیق احوال مختار و آنچه در مدح و ذم او وارد شده است؛ فصل دوم، در ذکر آنچه بر دست مختار و اصحاب او جاری گردید.
باب هجدهم
در ذکر آنچه متعلق است به قبر مطهر آن حضرت.
وی در مطاوی این فصلها برای نقل هر موضوعی، ضمن روایت مطالبی از کتب متعدد معتبر از اقوال صاحبنظران در مسائل دینی، اسلامی و شیعی مربوط به پیامبر اکرم(ص) و ائمۀ معصومین(ع) بهویژه وقایع کربلا و شهادت جانگداز حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران باوفایش در مصاف با دشمنان دین و امامت و ولایت، درنهایت به نقد و تحلیل آنها میپردازد که این خود، نشان از عمق دانش و اطلاعات و احاطۀ مؤلف بر مسائل دینی و مذهبی بوده است.
اردکانی در تألیف کتاب، حوادث را براساس ترتیب وقوع آنها ذکر کرده است. همانطور که ذکر شد، وی روضۀ حسینیه را به 18 باب و هرکدام را بنا به موضوعات زیرمجموعه به فصولی تقسیم کرده است. در هریک از این فصول و زیرمجموعهها روایات و احادیثی را از منابع مختلف ذکر میکند. این منابع گاه نام فرد، گاه نقل از یک کتاب و گاه برداشتها و تفسیرهایی از زبان خود اردکانی است؛ چنانکه در فصل دوم از باب اول دربارۀ ولادت حسنین(ع) با نقل روایتی از کتب معتبر، مبنیبر اینکه در زمان وضع حمل حضرت فاطمه(س)، پیامبر(ص) در مسافرت بوده و در مورد ولادت و تغذیۀ آن دو عزیز همام، سفارشاتی را فرموده بودند.
حضرت فاطمه(س) بعد از تولد امام حسن(ع) بعد از گذشت سه روز، «از رهگذر مادری بر او شیر میدهد و بعد از مراجعت رسول خدا، اظهار میدارد که شفقت مادری مرا واداشت که به او شیر دادم و آن حضرت فرمودند که: خدا نمیکند مگر آنچه را که خود میخواهد» (همان: برگ 8).
و اما دربارۀ امام حسین(ع) نیز حضرت فرمودند: «ای فاطمه! زود باشد که از تو پسری متولد شود و جبرئیل تهنیت آن را به من رسانیده. پس او را شیر مده تا اینکه من نزد تو بیایم، اگرچه یک ماه بگذرد. فاطمه عرض کرد که: چنین خواهم کرد... و رسول خدا به سفری رفت. پس چون امام حسین متولد شد، فاطمه ـ صلواتالله علیها ـ او را شیر نداد تا اینکه رسول خدا ـ صلیاللهعلیهواله ـ از سفر آمد و پرسید که: چه کردی؟ عرض کرد که: او را شیر ندادم. پس آن مولود مبارک را گرفت و زبان معجزبیان خود را در دهان او گذاشت و حضرت امام حسین ـ علیهالسلام ـ او را میمکید تا اینکه رسول خدا فرمود که: بس است ای حسین! پس فرمود که: نمیکند خدا مگر آنچه را که خود میخواهد. امامت در تو و اولاد تو خواهد بود» (همان: برگ 8).
و اینجاست که اردکانی در صحت و سقم آن چنین بیان میدارد: «مؤلف گوید که: مضمون این چیز منافات دارد با اخبار و احادیث دیگر که از این اصح و اشهر و اکثرند؛ زیراکه از آنها معلوم میشود که در وقت ولادت باسعادت حسنین ـ صلواتالله علیهما ـ جناب رسالت ـ صلواتالله علیهم ـ در مدینه تشریف داشتند و هر دو مولود بعد از ولادت، بیفاصله به شرف خدمت آن حضرت مشرّف شدند و چون در کتب معتبره ایراد شده بود، ما نیز در اینجا ایراد نمودیم، والعلم عندالله تعالی» (همان: برگ 8).
و در جایی دیگر نیز سید احمد اردکانی دربارۀ مسخ دشمنان امت پیامبر اکرم(ص) چه بهصورت بوزینه و چه خوک براساس آیۀ قرآنی «قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَأَحْییتَنَا اثْنَتَینِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ» و با استناد به روایت نعمانی در کتاب تسلّی از امام جعفر صادق(ع) اینکه دشمنان اهلبیت اذعان دارند «چون وقت مردن کافر شود رسول خدا ـ صلواتالله علیهم ـ و علی مرتضی ـ علیهالسلام ـ و جبرئیل ـ علیهالسلام ـ و ملکالموت ـ علیهمالسلام ـ به نزد او حاضر میشوند... پس روح او را به شدت و عنف از بدن او بیرون میکشند و یکصد شیطان را بر روح او موکّل میگردانند که آب دهان بر روی آن اندازند و از بوی بد او متأذّی میگردند. پس چون او را در قبر میگذارند، دری از درهای جهنم را بر قبر او میگشایند که از آنجا بوی جهنم و شعلههای آن بر او داخل گردد، پس روح او را میبرند به کوههای برهوت، پس او را در موجودات مرکّبه میگردانند، بعد از آنکه او را در هر مسخشدهای و غضبشدهای گردانیدهاند تا اینکه قائم ما ـ علیهالسلام ـ ظاهر گردد و خدا آن مرد را مبعوث گرداند و آن حضرت او را گردن زند» (همان: 201).
اردکانی در این مورد چنین میگوید: «ظاهر این حدیث غریب دلالت میکند بر اینکه دشمنان اهلبیت بهصورت بوزینه و خوک در ظاهر مسخ میگردند و اشکالی در این حدیث به اعتبار وقوع مسخ نیست؛ زیراکه در امتهای سابق مسخ بوده و قرآن بر آن دلالت صریح دارد و اینقدر هست که منافات دارد بهحسب ظاهر با حدیثی که در آن امت مرحومه به اعتبار مرتبۀ پیغمبر ایشان ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مسخ واقع نمیشود و میتوان گفت که: دشمنان اهلبیت امت آن حضرت نیستند و کرامت و شفاعت آن حضرت، شامل ایشان نمیگردد و این معنی از احادیث بسیار مستفاد میگردد...» (همان: برگ 201).
سید احمد اردکانی را باید یکی از نخستین مترجمان بخشهای زیادی از کتب مقاتل، همچون لهوف نوشتۀ سید ابن طاوس (589ـ664ق)، الخرائج و الجرائح نوشتۀ قطبالدین راوندی (م 573ق)، کفاية الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر نوشتۀ ابوالقاسم على بن محمد بن على خزاز قمى رازى (سدۀ 4ق)، مثیر الأحزان اثر شیخ نجمالدین جعفر بن محمد بن جعفر بن هبةالله بن نما حلی (م 645ق) و... در قیاس با ترجمههای چاپشدۀ آنها دانست که با نثری ساده و روان به زبان فارسی، مطالب مورد استناد خود را دربارۀ موضوعات مربوط به واقعۀ کربلا و روز عاشورا و حوادث آن ارائه داده است. برای مثال، از قدیمیترین و بهظاهر نخستین ترجمهای که تاکنون از لهوف سید بن طاووس شناخته شده، کتاب لجة الألم فی حجة الأمم به قلم رضاقلیخان شقاقی سرابی، شاعر و تاریخنویس دورۀ قاجار و از منشیان ناصرالدینشاه است که در سال 1239ش به خط نستعلیق نگاشته شده و بهوسیلۀ رضا مستوفی تصحیح و تحقیق شده است.
از کتاب روضۀ حسینیه تاکنون دو دستنویس ـ تا آنجا که نگارندگان تفحص کردهاند ـ شناخته شده که هر دو در کتابخانههای ایران محفوظ است:
1. نسخۀ خطی مجلس شورای اسلامی به شمارۀ 13782، که کاتب، محمدحسن بن حاجی محمدابراهیم بن حاجی عبدالغفور یزدی، از روی دستنویس مؤلف اثر مربوط به تاریخ 1228ق در مورخۀ چهارشنبه ۱۱ ذیحجۀ ۱۲۷۲ق در ۲۵۰ برگ به خط نستعلیق، کتابت کرده است (درایتی، 1389، ج5: 1039).
2. نسخۀ خطی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران به شمارۀ ۱۹۵۰، محمد بن حاجی عبدالرحیم رفایی، آن را به خط شکستهنستعلیق، در مورخۀ پنجشنبه ۲۸ محرّم ۱۲۴۸ق در ۲۳۹ برگ نوشته است (دانشپژوه، 1339، ج8: 525ـ566).
۷. شیوۀ نگارش و ویژگیهای نثر کتاب روضۀ حسینیه
«بسیاری از مهمترین آثار منثور قرون اولیۀ ادب فارسی، آثـار ترجمـهشـده از زبان عربی هستند. ترجمۀ شفاهی عربی به فارسی از همان نخستین برخورد میان دو قوم پدید آمد. نخستین متونی که به فارسی ترجمه شدند، قرآن و کتبی با موضوعات دینی بودند» (آذرنوش، 1375: 20).
شیوۀ نگارش اردکانی در روضۀ حسینیه، ترجمه و گردآوری اسناد از متون و کتب معتبر دینی است. بسیاری از این کتب به زبان عربی نگاشته شدهاند و اردکانی برای استفاده از این متون در کتاب خود آنها را ترجمه کرده است. او همچنین در این کتاب آیات، احادیث، ابیات و روایات را ترجمه کرده و گاه توضیحی برای آن ارائه داده است. در مواردی، اردکانی برای تمیز دیدگاه خود در متن، از عنوان «مؤلف گوید» استفاده کرده است و در مواقعی نیز در ادامۀ متن، نظر خود را بیان میدارد. او در ترجمۀ خود به متن اصلی بسیار وفادار است و با استفاده از ترکیبات بدیع، به ترجمۀ خود رنگوبوی ادبی و هنری داده است و درعینحال شیوۀ زبانی وی در این اثر، ساده و روان است.
ـ ترجمۀ آیات
«روزی عمرو عاص به آن حضرت (امام حسین ع) گفت که: ... به چه سبب، ریشهای شما انبوه و بسیار است و ریشهای ما کم؟ آن حضرت این آیه را در جواب تلاوت فرمود: وَالْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لَا یخْرُجُ إِلَّا نَکدًا...»
یعنی هر زمینی که پاکیزه و نیکوست گیاه از آن میروید به اذن پروردگار و هر زمین که خبیث و بد است، از آن گیاه نمیروید، مگر اندک (همان: برگ 30).
ـ ترجمۀ شعر
وَقَد ذَبحوا الحسینَ ولم یراعُوا |
| جَنابَک یا رَسُولَ اللّه فینا
|
به تحقیق که سر بریدند حسین ـ علیه الصلوة والسلام ـ را و حرمت تو را [ای رسول خدا] در حق ما هیچ رعایت نکردند (همان: برگ 171).
ـ ترجمۀ متون و اسناد
«وَ لَمْ یَرْضَعِ الْحُسَیْنُ مِنْ فَاطِمَةَ ع وَ لَا مِنْ أُنْثَى کَانَ یُؤْتَى بِهِ النَّبِیَّ فَیَضَعُ إِبْهَامَهُ فِی فِیهِ فَیَمَصُّ مِنْهَا مَا یَکْفِیهَا الْیَوْمَیْنِ وَ الثَّلَاثَ فَنَبَتَ لَحْمُ الْحُسَیْنِ ع مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ دَمِهِ وَ لَمْ یُولَدْ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ إِلَّا عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع. وَ فِی رِوَايَةٍ أُخْرَى عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّ النَّبِیَّ ص کَانَ یُؤْتَى بِهِ الْحُسَیْنُ فَیُلْقِمُهُ لِسَانَهُ فَیَمَصُّهُ فَیَجْتَزِئُ بِهِ وَ لَمْ یَرْتَضِعْ مِنْ أُنْثَى» (اصول کافی، ج1: ۴۶۵).
«و شیخ کلینی به سند مرسل، از حضرت امام جعفر صادق ـ علیهالسلام ـ روایت کرده است که: حضرت امام حسین از فاطمه ـ صلواتالله علیها ـ و از هیچ زنی شیر نخورد و رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به نزد او میآمد و افمام خود را در دهن او میگذاشت و او از آن میمکید بهقدری که دو روز و سه روز او را کفایت میکرد. پس گوشت آن حضرت از گوشت و خون حضرت رسالت رویید و هیچ طفلی در شش ماه متولد نشد، مگر عیسی بن مریم و حسین ـ علیهمالسلام ـ و در روایت دیگر از حضرت امام رضا ـ علیهالسلام ـ روایت کرده که: حضرت رسالت زبان خود را در دهان او میگذاشتند و او میمکید و از هیچ زنی شیر نخورد» (حسینی اردکانی، ۱۳۷۵: برگ 42).
ـ گاه روایتی را آورده و بعد از ترجمۀ آن توضیحی دربارۀ ترجمۀ خود میدهد
«...و ماییم رعایتکنندگان آفتاب خدا و ماییم ذریۀ رسول خدا... مؤلف گوید که: بعضی از اصحاب ما فقرۀ سحن رعاة شمسالله که ما آن را به رعایتکنندگان آفتاب خدا ترجمه نمودیم. به این طریق معنی کرده است که ما پیوسته در کمین آفتابیم برای حفظ اوقات و فریضهها و نافلها و شاید از آن معنی دیگر توان فهمید که مقام مقتضی ذکر آن نیست» (همان: برگ 3).
دربارۀ وصیت امام حسن(ع) مبنیبر جانشینی و امامت حضرت امام حسین(ع) بعد از وی و ذکر گفتوگوی امام حسن(ع) با محمد بن علی به نقل از إعلام الوری طبرسی در این مورد میگوید: «مؤلف گوید که نصوص بر امامت آن حضرت، مشهور و در اکثر کتب اصحاب ما و دیگران مذکور است...» (همان: برگ 29).
ـ جملهها اغلب کوتاه است
آن حضرت بر من سبقت گرفت و من به او نرسیدم و متفکر ماندم.
ـ جابهجایی فعل در جمله
در کجا بودید شما امامان/ بودیم ما صورتهای مثالیه از نور در دور عرش که تسبیح میکردیم خدا را/ پیش از اینکه بیافریند آدم را به پانزده هزار سال/ پس کسی که وفا کند به عهد ما/ بشمار آن چهارده نفر را به اسمهای ایشان و کیانند آن چهارده نفر؟/ قصاص کرده شود در خونها و بازیافت شود میراثها/ پس برگردانیدم برای شما بازگشت بر ایشان را و یاری کردیم شما را به مالها و فرزندان و گردانیدم شما را بیشتر/ پس داخل شدند در میان خانهها و بود این وعده کرده شده/ مرا ملاقات نماید در هروقت که خواهد یا من او را ملاقات نمایم/ پس بیان فرما برای من ایشان را/ زود باشد که از تو پسری متولد شود/ تهنیت آن را به من رسانیده/ بیاورد ایشان را بهسوی قتال/ و وای بر کسی که بکشد ایشان را به آن موضع.
ـ ذکر جملۀ دعاییه با فاصله از شخص دعاشده
سید اوصیا، علی بن ابیطالب است ـ علیهماالسلام ـ/ طالع شده بود، علی بن ابیطالب است ـ علیهماالسلام/ حسین بن علی است ـ علیهماالسلام/
ـ جملات دعایی
الحمدلله رب العالمین/ صلواتالله علیها/ علیهاالسلام و...
جملهها بیشتر با «واو» عطف و «و ایضاً» به هم پیوند خورده و معمولاً با نام اثر و صاحب اثر شروع میشود:
سید بن طاووس روایت کرده است.../ صاحب مناقب گفته است.../ و ایضاً شیخ مفید گفته است.../ و مسعودی در مروج الذهب گفته است... و...
ـ استفاده از آیات
اردکانی در کتاب خود از 63 آیه استفاده کرده است.
از تفسیر قول حق سبحانه و تعالی: «یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» (اسراء: 71).
و در وقت دخول این آیه تلاوت مینمود: «وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْینَ قَالَ عَسَى رَبِّی.» و فرود آمد.
ـ احادیث
اردکانی معمولاً احادیث و روایتها را به زبان فارسی نقل کرده است.
فرمود که: حسین از من است و من از اویم. دوست میدارد خدا کسی را که دوست دارد حسین را.
فرمود که: گروهی از امت من زیارت خواهند کرد قبرهای شما را به امید برکت و بر من لازم است که در روز قیامت به نزد ایشان بیایم و ایشان را از هولهای آن روز خلاص گردانم و از گناهان رهایی دهم و داخل بهشت نمایم.
فرمود آسمان و زمین گریستند بر یحیی بن زکریا و حسین بن علی ـ علیهماالسلام ـ
ـ اشعار عربی: 7 قصیده در این کتاب آمده است.
أَشْ بِهْ أَبَاکَ یَا حَسَنُ |
| انزجو امة قتلت حسین |
ـ کاربرد جمعهای مکسر عربی
آل اخیار طیّبین/ اعیان شام/ اخبار و احادیث/ اشیاخ/ انساب آن ده نفر/ اکابر و اعیان/ اصحّ و اشهر و اکثرند/
ـ استفاده از جمعهای سالم
بنات/ ابیات/ عورات/ آیات/ اموات/ حجج و شواهد.
ـ کاربرد فراوان صفات و قیدهای عربی
عظیمالقدر/ عالمین، عاملین/ متکثرۀ متواتره/ گروه غدّار فجّار کجا به امان وفا میکنند.
ـ فاصله بین علامت نفی و فعل منفی
بخواه آنچه میخواهی، نه از روی رغبت و نه از روی ترس و نه از روی اندازه/ شیر هیچ زنی نخورد. نه از فاطمه و نه از غیر فاطمه/ که نه بر من باشید و نه از برای من/ مرا با تو نه دوستی است و نه از تو خوشحالم و نه از تو امید دارم.
ـ کاربرد فعل وصفی بهجای ماضی مطلق
پا در میدان سعادت نهاده و پانزده سوار را به ضرب شمشیر آبدار روانۀ دارالبوار نمود. روی به معرکۀ کارزار نهاده، بر دست هانی شهید شد. نزد آن سرور آمده، اظهار رخصت کرد. به نزد برادر آمده و آنچه گذشته بود، به عرض رسانید. تو پیر شده و خرافت تو را دریافته است.
ـ مقدم بودن فعل بر دیگر اجزای جمله
و آن چهار هزار ملک به آسمان بالا میروند و آنها میگریند تا طلوع صبح./ گفت: ما مبتلا شدیم به عمر دراز/ و تأسف میخوردم بر آن شخص اول/ و با ایشان به مشافهه سخن نمیگوید، بلکه میفرستد بهسوی ایشان پیغمبران را از نوع ایشان از بشر.../
ـ کاربرد فعل مرکب با مصادر عربی
و بر سر آنها مقاتله نمودیم/ و احدی از اهل شام در آن باب با ایشان مشارکت ننمود/ اول بر حال ما رقّت کرد و تلطّف نمود/
و بیوهگان ما را تزویج نمود/ در حدث خود میغلتید و استغاثه میکرد.
ـ استفاده از فعل ربطی متصل
که همیشه غالبند. در حالتی که سیرابند. این گروه مرا میطلبند. مذبوح مینامند. چه بسیار کمند. کسانی که بعد از ایشانند. اهل بیت آن حضرت که پاکیزگانند. کجایند اهل دین و کجایند اهل شهر/
ـ کاربرد پیشوندها و پسوندهای فعلی
فریاد برکشید/ برهم میزنید/ فراگرفتیم/ فرود آمد/ میافرود/ فرو گرفته بود/ فروریخت/ فرونشست/ فرود آورد/ فرورود/ فرومیآید/ فروریزند
ـ تکرار «که» و فرمود که
آیا میدانی که مؤمنی از غیر آل محمد ـ صلیاللهعلیهوآله- بر در خانه حاضر باشد./ فرمود که: مثل تو کسی میباید که غایب نباشد/ فرمود که: شنیدم از پدر تو، در روز بصره که، میفرمود که: هر که خواهد که، با من نیکی کند.
ـ کاربردهای دیگر فعل
فرمود که از تو عفو کردم/ چه گناه صادر گردید/ خواهشمند شدند/ نقل کرده بود، از او نیز نقل کرده است/ مستفید شوم/ هرگز داخل نکردیم/ موشّح و مزیّن سازد/ رقم وعده شده/ اقامه فرمودهاند/ کمر بستهاند/ وارد گردید/ اقتصار نماید/ چشمم لکۀ سفیدی به هم رسید/ خدمت آن حضرت مشرّف شوم/ متکفّل آن سرور گردید/ سوار باشند.
ـ استفاده از صنایع ادبی
اردکانی برای زیبایی نثر خود از صنایع لفظی و معنوی استفاده نموده است.
ـ استعاره
به زبان قلم خجسته/ عرق قرابت/ عالیجاه بلندجایگاهِ سعادت همراهِ معارف آگاه دوحۀ چمن مصطفوی و بلبل دومان مرتضوی/ دوستان صداقتبنیان/ گوهرهای آبدار/ بحر خاطر آن بزرگوار/ زبان عذر کوتاه/ آینۀ تقدیر/ پردگیان سرادق عزت و جلال سوختهدلان اشکبار/ برگزیدۀ ربالارباب/ قندیلهای رحمت/ پردههای عرش/ مقدمۀ اهل سعادت/ ماه شب چهارده/ از آن نور آفرید دوازده حجاب را/ زبان معجز بیان خود/ مژگانهای چشمش مثل چنگال کرکس/ زمین میجوشید به وضعی که گویا قبر بود که آتش در زیر آن افروخته باشد/ شمعها در آن صحرا بیدار شد/
ـ کنایه
دیوارها گوش دارند، چنانکه آدمیان گوش دارند.
یزید سه جرعه زهرمار می کرد و تهجرعۀ آن را در کنار تشتی که سر امام حسین ع در آن تشت بود، به زمین میریخت.
ـ تضاد
آسمان و زمین و ظلمت و نور را؟/ دوستی ما پنهانی است و دشمنی ما در میان مردم فاش است و نمیدانی/ اولین و آخرین/ نه آسمانی بود و نه زمینی و نه عرش و نه بهشت و نه آتش/ عامه و خاصه/ محبوبترین اهل زمین نزد اهل آسمان/
ـ جناس
نام نامی و اسم سامی/ عالمِ علم خدا/ ما تسبیح میکردیم او را در وقتی که تسبیحی نبود/ تقدیس میکردیم او را در وقتی که تقدیسی نبود/ جانب خدا و از جانب خود/ سلام بر او کند/ من سلامش را برسانم صلوات فرستد/ من صلواتش را برسانم/ حسین از من است و من از حسینم/ حسین سبطی است از اسباط/
ـ مراعات نظیر
افلاک و انجم و سپهسالار ملک پنجم، یعنی بهرام/ معجزات و کرامات/ آثار کذب و افترا/ علامت تعصب و عناد، نصب و الحاد/ فریضها و نافلها/ نه آسمانی بود و نه زمینی و نه عرش و نه بهشت و نه آتش/ نه از روی رغبت و نه از روی ترس و نه از روی اندازه/ عامه و خاصه/ محبوبترین اهل زمین نزد اهل آسمان/ تسبیح و تهلیل و تمجید خدا میکرد/ امامت و وراثت و خزانهداری علوم/
۸. نتیجهگیری
مقتلنویسی و توجه به مظلومیت سیدالشهدا(ع) مقولهای است بسیار مهم در تاریخ و فرهنگ اسلام و ایران، که آثار بسیار ارزندهای درخصوص آن تألیف یافته و صفحاتی از تاریخهای مهم را به خود اختصاص داده و آثار مستقل زیادی در روایت تاریخ و بیان مظلومیت شهدای کربلا در طول تاریخ به فارسی و عربی و... نگاشته شده است.
تألیف آثاری دربارۀ تاریخ عاشورا و بهویژه عزاداریها و مقتلها، نشان از اهتمام عالمان و محققان شیعی بدین مسئله است. خوشبختانه منابع متعدد و قابل اتکایی از پنج قرن نخست هجری به دست ما رسیده که به گزارش نهضت عاشورا پرداختهاند. این منابع را میتوان به دو دستۀ مستقل و مشتمل تقسیم نمود: منابعی که ویژۀ گزارشدهی نهضت عاشورا و حماسهسازان این واقعۀ بینظیر است؛ و منابعی که تنها بخش و فصلهایی از آنها، دربارۀ قیام امام حسین(ع) است.
در این میان، اثری چون روضۀ حسینیۀ سید احمد اردکانی با توجه به استفاده از کتب و اسناد معتبر و جامع و کامل بودن، از جایگاه ویژهای برای مطالعه و تحقیق برخوردار است؛ بهویژه اینکه ایشان در ادامۀ نقل هر روایتی، خود به نقد و تحلیل آن میپردازد.
سید احمد بن محمدابراهیم اردکانی (۱۱۷۵ـ۱۲۳۸ق) از علما، مورخان و محدثان معروف شیعه و از مراجع تقلید یزد بوده است. در کربلا در محضر آقا باقر بهبهانی (متوفی ۱۲۰۵ق)، در اصفهان آخوند ملا اسمعیل خواجویی اصفهانی و آخوند آقا محمد بیدآبادی فقه، اصول، فلسفه و... را آموخت و سپس یزد را مسکن دائمی خویش قرار داد. وی از نخستین کسانی است که به مبارزه با شیخیه پرداخت.
آثار او را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: 1. ترجمهها ازجمله ترجمۀ بحار الانوار علامه مجلسى، ترجمۀ اکمالالدین و عیون اخبار الرضا(ع) تألیف شیخ صدوق و...؛ 2. تألیف کتبی چون سرگذشت امام محمدتقى و امام على نقى و امام حسن عسکرى(ع)، سرور المؤمنین در زندگانى امیر المؤمنین(ع) در ده مجلّد، شرح فضیلت صلوات بر پیغمبر و معصومین(ع) و... .
از میان این آثار که شمار آنها به حدود 24 عنوان میرسد، روضۀ حسینیه اثر ارزنده و مهم اوست که در آن به سرگذشت امام حسین(ع) و وقایع حزنانگیز کربلا با استفاده از روایتهای متعدد از کتب معتبری چون الارشاد شیخ مفید، احتجاج ابومنصور شیخ احمد طَبرسی، إعلامُ الوَری فضل بن حسن طبرَسی، الأمالی للشیخ الصدوق، کشف الغُمَّة ابوالحسن علی اَربلی و... پرداخته است.
این کتاب در 18 باب تنظیم شده است که بابهای اول را در پنج فصل، دوم و چهارم را در 2 فصل، پنجم و ششم را در 3 فصل و یازدهم را در 5 فصل، باب هفده، 2 فصل با 4 رتبه تقسیمبندی کرده است. اردکانی در هریک از این بابها متناسب با موضوع و عنوان باب با اشراف و استفاده از اسناد و روایات معتبر متون شیعی به شرح و تفسیر آن موضوع پرداخته است؛ بهگونهای که در هر باب، با تکیه بر مستندات معتبر و نکتهسنجیهای دقیق و متقن وی، مجموعهای ارزشمند از اسناد معتبر در باب هر موضوع تبدیل شده است.
شیوۀ اصلی اردکانی در نقل روایات، احادیث و ابیات ترجمه است. وی در ترجمۀ خود به متن اصلی بسیار وفادار است و با استفاده از ترکیبات بدیع، رنگوبوی ادبی و هنری به ترجمۀ خود بخشیده و درعینحال شیوۀ زبانی وی در این اثر ساده و روان است.
اردکانی را باید یکی از نخستین مترجمان بخشهایی از کتب مقاتل همچون لهوف سید طاووس، الارشاد شیخ مفید، الامالی شیخ صدوق و... دانست؛ چنانکه وی در برگردان و تفسیر و تحلیل این آثار، از صنایع ادبی غافل نشده و برای زیبایی کلام از آرایههایی ازجمله استعاره، کنایه، جناس، مراعات نظیر و تضاد بهره جسته است.
از روضۀ حسینیه تاکنون دو نسخه شناخته شده که در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی و کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران محفوظ است.
تصویر 1: برگ نخست نسخۀ شمارۀ 13782 مجلس شورای اسلامی
تصویر2: برگ نخست نسخۀ شمارۀ ۱۹۵۰ کتابخانۀ دانشگاه تهران
منابع
1. آذرنوش، آذرتاش. (1375ش). تاریخ ترجمه از عربی به فارسی (از آغاز تا عصر صفوی): ا. ترجمههای قرآنی. تهران: سروش.
2. آقابزرگ تهرانى، محسن بن على بن محمدرضا. (1403ق). الذريعة الى تصانیف الشيعة. بیروت: دارالاضواء.
3. ابنندیم، محمد بن اسحاق. (1394). الفهرست. ترجمۀ محمدرضا تجدد. تهران: دنیای کتاب.
4. اشکوری، قطبالدین. (1380). محبوب القلوب، تاریخ حکمای پیش از اسلام. تصحیح علی اوجبی. تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
5. بیگ باباپور، یوسف، و غلامیه، مسعود. (1393). فهرست دستنویسهای مراثی و مقتلنامهها. تهران: منشور سمیر.
6. بیهقی، ابوالحسن علی بن ابیالقاسم بن زید. (1428ق). لباب الأنساب والألقاب والأعقاب. قم: مکتب آیتالله المرعشی.
7. جعفریان، رسول. (1373). علی بن عیسی اربلی و کشف الغمة. مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی.
8. جعفریان، رسول. (1375). ملاحسین واعظ کاشفى و روضة الشهداء. چاپشده در: مقالات تاریخى، ج1. قم: نشر الهادى.
9. جعفریان، رسول. (1381). تأملى در نهضت عاشورا. قم: انتشارات انصاریان.
10. جودکی، حجتالله. (1377). قیام جاوید: گردانیدۀ مقتل الحسین(ع) ابیمخنف. تهران: مؤسسۀ فرهنگی انتشاراتی تبیان.
11. حسینی اردکانی، احمد. (1375). مرآت الاکوان. به اهتمام عبدالله نورانی. تهران: میراث مکتوب.
12. دانشپژوه، محمدتقی. (۱۳۳۹). فهرست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران. مجلّد هشتم. تهران: دانشگاه تهران.
13. درایتی، مصطفی. (۱۳۸۹). فهرستوارۀ دستنوشتههای ایران (دنا). تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
14. دهخدا، علیاکبر. (1375). لغتنامه. تهران: دانشگاه تهران.
15. رنجبر، محسن. (1386). سیری در مقتلنویسی و تاریخنگاری عاشورا از آغاز تا عصر حاضر ۳. فصلنامۀ علمیتخصصی تاریخ در آینۀ پژوهش، ۴(۱۶)، ۸۳ـ۱۲۱.
16. سید بن طاووس، رضیالدین ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر. (1383). اللهوف علی قتلی الطفوف. تحقیق و تقدیم فارس تبریزیان (حسّون)، دارالاسوة.
17. شقاقی سرابی، رضاقلیخان. (1398). لجة الألم فی حجة الأمم، (آوای درد). ترجمۀ الزحوف الی قتلی الطفوف ابنطاووس. تصحیح و تعلیق رضا مستفویی. تهران: عهد مانا.
18. طوسی، محمد بن حسن. (1356ق). الفهرست. تحقیق جواد قیومی. نجف اشرف: بینا.
19. کاشفى، حسین بن على. (1390). روضة الشهداء. تصحیح حسن ذولفغاری و علی تسنیمی با همکاری صبا واصفی. تهران: انتشارات معین.
20. لکهنویی کشمیری، محمدمهدی. (1406ق). نجوم الاسماء. قم: مکتبة بصیرتی.
21. محدث قمی، عباس. (1359ق). الفوائد الرضویة. قم: بوستان کتاب.
22. مولایی، محمدسرور. (1377). قیام سیدالشهداء حسین بن علی(ع) و خونخواهی مختار. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
23. میرشریفى، سید على. (1369). ابومخنف و سرگذشت مقتل وى. فصلنامۀ آینۀ پژوهش، شمارۀ 2، 66ـ87.
24. نایینى، محمدجعفر بن محمدحسین. (1353). جامع جعفرى. تصحیح ایرج افشار. تهران: سلسله انتشارات انجمن آثار ملی.
25. نجاشى، ابوالعباس احمد بن على. (1416ق). فهرست اسماء مصنفى الشيعة مشهور به رجال النجاشى. تحقیق سید موسى شبیرى زنجانى. قم: مؤسسة النشر الاسلامى.
[1] . تاریخ وصول: ؟/؟/؟ تاریخ پذیرش: ؟/؟/؟
[2] . z.yazdani2024@gmail.com
[3] . Alirezaghojezade@yahoo.com
[4] . ashraf_chegini@yahoo.com